ناسازگاری خانواده همسرم با من

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ناسازگاری خانواده همسرم با من

باسلام و خسته نباشید
سوالی داشتم من حدود دوسال است که ازدواج کردم همسرم را خیلی دوست دارم و در کل همدیگر را دوست داریم اما خانواده ایشان خیلی ناسازگارند طوری که همه مردم میگویند انها اخلاقی ندارند و در بین آنها همسرم را تایید میکنند ما با فامیلشان رابطه ی خوبی داریم اما با خانواده اش نه
همسرم دو خواهر دارد یکی 34 ساله و یگی 38 ساله که ازدواج نکرده ان و خواهر شوهر اولم ازدواج کرده در اصل3 خواهر و دو برادرن خواهر شوهر اولم ازدواج کرده و یک دختر 18 ساله دارد ولی شهرش با خواهر شوهر دومم با هم هستند طوری که همه فامیلشا ن میدانند این دونفر ارتباط دارند همسرم این موضوع را به من گفته اما من نزد خانواده اش بروز ندادم که این مسئله را میدانم ولی دامادشان مرتب نزد مادر شوهرم میرود و به قول معروف زیر آب ما را میزند و خودش را عزیز میکند طوری که آنا اصلا خانه ما نمیآیند و و هر موقع خانواده شان را دعوت میکنیم برای شام یا ناهار خانه ما نمیآیند مگر آنکه عمویش از تهران خانه ما بیایند که کلی دعوت کنیم از طرفی وقتی خانه مادر شوهرم میروم خواهر شوهر هایم که در خانه هستند زیر آب مارا میزنندوآنقدر که مادر شوهرم رابطه اش با ما سرد میشود ویا وقتی خانه دامادشان میرویم یا آنها می آیند خانه مادر شوهرم خواهر شوهر هایم فقط جلوی من روسریشان را می اندازندمن نیدانم با آنها چه کار کنم و چه رفتاری داشته باشم و حتی از چیزهایی که خوشم نمی آید آـرام بهشان میگویم و با روی خوش لجبازی میکنند مثلا میگویم اگر خواستید مهمانمان کنید همان روز دعوت نکنید یک روز قبلش نهایت بهم بگید که منم خودمو آماده کنم ولی بیشتر لجبازی میکنند من با آنها چیکار کنم ؟ خسته شدم از بس فکرم مشغول اوناست و حرص میکنم طوری که احساس میکنم از زندگی خودم دارم زده میشم شمارابه خدا کمک کنید .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

afroditelham;770313 نوشت:
باسلام و خسته نباشید
سوالی داشتم من حدود دوسال است که ازدواج کردم همسرم را خیلی دوست دارم و در کل همدیگر را دوست داریم اما خانواده ایشان خیلی ناسازگارند طوری که همه مردم میگویند انها اخلاقی ندارند و در بین آنها همسرم را تایید میکنند ما با فامیلشان رابطه ی خوبی داریم اما با خانواده اش نه
همسرم دو خواهر دارد یکی 34 ساله و یگی 38 ساله که ازدواج نکرده ان و خواهر شوهر اولم ازدواج کرده در اصل3 خواهر و دو برادرن خواهر شوهر اولم ازدواج کرده و یک دختر 18 ساله دارد ولی شهرش با خواهر شوهر دومم با هم هستند طوری که همه فامیلشا ن میدانند این دونفر ارتباط دارند همسرم این موضوع را به من گفته اما من نزد خانواده اش بروز ندادم که این مسئله را میدانم ولی دامادشان مرتب نزد مادر شوهرم میرود و به قول معروف زیر آب ما را میزند و خودش را عزیز میکند طوری که آنا اصلا خانه ما نمیآیند و و هر موقع خانواده شان را دعوت میکنیم برای شام یا ناهار خانه ما نمیآیند مگر آنکه عمویش از تهران خانه ما بیایند که کلی دعوت کنیم از طرفی وقتی خانه مادر شوهرم میروم خواهر شوهر هایم که در خانه هستند زیر آب مارا میزنندوآنقدر که مادر شوهرم رابطه اش با ما سرد میشود ویا وقتی خانه دامادشان میرویم یا آنها می آیند خانه مادر شوهرم خواهر شوهر هایم فقط جلوی من روسریشان را می اندازندمن نیدانم با آنها چه کار کنم و چه رفتاری داشته باشم و حتی از چیزهایی که خوشم نمی آید آـرام بهشان میگویم و با روی خوش لجبازی میکنند مثلا میگویم اگر خواستید مهمانمان کنید همان روز دعوت نکنید یک روز قبلش نهایت بهم بگید که منم خودمو آماده کنم ولی بیشتر لجبازی میکنند من با آنها چیکار کنم ؟ خسته شدم از بس فکرم مشغول اوناست و حرص میکنم طوری که احساس میکنم از زندگی خودم دارم زده میشم شمارابه خدا کمک کنید .

