جمع بندی منظور از حجاب های ظلمانی و نورانی خداوند چیست؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از حجاب های ظلمانی و نورانی خداوند چیست؟

[=&amp]
با سلام و خسته نباشید
[/]
[=&amp]لطفا بفرمایید منظور از حجاب های ظلمانی، دشمن، وصل و نورانی خداوند چیست؟
[/]
[=&amp]1- چه تفاوتی بین حجاب های ظلمانی، دشمن و حجاب نورانی خداوند است؟[/]
[=&amp]2- اگر حجاب مانع است، پس مفهوم حجاب وصل چیست؟
[/]
[=&amp]با تشکر فراوان[/]

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد سمیع

Mohamad1;777400 نوشت:

با سلام و خسته نباشید

لطفا بفرمایید منظور از حجاب های ظلمانی، دشمن، وصل و نورانی خداوند چیست؟

1- چه تفاوتی بین حجاب های ظلمانی، دشمن و حجاب نورانی خداوند است؟
2- اگر حجاب مانع است، پس مفهوم حجاب وصل چیست؟

با تشکر فراوان

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید.
حجاب که در لغت به معناي پوششی است كه مانع و حايل بين بيننده و آنچه مي‌خواهد ببيند، استعمال می‌گردد،

«اصل الحجاب الستر الحائل بين الرائي و المرئي»[1]


و با كلماتي مانند «غطاء»، «قفل بر قلب»، «ستر»، «اكنّه» و «طبع» مترادف است، در اصطلاح، اهل معرفت به
هر چه که ميان عاشق و معشوق(حضرت حق) فاصله انداخته و حائل شود،اطلاق می‌گردد. هر امری که مانع رسيدن فيوضات و تجليات حق‌تعالي به انسان گردد:


«الحجاب‏ انطباع‏ الصور الكونية فى القلب المانعة لقبول تجلّى الحق‏ [2] حجاب نقش بستن صورت‌های کَونیه است در قلب که مانع تجلی حق در آن است.»


«موانعي كه ديـده بنده بدان از جمال حضرت جلّت، محجوب و ممنوع است».[3]

اهل معرفت
براي حجاب اقسامي نيز ذكر كرده‌اند كه مهم‌ترين آن، تقسيم حجاب به حجاب ظلماني و حجاب نوراني مي‌باشد.

چنان‌چه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانی فرمودند: «إنّ لله سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة [4] خداي متعال هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت دارد».
......................................
پی‌نوشت:
[1].
طريحي،فخرالدين،«مجمع البحرين»،ج2،ص34،تهران،مکتبة المرتضویة،1375.


[2].عبد الرزاق قاسانى،اصطلاحات الصوفية،ص21، دار الكتب العلمية، بيروت‏، 1426
[3]ر.ک،رازي، نجم‌الدين،«مرصاد العباد من المبدأ الي المعاد»، تصحيح محمد امين رياحي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگی، 1365.

[4].مجلسى،محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار(ط- بيروت)،ج55،ص45،دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏،1403 ق‏

منظور از

حجاب‌هاي ظلماني، معاصی،گناهان،مفاسد و به طور کلی رذائل اخلاقی است كه همواره مانع سير و سلوك و رسيدن انسان به خدا می‌گردند.
مرحوم ملاصدرا برخي از اين حجاب ها و راه برطرف كردن كردن آن ها را اين گونه بيان كرده است:«در تهذيب نفس، سالك بايد با حجاب هاي دروني به مبارزه برخيزد.اين حجاب ها عبارتند از:
1-حجاب مال، كه را مي توان با بخشش مال از ميان برد.
2-حجاب مقام، كه آن را مي توان با دوري جستن از مناصب دنيوي نابود ساخت. تواضع و دوري از شهرت جويي نيز كمك به از ميان بردن حجاب مقام مي كند.
3-حجاب تقليد، كه با مجاهده علمي صحيح و دوري از مجادله، قابل اصلاح است.
4-حجاب معصيت، كه با دوري از گناه و توبه قابل درمان است.»[1].

