ما و حلقه ی اتصال آسمان و زمین

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
ما و حلقه ی اتصال آسمان و زمین

[h=2]بشر، برترین مخلوق خداوند متعال است که خلقت او مورد تحسین قرار گرفته است. حال آیا خداوند در زمان غیبت، انسان را که شرایط دسترسی به حجت خداوند را به سان گذشته ندارد، رها کرده و رشد و کمال او را نادیده گرفته است؟[/h]


سالیان سال است که بشر خلق شده و خداوند متعال از خلقت بشر و عوالم موجود هدفی داشته و دارد. اگر یکی از این اهداف را رشد بشر و به کمال رسیدن آن در سایه سار بندگی خداوند بدانیم باید توجه داشته باشیم که بشر به تنهایی، توانایی طرح ریزی و تعیین مسیر در رسیدن به بندگی خداوند را ندارد. در واقع عقل با همه اطاعت پذیری خود اگر به منبع وحی متصل نباشد نمی تواند سعادت بشر را تضمین کند. از عقل تعبیر به حجت درون شده است. اما آنچه که اینجا کمک کار عقل شده و مسیر را برای او روشن می کند منبع لایزال وحی می باشد.
[h=2]جانشینی برای همیشه و همه جا[/h] از آنجا که بشر عادی توانایی اتصال و ظرفیت دریافت فیوضات معنوی را ندارد خداوند متعال از همان ابتدای خلقت انسان، بهترین بندگان خود را به عنوان جانشین روی زمین در عالم قرار داد. شاهد قرآنی این مساله نیز آیه 30 سوره بقره می باشد که خداوند فرمود: «إنی جاعل فی الأرض خلیفة» آنچه در تفویض اختیار به جانشین رخ می دهد این است که جانشین تمام اختیارات مافوق را دارد مگر مقام اصلی او را.
در صورت اتصال هر چه بیشتر عقل به آیات و فرامین اهل البیت علیهم السلام، انسان مرتکب خطای کمتری شده و بنابراین زندگی او در گرو آرامش خواهد بود. اما آنچه ممکن است حرکت انسان را در رسیدن به آرامش کُند کنَد، عدم آگاهی کافی تمام انسانها نسبت به مسائل دین به طور تخصصی می باشد
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه آورده اند: «مقام خلافت تحقق نمی یابد جز اینکه خلیفه در تمامی شئون وجودی خود نمایشگر مستخلف باشد و خدای متعال که مستخلف این خلیفه است دارای تمامی اسماء حسنی و صفات علیای جمال و جلال است و منزه از هر عیب و نقص می باشد و در فعلش منزه از هر شر و فساد است.» مصداق اتم و اکمل جانشینان خداوند، ائمه علیهم السلام هستند که تمام صفات خداوند را دارا هستند، با این تفاوت که آنها مخلوق هستند و خداوند خالق. (1)
بنابراین برای دریافت فیوضات و عدم تباهی، نیازمند این هستیم که در تمامی اعصار، یکی از جانشینان خداوند روی زمین باشند. حدیث معرفت نیز موید همین مطلب است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ تعبیر امام زمانه به وجود امام و حجت خداوند در تمام اعصار اشاره دارد.» همچنین در حدیث ثقلین ضرورت وجود امام در کنار قرآن تا قیامت بیان شده و در واقع بیانگر این مطلب است که نمی شود زمانی باشد که امامی روی زمین نباشد و مانعی در جهت حیات مادی و معنوی بشریت ایجاد نشود.
[h=2]هدایت آشکار، هدایت پنهان[/h] هدایت بشریت توسط امام در باطن (تکوینی) و ظاهر (تشریعی) محقق می شود. نمونه هدایت ظاهری تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی توسط امام، ارشاد مردم و... می باشد و در زمان ظهور امام محقق می گردد. اما در زمان غیبت مردم به طور کامل از نعمت هدایت توسط امام محروم نشده و از هدایت باطنی بهره مند می شوند. هدایت باطنی که ایصال إلی المطلوب نیز خوانده می شود. امیرالمومنین سلام الله علیه می فرمایند: «خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در زمین باشد تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون شود. اگرچه وجود ظاهری او از مردم پنهان باشد، بی شک تعالیم و آداب او در دلهای مؤمنین پراکنده است و آنها بر اساس آن عمل می کنند.» (2)
انسانها در زمان ظهور امام، از هر دو نوع بهره مند می شوند اما در زمان غیبت بیشتر هدایت باطنی است که به وقوع می پیوندد.
