جمع بندی تفاوت ایمان به غیب و دیوانگی

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت ایمان به غیب و دیوانگی

با سلام و احترام

تفاوت بین ایمان به غیب و دیوانگی در چیست؟ از کجا بدانیم شخص جنون زده است یا ایمان به غیب دارد ؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام و تشکر

سوال شما قدری مبهم است.
منظور از تفاوت این دو چیست؟
نکته مهم در این پاسخ این است که ابتدا بدانم، به نظر شما چه شباهتی بین این دو وجود دارد؟
وقتی شباهت این دو را بیان کردید، تازه میتوان فهمید که منظور شما از این سوال چیست و در آن صورت پاسخ مفید خواهد بود.

موفق باشید.

روان‌پریشی یا سایکوز (به انگلیسی: Psychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است و اصطلاحی است که در روان‌پزشکی برای حالتی روانی به کار می‌رود که اغلب به صورت «از دست دادن تماس با واقعیت» توصیف می‌شود.

آنچه در جهان به صورت عینی دیده می‌شود، واقعیت نام دارد.

غیب به صورت عینی برای همگان دیده نمیشود، حتی حقیقت بودن آن در هاله ای از ابهام است

پس میزان شناخت ایمان به
غیب از خیال باطل چیست ؟

در خیال‌پردازی قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود و موجودات ناموجود تصویر می‌شوند. این نوع ادبی معمولاً شامل سحر و جادو، حوادث خارق‌العاده، و موجودات خیالی است.

با سلام

بينش مادي مي‌گويد: من آنچه را كه مي‌بينم وجود دارد و هست. اما آنچه را من نبينم او نيست. ( البته ممكن است چيزي را كه امروز نمي‌بينيم فردا ببينيم او هم هست ) اين بينش مادي تنگ نظرانه، خود خواهانه و موجب محدوديت است، شما چه دليلي داريد كه آنچه را نمي‌بينيد بگوئيد نيست؟ وقتي حكم مي‌كنيد به هست يا به نيست بايد با بينش خودتان به او رسيده باشيد! شما وقتي مي‌گوئيد هست بايد ثابت بكنيد كه هست! و وقتي مي‌گوئيد كه نيست چگونه ثابت مي‌كنيد كه نيست؟ مادي هيچ دليلي بر نبود عالم غيب ندارد. او مي‌گويد من عالم غيب را نمي‌بينم و از آن خبر ندارم؛ آنوقت با اين كه مي‌گويد من خبر ندارم. در عين حال بطور قاطع مي‌گويد نيست!!

اينجا اولين سؤالي كه بايد از او بشود اين است كه : تو وقتي خودت مي‌گويي من از او خبر ندارم پس چگونه مي‌گويي نيست؟ و لذا در قرآن نسبت به ماديون و ملحدين و دهريون: آن كساني كه ماوراي جهان ماده را انكار مي‌كنند اين تعبيرات بكار رفته: ان هم الايظنون ( 24- جاثيه ) : با گمان حرف مي‌زنند وان هم الا يخرصون ( 66- يونس ) با هم سخن مي‌گويند..
مرز اديان الهي و جهان بيني‌هاي الهي همين جاست، كه ماوراي آنچه آدمي مي‌بيند و حس مي‌كند چيز ديگري و عالم ديگري هم وجود دارد، حالا چه چيزي آن عالم را براي انسان ثابت مي‌كند؟ برهان عقلي، و اين نكته اصلي است. عقل وجود خدا را ثابت مي‌كند، عقل پيام خدا و درس خدا و رهنمود خدا، يعني وحي را به ما ثابت مي‌كند.

