جمع بندی راه های نفوذ شیطان در دوستی ها

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه های نفوذ شیطان در دوستی ها

با سلام و احترام
لطفا راهنمایی کنید که راه های نفوذ شیطان بر به هم زدن دوستی ها چگونه است و به چه طریق می باشد ؟
در واقع راه های نفوذ شیطان در بعد دشمنی با دوستی ها را می خواستم بدونم ...
به نظر من این موضوع و گفت و گوهای در این موضوع می تونه راه حل خوبی برای حفظ دوستی ها باشه ان شاءالله

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

safareeshghe;775403 نوشت:
لطفا راهنمایی کنید که راه های نفوذ شیطان بر به هم زدن دوستی ها چگونه است و به چه طریق می باشد ؟
در واقع راه های نفوذ شیطان در بعد دشمنی با دوستی ها را می خواستم بدونم ...
به نظر من این موضوع و گفت و گوهای در این موضوع می تونه راه حل خوبی برای حفظ دوستی ها باشه ان شاءالله

به اندازه رذایل اخلاقی راه نفوذی شیطان برای به هم زدن دوستی ها هم وجود دارد. ما در ذیل و پست های بعدی به برخی امور که کمتر توجه می شود اشاره می کنیم. از نظرات دوستان هم استفاده می کنیم :

1. شوخي‌هاي‌ بی جا و نامناسب

شوخي‌هاي‌ ركيك‌ و زننده‌ و سبك‌ شمردن‌ و به‌ بازي‌ گرفتن‌ دوستان‌، از مهمترین راه های نفوذی شیطان برای به هم زدن دوستی هاست‌.
حارث‌ بن‌ اعور كه‌ از اصحاب‌ علي‌(ع) بود،روزي‌ مراتب‌ اخلاص‌ و ارادت‌ قلبي‌ خود را به‌ عرض‌ رسانيد و اظهار داشت‌:
اي‌ اميرمؤمنان‌، من‌ شما را دوست‌ دارم‌. چون‌ سخن‌ از دوستي‌ به‌ ميان‌ آمد،حضرت‌ فرمود:

كسي‌ را كه‌ دوست‌ داري‌:

1. با او دشمني‌ مورز.

2. او را به‌ بازي‌ مگير.

3. با او ستيزه‌جويي‌ مكن‌.

4. از شوخي‌هاي‌ نامناسب‌ با وي‌ بپرهيز.

2. رعایت نکردن آداب نقد وانتقاد و خُرده‌گيري‌ بر دوستان

انسان‌ موظف‌ است‌ از لغزش‌هاي‌ دوستانش‌ تا اندازه‌اي‌ چشم‌ پوشد و باديدن‌ هر خطايي‌ لب‌ به‌ انتقاد نگشايد.

علي‌(ع) مي‌فرمايد:

عذر دوستت‌ را بپذير و اگر نتوانست‌ براي‌ لغزش‌ خود عذري‌ بياورد توبراي‌ او عذري‌ بتراش‌.

يكي‌ از دانشمندان‌ مي‌گويد:

عذر دوستان‌ را بايد پذيرفت‌؛ اگر چه‌ بي‌جا و غيرمنطقي‌ نمايد؛ زيراهمين‌ اندازه‌ كه‌ از كار خود پشيمان‌ شد و پوزش‌ خواست‌، به‌ آن‌ معنااست‌ كه‌ دستي‌ براي‌ دوستي‌ و ادامة‌ آن‌ دراز كرده‌ است‌. وظيفة‌ شخص‌است‌ كه‌ چون‌ دستي‌ براي‌ دوستي‌ به‌ جانب‌ او دراز شود، بگيرد.

[h=2]3. پذيرش‌ كلام‌ سخن‌ چين‌ [/h]سخن‌چيني‌ و نيز پذيرش‌ كلام‌ سخن‌چين‌ از عوامل‌ پراكندگي‌ دوستان‌ ونابودكنندة‌ رشته‌هاي‌ مودّت‌ است‌.
دوستان‌ خوب‌ بايد به‌ يكديگر اعتماد داشته‌باشند؛ از پذيرش‌ كلام‌ سخن‌ چينان‌ بپرهيزند و چنان‌چه‌ شنيدن‌ گفتار اين‌ گروه‌ذهنيّتي‌ منفي‌ در آن‌ها پديد آورد، مطلب‌ را به‌ نحو مناسب‌ با يكديگر در ميان‌نهند تا زمينة‌ هر گونه‌ كدورت‌ و جدايي‌ از بين‌ برود.

