دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب

دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب از استاد صمدی
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت يک شکل و يک بافت و صورتي در بيايد، قهراً به بافت انسان در مي آيد . همانطور که قوه خيال، حقايق آنسويي را مطابق با مناسباتي که بينشان است، با اشکال اين سويي براي انسان پياده مي کند، قوه خيال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبيعت به صورت انسان شکل مي دهد و چون عصمت بيشتر با اسم شريف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل مي دهد، نه صورت مرد . چون مرد بيشتر با اسم ( الظاهر) و زن بيشتر با اسم شريف (الباطن) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شريف (الباطن ) آمده در شريعت و براي زن به صورت حجاب مطرح شده است
اين حجاب در حقيقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: ((از پشت هفت هزار حجاب داريد من را مي بينيد ))اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .
نه اين که دين اگر به زن مي گويد(( تو حجاب را نگه داشته باش )) اين العياذ بالله جسارت به زن است اين در حقيقت يک احترامي به زن است . به او مي گويد :((چون تو مطابق اسم شريف ((الباطن )) الهي پياده شده اي، ما نمي خواهيم که تو در معرض ديد هر کسي قرار بگيري، لذا محجوب باش. بگذار اگر ديگران مي خواهند تو را ببينند از پشت حجابها ببينند)) اين حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اينکه براي خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنيد نمي توانيد حقيقت غيبيه ذات مرا ببينيد، آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم، هر چه کوشش کنيد و حجابها را خرق کنيد و پاره کنيد باز هم همچنان مرا در پشت حجاب بايد ببينيد. هرگز من کشف تام نمي کنم، حتي در قرآن هم کشف تام ذاتي نکرد. قر آن هم اگر چه خدا را به ما معرفي کرد، اما يا با الفاظ يا با معاني يا با صور. هم الفاظ حجابند و هم معاني و هم صور حجابند. از پشت حجاب ها خدا خود را معرفي کرد و الا حق آنطوري که حق است، براي خلق جلوه نمي کند، که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گري حق براي خلق بساط خلق را جمع کردن است .
زن تا موقعي که در حجاب است، حق است؛ موقعي که از حجاب در آمده است وجهه ي خلقي پيدا مي کند. وقتي وجهه ي خلقي پيدا کرد، ديگر تواناييش شکسته مي شود . اين است که حجاب براي زن يک احترام است که زن بيشتر شبيه به خداوند شود. و اگر مي خواهند ((عصمت اعظم )) را به صورت شکل زني در بياورد، ظاهراً به بهترين شکل در مي آورد که بهتر و زيباتر از اين چهره در نظام هستي پيدا نمي شود . لذا مشابه چهره جناب صديقه طاهره در عالم هرگز زني پيدا نمي شود، چه اينکه مشابه چهره پيغمبر و اميرالمومنين هرگز در عالم پيدا نمي شود .
حال که اين عصمت کبراي الهي را در حضرت صديقه طاهره تجلي کرده است او آنچنان در حجاب قرار مي گيرد که فقط امير المومنين لياقت ديدار همچنين جمالي را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهراي عزيز اگر علي ابن ابيطالب نبود براي تو هرگز در عالم کفوي پيدا نمي شد )) چون زن وشوهر بايد کفو هم ديگر باشند.
*** لازم به ذکر است که مراد از حجاب، حجاب اسلامی و قرآنی یعنی چادر است
منبع

آقای همکار علمی!!! جلبات به معنی پارچه ای است که تا سر کمر می آید ولی چادری که الان در ایران به اسم حجاب برتر تبلیغ می کنند، نوع افراطی حجاب است و هیچگاه نظر قرآن این نبوده است.

بسم الله
سلام علیکم و رحمه الله
شرح تفسیری که در المیزان در ذیل آیه 59 سوره الاحزاب آمده را بیان می کنم.

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است.

کلمه جلابیب جمع جلباب است، و آن جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشاند، و یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر می شود. تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 509

چگونگی خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجدالنّبی

یکی از امور مهمّی که در زندگی حضرت زهرا(س) همواره می‏درخشد، خطبه غرّای او در مسجدالنّبی پس از رحلت پیامبر(ص) در ازدحام مردم است، که او با این خطبه غاصبان و خطاکاران را به محاکمه کشید و آنان را قاطعانه محکوم کرد، و از حریم ولایت و رهبری امیرمؤمنان علی(ع) به دفاع برخاست.
چگونگی حرکت حضرت زهرا(س) از خانه‏اش (که مجاور مسجد بود) به مسجد، در رابطه با مراعات حفظ حریم حجاب به قدری دقیق و ظریف است، که جدّا سزاوار است همگان در این مورد با نظر دقیق بنگرند، و نکته‏ها را دریابند، و سپس خطبه غرّای او را در آن اجتماع و جوّ حاکم مورد بررسی قرار دهند.
به راستی که منظره خطبه خواندن حضرت زهرا(س) تابلو گویا و بسیار روشن درباره حفظ حریم حجاب، و در عین حال شرکت کامل در صحنه برای سخنرانی و دفاع از حریم حق است و این همان راه اعتدال است که اسلام در همه جا به آن سفارش نموده است.

