دوره طولانی بلوغ جنسی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دوره طولانی بلوغ جنسی

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

بسياري از كارشناسان مي گويند براي ازدواج بلوغ، جنسي به تنها كافي نيست و ازدواج توصيه مي كنند ازدواج به دهه سي نزديك شود يعني از سن بلوغ جنسي تا زمان ازدواج بيش از 15 سال است
اين مدت بايد جوان چه خاكي بر سر كند؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر پرسشگر محجوب ما كه نخواسته خودش را معرفي كند
بزرگوار بارها و بارها در بخش انجمن مشاوره به اين سؤال مستقيم و غير مستقيم پاسخ داده شده است.
روزي كليپي ديدم از يك كارشناسي كه مشاوره مي دهد و خارج از كشور است او جوانان را تشويق مي كرد كه تا نزديك سي سالگي نبايد ازدواج كنيد و تا اين سن افراد بلوغ هاي كافي را به دست نياورده اند. كليپي از اين كارشناس براي جشن تولدش پخش شده كه خانم هاي جوان نيمه عريان دور او بودند و كف مي زدند و تولد نود سالگي اش را مثلا ( خنده) تبريك مي گفتند. من ابتدا فكر كردم اين صحنه بهشت است و اين ها هم حورالعين هستند وقتي به خودم امدم وجدانم گفت استپ چشم ها را درويش كن اين جا دنيا است.
خب براي كسي كه تقيدات ديني ندارد مديريت شهوت معني ندارند فشار زيادي هم به او نمي آيد او درك درستي از فشار شهوت كه به يك فرد ديندار از سن نوجواني تا اواخر جواني مي آيد ندارد. تعبير شما پرسشگر اين است كه در مدت بلوغ جنسي تا ازدواج و تكميل بلوغ هاي ديگر يك فرد چه خاكي بر سر كند بله دينداري و كنترل شهوت واقعا سخت است.
كسي كه در جامعه اي زندگي مي كند كه در سنين كودكي مهارت ارتباط دختر و پسر را به او ياد مي دهند
در سنين نوجواني عشق بدون سكس را به او آموزش مي دهند
و در دوران جوان سكس بدون بارداري را به او ياد مي دهند
درك درستي از شهوت و فشار ان ندارد. به همين دليل است كه اين كارشناس خيلي راحت به مردم مي گويد قبل از ازدواج دختر و پسر بايد 500 ساعت ارتباط چهره به چهره با هم داشته باشند و بعد از شناخت كافي ازدواج كنند. خب حالا در اين مدت افراد تجربه هاي عشق بدون سكس و سكس بدون بار داري هم داشته باشند از ديد ايشان عين تمدن است.
[/]

وقتي به دستورات اسلامي بر مي گرديم مي بينيم كه از يك سو بحث محرم و نامحرم و مديريت شهوت مطرح است سفت و سخت. از سويي ديگر گفته مي شود كه از سعادت مرد اين است كه دخترش هنگام بلوغ جسمي ازدواج كند.
خب دختري كه زود ازدواج مي كند در مقابلش يك پسر است نه يك پيرمرد.
بنابراين مي فهميم كه بناي اسلام اين است كه افراد شهوت خود را در كانون ازدواج و ارتباط زناشويي اداره كنند.

خب سؤال: يعني اسلام كاري به بلوغ اجتماعي و عقلي و عاطفي ندارد؟
تعجبم از مشاوران غرب گرا و خارج نشين است وقتي سخن از دمكراسي و انتخاب مي شود ادعا مي كنند كه جوان و نوجوان ما مي فهمد حتي تشويق مي كنند در امر تخصصي فقه هم تقليد نكنند چرا كه الان عصر فن آوري ارتباطات و اطلاعات است و حتي كودكان هم خيلي فهميده تر از بزرگتران هستند، ولي وقتي بحث ازدواج و گزينش همسر در ميان است مي گويند دانشجويان ما هم نمي فهمند و براي ازدواج بلوغ كافي را ندارند و نبايد تا حدود سي سالگي ازدواج كنند.
خب تا وقتي ما از اسلام و دستورات نابش فاصله بگيريم و سخنان متخصصان لائيك را مانند وحي بدانيم بايد هم در تاريكي و اضطراب بمانيم. قران فرموده هركس از ياد خدا دوري كند زندگي تنگ و تاريكي خواهد داشت.
چاره اين است كه ما فرزندانمان را از كودكي براي ازدواج مهيا كنيم مهارت هاي اجتماعي و ارتباطي و اقتصادي را آموزش دهيم تا در ابتداي سن جواني پختگي كافي براي ازدواج را داشته باشند يعني بلوغ جسمي و رواني و اجتماعي و معنوي انها را به هم نزديك كنيم.
براي اين منظور آنها را با افراد باتجربه و امين مرتبط كنيم، زمينه پاسخ به شبهات ديني و روان شناختي آنها را با كتاب و مشاوره و جلسات و همايش ها و نرم افزارها فراهم آوريم. و خودمان هم نگاه كودكانه به آنها نداشته باشيم مسؤليت پذير پرورششان دهيم.

خود جوان هم نبايد دست روي دست بگذارد بايد خودش را براي زندگي مشترك با مطالعه كتب مشاوره ازدواج و شركت در سمينارها آماده كند ولي متأسفانه مطالعه در اين خصوص بين جوانان به شدت پايين است و گروهي از جوانان هم كه سراغ كتب ازدواج مي روند قبل از اين كه شناخت خود را بالا ببرند شهوت خود را با مطالعه بخش هاي مربوط به روابط زناشويي شعله ور تر مي كنند و اين دقيقا نقض غرض است. يعني ما مي خواستم با مطالعه ازدواج روشمندي داشته باشيم و گزينش خوبي داشته باشيم با بالا رفتن هيجان ها، بينش ها پايين مي آيد
به همين دليل مي بينيم كه پسر و دختران زيادي با ديدن يك چشم و ابرو حالشان بد مي شود و مي گويند در بين 7 ميليارد انسان روي زمين اين فرد نيمه گمشده من است؟
حالا چرا به اين نت
يجه رسيده؟
نمي گويد عقلم و تحقيقم و معيارهايم مي گويد.
مي گويم خودم هم
نمي دانم ولي دلم بهم دروغ نمي گويد. وقتي دل روي كرسي عقل نشست مانند اين است كه يك نفر بنگي خمار بنشيند پشت يك تريلي 18 چرخ. اين فرد هم به خود آسيب مي رساند و هم ديگران. براي همين است مي بينيم كه يك فرد با هزينه زيادي ازدواج مي كند قرض و وام و پس انداز خود را صرف اين ازدواج مي كند ولي چند روز بد كه هيجان فرو كش كرد بينش و شناخت درجه اش بالا مي رود آن وقت نقص ها و ناهمتايي ها پررنگ پررنگ ديده مي شود و جوان شرمنده مي شود كه چرا اين قدر بچگانه فكر مي كرده است
چرا با پدر و مادر و بزرگتر مشورت نكرده است و يا اگر مشورت كرده عكس نظر آنها عمل كرده است.
ادامه دارد...

موضوع قفل شده است