در خانه با دخترم زیاد دعوا می کنیم؛ چه باید بکنم؟

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در خانه با دخترم زیاد دعوا می کنیم؛ چه باید بکنم؟

سلام
من 40 سالمه. و لیسانس دارم خانمم 32 سالشونه و دیپلم دارند.
دو فرزند دختر داریم. فرزند اولم کلاس پنجم دبستانه و دومی چهار سالشه..

مساله ای که میخواستم کارشناسان محترم بنده رو راهنمایی کنن اینه که احساس می کنم (بلکه واقعا می بینم) که خانه ما طوری است که زیاد با دختر اولم دعوا می کنیم. دعوا یعنی صحبت بلند و تحکم آمیز. مجبور کردن او با انجام کاری که " درسته " ولی او نمیخواد انجامش بده.

مثالها:
وقتی قصد بیرون رفتن از خانه داریم ، برای رعایت حجابش کلی بهش میگم باباجون حجابتو درست کن. اول به خوبی میگم. باز می بینم مقداری از موهاش پیداست. دوباره به خوبی بهش میگم. چند میلیمتر شالش رو جلو میاره ولی سفتش نمیکنه. طوری که من هر صد متر یکبار باید به او بگم حجابت رو درست کن. خب چند بار با خوبی بگم؟ آخرش آددم عصبانی میشه و فکر کنم این طبیعی باشه. محکم باهاش حرف میزنم. دعوای کلامی میکنم. باز شالش رو درست میکنه ولی نه سفت. چند متر بعد دوباره ... ، بآخرش که دیگه حسابی کفر منو در میاره ( پس از ده بار تذکر ) هش میگم: ببین ، همین جا وسط خیابون میذارمت تا ماشینها از روت رد بشن ها! صد بار بهت گفتم درستش کن نکردی.....

این همه دعوا و تذکر با زبان خوبی و گاهی هم تندی و ... ؛ دوباره روز دیگری که میخواهیم از خونه بریم بیرون ، همان آش و همان کاسه. اصلا از دعواهای قبلی پند نمیگیره.
حتی یکبار توی مطب دکتر بودیم بهش تذکر دادم ( به خوبی). محکم بهم گفت: نمیخوام (حجابم رو درست کنم)

در مورد درسش هم همینطور.
در مورد حموم رفتنش همینطور.

در مورد عروسک باربی خریدن ، یا برچسب خریدن ، برچسبهایی رو دوست داره بخره که دخترایی با پوشش نامناسب هستند.

کلا روزی نیست که من یا مادرش حداقل سه بار یا چهار بار باهاش دعوای کلامی نکنیم. حداقلشو گفتم.
اخیرا دنبال بهانه میگردم تا بهش محبت بکنم. مثلا یواشکی به مادرش میگم: درس باهاش کار کن ، و یه امتحان ساده که سخت گیرانه نباشه ازش بگیر ، و بعد جلوی روی او به من بگو که درسشو خوب خونده و امتحان ازش گرفتم نمره خوب آورده تا من بهش جایزه بدم...

چرا دعواهای من در او تاثیری ایجاد نمیکنه؟
خیلی بد غذاست. اصلا گوشت نمیخوره. فقط برنج سفید با ماست. یکبار که اول هر چی به خوبی گفته بودم این غذا را بخور ، نخورده بود ، تهدیدش کردم که اگر نخوری می کشمت. میدونید واکنش او چی بود؟ گفت: اگه میخوای منو بکشی بهم سم بده تا بمیرم ( که مرگ بی دردی داشته باشم). تا این حد ، دعواها و تهدیدهای ما درش بی اثره.

یک مقدار لجاجت داره. البته مادرش اینو میگه. من نظرم اینه که " احساس شخصیت " میکنه. و این امر خوبیه فقط ما باید در مسیر درست هدایتش کنیم.

فکر میکنم او الان که سنش کمه ، نمیتونه در برابر راهنمایی ها ما مقاومت کنه. وقتی بزرگتر شد ، و توانایی بیشتری به دست آورد ، ممکنه خیلی کارهای نادرست بر ضد خواسته های ما انجام بده.

ما خواسته شخصی ازش نداریم. چیزهایی که ازش میخواهیم ، رعایت دستورات دینی ، رعایت بهداشت فردی (حمام رفتن ) ، درس خوندن ( نه افراطی ، بلکه عادی) هستش.

خودش میگه دوست دارم در آینده آرایشگر بشم. توی نقاشی هاش اکثرا یا باربی و امثال اون رو میکشه (با حجاب بد) یا فروشگاههای لباس زنونه و آرایشی ( فروشنده و خریدارها را هم میشکه و حرفهای هر کدوم را هم جلوی شکلشون می نویسه. مثلا:
- ببخشید خانم تاپ دارین؟
- بله داریم اینه هاش
- قیمتش چنده:
- سی هزار تومن)

این شغلها با ارزشهای دینی ما جور در نمیاد.

راستی هر وقت میره توی اینترنت ، آهنگهای فرزاد فرزین و عقیلی و پاشایی و ... را دانلود میکنه. به همین خاطر اینترنت را براش ممنوع کردم دیگه.
ما ماهواره نداریم. اینا رو توی شبکه نسیم و ... دیده و آشنا شده.

عمده چیزی که براش مهمه "پول روز" اش هست. من قبلا روزی هزار تومان بهش پول روز میدادم. امسال کردمش روزی دو هزار تومن. قبلاها عادت داشت هر روز همه پولشو خرج خوراکی خریدن میکرد. من کلی باهاش حرف زدم که آدم نباید همه پولشو خرج کنه و باید یه مقدار خرج کنه و یک مقدار جمع کنه. حالا طوری شده که همه پولشو جمع میکنه. با وجودیکه خیلی چیزایی که میخواد رو با پول خودمون براش میخریم. لباس و وسایل مدرسه و ... کلا خودمون برالش میخریم و پول روزش برای چیزهای دلبخواهی خودشه. بازم خیلی از دلبخواهی هاش رو گاهی خودم میخرم. اگه یک روزی چیزی توی خونه نباشه که برای تغذیه ببره مدرسه ، و بهش بگیم با پول روزت مدرسه خوراکی بخر ، اصلا نمیخره. ترجیح میده گرسنگی بکشه اما پولاشو جمع کنه. ما هم که می بینیم پولاشو جمع میکنه گاهی با پول خودش براش لباس و ... میخریم.
گاهی هم که یک چیزی میگه برام بخرید و من میگم این چیز خوب نیست یا جنسش ضعیفه یا تو اصلا لازم نداری اینو ، یا مثلا عکس بدی رویش هست که ضد دینیه ، میگهع: با پول خودم می خرم. منم میگم بابا جان اصلا صحبت پولش نیست. این چیز اصلا خوب نیست . آخرش قانع نمیشه ولی چون او بچه است و من بزرگترم و اصطلاحا زورم بهش میرسه ، دیگه حرفی نمیزنه.

توی مغازه رفتن هم خیلی دعوا پیش میاد.
مثلا میگه یک دغتر لازم دارم. منیگم میرم برات میخرم. میگه خودم باید بیام انتخابش کنم. وقتی رفتیم مغازه دو اتفاق بد میفته:
1- اولا دفتری رو که عکس بدحجابی مثلا روی جلدش هست (باربی و ...) انتخاب میکنه که قیمتش فرضا سه بقرابر دفتر دیگه است. بهش میسگم بابا جان ، این دفتر فقط به خاطر عکسش اینقدر گرونه ، دفترهای دیگه خیلی مناسبتره قیمتشون. میگه نه همینو میخوام.

2- ما به قصد خرید دفتر رفته ایم مغازه ، نه خرید چیز دیگه. اما اونجا چون کالاهای دیگه رو هم می بینه میگه اینم میخوام اونم میخوام و مثلا می بینید ما که برای خرید یک دفتر رفته بودیم ، چهار پنج قلم باید بخریم. اخیرا هم یاد گرفته به جاتی "اینو میخوام" میگه "اینم لازم دارم".

هر دوی این موارد باعث دعوای بین ما میشه. گاهی که با مادرش میره مغازه ، وقتی برگشتند ، مادرش میگه: نمیدونی چه الم شگنه ای توی مغازه بر پا کرد. آبرومونو برد. همه نگامون میکردن. هی گریه می کرد و میگفت اینو میخوام....
طبیعیه که منم عصبانی بشم. به مادرش میگم: دفعه دیگه اگه اینطوری کرد ،؟ همونجا ولش کن و خودت تنها بیا خونه.... یا به دخترم میگم: اگه یک بار دیگه این رفتار رو کردی ، سرت رو میکوبم به دیوار که از وسط سرت نصف بشه...

ولی فایده ای نداره... باز همان آش و همان کاسه.

منم هم فشار خون و هم دیابت نوع یک دارم و چند ساله انسولین تزریق میکنم و اصلا عصبانیت برام خوب نیست... ولی او با رفتارهای نادرست ، خونمو به جوش میاره.

اخیرا تصمیم گرفتم باهاش کمتر دعوا کنم. نه بخاطر سلامتی خودم. ما برای دین حاضریم همه هستیمونو بدیم. بلکه برای سلامتی شخصیت او. دعوا را راه حل مناسبی نمیدونم ولی اولا خودم هم توی یک خانواده ای بزرگ شدم که علیرغم مذهبی بودن ، همه کارها را از طریق دعوا انجام میدادن (با کمال احترامی که برای والدینم قائلم و دستشون رو هم می بوسم) ، و هم اینکه توی اون موقعیتها راه دیگری به نظرم نمیرسه که بتونم از انجام کار نادرست جلوگیری کنم و باعث انجام کار درست بشم.

میترسم دخترم در خانه ، محبت کافی نبینه و چند سال دیگه که بزرگتر شد ، دوستی های ناجور برقرار کنه.

خواهشی که دارم اینه که کارشناس محترمی که لطف میکنن و پاسخ می دهند ، با بنده همراهی کنن و به پستهای بعدی بنده که جهت دقیقتر شدن مطلب ممکنه در پاسخ به راه9نمایی کارشناس محترم درج کنم ، هم پاسخ بدن. چون طبیعیه که با یک پاسخ ، قضیه حل نمیشه و ممکنه بنده ابهاماتی داشته باشم که نیاز به توضیح و راهنمایی بیشتر داشته باشه.

متشکرم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
از اینکه به فکر تربیت فرزندتان هستید، شما را در ک می کنیم، امیدواریم با الطاف حق بتوانیم به شما بزرگوار در این راستا کمک کنیم.
خطاهای تربیتی که در رفتار شما قابل مشاهده است، که باید نسبت به آنها تجدید نظر بکنید تا انشالله مشکل حل شود.
1. تذکر بیشتر و تکرار دستورات، کار خطاست.

پس از این پس به جای تذکر و تکرار دستورات بیشتر، مختصری اغماض کنید.
و در صورت نیاز تذکر را غیر مستقیم بدهید.
بگویید من دوست دارم دخترم حجابش خوب باشد.( البته باید روی شناخت او کار کنید، با خواندن کتاب، و یا با بیان اوصاف کارهای خوب و یا سوال و جواب، اجرای مسابقه و... در ساعاتی که در خونه هستید و علاقه دارد با شما باشد)
دخترم من از این رفتارت نارحت شدم.
( دختر خانم ها چون احساسی هستند ، می توان با تحریک حس عاطفی آنها ،از برخی کارها او را نهی کرد. به این حالت که من از رفتار شما نارحت هستم، فقط تا همین حد، نه از دست تو و... از واژه من بیشتر استفاده کنید)
2. تهدید کردن اصلا روش مناسبی نیست.

این رفتار و حرکت هیچ تاثیری در تغییر رفتار او نخواهد گذاشت.
و چه بسا بدتر هم بشود، فلذا باید ترک کنید.
به جای آن می توانید از قبل با او عهد ببندید که اگر رفتار نا مناسب ( البته باید رفتار صحیح و غیر صحیح را از قبل باید آموزش دهید؛ و با زبان خودش اثبات کنید) را مرتکب شد، مثلا: دو روز با او بازی نکنید و یا از چیزهایی که خیلی خوشش میاد از رسیدن به آن، او را محروم کنید.
3. انتظار بیشتری از او دارید.

اینکه به آرایش و لوازم آرایش و ... علاقه دارد، یک چیز طبیعی است، خیلی حساس نباشید، فقط به مرور زمان می توانید علاقه و گرایش او را به چیزهای خوب تغییر دهید، اگر شما از همان ابتدا نسبت به ذوق و شوق او حمله کنید، در مقابل شما مقاومت نشان خواهد داد. عزیزم او در سنی نیست که درک کاملی از قباحت و بدی برخی از چیزها را داشته باشد، از این رو انتظار بیش از حد از درک و فهم کار را بدتر و از شما دورتر خواهد کرد.
4. رابطه عاطفی ضعیف است.

دختران از حس عاطفی بیشتری برخوردار هستند و باید به طور کامل این احساس آنها در زندگی ارضاء شود، تا بعدا برای شما دردسر نشود.
اگر روی همین محبت و علاقه خودتان نسبت به دخترتان کار کنید، خیلی مطیع خواهد شد.

5. حساسیت مذهبی شما مختصری بیشتر است.( و در برخی موارد صحیح هم نیست)

برخی از موسیقی ها اگر حرام نیست، ایراد نگیرد.
یا همان عروسکی که دوست دارد،( آیا واقعا حرام است این قدر شما حساسیت نشان می دهید؟!)
فقط توضیح دهید که ما ملزم به ترک حرام هستیم، روش احتیاط این جوری از جانب شما برای بچه ها شاید منطقی نباشد.
6. به نظر می رسد نقش تربیتی همسرتون ( توجیه برخی از کارها از سوی ایشان) ضعیف است.

مادران باید وقت بیشتری را برای توجیه و آموزش نسبت به دختران خود داشته باشند، البته رابطه صمیمی و عاطفی هم باید خیلی قوی باشد، و الا تذکر مستقیم از جانب شما و بی توجه بودن مادر، نتیجه ای نمی دهد.
7. انتخاب و تصمیم گیری ها بیشتر از سر تحکم و زور است.