حتی علمی که باعث جدل، عجب، فخر فروشی، تکبر و.. گردد، جزو حجب ظلمانی قرار می‌گیرد. حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) در این زمینه می‌فرمایند:
«هر چه اين مفاهيم، در قلب سياه و غير مهذّب انباشته گردد، حجاب زيادتر مي شود. در نفسي كه مهذّب نشده علم، حجاب ظلماني است؛ «العلم هو الحجاب الأكبر»؛ لذا شرّ عالِم فاسد براي اسلام، از همه شرور خطرناك تر و بيش تر است. علم، نور است؛ ولي در دل سياه و قلب فاسد، دامنه ظلمت و سياهي را گسترده تر مي سازد. علمي كه انسان را به خدا نزديك مي كند، در نفس دنيا طلب باعث دوري بيش تر از درگاه ذي الجلال مي گردد. علم توحيد هم اگر براي غير خدا باشد، از حجب ظلماني است؛ چون اشتغال به ما سوي الله است. اگر كسي قرآن كريم را با چهارده قرائت «لما سوي الله» حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دوري از حق تعالي، چيزي عايد او نمي شود.»[2]
اما مراد از حجب نورانی:
با توجه به اینکه برای رسیدن به حق‌تعالی باید منازلی را طی نمود و از گردنه های صعب العبور سلوکی گذر کرد حجب نورانی عبارت است از هر مرحله از مراحل سير و سلوك روحاني مانند منزل صبر، رضا، تسلیم، توکل،...كه توقف سالك در آن، مانع از صعود به مراحل بالاتر باشد، را حجب نورانی می‌گویند.[3]
در واقع هر نوع توجه استقلالی به عوامل رشد و تکامل معنوی، حجاب نورانی نامیده می شود.
بنابراين نزد عرفا مهم‌ترين فضيلت اخلاقي، شهود ذات اقدس اله است و تحصيل ساير فضائل مقدمه اين هدف سامي و عالي است. براي رسيدن به اين هدف بايد هرگونه حجابي ـ چه حجاب ظلماني و چه حجاب نوري ـ برطرف شود. ماسواي خدا حجاب اين شهود است؛ ولي براي اينكه انسان به آن مراحل نهايي نزديك شود، ابتدا بايد حجاب‌هاي ظلماني را كه جزء رذايل اخلاقي است، برطرف كند. سپس به تدريج به رفع حجاب‌هاي نسبي نوري بپردازد.[4]
حال اگر این حجاب‌ها در نوردیده شود، انسان به وصال حضرت حق، نائل می‌آید و وصل رخ می‌دهد.
موفق باشید.
............................................
پی‌نوشت:
[1].عرفان و عارف نمايان» ترجمه كسر اصنام الجاهلية، ص 816
[2].جهاد اکبر،212
[3].عابدی، احمد، دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره 79، حجاب های نورانی و ظلمانی از دیدگاه امام خمینی، 48 – 59.
[4].جوادي آملي، عبدالله: «تفسير موضوعي قرآن كريم؛ ج10،ص200،مبادي اخلاق در قرآن»، قم، مركز نشر إسراء، چ 3، 1379.

