میکروسکپ و تلسکوپ در قرآن

ببخشید خدا به این بزرگی چرا شکلش و نکشید تو این کتابش لااقل کتابش عکس هم داشته باشه؟

کامپیوتر ؟
خدا در مورد کامپیوتر چیزی نگفته ؟ آخه خداییش از حق نگذریم دنیا رو متحول کرد خوب
آره حالا بو رو 4 تا یک و صفر پیدا کن بیا بگو آره خدا گفته آیش اولش یکی 0 بود بعدیش 1 بود
:Narahat az: مدارکش هم موجوده میدونم

خدا به این بزرگی میدونست یه سری آدم مثل من حالیشون نیست نمیتونست عکس هم بزاره ؟
آها میدونم یه سری آدم گزاشته حرف هاشو نفسیر میکنه به کلام ساده که من بفهمم ، ایول کارشون درست ولی خوب من بی سوادم میشه یه جوری عکسش هم بکشید ؟ من ببینم حالیم بشه آخه میگن دیدن کی بود مانند شنیدن و از این حرفا

من عاشق و خدا و کتابش و دینش ولی جووون بچتون واسه بار 100ام با این حرفاتون من و از دین بدر نکنید خدایی اینارو که میخونمااا شک میکنم که درست انتخاب کردم یا نه .....

[=Arial Narrow]با سلام :Gol:
[=Arial Narrow]یک جواب دم دستی

[=Arial Narrow]سنی وشیعه نقل کرده اند که پیامبر فرمودند: من شهر علم هستم و علی در آن است وهر کسی علم می خواهد باید از را ه آن وارد شود این رو داشته باشید
[=Arial Narrow]بعضیا میان برای اثبات با سواد بودن امیر المومنین علیه السلام یک قصه تعریف می کنن که آقا یک مسئله مربوط به اول راهنمایی را حل کردند.

[=Arial Narrow]نگاه ما به قران همینطوری شده.
[=Arial Narrow]از یک طرف قرآن رو اصل همه علوم میدونیم از طرف دیگه با هزار من سریش می گیم در قرآن در مورد فلان علم اشاره داره!

[=Arial Narrow]کامپیوتری که روی آپولو یازده گذاشتند که رفت کره ماه آدم پیاده کرد حافظه اش 70 کیلو گنجایش داشت با حجم خیلی بزرگ
[=Arial Narrow]الان حافظه یک موبایل کوچک چند گیگ است؟ بعدها وقتی نسل حافظه های سرامیکی بیاد که حافظه های حالایی پیش اونا بازیچه است وبا اونا میشه حس را در اینترنت منتقل کرد وبعد از اون وبعد از اون....

[=Arial Narrow]خوب خدا آگر عکس همه اینارو می خواست بگذاره باید دو هزار کگتاب فقط عکس کامپیو تر بیاره!

[=Arial Narrow]اونوقت حالایی ها به اون 70 کیلویی می خندیدند واون موقعی ها به حافظه چند هزار گیگی امروز وفردایی به هردو
[=Arial Narrow] وپس فردایی ها به هر سه
[=Arial Narrow]خوب چرا آدم باید یک حرفی بزنه که موجب انکار و خنده باشه؟

داداش امروز دیگه چیز های فراتر از ذهن خنده دار به نظر نمی رسند بلکه شگفت انگیز هستند
مثلا 4 سال پیش بیشترین حجم هارد که در بازار بود 1ترابایت بود و حجمش و اندازش حدودا نصف یک سینی برنج بود حدود 2 کیلو هم وزنش بود ولی در همون زمان در مجله کلیک یک مقاله بود که نوشته شده بود ما یک حافظه فلش مموری msd طراحی میکنیم که 2ترابایت حجم داشته باشه ...
اون روز من نه تنها نخندیدم بلکه بهت زده هم شدم
(محظ اطلاع مموری msd حدودا 2سانت طول و کمتر از 1 سایت عرض و کمتر از 4 میلیمتر ضخامت داره)
همین امروز هم هارد مینی 2ترابایت اومده ولی باز هم msd 2ترابایتی خیلی متعجب کننده هست نه خنده دار
شما چرا میخندی؟ چون میگی اوه این 70 کیلو بایت هست چطور میشه بشه 2ترابایت نه عمرا نمیشه
ولی اون کسی که همین 70 کیلوبایت و ساخته نمیگه میشه میگه اگر اینجوری بشه و اونجوری بشه مطمئنا میشه 2ترابایت بشه
ما هیچ وقت به دیروز هم نمیخندیم بلکه وقتی میبینیم که دیروز کامپیوتر لامپ خلا چطور کار میکرد حتی همین امروز هم علومی که در دانشگاه میخونیم از کامپیوتر پایه میخونیم (درس معماری کامپیوتر ترم 3 کارشناسی)

