جمع بندی آیا انسان و جن معجزه می کنند؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا انسان و جن معجزه می کنند؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام
آیا جن و انسان می توانند با قدرت نفس بیماران را به سرعت درمان کنند ؟
در قرآن آمده است که پیامبران معجزه داشتند مثلا حضرت عیسی(ع) کور را به اذن خدا شفا داده است یا می گویند امام رضا(ع) کور را شفا داده اند. سوالی برایم پیش آمده اگر انسان و جن بتواند مثل حضرت عیسی و امام رضا (ع) با قدرت نفس کسی را درمان کنند ما چه طور بفهمیم عیسی پیامبر است یا امام امام است؟ و چه طور بفهمیم این انسان یا جن که درمان می کنند، پیامبر و امام نیستند؟
شنیدید می گویند بعضی مرتاض ها قطار را نگه میدارند یا رجبعلی خیاط گفته یک نفر با ریاضت نفس سنگ تبدیل به میوه کرده اما رجب علی خیاط گفته چه کار برای خدا کردی؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام و تشکر بابت مشارکت شما.[=microsoft sans serif]

پاسخ به این سوال، در گروی تعریف دقیق معجزه است.
در متون کلامی، معجزه به کار خارق العاده ای که با اراده خدای متعال از شخص مدعی نبوت ظاهر میشود و نشانهه صدق ادعای اوست.(1)

این کار، برای اینکه معجزه خوانده شود، باید شرایطی چند داشته باشد.
مهمترین این شرایط عبارتند از:
الف. عملى است غير عادى و بر خلاف جريان طبيعى عالَم و خارج از توان انسان‏هاى عادى.
ب. معجزه را نمى‏توان به ديگران آموخت يا مغلوب عوامل ديگر ساخت.
ج. معجزه همواره با ادّعاى نبوّت و نيز تحدّى همراه است.
د. معجزه با امر خواسته شده از مدّعى نبوّت مطابقت دارد.(2)

البته یک سری از کارهای خارق العاده هست که گرچه در دو شرط اول، همانند معجزه است ولی شرط سوم را ندارد. به این کارها، بر اساس نگاه مشهور، کرامت گفته میشود و از سوی اولیا دین و ائمه معصومین(علیهم السلام) انجام میگیرد.(3)
هرچند برخی اصطلاح معجزه را توسعه داده و آنرا در مورد کارهای خارق العاده امامان نیز به کار میگیرند. در این صورت، معجزه را برای اثبات نبوت و امامت میدانند و کرامت، مخصوص کارهای خارق العاده غیر قابل اموزش سایر اولیای الهی میشود.(4)

با توجه به تعریف معجزه و شرایطی که برای آن ذکر شد، پاسخ سوال شما مشخص میشود.
کارهایی که این مرتاضان انجام میدهند شرط دوم به بعد را ندارد؛ زیرا این کارهای خارق العاده، با ریاضت و از طریق آموزش استادان به دست آمده است.
البته ممکن است کارهای خارق العاده دیگری نیز صورت بگیرد که یک یا چند شرط دیگر را نداشته باشد.

تفاوت دیگری که این کارهای با معجزه دارد در حیطه و گستره آنهاست.
سحر، طالع‏بينى و كارهاى شگفت مرتاضان و نوابغ، گونه ‏اى تخصّص و در حوزه‏اى محدود است و كارى است ويژه كه بيرون از قلمرو خود داراى كارايى نيست؛ امّا دامنه اعجاز پيامبران (ع) گسترده است و به موضوعات و امور ويژه محدود نمى‏شود.(5)

بنابراین، کارهای خارق العاده ای که مرتاضان انجام میدهند را نمیتوان معجزه دانست.

موفق باشید.

ــــــــــــــــــــ
1. [=microsoft sans serif]مصباح یزدی، اموزش عقائد، درس27، ص220(تهران، چاپ و نشر بین الملل، 1377، چ دوم)
2. [=microsoft sans serif]كشف المراد، 350(علامه حلی، قم، نشر اسلامی، 1413ق، چ چهارم)
3. [=microsoft sans serif]همان، ص351
4. ر.ک: مصباح یزدی، اموزش عقائد، ص222
5. فرهنگ شیعه، ج1، ص417(قم. زمزم هدایت، 1386. چ دوم)

طاهر;772778 نوشت:
سلام
آیا جن و انسان می توانند با قدرت نفس بیماران را به سرعت درمان کنند ؟
در قرآن آمده است که پیامبران معجزه داشتند مثلا حضرت عیسی(ع) کور را به اذن خدا شفا داده است یا می گویند امام رضا(ع) کور را شفا داده اند. سوالی برایم پیش آمده اگر انسان و جن بتواند مثل حضرت عیسی و امام رضا (ع) با قدرت نفس کسی را درمان کنند
ما چه طور بفهمیم عیسی پیامبر است یا امام امام است؟ و چه طور بفهمیم این انسان یا جن که درمان می کنند، پیامبر و امام نیستند؟

شنیدید می گویند بعضی مرتاض ها قطار را نگه میدارند یا رجبعلی خیاط گفته یک نفر با ریاضت نفس سنگ تبدیل به میوه کرده اما رجب علی خیاط گفته چه کار برای خدا کردی؟

:Gol:

با سلام

انسان و جن قادر به معجزات و کرامات خاص نیستند.

جن به جهت نوع خلقتشان سرعت و قدرت خاصی دارند و خیلی کارهای عجیب میتوانند انجام دهند اما معجزه نیست!

انسان هم میتواند بعد از تمرینات خاص به قدرتهایی باطنی دست یابد اما عملش معجزه نیست!

منبع قدرت در معجزه یا کرامت، الهی است نه از قدرت خود پیامبر و امام و عارف! در واقع این بزرگواران به مدد روح القدس قادر به این معجزات هستند!

معجزه و کرامت اولیای الهی از روی نفسانیت و برای کسب شهرت و محبوبیت و... نیست!

کسی که جلوی چشم مردم اعمال خارق العاده انجام میدهد عملش معجزه نیست و قصدش شهرت و ... است نه تنبّه و افزایش ایمان مردم!

نکته دیگر اینکه اولیای الهی در هنگام ظهور معجزه و کرامت از ایشان، ناراحت و محزون میشوند اما مرتاضان خوشحال!

مرتاضان بیشتر سعی شان اینست که خود را به مردم نشان دهند و انواع قدرتها و کارهای خارق العاده از خود بروز دهند تا مردم به آنها توجه کنند اما مردان خدا اینگونه نیستند و در جستجوی عنایت حق اند نه خلق!

در خود انجام چنین اعمال خارق العاده ای هم فرقهایی دارند مثلا جن و انسان (دارای قدرت باطنی) برخی بیماریها را به مرور درمان میکنند و درمان طول میکشد اما اولیای الهی در یک چشم بهم زدن، بیمار را شفا میدهند! یا جن و انسان توان خلق دریا و کوه و .... را ندارند اما اولیای الهی به مدد روح القدس هر امری برایشان میسر است!

در هر صورت در مواجهه با چنین افرادی بهتر است از یک عالم موثق و با ایمانی پرسش و تحقیق کنید چون واقعا انسان ممکن است گمراه شود!

مثلا شیادی بود که برای نشان دادن خود، ذهن افراد را میخواند یا مثل رمالها برخی اسرار زندگی مردم را بیان میکرد یعنی من انسان خاص و عارفی هستم و... در حالیکه این اعمال وی بخاطر قدرتهای باطنی بود که وی کسب کرده بود نه مثل فراست اولیای الهی!

افراد به طرقی میتوانند ذهن شما را بخوانند : از طریق قدرتهای باطنی مثل تله پاتی، بوسیله جنهای کافر، و عارف هم بمدد نور الهی و صفای دل صاحب فراست است که از باطن انسانها آگاه میشود!

اما متاسفانه مردم عادی فرق تله پاتی با فراست اولیای الهی را نمیدانند به همین دلیل گول میخورند!

یک نوع اعمال خارق العاده هم هست که توسط افراد با استفاده از علوم غریبه صورت میگیرد که متاسفانه عده ای نادان(مخالفان عرفان و فلسفه) چنین افرادی را عارف مینامند!!! در حالیکه کرامات علوم غریبه ای با کرامات روح القدسی متفاوت است!

در کل چهار نوع کرامت وجود دارد: کرامات الهی، کرامات علوم غریبه ای، کرامات شیطانی بوسیله شیاطین جنّی، کرامات نفسانی با قدرتهای باطنی

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :اِتَّقوا فِراسَةَ المؤمنِ، فإنّهُ يَنظُرُ بنُورِ اللّه ِ ، ثُمّ قَرَأ : إنَّ فِي ذلكَ لآياتٍ لِلمُتَوَسِّمِينَ قالَ : المُتَفَرِّسِينَ

بترسيد از درون بينى مؤمن! زيرا كه او با نور خدا مى بيند حضرت سپس آيه «به يقين در اين براى نشانه شناسان نشانه هاست» را تلاوت كرد و فرمود: يعنى افراد با فراست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اِحذَرُوا فِراسَةَ المؤمنِ ؛ فإنّه يَنظُرُ بنورِ اللّه ِ ، و يَنطِقُ بتَوفيقِ اللّه ِ از فراست مؤمن بر حذر باشيد! زيرا او با نور خدا مى بيند و با توفيق خدا سخن مى گويد.

امام صادق عليه السلام :إذا قامَ قائمُ آلِ محمّدٍ عليه السلام حَكَمَ بينَ الناسِ بحُكمِ داودَ لا يَحتاجُ إلى بَيِّنَةٍ ، يُلهِمُهُ اللّه ُ تعالى فَيَحكُمُ بعِلمِهِ ، و يُخبِرُ كلَّ قَومٍ بما استَبطَنوهُ ، و يَعرِفُ وَليَّهُ مِن عَدُوِّهِ بالتَّوَسُّمِ ، قالَ اللّه ُ سُبحانَهُ : إنّ في ذلكَ لاَياتٍ لِلمُتَوَسِّمِينَ

آن گاه كه قائم آل محمّد قيام كند، به شيوه داورى حضرت داوود، ميان مردم داورى كند و نيازى به گواه نداشته باشد خداوند متعال به او الهام مى فرمايد و لذا بر اساس علم خود قضاوت مى كند و هر قومى را از آنچه نهان داشته اند خبر مى دهد و دوست و دشمن خود را از قيافه آنها مى شناسد. خداوند سبحان مى فرمايد: «به يقين در اين براى نشانه شناسان نشانه هاست

امام صادق عليه السلام : إنّ في الإمامِ آيةً للمُتَوسِّمِينَ ، و هُو السَّبيلُ المُقيمُ ، يَنظُرُ بنُورِ اللّه ِ ، و يَنطِقُ عنِ اللّه ِ، لا يَعزُبُ علَيهِ (عنه) شيءٌ مِمّا أرادَ
همانا در امام نشانه اى است براى نشانه شناسان و اوست ايستاده بر سر راه (نشانه اى براى راهنمايى)، با نور خدا مى نگرد و از جانب خدا سخن مى گويد و هيچ چيز از آنچه بخواهد، بر او پوشيده نيست.

کتاب نور مجرد : حضرت علاّمه والد قدّس‌اللـه‌نفسه‌ الزّكیه كرارا مى‌فرمودند: مسير أهل توحيد و عرفان با مسيرهاى ديگر از قبيل أهل كشف و كرامات متفاوت است. راه خدا، راه تهذيب و فناست و با راهى كه بعضى دراويش و ديگران پيش گرفته و نفس را تقويت نموده و فربه مى‌كنند، در دو قطب مخالف قرار دارند. رياضت‌ها و مجاهدت‌هاى آنها براى پرواركردن نفس و افزودن به قواى آن است، أمّا أهل توحيد نفس را در زير سنگ‌هاى رياضت و مجاهده آسيا كرده و لِه مى‌نمايند و مُعترف به عجز و نيستى خود مى‌گردند.

و نيز مى‌فرمودند: مبادا فريفته كسانى شويد كه طىّ‌الأرض و كيميا دارند يا مريض شفا مى‌دهند و إخبار از مغيّبات دارند؛ اينها همه از آثار تقويت نفس است. عيار أفراد را بايد با توحيد و رضا و تسليم در برابر حضرت پروردگار محك زد تا سره از ناسره مشخّص گردد.

روزى در خدمتشان به بازديد يكى از رفقاى سابق سلوكى ايشان رفتيم و اين آخرين ملاقات والد معظّم با آن رفيق بود. در منزل اين آقا كه مردى صاحب نَفَس و رياضت‌كشيده و رنج‌ديده بود، صحبت‌هاى زيادى شد و دائما با آب و تاب برايمان تعريف ميكرد: فلان مريض را شفا دادم! با يك حبّه قند كه بر آن دعا خوانده بودم، مشكل فلان شخص را حلّ كردم! و چه و چه!


وقتى بيرون آمديم، علاّمه والد به حقير فرمودند: ايشان فقط مى‌گفت: من چنين كردم من چنان كردم، و يك كلام از خدا بر زبان ايشان جارى نشد. بايد همه اين امور را به خدا نسبت داد. اين خداست كه شفا مى‌دهد؛ اگر با حمدى كه انسان قرائت كرد مريض شفا يافت، به عنايت و قدرت خداست و بس؛ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَهِ.

و نيز مى‌فرمودند: أهل توحيد، أفعال خود را به خدا نسبت مى‌دهند و اگر كسى به خود نسبت داد، إنّا كشف مى‌شود كه در راه متوقّف شده و از توحيد تنزّل كرده و مبتلاى به شرك شده است! در راه توحيد من و ما وجود ندارد.

زيرا التَّوحيدُ إسقاطُ الإضافات يعنى اين اضافه‌ها و نسبت‌هاى به خود و نفس را در توحيد بايد دور ريخت و فقط به خدا نسبت داد.


طاهر;772778 نوشت:
سلام
آیا جن و انسان می توانند با قدرت نفس بیماران را به سرعت درمان کنند ؟
در قرآن آمده است که پیامبران معجزه داشتند مثلا حضرت عیسی(ع) کور را به اذن خدا شفا داده است یا می گویند امام رضا(ع) کور را شفا داده اند. سوالی برایم پیش آمده اگر انسان و جن بتواند مثل حضرت عیسی و امام رضا (ع) با قدرت نفس کسی را درمان کنند ما چه طور بفهمیم عیسی پیامبر است یا امام امام است؟ و چه طور بفهمیم این انسان یا جن که درمان می کنند، پیامبر و امام نیستند؟
شنیدید می گویند بعضی مرتاض ها قطار را نگه میدارند یا رجبعلی خیاط گفته یک نفر با ریاضت نفس سنگ تبدیل به میوه کرده اما رجب علی خیاط گفته چه کار برای خدا کردی؟

سلام

سوال شما خیلی خوب و مهم هست چون دقیقا با همین مسائل دارن معجرات پیامبران رو کوچیک جلوه میدن تا زمانیکه ظهور امام خوبی ها صورت گرفت ، مردم گیج و گم بمونن و اگر احیانا ایشون معجزه ای انجام دادن مردم بگن که خب مرتاضان ما هم میتونن مثلا کریس انجل و دیوید بلین و بنی هین هم میتونن.

مطمئنا تفاوتهایی هست .. اینو میشه از عملکرد اشخاص و تطابق اون با قرآن و روایات فهمید .. اما همه که این علم رو ندارن!! کمی سخت میشه !!

با سلام و درود
کارشناس محترم فرمودند:
این کار، برای اینکه معجزه خوانده شود، باید شرایطی چند داشته باشد.
مهمترین این شرایط عبارتند از:
الف. عملى است غير عادى و بر خلاف جريان طبيعى عالَم و خارج از توان انسان‏هاى عادى.

اما
کرامت و کار مرتاضین نیز خارج از توان انسانهای عادی است و از مقوله ی شعبده و سحر نیست بلکه حاصل ریاضت و قدرت نفس و اراده است.

کارشناس محترم گفتند: ب. معجزه را نمى‏توان به ديگران آموخت يا مغلوب عوامل ديگر ساخت.
اما
ما در احوالات اولیا داریم که عصا را تبدیل به مار کرده اند و یا مار را همچون چوب. و داریم که چیزی را تبدیل به طلا کرده اند و بالعکس. مثلا پیر پالان دوز یا عارف کامل قاضی یا یک عالم دیگر و ...
با این مثال ها باید بپذیریم، حضرت موسی ع نعوذ بالله این کار را اموزش دیده اند. و تبدیل عصا به مار معجزه نیست.
همچنین معمولا اثبات عدم اموزش پیامبران و عرفا شدنی نیست عرفا.
و اصولا قدرت نفس به واسطه ریاضت و پاکی نفس است نه حاصل اموزش به مانند شعبده و ...

کارشناس محترم گفتند: ج. معجزه همواره با ادّعاى نبوّت و نيز تحدّى همراه است.
اما
مگر مرتاض نمیتواند ادعای نبوت دروغ داشته باشد؟ هر انسانی مختار است و نام این افراد را متنبی گذاشته اند.

کارشناس محترم گفتند: د. معجزه با امر خواسته شده از مدّعى نبوّت مطابقت دارد.(2)
اما
بسیاری از مرتاضین همان چیزی را اجرا میکنند که از انها خواسته شده است اما دلیل نمیشود هر خواسته ای را اجرا کنند
همانطور که پیامبران هر خواسته ای را اجرا نمیکنند زیرا وقتی حجت تمام بشود با یک معجزه انجام میشود. مثلا خودمان تنها یک معجزه بیشتر نداریم و ان قران است. در زمان پیامبر نیز هر معجزه ای انجام نگرفت. در مورد مرتاضین کذلک.

در هر صورت در مواجهه با چنین افرادی بهتر است از یک عالم موثق و با ایمانی پرسش و تحقیق کنید چون واقعا انسان ممکن است گمراه شود!

این جمله را یکی از دوستان نوشته اند.
سوال
معجزه برای هدایت مردم عادی است یا متخصصین؟
اگر برای مردم عادی است چگونه میتوانند تفاوت عمل مرتاض با نبی را متوجه شوند؟
پس مسئله این نیست که شما چه تفاوتی مطرح کنید مسئله این است که چگونه یک کشاورز ساده بتواند معجزه را از عمل مرتاض و اولیا تشخیص دهد.

برخی از نظرات حاوی مسئله اخلاق و رفتار بود.
این مسئله واقعا تا حدی درست است چون کسانی که از قدرت شیطانی بهره میبرند معمولا سوتی زیاد میدهند.
اما به نظر میرسد در اصل فعل میان کرامت و معجزه تفاوتی نیست. اما خداوند به دروغگو و متنبی چنین قدرتی نمیدهد. یعنی یا قدرت، بدون تنبی است یا متنبی بدون قدرت.

نقل قول:
در هر صورت در مواجهه با چنین افرادی بهتر است از یک عالم موثق و با ایمانی پرسش و تحقیق کنید چون واقعا انسان ممکن است گمراه شود!

این جمله را یکی از دوستان نوشته اند.
سوال
معجزه برای هدایت مردم عادی است یا متخصصین؟
اگر برای مردم عادی است چگونه میتوانند تفاوت عمل مرتاض با نبی را متوجه شوند؟
پس مسئله این نیست که شما چه تفاوتی مطرح کنید مسئله این است که چگونه یک کشاورز ساده بتواند معجزه را از عمل مرتاض و اولیا تشخیص دهد.

خب دوست عزیز بنده که عرض کردم شخص باید در مورد اعمال خارق العاده ای که از کسی می بیند از عالم و عارف دانایی یا شاگردان آن عارف سوال کند.

مثلا شاگردان شخصی ادعا میکنند که استاد ما چنین میکند و چنان میکند و صاحب مقامات است و... یا همین قضیه علی اکبری که انرژی درمانی میکرد و ادعاهای آنچنانی که خیلیها رو گول زد!

یک نشانه دیگر که میتوان گفت اینست که مرتاض مدعی داشتن کرامت، قدرت و انسان خاصی بودن و... است اما اولیاء اینگونه نیستند!

قلب سلیم";773266 نوشت:
این جمله را یکی از دوستان نوشته اند.
سوال
معجزه برای هدایت مردم عادی است یا متخصصین؟
اگر برای مردم عادی است چگونه میتوانند تفاوت عمل مرتاض با نبی را متوجه شوند؟
پس مسئله این نیست که شما چه تفاوتی مطرح کنید مسئله این است که چگونه یک کشاورز ساده بتواند معجزه را از عمل مرتاض و اولیا تشخیص دهد.

خب دوست عزیز بنده که عرض کردم شخص باید در مورد اعمال خارق العاده ای که از کسی می بیند از عالم و عارف دانایی یا شاگردان آن عارف سوال کند.

مثلا شاگردان شخصی ادعا میکنند که استاد ما چنین میکند و چنان میکند و صاحب مقامات است و... یا همین قضیه علی اکبری که انرژی درمانی میکرد و ادعاهای آنچنانی که خیلیها رو گول زد!

یک نشانه دیگر که میتوان گفت اینست که مرتاض مدعی داشتن کرامت، قدرت و انسان خاصی بودن و... است اما اولیاء اینگونه نیستند!

سلام دوست عزیز
من اینطور متوجه شدم که برای اینکه متوجه بشویم کار پیامبری به مانند مرتاضین نیست باید برویم از شاگردان ان پیامبر بپرسیم؟ یا برویم از چند نفر که با ریاضات قدرت نفس بالایی دارند بپرسیم که ایا کار مدعی نبوت مثل مرتاضان است یا نه؟

فرض کنید کسی کار عجیبی بکند. شما میفرمایید این افراد شیاد ادعای خاصی میکنند و مثلا میگویند ما انسان خاصی هستیم. قبول .
اگر من با چنین فردی مواجه شدم سخن او را نمیپذیرم اما چه طور ثابت میکنید همه اینگونه باشند. شیطان با هر کسی از شیوه خاصی استفاده میکند. لازم نیست حتما یک مرتاض جلوه بدی داشته باشد.

لطفا بیشتر توضیح بدهید

و طاها;773341 نوشت:
خب دوست عزیز بنده که عرض کردم شخص باید در مورد اعمال خارق العاده ای که از کسی می بیند از عالم و عارف دانایی یا شاگردان آن عارف سوال کند.

مثلا شاگردان شخصی ادعا میکنند که استاد ما چنین میکند و چنان میکند و صاحب مقامات است و... یا همین قضیه علی اکبری که انرژی درمانی میکرد و ادعاهای آنچنانی که خیلیها رو گول زد!

یک نشانه دیگر که میتوان گفت اینست که مرتاض مدعی داشتن کرامت، قدرت و انسان خاصی بودن و... است اما اولیاء اینگونه نیستند!

نقل قول:
سلام دوست عزیز
اگر من با چنین فردی مواجه شدم سخن او را نمیپذیرم اما چه طور ثابت میکنید همه اینگونه باشند. شیطان با هر کسی از شیوه خاصی استفاده میکند. لازم نیست حتما یک مرتاض جلوه بدی داشته باشد. لطفا بیشتر توضیح بدهید

با سلام خدمت شما

حرف شما صحیح است. برخی از این شیادان علاوه بر ظاهر مذهبی حتی با مطالعه درباره عرفان و آشنایی با اصطلاحات آن و...، حرفهای عرفانی هم میگویند و.. که مردم عادی را فریب میدهد!

کسی که آشنا به اولیای الهی و عرفان اسلامی باشد سریعتر متوجه چهره زشت باطنی این قبیل شیادان میشود! رفتار و گفتار و کردار یک مرد الهی با یک عارف قلابی فرق دارد! مثلا یک عارف هیچ وقت نمیگوید که من یک عارف والا مقام هستم و از خودش چیزی نمیگوید یا اینکه من دیشب آقا صاحب الزمان رو ملاقات کردم و...

نکته دیگر اینکه اولیای الهی از بروز کرامات خصوصا نزد مردم جدا خودداری می ورزند! کسی که این قبیل علامات اولیای الهی را میداند و از علوم غریبه هم تا حدودی آگاه هست ظواهر مذهبی شیادان وی را فریب نمیدهد!

فقهایی که اهل عرفان و فلسفه هستند مثل استاد رمضانی یا مثل کارشناسان همین سایت در بخش اخلاق و عرفان میتوانند اصل را از قلابی تشخیص دهند. مثلا شما مشاهدات از آن شخص مذکور تعریف میکنید و آنها تشخیصشان را با استدلال بیان میکنند!

یک مورد بود که میگفت من به زیارت ائمه نمیرم بلکه با روحم به زیارت میرم یا اینکه ما با آیت الله بهجت فرق داریم ایشان جن ها را دور میکنند اما ما آنها را آرام میکنیم و......

بعضی مدعیان هم فرقه دارند که بعضا دستگیر شدند مثل فرقه شخصی بنام رام الله که اسم اصلیش پیمان فتاحی است و گفته میشه لباس سیاه میپوشد و ادعا میکرده چون جهان در ظلمت است لباس سیاه میپوشد و...

در داستان موسی و سحره فرعون
مردم چگونه متوجه برحق بودن موسی شدند و چگونه حجت تمام گشت؟
فرض کنید سحره ایمان نمی اوردند و انکار میکردند همانطور که بسیاری از کفار معجزات پیامبر را انکار کردند، ایا شما میپذیرید که حجت بر مردم تمام نشده؟
عمل ساحران چه سحر باشد و چه حاصل قدرت نفس در نتیجه تاثیری ندارد. زیرا پیروز شدن معجزه ی موسی در مقابل مرتاضان و عارفان و ساحران برای برحق بودن موسی کفایت میکند.
همانطور که طبق ایه قران، کافران و مردم منتظر بودند چه کسی پیروز میشود.
یعنی هر کس پیروز میشد برحق بود اگر چه مردم سحر بودن را تشخیص ندهند و اگر چه ساحران و کافران دیگر منکر معجزه بودن بشوند.
در واقع در این وضعیت سحر بودن و نبودن راه گریز نیست.
فرعون نیز میخواست از همین راه گریز استفاده کند و بگوید که کار موسی سحر است و موسی معلم سحره میباشد; اما دلیل بر حق بودن موسی فراتر از این بود که با این شبهه مورد تشکیک واقع شود.
البته ممکن است کسی بگوید تنها دلیل حق بودن موسی اعتراف سحره بود نه پیروزی موسی بر آنها. و با این استدلال باید بپذیریم اعتراف سحره میتواند معجزه بودن یک عمل را اثبات کند. و ما باید به سخن سحره گوش کنیم البته قبلش باید صداقت ان ساحران را ثابت کنیم.

[=microsoft sans serif]

و طاها;773219 نوشت:
کارشناس محترم فرمودند:
این کار، برای اینکه معجزه خوانده شود، باید شرایطی چند داشته باشد.
مهمترین این شرایط عبارتند از:
الف. عملى است غير عادى و بر خلاف جريان طبيعى عالَم و خارج از توان انسان‏هاى عادى.

اما
کرامت و کار مرتاضین نیز خارج از توان انسانهای عادی است و از مقوله ی شعبده و سحر نیست بلکه حاصل ریاضت و قدرت نفس و اراده است.


باسلام
دوست عزیز
ظاهرا دقت کافی نکردید.
وقتی کلمه شرایط به کار میرود، باید تمام آنها با هم جمع شود تا یک امر مشروطی محقق شود.
همچنین وقتی وقتی گفته میشود موانع، باید تمام آنها در بین نباشد تا یک آن امر محقق شود.
در اینجا نیز، تمام این شرایط(البته اینها مهمترین شرایط بود) جمع شود تا یک کاری معجزه خوانده شود و دلالت بر صدق ادعای نبوت(و با توسعه ای امامت) شود.
بنابراین نباید تک تک این شرایط لحاظ شود و بر انها اشکال شود.
وقتی کاری انجام شد که تمام این شرایط را داشت، در ان صورت معجزه خوانده میشود.

و طاها;773219 نوشت:
کارشناس محترم گفتند: ب. معجزه را نمى‏توان به ديگران آموخت يا مغلوب عوامل ديگر ساخت.
اما
ما در احوالات اولیا داریم که عصا را تبدیل به مار کرده اند و یا مار را همچون چوب. و داریم که چیزی را تبدیل به طلا کرده اند و بالعکس. مثلا پیر پالان دوز یا عارف کامل قاضی یا یک عالم دیگر و ...

این نقض ها نیز نادرست است زیرا تمام شرایط در انها لحاظ نشده است.

و طاها;773219 نوشت:
با این مثال ها باید بپذیریم، حضرت موسی ع نعوذ بالله این کار را اموزش دیده اند. و تبدیل عصا به مار معجزه نیست.

مگر کسی ادعا کرد که کارهای حضرت موسی، از روی اموزش است؟!

و طاها;773219 نوشت:
همچنین معمولا اثبات عدم اموزش پیامبران و عرفا شدنی نیست عرفا.
و اصولا قدرت نفس به واسطه ریاضت و پاکی نفس است نه حاصل اموزش به مانند شعبده و ...

اولا: عدم اموزش کارهای پیامبران آن است که برای دیگران قابل تکرار نیست(یعنی برای غیر کسانی که اجازه و قدرت آوردن معجزه آوری را دارند)
یعنی اگر کسی پیامبر یا امام نباشد، توان انجام معجزات پیامبران را ندارند.
ثانیا: حتی اگر مته به خشخاش بگذارید و بگویید داشتن چنین قدرتی از سوی غیر پیامبر و امام را عقلا ممکن است، در پاسخ شرط بعدی معجزه را می اوریم که کاری که همراه با تحدی باشد معجزه خوانده میشود.
و عقلا و بر اساس دلیل حکم، خداوند جلوی تحقق چنین امر فرضی ای را میگیرد.

[=microsoft sans serif]

و طاها;773219 نوشت:
کارشناس محترم گفتند: ج. معجزه همواره با ادّعاى نبوّت و نيز تحدّى همراه است.
اما
مگر مرتاض نمیتواند ادعای نبوت دروغ داشته باشد؟ هر انسانی مختار است و نام این افراد را متنبی گذاشته اند.

حتی اگر فرض کنیم که شرایط دیگر برقرار باشد، تحدی عقلا تنها مانع و فارق میان معجزه و کارهای دیگران است.
به این معنا که عقلا برخداوند واجب و لازم است که چنین قدرتی را به دیگران ندهد و جلوی تحقق چنین امری را بگیرد.
یعنی برخداوندی که عقلا حکیم است، لازم است که جلوی تحقق کار خارق العاده ای که شرایط مجزه بودن را دارد و شخص نیز ادعای نبوت میکند را بگیرد.
مرتاضان که کارهایشان قابل اموزش است و اینها استاد برای کارهایشان دارند و برای کارهایشان ریاضت های خاصی دارند.
البته این اموزشها، میتواند مانند ساحران باشد که شیوه خاص انجام یک کار را یاد میگیرند و یا اموزش ایجاد شرایط برای انجام دادن یک کار خاص باشد که توسط مرتاضان از طریق تهذیب نفس صورت میگیرد.
یعنی حتی اگر مرتاضان ادعای نبوت داشته باشند نیز فایده ای ندارد زیرا شرایط دیگر را ندارد. حتی اگر یک شرط نیز وجود نداشته باشد مشروط ما(معجزه) وجود نخواهد داشت.
متنبی نیز صرفا مدعی است و هیچ گزارش تاریخی بر انجام کارهایی شبیه کارهای انبیاء از انها وجود ندارد.

و طاها;773219 نوشت:
کارشناس محترم گفتند: د. معجزه با امر خواسته شده از مدّعى نبوّت مطابقت دارد.(2)
اما
بسیاری از مرتاضین همان چیزی را اجرا میکنند که از انها خواسته شده است اما دلیل نمیشود هر خواسته ای را اجرا کنند

شرایط دیگر را ندارد.

و طاها;773219 نوشت:
همانطور که پیامبران هر خواسته ای را اجرا نمیکنند زیرا وقتی حجت تمام بشود با یک معجزه انجام میشود.

به همین خاطر است که گفته میشود معجزه در حقیقت کار خداوند است و پیامبر واقعا صرفا واسطه ای که قدرت و اراده خداوند از مجرای او محقق میشود.
البته قطعا خداوند هر کسی را برای این امر بر نمیگزیند و نیاز به وجود قابلیت و مهیا بودن شرایط و زمینه های روحی آن فرد نیز هست.

و طاها;773219 نوشت:
مثلا خودمان تنها یک معجزه بیشتر نداریم و ان قران است. در زمان پیامبر نیز هر معجزه ای انجام نگرفت

پیامبر اکرم ص تنها یک معجزه نداشت و گزارش انجام معجزه های زیادی از ایشان شده است. مانند شق القمر، رد الشمس و ...

[=microsoft sans serif]

و طاها;773239 نوشت:
در هر صورت در مواجهه با چنین افرادی بهتر است از یک عالم موثق و با ایمانی پرسش و تحقیق کنید چون واقعا انسان ممکن است گمراه شود!

پیشنهاد خوبی است.
برای اطمینان بیشتر خوب است.

و طاها;773239 نوشت:
معجزه برای هدایت مردم عادی است یا متخصصین؟
اگر برای مردم عادی است چگونه میتوانند تفاوت عمل مرتاض با نبی را متوجه شوند؟

باسلام
سوال بسیار دقیق و خوبی است.
معجزه برای هدایت تمام مردم است.
در غالب موارد نیز مردم خودشان متوجه میشوند که کار انجام شده معجزه است یا سحر یا کار یک مرتاض.
البته گاهی نیز این امر مشتبه میشود و مردم به اشتباه می افتند.
در چنین مواردی که مردم به اشتباه می افتند، نشانه های دیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
به عبارت دیگر، شواهد و راه های اثبات نبوت یک پیامبر، نقاط ضعف احتمالی یکدیگر را می پوشانند.
معجزه، نقاط ضعف احتمالی و عقلی سیره فردی و اجتماعی شخص مدعی را میپوشاند و خبر انبیاء قبلی نقاط ضعف موارد دیگر را.
در مواردی که مردم به اشتباه می افتند، زندگی فرد و محتوای دعوتش و پیامش، اسمانی یا زمینی بودن اصول دعوتش و مواردی از این قبیل، میتواند کمک کند.
کسی که کار خارق العاده انجام میدهد اما زندگی اش گناه الود یا انگیزه و خواسته اش مادی و گرفتن مقام و پول است یا دردعوتش، بی اخلاقی، نفس پرستی، دنیا دوستی یا مثلا دعوت به پرستش بت میکند، اینها میتواند برای مردم عادی راهگشا باشد و از افتادن در دام رهایی یابند.

مهمترین این شرایط عبارتند از:
الف. عملى است غير عادى و بر خلاف جريان طبيعى عالَم و خارج از توان انسان‏هاى عادى.
ب. معجزه را نمى‏توان به ديگران آموخت يا مغلوب عوامل ديگر ساخت.
ج. معجزه همواره با ادّعاى نبوّت و نيز تحدّى همراه است.
د. معجزه با امر خواسته شده از مدّعى نبوّت مطابقت دارد.(2)

صدیق;773631 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام

سلام علیکم

با سپاس از راهنمایی شما
درست میفرمایید باید شروط باهم باشند.
به نظر میرسد شرط مهمی در معجزه بودن دخیل است
چنانکه شما به ان اشاره کردید

بر خداوند حتم و لازم است در امر هدایت، کذب کاذب را روشن کند و به کاذب چنین قدرتی ندهد.
بنا بر این شرط
خداشناسی و عدالت و هدایت و حتی نبوت عامه، پیش زمینه ی معرفتی برای معجزه بودن است.
اما اگر این شرط را نپذیریم به این معناست که خداشناسی و شناخت عدالت و حکمت و هدایت کردن خدا و نبوت عامه، بعد از اثبات صداقت نبی شناخته میشود.

به نظر شما کدام یک درست است؟
ایا شرط قبول معجزه، شناخت عدالت و هدایت و نبوت عامه است؟

همچنین شما شرط اخلاق را جزو شروط میدانید یا خیر؟
مثلا ایا کسی میتواند بگوید تایید جزئی یا کوتاه مدت برده داری اخلاقی نیست؟
یا سنگسار و تعدد زوجات و ... اخلاقی نیست؟ یا اخلاق خاصی مورد نظر است؟

ما دو آیه ی قابل تامل داریم
در آیه ای که درباره بلعم باعورا است. وقتی بلعم باعورا به دنبال هوای نفس میرود و قصد دشمنی و گمراهی دارد بلایی به سرش میاید.

یا در مورد انتخاب طالوت، پیامبر برای اینکه ثابت کند طالوت از سوی خدا انتخاب شده است یک ایه و نشانه ذکر میکند.

المعجزة علامة اللّه لایعطیهاالّا انبیائه و رسله و حججه لیعرف به صدق الصّادق من کذب الکاذب
این روایتی است که خانم سلیمانی نقل کردند.

ایا معنای این روایت این است که
کرامات نقل شده از عرفا دروغ است؟
یا معجزه ان است که به همراه ادعای نبوت یا وصایت باشد؟
یا اینکه اصلا روایت سندا و دلالتا مشکل دارد؟

هر گاه کسی ادعای نبوت یا وصایت دروغین کند خداوند به او کرامت و معجزه نمیدهد.

سلام
آیا جن و انسان می توانند با قدرت نفس بیماران را به سرعت درمان کنند ؟
در قرآن آمده است که پیامبران معجزه داشتند مثلا حضرت عیسی(ع) کور را به اذن خدا شفا داده است یا می گویند امام رضا(ع) کور را شفا داده اند. سوالی برایم پیش آمده اگر انسان و جن بتواند مثل حضرت عیسی و امام رضا (ع) با قدرت نفس کسی را درمان کنند ما چه طور بفهمیم عیسی پیامبر است یا امام امام است؟ و چه طور بفهمیم این انسان یا جن که درمان می کنند، پیامبر و امام نیستند؟
شنیدید می گویند بعضی مرتاض ها قطار را نگه میدارند یا رجبعلی خیاط گفته یک نفر با ریاضت نفس سنگ تبدیل به میوه کرده اما رجب علی خیاط گفته چه کار برای خدا کردی؟

سلام علیکم
من یک جستار مرتبط ایجاد کردم
از مجموع انچه تاکنون خواندم از مطالب دوستان و انچه متوجه شدم
دو نکته در معجزه بودن و صداقت کلیدی است.
یکی اینکه شخص ادعای نبوت یا امامت داشته باشد.
دوم حکمت و عدالت خدا در هدایت و ندادن معجزه به دروغگو. پس خدا به کسی که از روی دروغ ادعای نبوت یا وصایت میکند معجزه نمیدهد.

اما نکته دیگری نیز وجود دارد.
برخی علما معتقدند که کرامت و معجزه در صورتی امامت و نبوت را نشان میدهد که برای اثبات نبوت یا امامت اورده شود و الا هیچ چیزی اثبات نمیشود.

مگر اینکه بخواهیم یک توسعی در نظر بگیریم به این صورت که اگر کسی مدعی نبوت و یا امامت باشد و کرامتی از او صادر شود هر چند که ان کرامت برای اثبات ادعایش نباشد کافی است.
یعنی اولا کسی ادعای امامت دارد.
دوما کرامتی از او صادر میشود اما نه برای اثبات امامت.
اما از انجا که مدعی امامت بوده و از انجا که کرامت کلا به مدعی دروغگو داده نمیشود
پس ان کرامت اگرچه برای اثبات امامت نبوده است اما نشانه ی تایید خداوند است و صداقت مدعی امامت ثابت میشود.

و طاها;775892 نوشت:
و چه طور بفهمیم این انسان یا جن که درمان می کنند، پیامبر و امام نیستند؟
شنیدید می گویند بعضی مرتاض ها قطار را نگه میدارند یا رجبعلی خیاط گفته یک نفر با ریاضت نفس سنگ تبدیل به میوه کرده اما رجب علی خیاط گفته چه کار برای خدا کردی؟

سلام
گمون کنم برای تشخیص جن از امام یا اولیای خدا باید ببینیم که کدام یک برای خدا مثلا میرود یک کلیه ی خود را به بیماران فقیر هد یه می دهد!

هرکس ترسید و نداد اون شیطان بود و کاری که انجام داد سحر و جادو بود

گمون کنم بیماری که با سحر و جادو شفا پیدا بکند به یک منافقی چیزی در اینده بدل بشه چون برای تغییر حالت در بدن نیاز به انرژی و نفوذ در روح شخص بیمار هست!(مثل تغییرات در dna که به تغییرات در اخلاق منجر میشه!)

[=microsoft sans serif]
باسلام

و طاها;773660 نوشت:
بر خداوند حتم و لازم است در امر هدایت، کذب کاذب را روشن کند و به کاذب چنین قدرتی ندهد.
بنا بر این شرط
خداشناسی و عدالت و هدایت و حتی نبوت عامه، پیش زمینه ی معرفتی برای معجزه بودن است.
اما اگر این شرط را نپذیریم به این معناست که خداشناسی و شناخت عدالت و حکمت و هدایت کردن خدا و نبوت عامه، بعد از اثبات صداقت نبی شناخته میشود.

کسی معجزه را میپیذیرد که قبلا خدا، عدالت، صداقت، ضرورت هدایت و حتی نبوت عامه را پذیرفته باشد.
کسی که اینها را نپذیرفته باشد، اصلا منتظر خبری از آسمان نیست تا ببیند این خبر دلیلی هم دارد یا نه.
این بدان معنا نیست که معرفت به این امور، متوقف است بر پذیرش شرطی که شما ترسیم کردید:

و طاها;773660 نوشت:
به نظر شما کدام یک درست است؟
ایا شرط قبول معجزه، شناخت عدالت و هدایت و نبوت عامه است؟

یعنی ملازمه یک طرفی است.
پذیرش دلالت معجزه، وابسته است بر پذیرش این امور.
اما پذیرش این امور متوقف نیست بر پذیرش و اثبات دلالت معجزه.

و طاها;773660 نوشت:
همچنین شما شرط اخلاق را جزو شروط میدانید یا خیر؟
مثلا ایا کسی میتواند بگوید تایید جزئی یا کوتاه مدت برده داری اخلاقی نیست؟
یا سنگسار و تعدد زوجات و ... اخلاقی نیست؟ یا اخلاق خاصی مورد نظر است؟

منظور روشن نیست.
اخلاق فردی مدعی نبوت یا اخلاق قبول کنند؟
در ضمن، مسلک اخلاقی یا عملکرد اخلاقی؟

صدیق;776448 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام

کسی معجزه را میپیذیرد که قبلا خدا، عدالت، صداقت، ضرورت هدایت و حتی نبوت عامه را پذیرفته باشد.
کسی که اینها را نپذیرفته باشد، اصلا منتظر خبری از آسمان نیست تا ببیند این خبر دلیلی هم دارد یا نه.
این بدان معنا نیست که معرفت به این امور، متوقف است بر پذیرش شرطی که شما ترسیم کردید:

یعنی ملازمه یک طرفی است.
پذیرش دلالت معجزه، وابسته است بر پذیرش این امور.
اما پذیرش این امور متوقف نیست بر پذیرش و اثبات دلالت معجزه.

منظور روشن نیست.
اخلاق فردی مدعی نبوت یا اخلاق قبول کنند؟
در ضمن، مسلک اخلاقی یا عملکرد اخلاقی؟

سلام
ممنون از راهنمایی شما
منظورم این است که
اگر از کسی بپرسیم چرا خدا عادل و حکیم است؟
ایا میتواند بگوید چون فلانی معجزه اورد و گفت خدا عادل و حکیم است، پس خدا عادل و حکیم است.
یا بپرسیم چرا معتقد هستی که خداوند پیامبر میفرستد؟
او بگوید چون فلانی معجزه اورد و گفت خدا پیامبر میفرستد و خودش پیامبر است.
یا بپرسیم چرا خدا به دروغگو معجزه نمیدهد؟
او بگوید چون فلانی معجزه اورد و گفت خدا به دروغگو معجزه نمیدهد.

من اینطور از کلام شما متوجه شدم که
نمیتوان در پاسخ به این سوالات، معجزه را دلیل اورد.

آیا معجزه میتواند نبوت عامه را اثبات کند؟

صدیق;776448 نوشت:
[=microsoft sans serif]
منظور روشن نیست.
اخلاق فردی مدعی نبوت یا اخلاق قبول کنند؟
در ضمن، مسلک اخلاقی یا عملکرد اخلاقی؟


متوجه منظور شما نشدم اما
مقصودم این است که

میگویند مدعی باید اخلاق درستی داشته باشد یعنی از روی اخلاق میتوان کذب و صدق را تا حدی شناخت.
سوالم این است که تا چه میزان شناخت ما از اخلاق خوب و بد میتواند ملاک باشد؟

مثلا ممکن است خیلی از انسانها تعدد زوجات را غیراخلاقی بدانند یا سنگسار یا ...
چه اخلاقی میتواند معیار باشد؟

[=microsoft sans serif]

و طاها;776452 نوشت:
اگر از کسی بپرسیم چرا خدا عادل و حکیم است؟
ایا میتواند بگوید چون فلانی معجزه اورد و گفت خدا عادل و حکیم است، پس خدا عادل و حکیم است.
یا بپرسیم چرا معتقد هستی که خداوند پیامبر میفرستد؟
او بگوید چون فلانی معجزه اورد و گفت خدا پیامبر میفرستد و خودش پیامبر است.
یا بپرسیم چرا خدا به دروغگو معجزه نمیدهد؟
او بگوید چون فلانی معجزه اورد و گفت خدا به دروغگو معجزه نمیدهد.

باسلام
بله اینها با معجزه اثبات نمیشود هرچند معجزه چون مبتنی بر وجود این پیش فرضهاست، وجود معجزه میتواند موید وجود امور نیز باشد ولی نه اینکه آنرا اثبات کند.
وگرنه عدالت خدا، اصل نبوت، صداقت خداوند و ... با دلیل عقلی اثبات میشود.

[=microsoft sans serif]

و طاها;776462 نوشت:
آیا معجزه میتواند نبوت عامه را اثبات کند؟

معجزه اثبات کننده نبوت یک نبی خاص است.
نبوت عامه و اثبات ضرورت وجود انبیاء(به صورت کلی) توسط دلیل عقلی حکمت اثبات میشود.
البته از انجا که نبوت یک پیامبر، مستلزم وجود نبوت به معنای کلی است(هرچند ممکن است فقط یک مصداق و آن هم همین مصداق اثبات شده فعلی باشد) به همین جهت از این راه هم میتوان نبوت عامه را اثبات کرد.
هرچند ضرورت نبوت عامه با دلیل عقلی اثبات میشود.

[=microsoft sans serif]

و طاها;776464 نوشت:
میگویند مدعی باید اخلاق درستی داشته باشد یعنی از روی اخلاق میتوان کذب و صدق را تا حدی شناخت.
سوالم این است که تا چه میزان شناخت ما از اخلاق خوب و بد میتواند ملاک باشد؟

مثلا ممکن است خیلی از انسانها تعدد زوجات را غیراخلاقی بدانند یا سنگسار یا ...
چه اخلاقی میتواند معیار باشد؟


معمولا با یکی دو رفتار یا گفتار نمیشود در مورد یک شخص قضاوت کرد.
بایدرفتار و اخلاق یک فرد را در یک بسته و مجموعه ملاحظه کرد تا معلوم شود او انسانی هست که بتوان در موردش نبوت یا ولایت را قبول کرد یا نه.
به همین جهت، مجموعه رفتارها و سلوک فردی و اجتماعی پیامبر اکرم ص بود که باعث شده بود به محض آوردن معجزه به ایشان ایمان اوردند.

معیار برای سنجش اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن نیز قضایایی است که همه انسانهای منصف بر ان اتفاق نظر داشته باشند.(هرچند قبول دارم که این ملاک ممکن است هیچ گاه یا در موارد خیلی کمی مصداق داشته باشد.)

[=microsoft sans serif]پرسش:
آیا جن و انسان می توانند با قدرت نفس بیماران را به سرعت درمان کنند ؟ اگر انسان و جن بتواند مثل حضرت عیسی و امام رضا (ع) با قدرت نفس کسی را درمان کنند ما چه طور بفهمیم عیسی پیامبر است یا امام امام است؟ و چه طور بفهمیم این انسان یا جن که درمان می کنند، پیامبر و امام نیستند؟

پاسخ:
باسلام و تشکر بابت مشارکت شما.

پاسخ به این سوال، در گروی تعریف دقیق معجزه است.
در متون کلامی، معجزه به کار خارق العاده ای که با اراده خدای متعال از شخص مدعی نبوت ظاهر میشود و نشانه صدق ادعای اوست.(1)

این کار، برای اینکه معجزه خوانده شود، باید شرایطی چند داشته باشد.
مهمترین این شرایط عبارتند از:
الف. عملى است غير عادى و بر خلاف جريان طبيعى عالَم و خارج از توان انسان‏هاى عادى.
ب. معجزه را نمى ‏توان به ديگران آموخت يا مغلوب عوامل ديگر ساخت.
ج. معجزه همواره با ادّعاى نبوّت و نيز تحدّى همراه است.
د. معجزه با امر خواسته شده از مدّعى نبوّت مطابقت دارد.(2)

البته یک سری از کارهای خارق العاده هست که گرچه در دو شرط اول، همانند معجزه است ولی شرط سوم را ندارد. به این کارها، بر اساس نگاه مشهور، کرامت گفته میشود و از سوی اولیا دین و ائمه معصومین(علیهم السلام) انجام میگیرد.(3)
هرچند برخی اصطلاح معجزه را توسعه داده و آنرا در مورد کارهای خارق العاده امامان نیز به کار میگیرند. در این صورت، معجزه را برای اثبات نبوت و امامت میدانند و کرامت، مخصوص کارهای خارق العاده غیر قابل اموزش سایر اولیای الهی میشود.(4)

با توجه به تعریف معجزه و شرایطی که برای آن ذکر شد، پاسخ سوال شما مشخص میشود.
کارهایی که این مرتاضان انجام میدهند شرط دوم به بعد را ندارد؛ زیرا این کارهای خارق العاده، با ریاضت و از طریق آموزش استادان به دست آمده است.
البته ممکن است کارهای خارق العاده دیگری نیز صورت بگیرد که یک یا چند شرط دیگر را نداشته باشد.

تفاوت دیگری که این کارهای با معجزه دارد در حیطه و گستره آنهاست.
سحر، طالع ‏بينى و كارهاى شگفت مرتاضان و نوابغ، گونه ‏اى تخصّص و در حوزه‏اى محدود است و كارى است ويژه كه بيرون از قلمرو خود داراى كارايى نيست؛ امّا دامنه اعجاز پيامبران (ع) گسترده است و به موضوعات و امور ويژه محدود نمى‏شود.(5)

بنابراین، کارهای خارق العاده ای که مرتاضان انجام میدهند را نمیتوان معجزه دانست.

حتی اگر فرض کنیم که شرایط دیگر برقرار باشد، تحدی عقلا تـنها مانع و فارق میان معجزه و کارهای دیگران است.
به این معنا که عقلا برخداوند واجب و لازم است که چنین قدرتی را به دیگران ندهد و جلوی تحقق چنین امری را بگیرد.
برخداوندی که عقلا حکیم است، لازم است که جلوی تحقق کار خارق العاده ای که شرایط مجزه بودن را دارد و شخص نیز ادعای نبوت میکند را بگیرد.
بنابراین در برابر یک عمل در ظاهر خارق العاده، سه فرض وجود دارد:
یا شرایط کاملا برقرار است، قرائن صدق نیز وجود دارد، آن شخص نیز ادعای نبوت و تحدی دارد: این شخص عقلا، نبی است.
یا شرایط به صورت کامل برقرار نیست، یا قرائن صدق وجود ندارد، در این صورت این شخص صرفا مدعی نبوت است ولی صادق نیست و ادعایش پذیرفته نیست، چه تحدی داشته باشد و چه نداشته باشد.
یا شرایط به صورت کامل برقرار است و قرائن صدق نیز وجود دارد: در این فرض، اگر آن شخص واقعا صادق نیست، برخداوند حکیم لازم است که جلوی قدرت او را بگیرد.

پس مشخص میشود که انجام کار خارق العاده، همراه با ادعای نبوت و تحدی از غیر نبی، عقلا امکان ندارد.
ولی اگر همراه با تحدی یا ادعای نبوت یا با وجود شرایط نباشد، اشکالی ندارد و با معجزه نیز خلط نمیشود.

موفق باشید.

ــــــــــــــــــــ
1. مصباح یزدی، اموزش عقائد، درس27، ص220(تهران، چاپ و نشر بین الملل، 1377، چ دوم)
2. كشف المراد، 350(علامه حلی، قم، نشر اسلامی، 1413ق، چ چهارم)
3. همان، ص351
4. ر.ک: مصباح یزدی، اموزش عقائد، ص222
5. فرهنگ شیعه، ج1، ص417(قم. زمزم هدایت، 1386. چ دوم)

موضوع قفل شده است