ما در این جا چگونگی حرکت آن حضرت برای القای خطبه را شرح می‏دهیم، تا مسأله مهم حجاب را از مکتب زهرای اطهر(س) بیاموزیم، و هم باور کنیم که زن می‏تواند در عین حفظ حریم حجاب، از پرده‏نشینی خارج گردد، و به عنوان نیمی از جامعه انسانی، رسالت خود را به انجام رساند.

شرح این چگونگی، نیز می‏تواند جواب دندان‏شکنی به آن افرادی باشد که حجاب اسلامی را کمرنگ گرفته، و خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجد را به عنوان شاهد عقیده ناصحیح خود می‏آورند، غافل از آن که شش دلیل و شاهد محکم در مقدّمه خطبه وجود دارد، که هر کدام نشان دهنده اهمیّت حجاب از نظر حضرت زهرا(س) است. اینک شرح مطلب:
عبدالله بن حسن (نوه امام حسن مجتبی علیه السلام) از پدران خود نقل می‏کند، هنگامی که مسأله غصب فدک رخ داد، و این خبر به حضرت زهرا(س) رسید، در این هنگام حضرت زهرا(س) تصمیم گرفت به مسجد برود و در آن جا به عنوان حمایت از حق، سخنرانی کند، چگونگی حرکت حضرت زهرا(س) در متن عبارت چنین آمده:
حضرت زهرا(س) روسری خود را بر سرش پیچید و عبای خود را (که روپوشی وسیع بود) به سر نمود، و میان گروهی از یاران و زنان خویشاوندش (به سوی مسجد) حرکت کرد، آن حضرت هنگام راه رفتن (بر اثر شتاب یا بلندی لباس) به قسمت پایین لباسش پا می‏گذاشت (در نهایت پوشیدگی راه می‏رفت) شیوه راه رفتن او (در متانت و وقار) هم چون شیوه راه رفتن رسول خدا(ص) بود، تا این که بر ابوبکر وارد شد، ابوبکر در میان ازدحام مسلمانان قرار گرفته بود، در این هنگام میان آن حضرت و مردم، پرده‏ای نصب شد، حضرت زهرا(س) نشست، سپس ناله جانسوزی نمود که بر اثر آن، صدای همه حاضران به گریه بلند شد، به گونه‏ای که گویی از صدای گریه، مسجد به لرزه درآمد، سپس حضرت زهرا(س) اندکی سکوت کرد، تا مردم آرام شدند، و جوش و خروششان بر اثر گریه، فرونشست، آن گاه خطبه را شروع کرد». (احتجاج طبرسی)
تجزیه و تحلیل عبارت فوق
در این عبارت، در رابطه با حفظ حریم حجاب و عفاف در عین شرکت در یک صحنه پرشور سیاسی و اجتماعی، شش نکته است که هر کدام از جهتی بیانگر اهمیّت و عظمت مقام حجاب در سیره حضرت زهرا(س) است، که به اختصار بدان اشاره می‏شود:

۱ـ آن حضرت روسری خود را که به طور کامل سر و گردن و سینه‏اش را می‏پوشانید، بر سر گرفت، تعبیر واژه (پیچید) حاکی است که روسری به طور کامل و چسبان به سر و گردن گرفته شده بود، نه به طور سبک و وارفته که با اندکی تکان دادن از سر رد شود و موی سر آشکار گردد؛
۲ـ حضرت زهرا(س) علاوه بر آن روسری، لباس روی لباس‏هایش مانند عبا را بر سر و تن خود پوشانده بود
۳ ـ لباسی که بر تنش بود به قدری بلند بود که در راه رفتن، گاهی قسمت پایین لباس زیر پای حضرت زهرا(س) قرار می‏گرفت
۴ـ آن حضرت همانند رسول خدا(ص) با متانت و وقار حرکت می‏کرد، یعنی هیچ گونه حرکات نامناسب و دور از نزاکت در حرکت او دیده نمی‏شد؛
۵ ـ علاوه بر این ها در مسجد پرده‏ای به احترام او نصب کردند، و آن حضرت در پشت آن پرده خطبه خواند.
۶ـ دوستان و زنان خویشانش، اطرافش را گرفته بودند.
به این ترتیب نتیجه می‏گیریم، حضرت زهرا(س) در عین آن که در همایش پرشکوه و پرجنجال شرکت نمود، همه نمادهای حریم حجاب و عفاف را رعایت نموده است...