علي‌(ع) مي‌فرمايد:

هر كس‌ به‌ حرف‌ اشخاصي‌ سخن‌چين‌ اعتماد كند، دوست‌ خود را ازدست‌ خواهد داد. هر كس‌ سخن‌ بدخواه‌ و سخن‌چين‌ را باور كند، دوست‌ خود را تباه‌كرده‌ است‌.

در اين‌ موارد، زودباوري‌ عامل‌ جدايي‌ دوستان‌ است‌. دوستي‌ اقتضامي‌كند كه‌ به هر حرفی اعتماد نکنیم و گفتار سخن‌چينان‌ را دروغ‌ شماريم‌ و در برابرشان‌ باشيم‌ تابدين‌وسيله‌ هم‌ آن‌ها زشتي‌ كار خود را در يابند و هم‌ دوست‌ خويش‌ را ازدست‌ ندهيم‌.

[h=2]4. آزرده‌ خاطر ساختن‌ دوست‌
[/h]بايد از رفتار و گفتاري‌ كه‌ ماية‌ رنجش‌ دوست‌ مي‌شود، به‌ شدت‌ پرهيز كردتا دوستي‌ها استمرار يابد.

علي‌(ع) مي‌فرمايد:

اِذا احْتَشَم‌َ الْمْؤمِن‌ُ أَخاه‌ُ فَقَدْ فارَقَه‌ُ.

زماني‌ كه‌ انسان‌ دوست‌ خود را ناراحت‌ و خشمگين‌ ساخت‌، زمينة‌جدايي‌ را فراهم‌ ساخته‌ است‌. (در اين‌ حديث‌ شريف‌ واژة‌ «احتشم‌» به‌ كار رفته‌ است‌ كه‌ به‌ معناي‌خشمگين‌ و شرمنده‌ ساختن‌ ديگري‌ است‌.)