خوب چرا آدم باید یک حرفی بزنه که موجب انکار و خنده باشه؟
بیچاره نظریه پرداز ها که یک نظریه میدن باید تنشون بلرزه که اگر نظریه ای که دادند درست نبود و خلافش ثابت شد وایییییییی همه بهش میخندن پس حرف نزنه
نظریه نسبیت ثابت نشده رد هم نشده ولی واییییییییییی اگر علم به جایی برسه که ردش کنه بیچاره تنه آلبرت جون میلرزه و همه بهش میخندن که چی گفته
سره کلاس سوال نپرس از استاد چرا ؟ چون اگر پرسیدی و خیلی علکی به نظر اومد بهت میخندن
سال سوم راهنمایی از استاد حرفه و فن پرسیدم استاد دینام ماشین به کودوم چرخش وصل شده؟ فکر کردم شبیه دوچرخه هست و همه خندیدن :khaneh: الان من و داداشم یک دینام طراحی کردیم که کلی امکانات جالب داره و..... که الان جاش نیست بعدش من خندیدم این چیه بچه درست کردیم ولش کردم داداشم ادامه داد تا به امروز که 3تا اختراع این شکلی ثبت کرده - الان هم نزدیک نیستم به خواستید بگید شماره ثبت و هم میزارم برید اداره ثبت پی جو بشید که راست گفتم یا دروغ

پس اگر بخوایم حرف های شما رو قبول کنیم باید بگیم که هیچی نگید چرا ؟ چون ممکنه موجب انکار بشه و بعد بهمون بخندن
داداش ما میگیم بزار به چرندیات ما یه عده بخندن و روحشون شاد بشه
خنده کلی ویتامین داره من نمیگم اینجا میگه
http://www.hupaa.com/page.php?id=3998
بزار با حرف ما باعث بشه یه عده آدم تندرست باشن

در روایات بیشماری از علوم تجربی چیزهایی آمده
یک مثال بزنم
شما مثلا مربی در جه کشتی هستید میرید سر یک کلاس اول می گید بچه ها هر کس بیاد من کشتی یادش بدم حتما بعد از چند سال المپیکی میشه میدونید بچه ها چی میگن؟

یکی بلند میشه می گه اقا ما بریم اب بخوریم
یکی می گه بریم قایم موشک....الی آخر

حال اگر همین حرف رو تو دانشگاه بزنید چی؟ بچه ها رها تون نمی کنن چون قدر شما رو میشناسن

حالا یک قصه واقعی
یکی از مستشرقین می گه امام صادق شیعیان روزی گفت مس همون طلای کامل نشده است وسرب همون نقره ناقص نشده است.
بعد بسیار عصبانی می گه راوی این حدیث به جای اینکه از امام بپرسه چطور می شود مس را کامل کرد تا طلا بشه یک سوال نا مربو ط می پرسه

یک داستان دیگه
امام علی ع روزی به مردم فرمودند مردم دعای حضرت خضر را هر روز یا هر هفته یا هر ماه یا لا اقل یک بار در عمر بخونید

فقط کمیل بود که رفت وگفت آقا اون دعا رو برای من بگید تا من بنویسم اگر اون نمی پرسید ما الان دعای کمیل نداشتیم

یک مورد دیگه
امیر المومنین فرمودند من اگر بخواهم می توانم از این آب فرات براتون نور درست کنم

خوب هیچکس نپرسید واقا هم نتونستند توضیح بدن
مثل شما که تو کلاس اول بچه ها ازتون نپرسیدند المپیک چیه تا شما شروع به کار کنید
یک مورد دیگه
امیر المومنین فرمودند
روزی دو آهن روی هم قرار میگیرند راه شهرها را به هم نزدیک میکنند
خوب هیچ کس نپرسید چطوری وبسیاری از این احادیث بوده که مردم چون معنی اون رو درک نمی کردند به دست ما نرسیده
مثلا در نهج البلاغه احادیث زیادی هست در مورد جامعه شناسی قشربندی اجتماعی جمعیت شناسی
کسی که به این علوم اشنا نباشه نه تنها مطالعشون نمی کنه بلکه اونارو اگر بخواد یک کتاب تازه بنویسه اصلا نقل نمی کنه
در صورتی که بایستی همین هارو جمع میکرد و اساس علم جامعه شناسی را ایجاد میکرد
ببخشید خیلی شلوغ شد