با سلام،
آقای توحید صمدی،
همکار علمی شماآقای سعید، جلبات را اینگونه معرفی می کند:


1- آیه 59 احزاب :يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ
يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن‏

2- آیه 31 نور:...وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِن‏...
آیه اول از حیث اصل حجاب محکم است و وجوب حجاب از آن فهمیده می شود اما از حیث نوع و کیفیت حجاب متشابه می باشد و سبب آن تفاسیر مختلف در مورد «جلباب»و «یدنین »است. «جلباب »به سه معنا آمده است:
1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگى كه از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه‏ ها را می‏ پوشاند.
2-مقنعه و روسری
3- پیراهن گشاد
و خود شما نوشته اید:
روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر می شود.

پس چرا دوباره بر اساس نظر شخصی گفته اید "چادر" پوشش مورد تایید قرآن است. این همه تناقض گویی نشانه چیه آخه؟؟؟؟

در ضمن خود شما با اشاره به آیه قرآن، ذکر نمو ده ای که رعایت حجاب برای زنان [به احتياط] نزديكتر است.

پس چطور سخن از وجوب می گویی!!!؟؟؟؟؟

بسم الله
علیک سلام و رحمه الله
قبل از آغاز سخن باید این نکته را به عرض برسانم که استاد صمدی بنده حقیر نیستم که بخواهم نظری
در مورد حجاب و تفسر آیات داشته باشم.ظاهرا شما اینگونه برداشت کرده اید که استاد صمدی بنده هستم.
شیخنا العارف حضرت استاد صمدی آملی ـ روحی فداه شاگرد اعظم حضرت استاد علامه آیت الله حسن حسن زاده آملی روحی و ارواح المحبین له فداه هستند که در بسیاری از فنون و رشته های علمی صاحب نظر و دارای تالیفاتی می باشند. اما در مورد معنای کلمه جلابیب از تفسیر گرانسنگ المیزان بیاناتی نوشته شد تا روشن گردد.
کلمه جلابیب جمع جلباب است، و آن جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشاند، و یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر می شود. تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 509
گیرم که جلابیب فقط روسری بلند برای قسمت بالا تنه باشد کدام عقل سلیم قبول دارد که بالا تنه زن مسلمان حجاب
داشته باشد ولی بقیه جهات که اولی هستند بر حجاب از سر بدون حجاب باقی بماند.
وجوب و ضرورت حجاب بر هیچ کس پوشیده نیست و در زمان کنونی نیز این ضرورت به وضوح بیشتر جلوه دارد.
و من الله توفیق

[=Comic Sans MS]سلام،
اینکه شما نام خودتان را صمدی بگذارید خوب دیگران شما رو به این نام می شناسند. پس چرا به اسم خودتان عضو نمی شوید. این یک تصمیم شخصی است که شما با اسم دیگری راحت تر باشید، برای من مهم نیست اما من از کجا بدونم که این اسم شما نیست:Gig:
هیچ عقل سلیمی این رو قبول نداره که بالا تنه پوشیده باشه و پایین تنه پوشش نداشته باشه!!! واقعا مضحکه:Nishkhand:
شما فرموده بودید چادر، پوشش مورد نظر قرانه و من هم معتقدم که اینطور نیست!!!! خدا دستور نداده زنان داخل کیسه ای مثل چادر زندگی کنن. شما لابد مرد هستی چون نمی دونم اسمتون چیه؟؟ ممکنه طلبه خانم باشی من واقعا نمی دونم ولی اینو می دونم که چادر سر کردن واقعا کار سختیه. چون تجربه این کار و دارم . در ثانی واقعا عمل چادر سر کردن یک کار افراطیه چون خدا از زنان خواسته که علاوه بر پوشش اعضای بدن مثلا با شلوار ، دامن و ... زنان با پارچه ای مثل روسری سر و گردن و سینه خودشون رو بپو شانند. تازه ه ه ه ه ه خدا فرموده اینکار به احتیاط نزدیک تره!!! حالا شما و روحانیون کاسه داغ تراز آش شده اید و می گویید الا و بلا چادر !!!!! تازه معتقید که نظره قرآنه در صورتیکه این عقیده شماست نه قرآن. ولی با این عقیده دارید همه رو مجبور به پوشش چادر می کنید( اشاره به پوشش اجباری چادر در مدارس).

سلام علیکم

بله در قرآن مقنعه ای که سر و گردن و شانه و سینه را می پوشاند مد نظر است
بطوریکه اندام زن زیر این مقنعه مشخص نگردد.

