برهان نماینده ی الهی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برهان نماینده ی الهی

با سلام، به نظرم از جمله مدارک و دلایل وجود خداوند در وجود نماینده ی الهی نهفته است، به این شکل که ما با دیدن نماینده ی الهی و علم و توانش پی به وجود خداوند میبریم،یعنی اینکه فکر میکنم وجود نماینده ی الهی خود برهان وجود خداوند است، همانطور که معلول از علت خبر میدهد . حالا سوال من اینجاست که چرا در زمان ما نماینده ی الهی وجود ندارد ؟ آیا قرآن کفایت میکند ؟ البته من منکر اعجاز و تاثیر این کتاب آسمانی نیستم اما آیا با خواندن قرآن برای افراد یقین به وجود خداوند حاصل میشود ؟ اگر میشد که جهان اینقدر غرق جهالت نبود.

سوالم این است که چرا خداوند این نماینده ی الهی را از بین ما غایب کرده است ؟ پس تکلیف ما چیست ؟ آیا قرآن به تنهایی کفایت میکند ؟


راهکار عملی جهت دریافت این نماینده ی الهی چیست ؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

مشاهده توانمندیها و علم شخصی که خود را نماینده خداوند معرفی میکند از نظر منطقی نمیتواند به عنوان دلیلی بر وجود خدا عرضه شود زیرا وجود قدرت و علم دراین شخص مستلزم راستگو بودن یا دچار توهم نبودن این شخص نیست. عقلا و منطقا میتوان فرض کرد شخصی دارای قدرت و علمی باشد که همعصران او فاقد آن هستند اما این شخص دروغگو باشد یا مثلا دچار توهم شده باشد. در این صورت نمیتوان قدرت و علم این فرد را (به تنهایی) دلیل بر صدق ادعایش مبنی بر وجود خدا دانست.

همینجا نکته ای را اضافه کنیم و آن اینکه: علم و قدرت معجزه گون نماینده نمیتواند اصل وجود خدا را اثبات کند اما پس از آنکه اصل وجود خدا از راهی دیگر اثبات شد مشاهده این علم و قدرت میتواند دلیل بر ادعای نمایندگی او باشد. (دقت کنید که این دو مساله را از هم تفکیک نمایید)

آنچه عرض شد مقتضای نگاه منطقی به این مسئله است اما منکر این مطلب نمیتوان شد که عوام ممکن است با مشاهده قدرت و علم این فرد به آنچه میگوید اطمینان کرده و وجود خدا را اچون او میگوید بپذیرند.

به هر حال، اگر هم مشاهده علم و قدرت چنین فردی را به عنوان دلیل مستقلی بر وجود خدا بپذیریم این میشود یکی از دلیلهای وجود خدا نه تنها دلیل. از اینرو اگر امروز چنین فردی در بین ما نباشد نهایتا دست ما از یکی از دلیلها کوتاه میشود اما ادله دیگر همچنان پابرجاست و بر محقق لازم است (همانطور که در همه امور زندگی اش عمل میکند) با دقت و حوصله آن ادله و دیدگاههای موافقان را با تکیه بر ابزار قدرتمند عقل، مورد بررسی قرار دهد، دیدگاههای مخالف و نقدها را نیز بنگرد و در نتیجه دیدگاه درست را انتخاب کند.

با این توضیح روشن میشود که عدم حضور شخص نماینده خدا نمیتواند چالش جدی ای در مساله باور به وجود خدا ایجاد کند؛ مخصوصا اگر آن نماینده آثار مکتوب یا غیر مکتوبی را باقی گذاشته باشد که در تحقیق وجود خدا همچون چراغی فروزنده راه محقق را روشنتر کند. در این صورت، مساله چالش در باور به وجود خدا به حداقل میرسد.

اما نکته پیشین را باید در بررسی آثار بجامانده از نماینده باز تکرار کنیم و آن اینکه: با دقت و حوصله در این آثار بنگریم.

بی دقتی و کم حوصلگی و احیانا بی انصافی در پذیرش حق، نه تنها آفتی در تحقیقات عقلانی و مطالعه آثار نماینده است بلکه اگر خود نماینده نیز حضور داشته باشد و بالاترین قدرتها و دقیقترین علمها را نشان دهد نیز این بی دقتی و کم حوصلگی و بی انصافی، میتواند عامل مخالفت با او گردد؛ شاهد بر این مطلب، مخالفتهایی است که با انبیا در زمان حضورشان صورت گرفت و قرآن نمونه های متعددی از آنها را بیان کرده است.

مطلب آخری که باید عرض کنیم مسئله غیبت نماینده خدا از بین ماست.