کمک کنید خودشان تصمیم بگیرد، قبل آن باید زمینه های درک و فهم و روش انتخاب را از قبل به او یاد بدهید، تا خودش انتخاب کند، هر چند مختصری زمان هم لازم است.
شناخت و آگاهی باید از قبل اتفاق بیافتد.
ضمنا اگر چیزی را که خیلی علاقه دارد نسبت به انتخاب او احترام بگذارید و برای او بگیرید، و بعدا برای او توضیح دهید که انتخابش خیلی دقیق نبود.( اعتراض در آنجا و مخالفت از انتخاب او کار بدتر می کند و صحیح هم نیست)
8. به نظر می رسد از روش تشویق کم استفاده می کنید.

تشویق واقعا معجزه می کند، حتی پرودگار متعال از این اصل برای هدایت بشر استفاده می کند.
شما برای اینکه او نسبت به اطلاعت پذیری و تکرار رفتارهای مثبت و تلاش برای ترک رفتارهای اشتباه، انگیزه داشته باشد او را تشویق بکنید، هم لسانی و مادی مفید و کارساز خواهد شد.
در برخی از مواقع به صورت اتفاقی و بدون اطلاع هم یک چیزی که خیلی دوست دارد برای او بخرید وبگویید به خاطر رعایت حجاب دخترم این را گرفتم.
9. زود ناراحت و عصبانی می شوید.

کار تربیت ظرافت می خواهد و دقت، فلذا شما باید با حوصله و در زمان مناسب نسبت به شناخت و کسب مهارتهای رفتاری او اقدام کنید.
نارحتی و عصبانیت و پرخاشگری یک نوع آموزش رفتار اشتباه به فرزندان است و تاثیر مثبتی نخواهد داشت.
10. از سرزنش استفاده می کنید.

سرزنش آتش لج بازی را زیاد می کند و هیچ فایده ای ندارد، حتما ترک کنید.

11. به نظر می رسد به خواسته های او احترام نمی گذارید.

هر چند اشتباه است می توانید نسبت به انتخاب او وجوه مثبتش را بگویید و مختصری با همراه شوید، بعدا وجوه منفی را به او بگویید، تذکر و انتقاد و مخالفت اولیه نسبت به انتخاب او رفتار غیرمنطقی است وعملا با مخالفت و مقاومت اوهمراه خواهد شد.
12. محدویت های دینی غیر منطقی در تربیت شما مشاهده می شود.

مثلا: همین بحث موسیقی که گفتم، حساسیت به علاقه او به شغل آرایشگری و..
ما باید دین را به صورت جذاب و دوست داشتنی به فرزندان منتقل کنیم نه با روش زور و غیر جذاب و غیر دوست داشتنی ( سخت است، اما با حوصله و تلاش و دقت می توان چنین کاری را کرد)

خلاصه کلام:
1. باید رابطه صمیمی با دخترتان بر قرار کنید ، با او بازی کنید و از دیدن شما لذت ببرد، اگر این رابطه صمیمی و عاطفی باشد، به راحتی از شما اطلاعت خواهد کرد.
2. روی شناخت او کار کنید، با ذکر داستانی یا حدیثی یا لطفیه ای آگاهی او را بالا ببرید، کلاسهای قرآن هم در ایجاد انگیزه درونی مذهبی او خیلی موثر می شود.
3. برای تغییر رفتار اصلا عجله نکنید، بلکه باید صبور باشید.
4. امر ونهی را ترک کنید، تذکرها غیر مستقیم باشد.( محرمیت عاطفی، تنبیه خوبی برای ترک رفتارهای اشتباه است)
5. توجه خودتان ار به او بیشتر کنید.
6. دوستان مذهبی وبا اگیزه برای او از نزدیکان یا ازفامیلها انتخاب کنید( در یاد گیری برخی از رفتارهای خوب خیلی موثر است)
7. نسبت به تشویق کردن رفتارهای مثبت او خیلی سرمایه گذاری کنید.
( درسته که باید موهای خود را جمع کند، ولی شما می توانید یه طور دیگری به او بگویید: بگید دخترم آفرین که چادر پوشیده ای و دوست داری موهایت بیرون نیاد و حجاب خوبی داشته باشی، من به خاطر این کار یک کادو خوشگل برای تو می گیرم. اگر دو سه تا مو هم بیرون بیاد، خیلی حساس نباشید، به مرور و با تشویق در او ایجاد انگیزه کنید که همه موهای خود را بپوشاند)
در حقیقت با تشویق رفتارهای مثبت ، می توان رفتارهای منفی او را کنترل و تغییر ایجاد کرد، اگر این تغییر با میل خود و انگیزه درونی او باشد، اثر آن دائمی خواهد شد.
8. بگذارید به راحتی با شما صحبت کند و علاقه و خواسته های خود را بگویید ( اگر ایرادی هم داشته باشد، همان ابتدا مچ گرفتن کار خطاست، بگذارید احساس راحتی کند، و از شما هراسی نداشته باشد، اگر اشتباه هم باشد بعدا در یک موقعیت خوب می توان تذکر غیر مستقیمی داد)
باز در خدمتتون هستیم.

نشاط;772482 نوشت:
با سلام
از اینکه به فکر تربیت فرزندتان هستید، شما را در ک می کنیم، امیدواریم با الطاف حق بتوانیم به شما بزرگوار در این راستا کمک کنیم.
خطاهای تربیتی که در رفتار شما قابل مشاهده است، که باید نسبت به آنها تجدید نظر بکنید تا انشالله مشکل حل شود.
1. تذکر بیشتر و تکرار دستورات، کار خطاست.

پس از این پس به جای تذکر و تکرار دستورات بیشتر، مختصری اغماض کنید.
و در صورت نیاز تذکر را غیر مستقیم بدهید.
بگویید من دوست دارم دخترم حجابش خوب باشد.( البته باید روی شناخت او کار کنید، با خواندن کتاب، و یا با بیان اوصاف کارهای خوب و یا سوال و جواب، اجرای مسابقه و... در ساعاتی که در خونه هستید و علاقه دارد با شما باشد)
دخترم من از این رفتارت نارحت شدم.
( دختر خانم ها چون احساسی هستند ، می توان با تحریک حس عاطفی آنها ،از برخی کارها او را نهی کرد. به این حالت که من از رفتار شما نارحت هستم، فقط تا همین حد، نه از دست تو و... از واژه من بیشتر استفاده کنید)
2. تهدید کردن اصلا روش مناسبی نیست.

این رفتار و حرکت هیچ تاثیری در تغییر رفتار او نخواهد گذاشت.
و چه بسا بدتر هم بشود، فلذا باید ترک کنید.
به جای آن می توانید از قبل با او عهد ببندید که اگر رفتار نا مناسب ( البته باید رفتار صحیح و غیر صحیح را از قبل باید آموزش دهید؛ و با زبان خودش اثبات کنید) را مرتکب شد، مثلا: دو روز با او بازی نکنید و یا از چیزهایی که خیلی خوشش میاد از رسیدن به آن، او را محروم کنید.
3. انتظار بیشتری از او دارید.

اینکه به آرایش و لوازم آرایش و ... علاقه دارد، یک چیز طبیعی است، خیلی حساس نباشید، فقط به مرور زمان می توانید علاقه و گرایش او را به چیزهای خوب تغییر دهید، اگر شما از همان ابتدا نسبت به ذوق و شوق او حمله کنید، در مقابل شما مقاومت نشان خواهد داد. عزیزم او در سنی نیست که درک کاملی از قباحت و بدی برخی از چیزها را داشته باشد، از این رو انتظار بیش از حد از درک و فهم کار را بدتر و از شما دورتر خواهد کرد.
4. رابطه عاطفی ضعیف است.

دختران از حس عاطفی بیشتری برخوردار هستند و باید به طور کامل این احساس آنها در زندگی ارضاء شود، تا بعدا برای شما دردسر نشود.
اگر روی همین محبت و علاقه خودتان نسبت به دخترتان کار کنید، خیلی مطیع خواهد شد.

5. حساسیت مذهبی شما مختصری بیشتر است.( و در برخی موارد صحیح هم نیست)

برخی از موسیقی ها اگر حرام نیست، ایراد نگیرد.
یا همان عروسکی که دوست دارد،( آیا واقعا حرام است این قدر شما حساسیت نشان می دهید؟!)
فقط توضیح دهید که ما ملزم به ترک حرام هستیم، روش احتیاط این جوری از جانب شما برای بچه ها شاید منطقی نباشد.
6. به نظر می رسد نقش تربیتی همسرتون ( توجیه برخی از کارها از سوی ایشان) ضعیف است.

مادران باید وقت بیشتری را برای توجیه و آموزش نسبت به دختران خود داشته باشند، البته رابطه صمیمی و عاطفی هم باید خیلی قوی باشد، و الا تذکر مستقیم از جانب شما و بی توجه بودن مادر، نتیجه ای نمی دهد.
7. انتخاب و تصمیم گیری ها بیشتر از سر تحکم و زور است.

کمک کنید خودشان تصمیم بگیرد، قبل آن باید زمینه های درک و فهم و روش انتخاب را از قبل به او یاد بدهید، تا خودش انتخاب کند، هر چند مختصری زمان هم لازم است.
شناخت و آگاهی باید از قبل اتفاق بیافتد.
ضمنا اگر چیزی را که خیلی علاقه دارد نسبت به انتخاب او احترام بگذارید و برای او بگیرید، و بعدا برای او توضیح دهید که انتخابش خیلی دقیق نبود.( اعتراض در آنجا و مخالفت از انتخاب او کار بدتر می کند و صحیح هم نیست)
8. به نظر می رسد از روش تشویق کم استفاده می کنید.

تشویق واقعا معجزه می کند، حتی پرودگار متعال از این اصل برای هدایت بشر استفاده می کند.
شما برای اینکه او نسبت به اطلاعت پذیری و تکرار رفتارهای مثبت و تلاش برای ترک رفتارهای اشتباه، انگیزه داشته باشد او را تشویق بکنید، هم لسانی و مادی مفید و کارساز خواهد شد.
در برخی از مواقع به صورت اتفاقی و بدون اطلاع هم یک چیزی که خیلی دوست دارد برای او بخرید وبگویید به خاطر رعایت حجاب دخترم این را گرفتم.
9. زود ناراحت و عصبانی می شوید.

کار تربیت ظرافت می خواهد و دقت، فلذا شما باید با حوصله و در زمان مناسب نسبت به شناخت و کسب مهارتهای رفتاری او اقدام کنید.
نارحتی و عصبانیت و پرخاشگری یک نوع آموزش رفتار اشتباه به فرزندان است و تاثیر مثبتی نخواهد داشت.
10. از سرزنش استفاده می کنید.

سرزنش آتش لج بازی را زیاد می کند و هیچ فایده ای ندارد، حتما ترک کنید.

11. به نظر می رسد به خواسته های او احترام نمی گذارید.

هر چند اشتباه است می توانید نسبت به انتخاب او وجوه مثبتش را بگویید و مختصری با همراه شوید، بعدا وجوه منفی را به او بگویید، تذکر و انتقاد و مخالفت اولیه نسبت به انتخاب او رفتار غیرمنطقی است وعملا با مخالفت و مقاومت اوهمراه خواهد شد.
12. محدویت های دینی غیر منطقی در تربیت شما مشاهده می شود.

مثلا: همین بحث موسیقی که گفتم، حساسیت به علاقه او به شغل آرایشگری و..
ما باید دین را به صورت جذاب و دوست داشتنی به فرزندان منتقل کنیم نه با روش زور و غیر جذاب و غیر دوست داشتنی ( سخت است، اما با حوصله و تلاش و دقت می توان چنین کاری را کرد)

خلاصه کلام:
1. باید رابطه صمیمی با دخترتان بر قرار کنید ، با او بازی کنید و از دیدن شما لذت ببرد، اگر این رابطه صمیمی و عاطفی باشد، به راحتی از شما اطلاعت خواهد کرد.
2. روی شناخت او کار کنید، با ذکر داستانی یا حدیثی یا لطفیه ای آگاهی او را بالا ببرید، کلاسهای قرآن هم در ایجاد انگیزه درونی مذهبی او خیلی موثر می شود.
3. برای تغییر رفتار اصلا عجله نکنید، بلکه باید صبور باشید.
4. امر ونهی را ترک کنید، تذکرها غیر مستقیم باشد.( محرمیت عاطفی، تنبیه خوبی برای ترک رفتارهای اشتباه است)
5. توجه خودتان ار به او بیشتر کنید.
6. دوستان مذهبی وبا اگیزه برای او از نزدیکان یا ازفامیلها انتخاب کنید( در یاد گیری برخی از رفتارهای خوب خیلی موثر است)
7. نسبت به تشویق کردن رفتارهای مثبت او خیلی سرمایه گذاری کنید.
( درسته که باید موهای خود را جمع کند، ولی شما می توانید یه طور دیگری به او بگویید: بگید دخترم آفرین که چادر پوشیده ای و دوست داری موهایت بیرون نیاد و حجاب خوبی داشته باشی، من به خاطر این کار یک کادو خوشگل برای تو می گیرم. اگر دو سه تا مو هم بیرون بیاد، خیلی حساس نباشید، به مرور و با تشویق در او ایجاد انگیزه کنید که همه موهای خود را بپوشاند)
در حقیقت با تشویق رفتارهای مثبت ، می توان رفتارهای منفی او را کنترل و تغییر ایجاد کرد، اگر این تغییر با میل خود و انگیزه درونی او باشد، اثر آن دائمی خواهد شد.
8. بگذارید به راحتی با شما صحبت کند و علاقه و خواسته های خود را بگویید ( اگر ایرادی هم داشته باشد، همان ابتدا مچ گرفتن کار خطاست، بگذارید احساس راحتی کند، و از شما هراسی نداشته باشد، اگر اشتباه هم باشد بعدا در یک موقعیت خوب می توان تذکر غیر مستقیمی داد)
باز در خدمتتون هستیم.