با سلام

حجاب هاي نوراني و ظلماني
موضوع سير و سلوك، شناخت فاصله هاي بين انسان و خداي متعال، و حالات، درجات، منزل ها و مقامات، و تلاش در جهت كم نمودن اين فاصله است. براي اين حركت و سلوك معنوي، اولين قدم، عبارت از شناخت موانع و حجاب ها و راه خرق و عبور از آنها است. در اسفار چهارگانه عقلي و عرفاني نيز شناخت حجاب هاي نوراني و ظلماني، جايگاهي رفيع دارد؛ و بلكه مي توان ادعا كرد كه تمام اخلاق و عرفان، يا مقدمه براي رفع حجاب بين انسان و خدا است، يا نتيجه و فرع آن است؛ مخصوصاً وقتي توجه شود كه در دين، هيچ مطلبي مهم تر از توحيد نيست و شناخت حجاب ها و راه رفع و خرق حجب، مقدمه وصول به توحيد است بنابراين مي توان ادعا كرد كه در علوم معنوي، بحثي لازم و ضروري تر از اين مسأله وجود ندارد.
يكي از مهم ترين دغدغه هاي امام خميني رحمه الله نيز، در طول حيات عارفانه خود، همين مسأله بوده است؛ به طوري كه تقريباً در قديمي ترين آثار مكتوب ايشان - كه به دست ما رسيده است - مسأله حجاب بودن علوم - حتي علم عرفان - تذكر داده شده و انباشتن مفاهيم و اصطلاحات عرفاني، حجاب هاي ظلماني دانسته شده و صرف كردن عمر در راه آن ها، موجب هلاكت و خسران و محروميت ابدي معرفي گشته است حضرت امام در آخرين ماه هاي عمر خود نيز از «در حجاب بودن» خود شكوه و گلايه كرده است و در درس هاي اخلاق، فلسفه، عرفان و حتي در سخنراني هاي عمومي و مكاتبات خود، غالباً به مسأله حجاب هاي نوراني و ظلماني توجه داده است

كشف، شهود، معاينه، ابصار و بصيرت نيز به عنوان ضد حجاب شناخته شده اند. مثلاً مي توان ادعا كرد. كسي كه به كشف و شهود رسيده است، حجاب ندارد؛ و همه آنان كه در حجابند، از مشاهده جمال حق محروم مي باشند.


بردار حجاب از ميان تا يابد راهي به رخ تو چشم بيگانه من
بردار حجاب تا جمالش بيني تا طلعت ذات بي مثالش بين

با سلام و خسته نباشید خدمت شما برادر بزرگوار جناب سمیع
خیلی خوشحالم که این تاپیک به شما کارشناس محترم ارجاع شد و مثل همیشه دقیق، همراه با پی نوشته و مستند، اما خدمتتون عرض کنم تاپیکی که من ایجاد کرده بودم حاوی 12 سئوال بود که جناب طاهر فرمودند سئوالاتم را در طی بحث 2تا، 2تا بپرسم. لذا استدعا دارم تا پایان این بحث مرا یاری فرمایید.
تشکر فراوان از شما بزرگوار

3- آیا قرآن هم جزء حجاب خداوند محسوب میشود؟
4- آیا همه اسماء الله حجاب خداوند هستند یا فقط بعضی از آنها؟ اگر فقط بعضی، آنها کدامند؟ «يا من إليه المنتهي بالإسم الذي احتجبت به من خلقک احجبني من عدوّي. (بحار الأنوار : 87 / 12)»

سمیع;778250 نوشت:
حال اگر این حجاب‌ها در نوردیده شود، انسان به وصال حضرت حق، نائل می‌آید و وصل رخ می‌دهد.


یعنی حجاب وصل ریشه دو حجاب نورانی و ظلمانی محسوب میشود؟

Mohamad1;778517 نوشت:
با سلام و خسته نباشید خدمت شما برادر بزرگوار جناب سمیع
خیلی خوشحالم که این تاپیک به شما کارشناس محترم ارجاع شد و مثل همیشه دقیق، همراه با پی نوشته و مستند، اما خدمتتون عرض کنم تاپیکی که من ایجاد کرده بودم حاوی 12 سئوال بود که جناب طاهر فرمودند سئوالاتم را در طی بحث 2تا، 2تا بپرسم. لذا استدعا دارم تا پایان این بحث مرا یاری فرمایید.
تشکر فراوان از شما بزرگوار

3- آیا قرآن هم جزء حجاب خداوند محسوب میشود؟
4- آیا همه اسماء الله حجاب خداوند هستند یا فقط بعضی از آنها؟ اگر فقط بعضی، آنها کدامند؟ «يا من إليه المنتهي بالإسم الذي احتجبت به من خلقک احجبني من عدوّي. (بحار الأنوار : 87 / 12)»


یعنی حجاب وصل ریشه دو حجاب نورانی و ظلمانی محسوب میشود؟


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
قرآن، همه اسماء الهی هم حجاب نورانی اند منتها نه به معنای منفی آن. بلکه گاهی معنای حجاب این است که آنها مانع و حجاب میان انسان و دشمنانش می شوند.