والا اگر من و شما قرار باشه کشتی یاد بدیم بله تازه اونی که میره آب بخوره و باید یه ماچش هم کرد که فحشمون میده
من و شما هم اگر بریم سره کلاس بخوایم درس بدیم باز همینه مطمئن باش یا هیچ کسی نیست و میره یا میمونه دستمون میندازه
آها نمونش نه شما حرف من و قبول میکنی نه من حرفای شمارو :khandeh!:
داداش هر کاری گاو نر میخواهد و مرد کهن تا اون بچه نره آب بخوره
شما رو چه عدله ای میگید بچه ها حرفتون و قدر شمارو میشناسن؟
کسی که نه میشناسی نه حرفش و شنیدی از کجا میدونی بدرد بخوره؟
آها شنیدی آدم خوبیه؟
ولی به قدرت و به جرات حاضرم با همین خوده شما همین جا جلوی جمع یه قراری بزارم
10نفر شما 10 نفر من آموزش کشتی میدیم من که خدا وکیلی هیچی از کشتی حالیم نیست الان
در شرایط برابر اگر من باختم هرچی شما بگید رو سر قبول میکنم
خوزه مورینیو مترجم زبان بود الان کله گنده مربیگری فوتبال حرفه ای هست روزه اول هرکسی میشنید این مورینیو میخواد مربی بشه میگفتن ولش بازیکنا میرن آب میخورن :khandeh!:

یک مورد دیگه
امیر المومنین فرمودند من اگر بخواهم می توانم از این آب فرات براتون نور درست کنم
میخوای برای توضیح بدم یا بلدی ؟ نور ساختن از آب فرات و میگما

جدای از بحثی که بینمون داریم جوون من این مورد و منبعش و بهم بده خدایی جدی دارم میگم

امیر المومنین فرمودند
روزی دو آهن روی هم قرار میگیرند راه شهرها را به هم نزدیک میکنند

والا اینجا زندان نیست که قرار باشه عروس بشم که دنبال 4تا بگردم که تنها نمونم و عروسم نکن

داریم حرف میزنیم به چه درد من میخوره یکی بیاد از روی رفاقت حرفامو تائید کنه؟

میشه این کلمه تنها میمونید و بیشتر توضیح بدید یعنی چی؟
این یکی فقط توضیح دهید هست نمی خواد مثال بزنید یا منبع بگید

با سلام
کاربران محترم ظاهرا بحث دوطرفه تون یه کم از موضوع اصلی خارج شده. برای جلوگیری از خذف پستها خواهشمندم از ارسال پستهای خارج از بحث که مربوط به عنوان هر تاپیک میشه، خودداری کنید.
با تشکر.

بله از این داستان ها زیاده . هر وقت هم بسود ما باشه حتی بدون مدرک و منبع ذکر می کنیم هر وقتم ببینیم اوضاع خرابه می گیم معتبر نیست احتمالا یا منظور چیز دیگه بوده ! . حالا منم می خوام یه داستان بگم که سندم داره از نهج البلاغه !!! لطفا یکی جواب بده !

خطبه 225 سخنى از آن حضرت ( ع ) ذعلب يمانى از احمد بن قتيبه از عبد الله بن يزيد از مالك بن دحيه روايت مى‏كند كه گفت : ما نزد امير المؤمنين ( ع ) بوديم . در آنجا از اختلاف مردم سخن رفت و آن حضرت فرمود : سرشت و طينت مردم است كه آنها را از هم جدا مى‏كند . زيرا از قطعه زمينى به وجود آمده‏اند كه شور يا شيرين يا سخت يا نرم بوده است . پس بر حسب نزديك بودن زمينشان به يكديگر نزديك‏اند و بر حسب اختلاف زمينهاشان از يكديگر متفاوت . نيكو منظرى است كم‏خرد ، بلندبالايى است ، كوتاه‏همت ،
نيكوكردارى است زشت روى ، كوتاه قامتى است دورانديش ، نيكو سرشتى است كه خود را به راه بد افكنده . سرگشته دل است و پراكنده ذهن ، گشاده زبان است و بينا درون .

به نام خدا.

تشبیه با حذف ادواتش.( من هیچوقت ادبیاتم خوب نبوده که بتونم بگم اسم این صنعت چیه :Cheshmak:).