سلام علیکم
جناب استاد ، از شما به طور ویژه تشکر میکنم.
واقعا پاسخ شما "درمان گرایانه" بود. "پاتولوژی" را مشخص فرمودید و "داروی" هر کدام را هم بیان فرمودید. مطالب را هم دسته بندی نمودید که این بسیار به درک مطلب کمک می کند.
بر خلاف بسیاری از مطالب که صرفاً "توصیفی" هستند ، مطالب شما با اسلوب منطقی و روشن و دقیقی بیان شده بود.
باز هم متشکرم.
ان شاء الله اگر خودم یا همسرم ابهامی داشتیم ، مجدداً جهت استفاده از علم شما ، مزاحم اوقاتتان خواهیم شد.

یاقوت احمر;772937 نوشت:
سلام علیکم
جناب استاد ، از شما به طور ویژه تشکر میکنم.
واقعا پاسخ شما "درمان گرایانه" بود. "پاتولوژی" را مشخص فرمودید و "داروی" هر کدام را هم بیان فرمودید. مطالب را هم دسته بندی نمودید که این بسیار به درک مطلب کمک می کند.
بر خلاف بسیاری از مطالب که صرفاً "توصیفی" هستند ، مطالب شما با اسلوب منطقی و روشن و دقیقی بیان شده بود.
باز هم متشکرم.
ان شاء الله اگر خودم یا همسرم ابهامی داشتیم ، مجدداً جهت استفاده از علم شما ، مزاحم اوقاتتان خواهیم شد.


با سلام و تحیت
از لطفتون ممنون، اگر ابهامی هم باشد باز در خدمتتون هستیم.

سلام

من همیشه از پاسخ های استاد نشاط لذت میبرم :ok::Gol: اصولی و واقعا کارشناسانه ..

اصلا مبحث تربیتی طوریه که یک اشتباه یعنی دچار کردن فرزندان به بیماری روحی در آینده ... این همه سرزنش و تهدید و تکرار و سخت گیری برای اون سن خیلی ضرر داره ! از دین و ایمون و حجاب زده میشه آدم...

تربیت فرزند

«كَم مِن صَعبٍ تَسَهَّلَ بِالرِّفق ؛
بسا سختى كه با مدارا آسان شد»(1)



حالا زوده
بارها و بارها داستان دوستی خاله خرسه را شنیده‌ایم و این ضرب المثل حکایت از همان شیوه دوستی دارد:



مهر ابله مهر خرس آمد یقین
کین او مهر است و مهر او کین


گاهی ما در مقام تربیت مثل دینامیت عمل می‌کنیم و خبر نداریم؛ با ناشی کاری به جان فطرت کودک‌مان می‌افتیم و با مهربانی دست او را می‌گیرم و از روشنایی فطرت و وجدان خودآگاه و خدا آشنایش به وادی و بیابان تاریک گمراهی می بریم.



برخی والدین توجه ندارند که تکلیف دینی نیاز به تمرین دارد. همان گونه که فوتبالیست‌ها برای روز مسابقه همان روز یک دفعه خود را آماده نمی‌کنند و از قبل تمرین می کنند؛ فرزندان ما هم نمی توانند همان موقعی که به سن تکلیف رسیدند نسبت به تکالیف خود جدی باشند و تمام و کمال آنها را انجام دهند. والدینی که می‌گویند برای عبادت زوده و حالا فرزندمان به تکلیف نرسیده است، خشت اولِ کار را کج گذاشته‌اند و باید منتظر باشند تا دیوار دینداری فرزندشان تا ثریا کج برود و به کوچک ترین بادی سقوط کند. بله دین آیین بهتر زیستن است با ندانم کاری خود فرصت زندگی شیرین را از فرزندان مان نگیریم.


تمثیل شهید مطهری
از سویی دیگر تحمیل کردن دین با زور به کودک امر پسندیده ای نیست چون به تعبیر فلاسفه القَسرُ لایَدوم؛ زود استمرار نخواهد داشت. اجبار سبب دلزدگی و اعتراض و اجتناب می‌شود باید متناسب با رشد عقلی، عاطفی، معنوی و اجتماعی کودک در این زمینه از او توقع داشت. تربیت دینی زوری به تعبیر شهید مطهری مانند این است که ما اجازه ندهیم غنچه خودش شکفته شود آن را زودتر از موعدش باز کنیم تا گل شود .(2)



تمرین :فهرستی از کارکردهای دنیوی دین در بعد روان‌شناختی، تربیتی، خانوادگی، اخلاقی و... تهیه کنید. اگر اطلاعات تان کامل نیست از کارشناسان دین کمک بگیرید. با دقیق شدن در تربیت دینی فرزندتان این کارکردها را به فرزندتان هدیه دهید.


(1)گزیده غرر الحکم و دررالکلم، ص 70
(2)تمثیلات و تشبیهات درآثار شهید مطهری، بوستان کتاب قم


منبع

[="Tahoma"][="Black"]

تغییر نگرش


پرورش نادرست
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد. شخصی نشست و ساعت‌ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شدو به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محافظت کند اما چنین نشد .در واقع پروانه ناچار شد همه عمررا روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد. گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می‌کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می‌شدیم - به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هر گز نمی‌توانستیم پرواز کنیم.


شعار این هشدار

سه اصلتدریج، آسان گیری و تمرین را در تربیت دینی قبل از تکلیف جدی بگیرید.


منبع

[/]

يه مدت بهش اصلا تذكر نديد حتي يكبار هم...
اما در كنارش با محبت و روش غيرمستقيم بهش اموزش بديد
به خصوص از سمت مادر بچه ها بيشتر حرف شنوي دارن
تكرار زباني جز لجباز كردنش نتيجه اي نداره

بسم رب الشهدا والصدیقین
بسیار عالی وجامع وکامل بود ممنون از توضیحاتتون اما
سوال بنده اینست که اگر به هر حال اغماض یا کم کاری در تربیت دینی فرزند صورت گرفت (البته ناخواسته وغیر عمد)وبه سن تکلیف رسید اکنون چاره ی کار چیست .چطور باید تربیت دینی درست را انجام داد تا اوضاع وشرایط بدتر نشود از سویی اجبار وزور مساله را بدتر می کند واز سوی دیگر اهمال وکاهلی درانجام تکالیف دینی ذره ذره وجود والدین را اب می کند اکنون چاره چیست
یک راهکار عملی اگه مدنطرتون هست لطف کنید وبیان کنید ممنون میشم .چون بنده هم تقریبا مشکلی مشابه اقای یاقوت احمر دارم .(ازشون تشکر ویژه دارم بخاطر سوالشون که جانا سخن از زبان ما می گویی)
در مساله ی حجاب چون از کودکی مواظب بودم خیلی اهمیت میده.عکس های باربی هم علاقه داره اما چون براش هیچ وقت نخریدم خودش رعایت میکنه
حتی بازی های تبلتش هیچ کدوم دخترانه نیست چون بیشتر این بازی ها تصاویر نا مناسبی دارن واجازه ندادم که داشته باشه (اما خدا میدونه اگه اختیار دست خودش باشه چه انتخابی میکنه
:hey:)
با تمام این تعاریف دخترم نمازش رو نمیخونه که نمیخونه باوجود اینکه من وپدرش همیشه نماز رو اول وقت بجا مییاریم وهمین میتونه خیلی موثر باشه!! یک حالت لجبازی خاصی داره وخدای ناکرده نمیخوام با زور واجبار ریشه ی تمام اعتقاداتشون رو بسوزونم برای همین فعلا سکوت اختیار کردم
:Moshtagh:.لازم به ذکر هست که خانواده های فامیل وتمام همسن وسالان دخترم خیلی مذهبی نیستند یا لا اقل خانواده هایشان حساسیت خاصی روی فرضا سن تکلیف ندارند .اما من خیلی نگران این هستم که نماز نخواندنش ادامه پیدا کند دخترم نه سالشه ولازم به ذکره برای نماز خوندنش از هیچ کاری دریغ نکردم .زیباترین چادر رو براش دوختم جایزه خریدم وبرام مهم نبود هر قیمتی باشه منتها هنوز موفق نشدم .حتی یه اشاره کوتاه هم فقط پاسخش از طرف دخترم کلمه ی نوچ هست .باور کنین محبت کردم بازی کردم غیر مستقیم گفتم اما اثر ندارد که ندارد(نرود میخ اهنین درسنگ):Ghamgin: مساله ی دیگری که به این امر دامن میزنه داداش بزرگتر ایشون هست که چون هنوز به سن تکلیف نرسیده به هرحال نماز نمیخونه ودخترم بهانه اش مهیا ست که چون داداش نمیخونه منم نمیخونم حالا خربیار وباقالی بار کن ."بابا تو باهوش تری خداتورو بیشتر دوست داره !!نع فایده نداره که نداره":Ghamgin:
بنظرتون من درمانده چه راهی پیش بگیرم تا این مشکلم حل بشه ؟؟؟
وقتی خانواده هایی رو میبینم که حتی والدین نماز نمیخونن اما فرزندشون مقید به نماز هست خیلی اندوهگین میشم .نمیدونم اشکال کارم کجاست؟ حتی فکر های ناجور میکنم که نکنه به این بچه خدای ناکرده لقمه حرام دادیم !!!واقعا مستاصل شدم لطفا با توجه به تجاربتون بنده حقیر رو راهنمایی کنید

نشاط;772482 نوشت:
8. به نظر می رسد از روش تشویق کم استفاده می کنید.

تشویق واقعا معجزه می کند، حتی پرودگار متعال از این اصل برای هدایت بشر استفاده می کند.
شما برای اینکه او نسبت به اطلاعت پذیری و تکرار رفتارهای مثبت و تلاش برای ترک رفتارهای اشتباه، انگیزه داشته باشد او را تشویق بکنید، هم لسانی و مادی مفید و کارساز خواهد شد.
در برخی از مواقع به صورت اتفاقی و بدون اطلاع هم یک چیزی که خیلی دوست دارد برای او بخرید وبگویید به خاطر رعایت حجاب دخترم این را گرفتم.


حق با شماست. اما اگر مورد حسنه ای در او پیدا نکنم که واقعاً در حد تشویق باشد چه؟ موارد حسنه دارد ولی آنقدر برجسته و ممتاز نیستند که در حد تشویق باشد. به این دلیل ، احتمال دو خطر را می دهم:
1- او همین حد از موارد حسنه اش ( حد غیر ممتاز و کمی پایینتر از متوسط- فرضا) را حد خوبی بداند و با خودش فکر کند: من در این زمینه ، خوب و ممتاز هستم. اگر نبودم که پدرم مرا تشویق نمی کرد! آنگاه با این فکر ، برای ارتقاء خودش تلاش نکند.
یک خاطره:
کارمندی را که مرتب دچار غیبت و بی انضباطی می شد به من معرفی کردند تا با او صحبت کنم. منم آن کارمند را به اتاقم خواستم. او در موعد مقرر با یک بسته آمد. وقتی من بهش گفتم که مسئول تو از تو راضی نیست و ... ، بسته را باز کرد و شاید بیست نامه تشویقی از همان مسئول را به من نشان داد! در همه آنها نوشته بود که این کارمند به دلیل جدیت در کار و .... مورد تشویق قرار می گیرد.
حرفی نداشتم بزنم.
فردای آن روز به مسئول او گفتم: شما کارمندتان را به من معرفی می کنید و می گویید بی انضباط است ، در حالیکه ده ها نامه تشویقی به او داده اید؟ مسئولش گفت: ما خواستم با تشویق ، او را به کار دلگرم کنیم!
گفتم: این تشویق نامه ها در پرونده او قرار میگیرد و روزی مثل الان که شما میخواهید او را به دلیل بی انضباطی به حراست معرفی کنید ، این نامه ها مدرکی علیه خود شما است.

​2- ممکن است او به تشویق وابسته شود و بعداً تا زمانی که "چیزی دریافت نکند" ، یا قرار به دریافت چیزی نباشد ، کاری انجام ندهد. تشویقات هم که نمیتوانند الی الابد استمرار داشته باشند....

ضمناً ممکن است فرزند نوجوان ، بین "تشویق" ( که ملازم با "کار نیک" است) و "کار دلخواه" ( غیر نیک) دومی را انتخاب کند! مثلا بین "تشویق شدن به خاطر درس خواندن و نمره خوب گرفتن" با "تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر و ..." (که مشتهی نفس اوست) دومی را برگزیند ( خواسته نفسانی خود را بر تشویق ترجیح دهد).

نشاط;772482 نوشت:
زود ناراحت و عصبانی می شوید.

کار تربیت ظرافت می خواهد و دقت، فلذا شما باید با حوصله و در زمان مناسب نسبت به شناخت و کسب مهارتهای رفتاری او اقدام کنید.
نارحتی و عصبانیت و پرخاشگری یک نوع آموزش رفتار اشتباه به فرزندان است و تاثیر مثبتی نخواهد داشت.


حق با شماست. علت بروز عصبانیت از سوی من این است که: چون بنده فکر می کنم که امر آموزش ، امری زمانبر است و نمیث توان مثلا یک رفتار خوب را در عرض یک روز یا حتی یک هفته به نوجوان آموزش داد. از سوی دیگر ، در برخی کارها، فرصت "آموزش دادن " وجود ندارد. مثلاً: ما اکنون میخواهیم از خانه برویم بیرون. او اکنون حجاب درستی ندارد. من که نمی توانم بیرون رفتن از خانه را به اندازه چند روز یا چند هفته به تأخیر بیندازم تا مسأله حجاب را به او آموزش بدهم. از سوی دیگر ، به دلایل دینی ، با حجاب نادرست هم که نباید بیرون برویم. پس باید در فرصت چند دقیقه ای (حداکثر مثلا ربع ساعت) که تا خروج از خانه دارم ، مساله حجاب او را حل کنم. این است که به تحکم متوسل می شوم.
یا مثلاً فردا امتحان دارد و امروز باید درسش را بخواند ولی نمی خواند. اگر بخواهم به او آموزش بدهم که "درس خواندن ، خوب و مفید است" ، چند روز یا چند ماه طول می کشد تا این مساله را با رعایت ظرافتهای روانشناختی به او منتقل کنم (تازه اگر موفق بشوم منتقل کنم). در حالیکه او فقط یک روز یا کمتر ، تا امتحان فرصت دارد.

لطفاً در این زمینه بنده را راهنمایی بفرمایید که رفتار درست چیست و در این قبیل موارد چه کار باید بکنم؟

نشاط;772482 نوشت:
به نظر می رسد به خواسته های او احترام نمی گذارید.

هر چند اشتباه است می توانید نسبت به انتخاب او وجوه مثبتش را بگویید و مختصری با همراه شوید، بعدا وجوه منفی را به او بگویید، تذکر و انتقاد و مخالفت اولیه نسبت به انتخاب او رفتار غیرمنطقی است وعملا با مخالفت و مقاومت اوهمراه خواهد شد.


استاد ، یعنی خواسته های "غیر منطقی" او را بپذیرم؟
مثلا در فروشگاه ، کفشی را انتخاب می کند که فقط عکس زیبایی دارد اما جنسش خوب نیست. اصرار زیادی بر خرید آن می کند و گریه و ...
هر چه توضیح میدهم که این جنسش ضعیف است ، و قیمتش هم گران ، قبول نمی کند.
اینجا من چطور با او همراه شوم ولو مختصر؟ چگونه به خواسته اش احترام بگذارم؟
یا مثلا در موارد حجاب نادرست ، شرع به من اجازه مختصر همراهی را هم نمیدهد. اختیار که با من نیست.

یا در مورد خرید عروسکهای بی حجاب ، یا وسایل آرایش ، آنهم در این سن کم ، اگر مختصر همراهی بکنم ، اما همین مختصر کار ، باعث اثر فرهنگی بدی بر او نمی شود؟
این همراهی مختصر یعنی تا چند روز یا چند ماه ؟
تازه مساله اصلی اینجاست که پس از این همراهی مختصر ، چگونه نظر او را تغییر دهم؟ هر قدر هم بخواهم تدریجی و کم کم به او بگویم ، باز هم او از انتخاب ها و کارهای خودش تعریف و تمجید می کند و نهایت حرفی که به من می زند این است: "می دانم درست می گویی ، ولی من این را دوست دارم".

یاقوت احمر;773231 نوشت:
- او همین حد از موارد حسنه اش ( حد غیر ممتاز و کمی پایینتر از متوسط- فرضا) را حد خوبی بداند و با خودش فکر کند: من در این زمینه ، خوب و ممتاز هستم. اگر نبودم که پدرم مرا تشویق نمی کرد! آنگاه با این فکر ، برای ارتقاء خودش تلاش نکند.

تشویقی دریافتی کارمندی که مثال زده اید مشروط به انجام کار و عملکرد درخواستی می باشد، در غیر آنصورت مورد عتاب و توبیخ قرار خواهد گرفت ولی در مورد فرزند اینطور نیست .
تقویت یا تشویق فرزند علاوه بر بالا بردن عزت نفس و برای تکرار نکات مثبت ؛ نوعی محبت محسوب می شود و این محبت زمانی مؤثر خواهد بود که مشروط نباشد.

محبت والدین به فرزند باید غیر مشروط باشد نه معامله کردن.

نشاط;772482 نوشت:
محدویت های دینی غیر منطقی در تربیت شما مشاهده می شود.

مثلا: همین بحث موسیقی که گفتم


حق با شماست. استاد ، چگونه این موسیقی های عاشقانه که آشکارا عشق بین دو جنس مخالف است ( و اصلا قابل توجیه و تاویل هم نیست) و نمونه هایی از خوانندگان آنها را نام بردم ، می توانیم اجازه بدهیم گوش بکند و هی با خودش تکرار کند؟ مضامین خیلی مبتذلی دارند. عنایت دارید که سالهای اخیر حتی صدا و سیما هم موازین را کاملا رعایت نمی کند.

البته بنده هم سخت گیری را خوب نمیدانم.
برای جشن تولدش که یک ماه دیگر است، فرزندم به من گفت میخواهم همکلاسی هایم را دعوت کنم. گفتم باشه.
گفت میخواهیم موسیقی پخش کنیم. گفتم باشه ، اما بی کلام باشه یا با نظر من انتخاب بشه و از اون چرت و پرت های عاشقانه نباشه.
مادرش گفت: اینها (فرزندم و دوستانش) میخواهند در جشن تولد آرایش کنند و با موسیقی برقصند. گفتم: وقتی مردی حضور ندارد و همگی دختر هستند ، اشکالی ندارد. ( همراهی کردم باهاشون).

ولی باز هم کاملا راضی و خرسند نیست. چون دقیقا همان موسیقی هایی را که عرض کردم می خواهد. _(البته صدا و سیما در شبکه نسیم آن موسیقی ها را پخش میکند متاسفانه) آیا باید به او اجازه این کار را بدهم؟

یاقوت احمر;773234 نوشت:
او اکنون حجاب درستی ندارد. من که نمی توانم بیرون رفتن از خانه را به اندازه چند روز یا چند هفته به تأخیر بیندازم تا مسأله حجاب را به او آموزش بدهم. از سوی دیگر ، به دلایل دینی ، با حجاب نادرست هم که نباید بیرون برویم. پس باید در فرصت چند دقیقه ای (حداکثر مثلا ربع ساعت) که تا خروج از خانه دارم ، مساله حجاب او را حل کنم. این است که به تحکم متوسل می شوم.

با عرض سلام خدمت شما برادر گرامی
و ضمن عذرخواهی از استاد نشاط بابت ارائه ی نظرات غیر کارشناسانه آنهم قبل از پاسخ ایشان

سعی کنید با زبان مناسب با سنش فلسفه ی حجاب را برای او روشن کنید تا با انتخاب درونی خودش حجاب را برگزیند.مثلا موقع خریدن لباس یا کفشی برای او، از او سوال کنید که دوست دارد از جنس هایی که بیرون فروشگاه و داخل سبد و دم دست قرار گرفته و باصطلاح حراجی اند انتخاب کند یا از اجناس داخل فروشگاه که برای دیدن انها باید از فروشنده اجازه گرفت؟ و....(این بخش قضیه که چگونه حجاب را برایش درونی کنید ،خیلی حائز اهمیت است و جای کار زیادی دارد)
اما تا حصول نتیجه، در مورد بیرون نرفتن با حجاب نادرست ،به جای تحکم میتوانید به او بگویید اگر در تمام مدتی که بیرون هستیم حجابش را رعایت کند،فلان چیز را که خیلی مورد علاقه ش هست به او هدیه خواهید کرد.در مواقعی که حجابش را رعایت میکند،جلوی دیگران بیش از مواقع معمول به او احترام بگذارید.و محبت های کلامی ویژه ای را بکار برید.

یاقوت احمر;773241 نوشت:
مثلا در فروشگاه ، کفشی را انتخاب می کند که فقط عکس زیبایی دارد اما جنسش خوب نیست. اصرار زیادی بر خرید آن می کند و گریه و ...
هر چه توضیح میدهم که این جنسش ضعیف است ، و قیمتش هم گران ، قبول نمی کند.
اینجا من چطور با او همراه شوم ولو مختصر؟ چگونه به خواسته اش احترام بگذارم؟

میتوانید با او شرط کنید که هر کفشی که انتخاب کند مثلا تا شش ماه آینده باید داشته باشد و درصورتیکه خراب شد از کفش دیگری خبری نیست.وپای حرفتون بایستید،حتی اگر مجبور شد چند ماه با کفش خراب بیرون برود.فکر میکنم سنش مناسب باشد برای پذیرش نتایج انتخابهایش.
در مورد قیمت هم با لحن قاطع و نه با فریاد بفرمایید که از فلان قیمت بالاتر نمی تواند انتخاب کند.در مقابل اصرار ها و گریه اش عصبانی نشوید و تهدید نکنید.فقط قانونتان را کاملا قاطعانه بیان کنید.
امیدوارم اگر نظراتم مضر است ،استاد گرامی اصلاح بفرمایند.

به نظر من باید به زمان کودکی خوتون فکر کنید خیلی ازرفتار ها طبیعی هست فقط ما یادمون میره این رفتار رو خومونم داشتیم

با سلام به همه دوستان

ممنون از برادر بزرگوار جناب یاقوت احمر

برخی از مسائل از زبان ما بیان شده است مثلاً درس خواندن و حمام رفتن و ...
ولی دختر من هم که یک سال از دختر شما کوچکتر هست نیز برخی از این رفتارها را انجام می دهد ولی حرف مارا که به او می گوییم این لباس را نپوش یا با این وضع نباش و ... را قبول می کند.

من با برخی از دوستان موافقم سخت گیری بیش از حد باعث فراری کردن کودکان می شود.

دختر منم هم در نماز کم توجه و بی دقت هست نه اینکه اصلاً نماز نخواند نه... ولی اکثراً نماز صبح را نمی خواند یا نماز ظهر و شب را با عجله زیاد می خواند و ما در حین نماز خواندن به او می گوییم آرامتر بخوان خیلی برایم مهم بود ولی با مشورت همین استادان سعی می کنم کمتر سختگیری کنم.

چون به گذشته که نگاه می کنم ما خودمان نیز درنماز خواندن عجله می کردیم. مادرم همیشه می گفت وضو خوب بگیر! دستت را زیاد تکان نده! نماز را آرامتر بخوان! ذکرها را در حال حرکت نگو و ... الآن می بینم که دخترم نیز همان کارهایی که من می کردم انجام می دهد...

ادامه دارد...

در مورد عروسک باربی درسته که ظاهر مناسبی نداره و با فرهنگ ما جور نیست ولی دختران همیشه به توجه از هر طریقی اهمیت می دهند چه اشکالی داره که عروسک باربی داشته باشه!!!
حتی آرایش کردن در خانه چه اشکالی داره!!!

با اینکه (ببخشید عذر می خواهم برای روشن شدن موضوع می گم) من خودم در خانه لباس ناجور نمی پوشم یا از وسایل آرایش استفاده نمی کنم ولی به دخترم گفتم آرایش کردن و لباس دلخواه خودشو پوشیدن مثل تاپ و ... در خانه حتی پیش پدرش هیچ اشکالی نداره.

براش عروسک باربی هم خریدم ولی بعد از مدتی براش لباس با حجاب دوختیم تا بپوشه و دید که چقدر حجاب زیبا است حتی برای یک عروسک چه برسد به انسان و دختر ولی بعد از مدتی باربی راهم کنار گذاشت حتی برچسب و ... هم می خرید ولی چند بار بخاطر رفتارهاش برچسب هاش رو بدون اینکه بفهمه برداشتم و مخفی کردم به مرور کنار گذاشت.

چون دختران به آرایش علاقه دارند بهتر است آرایش در خانه و یا رقص و پایکوبی در خانه را آزاد بگذارید چون به نظر من با نفی کردن تنها کودکان حالت عقده ای بار می آیند پس بهتر است درخانه و نزد والدین آزاد باشند تا بیرون از خانه و جلوی چشمان نامحرمان.

ادامه دارد...

یه خاطره بگم:
یکی از دختران فامیل مادرش روی حجاب خیلی مقید بود البته دخترش با حجاب بود یعنی موهاش دیده نمی شد ولی مقنعه یا روسریش از چادر بیرون بود یعنی جلوی مقنعه و روسریش جلوتر از لبه ی چادرش بود ولی مادرش می گفت باید چادرت پیشانیت را بپوشاند و این دختر هر دفعه که بیرون می آمد چنان پیشانی اش را می پوشاند که بیا و ببین ولی وقتی به سر کوچه می رسید چادرش را عقب می برد و روسری یا مقنعه اش را جلوتر از چادر می گذاشت یعنی پیشانی اش را نمی پوشاند ولی موهایش پیدا نبود.

همیشه این مطلب تو ذهنم بود اگه زیاد در خانه سخت گیری بشه اون بچه بیرون ودور از والدین کارهای دلخواه خودشو انجام می ده البته نه اینکه بی تفاوت باشیم نه!! ولی تکرار و اصرار زیادهم جواب عکس می دهد.

من خودم دوست دارم دخترم باحجاب باشه و تمام تکالیف شرعی خود را انجام دهد ولی می بینم باز نمی شه مثلا مقنعه می زاره بازم موهای جلوش بیرونه البته چون روسری و مقنعه را شل می بنده و می زاره موهاش بیرون می یاد یا نماز ظهر را می خواند کمی بازی می کند بعد نماز عصر را می خواند و ...

ان شاء ا... بتوانیم فرزندانی صالح تربیت کنیم. :Doaa:

پستتون منو یاد خودم انداخت

چه روزایی سر این جریان حجاب داشتیم :Nishkhand:

ولی میدونید بابای من چه سیاستی رو پیش گرفته بود ؟ و جواب هم داده ( حتی الان که خواهرام ازدواج کردن و منم 23 سالمه )

بابای من ما رو اصلا دعوا نمیکرد و دست رومون بلند نمیکرد تذکراش رو از طریق مامانم میرسوند به گوشمون

مامانم میگفت اگه بابات بفهمه فلان میکنه و بهمان .... وای اگه بابا بفهمه .... بابا بهت شک کنه ...

خلاصه با این حرفا ما رو میترسوند و باعث میشد فکر کنیم اگه بابام بفهمه واقعا دعوامون میکنه

چون ما نمیدونستیم دعوا کردن یعنی چی ... کتک خوردن یعنی چی ... ولی اگه میدونستیم

برامون عادی میشد میدیدم اره با دعوا کردن که چیزی نمیشه

با کتک خوردن که چیزی نمیشه

میدونید ترس ما چی بود ؟ ترسمون این بود که مبادا یه کاری کنیم و نگاه بابامون

یه خورده غیز طبیعی شه مثلا مبادا بهمون چپ نگا کنه

با همون چپ نگا کردن کل مهمونی و بیرونو نمیدونم مراسم بهمون زهر میشد

شما هم نذارین دخترتون با شما روبه رو شه اجازه ندین روش باز شه

حساسیتتون رو در ارتباط با باربی و ارایشگری کم کنین بلاخره اون دختر هست و روحیات دخترونه داره

بزارین بچگی کنه تا وقتی بزرگ میشه عقده ای نداشته باشه

تهدیدش نکنین .... اگه میبینن هیچ کاری روش تاثیر نداره یه مدت بهش بی اهمیت باشین مثلا باهاش سرد حرف بزنین

بچه ها حساس میشن و فک میکنم این موضوع باعث شه به رفتاراش فکر کنه

البته باید اینم بگم خدا خیلی بهتون صبر بده چون بچه های این دوره زمونه ادمو پیر میکنن

یاقوت احمر;773231 نوشت:
حق با شماست. اما اگر مورد حسنه ای در او پیدا نکنم که واقعاً در حد تشویق باشد چه؟ موارد حسنه دارد ولی آنقدر برجسته و ممتاز نیستند که در حد تشویق باشد. به این دلیل ، احتمال دو خطر را می دهم:
1- او همین حد از موارد حسنه اش ( حد غیر ممتاز و کمی پایینتر از متوسط- فرضا) را حد خوبی بداند و با خودش فکر کند: من در این زمینه ، خوب و ممتاز هستم. اگر نبودم که پدرم مرا تشویق نمی کرد! آنگاه با این فکر ، برای ارتقاء خودش تلاش نکند.
یک خاطره:
کارمندی را که مرتب دچار غیبت و بی انضباطی می شد به من معرفی کردند تا با او صحبت کنم. منم آن کارمند را به اتاقم خواستم. او در موعد مقرر با یک بسته آمد. وقتی من بهش گفتم که مسئول تو از تو راضی نیست و ... ، بسته را باز کرد و شاید بیست نامه تشویقی از همان مسئول را به من نشان داد! در همه آنها نوشته بود که این کارمند به دلیل جدیت در کار و .... مورد تشویق قرار می گیرد.
حرفی نداشتم بزنم.
فردای آن روز به مسئول او گفتم: شما کارمندتان را به من معرفی می کنید و می گویید بی انضباط است ، در حالیکه ده ها نامه تشویقی به او داده اید؟ مسئولش گفت: ما خواستم با تشویق ، او را به کار دلگرم کنیم!
گفتم: این تشویق نامه ها در پرونده او قرار میگیرد و روزی مثل الان که شما میخواهید او را به دلیل بی انضباطی به حراست معرفی کنید ، این نامه ها مدرکی علیه خود شما است.

​2- ممکن است او به تشویق وابسته شود و بعداً تا زمانی که "چیزی دریافت نکند" ، یا قرار به دریافت چیزی نباشد ، کاری انجام ندهد. تشویقات هم که نمیتوانند الی الابد استمرار داشته باشند....

ضمناً ممکن است فرزند نوجوان ، بین "تشویق" ( که ملازم با "کار نیک" است) و "کار دلخواه" ( غیر نیک) دومی را انتخاب کند! مثلا بین "تشویق شدن به خاطر درس خواندن و نمره خوب گرفتن" با "تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر و ..." (که مشتهی نفس اوست) دومی را برگزیند ( خواسته نفسانی خود را بر تشویق ترجیح دهد).


با سلام
از بابت تاخیر در جواب عذر خواهی می کنم.
اما نکاتی را که بنده از بیان شما متوجه شده ام؛

1. راهکار مناسب در صورت فاقد کار مثبت برای تشویق!

توضیح:
اگر هیچ کار مثبتی را تکرار نمی کند، می توان با او در یک فضای عاطفی صحبت کرد، و با او یک قرارداد مشروط ببندید که اگر فلان رفتار مثبت را بیشتر تکرار کنی و... می توانی یک امتیاز ویژه بگیری، و این امتیازها اگر به فلان مقدار برسد برای شما فلان دفتر خوشگل و یا فلان عروسک را می گیرم حتی می توانید در یک روز او را به یک لوازم التحریر ببرید و از او بخواهید که چیزهایی را که دوست دارد انتخاب کند، بعدا برای هر یک از آنها امتیاز ویژه ای معین کنید.
البته باید شما با همسرتان بشنید، تمام رفتارهای منفی و مثبت و اساسی او را بنویسید و برای ترک و یا تقویت رفتارهای مثبت یک برنامه منسجم داشته باشید.
یک جدول امتیاز برای او درست کنید، برای تکرار رفتارهای مثبت ( از قبل باید رفتار مثبت و مفی را برای او توضیح دهید) مثلا: برای انجام تکالیف مدرسه( بدون تذکر و با اشتیاق خود) یک 5 امتیازی یا 10 امتیازی در نظر بگیرید ( بستگی به نوع کار) و او را ثبت کنید، و در صورت ارتکاب رفتار منفی، برای او نمره منفی بدهید( مقدار تاثیر منفی ها نسبت به مثبت ها را کم در نظر بگیرید) و از جمع امتیازها کم کنید. ( البته بدون اینکه از خودتان ناراحتی نشان دهید و یا داد و فریادی داشته باشید امتیاز منفی را ثبت کنیدو به طور قاطع این برنامه را اجرا کنید)
سعی کنید ابتداء این برنامه را برای طول هفته برنامه ریزی کنید، و بعدا فاصله رسیدن به جایزه ویژه امتیازها را بتدریج افزایش دهید.

2. مشکل عدم تطبیق کار حسنه و رفتار مثبت با تشویق!

توضیح:
اگر واقعا بشنید واو را خوب توجیه کرده و توضیح کاملی را بدهید، سعی کنید با مثال زدن به او بگویید تا خوب تحلیل کند، اتفاقا خیلی مشتاق می شوند، و کاملا می فهمند و درک می کنند. این نکته را بدانید که بچه ها عاشق جایزه و تشویق و توجه هستند.
و خصوصا وقتی نتیجه کار خودشان را زود احساس کنند و رضایت و توجه شما پدر و مادر را ببینند، علاقه به همکاری را بیشتر می کنند.

3. شاید تشویق موثر واقع نشود و باز برای کارهای دلخواه خود ادامه دهد!

اگر تصمیم شما برای تغییر و اصلاح رفتار ها طبق برنامه منظم باشد و در عین از زیاده روی و افراط پرهیز شود و یا بعبارتی با روحیه فرزندتان متناسب باشد، نتیجه اش فرق خواهد کرد.
البته رفتارهایی که کودکانه است و مشکل خاصی ندارد، نیازی به دخالت و اعتراض نیست.
ضمنا اگر بتوانید انگیزه درونی او را تقویت کنید، به مرور زمان تغییرات جدی در رفتار آنها ایجاد می شود. و نسبت به رفتارهای مثبت علاقمند و شوق و ذوق خاصی نشان خواهد داد.
( البته توجه داشته باشید که نباید عجله کنید)
نکاتی که در تقویت انگیزه درونی می تواند موثر واقع شود:
1. بالا بردن سطح آگاهی ( خصوصا آگاهی رفتاری و شناختی)
2. عمل کردن به قول و تعهد
3. استمرار در برنامه
4. ایجاد رابطه دوستانه و صمیمی

بله اصل در این است که در بحث اصلاح رفتار فرزندان را با کمک تشویق و ... نباید شرطی کرد، ولی در ابتدا برای اینکه این موضوع به مرحله تثبیت برسد مجبورید از این تشویق ژتونی استفاده کنید. اگر خوب اجرا شود و بعدا می توان تشویق شرطی را کم کرد.( البته در آن موقع می توان بدون شرط او را تشویق کرد، این مشکلی ندارد)

یاقوت احمر;773234 نوشت:
حق با شماست. علت بروز عصبانیت از سوی من این است که: چون بنده فکر می کنم که امر آموزش ، امری زمانبر است و نمیث توان مثلا یک رفتار خوب را در عرض یک روز یا حتی یک هفته به نوجوان آموزش داد. از سوی دیگر ، در برخی کارها، فرصت "آموزش دادن " وجود ندارد. مثلاً: ما اکنون میخواهیم از خانه برویم بیرون. او اکنون حجاب درستی ندارد. من که نمی توانم بیرون رفتن از خانه را به اندازه چند روز یا چند هفته به تأخیر بیندازم تا مسأله حجاب را به او آموزش بدهم. از سوی دیگر ، به دلایل دینی ، با حجاب نادرست هم که نباید بیرون برویم. پس باید در فرصت چند دقیقه ای (حداکثر مثلا ربع ساعت) که تا خروج از خانه دارم ، مساله حجاب او را حل کنم. این است که به تحکم متوسل می شوم.
یا مثلاً فردا امتحان دارد و امروز باید درسش را بخواند ولی نمی خواند. اگر بخواهم به او آموزش بدهم که "درس خواندن ، خوب و مفید است" ، چند روز یا چند ماه طول می کشد تا این مساله را با رعایت ظرافتهای روانشناختی به او منتقل کنم (تازه اگر موفق بشوم منتقل کنم). در حالیکه او فقط یک روز یا کمتر ، تا امتحان فرصت دارد.

لطفاً در این زمینه بنده را راهنمایی بفرمایید که رفتار درست چیست و در این قبیل موارد چه کار باید بکنم؟

با سلام

اما مشکل اول: حجاب

راهکار:

1. می توانید یک امتیاز ویژه برای رعایت حجاب او در نظر بگیرید.

2. در مورد فایده های حجاب به او مطالبی را در قالب داستان بگویید( تا انگیزه شناختی او قوی تر و تقویت شود)

3. اگر کسانی هستند که رفتار آنها در مورد کیفیت حجاب، در روحیه او موثر می باشد، شناسایی و نسبت به اصلاح رابطه با او را توجیه کنید.

4. انگیزه هایی که او را متمایل به بیرون گذاشتن مو را انجام می دهد، باید کشف کنید ( چه بسا به خاطر توجه است، و این مساله از کمبود عاطفی نشات می گیرد، که باید فکر اساسی کنید)

5. تذکر لسانی در این مورد را مدتی قطع کنید، ولی رفتار خودتان را کمی سنگین کنید، همسرتان می تواند نسبت به رفتار شما او را حساس کند که بابا دوست دارد شما حجابتان کامل رعایت کنید و از اینکه گوش نکردید نارحت هست ( مدتی باید این طور پیش بروید)( یک کاری بکنید که نسبت به نارحتی شما حساس شود، این هم نیازمند داشتن روابط عاطفی گرم و صمیمی است. البته نارحتی باید بدون تذکر لسانی باشد تا مفید واقع شود)

و اما مشکل دوم:درس خواندن

راهکار در مورد مشکل درس:

1. همان تشویق ژتونی خیلی می تواند راهگشا باشد.

2. تنظیم برنامه مطالعه، تفریح و بازی و تماشای کارتون و استراحت و تغذیه را به دقت رعایت کنید.

3. در صورت امکان، مطالعه با دوستانش را تنظیم کنید( در این صورت انگیزه برای مطالعه بیشتر می شود)

4. شما نیز باید موقع دیدن فیلم و یا مواقعی که در گیر صحبت و گفتگو هستید، حال او را رعایت کنید، به طوری که تمرکز حواس او پرت نشود.
در حقیقت زمینه های ایجاد تمرکز حواس را فراهم کنید، تا انگیزه و تصمیم او برای همکاری سست و ضعیف نشود.

5. اگر اصلا همکاری نکرد، مدتی با او کار نکنید تا تجربه شکست را احساس کند، گاهی همین تجربه شکست باعث ایجاد تحول رشد فرد می شود.( البته به این صورت که می توان به طور قاطع او را نسبت به عاقبت کارش گوشزد کرد که اگرهمکاری نکنی، و علاقه ای از خودت نشان ندهی، دیگر شکست و یا ضعف تحصیلی مسئولیتش بر عهده خودتان هست،و بعد دیگر کلامی را نگویید و ادامه ندهید و سرزنش و ناراحتی خودتان را به صورت مکرر ابراز نکنید، و مدتی صبر کنید، تا از جانب او گرایش و علاقه ای درونی ایجاد شود)

یاقوت احمر;770508 نوشت:
به مادرش میگم: دفعه دیگه اگه اینطوری کرد ،؟ همونجا ولش کن و خودت تنها بیا خونه.... یا به دخترم میگم: اگه یک بار دیگه این رفتار رو کردی ، سرت رو میکوبم به دیوار که از وسط سرت نصف بشه...[/quote]

چیزی که او در این سن به آن نیاز دارد ابراز محبت بصورت کلامی و لمسی می باشد بخصوص از طرف پدر که از جنس مخالفش می باشد
تصور دخترتان با این حرفها و تهدیدات اینست که کلا قبولش یا دوستش ندارید ،

مشکل رفتاری موردی ایشان را گوشزد کنید و به بفهمانید که فقط از همین رفتارت (مثلا عدم رعایت حجاب) ناراحت هستم ،
به هر حال هرجور هم حساب کنید جرم و مجازات باید به یک اندازه باشد تا مجرم را (تازه اگر ایشان را مجرم فرض کنیم) از تکرار رفتارش باز دارد.

موفق باشید

یاقوت احمر;773234 نوشت:

حق با شماست. علت بروز عصبانیت از سوی من این است که: چون بنده فکر می کنم که امر آموزش ، امری زمانبر است و نمیث توان مثلا یک رفتار خوب را در عرض یک روز یا حتی یک هفته به نوجوان آموزش داد. از سوی دیگر ، در برخی کارها، فرصت "آموزش دادن " وجود ندارد. مثلاً: ما اکنون میخواهیم از خانه برویم بیرون. او اکنون حجاب درستی ندارد. من که نمی توانم بیرون رفتن از خانه را به اندازه چند روز یا چند هفته به تأخیر بیندازم تا مسأله حجاب را به او آموزش بدهم. از سوی دیگر ، به دلایل دینی ، با حجاب نادرست هم که نباید بیرون برویم. پس باید در فرصت چند دقیقه ای (حداکثر مثلا ربع ساعت) که تا خروج از خانه دارم ، مساله حجاب او را حل کنم. این است که به تحکم متوسل می شوم.

....

این تحکمی که میفرمایید مساله رو حل نمیکنه فقط صورت مساله رو پاک میکنه و گرنه مشکل همچنان باقیه .

خیلی عذر میخوام ، در طول این 10 ...12 سال که صاحب فرزند شدید چطور نتونستین که علایق و خواسته هاش رو تشخیص بدید و بسنجید نسبت به حجاب و سایر امور فردی و درسی چه واکنشی داره ؟ یعنی تو این سالها متوجه نشدید که نسبت به حجاب یا نظافت شخصی یا سایر امور سست هست ؟
اگر متوجه نشدید که خوب ، هیچی ، اثر غفلت خودتون هست ، اگر هم متوجه شدید و تا حالا نتونستید کاری کنید ، شاید ضعفی تو شیوه خودتون هست (شما+همسرتون) ولی باز هم جای شکر داره که تا خیلی دیر نشده به فکر افتادید و به فکر چاره هستید .
بنده نه روانشناسم نه مشاور ولی فکر میکنم شما احاطه عاطفی روی دخترتون ندارید ، ساده اینکه با شما رابطه ی عاطفی چندان محکمی نداره . اگر اشتباه کردم بفرمایید . چند بار در طول روز یا هفته بغلش میکنید یا اون مایله که شما رو بغل کنه ؟ تا بحال وقتی خواستید بغلش کنید یا بوسش کنید دقت کردید واکنشش چیه ؟ اکراه داره یا تمایل ؟ تا بحال مشکلات جدی یا مسایل مدرسش رو برای شما یا همسرتون در میون گذاشته ؟ وقتی بهش میگید غذا نخوری میکشمت و بهتون میگه بهم سم بده معلومه خیلی از شما دوره و اصلا رابطه عاطفی قوی باهاش ندارید .

یه مساله دیگه اینکه شما قبح مساله دعوا و عصبانیت رو ریختید ، یعنی دیگه عصبانیت پدر (که بالاترین تهدید تو خانواده هست) رو براش عادی کردید . عصبانیت ، آخرین راه حل هست ولی شما بعنوان اولین راه حل ازش استفاده کردید . اینکه برای غذا خوردنش عصبانیت نشون بدید اونم برای بچه 12 ساله ، یعنی استفاده نادرست از ابزار عصبانیت .
مساله بعد اینکه امروزه مثل سابق نیست ، سابق عصبانیت و تهدید و کتک جواب میداد ، نسل ما همینجور بزرگ شدن :دی ، ولی تو این دوره و زمونه اصلا جواب نمیده .
و در آخر چیزی که به ذهن بنده میرسه اینکه شما راه طولانی در پیش دارید تا به اون ایده آل های ذهنیتون در مورد دخترتون برسید ، توصیه میکنم به یک مشاور با تجربه خانواده مراجعه کنید تا در ابتدای امر بتونه کارتون رو آسان کنه و بعدش که روی غلتک افتاد خودتون ادامه بدید .
اگر شخصیت مستقل و جاه طلبی داره میتونید یه سری از کارهای مربوط به فرزند دوم رو بهش بسپارید تا حس مهم بودن و شخصیت داشتن رو تجربه کنه. مهم اینه که علایقش رو بشناسید و بتونید باهاش ارتباط محکم روانی داشته باشید ، با دیدن شما خوشحال بشه نه بقول خودتون روزی چند مرتبه دعوای کلامی .
خودتون رو بگذارید جای اون ، اگر تو ادره مدیر بالا دست شما روزی 4 یا 5 مرتبه به کارهای شما ایراد بگیره حتی اگه ایراد هاش هم بجا و درست باشه ولی محیط اداره برای شما میشه جهنم ، دایم لحظه شماری میکنید برای اتمام ساعت کاری .
فرزند شما هم تو دوران نوجوانی هست و دیگه اون بچه و کودک سابق نیست ، باید احساس شخصیتی رو که میخواد بهش بدید ، تو یه سری امور ازش مشورت بگیرید و باهاش حرف بزنید . وقتی یه خبری رو تلویزیون میگه بهش بگید نظرت در مورد این موضوع چیه و با دقت به حرفهاش گوش بدید و میون حرفش نپرید ، اگه نکته ای به ذهنتون میرسه همون موقع گوشزد نکنید ، چون اثری نداره ، نگه دارید و بعد خیلی غیر مستقیم براش بگید .

همونطور که خودتون هم گفتید الان میشه با عصبانیت بهش تحکم کنید ولی 5 سال دیگه اصلا نگاهتون هم نمیکنه چه برسه که به حرفتون گوش بده ، پس وقت رو از دست ندید ، روانشناس مذهبی هم ماشالا کم نداریم .

.

یاقوت احمر;773241 نوشت:
استاد ، یعنی خواسته های "غیر منطقی" او را بپذیرم؟
مثلا در فروشگاه ، کفشی را انتخاب می کند که فقط عکس زیبایی دارد اما جنسش خوب نیست. اصرار زیادی بر خرید آن می کند و گریه و ...
هر چه توضیح میدهم که این جنسش ضعیف است ، و قیمتش هم گران ، قبول نمی کند.
اینجا من چطور با او همراه شوم ولو مختصر؟ چگونه به خواسته اش احترام بگذارم؟
یا مثلا در موارد حجاب نادرست ، شرع به من اجازه مختصر همراهی را هم نمیدهد. اختیار که با من نیست.

یا در مورد خرید عروسکهای بی حجاب ، یا وسایل آرایش ، آنهم در این سن کم ، اگر مختصر همراهی بکنم ، اما همین مختصر کار ، باعث اثر فرهنگی بدی بر او نمی شود؟
این همراهی مختصر یعنی تا چند روز یا چند ماه ؟
تازه مساله اصلی اینجاست که پس از این همراهی مختصر ، چگونه نظر او را تغییر دهم؟ هر قدر هم بخواهم تدریجی و کم کم به او بگویم ، باز هم او از انتخاب ها و کارهای خودش تعریف و تمجید می کند و نهایت حرفی که به من می زند این است: "می دانم درست می گویی ، ولی من این را دوست دارم".


با سلام
برای حل این مسائل:
مثلا: در مورد کفش « فلان » می تونید مغازه ای را از قبل پیدا کنید که جنس خوبی دارند و قیمتها مناسب است، ضمنا حق انتخاب بدهید، بگذارید تجربه شکست را خودش بداند، بعدا با شما همراهی خواهد کرد.
بچه ها به به ظاهر چیزهای رنگی، کارتنی خیلی علاقه نشان می دهند، بگذارید خودشان انتخاب کنند، منتها بگید اگر تا فلان زمان مثلا: این کفش تا آخر سال تحصیلی باید استفاده کنی اگه خراب بشه، دختر گلم من نمی توانم بخرم، ظاهرش خوبه ولی مشکلش فلان هست و... می تونی یک چیز شیک و بادوام دیگه انتخاب و تهیه کنید.
مقداری همراهی کنید، بعد مخالفت، و اگه نپذیرفت، طبق جدول تشویق نمره منفی بدهید.
ظاهرا مخالفتها زیاد بوده و یک حالت ترس در دخترتان ایجاد شده و با شما همراهی نمی کند، می دانم سخته ولی باید تدبیر کنید.
عروسک ولوازم آرایش را خیلی حساس نکنید، فقط نحوه استفاده صحیح آن را توضیح دهید.( تا شرع حرام نکرده، ما بیشتر از آن وظیفه نداریم، اتفاقا حساسیت بیشتر او را حریص تر می کند)
عزیزم عروسک بی حجاب گرفتن حرام است؟
بابای خیلی مهربان و دلسوز خیلی سخت نگیر.

یاقوت احمر;773249 نوشت:
حق با شماست. استاد ، چگونه این موسیقی های عاشقانه که آشکارا عشق بین دو جنس مخالف است ( و اصلا قابل توجیه و تاویل هم نیست) و نمونه هایی از خوانندگان آنها را نام بردم ، می توانیم اجازه بدهیم گوش بکند و هی با خودش تکرار کند؟ مضامین خیلی مبتذلی دارند. عنایت دارید که سالهای اخیر حتی صدا و سیما هم موازین را کاملا رعایت نمی کند.

البته بنده هم سخت گیری را خوب نمیدانم.
برای جشن تولدش که یک ماه دیگر است، فرزندم به من گفت میخواهم همکلاسی هایم را دعوت کنم. گفتم باشه.
گفت میخواهیم موسیقی پخش کنیم. گفتم باشه ، اما بی کلام باشه یا با نظر من انتخاب بشه و از اون چرت و پرت های عاشقانه نباشه.
مادرش گفت: اینها (فرزندم و دوستانش) میخواهند در جشن تولد آرایش کنند و با موسیقی برقصند. گفتم: وقتی مردی حضور ندارد و همگی دختر هستند ، اشکالی ندارد. ( همراهی کردم باهاشون).

ولی باز هم کاملا راضی و خرسند نیست. چون دقیقا همان موسیقی هایی را که عرض کردم می خواهد. _(البته صدا و سیما در شبکه نسیم آن موسیقی ها را پخش میکند متاسفانه) آیا باید به او اجازه این کار را بدهم؟


با سلام
موسیقی هایی که اشکال شرعی ندارد، و به عنوان جایگزین اجازه بدهید، گوش کند ، ولی بتدریج تلاوت های قرآن یا مداحی های خوب را بیشتر کنید.
وقتی یک چیزی را می خواهی از او بگیری یا تغییر دهی حتما جایگزین داشته باشید.
به مساله تشویق و اجرای آن و قوی تر کردن رابطه عاطفی و اصلاح رفتاری از سوی خود و همسر می تواند عامل موثر در تربیت فرزند عزیز شما باشد.
در عین حال در صورتی که مطالب مطرح شده مفید واقع نمی شود، مشاوره حضوری برای این قضیه یک امرواجب و ضروری است.
البته یک اصل مسلم درمباحث مشاوره این است که به صورت حضوری باشد، تا موضوع به صورت واقعی و با بررسی شخصیت همه مراجعین به اصل و ریشه مشکل برسند، و گام به گام مراحل را پیش ببرند.

[="Tahoma"][="Black"]

[/]

گلهای زندگی;773330 نوشت:
چه اشکالی داره که عروسک باربی داشته باشه!!!

نشاط;775772 نوشت:
عزیزم عروسک بی حجاب گرفتن حرام است؟

سلام بر استاد عزیز و همه سروران گرامی
شاید چیزی مثل عروسک باربی ، یا برخی موسیقی ها ، از نظر شرعی حرام نباشد ، اما اشکالش اینجاست که اینها برای او " الگو " میشود و اینها "چار چوب ارزشی" خود را بر او که در سنین تکون شخصیت است ، تحمیل میکنند و چند سال بعد که بزرگتر شد ، دیگر تغییر دادن این چارچوب ارزشی و اثرات این الگوها ، خیلی سخت می شود.

هر انسانی ؛ نتیجه دوران کودکی و نوجوانی خودش است. اگر اینجا ، از برخی مسایل اغماض کنیم و به خاطر برخی مصالح مقطعی و زودگذر بگوییم "اشکالی ندارد" ، فردا که به سن جوانی رسید ، آثار سوء آن را شاهد خواهیم بود و دیگر کاری از دستمان بر نمی آید.

تجربه شخصی خودم هم موید این است که اگر از اول ، پای یک کار درست ایستادیم و اجازه انحراف ندادیم ، گرچه سخت است و مقاومت و خون دل خوردن لازم دارد ، اما بعداً نتایج شیرین آن را خواهیم چشید. اما اگر به هر دلیلی ، از ابتدا بر سر ارزشهای خود محکم نایستادیم ، بعدا تغییر دادن آن و اصلاح کردن آن خیلی خیلی سخت و بلکه غیر ممکن خواهد بود.

درختی که اکنون گرفتست پای
به نیروی شخصی برآید ز جای
و گر همچنان روزگاری هلی
به گردونش از بیخ بر نگسلی
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

البته این به معنی دعوا کردن و خروج از "مدار محبت" نیست. بلکه باید طوری عمل کرد که از دو طرف افراط و تفریط برحذر ماند. یعنی "اغماض"ایی خوب است که یک "تاکتیک" باشد و ما را به هدفمان برساند. نه اینکه ما را از هدفمان منصرف کند. و من برای همین امر ، متصدع اوقات اساتید و کارشناسان بزرگوار سایت شدم تا بدانم راه عملی و مصادیق آن دقیقاً چگونه است...:Gol:

یاقوت احمر;770508 نوشت:
در خانه با دخترم زیاد دعوا می کنیم؛ چه باید بکنم؟

[=arial black]سلام وقتتون بخیر
جناب یاقوت احمر صابون بچه های لجباز امروزی کم و بیش به تن هممون خورده
ولی بذارین از نگاه یه دختر بچه ده دوازده ساله به قضیه نگاه کنیم
حتما اون حدیث و از حضرت علی خوندین که میگن بچه هاتون رو واسه زمونه خودشون تربیت کنین
زمونه الان ما پر از هجوم فرهنگی بیگانه اس
اینترنت و ماهواره و شبکه های اجتماعی و ... همه در تقابل با فرهنگ و دین ماست
ولی چاره این هجمه ها حذف این موارد نیست
چون بچه هامون رو حریص تر میکنه
شما ماهواره ندارین و اینترنت رو برای دخترتون ممنوع کردین
از طرفی از بین حرفاتون متوجه شدم احتمالا شما کارمند حراست هستین
شغلی که نگاه درستی بهش تو جامعه نمیشه
دختر دوازده ساله ای تو روزهای اول مدرسه به دوستاش میگه که باباش کارمند حراسته
هیچ بچه ای از این شغل خوشش نمیاد
چون اولین چیزی که توی ذهن میاد یه فرد ریش دار تسبیح به دست اخموی بداخلاقه که پول میگیره تا به بقیه گیر بده
من میدونم این نگاه درست نیست
ولی انتظار نداشته باشین بچه مدرسه ایها درک درستی از شغل شما داشته باشن
دخترتون چون شمارو دوس داره سعی میکنه به دوستاش ثابت کنه به اون بدی که اونا میگن نیستین
از طرفی توی خونه شما دقیقا رفتاری رو باهاش میکنید که دوستاش میگن
یعنی به زبان عامیانه بهش گیر میدین و تهدیدش میکنین
شاید اصلا حواستون نیست که پاره تنتون کارمند زیر دستتون نیست که بعد توبیخ و درج در پرونده تهدید به اخراجش میکنین
من و شما خوب میدونیم نماز خوبه و عروسک باربی موردداره
ولی قرار شد از نگاه دخترتون به قضیه نگاه کنیم
دختر شما چون از همه چیزهایی که بقیه دارن محرومه
دیگه تمرکزی روی خود موضوع نمیکنه
دیگه سعی نمیکنه بفهمه نماز به چه دردی میخوره
یا چرا باربی بده
برای همین در مقابل توضیحات شما مقاومت میکنه
چون میخواد به همه ثابت کنه میتونه شکستتون بده
دختر شما هیچ مشکلی با نماز و حجاب و درست زندگی کردن نداره
متاسفانه تنها مصداق دین برای دخترتون شما هستین
و اون نمیخواد مثل شما باشه

رهگذر آسمان;776185 نوشت:
[=arial black]سلام وقتتون بخیر
جناب یاقوت احمر صابون بچه های لجباز امروزی کم و بیش به تن هممون خورده
ولی بذارین از نگاه یه دختر بچه ده دوازده ساله به قضیه نگاه کنیم
حتما اون حدیث و از حضرت علی خوندین که میگن بچه هاتون رو واسه زمونه خودشون تربیت کنین
زمونه الان ما پر از هجوم فرهنگی بیگانه اس
اینترنت و ماهواره و شبکه های اجتماعی و ... همه در تقابل با فرهنگ و دین ماست
ولی چاره این هجمه ها حذف این موارد نیست
چون بچه هامون رو حریص تر میکنه
شما ماهواره ندارین و اینترنت رو برای دخترتون ممنوع کردین
از طرفی از بین حرفاتون متوجه شدم احتمالا شما کارمند حراست هستین
شغلی که نگاه درستی بهش تو جامعه نمیشه
دختر دوازده ساله ای تو روزهای اول مدرسه به دوستاش میگه که باباش کارمند حراسته
هیچ بچه ای از این شغل خوشش نمیاد
چون اولین چیزی که توی ذهن میاد یه فرد ریش دار تسبیح به دست اخموی بداخلاقه که پول میگیره تا به بقیه گیر بده
من میدونم این نگاه درست نیست
ولی انتظار نداشته باشین بچه مدرسه ایها درک درستی از شغل شما داشته باشن
دخترتون چون شمارو دوس داره سعی میکنه به دوستاش ثابت کنه به اون بدی که اونا میگن نیستین
از طرفی توی خونه شما دقیقا رفتاری رو باهاش میکنید که دوستاش میگن
یعنی به زبان عامیانه بهش گیر میدین و تهدیدش میکنین
شاید اصلا حواستون نیست که پاره تنتون کارمند زیر دستتون نیست که بعد توبیخ و درج در پرونده تهدید به اخراجش میکنین
من و شما خوب میدونیم نماز خوبه و عروسک باربی موردداره
ولی قرار شد از نگاه دخترتون به قضیه نگاه کنیم
دختر شما چون از همه چیزهایی که بقیه دارن محرومه
دیگه تمرکزی روی خود موضوع نمیکنه
دیگه سعی نمیکنه بفهمه نماز به چه دردی میخوره
یا چرا باربی بده
برای همین در مقابل توضیحات شما مقاومت میکنه
چون میخواد به همه ثابت کنه میتونه شکستتون بده
دختر شما هیچ مشکلی با نماز و حجاب و درست زندگی کردن نداره
متاسفانه تنها مصداق دین برای دخترتون شما هستین
و اون نمیخواد مثل شما باشه

سلام. خاطره ای که از تشویق شدن کارمند بی انظباط نقل کردم ، مربوط به زمانی بود که در حراست کار می کردم و مجرد بودم. اما اکنون سالهاست که در آن سمت نیستم و گرچه همواره همان " دید حراستی و نگاه امنیتی" را دارم (که البته اکنون نظراتم از "امنیت سخت" به "امنیت نرم" تغییر یافته است)، اما طبیعتاً رفتار فرزندم تحت اثر آن موقعیت شغلی سابق قرار ندارد.
[SPOILER]ضمنا آن موقع حقوق من از کارمندان عادی هم کمتر بود. خودم نمیخواستم بیشتر از حقوق عادی چیزی بگیرم. چند بار تهدید شدم به قصابی شدن و ... یادم هست صبحی که از "زنده ماندن" خودم تعجب می کردم و باورم نمیشد که هنوز سرم روی تنم است و دوباره روشنایی روز را می بینم... البته نمیدانم بقیه هم اینطوری بودند یا هستند یا نه...[/SPOILER]

برخی نکات در خور تأمل در متن شما وجود داره که رنگی شون کردم. گرچه فکر می کنم در شرایط من مصداق ندارند ، اما از حیث روانشناختی نکات مهمی هستند.

یاقوت احمر;776172 نوشت:
سلام بر استاد عزیز و همه سروران گرامی
شاید چیزی مثل عروسک باربی ، یا برخی موسیقی ها ، از نظر شرعی حرام نباشد ، اما اشکالش اینجاست که اینها برای او " الگو " میشود و اینها "چار چوب ارزشی" خود را بر او که در سنین تکون شخصیت است ، تحمیل میکنند

سلام و عرض ادب
فکر میکنم نکته ای در فرمایشات سرکار گلهای زندگی بود که فرمودند بعد از چند وقت برای باربی،لباس با حجاب دوختیم.:ok:میتونه راهکار خیلی مناسبی باشه. مسلما منع کردنش از داشتن این عروسک اصلا جالب و خوشایند نیست.
اگر شما بدلیل اینکه در نگرشش تاثیر میذاره بهش اجازه ندید که این عروسک را داشته باشه،این عروسک رو دست هم کلاسی هاش میبینه و محدودیتی که شما براش ایجاد کردید،همیشه آزارش خواهد داد.و ناخودآگاه از شما دور میشه و شما نخواهید توانست در قلبش رخنه کنید.

واقعا تربیت فرزند در شرایط امروزی بسیااااااااار سخت و پیچیده است.و تدبیر زیادی لازم داره.

سلام

چند نکته که به نظرم خوبه که بدونید (البته شاید هم خودتون مطلعید) :

اول اینکه دخترتون به خاطر سن و سالی که داره و با توجه به اینکه میگید ماهواره هم ندارید،

به احتمال زیاد توی مدرسه دوستانی داره که خانواده هاشون از نظر مذهبی و اعتقادی با شما خیلی فرق دارن.

دفترها و عکس هایی رو مال همکلاسیهاش میبینه که اون عکس ها روش درج شده...

بچه ها به احتمال زیاد توی مدرسه از سریال های ماهواره ای که بعضا توی خونه هاشون پخش میشه صحبت میکنن

و دختر شما هم خواه ناخواه شنونده هست و تاثیرپذیر.

دیدن خانم های بدحجاب و وضع نامناسب خیابون ها هم به همه اونها اضافه کنید.

باید بپذیرید که تربیت فرزند توی این دوره واقعا برای همه سخت شده،

مخصوصا برای ماها که آرزومون داشتن فرزند صالحه.

پس انقدر دخترتون رو مقصر فرض نکنید،

هرچقدر بیشتر عصبانی بشید و تهدیدش کنید نتیجه عکس میده

و هرچه بزگتر میشه به جای اینکه رابطه ش با پدرش محکم تر بشه، خدایی نکرده ازتون دور و دورتر میشه...

چندتا کار میتونه موثر باشه:

1. اخلاق و رفتار و رابطه شما با همسرتون،

بچه ها اولین جایی که درس میگیرن خونه هست، پس تا میتونید فضای خونه رو پر از عشق و محبت کنید،

با همسر و فرزند کوچیکتون و همینطور دختر بزرگتون سعی کنید برنامه های شاد بذارید،

مثلا به دختراتون بگید اگر امروز دخترهای حرف گوش کنی بودید و تکالیف رو انجام دادید هرشب نیم ساعت الی یک ساعت باهم میریم پارک/پیاده روی

یا مثلا آخر هفته ها برید کوه

یا توی خونه بازی هایی کنید که هم نشاط آوره و هم بار علمی داره

سی دی های متنوعی هم به بازار اومده که هم شاده هم آموزشی، مثل آموزش قرآن یا اطلاعات عمومی.

2. همسرتون برای دخترتون بزرگترین الگو هست،

مثلا در مورد آموزش حجاب به دخترتون:

وقتی همسرتون توی خونه آرایش کنه، جلوی محارم لباس زیبا بپوشه،

و وقتی میخواید برید بیرون یا نامحرمی میخواد بیاد خونه تون بطور محسوسی جلوی دخترتون آرایششو پاک کنه،

دخترتون میبینه و کم کم متوجه میشه که آرایش بد نیست اما جاش مهمه،.

3. اگر بشه با دوستها یا اقوامی که مذهبی هستن و دختر همسن خودش دارن،

و یا همسایه هایی که اینطور هستن بیشتر در رفت و آمد باشید خیلی تاثیرگذاره.

یه دوست خوب میتونه مفید باشه.

(فقط اینو فراموش نکنید که هیچوقت با از خودش بهتر مقایسه ش نکنید، چون لجبازی میکنه و بدتر میشه)

4. جایزه های کوچیک برای حفظ سوره قرآن یا حفظ حدیث یا مثلا وقتی نمره خوبی میگیره یا حرف خوبی میزنه، براش درنظر بگیرید

اما اگر میدونید ممکنه چیز نامعقولی ازتون بخواد، جایزه رو مادرش از قبل خودش براش بگیره،

با سلیقه خود مادر تهیه بشه، مثلا یه کیف پولی دخترونه قشنگ، همون رنگی که دوست داره، یا یه روسری با یه هدبند طرحدار،

یادتون باشه برای خواهر کوچیک هم چیزی بخرید، چون اون کوچیکتره حساس تره.

+ دختر اگر با پدر و مادرش صمیمی بشه، به خصوص با پدر؛ هیچ نگرانی ای در آینده درموردش نخواهید داشت.

به هیچ وجه تهدیدش نکنید، صداتون رو جسارتاً کنترل کنید، موقعی عصبانی بشید که مطمئنید میاد عذرخواهی میکنه.

++ دکتر فرهنگ میگه:

این دنیا رو یه حساب بانکی بزرگ فرض کنید،

که یک سویه هست، یعنی فقط میشه به حساب "واریز" کرد، و نمیتونیم چیزی برداشت کنیم.

بنابراین تا میتونیم باید "محبت و درستی" واریز کنیم، و نمیتونیم محبت طلب کنیم

و از اونجایی که نمیشه چیزی رو که واریز کردیم برگردونیم، پس به هیچ وجه نباید بدی یا چیزهای منفی رو به این حساب واریز کنیم.

>> حالا در مورد رابطه شما با دخترتون: سعی کنید بهش عشق بورزید، به تک تک اعضای خونواده،

و اگر در مقابل دیدید جواب محبت شما رو با بدی یا نادونی داد، و یا محبت شما رو درک نکرد،

فقط "سکوت" کنید، بذارید با این سکوت رفته رفته متوجه رفتار نادرستش بشه.

در همچین مواقعی مادرش آروم توی گوشش بگه بابا از دستت ناراحته برو از دلش در بیار دخترم،

اونوقت اون میاد و معذرت خواهی میکنه.

* میدونم سخته، ولی "صبر" تون رو یکم بالاتر ببرید تا آرامش بیشتری داشته باشید

(اگر چیزی یادم اومد اضافه میکنم)

گر چه نسل ما خیـــــلی با نسل فعلی فرق داره ، اما وقتی خوب دقیق میشم میبینم ؛
هر چیزی رو بدون تحکم و با صبر و دلسوزی بهمون یاد دادن گر چه شاید قبول کردنش طول کشید ولی هنوز که هنوزه قبول دارم و عمل میکنم ولی هر چیزی رو ولو درست ، با لجبازی و زور سعی کردن بهم یاد بدن متاسفانه هنوزم ناخودآگاه قبول نمیکنم و سعی در رد کردنش دارم :Gig:

یاقوت احمر;776172 نوشت:
اشکالش اینجاست که اینها برای او " الگو " میشود

برادر گرامی چون خودم تجربه کردم این مطلب را گفتم که داشتن باربی اشکالی نداره...
اگرچه خودم دوست ندارم و از این عروسک واقعا متنفرم ولی چون کودکان در حال تغییر و تجربه اندوزی هستند باید سعی کرد تا خودشان پی به بد بودن چیزی ببرند و این قضیه هیچگاه با نفی کردن و در منگنه گذاشتن و محروم کردن از داشتن چیزی اتفاق نمی افتد.
دختر منم یه زمانی عروسک باربی خیلی دوست داشت حتی می تونم بگم چندتایی براش خریدم ولی بعد از اینکه حجاب باربی خونگیش را درست کردیم نه تنها اصلاً دنبال عروسک باربی نرفت بلکه هیچ عروسکی که پوشش نامناسب داشته باشد را نیز نخواست.
من خودم از بی حجابی و آرایش در نزد نامحرم متنفرم قبلاً هم گفتم ولی با آزاد گذاشتن دخترم و حتی فراهم کردن برخی لوازم مورد علاقه اش موفق شدم که او نیز پی ببرد که داشتن همه چیز خوب است ولی نه در همه جا و در نزد همه.
البته صحبت مادر با او خیلی شرط است دربرخی موارد تأیید پدر به صحبت های مادر خیلی کمک می کند.
از نظر حجاب دخترم نمی گم کامل کامل هست ولی از بقیه هم سن و سالانش خیلی بهتره بگونه ای که اگر نامحرم بیاد دامن می پوشه، روسری می زاره، بیرون می خواد بره چادر می زاره و ...
مطمئن باشید با محروم کردن و درفشار گذاشتن، دخترتون حریص به انجام دادن اون کارها می شه و نمی تونه درست تصمیم بگیره.
چون من خودم دختر تقریباً هم سن شما دارم وعملا برخی چیزها را تجربه کردم اینجا مطرح کردم و می گم اشکالی نداره درصورتی که از نظر من هم برخی از رفتارهای دخترم خیلی اشکال داره که انجام بده ولی با این همه وسائل و حمله های جنگ نرم نمی شه همه را یک دفعه و یکجا خنثی کرد.

