عـاشقانه هایی از جنــس خدا

تب‌های اولیه

207 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عـاشقانه هایی از جنــس خدا

[="DarkRed"][=13]مگر این چادری عهد قجر عشوه هم می فهمد؟
 
·٠•●✿ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ✿●•٠·˙
 
نیشخندی زد و گفت:
مگر این معشوقه دلبری می داند
مگر این چادری عهد قجر عشوه هم می فهمد؟
راز صید پسران می داند؟
با دو جمله بتواند بکند مست دلی؟
با نگاهی همه فرهاد کند؟همه مجنون بشوند؟
راه رفتن که کند منگ دل هر پسری هیچ می داند او؟
تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟
چشمک پر هوسی می فهمد؟
جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟
هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟
تاب گیسو بلد است؟
 
❤️

[="DarkRed"]عاشقانه های پاک 
#هوالعشـــــــــق
.
هواروبه سردے مےرود؛
#عقد_ڪرده_اے
.
نگاهت به گنبدفیروزه اے رنگ گره خورده
و اون...
.
شونه به شونه ے تو نشسته و قرآن مےخونه
بلند؛بلند؛باصوتے ڪه توروهرلحظه بیشتر لیلامےڪنه
.
اولین باره به جمڪران مےایید
خیلے خلوت؛انگارحیاط فقط براے شمادوتاست
.
به خودت مےلرزے؛مےفهمه
عباش رو ازروے شونه برمیداره تاروے شونه هاے توبندازه...
.
یڪ لحظه مڪث مےڪنه وبعد اروم مےگه:
"بیاباهم زیرِعباباشیم...نه تڪے
.
لبخندمےزنے ومثل بچه حرف گوش ڪنازیرعباش میرے
احساس گرمابخاطرپارچه مقدس نبود...
.
توبه اون نزدیڪ ترشده بودے 
سرروے شونه اش میزارے؛چشماتومےبندے ؛ واون به تلاوت ادامه مےده
.
بین ایه هایڪ لحظه سڪوت مےڪنه؛صبرمےڪنے...
صداےمردونش توگوشت طنین مےندازه:
"#دلبــــــــــــــــرم_تویـے_پاداشِ_خواندنم
#توهمان_حورِبهشتے_به_ازاے_عبادتم
#منم_آن_عبدڪه_پیوسته_دعا_خوانم
#تاتورا_لحظه_اے_بیشتربه
#اغوش_بڪشم
.
پــــ . نـــــ :
#تو_بگو_من_با_دلبر_زینت_شده_به_عبا
#چه_ڪنم
نویسنده این متن:
#بانــــــــو_بـــے_پلاڪ
[/]

[="DarkRed"]هوالعشــــــق
.
ڪفش و جواربشو درمیاره؛پاچه هاے شلوارشو میده بالا
میدوعه سمت دریا؛
توام میخندےو پشت سرش میدوعے...
اما تو آب نمیرے..
.
_ بیا دیگه...بیا ببینم...
_ نه..چادرم خیس میشه
_ فداےخانوم و چادرش...عیب نداره...یڪم بیا جلوتر...
_ نه همینجا وایمیسم...
.
برمیگرده سمت ساحل؛جلوت وایمیسه...
_ اومدیم باهم خوش بگذرونیم عااا...
_ آقایی من همینجوری راحتم...
_ ڪسی نیست....خلوته..ازموقعیت استفاده ڪن بیا....
_ نچ...
.
روتوبرمیگردونـے ڪه ازآب فاصله بگیرے
یڪدفعه دستتو میگیره و میڪشه سمت خودش...
با زانو میفتــے توآب
و همه جات خیس میشه....
.
_ سیدددددخیسسسس شدمم
_ خمپاره نخوردے ڪه...خیس شدے فقط
بلند میشے ؛ دستشو میگیرے تاتعادلت حفظ شه و باموجانیفتے..
_ ببین چیڪارم ڪردے...
میخنده و میگه:
.
_ مثل جوجه اردڪ زشت خیس شدے
_ سید؟؟؟؟؟
_ شوخےمےڪنم خانومم.اخم نڪن
لبخند میزنـے وچندلحظه هردو
به هم نگاه میڪنید...
چیزیڪه توچشمهاےجفتتون بود
یڪ ڪلمه اس عشق. 
.
تاغروب توےساحل قدم زدید...
ولذت بردید...ازباهم_بودن
بدون هیچ خرج زیادے...
میشه خوشبخت بود... 
ڪافیه بخواید...
زندگـــےقشنگ میشه اگر بتونید
باعث لبخند هم باشید...

پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
وقتی مردی به همسر خود نگاه کند و همسرش به او نگاه کند خداوند بدیده رحمت به آنان نگاه می کند.
نهج الفصاحه، حکمت621[/]

[="DarkRed"]عاقشانه های پاک
شهریه...

با سینی چایی اومدم تو اتاقش...
داشت درس میخوند...
پرسید:"خانوووم
امروز چندم ماهههه...؟"
_بیست و نهم
"یادم باشه فردا برم شهریه مو بگیرم..."
چند تا از کتاباشو برداشت...
تا کنارش بشینم...
.
یاد شب خواستگاری افتادم...
ازش پرسیده بودم
"میشه بفرمایید پس اندازتون چقده؟
مکثی کرد و به آرومی گفت:"هیچی!
پس چیکار میکردین تا حالا...؟
مگه شغل ثابت ندارین...؟"
"نه والله!"

بانوتوکه چشمان خماری داری ازیک طلبه چه انتظاری داری؟
.
_راستش درس میخونم و شهریه میگیرم...
"از رو کلافگی زیر چشمی نگاش کردم...
با خودم گفتم:"ملت عجب اعتماد به نفسی دارن که میان خواستگاری...
با بی حوصلگی پرسیدم:
"میشه بگید شهریه تون چقده...؟
"_الان چون مجردم۷۰ تومنه...
متأهل که بشم،میشه ۲۵۰ تومن..."فک کردم داره دستم میندازه...
تا میخواستم بگم...
خیلی زشته کسی که اسمشو گذاشته طلبه...
تو جلسه خواستگاری...
با نامحرم شوخی کنه...
با جدیت گفت
تا ۲۸۰ تومنم میرسه هااا...
فهمیدم شوخی ای در کار نیست...
با چشای گرد و گشاد شده...
زل زدم به زمین...
ادامه داد
"البته این واسه اول اولاشه،بیشتر هم میشه..."
کنجکاو پرسیدم"چقد مثلا...؟"
_حدود ۳۵۰ تومن...
.
اعتماد به نفس بالایی داشت...
بعدها فهمیدم...
چیزی که اون داشت...
اعتماد به نفس نبود، توکل بود...
.
با صداش به خودم اومدم...
_خانوم خانوماااا......کجایی...؟
_چایی مونو نمیدی؟
_چایی ای که از دست شما باشه...
خوردن داره هاااا...
.
به سینی نگاه کردم و گفتم:
"آخخ...نبات یادم رفت..."
تا خواستم پاشم...
گفت: نبات نمیخواد...
_شما که کنارمون باشی...
چای تلخ که جای خود داره...
زهر هم شیرینه واسمون...
.
حل شدن دردل معشوق که ایرادی نیست...
چای هم دردل خود آب کند‌ قندش را...[/]

دلم گرم خداوندیست که با دستان من ....
گندم برای یاکریم خانه می ریزد ....
چه بخشنده خدای عاشقی دارم..
که می خواند مرا ...
با انکه میداند گنهکارم .
دلم گرم است میدانم بدون لطف اوتنهای اتنهایم

همواره تويي...هرچه تو گويي و تو خواهي....

رسول اكرم (ص)

از همه مردم برتر و بهتر در پرستش الهى كسى است كه با عبادت خدا عشق ‏ورزى كند، معانقه نمايد، بندگى پروردگار را در دل دوست بدارد و با بدن انجام دهد.

(الحديت-روايات تربيتى، ج‏2، ص: 255)

خداوندا

آرامم کن همان گونه که دریا را پس از هر طوفانی آرام می کنی

راهنمایم باش☄ که در این چرخ و فلک روزگار بدجور سرگیجه گرفته ام
ایمانم راقوی کن که تو را در تنهایی ام گم نکنم

خداوندا

من فراموشکارم اگر گاهی یا لحظه ای فراموشت کردم
تو هیچ وقت فراموشم نکن...☺️

خداوندا

اگر چشم برای خدا کار کند ، می شود "عین الله"

و اگر گوش برای خدا کار کند می شود "اذن الله"

و اگر دست برای خدا کار کند می شود "ید الله"

تا می رسد به قلب انسان که فرموده اند :

قلبُ المؤمنِ عرشُ الرحمن.

یعنی : قلب انسان مؤمن عرش خداوند رحمان است.

خدایا هرگاه عاشقانه خواندمت عاشقانه تر جواب دادی...
هرگاه خالصانه تمنایت کردم مشتاقانه تر اجابت کردی...
چه روزها که ندیدمت ولی تو دیدی...
چه زمان ها که نخواندمت ولی تو خواندی...

چه حکمتی است در خدایی تو که این چنین مهربانی می کنی...
خدایا به برکت وجودت نیازمندم...
بیا همچنان ساکن قلبم باش...
ان شاءالله قلب های مان جایگاه نور

[="DarkRed"]#بسم_ربِّ_عشق
#عاشق_نشون_کرده_ی_مادرم
.
امروز عقدمون بود
من پسری نبودم که نگاه به نامحرم کنم ،
فاطمه هم انتخاب شده ی مامانم بود
ولی
وقتی دیدمش
فهمیدم مامانم چه فرشته ایی رو برای پسرش انتخاب کرده Lol
.
.

#با_حیا_بودم_ولی_با_دیدنش_فهمیده_ام
#آب_گاهی_مؤمنیــــــــــن_را_هم_شـــــناگر_میکند
.
.
نشستیم کنار هم و
از آینه به صورت مهربونش نگاه کردم ،
قرآن رو باز کرد و سوره ی فرقان... شروع کردم بخوندن :
.
# هُوَ_الَّذی_خَلَقَ_مِنَ_الْمآءِ_بَشَراً 
# فَجَعَلَهُ_نَسَباً_وَ_صِهْراً_وَ_کانَ_رَبُّکَ_قَدیراً
.
این آیه و بله ی فاطمه ...
هرچی حس خوب بود ریخته شد تو قلبم،
منم بله ی خودمو دادم و
اومدم حلقشو دستش کنم
دستشو که گرفتم تو دستام....
.
.
.
حس خوبیه ،
دست اونی که دوسش داری تو دستات باشه
تازه ... بخوای حلقه ی تعهدشو دستش کنی
همینجا ...
آرزو کردم برای همه ی #جوونا اون حس خوب رو‌...
#عشق_پاک
.[/]

[="DarkRed"]@Ajequne

او بہ من گفت که عُمر تو شَوَد ختمِ شهادَتـــــــ
گفتمَش عِشوه نریز، چَند ڪنم مَهر و صِداقَت؟

یڪباره شد از چَشمِ قشنگَش اشڪ جارے
گفتا ڪہ بہشت و تو و میقات و شفاعتـــــــ

#امیرحسین_رنجی
#از_این_مهریہ_ها_روزیتون[/]

[="DarkRed"]#یڪ_جلـــــد_ڪلام_اللـــــه

مهریه ام یڪ جلد قرآن بود و یڪ سڪه طلا

محمد آن یڪ جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و صفحه اولش نوشٺ:

✍امیدم در ایڹ اسٺ ڪه این اساس حرڪٺ مشترڪ ما باشد و نه چیز دیگـــــر.

ڪه همه چیز فنا پذیر اسٺ جـــــز این ڪتاب..❤️
سڪه را هم بعد از عقد بهش بخشیـــــدم.

#شهید_محمد_جهان_ارا





#عاشقانه_اے_به_سبک_شهدا

#ان_شاءالله_رهروشوڹ_باشیـــــم[/]

الهی به حق همه مهربونات...
ماروبه راه راست هدایت کن

خـدایا

آغـازی کـه «تـو» صاحبش نـباشی؛

چـه امـیدیسـت، بـه پـایـانش؟؟

بـار الها مرا در صـــــراط مستقیمت قرار بده

تا کی سرگردانی...!

تا کی غـــــفلت...!

مرا از آرامشت پر کن...

تنها کسی که قلبت رانخواهد شکست،
همان کسی است که آن را ساخته ..
پس همیشه فقط به "الله" تکیه کن..