بر اساس روایات اسلامی، خداوند هیچگاه زمین را خالی از حجت قرار نمیدهد (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 178: بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة) و آن حجت امروز هم حضور دارد و هر چند از دیدگان ما مخفی است اما وظایف خویش را متناسب با شرایط فعلی اش انجام میدهد (كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 482: باب ذكر التوقيعات الواردة عن القائم)؛ چیزی که هست عامل این خفا و پنهان شدن، نه خداوند است و نه خود آن نماینده، بلکه خود ما هستیم (الغيبة للنعماني، ص: 140: ما روي في غيبة الإمام المنتظر الثاني عشر)

بنابراین باز شدن این گره نیز به دست خود ماست و هر کس به هر اندازه که تلاش نماید موانع بین خود و امام عصر را بردارد حضور او را بهتر درک میکند و میتواند از آثار این درک حضور، بهره مند شود (که جزئیات آن را میتوانید از کارشناسان اخلاق پی جویی نمایید).

در پناه حق

با سلام

مشخص نيست منظور شما از بهترين دليل که براي اثبات وجود خدا به دنبالش هستيد چيست. چه بسا دليلي از نظر فلسفي دليلي بسيار محکم و متقن و خوب قلمداد گردد اما بخاطر تخصصي بودنش قابل استفاده و فهم براي بسياري نباشد و از سويي ديگر ، دليلي با اصطلاحات و مفاهيم آسان و بي بهره از عمق و دقتهاي فلسفي همراه باشد اما در عوض براي افراد بسياري قابل فهم و درک باشد. به هر حال ، ما چندي از دلايل اثبات وجود خدا - که هر يک از راهي مختص به خود به اثبات وجود خدا پرداخته اند – را در اينجا ذکر مي کنيم.
براهین اثبات وجود خدا
اقسام برهان
براهین به طور کلّی بر سه قسمند.
1) برهان اِنّی: که در آن از معلول به علّت پی برده می شود ؛ مثلاً از وجود دود بر وجود آتش استدلال می شود. این برهان از نظر منطقی پایین ترین حدّ یقین آوری را داراست. لذا فلاسفه اسلامی ،که در پی یقین صد در صدی هستند ، در اثبات وجود خدا از آن استفاده نمی کنند ؛ ولی متکلمین اسلامی که در صددند متناسب با فهم تمام اقشار بشری ، برهان اقامه کنند ، از این قسم برهان نیز استفاده می کنند.
2) برهان لِمّی: که در آن از وجود علّت بر وجود معلول استدلال می شود. این قسم برهان مفید یقین صد در صدی بوده ، خدشه ناپذیر است ؛ لکن از آنجا که مراد از خدا ، واجب الوجود(وجود صرف و بدون علّت) است ، این برهان برای اثبات وجود خدا کاربرد ندارد.
3) برهان از راه ملازمات عامّه: در این قسم برهان ، نه از علّت به معلول پی برده می شود نه بالعکس ؛ بلکه از وجود یکی از دو امر که ملازم یکدیگرند بر وجود امر دیگر استدلال می شود. برای مثال گفته می شود: اینجا طبقه بالای ساختمان است ؛ طبقه بالا وقتی معنی دارد که طبقه پایینی باشد. پس زیر این طبقه ، طبقه ی پایینی نیز هست. در این استدلال ساده ، بالا نه علّت پایین است نه معلول آن. بلکه بالا و پایین ، همواره باهم بوده ، ملازم همند. همه ی براهینی که فلاسفه اسلامی در فلسفه به کار می برند از این سنخ اند ؛ که یقین آوری آن حتّی از برهان لمّی هم بالاتر است. براهین سطوح بالای اثبات وجود خدا نیز از این قسم هستند.
اقسام خداجویان.
طالبان اثبات وجود خدا از نظر سطح ادراک پنج گروهند:
1) عوام مقلّد: که فاقد قوّه ی استدلال بوده ، وجود خدا را به تقلید از دیگران می پذیرند.
2) عوام محقّق: که وجود خدا را با براهینی سطح پایین چون برهان نظم ، برهان حدوث و برهان حرکت پذیرفته اند.
3) خواصّ: که وجود خدا را با براهینی یقینی ولی به نوعی با توجّه به خلق او اثبات می کنند. خود این گروه نیز درجاتی دارند.
4) خاصّ الخواصّ: که در اثبات وجود خدا ، هیچ نظری به مخلوق نداشته از متن وجود ، بر وجود خدا استدلال می کنند.
5) اخصّ الخواصّ: که وجود خدا برایشان بدیهی بوده ، بی نیاز از اقامه ی برهانند ؛ و اگر برهانی می آورند برای دیگران است.

موضوع قفل شده است