سلام
من بارها به این قضیه فکر کردم و روش تربیتی پدر و مادرم رو نگاه کردم به نظر من خشونت رو کلا باید بیخیال شین اونم با این وضع که میکشمت یا له ات کنم یا سرتو ببرم و این حرفا واسه یه بچه پنجم دبستان میتونه از شما یه هیولا بسازه حالا بحث اش میتونه هرچی باشه دینی یا اخلاقی یا بهداشت یا هرچی ...
بعدشم به نظرم یعنی چیزی که از والدین خودم دیدم این بوده که ما همیشه از شدت محبت اونا ازشون حساب میبردیم فکر کنید یعنی من اخم مامانم رو میدیدم حاضر بودم کل دنیا رو سرم خراب شه ولی اون کاری که اونا میگن رو همون لحظه انجام بدم . ب نظرم محبت خیلی مهم تره تا اینجور تربیت کردن.
امیدوارم تونسته باشم کمک تون کنم
موفق باشین

از استاد ارجمند و همه کاربران محترم که نکات و تجارب ارزشمند خود را بیان کردند تشکر می کنم.

یک مسأله دیگر که بیان آن میتواند هم به حل خودش کمک کند هم الگویی باشد برای حل سایر مسأله های کودکان و نوجوانان ، "بدغذایی" فرزند است.

همون دخترم که کلاس پنجم است ، غذا هیچی نمیخورد جز برنج سفید + ماست. گاهر هم کنسرو لوبیا چیتی.
اصلا گوشت دوست ندارد. اگر قطره ای آبگوشت در یک بشقاب برنج باشد ، اصلاً از آن بشقاب نمیخورد.

مادرش گاهی برایش تخم بلدرچین درست می کند اما می دانید رفتار فرزندم در مورد تخم بلدرچین چگونه است؟ خوردن یک تخم بلدرچین با آن اندازه کوچکش توسط او نیم ساعت طول می کشد. تازه در این مدت باید مرتب اصرار و دعوا و ... انجام بدهیم تا مجبور به خومردن شود وگرنه نمیخورد.
یادم هست برای تامین مواد مورد نیاز بدن ، به او گفته بودم روزی سه عدد خرما بخورد. چه دعوایی داشتیم.... یک عدد خرما را در مدت یک ساعت میخورد... آن را به دست می گرفت و با دندان تکه های خیلی کوچکی از آن را جدا می کرد و به زور قورت می داد. اینو به کی بگم آخه؟ چیزی که خوردنش 20 ثانیه هم زمان نمی بره.... نوبت به دومی که میرسید دیگه جهنم برپا میشد... گریه و زاری و ... آخرش من که میدیم به خاطر اینکه کمی آهن به بدن دخترم برسه ، دارم روان اش را خراب میکنم ، از خوردن خرمای دوم و سوم صرف نظر می کردم و میگفتم لازم نیست بخوری...

الان هم مرتب شربت های تقویتی برایش از داروخانه میخرم. انواع مکمل ها... البته گاهی مغزیات مثل پسته و گردو میخوره اما کمه.
مادرش میگه کم کاری اش در درس و نیز برخی رفتارهای بدش ممکنه به علت سوء تغذیه اش باشه. او در سنی است که به مواد غذایی جهت رشدش نیاز دارد. خصوصا دخترها.

بسم رب ا لشهدا والصدیقین
به سوال بنده که جواب ندادین :Ghamgin:ودختر ما همچنان مقاومت شدیدی داره برای نماز خوندن به هر حال اشکال کارم رو هم میدونم .فعلا اجباری برای نماز خوندنش ندارم چون بیفایده خواهد بود
اما لا اقل به عنوان یه کاربر دوست داشتم یه راهکار بهم بدین که متاسفانه دریغ کردین با وجود اینکه هر روز سر میزدم تا جوابم رو بشنوم شاید درست ترش این بود که در تاپیکی جدا سوالم رو مطرح میکردم اما چون شباهت های بسیاری بود فرصت رو مغتنم شمردم ب هر حال اقای یاقوت احمر حلال کنن بنده رو
اما بد غذایی کودکان معمولا برای همه خانواده ها پیش اومده وپیش خواهذ امد واما اینها عادت هایی هست که بر طبق عادت و›نتیک بچه شکل گرفته واگه اصرار بیش از حد بشه دقیقا تاثر معکوس میزاره
این مطالب شاید بتونه کمک کنه

1)باید بدانید که شرایط نقش بسیار مهمی بازی می‌کند

* دلایل کاملاً منطقی متعددی وجود دارند که یک کودک به دفعات، از غذا خوردن امتناع کند:

* وعدۀ قبلی غذایش خیلی حجیم بوده است.

* در بین وعده های غذایی، چیزهای زیادی می‌خورد.

* او خسته یا مضطرب است، مثلاً شب ها.

* او در حال گذار از یک دوره ای است که کمتر رشد می‌کند، بنابراین نیاز کمتری به خوردن دارد.

قبل از این که بگویید فرزندتان "بد غذا است" یا بدتر "مشکل تغذیه ای دارد"، تمام این موارد را بررسی کنید.

2)استفاده از تمام جایگزین ها

نگرانی عمدۀ والدین این است که چون فرزندشان از خوردن غذا یا خوردن برخی مواد غذایی خودداری می‌کند، تمام مواد مغذی را که بدنش نیاز دارد، دریافت نکند. این نگرانی کاملاً بی مورد است، کودک نمی‌گذارند که از گرسنگی بمیرند... اما برای اینکه شما خاطر جمع شوید، چند پیشنهاد داریم که می‌توانید در صورت لزوم آنها را جایگزین غذای کودک تان بکنید:

* سوپ، مواد خام یا پوره ها به جای سبزیجات پخته
* کمپوت یا آب میوه ها به جای خود میوه
* ماست، پنیر یا دیگر لبنیات به جای شیر
* تخم مرغ، لبنیات یا حبوبات به جای گوشت.

3)کمی سرسخت بودن

اگر فرزندتان مثلاً از خوردن سبزیجات امتناع می‌کند، در تمام وعده های غذایی این مواد را برایش آماده کنید اما بقیۀ غذا را تغییر دهید: برای مثال گراتین گل کلم و ماهی، یا به همراه گوشت یا سیب زمینی و... اغلب باید در بیش از ده مورد، یک مادۀ غذایی را به کودک بدهید، تا آن را قبول کند. اگر آن مادۀ غذایی را با خوراکی های دیگر همراه کنید، شانس خود را بالا برده اید.

4)جدا کردن یا مخلوط کردن؟

گوش به زنگ فرزندتان باشید و سعی کنید او را بشناسید. بعضی بچه ها در برابر روش پوشش مقاومتی نشان نمی‌دهند، در این روش تکه های سبزیجات و غذاهایی را که دوست دارد را به چیزهایی که به طور عادی دوست ندارد، اضافه می‌کنید.

اما بعضی دیگر می‌خواهند چند لقمه از سبزیجات بخورند اما از خوردن چیزهای دیگری که با آن مخلوط شده، امتناع می‌کنند. تا قبل از اینکه منوی غذای خانوادگی تان مختل شود، سعی کنید آن را به دست بگیرید و جلوی خراب شدنش را بگیرید.

5)جلوی هرزه خوری فرزندتان را بگیرید

بچه ها مثل همۀ بزرگترها نباید هرزه خوری کنند، اما نه به خاطر اینکه ممکن است مثل بزرگترها اضافه وزن پیدا کنند، به این علت که هرزه خوری ممکن است جلوی اشتهای کودک را بگیرد. بنابراین از دادن خوراکی در بین وعده های غذایی به کودک خودداری کنید، خصوصاً برای تشویق کردن، آرام کردن یا دلداری دادنش.

6)شروع کردن با مهم ترین ها

فرزند شما یک سری الویت های غذایی دارد و دنبال خوراکی هایی می‌گردد که بیشتر ترجیح می‌دهد نسبت به آنهایی که کمتر دوست دارد، و این کاملاً طبیعی است. اما این وضعیت نباید تا آنجا پیش رود که کودک فقط از یک گروه غذایی، تغذیه کند. بنابراین سبزیجات (یا مواد غذایی دیگر را که کودک عموماً از خوردن آن خودداری می‌کند) را در اول وعدۀ غذایی به او بدهید. گرسنگی اش بقیۀ جریان را پیش می‌برد!

منبع:seemorgh.com

یاقوت احمر;776929 نوشت:
از استاد ارجمند و همه کاربران محترم که نکات و تجارب ارزشمند خود را بیان کردند تشکر می کنم.

یک مسأله دیگر که بیان آن میتواند هم به حل خودش کمک کند هم الگویی باشد برای حل سایر مسأله های کودکان و نوجوانان ، "بدغذایی" فرزند است.

همون دخترم که کلاس پنجم است ، غذا هیچی نمیخورد جز برنج سفید + ماست. گاهر هم کنسرو لوبیا چیتی.
اصلا گوشت دوست ندارد. اگر قطره ای آبگوشت در یک بشقاب برنج باشد ، اصلاً از آن بشقاب نمیخورد.

مادرش گاهی برایش تخم بلدرچین درست می کند اما می دانید رفتار فرزندم در مورد تخم بلدرچین چگونه است؟ خوردن یک تخم بلدرچین با آن اندازه کوچکش توسط او نیم ساعت طول می کشد. تازه در این مدت باید مرتب اصرار و دعوا و ... انجام بدهیم تا مجبور به خومردن شود وگرنه نمیخورد.
یادم هست برای تامین مواد مورد نیاز بدن ، به او گفته بودم روزی سه عدد خرما بخورد. چه دعوایی داشتیم.... یک عدد خرما را در مدت یک ساعت میخورد... آن را به دست می گرفت و با دندان تکه های خیلی کوچکی از آن را جدا می کرد و به زور قورت می داد. اینو به کی بگم آخه؟ چیزی که خوردنش 20 ثانیه هم زمان نمی بره.... نوبت به دومی که میرسید دیگه جهنم برپا میشد... گریه و زاری و ... آخرش من که میدیم به خاطر اینکه کمی آهن به بدن دخترم برسه ، دارم روان اش را خراب میکنم ، از خوردن خرمای دوم و سوم صرف نظر می کردم و میگفتم لازم نیست بخوری...

الان هم مرتب شربت های تقویتی برایش از داروخانه میخرم. انواع مکمل ها... البته گاهی مغزیات مثل پسته و گردو میخوره اما کمه.
مادرش میگه کم کاری اش در درس و نیز برخی رفتارهای بدش ممکنه به علت سوء تغذیه اش باشه. او در سنی است که به مواد غذایی جهت رشدش نیاز دارد. خصوصا دخترها.

با سلام و احترام
برای حل مشکل بد غذایی کودکان:
عرض کنم که باید نخست علل این مشکل شناسایی شود.
احتمالا دلیلش فیزیولوژیکی باشد، و نیاز هست که یک تست آزمایش داده شود.
در عین حال مشاوره با یک شخص متخصص تغذیه هم مفید است.
اما عوامل رفتاری که در شکل گیری چنین برخوردی می تواند تاثیر گذار باشد، عبارت است:
1. جلب توجه
گاهی کودکان با این شیوه می خواهند در چشم پدر و مادر و عزیز شوند. اگر اینگونه هست که نیاز عاطفی این کودک خوب تامین نشده و باعث شده که در قالب چنین بهانه ای طالب نیاز عاطفی است.
2. گاهی اصرار و تاکید بر یک غذای خاص
به خاطر اعتراض و مقاوت در مقابل چنین درخواستی که مطابق با میل نیست، چنین رفتاری شکل می گیرد. مادر بچه باید بفهمد که مزاج بچه اش چه جوریه، از کدام غذا خوشش میاد، گاهی اصرار داریم که باید فعلا غذا را بخورد و این اشتباه است.
گاهی مختصری تزیین، تغییر شکل ظاهری غذا، تنوع محیطی، و یا موارد دیگر می توان میل و رغبت کودک را نسبت به غذا بیشتر کرد.
اما نکات دیگری:
1. از خوردت چیزهای مثل پفک و چیپس و... را قبل غذا مانع شوید.
2. اگر تمایلی به خوردن گوشت ندارد، می توانید در غذایی که دوست دارد گوشت را به صورت خرد شده اضافه کنید.
3. هر غذایی که او دوست دارد، به او اجازه دهید بخورد، چون نیاز بدن بر نظر شما اولویت دارد. همان کته ماست را می خورد، اشکال ندارد، همون را برای او تهیه کنید.( خیلی اعتراض و نصیحیت و نارحتی در این قصه سودی ندارد) پس آنچه را دوست دارد برایش تهیه کنید. به مرور حل خواهد شد.
4. در برخی از موارد یک برنامه ( ناهار یا شام)رستوران داشته باشید، گودکان از چنین فضاهایی خیلی خوششان میاد. این در ترغیبب خوردن او می تواند موثر شود.
5. از او بپرسید غذای کدام یک از فامیلها را دوست دارد، این کمک می کند تا بفهمید که با کدام شیوه غذا را آماده کنید تا برای او دل چسب باشد.
6. تنوع غذایی، تزیین غذا، غذاهای جدید، و دسر های متنوع می تواند در ترغیبت او به خوردن غذا کمک کند.
7. به او اجازه دهید که در پختن غذایی که دوست دارد کمک کند، یا اجازه بدهید که خودشان بتنهایی غذا درست کنند و خودشان مستقلا بخورند.
8. نگرانی ها و سرزنش ها، در تشدید بد غذا شدن او خیلی موثر خواهد شد.( شما به خوردن غذا دعوت کنید، اگر نخورد دیگه کاری نداشته باشید، و وقتی می خورید به صورت غیر مستقیم از خوشمزه بودن غذا تعریف کنید)
9. در برخی مواقع از او در پختن غذا مشورت بگیرید؛ یا می توانید از طریق سایت و یا کتابهای آشپزی غذاهای متنوعی را تهیه و با کمک پیشنهاد او تهیه و آماده کنید)
10. برنامه غذایی او را منظم کنید .

موضوع قفل شده است