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

پس اون قبلیا هم همش تشبیه بوده ! و نیایم و ادعا کنیم چنین و چنان بوده.

فکر هم نمی کنم تشبیه باشه چون در قرآن خلقت انسان از گل بیان شده !!!

اینجا از زیرا استفاده شده . در حالی که اگر مثال بود باید از ادوات آن استفاده می شد مثلا بیان می شد :

همچون قطعه زمینی - یا مانند ...

به نام خدا.

نمیشه این چیزها رو بسط داد. هرکی یکبار از تشبیه استفاده میکنه ، همه ی حرف هاش تشبیه هست؟

نمیدونم ولی حالا که میشه فکر کرد ( :khandeh!:) من فکر میکنم منظور قرآن از گل ، نه این گل ظاهری باشه.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol:

به نظر منم ( فکر می کنم :khandeh!:) اصلا منظور از نماز و زکات و روزه در قرآن نه این معنای ظاهری باشه !

به نام خدا.

اشکالی نداره. بخاطر فکر کسی رو کاری ندارند. اما مشکل اونجایی درست میشه که آدم به فکر خودش عمل میکنه و بعد میره اونور میبینه درست فکر نکرده و بی تجربه گری کرده و آه از نهادش بلند میشه.

اشتباه شما مثل اشتباه کسیه که از اقتصاد چیزی نمیدونه اما میخواد اوضاع جهان رو از لحاظ اقتصادی به صورت شخصی تحلیل بکنه. تا اینجاش براش تولید مشکل نمیشه اما وقتی به تحلیلش عمل کرد و سرمایه اش رو از دست داد به مشکل برمیخوره.

قبلا هم عرض کردم ، قرآن نه گنگه نه بی معنی. منتهی برای فهمیدنش یه سری مقدمات میخواد که فراهم آوریش برای همه میسر نیست.( همه که نمیتونند برن حوزه ) اینجاست که آدم یا باید بره تو صف اونهایی که کارشون فهمیدن قرآنه یا باید به حرف اونهایی که قرآن رو فهمیدند اعتماد بکنه.

یه سوال ازتون بپرسم؟ شما چرا رفتید مدرسه؟

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

[=&quot]خب پس اگر گنگ نیست . چرا ترجمه ها و تفسیر ها متفاوته . چرا در بسیاری زمینه ها حتی نمی دانیم منظور چه بوده[/] .
[=&quot]خب شما می گید عقل من قد نمی ده . عقل بسیاری از دانشمندان دیگر چه . اگر نخواهیم به عقل خود رجوع کنیم و به آن اعتماد کنیم . چطور می توانیم نشانه های خدا رو درک کنیم . اگه علم ما ناقصه و اشتباه می کنه . چطور در زمینه اثبات خدا و دیدن آیات اون بهش تکیه کنیم. چه کسی تعیین می کنه عقل در چه زمینه ای ناقص هست و در چه زمینه ای کامل . چه کسی تعیین می کند که کجا منظور قرآن چه بوده مثال بوده یا حقیقت یا چیز دیگر مگر نه اینکه او هم با علم و عقل بشری خود به این نتایج رسیده !؟[/]

[=&quot]حال اگر مثلا در قرآن بیان شده بود دستت را بر روی آتش بگیر نمی سوزد من باید قبول کنم با وجود اینکه دستم می سوزد!؟ یا باز هم باید به اطلاعاتم شک کنم !؟[/]

[=&quot]من به درسه رفتم تا یاد بگیرم . اما از روز اول مدرسه تا دانشگاه کسی به من نگفت جدیدا کشف شده 2+2=4 نمی شود . هیچ وقت از کلمات کتاب ها برداشت های مختلفی نشد . وقتی یک مسئله علمی رد شد راحت پذیرفتیم و گفتیم اینجا اشتباه شده بود[/] .
[=&quot]اما در مورد این مسائل انگار حقیقتی وجود ندارد . مانند این است که سعی کنی یک ماهی لیز را بگیری . احساس می کنم بیشتر بازی با کلمات و تفسیر دلخواه است به نحوی که آن را به نحوی که دوست داریم نشان بدهیم نه آن طور که هست .
[/]
[=&quot]به هر حال عقل انسان درسته محدوده و خطا پذیر اما چیز هایی وجود داره که بر ما مسلم هست . مثلا من می دونم آتش پوستم رو می سوزونه حالا اگه در قرآن یا هر کتاب دیگه ای بگه نه نمی سوزونه من نمی پذیرم .
[/]
[=&quot]و نکته بعد اینکه عقل انسان تنها علمش نیست بلکه منطق و استدلال هم جزو عقل به حساب میاد !

