جمع بندی روایت معتبر درباره نزول تدریجی قرآن

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روایت معتبر درباره نزول تدریجی قرآن

[="Tahoma"][="Indigo"]سلام
آیه یا روایتی ميخوام که ثابت کنه که جبرییل آیات قرآن را در نزول تدریجی بر پیغمبر (ص) نازل میکرده.
[/][/]


با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و احترام

خداوند مي فرمايد:« وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزيلا»[1] (و قرآنى كه آياتش را از هم جدا كرديم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را بتدريج نازل كرديم).

براى افراد سطحى مخصوصا اگر بهانه‏ جو باشند اين اشكال در كيفيت نزول قرآن پيدا خواهد شد كه چرا اين كتاب آسمانى بزرگ كه پايه و مايه اسلام است، و رهنماى كل بشر، و محور همه قوانين حقوقى اجتماعى و سياسى و عبادى مسلمانان محسوب مى ‏شود، به صورت كامل يك جا بر پيامبر اسلام ص نازل نگرديد، تا مردم پيوسته آن را از آغاز بخوانند و تا انجامش با خبر باشند؟! ولى كمى دقت براى حل اين ايراد كافى است زيرا:


اولا قرآن گر چه نامش كتاب است، ولى همچون كتابهاى تاليفى انسانها نمى ‏باشد كه بنشينند و موضوعى را در نظر بگيرند، و فصول و ابوابش را تنظيم كنند، و برشته تحرير در آورند، بلكه كتابى است كه با حوادث عصر خود يعنى با بيست و سه سال دوران نبوت پيامبر اسلام ص با رويدادهايش پيوند و ارتباط ناگسستنى دارد.


چگونه ممكن است كتابى كه با حوادث بيست و سه سال در ارتباط بوده يك جا و در يك روز نازل شود؟! مگر ممكن است همه حوادث 23 سال را در يك روز جمع ‏آورى كرد، تا مسائل مربوط به آن يك جا در قرآن نازل شود؟! فى المثل قسمتهاى زيادى در قرآن در رابطه با جنگ هاي اسلامى است، و بخشهايى در باره عملكردهاى منافقان. و مسائلى در مورد هيئت‏هايى كه از اقوام مختلف نزد پيامبر ص مى‏آمدند و پيامبر ص به فرمان الهى در برابر آنها اقدامهايى به عمل مى ‏آورد مى ‏باشد.

آيا ممكن است همه اينها روز اول نوشته شود؟



[/HR] [1] - سوره اسراء،آيه106.


[2] - آيت الله مكارم شيرازي،تفسير نمونه، ج‏12، ص: 317-318.


بسم الله الرحمن الرحيم

ثانيا- قرآن كتابى است كه تنها جنبه تعليمى ندارد، بلكه حتما مى‏ بايست هر آيه آن پس از نزول اجرا گردد، اگر همه قرآن يك جا نازل مى‏ شد بايد يك جا هم اجرا بشود، و مى ‏دانيم كه يك جا اجرا شدن امرى محال بوده است، چرا كه اصلاح يك جامعه سر تا پا فاسد را در يك روز نمى‏ توان انجام داد، و كودك بيسوادى را نمى ‏توان يك روزه از كلاس اول به دوران دكترا كشاند، به همين دليل قرآن تدريجا نازل شد تا بخوبى اجرا گردد، و به اصطلاح كاملا جا بيفتد، دچار هيچگونه تزلزل نگردد و جامعه نيز قدرت جذب و پذيرش و حفظ آن را داشته باشد.

ثالثا- خود پيامبر كه رهبر اين انقلاب بزرگ بود بدون شك اگر مى ‏خواست فكر خود را در اجراى كل قرآن پخش كند تا در اجراى جزء جزء، دومى براى او قدرت و آمادگى بيشترى ايجاد مى‏كرد، درست است كه او فرستاده خدا و صاحب عقل و توانايى بى ‏نظيرى بود، ولى با همه اينها پذيرش تدريجى قرآن و اجراى تدريجى آن به صورت كاملترى انجام مى‏ گرفت.

رابعا- نزول تدريجى مفهومش ارتباط دائمى پيامبر ص با مبدأ وحى بود ولى نزول دفعى ارتباط پيامبر ص را بيش از يك بار تضمين نمى ‏كرد.[1]



[/HR][1] - آيت الله مكارم شيرازي،تفسير نمونه، ج‏12، ص: 318.


[="Tahoma"][="Indigo"]سلام
باتشکر از شما
اما سوال بنده درباره نزول خود قرآن نیست بلکه صحبتم سر فرشته وحی است .
در آیه 193 شعرا میخوانیم که روح الامین قرآن را بر قلب پیغمبر نازل کرده ؛ با توجه با قرائنی که در آیه وجود داره متوجه میشیم که نزول قرآن به وسیله روح الامین ، نزول دفعی بوده .
حالا بنده دنبال آیه ای هستم که نشون بده در نزول تدریجی قرآن ، واسطه آیات الهی چه کسی بوده؟
[/]

باغ بهشت;774731 نوشت:
حالا بنده دنبال آیه ای هستم که نشون بده در نزول تدریجی قرآن ، واسطه آیات الهی چه کسی بوده؟

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنينَ»[1]
((آنها مى‏گويند: «چون فرشته‏اى كه وحى را بر تو نازل مى‏كند، جبرئيل است، و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نمى‏آوريم!») بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مى‏كند و هدايت و بشارت است براى مؤمنان.»)

« وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبّ‏ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلىَ‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِين»[2] (مسلّماً اين (قرآن) از سوى پروردگار جهانيان نازل شده است
روح الامين آن را نازل كرده است ...
بر قلب (پاك) تو، تا از انذاركنندگان باشى).

به موجب آيات مورد بحث(سوره بقره) جبرئيل پيك وحى خدا بر پيامبر، و نازل كننده قرآن بر قلب پاك او بوده است، در حالى كه در سوره نحل آيه 102 واسطه وحى" روح القدس" معرفى شده.
و در سوره" شعراء آيه 191" مى‏خوانيم قرآن را روح الامين براى آن حضرت آورده، ولى همانگونه كه مفسران تصريح كرده‏اند: منظور از روح القدس و روح الامين همان جبرئيل است.[3]


[/HR][1] - سوره بقره،آیه97

[2] سوره شعراء، آیه192-194

[3] - آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏1، ص: 363

[="Franklin Gothic Medium"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
در کنار پاسخ استاد، روایاتی هم داریم که به طور مصداقی نزول برخی از آیات در روند نزول تدریجی قران را توسط جبرئیل علیه‌السلام تأیید می‌کند، مثل آیاتی که در روز عید غدیر نازل شدند، یا مثل آیه‌ی تطهیر که در ماجرای حدیث کساء نازل شدند، یا آیاتی که حضرت علی علیه‌السلام در حالی از زبان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌واله شنیدند که حضرت بی‌هوش بودند و بعد که به هوش آمدند و خواستند آیات را تلاوت نمایند حضرت علی علیه‌السلام فرمودند که شما پیشتر ابلاغشان کرده‌اید و ایشان فرمودند که تو آنها را از زبان جبرائيل علیه‌السلام شنیده‌ای، یا مثل آیاتی که در مورد عذاب فرعون بوده است و پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌واله فرمودند که ای جبرائیل پیش از این هر وقت آیه‌ای می‌آوردی ناراحت بودی ولی امروز روی تو نورانی و مسرور است و بعد دلیل آن را می‌پرسند و او توضیح می‌دهد و این نشان می‌دهد که این نزول آیات پیشتر هم بسیار مسبوق به سابقه بوده است و یک وضعیت خاص و ویژه نبوده است ... و بسیاری روایات دیگر که می‌توانید مصداقی بیابید ... اما اینکه بگوییم آیا هیچ آیه‌ای هست که توسط جبرائیل علیه‌السلام نازل نشده باشد را نمی‌دانم، سوره‌ی حمد که بدون واسطه در معراج بوده است ظاهراً دو بار یا بیشتر نازل شده است و برخی آیات دیگر هم به همچنین، در نتیجه حتی با وجود آنکه چنان آیاتی بوده‌اند که بدون واسطه بوده باشند هم باز ظاهراً دلیل نمی‌شود که بعداً به صورت جداگانه دوباره توسط جبرائیل علیه‌السلام نازل به دنیا نشده باشد ...
به شخصه فکر کنم برای پاسخ کامل و دقیق دادن به این سؤال باید تحقیقی گسترده‌تر داشت، مگر آنکه خبری به صراحت به چنان سؤالی پاسخ داده باشد و مثلاً از آیاتی که استاد مورد اشاره قرار دادند بشود چنان معنایی را استخراج نمود :Gig:
در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"][="Indigo"]

یاسین;776023 نوشت:
منظور از روح القدس و روح الامين همان جبرئيل است.[3]

align: right

6- مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِى الْعـَلَاءِ عـَنْ سـَعـْدٍ الْإِسْكَافِ قَالَ أَتَى رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الرُّوحِ أَ لَيْسَ هُوَ جـَبـْرَئِيـلَ فـَقـَالَ لَهُ أَمـِيـرُ الْمـُؤْمِنِينَ ع جَبْرَئِيلُ ع مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحُ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ فـَكَرَّرَ ذَلِكَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ لَقَدْ قُلْتَ عَظِيماً مِنَ الْقَوْلِ مَا أَحَدٌ يَزْعُمُ أَنَّ الرُّوحَ غَيْرُ جَبْرَئِيلَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّكَ ضَالٌّ تَرْوِى عَنْ أَهْلِ الضَّلَالِ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِنـَبـِيِّهِ ص أَتـى أَمـْرُ اللّهِ فـَلاتـَسـْتـَعـْجِلُوهُ سُبْح انَهُ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ وَ الرُّوحُ غَيْرُ الْمَلَائِكَةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ
اصول كافى جلد 2 صفحه 19 رواية 6

ترجمه روايت شريفه :
سـعـد اسـكـاف (كـفـاش ) گـويـد: مـردى خـدمـت اميرالمؤ منين عليه السّلام آمد و درباره روح پـرسـيـد كـه آيـا او هـمـان جـبـرئيـل اسـت ؟ امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام بـه او فـرمود: جـبـرئيـل عـليـه السـّلام از مـلائكـه اسـت و روح غـيـر جـبـرئيـل است ـ و اين سخن را تكرار فرمود ـ او عرض كرد: سخن بزرگى گفتى !! هيچكس عـقيده ندارد كه روح غير از جبرئيل است . اميرالمؤ منين به او فرمود: تو خود گمراهى و از اهـل گمراهى روايت مى كنى خداى تعالى به پيغمبرش صلى اللّه عليه و آله مى فرمايد: (((فـرمـان خدا آمد نيست ، آن را بشتاب مخواهيد، خدا منزه است و از آنچه مشركان باوى انباز مـى كـنـنـد بـرتـر اسـت ، مـلائكـه روح را فرو مى آورند ـ 1 سوره 16 ـ، پس روح غير از ملائكه صلوات الله عليهم مى باشد.

[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

سین;776024 نوشت:
در کنار پاسخ استاد، روایاتی هم داریم که به طور مصداقی نزول برخی از آیات در روند نزول تدریجی قران را توسط جبرئیل علیه‌السلام تأیید می‌کند،

سلام
میشه روایت رو به همراه سند ذکر کنید؟[/]

[="Franklin Gothic Medium"]

باغ بهشت;776274 نوشت:

سلام
میشه روایت رو به همراه سند ذکر کنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم بزرگوار و رحمة الله
روایات متعددند و حقیر دقیقاً بخاطر ندارم هر کدام را کجا دیده‌ام، علاوه بر اینکه مطمئناً روایات محدود به این مصادیق هم نیستند، احتمالاً اساتید انجمن حدیث اشراف بهتری به چنان احادیثی داشته باشند، گرچه به زعم حقیر برای پاسخ دادن به چنان سؤالی باید خودتان نیز کتب حدیثی را زیر و رو نمایید، چرا که گاهی پاسخ به این سؤالات از روایاتی فهمیده می‌شود که موضوع اصلی حدیث نیستند و به صورت جانبی از حدیث فهمیده می‌شوند، بهترین کار شاید جستجو کردن بر روی کلمات کلیدی مناسب باشد در نرم‌افزارهایی مانند نرم‌افزار نور یا مشابه آن ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"][="Indigo"]

سین;776302 نوشت:
برای پاسخ دادن به چنان سؤالی باید خودتان نیز کتب حدیثی را زیر و رو نمایید،

بله بنده احادیث متعددی دیدم و باتوجه به احادیث و نیز با توجه به ایات قران که ملائکه را در کنار روح آورده اند به این نتیجه رسیدم که منظور از روح الامین یا روح القدس ( و کلا روح) در قرآن حضرت جبرئیل علیه السلام نیست .
منتها فعلا روایت یا ایه ای که اثبات کنه که در نزول تدریجی کدام ملک ، قران را بر پیغمبر نازل میکرده (البته مستند) برخورد نکردم[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

یاسین;776023 نوشت:
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنينَ»[1]

اینجا نزّل به باب تفعیل رفته اما با توجه به قرینه عَلى‏ قَلْبِكَ ، به نظرم این نوع نزول ، دفعی بوده .[/]

[="Franklin Gothic Medium"]

باغ بهشت;776349 نوشت:

بله بنده احادیث متعددی دیدم و باتوجه به احادیث و نیز با توجه به ایات قران که ملائکه را در کنار روح آورده اند به این نتیجه رسیدم که منظور از روح الامین یا روح القدس ( و کلا روح) در قرآن حضرت جبرئیل علیه السلام نیست .
منتها فعلا روایت یا ایه ای که اثبات کنه که در نزول تدریجی کدام ملک ، قران را بر پیغمبر نازل میکرده (البته مستند) برخورد نکردم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم،
مصادیقی که حقیر آوردم به این مسأله تصریح داشتند، آیات نازل شده در روز غدیر اگر اشتباه نکنم و همچنین آیه‌ی تطهیر بخصوص در این زمینه تصریح دارند ... جبرائیل علیه‌السلام مسؤول عذاب قوم لوط بودند و مطابق روایات زیادی بسیار به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌واله رسیده است و از او به عنوان امین وحی یاد شده است ...
با این حال حتی اگر در نزول دفعی هم ایشان مسؤول رساندن وحی نبوده باشند باز هم اشکالی ندارد، چون نزول تدریجی در امتداد نزول دفعی بوده است و نه موازی آن، ظاهراً نزول دفعی به آسمان چهارم بوده است و در نزول تدریجی از آسمان چهارم به پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌واله وحی شده است، در نتیجه اگر همان نزول دفعی هم توسط جبرائيل علیه‌السلام بوده باشد فرق خیلی زیادی نخواهد کرد ...
شاید هم اشتباه می‌کنم ... و الله العالم
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"][="Indigo"]یه سوال؟
اینکه در آیات قرآن ، امین به روح اضافه شده ( روح الامین) یا القدس به روح ( روح القدس) بهش تو عربی چی میگن؟میگن اضافه ی تشریفیه؟ یا اسم دیگه ای داره؟
[/]

باغ بهشت;776363 نوشت:

اینجا نزّل به باب تفعیل رفته اما با توجه به قرینه عَلى‏ قَلْبِكَ ، به نظرم این نوع نزول ، دفعی بوده .


بسم الله الرحمن الرحیم

علامه طباطبایی(ره) در مورد آیه« " لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً"»[1] که از باب «تفعیل» است ، می فرماید که این آیه دلالت بر نزول تدریجی می کند.
كلمه" ثبات" ضد زوال را معنا مى‏دهد و اثبات و تثبيت هر دو به يك معناست، تنها فرقى كه ميان آن دو مى‏باشد اين است كه اثبات" دفعه" را مى‏رساند و تثبيت متضمن تدريج است.
و كلمه" فؤاد" به معناى قلب است و مراد از آن- هم چنان كه مكرر گذشته- چيزى است كه انسان با آن اشياء را درك مى‏كند و آن همان نفس انسان است، و كلمه" ترتيل"- به طورى كه گفته‏اند - به معناى" ترسيل" يعنى پشت سر هم آوردن چيزى است. و كلمه" تفسير" به طورى كه راغب گفته: به معناى مبالغه در اظهار معناى معقول است به خلاف كلمه" فسر"- به فتح فاء و سكون سين- كه تنها به معناى اظهار آن معناست بدون مبالغه .

و از ظاهر سياق بر مى‏آيد كه كلمه" كذلك" متعلق است به فعلى مقدر كه جمله" لنثبت" آن را تعليل مى‏كند، و جمله" رتلناه" نيز عطف بر آن تعليل است و تقدير كلام:
" نزلناه" (القرآن) نجوما متفرقة لا جملة واحدة لنثبت به فؤادك- آن را (قرآن را) متفرق نازل كرديم و نه يك جا تا قلب ترا به تدريج آرامش دهيم" مى‏باشد. و اينكه بعضى گفته‏ اند:
كلمه" كذلك" تتمه سخنان كفار است سخن بسيار بى معنايى است.
پس اينكه فرمود:" كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ" بيان تامى است براى علت به تدريج نازل شدن.
توضيح اينكه: به طور كلى تعليم هر علمى و مخصوصا علمى كه مربوط به عمل باشد از اين راه صورت مى‏گيرد كه معلم مسائل آن علم را يكى يكى به شاگرد القاء كند، تا همه فصول و ابوابش تمام شود.[2]


[/HR][1] - سوره فرقان،آیه33.

[2] - ترجمه الميزان، ج‏15، ص: 290.

باغ بهشت;776377 نوشت:
یه سوال؟
اینکه در آیات قرآن ، امین به روح اضافه شده ( روح الامین) یا القدس به روح ( روح القدس) بهش تو عربی چی میگن؟میگن اضافه ی تشریفیه؟ یا اسم دیگه ای داره؟

بسم الله الرحمن الرحيم

اضافه تشريفيه كه به معني اضافه شدن اسمي به اسم ديگر جهت كسب شرف و مقام و منزلت است، معمولا در قرآن به مواردي گفته مي شود كه اسمي به لفظ جلاله «الله» اضافه شده باشد مانند:« فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها»[1].

و يا مانند اضافه اسم به ضميري كه مرجع آن خداوند است[2] مانند آيه شريفه« إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ وَكِيلاً»[3]



[/HR][1] - سوره شمس،آيه13.

[2] - طيب سيد عبد الحسين،أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏8، ص: 280

[3] - سوره اسراء،آيه65.

با سلام

آيات شريف قرآن مجيد را كه از نزول قرآن سخن مي گويند از اين ديدگاه مي توان در 5 دسته قرار داد:
دسته اول: آياتي است كه متعرض نزل كننده قرآن نيستند و نسبت به آن ساكت اند مانند آيات شريفه:
(ان الذين كفروا بالذكر لما جائهم و انه لكتاب عزيز )فصات /41(1)
(شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس... )بقره /185(2)
(واوحي الي خذا القرآن لانذركم به و من بلغ ) انعام /19(3)
(الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله وما نزل من الحق و لا يكونوا كالذين اوتوا الكتاب فطال عليهم الامد فقست قلوبهم و كثير منهم فاسقون )حديد/16(4)1

دسته دوم: آياتي است كه نازل كننده قرآن را خداوند متعال معرفي مي‌كند. نظير:
( الله انرل احسن الحديت كتاباً متشابهاً مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشعون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكر الله ذلك هدي الله يهدي به من يشاء و من يضلل الله فما له من هاد )زمر /23
( و لقد آتيناك سبعاً من المثاني و القرآن العظيم )حجر /87
( نحن نقص عليك احسن القصص بما اوحينا اليك هذا القرآن.. . ) يوسف /3

دسته سوم: آيات شريفه اي است كه از نقش جمعي از فرشتگان در نزول قرآن سخن گفته و بويژه حضرت جبرئيل را منزل قرآن مي‌داند نظير:
( نزل به الروح لامين علي قلبك لتكون من المنذرين ) شعراً /194,193
(قل نزله روح القدس من ربك بالحق ليثبت الذين آمنوا و هدي و بشري للمومنين )نحل /102
(انه لقول رسول كريم ذي قوه عند ذي العرش مكين مطاع ثم امين ) تكوير /21¬-19
(قل من كان عدواً لجبريل فانه نزله علي قلبك باذن اله )بقره 97
(في صحف مكرمه مرفوعه مطهره بايدي سفره كرام برره ) عبس/ 16-13
( عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا إلا من ارتضي من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد بلغوا رسالات ربهم 0000) 2 جن / 27-26

در مورد اين دسته از آيات چند نكته شايان توجه است:
نخست آنكه: فرشتگان وحي نقشهاي متعددي از قبيل نزول, در دست داشتن لوحه ها و نگهباني از آن را ايفا مي‌كنند؛ و اين امريات كه در چگونگي نزول به آن خواهيم پرداخت.
دو آنكه: حضرت جبرئيل (عليه السلام ) فرما ندهي گروه فرشتگان وحي عهده دار است, اين مطلب از واژه «مطاع » و از تصريح به اسم آن حضرت و اوصاف ويژه ايشان, و نسبت نزول به ايشان در آيات متعدد استفاده مي شود و آيه شريفه ( تنزل الملائكه والروح ) اشعار به آن دارد.
سوم آنكه: روح الامين, روح القدس, رسول كريم, اوصاف جبرئيل (عليه السلام ) است كه به لحاظ امانت و قداست و كرامت ايشان در پيشگاه الهي با اين اوصاف از ايشان ياد شده است, و مي توان گفت كه مقصود از روح درآيه شريفه سوره قدر (تنزل الملائكه و الروح 000) نيز همان حضرت است.
چهارم آنكه: واژه «روح » و « روح القدس » وچنانچه گذشت اوصاف حضرت جبرئيل است نه اسم علم آن حضرت. بنا براين اشكالي ندارد كه همين واژه ها در آيه 3 يا روايتي برفرشته اي ديگر اطلاق شود
چنانكه مشاهده شد, در دو دسته اخير از آيات, براي قرآن مجيد دو نازل كننده ذكر شده بود: «خداوند متعال » و « فرشتگان وحي » كه ظاهر هر دو, نسبت حقيقي است. پس حمل بر مجاز در يكي و حقيقت در ديگري وجهي ندارد.
از سوي ديگر در اينجا اسناد حقيقي به دو فاعل در عرض هم معني ندارد زيرا هيچ موجودي در عرض خداوند قرار ندارد بنا بر اين تنها وجه صحيح اين است كه بگوئيم مقصود اسناد حقيقي به دو فاعل در طول هم است بدين صورت كه: فرشته هاي وحي, نازل كننده قرآن هستند و خداوند متعال فوق ايشان و در طول آنها, منزل حقيقي انسان است و اين وجه از آيات نزول نيز بخوبي استفاده مي شود, تعابيري از قبيل ( فانه نزله علي قلبك باذن الله ) و ( نزله روح القدس من امر ربك ) بخوبي دلالت بر اين دارد كه دو اسناد در طول يكديگرند و فرشته وحي باذن و امر الهي قرآن را نازل مي كند.

باغ بهشت;776377 نوشت:
اینکه در آیات قرآن ، امین به روح اضافه شده ( روح الامین) یا القدس به روح ( روح القدس) بهش تو عربی چی میگن؟میگن اضافه ی تشریفیه؟ یا اسم دیگه ای داره؟

بسم الله الرحمن الرحیم

روح القدس: قدس یعنی طهارت، و این اضافه به منظور اختصاص است.
الروح الامین: صفت و موصوف است.
به مثال‏هايى مانند «ثوب زيد»، «يد زيد» كه مضاف ملك مضاف اليه (مثال اوّل) است يا اختصاص‏ به مضاف اليه دارد (مثال دوّم) «اضافه‏ اختصاصيه» گويند.[1]



[/HR][1] - عصارى، محمود رضا،مفاهيم علم نحو ، ص: 106.

[="Tahoma"][="Indigo"]مچکرم
جناب یاسین آیه 97 بقره رو ببینید، آیه 194 شعرا هم ببینید.
باتوجه به اینکه در این دو آیه قرآن بر قلب پیامبر نازل شده، تو آیه 194 روح الامین قرآن رو بر قلب پیامبر نازل کرده و تو آیه 98 بقره جبرییل، به برداشت من و جمع بین این دو آیه به این نتیجه رسیدم که جبرییل همون روح الامین است. البته خب این اثبات برای نزول دفعی قرآن است،
برداشتم به نظر شما درسته؟
[/]

باغ بهشت;777115 نوشت:
باتوجه به اینکه در این دو آیه قرآن بر قلب پیامبر نازل شده، تو آیه 194 روح الامین قرآن رو بر قلب پیامبر نازل کرده و تو آیه 98 بقره جبرییل، به برداشت من و جمع بین این دو آیه به این نتیجه رسیدم که جبرییل همون روح الامین است.

بسم الله الرحمن الرحيم

ازفرشته نازل كننده وحي، جبرئيل، در قرآن تعابير مختلفي بيان شد. يك جا از اسم خاص او صحبت مي شود«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ الله»[1] گاهي از با «روح الامين» به وي اشاره مي شود«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ‏»[2] و در مواردي هم با عبارت« روح القدس» از او ياد مي شود«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَق»[3] همه اين موارد در مورد جبرئيل عليه السلام مي باشد.[4]


[/HR][1] - سوره بقره،آيه97.

[2] - سوره شعراء،آيه193-194.

[3] - سوره نحل،آيه 91.

[4] - قرشى سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج‏7، ص: 409


با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب


تاپیک جمع بندی:

بسم الله الرحیم

سوال: آيا دليلي- از آيات يا روايات- بر نزول تدريجي قرآن وجود دارد؟
برخي از كتابهاي آسماني كه بر انبياء پيشين نازل شده بود به صورت يك جا و دفعي بود. آيا نزول قرآن نيز به همين صورت بود يا متفاوت بود؟

مثلا در مورد تورات اين مساله قعطي است كه به صورت نوشته شده و يك جا نازل شد«وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَة»[1]

اما در مورد قرآن آيات متعددي وجود دارد كه به تدريجي بودن نزول اين كتاب آسماني اشاره دارد؛ « وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزيلا»[2]اين آيه به روشني دلالت دارد بر نزول تدريجي و با فاصله آيات قرآن.

آيه « وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً»[3] شان نزولى را كه در مورد آيه فوق ذكر شد اين است: پيامبر ص بدون ذكر انشاء اللَّه به كسانى كه پيرامون اصحاب كهف و مانند آن سؤال كرده بودند قول توضيح و جواب داد، به همين جهت مدتى وحى الهى به تاخير افتاد، تا به پيامبر ص در اين زمينه هشدار داده شود و سرمشقى براى همه مردم باشد.[4] اين آيه نيز بر تدريجي بودن نزول قرآن دلالت دارد.
آيه ديگري كه بر اين مدعا دلالت دارد آيه« وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتيلا»[5]است. خداوند در پاسخ به كافراني كه اعتراض مي كردند بر پيامبر(ص) و مي گفتند چرا قرآن يك جا بر تو نازل نمي شود مي فرمايد دليلش اين است كه:«ما قرآن را تدريجا نازل كرديم تا قلب تو را محكم داريم، و آن را به صورت آيات جداگانه و آرام اما پشت سر هم بر تو وحى كرديم»
اعتراض می کردند چرا قرآن یک جا بر پیامبر(ص) نازل نشد.
علامه طباطبایی(ره) در مورد آیه« لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً»که از باب «تفعیل» است ، می فرماید که این آیه دلالت بر نزول تدریجی می کند.
كلمه" ثبات" ضد زوال را معنا مى‏دهد و اثبات و تثبيت هر دو به يك معناست، تنها فرقى كه ميان آن دو مى‏باشد اين است كه اثبات" دفعه" را مى‏رساند و تثبيت متضمن تدريج است.[6]

همچنین آیه« وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزيلا »[7](و قرآنى كه آياتش را از هم جدا كرديم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را بتدريج نازل كرديم).

ازفرشته نازل كننده وحي، جبرئيل، در قرآن تعابير مختلفي بيان شد. يك جا از اسم خاص او صحبت مي شود«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ الله»گاهي از با «روح الامين» به وي اشاره مي شود«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» و در مواردي هم با عبارت« روح القدس» از او ياد مي شود«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَق»[8]همه اين موارد در مورد جبرئيل عليه السلام مي باشد.[9]

برخي از دلايل و حكمت هايي براي نزول تدريجي ذكر شد عبارتند از:
اولا قرآن گر چه نامش كتاب است، ولى همچون كتابهاى تاليفى انسانها نمى ‏باشد كه بنشينند و موضوعى را در نظر بگيرند، و فصول و ابوابش را تنظيم كنند، و برشته تحرير در آورند، بلكه كتابى است كه با حوادث عصر خود يعنى با بيست و سه سال دوران نبوت پيامبر اسلام ص با رويدادهايش پيوند و ارتباط ناگسستنى دارد.
چگونه ممكن است كتابى كه با حوادث بيست و سه سال در ارتباط بوده يك جا و در يك روز نازل شود؟! مگر ممكن است همه حوادث 23 سال را در يك روز جمع ‏آورى كرد، تا مسائل مربوط به آن يك جا در قرآن نازل شود؟! فى المثل قسمتهاى زيادى در قرآن در رابطه با جنگ هاي اسلامى است، و بخشهايى در باره عملكردهاى منافقان. و مسائلى در مورد هيئت‏هايى كه از اقوام مختلف نزد پيامبر ص مى‏آمدند و پيامبر ص به فرمان الهى در برابر آنها اقدامهايى به عمل مى ‏آورد مى ‏باشد.

آيا ممكن است همه اينها روز اول نوشته شود؟

ثانيا- قرآن كتابى است كه تنها جنبه تعليمى ندارد، بلكه حتما مى‏ بايست هر آيه آن پس از نزول اجرا گردد، اگر همه قرآن يك جا نازل مى‏ شد بايد يك جا هم اجرا بشود، و مى ‏دانيم كه يك جا اجرا شدن امرى محال بوده است، چرا كه اصلاح يك جامعه سر تا پا فاسد را در يك روز نمى‏ توان انجام داد، و كودك بيسوادى را نمى ‏توان يك روزه از كلاس اول به دوران دكترا كشاند، به همين دليل قرآن تدريجا نازل شد تا بخوبى اجرا گردد، و به اصطلاح كاملا جا بيفتد، دچار هيچگونه تزلزل نگردد و جامعه نيز قدرت جذب و پذيرش و حفظ آن را داشته باشد.

ثالثا- خود پيامبر كه رهبر اين انقلاب بزرگ بود بدون شك اگر مى ‏خواست فكر خود را در اجراى كل قرآن پخش كند تا در اجراى جزء جزء، دومى براى او قدرت و آمادگى بيشترى ايجاد مى‏كرد، درست است كه او فرستاده خدا و صاحب عقل و توانايى بى ‏نظيرى بود، ولى با همه اينها پذيرش تدريجى قرآن و اجراى تدريجى آن به صورت كاملترى انجام مى‏ گرفت.

رابعا- نزول تدريجى مفهومش ارتباط دائمى پيامبر ص با مبدأ وحى بود ولى نزول دفعى ارتباط پيامبر ص را بيش از يك بار تضمين نمى ‏كرد.[10]



[/HR][1] - سوره اعراف،آيه145.

[2] - سوره اسراء،آيه106.

[3] - سوره كهف،آيه23.

[4] - آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج‏12، ص: 385.

[5] - سوره فرقان،آيه32.

[6] - ترجمه الميزان، ج‏15، ص: 290.

[7] -سوره اسراء،آیه106.

[8] -سوره نحل،آیه91.

[9] - قرشى سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج‏7، ص: 409

[10] - آيت الله مكارم شيرازي،تفسير نمونه، ج‏12، ص: 317-318.


موضوع قفل شده است