در مورد دیگر اعضاء هم همین قائده جاریست و همانطوریکه نیلوفر گرامی فرمودند مسخره است پائین تنه انسان مشخص بالا تنه پوشیده باشد.

برای اینکه بالا تنه و پائین تنها پوشش لازم را داشته باشد نهایتا می شود همان جادر.

طرح اولیه جادر هم همان شکل معمول است اگر بهتر از این شمایل باشد که لحاف نخوانند بعضیها بهتر است.
این اواخر هم طرح های جالبی را ارائه کرده اند.

در مورد اینکه چرا لازم است زنان خود را بپوشانند همانطوریکه جناب صمدی فرمودند و نقل هم کردند
یک امنیت خود این زنان است
دوم فرقی هست بین زنیکه با اندامش مردان را جذب می کند تا زنیکه مردان جذب کمالات معنوی و شخصیتی او می گردند.
البته نمی خواهم بگویم بی حجابی نشانه بی شخصیتی می خواهم بگویم دید مردها تغئیر خواهد کرد در قبال آن.

و این یک حقیقت است
یاحق

نام از آقای بنده جناب صمدی آملی اروحنا له الفدا آوردید که جان من به فدا ایشان

و اما بعد

تمامی اندام زن باید پوشیده شود

زن در اسلام دارای ارزشی است که هیچ یک از آفریده های نظام هستی چنین قداستی ندارد

چرا که زن صورتگر و زایشگر چهره انسانی است

و انسان پرورش میدهد

انسانی که باید رو به کمال حرکت نماید و الهی شود

حال این جسمی که باید چنان پاک باشد که انسان در رحم او رشد نماید

و از خون و شیره چنین زنی پرورش یابد

آیا این زن میتواند زمانی که در نظام هستی از چنین جایگاه والائی برخوردار است

سطح خودش را چنین پائین بیاورد که اندام خود را در معرض دید نامحرمان قرار دهد

و آیا زنی که اندام خود را در معرض دید نامحرم قرار میدهد از زهدان این زن آیا انسانی زاده خواهد

شد که رو به کمال سوق پیدا نماید

در قرآن در دو سوره احزاب آیه۵۹ - و در سوره نور آیه ۳۱ راجع به حجاب بحث مطرح شده است سوره احزاب آیه ۵۹ : یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن
سوره نور آیه ۳۱ : ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن
دو لفظ جلباب و خمر در این دو آیه میزان و نحوه حجاب را بیان می فرماید که باید دید در لغت فصیح عرب این دو به چه معنا است . کلا بحث لغت در فهم حقایق قرآنی بسیار مهم است مثلا در روایتی داریم پیامبر و حضرت علی (ع) کثیر السپلت بودند که در لغت صحیح عرب سپلت یعنی ریش ولی بر اثر تطور لغت در گذر زمان سپلت کم کم شد سبیل و می بینیم با فهم غلط همین لفظ عده ای سبیل خود را بلند می کنند و برای بعضی ها هم جا افتاده که دیگر شده سبیل علامت شاه مردان !
یا تعبیری در مورد جن و مس جن داریم که سبب دیوانگی است جن همیشه به معنای آن موجودی که از آتش آفریده شده نیست جن یعنی پنهان یعنی موجود مخفی و سری و درونی که گاهی از آن به دیو هم تعبیر می کنیم . دیو در لغت یعنی پر قوه لذا مازندرانی های قدیم به خدا می گفتند دیو به معنای وجودی که پر است از قدرت و زبان فرانسوی هم که تقریبا از زبان مازندرانی ریشه گرفته است در مورد خدا همین لفظ دی یو (دیو ) را بکار می برد ( تقریبا کل زمین منشعب از اقوام آریایی ها هستند فرانسوی ها - آلمانی ها ...و آریایی ها هم اگر تاریخ را ببینید اکثرا از همین حوالی مازندران بودند) پس می بینیم با فهم اشتباه از کلمه جن چه مطالبی را به جن نسبت می دهند . غرض از طرح مطالب اهمیت فهم لغت صحیح برای پی بردن و فهم بسیاری از رموز آیات و روایات می باشد .
در بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبایی بحث جواهر اعراض را مطرح می فرمایند تا می رسیم به عرض جده که بحث انواع احاطه است از همین جا می خواهیم به معنای لفظ جلباب که حجاب قرآنی است برسیم . محیط نسبت به محاط دو نوع است یا محیط محاط را به صورت تام در بر می گیرد مثل اینکه سقف منزل - ما را که در اتاق نشسته ایم کاملا در بر دارد یا محیط محاط را در بر می گیرد ولی این در بر گرفتن تام نیست مثلا عمامه نسبت به سر احاطه دارد و بخشی از سر را پوشانده است ولی احاطه او تام نیست . اگر محیط محاط را به طور تام در بر گیرد به طوری که محاط مستغرق در آن شود در لغت عرب این را می گویند جلباب . لذا روسری سر را در بر می گیرد و بر سر محیط می شود ولی احاطه اش تام نیست مانتو نیز حجاب هست ولی احاطه تام ندارد لذا در تعبیر قرآن روسری و مانتو جلباب نیست . حجاب هست ولی حجاب قرآنی نیست . جلباب پارچه ای را گویند که یکپارچه از سر تا پای زن را مستغرق کند (بپوشاند) به طوری که هیچ جای بدن زن ظاهر نباشد . قرآن می فرماید حجاب زن باید جلباب باشد . در آیه مذکور جلابیبهن جمع جلباب است و در اصطلاح عرب روسری خمر و جلباب نیست و در لغت عرب مانتو نه خمر است نه جلباب . لفظ علیهن در آیه نیز باز نشانه احاطه پوشش بر بدن است . و با توجه به معنای آیه سوره نور تعبیر آیه این می شود که ای رسول بفرما زن ها با پارچه ای که سراسری است به طوری که زیر چانه و گردن را بپوشاند حجاب داشته باشند . این می شود دستور حجاب قرآنی و حجاب اسلامی .

از افاضات استاد صمدی آملی

با او

ضمن عرض سلام و ادب و تشکر فراوان از برادر عزیز ، جناب توحید صمدی بر این مطالب نورانی ؛

اولا ذکر این فلسفه ی عرفانی حجاب از استاد صمدی آملی ، از این جهت مفید است که گاها فلسفه ی حجاب بانوان ، عدم به گناه افتادن مرد ها ذکر می شود ، که این دلیل نه منطقی و اقنا کننده است و نه عادلانه که خانم ها در گرماو سختی حجاب بپوشند که مرد ها به گناه نیفتند. لذا فلسفه ی حجاب ، فلسفه ای عمیق تر و نورانی تر دارد که به جنبه ای از آن اشاره شد که هدف از حجاب برای بانوان ، کمال خود ایشان و نوعی نورانیت و ربانیت الهی برای وجود خود ایشان است ، و منجر به کمال خود ایشان است و نه برای کمال دیگران.

************************************************** *****

ثانیا در تکمیل مطالب نورانی نقل شده ، چند خطی از کتاب شریف « فَصُّ حِکمَةٍ عِصمَتیّة ، فی کَلِمَةٍ فاطِمیّة » نوشته ی حضرت علامه حسن حسن زاده ی آملی در مورد اینکه مراد از لیلة القدر در سوره ی قدر ، حضرت عصمة الله الکبری ، فاطمه ی زهرا هست ، نقل می کنم ، که جالب است که این محجوب بودن و در چشم نبودن بانوان و خصوصا حضرت زهرا در معادل بودن آن حضرت با لیل و شب که حالت پنهان و تاریک است و حالتی محجوب و نورانی است هماهنگی عجیبی دارد :

« فاطمه صلوات الله علیها ، لیلة القدر بود ، و لیلة القدر دارای مراتبی است ، چنانکه همه ی حقایق وجودی چنین اند ، هر مرتبه ای دانی رقیقه عالی آن است و مرتبه ی عالی ، حقیقت رقیقه ی مرتبه ی دانی است. خدا ی سبحان فرمود (شما نشئه ی نخستین را فهمیدید ، پس چرا متذکر نمی گردید.) و در روایت رضوی چنین امد : (خردمندان دانستند که حقایق عالم ماورای این نشئه جز از طریق حقایق اینجا شناخته نمی شود.)
...
بدان که از منازل سیر حبّی وجودی در قوس نزولی به لیل و لیالی تعبیر می شود و در قوس صعودی به سوم و ایام تعبیر میگردد. پس عصمة الله الکبری حضرت فاطمه ، همانگونه که لیلة القدر است ، همچنین یوم الله نیز می باشد. و انسان کامل در عصر محمدی وعاء حقایق قرآن است. اگر خواهی چنین بگو : انسان کامل قرآن ناطق است. پس یازده قرآن ناطق از این شب مبارکه ای که شب قدر است و مادر امامان است ، نازل شده است.پس بفهم آنگاه در سخن حق سبحان تدبر نما که به پیغمبر اکرم فرمود : (ما به تو کوثر را بخشیدیم.) .

رسول خدا (ص) فرمود : هر کس فاطمه را آنگونه که حق فاطمه است بشناسد ، شب قدر را ادراک کرده است و علت نامگذاری آن حضرت به فاطمه آن است که خلایق از کنه معرفت وی بریده شدند (به کنه معرفت وی نمی رسند.) . »

منبع : کتاب فَصُّ حِکمَةٍ عِصمَتیّة ، فی کَلِمَةٍ فاطِمیّة - علامه حسن زاده آملی-ص59-61


************************************************** *****


اما در آخر هم در مورد اینکه آیا وجه و کفین حضرت هم پوشیده بوده یا خیر؟

البته این مطلب از روایتی که در بالا توسط آیدی محترم توحید صمدی نقل کردند معلوم نمی شود و اشاره ای به پوشاندن صورت نشده است.