[/]

خب باشه اما اونجا خیلی هم خوبه چون تلاش کردم . مهم اینه که فکر کردم دارم کار درست رو می کنم و ضررش هم مال خودم. من آدم سود محوری نیستم. الانم ترجیح می دم بجای گذاشتن پول توی بانک و بورس و ربا خوری خودم فعالیت اقتصادی کنم این افراد جامعه رو می سازن یا کسانی که فقط پیرو هستن . اما اینجا انگار اجبار هست که خودم منطقم رو بذارم کنار و پیرو محض باشم . من در زمینه همه چیز مشکل ندارم اما بعضی چیزا واقعا هر کسی هم گفته باشه غیر قابل قبول به نظر می رسه !

به نام خدا.

تفاوت در ترجمه ها و تفسیر ها به شدتی نیست که اصول دین رو تغییر بده. منتها چون هر مفسری مثل من و شما آدمه و با همین عقل میره قرآن رو تفسیر میکنه ، به هرحال یکجایی دیدش اثر میگذاره رو تفسیر و نوشته اش.
ببینید ، مثال اقتصاد رو زدم که منظورم رو برسونم اما مثل اینکه نرسید. هر کسی مجاز نیست بره سراغ کتاب خدا و تحلیل بکنه. برای اینکه تحلیلش مورد قبول باشه باید یه اطلاعات وآگاهی هایی داشته باشه. باید از احادیث پیرامون آیات ، شان نزول آیات ، تاریخ صدر اسلام و غیره تبحر (تبهر درسته یا تبحر؟ :khandeh!:) داشته باشه.
ببینید ، عقل ما چه جوری کار میکنه؟ یکسری ادوات کسب اطلاعات داره و یک قوه پردازش اون اطلاعات. این ادوات کسب اطلاعات عقل ، حواس پنجگانه هستند. یعنی عقل ما خیلی که زور بزنه حوادث و وقای مادی و دنیایی رو میتونه تحلیل کنه و براش حکم بده.( بگذریم که تاریخچه علوم تجربی رو که نگاه میکنیم ، همچین هم درست و حسابی نمیتونه حکم بده. ) اما نمیتونه از دنیای خارج به قطع و یقین چیزی بگه. چون ابزار کسب اطلاعات از اونجا رو نداره.
به همین دلیل خدا از اون دنیا برامون به صورت مستقیم احکام فرستاده. از عقل همینقدر میشه استفاده کرد که بفهمه خدا هست ، بقیه کارها به دست خود خداست.

اینکه عقل در چه زمینه ای کامله و در چه زمینه ای نیست ، خود آدم میتونه بفهمه. همین که ما در امورد دنیایی که برامون کاملا ملموس هستند ، احساس پشیمانی میکنیم یعنی اینکه عقلمون در شناخت دنیا هم کامل نیست. چه برسه به بقیه چیزهایی که ازشون اطلاعات نداریم.

پرسیدم چرا به مدرسه رفتید تا بعد بپرسم چرا خودتون درس نخوندین بدون استفاده از هیچ کتاب دیگری؟ اگر عقلمون خودش میرسید و میفهمید ، دیگه احتیاج به مدرسه رفتن هم نبود.

[=&quot]تا قبل از اینکه انیشتن بیاد و نسبیت خاص و عام رو معرفی کنه ، عقل سلیم ما میگفت که زمان برای کلیه ناظر های لخت به یک آهنگ میگذره. اما غلط فکر میکردیم. اگر قوانین نسبیت نبودند و کشف نمیشدند ، امروزه از دستگاه GPS خبری نبود. خلاصه اگر در دین هم چنین پیشرفت بزرگی رو میخواید نباید همیشه به گفته های عقل سلیمتون دقت کنید. بعضی وقت ها ما در چارچوب هاب فکریمون گیر میوفتیم.

شما به هر حال قبول داری عقل ناقصه یا نه؟ اگر قبول داری دیگه چرا اینقدر اصرار میکنی که به تنهایی بهش تکیه بدی؟ میوفتی زمینا!
[=&quot]

خوب اگر اینطوره که برای شما خود فکر کردن مهمه و نتیجه مهم نیست و به سود و زیان کاری ندارید ، دیگه چرا شک میکنید؟ هرچی به ذهنتون رسید برید پی اش. البته اینکار رو توصیه نمیکنم.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol: