جمع بندی مخاطب قرار دادن خداوند در سوره حمد

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخاطب قرار دادن خداوند در سوره حمد

با سلام خدمت دوستان
بنده میخواستم بپرسم چرا تو سوره حمد
مخاطب خود خداوند می باشد؟
سپاس خداوند جهانیان راایاک نعبدو و ایاک نستعین
تنها تو را می پرستیم و ......مثل دعا میمونه
با سپاس

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

شهیدحاج عباس عبدالهی;772971 نوشت:
با سلام خدمت دوستان
بنده میخواستم بپرسم چرا تو سوره حمد
مخاطب خود خداوند می باشد؟
سپاس خداوند جهانیان راایاک نعبدو و ایاک نستعین
تنها تو را می پرستیم و ......مثل دعا میمونه
با سپاس

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و طلب توفیق الهی برای شما.

قرآن دارای انواع خطاب ها چه یک طرفه یا دو طرفه یا مکالمات مستقیم و غیر مستقیم و نیز داستان های عبرت آمیز است.پس نمی تواند جملاتش یک نواخت باشد.علاوه،کتاب خدا،منشور هدایت است، پس می طلبد که انواع جملات و خطابه ها چه از نوع بشارت، تهدید یا تشویق در آن وجود داشته باشد.

تفاوت خطاب ها و گفتگوها در قرآن

با اندک توجهی به آیات قرآن در می یابیم گاهی خدا با بنده اش سخن می گوید مثل خطاب هایی که در قالب امور احکام و عقاید بیان می شود و گاهی بنده خدا را به طور غیر مستقیم تعظیم و تجلیل می کند. مثل بسم الله الرحمن الرحیم و آیات پس از آن در سوره حمد که در ابتدای نماز خوانده می شود و گاهی به طور مستقیم خدای متعال را مورد خطاب قرار می دهد. مثل ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم...که در پرسش به آن اشاره شد. و گاهی مکالمه کاملا دو طرفه است یعنی خدا از بنده اش می پرسد و او پاسخ می دهد. مثل پرسش و پاسخی که میان خدای متعال و پپامبرش موسی رد و بدل شد.

"وَ ما تِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسى‏" "قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‏ غَنَمي‏ وَ لِيَ فيها مَآرِبُ أُخْرى‏ قالَ أَلْقِها يا مُوسى‏ فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‏"(1)

و آن چيست در دست راست تو،اى موسى؟! گفت:اين عصاى من است بر آن تكيه مى‏كنم،برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مى ‏ريزم و مرا با آن كارها و نيازهاى ديگرى است. گفت:اى موسى! آن را بيفكن....

پس موسى آن (عصا) را افكند، كه ناگهان اژدهايى شد كه به هر سو مى ‏شتافت.البته از این نوع مکالمات در قرآن و در ضمن قالب های مختلف دیده می شود که بسیاری از آن ها دعا است. خصوصا تمام جملات سوره حمد و توحید،اما نحوه خطاب ها متفاوت است.
البته در خطاب مستقیم خصوصا وقتی مخاطب خدای متعال باشد،توجه بیشتر بنده را می طلبد که بداند که فقط خدا قابل پرستش است و فقط اوست که می تواند به انسان کمک کند.پس لحظه ادای این جملات، لحظه جمع شدن حواس به تمام معنا است. پس کسی که این جملات را ادا می کند، باید تمام حواسش را جمع کند تا دچار شرک نشود.

در تفاسیر آمده است:

1.از آغاز سوره حمد تا اين آيه، لحن سخن به صورت غائب است، ولى يك مرتبه از اين آيه به بعد لحن عوض مى‏شود و صورت خطاب به خود مى‏گيرد كه در اصطلاح به آن "التفات از غيبت به خطاب" گفته مى‏شود.در اين آيه خدای متعال به بندگان خود ياد مى‏دهد كه چگونه خداوند را مخاطب قرار بدهند و با او سخن بگويند. و در واقع، بنده با گفتن إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ نهايت سرسپردگى خود را نسبت به خداوند متعال اعلام مى‏دارد و با بريدن از غير خدا سر بر آستانه او مى‏سايد و به انقطاع از غير او مى‏رسد. در اين تعبير،عبادت و استعانت در انحصار خدا قرار داده مى‏شود و بنده جز خدا كسى را شايسته پرستش نمى‏داند و جز خدا كسى را سزاوار كمك خواهى نمى‏بيند.(2)

2. حق عبادت خدا اين است كه از هر دو جانب حضور باشد.اما از جانب پروردگار عز و جل، به اينكه بنده او وقتى او را عبادت مى‏كند، او را بعنوان معبودى حاضر و روبرو عبادت كند، و همين باعث شده كه در سوره مورد بحث در جمله (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ناگهان از سياق غيبت به سياق حضور و خطاب التفات شود، با اينكه تا كنون مى‏گفت حمد خدايى را كه چنين و چنانست، ناگهان بگويد: (تو را مى‏پرستيم)، چون گفتيم حق پرستش او اين است كه او را حاضر و روبرو بدانيم.
و اما از ناحيه بنده، حق عبادت اين است كه خود را حاضر و روبروى خدا بداند، و آنى از اينكه دارد عبادت مى‏كند. غايب و غافل نشود، و عبادتش تنها صورت عبادت و جسدى بى روح نباشد، و نيز عبادت خود را قسمت نكند، كه در يك قسمت آن مشغول پروردگارش شود، و در قسمت ديگر آن، مشغول و بياد غير او باشد.(3)
3. فايده التفات از غيبت به خطاب(مستقیم و حاضر) در اين جا اين است كه چون صفات معبود شايسته حمد و ثنا بر شمرده شد و بنده ستايشگر از موجودى عظيم الشأن با چنين اوصاف آگاه شد، دانست كه بايد در كارهاى مهمّ از او يارى بطلبد، از اين رو او را مورد خطاب قرار داده و مى‏گويد: "إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" و گويى گفته شده تنها تو را اى كسى كه داراى اين اوصاف هستى مى‏پرستيم و فقط از تو مدد مى‏ جوييم و غير تو را پرستش نمى‏كنيم و از او يارى نمى‏جوييم، تا خطاب دلالت بيشترى داشته باشد بر اين كه چون خالق جهان از چنين اوصاف و خصايصى برخوردار است، عبادت مختصّ اوست و جز او كسى سزاوار پرستش نيست. در آيه "استعانت" و "عبادت" با يك ديگر قرين گشته تا ميان آن چه موجب تقرب بندگان به پروردگار مى‏شود [عبادت‏] و ميان آن چه بدان نيازمندند و طلب مى‏كنند جمع شود.(4)
پی نوشت ها:

1. سوره طه،آیات 17 تا 20

2.جعفری یعقوب،تفسیر كوثر،بی تا و بی جا، ج‏1، ص25

3.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان، ترجمه فارسی موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏1، ص 41

4.گروه مترجمان،ترجمه تفسیر جوامع الجامع،مشهد،انتشارات بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی،سال 1377 خورشیدی،چاپ دوم، ج‏1، ص 10

با سلام

در آیه اول سوره توحید بعد از بسم الله الرحمن الرحیم میخوانیم که قل هوالله احد...
یک موقعی است شخصی حرفی را به شما از نقل کسی میگوید اما یک موقعی آن شخص میگوید فلانی گفت برو به او بگو که... امیدوارم روان گفته باشم اما اصل مطلب این است که پیامبر اینقدر نفس ایشان پاک و منزه است که وقتی جبرئیل امین به ایشان میفرماید خداوند فرمود قل هو الله احد یعنی بگو که خدا یکتا و بی همتاست رسول الله بدون سر سوزنی کم و زیاد کردن در نقل آیه را به مردم میرسانند.پس بگو اطلاق به رسول الله است.
اما چرا خدا احد است؟
در مورد خدا شناسی حدیث هست از امام معصوم که هر کس در راه شناخت خدا چیزی را بیش از مفهوم و حقیقت سوره توحید در راه شناخت خدا درخواست کند هلاک میشود معنای توحید هم به صورت مختصر این است که انسان به عمق این مطلب برسد که تمام اعمال و افعال و...در جهان هستی تحت نظر و اختیار خداست.
اینجا مسئله جبر و اختیار پیش می آید که خب اینکه میشه جبر .اما اینطوری نیست چون در سوره مبارکه حمد ما میخوانیم که ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی خدایا ما تو را می پرستیم و نمی گوئیم که خدایا تو ما را مجبور به پرستیدنت می کنی که این نفی جبر است و میگوئیم که تنها از تو یاری میجوئیم که اینهم نفی اختیار مطلق است.
اما اینجا هدیه ای هم به شما و دوستان بدهم آنهم اینکه...میدانید که سه بار خواندن سوره توحید معادل ختم کامل قرآن است طبق حدیث پیامبر اکرم.
اما حقیقت این کلام چیست؟
میدانید که درجات ایمان ده تا هست که فرمودند تلک عشره کامله.حالا توجه کنید به راز این کلام.
در جلد 22 کتاب شریف بحارالانوار حدیثی هست از پیامبر اکرم که ایشان فرمودند:
هر کس یکبار سوره توحید را بخواند یک سوم قرآن را خوانده است و هر کس امیرالمومنین علی را به لسان و زبان ولایتش را قبول کند یک سوم ایمان را دارد. و هر کس دو بار سوره توحید را بخواند دو سوم قرآن را خوانده است و هر کس ولایت علی را به زبان و به قلب قبول کند دو سوم ایمان را داراست و هر کس سه بار سوره توحید را بخواند قرآن را کامل ختم نموده است و هر کس ولایت علی را به لسان و به قلب و به عمل قبول کند تمام ایمان را به دست آورده است.
در میان تمام اصحاب پیامبر فقط سلمان این حدیث را فهمید و به قول خودمان آنرا قاپید و به جیب زد .پس تمام ایمان در قبول ولایت به زبان و قلب و عمل است و این ولایت که در حقیقت مال خداست چون در قرآن فرموده که فالله هو الولی و میتوان از آن به ولایت کلیه الهیه تعبیر کرد در سوره مبارکه توحید روشن و تبیین شده است.
ببخشید نتونستم آسانتر بگم اما توصیه اکید میکنم که حتما روی سوره توحید و حمد کار کنید.
(یا حق)

اطلاع ناقص از احکام و اصول دین بعضا باعث دلسردی میشه و چون خیلی از دوستان و خود من هم از پرسیدن سوالاتی که برامون پیش میاد تو دنیای واقعی به دلیل تغییر نگرش افراد به خاطر سوالمون و .... سایت هایی مثل askdin این مشکل رو برای ما هموار کردن.
ممنون از وقتی که برای پاسخگویی به سوالات پیش پا افتاده ما میذارید. تقدیم به شما

[=BYekan]


[=BYekan]

[=BYekan]

با سلام خدمت دوستان
بنده میخواستم بپرسم چرا تو سوره حمد
مخاطب خود خداوند می باشد؟
سپاس خداوند جهانیان راایاک نعبدو و ایاک نستعین
تنها تو را می پرستیم و ......مثل دعا میمونه
با سپاس

بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ و جمع بندی :
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر کاربران گرامی.
کافی است کسی یک بار کتاب خدا را با اندک تاملی بخواند و در جملات آن دقت کند، می فهمد که قرآن دارای انواع خطاب ها چه یک طرفه یا دو طرفه یا مکالمات مستقیم و غیر مستقیم و نیز داستان های عبرت آمیز است.کتابی که منشور هدایت و راهنمای بشریت است. پس می طلبد تا انواع جملات و خطابه ها چه از نوع بشارت و تشویق یا تهدید در آن وجود داشته باشد.
تفاوت خطاب ها و گفتگوها در قرآن
در میان آیات قرآن می بینیم گاهی خدا با بنده اش سخن می گوید مثل خطاب هایی که در قالب امور احکام و عقاید بیان می شود و گاهی بنده خدا را به طور غیر مستقیم تعظیم و تجلیل می کند. مثل بسم الله الرحمن الرحیم و گاهی به طور مستقیم با خدا سخن می گوید.مثل برخی از جملات سوره حمد که در آغاز نماز بیان می شود "ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم..."که در پرسش به آن اشاره شد. و گاهی مکالمه کاملا دو طرفه است یعنی خدا از بنده اش می پرسد و او پاسخ می دهد. مثل پرسش و پاسخی که بین خدای متعال و پپامبرش موسی رد و بدل شد".وَ ما تِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسى‏" "قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‏ غَنَمي‏ وَ لِيَ فيها مَآرِبُ أُخْرى‏ قالَ أَلْقِها يا مُوسى‏ فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‏"(1)
و آن چيست در دست راست توستاى موسى؟! گفت:اين عصاى من است بر آن تكيه مى‏كنم،برگ درختان را با آن براى گوسفندانم می تکانم و مرا با آن كارها و نيازهاى ديگرى است. گفت:اى موسى! آن را بيفكن....
پس موسى آن (عصا) را افكند، كه ناگهان اژدهايى شد كه به هر سو مى ‏شتافت.البته از این نوع مکالمات در قرآن و در ضمن قالب های مختلف دیده می شود که بسیاری از آن ها به صورت دعا است. خصوصا تمام جملات سوره حمد و توحید،اما نحوه خطاب ها متفاوت است.
البته در خطاب مستقیم خصوصا وقتی مخاطب خدای متعال باشد،توجه بیشتر بنده را می طلبد که بداند که فقط خدا قابل پرستش است و فقط اوست که می تواند به انسان کمک کند.پس لحظه ادای این جملات، لحظه جمع شدن حواس به تمام معنا است. پس کسی که این جملات را ادا می کند، باید تمام حواسش را جمع کند تا دچار شرک نشود.
در تفاسیر آمده است:
1.از آغاز سوره حمد تا اين آيه، لحن سخن به صورت غائب است، ولى يك مرتبه از اين آيه به بعد لحن عوض مى‏ شود و صورت خطابی به خود مى‏ گيرد كه در اصطلاح به آن "التفات از غيبت به خطاب" گفته مى‏ شود.در اين آيه خدای متعال به بندگان خود ياد مى‏ دهد كه چگونه خداوند را مخاطب قرار بدهند و با او سخن بگويند. و در واقع، بنده با گفتن "إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" نهايت سرسپردگى خود را نسبت به خداوند متعال اعلام مى‏دارد و با بريدن از غير خدا سر بر آستانه او مى‏ سايد و به انقطاع از غير او مى‏ رسد. در اين تعبير،عبادت و استعانت در انحصار خدا قرار داده مى‏ شود و بنده جز خدا كسى را شايسته پرستش نمى‏ داند و جز خدا كسى را سزاوار كمك خواهى نمى‏ بيند.(2)
2.حق عبادت خدا اين است كه از هر دو جانب حضور باشد.اما از جانب پروردگار عز و جل، به اين كه بنده او وقتى او را عبادت مى‏ كند، او را به عنوان معبودى حاضر و روبرو عبادت كند، و همين باعث شده كه در سوره مورد بحث در جمله (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ناگهان از سياق غيبت به سياق حضور و خطاب التفات شود، با اين كه تا كنون مى‏ گفت حمد خدايى را كه چنين و چنان است، ناگهان بگويد: (تو را مى‏ پرستيم)، چون گفتيم حق پرستش او اين است كه او را حاضر و روبرو بدانيم.
و اما از ناحيه بنده، حق عبادت اين است كه خود را حاضر و روبروى خدا بداند، و آنى از اين كه دارد عبادت مى‏ كند. غايب و غافل نشود، و عبادتش تنها صورت عبادت و جسدى بى روح نباشد، و نيز عبادت خود را قسمت نكند، كه در يك قسمت آن مشغول پروردگارش شود، و در قسمت ديگر آن، مشغول و بياد غير او باشد.(3)
3.فايده التفات از غيبت به خطاب(مستقیم و حاضر) در اين جا اين است كه چون صفات معبود شايسته حمد و ثنا بر شمرده شد و بنده ستايش گر از موجودى عظيم الشأن با چنين اوصاف آگاه شد، دانست كه بايد در كارهاى مهمّ از او يارى بطلبد، از اين رو او را مورد خطاب قرار داده و مى‏گويد: "إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" و گويى گفته شده تنها تو را اى كسى كه داراى اين اوصاف هستى مى‏ پرستيم و فقط از تو مدد مى‏ جوييم و غير تو را پرستش نمى‏ كنيم و از او يارى نمى‏ جوييم، تا خطاب دلالت بيشترى داشته باشد بر اين كه چون خالق جهان از چنين اوصاف و خصايصى برخوردار است، عبادت مختصّ اوست و جز او كسى سزاوار پرستش نيست. در آيه "استعانت" و "عبادت" با يك ديگر قرين گشته تا ميان آن چه موجب تقرب بندگان به پروردگار مى‏ شود [عبادت‏] و ميان آن چه بدان نيازمندند و طلب مى‏ كنند جمع شود.(4)
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
پی نوشت ها:
1.سوره طه،آیات 17 تا 20
2.جعفری یعقوب،تفسیر كوثر،بی تا و بی جا، ج‏1، ص25
3.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان، ترجمه فارسی موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏1، ص 41
4.گروه مترجمان،ترجمه تفسیر جوامع الجامع،مشهد،انتشارات بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی،سال 1377 خورشیدی،چاپ دوم، ج‏1، ص 10

موضوع قفل شده است