و یا دربعضی از موارد معنای حجاب ، مانع بودن نیست بلکه مقصود از حجاب این است که آنها بیان کنندهٔ دستورات الهی هستند. به عنوان نمونه مرحوم طریحی در مجمع البحرین؛ ذیل روایتی از امام باقر (علیه السلام)، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را حجاب معرفی کرده اند: «

وَ محّمد حجاب الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏»[1] « أي ترجمانه»[2] یعنی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کنندهٔ خدا و دستورات الهی است»
در برخی موارد حجاب نورانی بودن اموری مانند اسماء الهی؛ یعنی واسطه شدن آن ها بین ما و آن ذات غیب الغیوبی که « فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا»[اعراف/143] « چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را متلاشى نمود و موسى بى‏ هوش شد.»
«فهو تعالی محتجب عن الخلق بأنوار عزّه وجلاله وسعة عظمته وکبریائه و... »[3]
بلا تشبیه مانند نور خورشید. که امکان ندارد به آن نگاه مستقیم داشته باشیم.ولی از طریق برخی وسائط نجومی امکان دارد یک درکی از خورشی به دست آورد.
اما در مورد «حجاب وصل» عبارتی را در این زمینه ندیدم.
موفق باشید.
..........................................
پی نوشت:
[1].كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الكافي( ط- الإسلامية)،ج1 ص145،دار الكتب الإسلامية، تهران‏،1407 ق‏
[2].طريحي، فخر الدين بن محمد،مجمع البحرين‏،ج2،ص34،مرتضوى‏،تهران‏،1375 ش‏
[3].همان

سمیع;778594 نوشت:
در برخی موارد حجاب نورانی بودن اموری مانند اسماء الهی؛ یعنی واسطه شدن آن ها بین ما و آن ذات غیب الغیوبی که « فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا»[اعراف/143] « چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را متلاشى نمود و موسى بى‏ هوش شد.»
«فهو تعالی محتجب عن الخلق بأنوار عزّه وجلاله وسعة عظمته وکبریائه و... »[3]
بلا تشبیه مانند نور خورشید. که امکان ندارد به آن نگاه مستقیم داشته باشیم.ولی از طریق برخی وسائط نجومی امکان دارد یک درکی از خورشی به دست آورد.
اما در مورد «حجاب وصل» عبارتی را در این زمینه ندیدم.
موفق باشید.

هو خیر المسئولین

با سلام و ادب

استاد گرامی،در این صورت معنای خرق حجب چیست؟

"حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة"/مناجات شریف شعبانیه

حبیبه;778627 نوشت:
هو خیر المسئولین

با سلام و ادب

استاد گرامی،در این صورت معنای خرق حجب چیست؟

"حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة"/مناجات شریف شعبانیه

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
در مورد حجب ظلمانی، خرق حجاب در یک جمله به معنای کنار گذاشتن معاصی است. و در مورد حجب نورانی، متناسب با هر یک باید معنا شود. مثلا در مورد مقامات سیر و سلوکی که در کتابهایی مانند نظیر اللمع، رساله قشیریه، کشف المحجوب ، عوارف المعارف، صد میدان، منازل السائرین ذکرشان آمده، گذر از یک مقام مانند مقام صبر و رفتن به مقام رضا که بالاتر از صبر است خرق این حجاب نورانی است، و یا در همین مناجاتی که از حضرت امیر (علیه السلام) آمده که مربوط به اسماء است در عرفان عملی بحث مفصلی است که سالک در با گذر از برخی از «وادی ها» مانند «بدایات»، «ابواب» «معاملات» و.. را طی می کند سالک از مرتبه اسمی به مرتبه اسم دیگر که به لحاظ احاطه و کلیت اعلی از آن است ارتقا پیدا می کند و به واسطه همین اسما نهایتا وارد «قسم ولایات» می شود و متجلی به اسم « الظاهر» حق می گردد.
سالک پس از گذر از وادی «ولایات» و عبور از « قسم حقائق» مورد ظهور اسمائی که تحت اسم « الباطن» هستند مانند « السلام»، «القدوس»، «القدوس»، «العلی»....قرار می گیرد و با پایان یافتن وادی « حقایق»، سالک به تجلی اسم «الباطن» قرار می گیرد.
«قال أبو يزيد- قدس اللّه روحه‏ في جواب من سمع قوله تعالى: يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً [مریم/ 85] فقال: «و من كان مع الرحمان، فإلى من»؟-: «يحشر من اسم الرحمان إلى اسم الرحيم، و من اسم القهّار إلى‏ اسم‏ اللطيف‏».
«بایزبید بسطامی در جواب کسی که این آیه را شنید : «روزی پرهیزگاران را دسته جمعی به سوی خداوند محشور می کنیم» و گفت: «کسی که «با»خدای رحمان پس به سوی چه کسی محشور می شود؟ پاسخ داد: از اسم «الرحمن» به سوی اسم « الرحیم» و از اسم « القهار» به سوی اسم « اللطیف»[1]