عقل وجود قيامت و بسياري از چيزهايي را كه عالم غيب هست ثابت مي‌كند، كه البته يك مقداري را عقل ثابت مي‌كند و يك مقداري را هم آن چيزهايي كه بوسيله‌ي برهان عقلي ثابت شده است ثابت مي‌كند. يعني وقتي شما ثابت كرده‌ايد كه خدا هست توحيد را ثابت كرده‌ايد و وقتي مبداء را ثابت كرده‌ايد بعد نبوت را ثابت كرده‌ايد، بعد از آن نبي كه بوسيله برهان عقلي ثابت شده است مي‌آيد و به شما از عالم غيب خبر مي‌دهد مثل: فرشتگان و بهشت و دوزخ و آنها را ما و شما قبول مي‌كنيم كه بعضي از اينها : مثل بهشت و دوزخ و معاد را همانطور كه اشاره كرديم برهان عقلي داريم و بسياري از چيزها هم برهان عقلي ندارد، اما ناطق به حق، يعني الهام گيرنده از وحي الهي كه پيغمبر باشد مي‌گويد و وقتي او گفت ما به او اعتماد و ايمان داريم و مي‌دانيم كه راست مي‌گويد، چون خود پيغمبر با برهان عقلي ثابت شده، پس اولين شرط تقوا و ايمان به غيب آوردن و غيب را قبول كردن و وجود را از محدوديت راندن، يعني كائنات را در همين محسوسات انساني و درك ناقص بشر محدود نكردن است. البته اين ايمان به غيب كه عرض كرديم مرز جهان‌بيني‌هاي الهي و مادي است، كه آثار زيادي را هم در بينش انسان و هم در عمل انسان بوجود مي‌آورد، يعني آن انساني كه ايمان به غيب ندارد جوري زندگي مي‌كند و مي‌انديشد و انساني كه ايمان به غيب دارد جور ديگري، و اين ايمان انسان را رها نمي‌كند وقتي كه انسان ايمان به غيب مي‌آورد در نوع بينش او و نوع عمل او نوع تلاش و مبارزه‌ي او يك تفاوت محسوسي با آن انسان مادي كه ايمان ندارد بوجود مي‌آيد كه من به برخي از اين خصوصيات اشاره كردم. ايمان به غيب به انسان هدف مي‌بخشد، و لذا وقتي شما ايمان به غيب نداشته باشيد نمي‌توانيد يك هدف واقعي قبول بكنيد.

به من بیاموز;773952 نوشت:
با سلام و احترام

تفاوت بین ایمان به غیب و دیوانگی در چیست؟ از کجا بدانیم شخص جنون زده است یا ایمان به غیب دارد ؟


سلام

سوال بسیار خوبیه و مدت زیادی سوال بنده هم بود ...

چیزی که بهش رسیدم از مطالعه و پرس و جو اینه که :

از اونجایی که ساینس بر پایه تجربیات بنا شده و باید هر چیزی رو داخل لوله آزمایش تست کنه ، اصلا سازگاری با بعضی از مسائل اعتقادی نداره که بخوایم در مقام مقایسه بر بیایم ... گرچه ایراداتی وارده به ساینس تجربی که اینجا جاش نیست ...

دوما در مورد تجربیات .. تجربه بالاتر از علم هست یعنی اینکه انسان اگر احساسی داره اما در قالب علوم تجربی نمیگنجه دلیل بر این نیست که احساسش واقعی نیست ، بلکه ممکنه بهش نرسیدن و بعدها میرسن ... مثال اینکه مدتها قبل ایراد میگرفتن به اینکه چرا اسلام میگه گوشت ذبح شده بخورید و دانشمندانشون رد میکردن این جریان رو اما بعدها دیدن که این کار چه فوایدی داره از جمله روی طعم گوشت و جلوگیری از پخش شدن موادی که مغز میخواد دستور ترشحش رو بده بعنوان تولید سم در عکس العمل نسبت به ترس و فرار ... و این چنین مسائل ... این تاپیک رو ببینید یک کلیپ گذاشتم جالبه ... یکجا میگه که تا بحال حس کرده بودید که یکی خیره شده بهتون و آنچنان این حس براتون زنده و ملموس هست که برمیگردید نگاه میبینید و میبینید درسته ، چون واقعا امواج چشم مخابره میشه و انسان درکش میکنه ... و دستگاهشم که اختراع کردن !!