[="Tahoma"][="Black"]


[/]

[="Tahoma"][="Black"][/]

[=arial]کودکی که اماده تولد بود،نزد خدا رفت وپرسید:میگویندفردا مرا به جایی دیگر برای زندگی میفرستید،اما من چگونه میتوانم دوری شما را تحمل کنم؟؟؟خداوند پاسخ داد:فرشته ای با تو خواهم فرستاد.اما کودک که همچنان احساس دلتنگی میکرد با بغض آکنده از عشق گفت:اما هرگاه دلم برای شماتنگ شد چه کنم؟چگونه میتوانم با شما صحبت کنم؟؟؟خداوند اورا نوازش کرد وگفت: فرشته ات دعا کردن وعشق را به توخواهدآموخت.کودک دوباره بهانه گرفت وادامه داد: اما من همیشه از غم دوری شما در عذاب خواهم بود.خداوند لبخندی زد و گفت:فرشته مهربان من همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد وراه بازگشت به آغوش مرا به تو خواهد آموخت.گرچه من همیشه در کنارتو هستم.در آن هنگام بهشت ارام بود،اما صدایی از زمین شنیده میشد کودک میدانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند.او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:خدایا من فرشته ام را با چه نامی میتوانم صدا کنم ؟؟؟

[=arial]خداوند پاسخ داد : >>




تا حالا خداروشکرگفتی ؟!
یافقط بهش کفرگفتی؟!

معبودم

تو زیباترین " ﺣﻀﻮﺭ " ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ

ﻭﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ...
ﺧﻮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ؛ ﺑﻪ ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻫﺎﯼ بی شمارت
ﺑﻪ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭتمندانه ات
ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻥ
ﻭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﮔﻠ ﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯽ
ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ می دﻫﯽ

ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ
ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ، ﻧﻪ ﻏﺼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ براﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎ

ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻋﻠﻔﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻥ ﻣﻌﻨﯽ پﯿﺪﺍ می کنند.
ﮐﻮﻫﻬﺎ ﺑﺎﻗﻠﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻮﺝ، ﺯﻧﺪﮔﯽ پیدﺍ می کنند.
ﻭﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧ ﻬﺎ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ

ﭘﺲ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ پذﯾﺮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭ
ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ پیش ﺩﺭ آﻥ ﺟﺎﯼ ده

[="#A52A2A"]خدایا[/]
[="#FF8C00"]میگویند خانه ی بی صاحب خرابه است
بیا و صاحب دل من شو...[/]

مهربان خداے من
مےشود این روزها
در بازار داغ خرید بنده نوازیت

مشترے من نیز بشوے
دلم از آن خریدارهاے
پر پا قرص مےخواهد

خریدارے از جنس تو

خدایا به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم

و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم اما آنچنان که تو دوست داری

چگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت

گاهی خدا را صدا کن
بی آنکه چیزی بخواهی

بی آنکه گله ای کنی
بی آنکه بگویی چرا،کاش،اگر..

فقط صدا بـزن
خــدایـــا

الهی سجاده ام فقط برای تو پهن است
و قامتم
تنها برای تو بلند .
در سجده ام تو هستی
و در دستان قنوتم تو نشستی
و آنگاه که
سلام گفتم ،
دیدم که در ِ عذاب را تو بستی .
الهی غمم را برایت شمردم ، شادی اجابت کردی
دعایم را به غنیمت بردم و دوستانم را هم
به تو سپردم،
حافظشان باش.....
خدایا روز های خوب در پیش است برایشان خوبی بساز ...
پر از سلام و برکت،
پر از حاجت های
روا شده
مهربان پروردگارم.

مهـربانترینم توخود گفتی :

"فانی قریب"

من نزدیکم

خوب من !توهمیشه نزدیکی؛ من دورم کاش می‌شد به تو نزدیک شوم...

یک روزدیگر گذشت مرا درصراط مستقیمت قرار بده

چقدر بودنت رامحتاجم...

خدایا...
قصه وکالت را زياد شنيده ام
اما قصه وکیلی چون تو را نه ...
تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است
پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است
از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم
و تو در این عشق بازی، پرده از رازی بزرگ برداشتی، رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را ...

رازی بنام "توکل" ...
"توکل" قصه ای است که از روز ازل برای مان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی در تمام لحظات روشنایی،
دستانت در دست من است ...
بنده من، نگران نباش و به من اعتماد کن...
"توکل" ...
و فهمیدم :
"حسبنا الله ونعم الوکیل"

پروردگارا از من درگذر
بر هر چه که تو را ندیدم و کردم ...

سلام خـــــدای خوبم..

امشب کمے در دلم داشتم ناشکری میکردم ،

انگار این من ، این خودم را نمیخواستم ،

قرآن مبارکت را گشودم ، میدانی چه گفتے برایم ؟

البته که تو دانای عالمی مهربانم .

گفتیے که تو بعد از خلقت انسان بر خود مرحبا گفته ای که بهترین آفرینندگانے.

خدایا میشود کمکم کنیے تا بشوم آنکه تو برای خلقتش بر خودت آفـــــرین گفته ای...

میدانــــے که تنها نمیتوانم

میشود باز هم دستانم را به محبتتــــ بگیری ؟

میخواهم آن شوم که تو میخواهی

دروازه های قلبم رابه روی خوبیها می گشایم
پروردگارا تو را سپاس میگویم که قدرت سکوت را به من عیان ساختی،
آرامشی که در هر گام بر من پدیدار میشود را سپاسگزارم
خداوندا یاریم کن بر کلامم مسلط باشم و با نارضایتی سکوت نکنم
حرفی را که بر زبان میرانم ناحق و خارج از عدل نباشد
آبرویی را بر آب و کاشانه ای بر باد ندهم،
بار الها! تو یاریم کن تا با کنایه غبار ناراحتی بر
روابطم،و با بی حرمتی چراغ دلی را به خاموشی ننهم،
ایزدا،عشق سرمایه هر انسان است،مرا سرمایه دار خوبیها قرار ده.

نعمت عظیمی است که بتوانیم خدا را برای هر انچه که داریم شکر کنیم .
چه آرامش عجیبی را از دست میدهیم فقط برای اینکه دعا نمیکنیم و همه چیز را به دست خدا نمیسپاریم.....
خدایا همیشه به من یاداوری کن که تو کنارمی .

مؤسسه فوق تخصصی زیبایی؛ بدون هزینه و مشاوره؛ مادام العمر و بدون عوارض جانبی...‌


۱-برای زیبایی دستها؛ با دستهایتان صدقه بدهید.

۲-برای زیبایی صدا؛ قرآن کریم را تلاوت کنید.

۳-برای زیبایی چشمها؛ از ترس خدا اشک بریزید.

۴-برای زیبایی صورت؛ عادت وضو را ترک نکنید.

۵ - برای زیبایی اعصاب؛ در بارگاه خدا سجده کنید.

۶ - برای زیبایی دل؛ در دلتان یاد خدا را جای دهید.

خدایا گوشه چشمی از تو کافیست تا
هر رنجی به رحمت✨
هر غصه ای به شادی

امروزمیخوام خدا رو لایک کنم✌✌✌

در زمانه ای که همه چیز آن مجازیست، تنها واقعیت هر روز هر زمان و هر لحظه که نفس میکشیم خداوند است همه عالم جلوه گاه هنر اوست، پست هايی که در هر ثانیه از زندگی ما میگذارد را میبینیم و به سادگی از کنار آن میگذریم، بی آنکه یادی از او کرده و شکر گذار آن لحظه باشیم. او شاهد و هوادار تمام هستی جهان و جهانیان است اما پيروانش بس ناچیز

به همه سلام کردیم..
یه سلامی هم کنیم:
.
.
.
.
به خدا..
خدایا سلام! ببخش که به خاطر هرکس و ناکس یه وقتایی از تو زدیم..
تو این آشفته بازار زندگی فقط نذار گمت کنم..

الهی... یهویی و بی دلیل دل مهربونتون شادشه

الهی.... یهویی و بی دلیل گل لبخند روی لباتون بشکفه.

الهی ......یهویی کاراتون راس و ریس شه

الهی .....یهویی امروزیکی ازبهترین روزای زندگیتون شه

الهی.....یهویی بشه اون چیزی که دل مهربونتون میخاد

و...

الهی ...هزارتا یهویی قشنگ دیگه رو نصیب تون بشه

خدایا مراببخش که اگر هزارتومانم گم شد .غصه دارشدم،ولی نمازم قضاشد انقدرغصه نخوردم،خداااایامراببخش

یه رفیق دارم....

اسمش """خداس """

بحثش از همه جداس....

تا اون پشت منه....

بی خیال مخاطب خاص..!

روبروی هیچ کس جز خدا

زانو نخواهم زد...

حتی اگر آسمان

کوتاه تر از قامتم گردد......

گاهی.......نه گریه آرومت میکنه نه خنده

نه فریاد آرومت میکنه نه سکوت......

اینجاست که با چشمانی خیس

روبه آسمان میکنی و میگی

من فقط تو رو دارم

خدا...........

موضوع قفل شده است