گرچه احتمالش هست که حضرت آن روز به خاطر رویارویی با نامردان ، چهره ی خود را هم پوشانده باشند ولی پوشاندن وجه و کفین ، سیره ی همیشگی حضرت زهرا نبوده است. چنان که شهید مطهری در مساله ی حجاب نقل می کنند :


« عن ابی جعفر عن جابر بن عبدالله الانصاری قال : خرج رسول الله صلی‏اللهعليه و آله يريد فاطمه عليها السلام و انا معه . فلما انتهينا الی‏الباب وضعيده عليه فدفعه ، ثم قال : السلام عليكم . فقالت فاطمة : عليك السلام يا رسولالله . قال : أأدخل ؟ قالت : أدخل يا رسول الله ! قال : ادخل انا و من معی ؟فقالت : يا رسول »الله! ليس علی قناع فقال : يا فاطمة ! خذی فضل ملحفتك فقنعی بها رأسك‏ففعلت . ثم قال : السلام عليكم . فقالت : و عليك السلام يا رسول الله‏قال : أأدخل؟ قالت : نعم يا رسول الله ! قال : انا و من معی ؟ قالت‏و من معك . قال جابر : فدخل رسول الله و دخلت و اذا وجه فاطمة اصفركأنه بطن جراده ، فقال رسول الله : ما لی اری وجهك اصفر ؟ قالت : يارسول الله ! الجوع . فقال : اللهم مشبعالجوعة و دافع الضيعة ، اشبع‏فاطمة بنت محمد . قال جابر : فنظرت الی الدمينحدر من قصاصها حتی عادوجهها احمر ، فما جاعت بعد ذلك اليوم »

منبع : كافی جلد 5 صفحه 528 و وافی مجلد 12 صفحه 124و وسائل جلد 3 صفحه‏. 27

مضمون حديث به طور اختصار اينست : جابر می‏گويد در خدمت رسول خدا صلی‏اللهعليه و آله به در خانه فاطمه عليها السلام آمديم . رسول خدا سلام كردو اجازهورود خواست . فاطمه عليها السلام اجازه داد . پيغمبر اكرم فرمودبا كسی كههمراه من است وارد شوم ؟ زهرا عليها السلام گفت پدر جان ! چيزی بر سر ندارم . فرمود با قسمتهای اضافی روپوش خودت سرت را بپوشان‏سپس مجددا استعلام كرد كهآيا داخل شويم ؟ پاسخ شنيديم بفرمائيد ! وقتی‏وارد شديم ، چهره زهرا عليهاالسلام آنچنان زرد بود كه مانند شكم ملخ‏می‏نمود . رسول اكرم صلی الله عليه وآله پرسيد چرا چنين هستی ؟ جواب داداز گرسنگی است . پيغمبر اكرم دعافرمود كه خدايا دختر مرا سيرگردان . پس ازدعای پيغمبر اكرم چهره زهرا گلگون شد و گوئی دويدن خون را در زير پوست‏




صورتمی‏ديدم و زهرا از آن پس گرسنه نماند .


التماس دعای فراوان

طارق

[=trebuchet ms]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Trebuchet MS]تلاش دشمن برای از بین بردن حجاب
[=Trebuchet MS]چگونه با حجاب مبارزه کنیم و آنرا از بین ببریم ؟

[=trebuchet ms]1 - عفت و حیا را از بین ببریم تا حجاب از بین برود و این کار را هم از طریق ماهواره و فیلم های آنچنانی و هم از طریق فیلمهای تلوزیونی ساخت داخل و عادی سازی رابطه با نامحرم میتوان انجام داد .

[=trebuchet ms]2 - حجاب را امل بودن جلوه میدهیم به این طریق که در فیلمهای مختلف شخصیت ضعیف را با حجاب قرار میدهیمو قهرمانان را بدحجاب قرار میدهیم.

[=trebuchet ms]3 - بد حجابی را عادی میکنیم به این وسیله که در فیلمها بازیگران جوان و زیبا را بدون حجاب لازم به نمایش در می آوریم .

[=trebuchet ms]4 - الگوهای جامعه را بی حجاب میکنیم ، به این ترتیب که بازیگران محبوب ورزشکاران شخصیتهای مهم علمی و عملی را بد حجاب میکنیم .