حالا شما اگر بخواید از باب ساینس وارد شید ، در پاسخ چیزی جز " نیست و نمیشه " گیرتون نمیاد .. باید از باب علم و حکمت وارد شد .. علومی که ما بهش معتقدیم از ساینس جداست.

در علوم ما اومده که انسان قوه های مختلفی داره از جمله قوه توهم و خیال و ... یعنی این امکان هست که غیب با توهم اشتباه گرفته بشه و باعث انحراف بشه ... الان شما برید پیش اشخاصی که مثلا در عرفانهای نوظهور مختلف وارد میشن یا مسترها و بزرگان اینها ، اصلا ذره ای منطق در کلامشون نمیبینید(متوهم واقعی رو اونجا تجربه میکنید ) .

انسان اگر فکروذکرش رو بده به هر چیزی ، در اون راه بیشتر پیشرفت میکنه و اگر منطق رو پس بزنه ، قوه ی تعقلش ضعیف میشه و به سمت توهم پیش میره .. و یا اینکه اگر غم و اندوه زیاد بهش وارد شه یا تغذیه اش بد باشه باز دچار حالاتی ممکنه بشه .

اینکه چطوری تشخیص بدیم چی غیبه چی نیست ، علائمی داره .. یکسری علائم در کتب اومده که بنده تو جستجویی که میکردم اون زمان به دلیل اینکه این کتابها اکثرا عربی بودن نتونستم آنچنان پیشرفتی بکنم اما علائم ذکر شده و متخصصین این فن تشخیص میدن که شخص دارای مشکل روحی هست و خودش داره میسازه اینارو یا واقعا اذیتش میکنن!!

اشخاصی که دارای مشکلات روحی هستن باید محیط اطرافشون رو آروم کرد و باهاشون روانشناسانه صحبت کرد و درمان های خاصی رو در پیش گرفت از جمله حتی داروهای مختلف گیاهی ..

اما اون دسته ی دیگر که واقعا گرفتار هستن مثل اینه که ما مشکل کلیوی داریم و فقط متخصص کلیه ست که درمان رو بلده ، باید رفت پیش متخصص و عالم واقعی ...

پس حتی تشخیص این دو هم متخصص خودش رو میخواد .. و عین متخصص کلیه باید علمشو داشته باشه ، منوشما قرار نیست که به تمام چم و خم و علوم متخصص کلیه آگاه باشیم فقط منتظر نتیجه ی درمانی میشیم که داده شده ...

تو طب سنت اومده که سودای زیاد در مغز باعث دیدن اجسام سیاهی شبیه شبح میشه ( مالیخولیا و انواع اون ) ، و خب دیوانگی هایی که ابوعلی سینا درمان میکرده با گیاهان خاصی بودی و نتیجه هم میداده...

پس سه حالت داریم .. تااینجا .. تشخیص اینا متخصص اینکاره رو میطلبه... حالا شاید موارد دیگه ای هم باشه ، اینارو من پیدا کردم تا الان ...امیدوارم بدردتون بخوره ..

مشک;775291 نوشت:
تشخیص اینا متخصص اینکاره رو میطلبه


من میخواهم بدانم این متخصص بر چه اساس قضاوت میکند، ولی خیلی خلاصه و منطقی.

به من بیاموز;775304 نوشت:

من میخواهم بدانم این متخصص بر چه اساس قضاوت میکند، ولی خیلی خلاصه و منطقی.

سلام

البته کارشناس محترم باید نظر بدن ولی نتیجه ی تحقیقات خودمو میگم :

باید فرد به قرآن و روایات و منطق و طب بدن مسلط باشه .. به هچین کسانی لفظ حکیم (عالم) اطلاق میشه ..

[=microsoft sans serif]

به من بیاموز;775260 نوشت:
روان‌پریشی یا سایکوز (به انگلیسی: Psychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است و اصطلاحی است که در روان‌پزشکی برای حالتی روانی به کار می‌رود که اغلب به صورت «از دست دادن تماس با واقعیت» توصیف می‌شود.

آنچه در جهان به صورت عینی دیده می‌شود، واقعیت نام دارد.