با سلام

شيطان موجودي حقيقي است كه با وسوسه و دگرگون ساختن واقعيت امور و زينت بخشيدن به زشتي ها و گناهان و ناگوار جلوه دادن نيكي ها و طاعات سعي در اغوا و انحراف انسان دارد. در واقع حوزه اصلي فعاليت شيطان در حالات رواني انسان و جنبه تخيل و توهم او است كه حقايق را وارونه و بر خلاف واقعيت آنها جلوه مي دهد و انسان را به خيال و توهم در مورد واقعيات وادار مي سازد.
از آن جا كه شيطان گاهي از طريق بينش و امور نظري و علمي ما وارد مي شود و گاه از طريق گرايش و امور قلبي و بار ديگر از طريق منش و رفتارهاي ظاهري ، اين قسمت بحث را به زمينه هاي نفوذ او در انسان اختصاص مي دهيم.
الف. زمينه هاي نفوذ شيطان در بعد بينش؛
عامل قريب نفوذ شيطان در انديشه ي آدمي، نفس اوست، اگر نفس كه عامل نفوذي ابليس است نباشد، نظير اين است كه سمي وارد دهان انسان شود ولي به دستگاه گوارش او نرسد، يا دستگاه گوارش آن را قبول نكند. بر همين اساس خداي سبحان وسوسه و ازلال منسوب به شيطان را در بعضي آيات به نفس انسان منسوب مي سازد: «ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه... ؛ و ما انسان را آفريده ايم و مي دانيم كه نفس او چه وسوسه اي به او مي كند...» اين اسناد نشان مي دهد اگرچه راه نفوذ شيطان، انديشه و فكر انسان است، ولي محور انديشه هاي شيطاني، نفس آدمي است
وجود انسان داراي فطرت و طبيعت است. فطرت از جانب خدا در انسان ها نهاده شده و انسان را در تمام زمينه ها به خوبي فرا مي خواند، ولي طبيعت وظيفه ي تأمين نيازهاي مادي و جسماني انسان را به عهده دارد. در صورتي كه انسان از فطرت تبعيت نمايد؛ موجب صلاح و در صورت سرپيچي از فطرت، موجب فساد او خواهد شد. انسان هاي فطرت گرا، در بعد بينش، بر برهان و دليلي كه مبتني بر عقل است، تكيه مي كنند، و انسان هاي طبيعت گرا به ظن و گمان مبتني بر حس و وهم و خيال اكتفا مي كنند و از بركات عقل محروم مي شوند.
از جمله ريشه هاي گرايش انسان به طبيعت موارد زير است:
نسيان و فراموشي؛ هر اندازه انسان به فكر اشباع غرايز حيواني باشد، از آگاهي انساني دورتر شده تا آن جا كه خداوند و اسماي حسناي الهي را فراموش مي كند كه نتيجه اش گشايش دريچه ي قلب به سوي شيطان و فراهم شدن زمينه ها ي نفوذ او است؛ خدا هم به واسطه ي كفران اين نعمت و عقوبت اين گناه، او را از ياد خودش مي برد، زيرا نسيان نفس به دنبال فراموشي خدا و از مظاهر بزرگ ناآگاهي انسان است: «... نسواالله فأنساهم أنفسهم...»
نتيجه آن كه انسان بر اثر مرض خود فراموشي دچار فرومايگي و پستي روحي شده و انسانيت را از ياد مي برد و در گفتار و رفتار تابع هواي نفس گشته و به آساني مرتكب هرگونه گناه مي شود. پس كار اصلي شيطان، نسيان ياد خداست، زيرا ياد خدا سرچشمه ي همه ي نعمت ها و خيرات است: «فاذكروني أذكركم...» و مايه ي همه ي بدبختي ها فراموشي خداست: «ومن أعرض عن ذكري فإنّ له معيشة ضنكاً...»؛ و هركس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگيِ تنگ و سختي خواهد داشت...
اگر شيطان حيات دنيا و مال و اولاد را زينت مي دهد و اگر شرب خمر و قماربازي را تبليغ مي كند، بدين منظور است كه انسان مبدأ و معاد را به فراموشي بسپارد. نهايتاً اگر از اين راه موفق نشود، راه هاي ديگر را امتحان مي كند
غفلت؛ مهم ترين سلاح شيطان و يكي از راه هاي نفوذ او در انسان، غافل كردن است. امام صادق مي فرمايند: غفلت كمين گاه شيطان است.
غفلت؛ گاه قبل از عمل عارض مي شود و در پاره اي حين عمل و گاه بعد از عمل. اگر كسي قبل از عمل غافل شود، شيطان رنج تزيين و جهل مركب را متحمل نمي شود. چرا كه در مرحله ي اول مي كوشد تا انسان را از خطر و ضرر گناه و مصالح عمل نيك غافل كند تا انسان به راحتي مرتكب گناه شود و يا از انجام عمل صالح چشم بپوشد. تلاش او در مرحله ي دوم اين است كه؛ كسي را كه به ياد خدا و روز قيامت است از راه جهل مركب و تسويل ـ بد را خوب و خوب را خوب تر جلوه دادن ـ از فضيلت مهم تر باز دارد:«...الشيطان سوّل لهم و أملي لهم» مثل اين كه انسان را سرگرم كار مستحبي مي كند تا او را از واجب باز دارد، يا سرگرم واجبش مي كند تا از واجب مهم تري محروم كند.
چنان كه گاهي در حين عمل، از اصل هدف و انگيزه غافل شده، به طوري كه ديگر هدفي در كار نمي ماند و يا عمل نيكش بدون انگيزه ي خدايي و حتي آلوده به ريا مي شود و از آن خطرناك تر؛ انگيزه ي الهي تبديل به غير الهي شده و شخص مبتلا به سمعه مي گردد واين غفلت زدگي تا آن جا پيش مي رود كه توفيق توبه و استغفار را هم از انسان مي گيرد.
امام راحل در اين مورد مي فرمايند: بسيار اتفاق مي افتد كه شخص رياكار خودش هم ملتفت نيست كه ريا در اعمال او رخنه كرده و اعمالش ريايي و ناچيز است زيرا مكايد (حيله هاي) شيطان به قدري دقيق و باريك است و صراط انسانيت به قدري نازك و تاريك، كه تا انسان موشكافي كامل نكند، نمي فهمد چه كاره است. گمان مي كند كارهايش براي خداست ولي براي شيطان است... انسان ميل دارد در محضر علما و رؤسا و فضلا مطلب مهمي را حل كند، به طوري كه كسي ديگر حل نكرده باشد و خود او منفرد باشد به فهم آن و هرچه مطلب را بهتر بيان كند و جلب نظر اهل مجلس را بنمايد بيشتر مبتهج است و هر كس با او طرف شود؛ ميل دارد بر او غلبه كند...

[="Tahoma"]

yalda solimani;776190 نوشت:
با سلام

شيطان موجودي حقيقي است كه با وسوسه و دگرگون ساختن واقعيت امور و زينت بخشيدن به زشتي ها و گناهان و ناگوار جلوه دادن نيكي ها و طاعات سعي در اغوا و انحراف انسان دارد. در واقع حوزه اصلي فعاليت شيطان در حالات رواني انسان و جنبه تخيل و توهم او است كه حقايق را وارونه و بر خلاف واقعيت آنها جلوه مي دهد و انسان را به خيال و توهم در مورد واقعيات وادار مي سازد.