البته بحث مفصل این مباحث را باید در اثاری مانند « منازل السائرین»، « منتهی المدارک»، « مصباح الانس » و دیگر کتب عرفانی پیگیری نمود.
موفق باشید.
پی نوشت:
[1]. عبد الرزاق کاشانی، منازل السائرین، ص314

با سلام مجدد و تشکر از سئوال بجای سرکار خانم حبیبه و پاسخ های کامل کارشناس محترم جناب سمیع

5- تفسیر «محمد صلي الله عليه وآله حجاب الله (بحار الأنوار : 58 / 42)» چیست؟ آیا خود شخص پیامبر(ص) جزء حجاب های خداوند قرار گرفته اند یا فقط نام ایشان؟
6- تفسیر «الأئمة الأبرار ... حجاب من أعداء الله . (بحار الأنوار : 25 / 21)» حجاب از دشمنان خداوند چیست؟ چرا خداوند باید خودش را از دشمنانش پوشیده بدارد؟ مگر خداوند در ذات بشر هدایت به سمت نور را قرار نداده؟ اگر بتوانیم مشرکی را به سمت خدا هدایت کنیم که ثواب زیادی دارد و در دین اسلام هم توصیه شده است پس چرا خود خداوند خودش را از آنها پوشیده میدارد؟

با تشکر فراوان از شما استاد گرامی

Mohamad1;778863 نوشت:
با سلام مجدد و تشکر از سئوال بجای سرکار خانم حبیبه و پاسخ های کامل کارشناس محترم جناب سمیع

5- تفسیر «محمد صلي الله عليه وآله حجاب الله (بحار الأنوار : 58 / 42)» چیست؟ آیا خود شخص پیامبر(ص) جزء حجاب های خداوند قرار گرفته اند یا فقط نام ایشان؟
6- تفسیر «الأئمة الأبرار ... حجاب من أعداء الله . (بحار الأنوار : 25 / 21)» حجاب از دشمنان خداوند چیست؟ چرا خداوند باید خودش را از دشمنانش پوشیده بدارد؟ مگر خداوند در ذات بشر هدایت به سمت نور را قرار نداده؟ اگر بتوانیم مشرکی را به سمت خدا هدایت کنیم که ثواب زیادی دارد و در دین اسلام هم توصیه شده است پس چرا خود خداوند خودش را از آنها پوشیده میدارد؟

با تشکر فراوان از شما استاد گرامی


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
جواب سوال اول شما در پست شماره 7 ذکر شده مراجعه بفرمایید.
اما در رابطه با سوال دوم شما باید عرض کنم روایت مذکور حجاب بودن خدا را بیان نمی فرماید. بلکه در صدد بیان اوصاف ائمه است که آن ذوات نورانی «عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ وَ حِجَاب مِن اَعداء
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]اللَّه‏ [1] ذخیره و مهیا شده اند برای لقا الهی و مانع میان انسان و دشمنان خدا هستند» در واقع این دعا که برای در امان ماندن از غم ها و غصه ها بیان شده، یکی از اوصاف ائمه (علیهم السلام) را بیان می فرماید که توسل به انها مانع می شود دشمنان خدا به انسان آسیبی برسانند.
موفق باشید.
.................................
پی نوشت
[1].علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،ج91ص312، دار احیاء التراث العربی، بیروت،1403 ق
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