غیب به صورت عینی برای همگان دیده نمیشود، حتی حقیقت بودن آن در هاله ای از ابهام است

پس میزان شناخت ایمان به غیب از خیال باطل چیست ؟

در خیال‌پردازی قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود و موجودات ناموجود تصویر می‌شوند. این نوع ادبی معمولاً شامل سحر و جادو، حوادث خارق‌العاده، و موجودات خیالی است.

باسلام
بر اساس تعریفی که از روان پریشی شده است:
«جنون یا سایکوز نوعی قطع ارتباط با واقعیت است که به طور مشخص شامل هذیان (عقایدنادرست درباره وقایع یا اشخاص)وتوهم (دیدن یا شنیدن چیزهای که وجود خارجی ندارند)می شود.واژه سایکوز به معنی وضعیت روانی غیر طبیعی است که حالت های مختلفی را در بر می گیردولی اصلی ترین ویژگی آنها نوعی قطع ارتباط با واقعیت است.»
مشخصات چنین فردی عبارت است از:

[=microsoft sans serif]* باخودش باهیجان بحث وگفتگو کندوبه نظربرسدکه درحال پاسخگوئی به سوالات یابیانات فرددیگری است.
* بدون هیچ دلیل واضحی ناگهان می خندد.
* به نظرمیرسدحواسش پرت است ویامشغولیت ذهنی داردویانمی تواندبرموضوع بحث یاکاری متمرکزشود.


*[=microsoft sans serif] به نظرمیرسدچیزی رامی بیندکه شمانمی توانیدببینید. [=microsoft sans serif](http://www.zums.ac.ir/find.php?item=29.5937.7941.fa)

البته این بیماری نیز به دو صورت مقدماتی و حاد(افراطی) وجود دارد.
در حالت افراطی هذیان گویی شروع میشود و ارتباط با عالم واقع خیلی قطع میشود.

با توجه به این تعریف، روان پریشی به حالت افراطی و شدید قطع ارتباط گفته میشود.
کسی که این حالت را دارد، هیچ ارتباطی با عالم واقع ندارد یا ارتباط خیلی کمی را دارد و بیشتر از اینکه اگاهی نسبت به عالم واقع داشته باشد، به عالمی که در خیال متصل خود دارد و تصورات وهمی ای که در قوه خیال خود ساخته است، مرتبط است.

در این صورت، میتوان تفاوتی بین این دو دانست:
تفاوت به این است که در روان پریش، خودش ادعای دیدن میکند و خودش از تخیلاتش صحبت میکند، اما
کسی که به غیب ایمان دارد، اگر این ایمان ومعرفتش، معرفت گزاره ای باشد نه ناشی از تجربه عرفانی یا شهودی یا به تعبیری تجربه دینی خودش در آن صورت، او صرفا گزارش از اموری میکند که دیگران آنرا شهود یا تجربه داشته اند. او نمیگوید خودم دیده یا میبینیم، بلکه میگوید مثلا در دین من چنین گفته شده است.

د راین صورت، حالت چنین شخصی مانند آن است که شخص سالمی از تخیلات و هذیانهایی که یک فرد مبتلا به جنون و سایکوز مدعی دیدن آنها بوده است.
اما به هیچ وجه شباهتی به خود این فرد ندارد.

شباهت ظاهری بین کسی که از غیب مشهود به حس باطنی و تجربه دینی و عرفانی ،و کسی است که مبتلا به جنون شده است.
و همین بحث در هستی شناسی معرفت شهودی مطرح است که چه تفاوت هستی شناسانه و معرفت شناسانه ای بین این دو وجود دارد و چطور ما میتوانیم بفهمیم که آنچه یک عارف یا یک شخص عادی ادعای دیدن وشهود آنرا دارد، توهم و تخیلی نیست که یک مجنون یا دیوانه یا حتی کسی که به واسطه استفاده از مواد روانگران از آن حکایت میکند.

موفق باشید.