[=trebuchet ms]5 - مانع برخورد با بد حجابی میشویم . اگر کسی متعرض بد حجابی شد با او برخورد میکنیم و او را افراطی خطاب میکنیم و با تمام قدرت ممکن نیروهای مبارز با بد حجابی را از قبیل نیروی انتظامی مورد حمله قرار میدهیم ، چه از طریق روزنامه های در اختیارمان چه از طریق تریبون و ...

[=trebuchet ms]6 - افکار لائیکی و دین گریزانه را رواج میدهیم و شبهه افکنی میکنیم تا پشتوانه فکری حجاب از بین برود . ( دل باید پاک باشد ، یک تار مو مشکل ما نیست )

[=trebuchet ms]7- جوانان را به سمت مد گرایی سوق دهیم و به وسیله مد حجاب را از آنها بگیریم .

[=trebuchet ms]8 - مردم را پای ماهواره ها میخکوب کنیم و اعتماد آنها را به ماهواره جلب کنیم تا به این وسیله بتوانیم افکار آنان را مدیریت کنیم .

[=trebuchet ms]9 - ترس از نا محرم را با کنار هم قرار دادن دختر پسر در محیط های اجتماعی از قبیل دانشگاه و اداره و غیره از بین میبریم و شوخی با نا محرم و دوستی با او را جایگزین آن میکنیم .

[=trebuchet ms]10- مصداق های بد کار یا افرادی که چهره اجتماعی بدی دارند و در با حجاب هستند را بزرگ میکنیم ، آنقدر بزرگ میکنیم تا با حجاب ها تضعیف شوند و به خاطر ترس از نگاه بد هم که شده حجاب را کنار بگذارند .

[=trebuchet ms]11 - مانتو ها و لباسهای تنگ و بی حجاب را مد میکنیم و به صورت فراوانو ارزان در اختیار مردم قرار میدهیم در مقابل لباسهای مناسب و اسلامی را گران و کم یاب میکنیم .

[=trebuchet ms]12 - مردم را نسبت به روحانیت و مراجع بد بین میکنیم و نفوذ آنها را بین مردم از بین میبریم .

[=trebuchet ms]13 - ماهیت حجاب به ویژه چادر را زیر سوال میبریم برای این کار لازم است تا تناقضاتی بوجود بیاوریم مثلا از افراد شناخته شده در رد حجاب و چادر کمک بگیریم.

[=trebuchet ms]14 - برنامه هایی به وجود می آوریم تا اخطلاط دختر و پسر بوجود آید مانند جشنواره های تابستانی که در پارکها برگزار میشود یا می توان از مراسم مختلف استفاده کرد .

[=trebuchet ms]15 - بد حجابی را بوسیله موسیقی و سینمای مبتذل تبدیل به ارزش می کنیم

[=trebuchet ms]16 - و ....

http://bitaarof.parsiblog.com/

توحید صمدی;25514 نوشت:
چون مرد بيشتر با اسم ( الظاهر) و زن بيشتر با اسم شريف (الباطن) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شريف (الباطن ) آمده در شريعت و براي زن به صورت حجاب مطرح شده است اين حجاب در حقيقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: ((از پشت هفت هزار حجاب داريد من را مي بينيد ))اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .

سلام
از این بیان شریف مسائل دیگری از جمله اختلاف حجاب زن و مرد به لحاظ حدود ، علت تاکید بر عدم تبرج در سطح جامعه برای زن و امثال آن فهمیده می شود
والحمد لله

آيةالله جوادي آملي: عصمت زن، حق‌الله است

«شبهه‏ اي كه در ذهنيت بعضي افراد هست، اين است كه خيال مي‏كنند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است كه خانواده و وابستگي به شوهر براي او ايجاد كرده است و بنابراين حجاب نشانه ضعف و محدوديت زن است.

راه حل اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملا درك كند كه حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف‏نظر كردم. حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضي‌ام. حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند. حجاب زن، حقي الهي است؛ لذا مي‏بينيد در جهان غرب و كشورهايي كه به قانون غربي مبتلا هستند اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مي‏كند اما در اسلام اين چنين نيست. حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندان اوست. همه اينها اگر رضايت بدهند، قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حق‏الله مطرح است و خداي سبحان زن را با سرمايه عاطفه آفريد كه معلم رقت باشد و پيام عاطفه بياورد. اگر جامعه‏اي اين درس رقت و عاطفه را ترك كرد و به دنبال غريزه و شهوت رفت، به همان فسادي مبتلا مي‏شود كه در غرب ظهور كرده است؛ لذا كسي حق ندارد بگويد من به نداشتن حجاب رضايت دادم. از اينكه قرآن كريم مي‏گويد هر گروهي اگر راضي هم باشند شما حد الهي را در برابر آلودگي اجرا كنيد، معلوم مي‏شود عصمت زن، حق‏الله است و به هيچ‌كسي ارتباط ندارد.

قهرا همه اعضاي خانواده و اعضاي جامعه و خصوصا خود زن امين امانت الهي هستند. زن به عنوان امين حق‏الله از نظر قرآن مطرح است، يعني اين مقام را و اين حرمت و حيثيت را خداي سبحان كه حق خود اوست، به زن داده و فرموده: اين حق مرا تو به عنوان امانت حفظ كن. آن‌گاه جامعه به صورتي در مي‏آيد كه شما در ايران مي‏بينيد. جهان در برابر ايران خضوع كرده است زيرا در مساله جنگ تا آخرين لحظه صبر كرد و كاري كه برخلاف عاطفه و رقت و رافت و رحمت باشد، انجام نداد؛ با اينكه دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسكوني، كشتار بي‏رحمانه بي‌گناهان و غير نظامي‏ها را مشروع كردند.

جامعه‏اي كه قرآن در آن حاكم است، جامعه عاطفه است و سرش اين است كه نيمي از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند. چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم اصول خانواده درس رافت و رقت مي‏دهد و رافت و رقت در همه مسائل كارساز است.

بنابراين در هر بخشي و هر بعدي از ابعاد براي سير به مدارج كمال بين زن و مرد تفاوتي نيست؛ منتها بايد انديشه‏ها قرآن‏گونه باشد، يعني همان‌گونه كه قرآن بين كمال و حجاب و انديشه و عفاف جمع كرد، ما نيز در نظام اسلامي بين كتاب و حجاب جمع كنيم. يعني عظمت زن در اين است كه: «أن لا يرين الرّجال ولا يراهنَّ الرّجال ـ نبينند مردان نامحرم را و مردان نيز آنان را نبينند.»

قرآن كريم وقتي درباره حجاب سخن مي‏گويد، مي‏فرمايد: حجاب عبارتست از احترام گزاردن و حرمت قائل شدن براي زن كه نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند؛ لذا نظر كردن به زنان غير مسلمان را بدون قصد تباهي جايز مي‏داند و علت آن اين است كه زنان غير مسلمان از اين حرمت بي‏ بهره‏ اند.


حال اگر كسي از تشخيص اصول ارزشي عاجز باشد، ممكن است ـ معاذالله ـ حجاب را يك بند بداند و حال اينكه قرآن كريم وقتي مساله لزوم حجاب را بازگو مي‏كند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنين بيان مي‏فرمايد: «ذلك أدني أن يعرفن فلا يؤذين ـ براي اينكه شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نگردند.» چراكه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.

مرد و زن در آن معيارهاي اصلي همتاي هم هستند و يك سلسله مسئوليت‏هاي اجرايي براي مرد است كه اگر انجام ندهد بايد وزر آن را تحمل كند، بنابراين نتيجه مي‏گيريم كه اولا آن تهمت‏هايي كه به اسلام زده و مي‏گويند كه اسلام نيمي از جامعه را از بسياري از حقوق محروم كرده است، نارواست. ثانيا اين تعصبات و رسومات جاهلي كه از ديرباز در فرهنگ جوامع اسلامي رواج پيدا كرده است كه زن را به عنوان مظهر ضعف و زبوني ياد مي‏كنند، بايد زدوده شود. ثالثا اگر كسي احساس مي‏كند كه زن نبايد از علوم و مسائل تربيتي و مانند آن كه خدمات قابل عرضه‏اي به جامعه ارائه مي‏دهد، استفاده كند، بايد از اين اعتقاد صرف‏نظر كند و علاقه‏مند باشد زن همتاي مرد در اين علوم و معارف بار يابد و به جامعه خدمت كند؛ مگر آنجا كه به طور استثناء وظيفه مرد قرار گرفته است. رابعا جمله «عاشروهنّ بالمعروف» اختصاصي به مسائل داخل منزل ندارد، بلكه در كل جامعه هم جاري است و مساله پنجم اين است كه زن در مقابل مرد غير از زن در مقابل شوهر است، يعني زن در مقابل شوهر بايد تمكين كند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردي از افراد جامعه است و اين چنين نيست كه بايد اطاعت كند و در مسائل خانوادگي هم مي‏بينيم كه گاهي زن قوام و قيوم است و مرد بايد اطاعت كند؛ همچنانكه پسر بايد از مادر اطاعت كند ولو در حد بالايي از تخصص‏هاي علمي باشد.

در پايان گرچه هنوز شبهاتي در مساله برابري زن و مرد قابل طرح است ليكن با توجه به اصول كلي ياد شده و آشنايي با خطوط اصيل نظام ارزشي در اسلام و تبيين محور سعادت و شقاوت، پاسخ آنها روشن خواهد بود. »

موضوع قفل شده است