با سلام و خسته نباشید و تشکر از جناب سمیع

7- کدام اسماء خداوند بین انسان و دشمنانش حجاب ایجاد میکند؟(لطفاً چند نمونه ذکر کنید)
8- چرا خداوند باید بین خودش و حضرت جبرائیل هفتاد حجاب ایجاد کند؟ آیا یکی کافی نبوده؟ ضمن اینکه ملائکه مطیع هستند، فلسفه وجودی این همه حجاب چیست؟ «فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَانْتَهَى إِلَى الْحُجُبِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا الْمَکَانَ وَ لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ. (المناقب، ج 1، ص 178، انتشارات علامه، قم)» چون پیامبر خدا به سدرة المنتهی نائل شد، پس به حجاب هایی رسید و آن گاه جبرئیل گفت ای رسول خدا پیش رو، سزاوار نیست که من بر این جا گذر کنم و اگر یک بند انگشت نزدیک تر شوم خواهم سوخت.
«وَ عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ قَالَ جَبْرَئِیلُ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ الرَّبِّ لَسَبْعِینَ حِجَاباً مِنْ نَارٍ أَوْ نُورٍ لَوْ رَأَیْتُ أَدْنَاهَا لَاحْتَرَقْتُ. (بحار الانوار، ج 55، ص 44)» پیامبر خدا (ص) از جبرئیل نقل می کند: همانا بین من و پروردگار هفتاد حجاب از نور است که اگر یکی از آنها را مشاهده کنم سوخته و نابود خواهم شد.

با تشکر فراوان

Mohamad1;779242 نوشت:
با سلام و خسته نباشید و تشکر از جناب سمیع

7- کدام اسماء خداوند بین انسان و دشمنانش حجاب ایجاد میکند؟(لطفاً چند نمونه ذکر کنید)
8- چرا خداوند باید بین خودش و حضرت جبرائیل هفتاد حجاب ایجاد کند؟ آیا یکی کافی نبوده؟ ضمن اینکه ملائکه مطیع هستند، فلسفه وجودی این همه حجاب چیست؟ «فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَانْتَهَى إِلَى الْحُجُبِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا الْمَکَانَ وَ لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ. (المناقب، ج 1، ص 178، انتشارات علامه، قم)» چون پیامبر خدا به سدرة المنتهی نائل شد، پس به حجاب هایی رسید و آن گاه جبرئیل گفت ای رسول خدا پیش رو، سزاوار نیست که من بر این جا گذر کنم و اگر یک بند انگشت نزدیک تر شوم خواهم سوخت.
«وَ عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ قَالَ جَبْرَئِیلُ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ الرَّبِّ لَسَبْعِینَ حِجَاباً مِنْ نَارٍ أَوْ نُورٍ لَوْ رَأَیْتُ أَدْنَاهَا لَاحْتَرَقْتُ. (بحار الانوار، ج 55، ص 44)» پیامبر خدا (ص) از جبرئیل نقل می کند: همانا بین من و پروردگار هفتاد حجاب از نور است که اگر یکی از آنها را مشاهده کنم سوخته و نابود خواهم شد.

