عقلی که از دست رفت!

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عقلی که از دست رفت!

[="Blue"]بسم رب المهدی عح

با عرض سلام و ادب

حدیثی با این مصمون آیا صحت دارد یا نه؟ اگر چنین حدیثی وجود دارد در دسته کدام احادیث قرار می گیرد؟

هر گناهی که انسان میکند ولو بعدا توبه کند و توبه اش پذیرفته شود منجر به از دست دادن قسمتی از عقل او میشود، عقلی که از دست میرود و هرگز بازنمیگردد

نمیدونم از کیه؟سندش چیه؟ متن عربیش رو هم نمیدونم، فقط استادمون اینو گفته!
این بود که مزاحم شما شدم، اگر پیداش کردید لطفا، متن عربی، سند و بررسی حدیث رو لطف کنید قرار بدید

با تشکر از شما[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مجید

زینبیون;770092 نوشت:
بسم رب المهدی عح

با عرض سلام و ادب

حدیثی با این مصمون آیا صحت دارد یا نه؟ اگر چنین حدیثی وجود دارد در دسته کدام احادیث قرار می گیرد؟

هر گناهی که انسان میکند ولو بعدا توبه کند و توبه اش پذیرفته شود منجر به از دست دادن قسمتی از عقل او میشود، عقلی که از دست میرود و هرگز بازنمیگردد

نمیدونم از کیه؟سندش چیه؟ متن عربیش رو هم نمیدونم، فقط استادمون اینو گفته!
این بود که مزاحم شما شدم، اگر پیداش کردید لطفا، متن عربی، سند و بررسی حدیث رو لطف کنید قرار بدید

با تشکر از شما


با صلوات بر محمد آل محمد
و سلام و عرض ادب
پرسش گر گرامی روایت فوق در کتاب محجه البیضاء جلد 8 ص 160 آمده است:
و قد قال النبی صلّى الله عليه وآله و سلم لمعاذ...فقد اوحی الله عز و جل الی داوود علیه السلام... ولذلک قال علیه السلام: مَن قارف ذنباً فارقه عقلٌ لا يَرجِع إليه أبداً؛ كسي كه با گناه همراه شود پس به تحقيق جدا مي شود بخشي از عقل او در حالي كه هرگز به سوي او باز نمي گردد.»

با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام و عرض ادب
شرحی بر این روایت دیدم که خدمت شما ارسال می نمایم:
[=mitra] مقصود از این عقل، عقل عملی است. هر عمل خوب یک کار عقلی است و با عمل خوب وزن خوبی آدم بالا می رود یعنی بر عقل او افزوده می شود، و اگر کار بیهوده بکند یا خلاف و گناه بکند در حالی که در این لحظه و ساعت می توانست کار صحیح یعنی عقلانی بکند مقداری از کسب عقل را از دست می دهد که وقتی این کسب از دست رفت دیگر جبران آن ممکن نیست.[=mitra]توبه خود یک کار خوب و عقلانی است و با توبه به عقل آدم افزوده می شود. اما نمی تواند آن ساعتی که در گناه یعنی بی عقلی مصرف کرده جایگزین کند.[=mitra]مگر این که توبه ای بکند که گناهان را تبدیل به حسنات می کند. قرآن می فرماید:
الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدّل اللهُ سیئاتهم حسنات (سوره فرقان/ آیه70)

با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام و عرض ادب
مرحوم کاشانی در محجه در مورد سند روایت این گونه آورده است:« اخرجه ابو نعیم فی الحلیه من حدیث عمران بن حصین بن عمر العدنی ضعفه الجمهور کما فی المغنی»
در ضمن این روایت؛ در مجامع روایی و در نرم افزار نور3 نیامده است.

[="Blue"]

مجید;771756 نوشت:
مقصود از این عقل، عقل عملی است.

سلام
متشکر از پاسخگویی
خب عقل تقسیم میشه به عقل نظری، عملی و ابزاری

اگر منظور عقل عملی هست پس به عقل نظری که موجب تشخیص خوب و بد هست هیچ ربطی نداره[/]

[="Blue"]

مجید;771758 نوشت:
ضعفه الجمهور

متوجه نشدم استاد
منظورتون اینه که این حدیث نزد اهل سنت(جمهور) ضعیفه؟![/]

با سلام

عین عبارت روایتی که در پرسش مطرح شده، در کتب روایی شیعه و اهل سنت مشاهده نشد، اما در منابع حدیثی شیعه روایاتی به این نکته اشاره می‌کنند که هوای نفس، تخریب کننده عقل است؛ مانند:
1. «یَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَکَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِه...‏‏»؛ امام موسای کاظم(ع) خطاب به هشام فرمود: کسی که سه چیز را بر سه چیز مسلط کند مانند این است که هوای نفسش را در از بین بردن عقلش یاری نمود. کسی که نور تفکرش را با آرزوهای درازش خاموش کند؛ و کسی که دقائق حکمتش را با حرف‌های زیادی محو کند، و کسی که نور عبرت را با خواهش‌های نفسانی خاموش کند، گو این‌که هوای نفسش را در از بین بردن عقلش یاری رساند.
2. امام صادق(ع): «وَ الْهَوَى عَدُوَّ الْعَقْلِ وَ مُخَالِفَ الْحَقِّ وَ قَرِینَ الْبَاطِل‏»؛ پیروى از خواهش‌هاى نفسانى، دشمنی با عقل، مخالف با حقّ و همنشینی با باطل را به دنبال خواهد داشت.
3. امام علی(ع): «طَاعَةُ الْهَوَى‏ تُفْسِدُ الْعَقْلَ»‏؛ پیروی از هوای نفس عقل را فاسد می‌کند.
4. امام علی(ع): «غَلَبَةُ الْهَوَى‏ یُفْسِدُ الدِّینَ وَ الْعَقْلَ‏»؛ تسلط هوای نفس بر انسان دین و عقلش را از بین می‌برد.

زینبیون;771773 نوشت:
متوجه نشدم استاد
منظورتون اینه که این حدیث نزد اهل سنت(جمهور) ضعیفه؟!

با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی آن چه که خدمت شما ارسال گردید مطالبی بود که مرحوم فیض کاشانی در محجه آورده بودند.
اما آن چه که در مورد بررسی سندی این روایت در داریه آمده این گونه است:
ابو نعیم: عامي مشهور ثقة عندهم إلا أن فيه ميلا إلى أهل البيت‏
عمران بن الحصين:‏ إمامي،ثقة على الظاهر،من السابقين الذين رجعوا الى أمير المؤمنين(ع)
طبقة : النبي صلى الله عليه و آله(جخ) - أمير المؤمنين عليه السلام(جخ)
لقب : الخزاعي(جخ)
در ضمن روایت در میزان الحکمه، جلد2، صفحه987 که البته این کتاب نیز از محجه نقل کرده ، آمده است.
موفق باشید
موضوع قفل شده است