[=microsoft sans serif]پرسش:
روان‌پریشی یا سایکوز (به انگلیسی: Psychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است و اصطلاحی است که در روان‌پزشکی برای حالتی روانی به کار می‌رود که اغلب به صورت «از دست دادن تماس با واقعیت» توصیف می‌شود.
در خیال‌پردازی قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود و موجودات ناموجود تصویر می‌شوند. این نوع ادبی معمولاً شامل سحر و جادو، حوادث خارق‌العاده، و موجودات خیالی است. بنابراین شباهت زیادی بین ادعای غیب و ایمان به آن و روان پریشی وجود دارد. حال آیا تفاوتی بین این دو وجود دارد؟

پاسخ:
باسلام
بر اساس تعریفی که از روان پریشی شده است:
«جنون یا سایکوز نوعی قطع ارتباط با واقعیت است که به طور مشخص شامل هذیان (عقایدنادرست درباره وقایع یا اشخاص)وتوهم (دیدن یا شنیدن چیزهای که وجود خارجی ندارند)می شود.واژه سایکوز به معنی وضعیت روانی غیر طبیعی است که حالت های مختلفی را در بر می گیردولی اصلی ترین ویژگی آنها نوعی قطع ارتباط با واقعیت است.»
مشخصات چنین فردی عبارت است از:

[=microsoft sans serif]* باخودش باهیجان بحث وگفتگو کندوبه نظربرسدکه درحال پاسخگوئی به سوالات یابیانات فرددیگری است.
* بدون هیچ دلیل واضحی ناگهان می خندد.
* به نظرمیرسدحواسش پرت است ویامشغولیت ذهنی داردویانمی تواندبرموضوع بحث یاکاری متمرکزشود.


[=microsoft sans serif]* به نظرمیرسدچیزی رامی بیندکه شمانمی توانیدببینید. (1)

البته این بیماری نیز به دو صورت مقدماتی و حاد(افراطی) وجود دارد.
در حالت افراطی هذیان گویی شروع میشود و ارتباط با عالم واقع خیلی قطع میشود.

با توجه به این تعریف، روان پریشی به حالت افراطی و شدید قطع ارتباط گفته میشود.
کسی که این حالت را دارد، هیچ ارتباطی با عالم واقع ندارد یا ارتباط خیلی کمی را دارد و بیشتر از اینکه اگاهی نسبت به عالم واقع داشته باشد، به عالمی که در خیال متصل خود دارد و تصورات وهمی ای که در قوه خیال خود ساخته است، مرتبط است.

در این صورت، میتوان تفاوتی بین این دو دانست:
تفاوت به این است که در روان پریش، خودش ادعای دیدن میکند و خودش از تخیلاتش صحبت میکند، اما
کسی که به غیب ایمان دارد، اگر این ایمان ومعرفتش، معرفت گزاره ای باشد نه ناشی از تجربه عرفانی یا شهودی یا به تعبیری تجربه دینی خودش در آن صورت، او صرفا گزارش از اموری میکند که دیگران آنرا شهود یا تجربه داشته اند. او نمیگوید خودم دیده یا میبینیم، بلکه میگوید مثلا در دین من چنین گفته شده است.

د راین صورت، حالت چنین شخصی مانند آن است که شخص سالمی از تخیلات و هذیانهایی که یک فرد مبتلا به جنون و سایکوز مدعی دیدن آنها بوده است.
اما به هیچ وجه شباهتی به خود این فرد ندارد.

شباهت ظاهری بین کسی که از غیب مشهود به حس باطنی و تجربه دینی و عرفانی ،و کسی است که مبتلا به جنون شده است.
و همین بحث در هستی شناسی معرفت شهودی مطرح است که چه تفاوت هستی شناسانه و معرفت شناسانه ای بین این دو وجود دارد و چطور ما میتوانیم بفهمیم که آنچه یک عارف یا یک شخص عادی ادعای دیدن وشهود آنرا دارد، توهم و تخیلی نیست که یک مجنون یا دیوانه یا حتی کسی که به واسطه استفاده از مواد روانگران از آن حکایت میکند.

موفق باشید.

ـــــــــــــ
1. http://www.zums.ac.ir/find.php?item=29.5937.7941.fa

موضوع قفل شده است