سلام! و ممنون از شرکت شما در این موضوع
کامل و بسیار جامع بود...
حال این زمینه های نفوذ شیطان را در بعد دوستی ها زیر ذره بین خود قرار دهید ... با تشکر

safareeshghe;776196 نوشت:

سلام! و ممنون از شرکت شما در این موضوع
کامل و بسیار جامع بود...
حال این زمینه های نفوذ شیطان را در بعد دوستی ها زیر ذره بین خود قرار دهید ... با تشکر

با سلام

اگر کسی درباره راه های نفوذ شیطان و ایجاد کینه و دشمنی و برهم زدن دوستی ها قدری تامل کند و بیاندیشد در می یابد که عوامل عظمت و توانایی انسان و سربلندی و سرافرازی وی و در نهایت کل افراد جامعه آنگاه فراهم می شود که با یکدیگر در کمال صلح و صفا و صمیمت بسر برند و با کمک یکدیگر بر مشکلات پیروز شوند ولی اگر نزاع و کشمکش ها و اختلافات جزئی حل نشود و کسی به فکر اصلاح آن نباشد به تدریج ریشه عداوت و دشمنی در دلها نفوذ می کند و تشکل جمعیت را به تشتّت می نماید. که پراکندگی همان و سقوط و بدبختی یک اجتماع نیز همان. به همین جهت کسانی که با یکدیگر اختلاف دارند باید هر چه زودتر در رفع آن بکوشند و یکی از دو طرف دعوی نزد دیگری برود و عذرخواهی کند

در آيه 91 سوره مائده به ايجاد دشمني و كينه توزي به عنوان ابزار اساسي ديگر شيطاني اشاره شده و آمده است: انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العدواه و البغضاء؛ شيطان مي كوشد تا ميان شما دشمني و كينه توزي ايجاد كند.بنابراين ايجاد بغض وكينه و دشمني ميان افراد جامعه و برادران ايماني از مهم ترين روش هايي است كه گروه هاي شيطاني و هم پيمانان با ابليس از آن براي دست يابي به اهداف پليد خويش سود مي برند.

آنان اموري ساده و غير مهم را به گونه اي جلوه مي دهند كه امري مهم و ارزشي است و با تلقينات خويش مي كوشند تا كدورت و تيرگي ميان برادران ايماني ايجاد شود و آنان نتوانند مسايل ريز و خرد خويش را دوستانه حل و فصل كنند و هر روز بر عمق اختلاف و ژرفاي آن مي افزايند به گونه اي كه گره اي كه با دست باز مي شد با دندان و جنگ نيز غيرقابل حل مي شود و هر دو شخص و يا گروه و يا جامعه در مسير سقوط و هبوط قرار مي گيرند.

نفوذ شیطان(دشمن دوستی ها)

پرسش :
لطفا راهنمایی کنید که راه های نفوذ شیطان بر به هم زدن دوستی ها چگونه است و به چه طریق می باشد ؟

پاسخ:
به اندازه رذایل اخلاقی راه نفوذی شیطان برای به هم زدن دوستی ها هم وجود دارد. ما در ذیل به برخی امور که کمتر توجه می شود اشاره می کنیم:

1. شوخي‌هاي‌ بی جا و نامناسب
شوخي‌هاي‌ ركيك‌ و زننده‌ و سبك‌ شمردن‌ و به‌ بازي‌ گرفتن‌ دوستان‌، از مهمترین راه های نفوذی شیطان برای به هم زدن دوستی هاست‌.
حارث‌ بن‌ اعور كه‌ از اصحاب‌ علي‌(ع) بود،روزي‌ مراتب‌ اخلاص‌ و ارادت‌ قلبي‌ خود را به‌ عرض‌ رسانيد و اظهار داشت‌: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَا وَ اللَّهِ أُحِبُّكَ؛
اي‌ اميرمؤمنان‌، من‌ شما را دوست‌ دارم‌.
چون‌ سخن‌ از دوستي‌ به‌ ميان‌ آمد،حضرت‌ فرمود:
يَا حَارِثُ أَمَّا إِذَا أَحْبَبْتَنِي فَلَا تُخَاصِمْنِي وَ لَا تُلَاعِبْنِي وَ لَا تُجَارِينِي وَ لَا تُمَازِحْنِي وَ لَا تُوَاضِعْنِي وَ لَا تُرَافِعْنِي.

