جمع بندی وارث اموال یحیی کیست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وارث اموال یحیی کیست؟

وارث اموال یحیی کسیت،بنی اعمام زکریا یا عیسی و مریم؟


با نام و یاد دوست





کارشناسان بحث: استاد مقداد و استاد محسن

kouhbanan;772371 نوشت:
وارث اموال یحیی کسیت،بنی اعمام زکریا یا عیسی و مریم؟

با عرض سلام و ادب

بر فرض اینکه احکام ارث در آن دوران همین احکام اسلامی بوده باشد،باتوجه به اینکه حضرت یحیی(علیه السلام) در زمان حیات پدرشان حضرت زکریا(علیه السلام) به شهادت رسیدند،پدر ایشان وارث آن حضرت بودند.

کارشناس محترم دینی، با توجه به دعای زکریا در آیه 6 سوره مریم «و اني خفت الموالي من ورائي» اگر طبق گفته شما ارث یحیی به پدرش میرسیده، پس همچنان خوف زکریا از موالی یا همان عموازادگان باقی مانده و دعای او مستجاب نشده، چون زکریا از خوف اینکه موالی از او ارث ببرند تقاضای فرزندی کرد که از او ارث ببرد ولی با این حساب یحیی نه تنها ارث نبرد بلکه زکریا وارث او شد و بعد از زکریا نیز همان موالی و ورثه شرور از زکریا ارث بردند.:khaneh:

آیا باوجود زنده بودن عیسی علیه السلام و مریم سلام الله که خاله و پسرخاله یحیی علیه السلام بودند، به عموازدگان پدر یحیی علیه السلام ارث میرسید؟کدامیک در ارث تقدم دارند؟عموزادگان پدر یا پسرخاله های یحیی؟

kouhbanan;772371 نوشت:
وارث اموال یحیی کسیت،بنی اعمام زکریا یا عیسی و مریم؟


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و طلب توفیق الهی برای شما

برای پاسخ به این شبهه می بایست سلسله مطالبی که به هم مربوط است را به اطلاع برسانیم.

قبل از پاسخ، بیان این مقدمه مناسب است.

مطابق با آیه پنجم سوره مریم، حضرت زکریا (علیه ‌السلام) از ترس این که پسر عموهایش اموال او را به ارث ببرند، از خداوند طلب فرزند کرد. خدای متعال به وی حضرت یحیی (علیه‌السلام) را عطا کرد؛ اما مسئله این جا است که حضرت یحیی (علیه ‌السلام) هرگز ازدواج نکرد و فرزندی از خود به جا نگذاشت. با توجه به این مطلب که زکریا (علیه‌السلام) وارث خدا بوده و حضرت یحیی (علیه‌السلام) نیز وارث وی شد، پس از مرگ یحیی (علیه‌السلام) آیا اموال او به پسر عموهای زکریا (علیه‌السلام) رسید و حال ‌آن که زکریا (علیه‌السلام) از ترس آن که آنان وارثش شوند، از خداوند طلب فرزند کرد و آیا اگر اموال یحیی به پسر عموها برسد،نقض غرض نمی شود؟ یا این که اموال یحیی (علیه‌السلام) به پسر خاله ‌اش عیسی (علیه‌السلام) که مردی صالح بود، می‌رسد؟ و اساساً در دین یهود آیا اول عمو زادگان و بنی اعمام ارث می ‌برند. یا پسر خاله در ارث بردن بر آنان تقدم دارد؟
برای پاسخ به این شبهه ابتدا نیاز است به آیه مورد بحث،اشاره کنیم.

خدای متعال در قرآن ماجرای درخواست حضرت زکریا (علیه‌السلام) از خود را چنین نقل می‌کند: "وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي‏ وَ كانَتِ امْرَأَتي‏ عاقِراً فَهَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا" و من از بستگانم بعد از خودم بيم ناكم (كه حق پاس دارى از آيين تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا (عقيم) است. تو از نزد خود جانشينى به من ببخش.