با عرض سلام و ادب خدمت شما
امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض می کنم راهگشا باشد.
ابتدا مهمترین نکته را خدمتتون عرض میکنم :
کنترل فکر:بسیار مهم می باشد زیرا ما نمی توانیم خیلی از مشکلات را حل نماییم زیرا نمی توانیم همه را اصلاح نماییم پس بهترین راه بیتفاوت بودن و راحت از کنار آن مشکل عبور کردن می باشد.
این نکته ایست مهم برای مواجهه با بسیاری از مشکلات

و اما در مورد اصل مسئله شما که همان ارتباط با خانواده شوهر می باشد به نظر بنده از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

راههای جلب محبت:


  1. نرم و ملایم بودن
  2. خود را محترم دانستن و به دیگران احترام گذاشتن
  3. حق شناسی و تشکر از دیگران
  4. آغاز به سلام
  5. گذشت از لغزشهای دیگران
  6. هدیه دادن
  7. تواضع و فروتنی
  8. به جای عیب جویی از دیگران به اصلاح عیبهای خود پرداختن
  9. سکوت به موقع و حرف زدن به موقع و گوش دادن به موقع
  10. پرهیز از منت گذاشتن
  11. ایمان و عمل صالح
  12. همدردی با دیگران همراه با صداقت نه تظاهر
  13. خوشرویی
  14. کارگشایی و خیر خواهی برای دیگران

مهارتهای اثرگذاری بر دیگران

  1. محبت و صمصمیت


  2. برخورد با نشاط


  3. آغاز مثبت


  4. شنونده خوب بودن


  5. ارج گذاری


  6. رفتار مطلوب


  7. هدیه دادن


  8. گفتار زیبا

در پناه قرآن و عترت موفق باشید

یا علی


چرا برات مهمه
هرجور دوست دارن رفتار کنن
تو زندگی خودت وبکن وازش لذت ببر

من مرگ موش رو برای خونواده ی شوهرت پیشنهاد میکنم (اصلا هم اثرش نمیمونه :Nishkhand:)
سعی کن بری دنبال شوهر برای خواهر شوهر هات،معجزه میکنه،درضمن این مشکلات رو به شوهرتون هم بگید و تنها باهاش روبرو نشید
الان خانواده ی ما هم وضع همینه،برادر کوچیکترم ازدواج کرده،ولی سه تا از چهارتا خواهر هی دارن زیر زیری عروس رو اذیت میکنن

سلام
ممنون از نظرات خوبتون :Gol::Gol:
ولی واقعا کنار اومدن باهاشون کار حضرت فیله نه من :Moteajeb!::khaneh:

با سلام

آیا به خانواده همسرتان برمی خورد اگر از همراهی با برنامه ریزی‌های آنها خودداری كنید؟ شاید ، اما این شما هستید كه با نحوه ی صحیح بیان می توانید این رنجش را بر طرف کنید.و فراموش نکنید اگر مدام خواسته های خود را نادیده بگیرید در ناخودآگاه تان همیشه آن ها را مقصر خواهید دانست و نمی توانید از صمیم قلب دوستشان داشته باشید
شما باید با تدبیر خود و شناخت خانواده ی همسرتان به راه حلی درست برسید نمی توان برای همه ی عروس ها ومادر شوهر ها یک نسخه پیچید اما اگر مهارت های ارتباطی تان را قوی کنید موفق خواهید شد
شما با ازداوج نقش همسری را پذیرفته اید اما این نقش به همراه خود نقش های دیگری را به همراه دارد که برای موفقیت در نقش اول نمی توان آن ها را ندیده گرفت مگر می شود پسری را دوست داشت اما نسبت به مادر او احساس مثبت نداشت
هر کسی رگ خوابی دارد هوشمندی یک زن به پیدا کردن این رگ خواب در همسر وخانواده ی اوست به عنوان یک زن ایرانی از من بپذیرید که بهترین راه ورود به قلب آقا پسرها یی که در فرهنگ ما بزرگ شده اند،ارتباطی صمیمانه با خانواده ی آن هاست شما با شکایت های وقت و بی وقت خود از مهر مادری کم نمی کنید آن چیزی که از دست می دهید ارج و منزلت تان در نگاه همسرتان است پس مثل بچه ها وقت خود را به چقلی هدر ندهید بلکه اندیشه کنید و خودتان زمام امور را بدست بگیرید
مادر شوهر شما ممکن است به دلیل تفاوت سن و خواسته هایش کمی بد خلقی کند اما با محبت و سیاست می توانید محبت مادرانه ی او را برای زندگی خود داشته باشید.نقش استراتژیک مادر شوهر در روابط تان را ندیده نگیرید بگذارید احساس نکند در جبهه ی مقابل شماست بلکه حس کند شما هم به او ملحق شدید اگر در ابتدا این حس را به او بدهید خواهید دید که در زمانی که رابطه تان محکم و صمیمی شده است ،قادر خواهید بود چون دونفر انسان عاقل و بالغ مشکلاتتان را با هم حل کنید
در ضمن فراموش نکنید در عین صمیمیت ،باید رابطه تان را به گونه ای بسازید که حریم ها بین شما باقی بماند این بهترین راه برای جلوگیری از تنش است
گاهی اوقات ما جوان ها فراموش می کنیم ، زندگی مان را مدیون چه کسانی هستیم پدر ومادر خود و پدر ومادر همسرمان کسانی که ما دو نفر را بزرگ کردند و فوت و فن زندگی را آموختند واکنون ما و همسرمان فرصت عاشقانه دوست داشتن همدیگر را پیدا کردیم .این به معنی حذف بقیه نیست. بزرگوارانه برای سهیم کردن زنی دیگر در قلب شوهرتان پیش قدم شوید از او بخواهید گاهی تنها به خانه ی مادرش برود. هدیه هایی تهیه کنید که به مادرش بدهد و بدین گونه محبت شوهر شما به مادرش در تقابل با شما نخواهد بود

موضوع قفل شده است