ای حارث كسي‌ را كه‌ دوست‌ داري‌:
الف. با او دشمني‌ مورز.
ب. او را به‌ بازي‌ مگير.
ج. با او ستيزه‌جويي‌ مكن‌.
د. از شوخي‌هاي‌ نامناسب‌ با وي‌ بپرهيز.(1)

2. رعایت نکردن آداب نقد وانتقاد و خُرده‌گيري‌ بر دوستان
انسان‌ موظف‌ است‌ از لغزش‌هاي‌ دوستانش‌ تا اندازه‌اي‌ چشم‌ پوشد و باديدن‌ هر خطايي‌ لب‌ به‌ انتقاد نگشايد.
علي‌(ع) مي‌فرمايد:

عذر دوستت‌ را بپذير و اگر نتوانست‌ براي‌ لغزش‌ خود عذري‌ بياورد توبراي‌ او عذري‌ بتراش‌.(2)
يكي‌ از دانشمندان‌ مي‌گويد:عذر دوستان‌ را بايد پذيرفت‌؛ اگر چه‌ بي‌جا و غيرمنطقي‌ نمايد؛ زيراهمين‌ اندازه‌ كه‌ از كار خود پشيمان‌ شد و پوزش‌ خواست‌، به‌ آن‌ معنااست‌ كه‌ دستي‌ براي‌ دوستي‌ و ادامة‌ آن‌ دراز كرده‌ است‌. وظيفة‌ شخص‌است‌ كه‌ چون‌ دستي‌ براي‌ دوستي‌ به‌ جانب‌ او دراز شود، بگيرد.

3. پذيرش‌ كلام‌ سخن‌ چين‌
سخن‌چيني‌ و نيز پذيرش‌ كلام‌ سخن‌چين‌ از عوامل‌ پراكندگي‌ دوستان‌ ونابودكنندة‌ رشته‌هاي‌ مودّت‌ است‌.
دوستان‌ خوب‌ بايد به‌ يكديگر اعتماد داشته‌باشند؛ از پذيرش‌ كلام‌ سخن‌ چينان‌ بپرهيزند و چنان‌چه‌ شنيدن‌ گفتار اين‌ گروه‌ذهنيّتي‌ منفي‌ در آن‌ها پديد آورد، مطلب‌ را به‌ نحو مناسب‌ با يكديگر در ميان‌نهند تا زمينة‌ هر گونه‌ كدورت‌ و جدايي‌ از بين‌ برود.

علي‌(ع) مي‌فرمايد:

هر كس‌ سخن‌ بدخواه‌ و سخن‌چين‌ را باور كند، دوست‌ خود را تباه‌كرده‌ است‌.(3)
در اين‌ موارد، زودباوري‌ عامل‌ جدايي‌ دوستان‌ است‌. دوستي‌ اقتضامي‌كند كه‌ به هر حرفی اعتماد نکنیم و گفتار سخن‌چينان‌ را دروغ‌ شماريم‌ و در برابرشان‌ باشيم‌ تابدين‌وسيله‌ هم‌ آن‌ها زشتي‌ كار خود را در يابند و هم‌ دوست‌ خويش‌ را ازدست‌ ندهيم‌.

4. آزرده‌ خاطر ساختن‌ دوست‌
بايد از رفتار و گفتاري‌ كه‌ ماية‌ رنجش‌ دوست‌ مي‌شود، به‌ شدت‌ پرهيز كردتا دوستي‌ها استمرار يابد.
علي‌(ع) مي‌فرمايد:
اِذا احْتَشَم‌َ الْمْؤمِن‌ُ أَخاه‌ُ فَقَدْ فارَقَه‌ُ.(4)
زماني‌ كه‌ انسان‌ دوست‌ خود را ناراحت‌ و خشمگين‌ ساخت‌، زمينة‌جدايي‌ را فراهم‌ ساخته‌ است‌. (در اين‌ حديث‌ شريف‌ واژة‌ «احتشم‌» به‌ كار رفته‌ است‌ كه‌ به‌ معناي‌خشمگين‌ و شرمنده‌ ساختن‌ ديگري‌ است‌.)

پی نوشت ها :
1. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال، نشر جامعه مدرسین، ج‏1، ص 334 .
2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، آداب معاشرت( ترجمه جلد 71 و 72 بحار الأنوار)، ترجمه كمره اى، محمد باقر، اسلاميه‏، ج 1 ، ص 106 .
3. همان ، ص 105 .
4. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغة( للصبحي صالح)، انتشارات هجرت، ص 559


موضوع قفل شده است