اکنون که مشخص شد شبهه اصلی مربوط به کدام آیه است، می ‌توان گفت:
مناسب است ابتدا معنای " وَلِيًّا " را بررسی کنیم و بدانیم که در قرآن و کلام عرب، این واژه چه معنایی دارد.

کلمه "ولی" و مشتقات دیگرش چون اولیاء، حدود هفتاد مرتبه در قرآن استعمال شده و به معانی مختلفی به ‌کاررفته است.این واژه در برخی از آيات به معناى يار، ياور و ناصر است. خدای متعال مى‌‏ فرمايد:"وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ" سوره بقره،آیه 107 و جز خدا، ولی و ياورى براى شما نيست. این واژه به معناى هادى و راهنما نيز آمده است:"وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً" سوره کهف،آیه 17 و هر كسی را (خدا) گمراه نمايد، هرگز ولی و راهنمايى براى او نخواهى يافت‏. و در برخى از آيات نیز به معناى معبود است: "اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا ... وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ" سوره بقره، آیه ۲۵۷خداوند، معبود كسانى است كه ايمان آورده‏‌اند ... (امّا) كسانى كه كافر شدند، معبود آن‌ها طاغوت‌ ها هستند.علاوه، در بسيارى از آيات ولى به معناى سرپرست و صاحب اختيار آمده است. مانند: "وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيد"سوره شوری،آیه 28 او كسى است كه باران سودمند را پس ‌از آن كه مأيوس شدند، نازل مى‏‌كند و رحمت خويش را مى ‌‏گستراند؛ و او ولی (و سرپرست) و ستوده است. "ولی" در اين آيه به معناى سرپرست و صاحب اختيار است.(1)
حالا که معنی "ولی" مشخص شد، باید گفت که در آیه مورد اشاره، ارث و موضوعات مربوط به آن، اصلاً موضوعیت ندارد. بدین معنا که اصلاً مسئله این نیست که چه کسی شایسته بردن ارث از زکریا (علیه‌السلام) است و اگر زکریا (علیه‌السلام) فرزند نداشته باشد، عموزادگانش برخلاف میل زکریا (علیه‌السلام) وارث او خواهند برد. تا این پرسش به وجود آید که اگر عیسی مسیح وارث یحیی (علیه‌السلام) باشد،مخالف احکام یهود است که پسر خاله بر عموزاده در ارث بردن مقدم باشد.و اگر عمو زادگان وارث یحیی (علیه‌السلام) شوند، نقض غرض در آیه صورت می‌گیرد یعنی زکریا (علیه‌ السلام) از خدای متعال طلب فرزند کرد تا به فرزندان عمو ارث نرسد، در حالی که با این فرض پس از یحیی (علیه‌السلام) هم ارث زکریا علیه‌السلام به عموزادگان می ‌رسد.
حقیقت از این قرار است با توجه به معنای گسترده‌ "ولی" در قرآن و کلام عرب،واژه "یرثنی" که بعد از "ولیاً" آمده، درواقع قرینه ‌ای است که منظور زکریا علیه‌السلام را از خواسته ‌اش برساند.زکریا علیه‌السلام از خداوند نه یار و یاور می‌ خواهد، نه راهنما. نه معبود‌ می‌ خواهد و نه سرپرست. بلکه ولی ‌ای می ‌خواهد که از او ارث ببرد. به تعبیر دیگر او از خدا فرزند می ‌خواهد.برای این که مقصودش را بهتر برساند، می‌گوید کسی را می ‌خواهم که از من ارث ببرد.در تفاسیر آمده است:

اگر قيد "يرثنى" اضافه شده مقصود اصلى وى ارث بردن نبوده بلكه خواسته است كلمه "ولى" را كه معنايى است، عام و داراى مصاديقى مختلف، تفسير كند.چون این‌ گونه كلمات در یکی از معانی‌ اش متعين نمى‌‏شود مگر به وسيله قرينه. هم چنان‌ که در آيه شریفه "وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ قرينه ينصرونهم" را آورد تا ولايت را دریکی از معانی ‌اش كه همان نصرت است متعين کند.(2)

البته علت ترس زکریا (علیه‌السلام) از عموزادگان ارث بردن آنان نیست؛بلکه ترس او از این است که عموزادگان هرگز نمی ‌توانند جای فرزند را بگیرند و با این مقدمه‌ چینی‌ها در حقیقت می ‌خواهد بگوید که من فرزند می ‌خواهم.

و باز نوشته اند: زکریا (علیه ‌السلام) در اين آيه از خدای متعال براى خود فرزندى مى‏‌ خواهد و درخواستن آن استدلال مى‌‏كند كه خدايا عموها و عموزادگان من كسانى نيستند كه من به آن‌ها اطمينان كنم و جاى فرزند را پر كنند.(3)
با توجه به مطالبی که گفته شد، واضح و روشن است که ارث بردن تنها قرینه‌ ای بود که منظور زکریا (علیه‌السلام) را از در خواست "ولی" بهتر برساند.بنا بر این تفاسیر، دیگر جایی برای اشکالات مطرح ‌شده باقی نمی‌ماند.چراکه اشکالات وارده در صورتی است که زکریا (علیه‌السلام) به این جهت از خداوند طلب فرزند کند که اموال او را به ارث ببرد، حال‌ آن که مشخص شد زکریا علیه‌السلام از خدای متعال "ولیّ" طلب کرد.و با توجه به معانی مختلف "ولی"، ولی ‌ای مد نظرش بود که از او ارث ببرد و ولی ‌ای که از انسان ارث ببرد، همان فرزند است.


پی‌نوشت ها:

1.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،آيات ولايت در قرآن،قم،انتشارات نسل جوان، ص ۷۶-۸۰

۲علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏۱۴، ص ۱۵.
3.قرشی سید علی اکبر،تفسير أحسن الحديث،تهران،انتشارات بنیاید بعثت،سال 1377 خورشیدی، ج‏۶، ص ۲۹۸.

محسن;778712 نوشت:
اگر عیسی مسیح وارث یحیی (علیه‌السلام) باشد،مخالف احکام یهود است که پسر خاله بر عموزاده در ارث بردن مقدم باشد.

علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

فرموده اید: در احکام یهود، عموزاده بر پسرخاله در ارث مقدم است.دقت کنید که من تقدم عموزاده پدر را مطرح کرده بودم نه تقدم پسرعموی خود شخص را !!!
آیا احکام ارث در تورات، تبعیض آمیز نیست؟پسرخاله از پسرعموی پدر به انسان نزدیکی بیشتری دارد، آیا عموزاده پدر از خویشاوند نزدیک مادر در ارث مقدم است.آیا موسی علیه السلام چنین احکام تبعیض آمیزی را وضع کرده یا بنی اسرائیل احکام ارث را به نفع خود تحریف کرده اند.مثلا چرا تا وقتی که میت، پسر دارد، ارث او به دخترانش نمیرسد و اگر میت فرزند و برادری نداشته باشد، تا وقتی که عموی میت زنده است، خواهران میت ارث نمیبرند و ارث به عمو میرسد؟در حالی که خواهر از عمو به انسان نزدیکتر است.
و چرا باید فامیل دور پدر به فامیل نزدیک مادر ترجیح داده شود؟
آیا این احکام دور از خرد، آسمانی بوده یا تحریف اهل کتاب بوده؟
هرچند که زکریا، از خداوند وارث میخواسته و مراد او از وارث همان فرزند میتواند باشد و میراث بری موضوعیت نداشته اما اگر احکام آسمانی میراث در عهد زکریا مطابق احکام ارث اسلامی باشد، میراث یحیی به مریم و عیسی میرسیده و درخواست وارث صالح نیز به ثمر رسیده است.

قبل از هرچیز آنچه درقرآن تبیین شده سبب دعای زکریا وفرزند خواستن او براثر شوقی است که زکریا هنگام دیدن مناجات مریم در محراب ونزول نعمت از سوی خدا براو بوده که آرزوی فرزند صالح می کند ومیل درونی ومعنوی عمیق این دعا را در دل او رویاند ودعا کرد ودعایش نیز مستجاب شد وفرزند صالحی چون یحیی خدا به او داد که در زهد وپارسایی در زمانش بی مانند بود و درباره او ست که قرآن فرمود «...وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا »1 درود بر یحیی هنگام ولادت وروزمرگ وروز برانگیخته شدنش - لذا با بشارت تولد یحیی، دعای زکریا مستجاب شد ونگرانی او از بین رفت ؛ بنابراین از دیدگاه قرآن آنچه تصور شده با عدم ازدواج یحیی دعازکریا مستجاب نشد، درست نیست چون آرزوی درونی ودرخواست حقیقی زکریا داشتن فرزندی چون مریم بود که در عبادت خدا بکوشد؛ با تولد یحیی نیز این آرزو کاملا برآورده شد ؛ چون زکریا وهمسرش نیز هردو در عبادت خدا کوشا بودند وآرزو داشتند فرزندی مومن وعبادت گر داشته باشند واین آرزو برآورده شد ؛2 از گفته برخی ازمفسران استفاده می شود نگرانی حضرت زکریا ازبابت میراث نبوت بود نه میراث مادی3؛

برخی از مفسرین گفته اند که خوف آن حضرت برای این بود که بعد از مرگ هم میراث نبوت واموال ودارائی اش به دست عموزادذگان شرورش نیفتد که بد ترین مردمان بنی اسرائیل بودند؛ 4 این آرزوی زکریا نیز محقق شد ؛چون میراث مادی ومعنوی حضرت زکریا به یحیی(ع)رسید ویحیی در راه خدا مصرف کرد وبه نیازمندان بخشید نه به عموزادگان زکریا وسپس به حضرت مریم(س) که تربیت شده زکریا بود وبا او زندگی می کرد وسپس به حضرت عیسی(ع) وسپس به حواریون صالح وجانشینان عیسی می رسد ونگرانی زکریا نیز همین بود که به آنها نرسد ؛ وحضرت مریم تربیت شده ی حضرت زکریا است و حضرت زکریا از همانها نگران بود ودعا می کرد ؛ درنتیجه دعای حضرت زکریا (ع) مستجاب شد ویحیی وارثش گردید وبعد، یحیی وعیسی ودیگر انبیا ی بزرگ میراث دار یحیی شد ند وبه آنان چیزی از نبوت نرسید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1-تاریخ انبیاء ؛رسولی محلاتی.

2-داستانهای انبیاء درالمیزان ؛حسین فعال عراقی.


«»

[=B Lotus]1.مریم/33

2[=B Lotus].[=B Lotus] [=B Lotus]ترجمه الميزان، ج‏14، [=B Lotus]ص4

3[=B Lotus] [=B Lotus].[=B Lotus]التبیان ،ج7،ص104

4[=B Lotus] [=B Lotus].[=B Lotus] [=B Lotus]همان المیزان [=B Lotus]ص: 11 [=B Lotus]-[=B Lotus] 13

پرسش:
وارث اموال یحیی کسیت،بنی اعمام زکریا یا عیسی و مریم؟

پاسخ:
برای پاسخ به این شبهه می بایست سلسله مطالبی که به هم مربوط است را به اطلاع برسانیم.
قبل از پاسخ، بیان این مقدمه مناسب است.
مطابق با آیه پنجم سوره مریم، حضرت زکریا (علیه ‌السلام) از ترس این که پسر عموهایش اموال او را به ارث ببرند، از خداوند طلب فرزند کرد. خدای متعال به وی حضرت یحیی (علیه‌السلام) را عطا کرد؛ اما مسئله این جا است که حضرت یحیی (علیه ‌السلام) هرگز ازدواج نکرد و فرزندی از خود به جا نگذاشت. با توجه به این مطلب که زکریا (علیه‌السلام) وارث خدا بوده و حضرت یحیی (علیه‌السلام) نیز وارث وی شد، پس از مرگ یحیی (علیه‌السلام) آیا اموال او به پسر عموهای زکریا (علیه‌السلام) رسید و حال ‌آن که زکریا (علیه‌السلام) از ترس آن که آنان وارثش شوند، از خداوند طلب فرزند کرد و آیا اگر اموال یحیی به پسر عموها برسد،نقض غرض نمی شود؟ یا این که اموال یحیی (علیه‌السلام) به پسر خاله ‌اش عیسی (علیه‌السلام) که مردی صالح بود، می‌رسد؟ و اساساً در دین یهود آیا اول عمو زادگان و بنی اعمام ارث می ‌برند. یا پسر خاله در ارث بردن بر آنان تقدم دارد؟

برای پاسخ به این شبهه ابتدا نیاز است به آیه مورد بحث،اشاره کنیم.
خدای متعال در قرآن ماجرای درخواست حضرت زکریا (علیه‌السلام) از خود را چنین نقل می‌کند: "وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي‏ وَ كانَتِ امْرَأَتي‏ عاقِراً فَهَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا" و من از بستگانم بعد از خودم بيم ناكم (كه حق پاس دارى از آيين تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا (عقيم) است. تو از نزد خود جانشينى به من ببخش.
اکنون که مشخص شد شبهه اصلی مربوط به کدام آیه است، می ‌توان گفت:
مناسب است ابتدا معنای " وَلِيًّا " را بررسی کنیم و بدانیم که در قرآن و کلام عرب، این واژه چه معنایی دارد.

کلمه "ولی" و مشتقات دیگرش چون اولیاء، حدود هفتاد مرتبه در قرآن استعمال شده و به معانی مختلفی به ‌کاررفته است.این واژه در برخی از آيات به معناى يار، ياور و ناصر است. خدای متعال مى‌‏ فرمايد:"وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ" سوره بقره،آیه 107 و جز خدا، ولی و ياورى براى شما نيست. این واژه به معناى هادى و راهنما نيز آمده است:"وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً" سوره کهف،آیه 17 و هر كسی را (خدا) گمراه نمايد، هرگز ولی و راهنمايى براى او نخواهى يافت‏. و در برخى از آيات نیز به معناى معبود است: "اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا ... وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ" سوره بقره، آیه ۲۵۷خداوند، معبود كسانى است كه ايمان آورده‏‌اند ... (امّا) كسانى كه كافر شدند، معبود آن‌ها طاغوت‌ ها هستند.علاوه، در بسيارى از آيات ولى به معناى سرپرست و صاحب اختيار آمده است. مانند: "وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيد"سوره شوری،آیه 28 او كسى است كه باران سودمند را پس ‌از آن كه مأيوس شدند، نازل مى‏‌كند و رحمت خويش را مى ‌‏گستراند؛ و او ولی (و سرپرست) و ستوده است. "ولی" در اين آيه به معناى سرپرست و صاحب اختيار است.(1)