با تشکر فراوان

باسمه تعالی
همان طور که قبلا هم عرض کردم حجاب همه جا معنی منفی نمی دهد در نگاه اهل معرفت رسیدن به ذات حضرت حق محال است و آن‌جا قرق گاهی است که احدی به آن مقام نمی‌تواند دست پیدا نماید، که علم احاطه وجودی مدرِک بر مدرَک است و موجود متناهی قابلیت ادارک نامتناهی را ندارد.
«أنّ الحقّ سبحانه لا يحاط به علما و أنّ نسبة ما تعيّن لك من الحق علما أو شهودا الى ما لم يتعيّن لك أو لغيرك نسبة المتناهي الى غير المتناهي و نسبة المقيّد الى المطلق، الذي‏ لا ينضبط»
[1] «احاطه علمی به ذات حق‌تعالی ممکن نیست و آن‌چه از طریق علم یا شهود از حق‌تعالی برای تو تعین یافته نسبت به آن چه برای تو یا غیر تو تعین نیافته، مانند نسبت متناهی به نامتناهی و نسبت مقید به امر مطلقی است که تحت هیچ قیدی در نمی‌آید».
قیصری نیز در این زمینه می‌نویسد: «و أما الذات الإلهية فحار فيها جميع الأنبياء و الأولياء، كما قال، صلى اللَّه عليه و سلم: «ما عرفناك حق معرفتك» و «ما عبدناك حق عبادتك».
[2] «و اما تمام انبیاء و اولیاء در ذات الهی حیران و سرگردانند. چنان‌که پیامر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حضرت حق فرمودند: تو را آن‌گونه که شایسته تو بود نشناختم و آن‌گونه که شایسته عبادت بودی عبادت نکردم»

در واقع این این اسما (همه اسما) واسطه می شوند تا ما از طریق انها خدا را بشناسیم
در مورد جبرئیل هم همین توضیحات پیاده می شود بعلاوه که 70 هم عدد نیست بلکه کثرت را نشان می دهد.
موفق باشید.


[/HR][1] . جامی، نقد النصوص، ص28

[2] . داود قیصری،شرح فصوص الحکم،ص346. برای اطلاع بیشتر ر.ک قونوی، اعجاز البیان،ص35، و ابن عربی،فتوحات،ج1،ص160

پرسش:
چه تفاوتی بین حجاب های ظلمانی، و حجاب نورانی خداوند است؟
پاسخ:

حجاب که در لغت به معناي پوششی است كه مانع و حايل بين بيننده و آنچه مي‌خواهد ببيند، استعمال می‌گردد.

«اصل الحجاب الستر الحائل بين الرائي و المرئي»(1)


و با كلماتي مانند «غطاء»، «قفل بر قلب»، «ستر»، «اكنّه» و «طبع» مترادف است، در اصطلاح، اهل معرفت به
هر چه که ميان عاشق و معشوق (حضرت حق) فاصله انداخته و حائل شود،اطلاق می‌گردد. هر امری که مانع رسيدن فيوضات و تجليات حق‌تعالي به انسان گردد:


«الحجاب‏ انطباع‏ الصور الكونية فى القلب المانعة لقبول تجلّى الحق‏ (2) حجاب نقش بستن صورت‌های کَونیه است در قلب که مانع تجلی حق در آن است.»

«موانعي كه ديـده بنده بدان از جمال حضرت جلّت، محجوب و ممنوع است».(3)

اهل معرفت
براي حجاب اقسامي نيز ذكر كرده‌اند كه مهم‌ترين آن، تقسيم حجاب به حجاب ظلماني و حجاب نوراني مي‌باشد.

چنان‌چه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانی فرمودند: «إنّ لله سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة (4) خداي متعال هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت دارد».
منظور از
حجاب‌هاي ظلماني، معاصی،گناهان،مفاسد و به طور کلی رذائل اخلاقی است كه همواره مانع سير و سلوك و رسيدن انسان به خدا می‌گردند.

مرحوم ملاصدرا برخي از اين حجاب ها و راه برطرف كردن كردن آن ها را اين گونه بيان كرده است:«در تهذيب نفس، سالك بايد با حجاب هاي دروني به مبارزه برخيزد.
اين حجاب ها عبارتند از:
1-حجاب مال، كه را مي توان با بخشش مال از ميان برد.
2-حجاب مقام، كه آن را مي توان با دوري جستن از مناصب دنيوي نابود ساخت. تواضع و دوري از شهرت جويي نيز كمك به از ميان بردن حجاب مقام مي كند.
3-حجاب تقليد، كه با مجاهده علمي صحيح و دوري از مجادله، قابل اصلاح است.
4-حجاب معصيت، كه با دوري از گناه و توبه قابل درمان است.»(5)