[h=2]درمان مشکلات زندگی با متخصص بندگی[/h] کسانی که دین را به عنوان برنامه زندگی انتخاب می کنند در طول زندگی قطعا با سوالاتی مواجه خواهند شد که ممکن است سبب ایجاد دو راهی و ابهام در مسیر بندگی شود. چرا که تمام انسانها آگاه به مسائل دینی نیستند. در واقع همان گونه که ما در صورت بیمار شدن به پزشک مراجعه می کنیم برای داشتن یک زندگی بهتر در تمام وجوه، باید به کارشناس آن مراجعه کنیم. دین اسلام که کاملترین دین می باشد تمامی جوانب یک زندگی صحیح را در خود داشته و از هیچ مساله فروگذار نکرده است.
هدایت بشریت توسط امام در باطن (تکوینی) و ظاهر (تشریعی) محقق می شود. نمونه هدایت ظاهری تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی توسط امام، ارشاد مردم و... می باشد و در زمان ظهور امام محقق می گردد. اما در زمان غیبت مردم به طور کامل از نعمت هدایت توسط امام محروم نشده و از هدایت باطنی بهره مند می شوند
در مقاله قبل اشاره شد که در صورت اتصال هر چه بیشتر عقل به آیات و فرامین اهل البیت علیهم السلام، انسان مرتکب خطای کمتری شده و بنابراین زندگی او در گرو آرامش خواهد بود. اما آنچه ممکن است حرکت انسان را در رسیدن به آرامش کُند کنَد، عدم آگاهی کافی تمام انسانها نسبت به مسائل دین به طور تخصصی می باشد. آنچه که از کلام الهی و کلام اهل البیت علیهم السلام استخراج می شود، دین یعنی همان برنامه کامل و جامعه زندگی است. بنابراین همان طور که هنگام بیماری به متخصص درمان یعنی پزشک مراجعه می کنیم بنابراین در حل مسائل زندگی باید به متخصص برنامه زندگی و بندگی، یعنی کارشناس دین مراجعه کنیم.
کارشناسان دین در درجه اول اهل البیت علیهم السلام می باشند. آنان که متصل به علم الهی و دارای عصمت می باشند و به هیچ وجه هوای نفس را در عمل به معارف الهی و انتقال آن به انسانها دخالت نمی دهند. هیچگاه در ایفای نقش خود به عنوان هدایتگر کوتاهی نکرده اند.
[h=2]آیا خداوند، انسان را رها کرده؟[/h] همان گونه که اشاره شد اگر خود را نیازمند هدایت و نجات از گمراهی می بینیم باید به آیات و روایات متمسک شویم اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا ما قادر به دریافت معارف اصیل و ناب از قرآن و لسان مبارک اولیاء خداوند هستیم؟ آیا ما قادر به تشخیص احادیث صحیح از احادیث ضعیف که راویان دخل و تصرف در آنها کرده اند هستیم؟
قطعا این گونه نیست و به علت عدم تخصص در دین چه بسا مسیر را به اشتباه انتخاب کنیم و در تشخیص دچار اشتباهات فاحش شویم. پس چاره چیست؟ آیا ما می توانیم آنچه در روایات به ما توصیه شده را بر وقایع روز تطبیق دهیم؟ آیا خداوند در زمان غیبت، انسان را که شرایط دسترسی به حجت خداوند را به سان گذشته ندارد، رها کرده و رشد و کمال او را نادیده گرفته است؟ مسلما این گونه نیست.
امام عصر سلام الله علیه فرمودند: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا إلی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم (3) ؛ در زمان غیبت هرگاه حوادثی برای شما اتفاق افتاد به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها به درستی حجت من بر شما و من حجت خدایم.»
حضرت در این فرمایش خود، ما را توصیه به رجوع به کسانی می کنند که کلامشان کلام اهل البیت علیهم السلام است و از خود سخنی نمی گویند. احکام دین را طبق امیال شخصی بیان نمی کنند بلکه هر چه می گویند گرفته شده از آیات و روایات است. برای وضوح بیشتر نیاز به تبیین کلمه «حجت» داریم. حجت یعنی چه؟ در روایات به معنای این واژه کلیدی اشاره شده است که ان شاء الله در مقاله بعد اشاره خواهیم کرد.

پی نوشت:
1. زیارت رجبیه؛ لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک و خلقک...
2. حرّ عاملی، اثباة الهداة، ج 3، ص 463
3.وسائل الشیعه