حالا که معنی "ولی" مشخص شد، باید گفت که در آیه مورد اشاره، ارث و موضوعات مربوط به آن، اصلاً موضوعیت ندارد. بدین معنا که اصلاً مسئله این نیست که چه کسی شایسته بردن ارث از زکریا (علیه‌السلام) است و اگر زکریا (علیه‌السلام) فرزند نداشته باشد، عموزادگانش برخلاف میل زکریا (علیه‌السلام) وارث او خواهند برد. تا این پرسش به وجود آید که اگر عیسی مسیح وارث یحیی (علیه‌السلام) باشد،مخالف احکام یهود است که پسر خاله بر عموزاده در ارث بردن مقدم باشد.و اگر عمو زادگان وارث یحیی (علیه‌السلام) شوند، نقض غرض در آیه صورت می‌گیرد یعنی زکریا (علیه‌ السلام) از خدای متعال طلب فرزند کرد تا به فرزندان عمو ارث نرسد، در حالی که با این فرض پس از یحیی (علیه‌السلام) هم ارث زکریا علیه‌السلام به عموزادگان می ‌رسد.

حقیقت از این قرار است با توجه به معنای گسترده‌ "ولی" در قرآن و کلام عرب،واژه "یرثنی" که بعد از "ولیاً" آمده، درواقع قرینه ‌ای است که منظور زکریا علیه‌السلام را از خواسته ‌اش برساند.زکریا علیه‌السلام از خداوند نه یار و یاور می‌ خواهد، نه راهنما. نه معبود‌ می‌ خواهد و نه سرپرست. بلکه ولی ‌ای می ‌خواهد که از او ارث ببرد. به تعبیر دیگر او از خدا فرزند می ‌خواهد.برای این که مقصودش را بهتر برساند، می‌گوید کسی را می ‌خواهم که از من ارث ببرد.در تفاسیر آمده است:
اگر قيد "يرثنى" اضافه شده مقصود اصلى وى ارث بردن نبوده بلكه خواسته است كلمه "ولى" را كه معنايى است، عام و داراى مصاديقى مختلف، تفسير كند.چون این‌ گونه كلمات در یکی از معانی‌ اش متعين نمى‌‏شود مگر به وسيله قرينه. هم چنان‌ که در آيه شریفه "وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ قرينه ينصرونهم" را آورد تا ولايت را دریکی از معانی ‌اش كه همان نصرت است متعين کند.(2)
البته علت ترس زکریا (علیه‌السلام) از عموزادگان ارث بردن آنان نیست؛بلکه ترس او از این است که عموزادگان هرگز نمی ‌توانند جای فرزند را بگیرند و با این مقدمه‌ چینی‌ها در حقیقت می ‌خواهد بگوید که من فرزند می ‌خواهم.
و باز نوشته اند: زکریا (علیه ‌السلام) در اين آيه از خدای متعال براى خود فرزندى مى‏‌ خواهد و درخواستن آن استدلال مى‌‏كند كه خدايا عموها و عموزادگان من كسانى نيستند كه من به آن‌ها اطمينان كنم و جاى فرزند را پر كنند.(3)

با توجه به مطالبی که گفته شد، واضح و روشن است که ارث بردن تنها قرینه‌ ای بود که منظور زکریا (علیه‌السلام) را از در خواست "ولی" بهتر برساند.بنا بر این تفاسیر، دیگر جایی برای اشکالات مطرح ‌شده باقی نمی‌ماند.چراکه اشکالات وارده در صورتی است که زکریا (علیه‌السلام) به این جهت از خداوند طلب فرزند کند که اموال او را به ارث ببرد، حال‌ آن که مشخص شد زکریا علیه‌السلام از خدای متعال "ولیّ" طلب کرد.و با توجه به معانی مختلف "ولی"، ولی ‌ای مد نظرش بود که از او ارث ببرد و ولی ‌ای که از انسان ارث ببرد، همان فرزند است.

پی‌نوشت ها:
1.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،آيات ولايت در قرآن،قم،انتشارات نسل جوان، ص ۷۶-۸۰
۲علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏۱۴، ص ۱۵.
3.قرشی سید علی اکبر،تفسير أحسن الحديث،تهران،انتشارات بنیاید بعثت،سال 1377 خورشیدی، ج‏۶، ص ۲۹۸.

موضوع قفل شده است