حتی علمی که باعث جدل، عجب، فخر فروشی، تکبر و.. گردد، جزو حجب ظلمانی قرار می‌گیرد.
اما حجاب های نورانی معانی متفاوتی دارد:
1-
با توجه به اینکه برای رسیدن به حق‌تعالی باید منازلی را طی نمود و از گردنه های صعب العبور سلوکی گذر کرد حجب نورانی عبارت است از هر مرحله از مراحل سير و سلوك روحاني مانند منزل صبر، رضا، تسلیم، توکل،...كه توقف سالك در آن، مانع از صعود به مراحل بالاتر باشد، را حجب نورانی می‌گویند.(6)
2-قرآن، همه اسماء الهی هم حجاب نورانی اند منتها نه به معنای منفی آن. بلکه گاهی معنای حجاب این است که آنها مانع و حجاب میان انسان و دشمنانش می شوند.
مانند این روایت که در شأن ائمه (علیهم السلام) آمده است: «عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ وَ حِجَاب مِن اَعداء
[=Traditional Arabic]اللَّه‏ (7) ذخیره و مهیا شده اند برای لقا الهی و مانع میان انسان و دشمنان خدا هستند» در واقع این دعا که برای در امان ماندن از غم ها و غصه ها بیان شده، یکی از اوصاف ائمه (علیهم السلام) را بیان می فرماید که توسل به انها مانع می شود دشمنان خدا به انسان آسیبی برسانند.

3- دربعضی از موارد معنای حجاب ، مانع بودن نیست بلکه مقصود از حجاب این است که آنها بیان کنندهٔ دستورات الهی هستند. به عنوان نمونه مرحوم طریحی در مجمع البحرین؛ ذیل روایتی از امام باقر (علیه السلام)، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را حجاب معرفی کرده اند: «وَ محّمد حجاب الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ (8) «أي ترجمانه»(9) یعنی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کنندهٔ خدا و دستورات الهی است»
در برخی موارد حجاب نورانی بودن اموری مانند اسماء الهی؛ یعنی واسطه شدن آن ها بین ما و آن ذات غیب الغیوبی که «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا (10) چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را متلاشى نمود و موسى بى‏ هوش شد.»


«فهو تعالی محتجب عن الخلق بأنوار عزّه وجلاله وسعة عظمته وکبریائه و... »(11)
بلا تشبیه مانند نور خورشید. که امکان ندارد به آن نگاه مستقیم داشته باشیم.ولی از طریق برخی وسائط نجومی امکان دارد یک درکی از خورشی به دست آورد.

پی‌نوشت:
1.

طريحي،فخرالدين،«مجمع البحرين»،ج2،ص34،تهران،مکتب المرتضویة،1375.
2.عبد الرزاق قاسانى،اصطلاحات الصوفية،ص21، دار الكتب العلمية، بيروت‏، 1426
3.ر.ک،رازي، نجم‌الدين،«مرصاد العباد من المبدأ الي المعاد»، تصحيح محمد امين رياحي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگی، 1365.

4.مجلسى،محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار(ط- بيروت)،ج55،ص45،دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏،1403 ق‏
5.عرفان و عارف نمايان» ترجمه كسر اصنام الجاهلية، ص 816
6.عابدی، احمد، دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره 79، حجاب های نورانی و ظلمانی از دیدگاه امام خمینی، 48 – 59.
7.علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،ج91ص312، دار احیاء التراث العربی، بیروت،1403 ق
8.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الكافي( ط- الإسلامية)،ج1 ص145،دار الكتب الإسلامية، تهران‏،1407 ق‏
9.طريحي، فخر الدين بن محمد،مجمع البحرين‏،ج2،ص34،مرتضوى‏،تهران،1375 ش‏
10.اعراف/143.
11.طريحي، فخر الدين بن محمد،مجمع البحرين‏،ج2،ص34،مرتضوى‏،تهران،1375 ش‏

موضوع قفل شده است