جمع بندی آیا حضرت ابراهیم با خواهر خود ازدواج کرد؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حضرت ابراهیم با خواهر خود ازدواج کرد؟

با سلام، در جایی شنیدم ساره خواهر ناتنی حضرت ابراهیم بوده و یا حتی اگر برادر زاده او ، دختر حاران و خواهر لوت بوده در این صورت هم ازدواج آنها از نظر اخلاقی مشکل داشته ، این مساله چطور توجیه میشود ؟ لطفا با اسناد و دلایل تاریخی به من پاسخ دهید .

در جایی گفته شده حاران عموی ابراهیم بوده و نه برادر او، اما مدارک کافی ارائه نشده .

و این هم شجره نامه ای که به من ارائه شده است ، لطفا خطاهای آن را اصلاح فرمایید با اسناد و دلایل معتبر .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

به من بیاموز;769735 نوشت:
با سلام، در جایی شنیدم ساره خواهر ناتنی حضرت ابراهیم بوده و یا حتی اگر برادر زاده او ، دختر حاران و خواهر لوت بوده در این صورت هم ازدواج آنها از نظر اخلاقی مشکل داشته ، این مساله چطور توجیه میشود ؟ لطفا با اسناد و دلایل تاریخی به من پاسخ دهید .

با عرض سلام و ادب.

ساره و ابراهیم پسر عمو - دختر عمو و پسر خاله- دختر خاله بودند.به این بیان که:

«لاحج» پیامبر، دو دختر دوقلو داشت که پدر ابراهیم(ع) و عموی ابراهیم(ع) با این دو خواهر ازدواج کردند. ابراهیم(ع) از یک خواهر و ساره از خواهر دیگر تولد یافت. این بود که ساره و ابراهیم، هم عموزادگان یکدیگر بودند و هم دخترخاله و پسرخاله. البته مادر ساره پیش از ازدواج با عموی ابراهیم، با برادر ابراهیم به نام هامان ازدواج کرده بود و لوط پیامبر نتیجه آن ازدواج بود. از این رو لوط، هم برادرزاده و هم خاله زاده ابراهیم بود، و ساره و لوط از طرف مادر، خواهر و برادر بودند.[1]

بنابراین این سخن که حضرت ابرهیم(ع) و ساره با هم برادر و خواهر یا عو و برادرزاده بودند،باطل است.

پی نوشتها:
[1].کافی، ج8، ص370.

با سلام

ساره(همسر حضرت ابراهیم خلیل الله)

((ساره )) دختر خاله حضرت ابراهیم خلیل بود. از نظر شرایطى که باید یک زن داشته باشد نظیر نداشت . از اعتدال قامت و زیبائى خیره کننده اى برخوردار بود. به همین جهت نیز همسر او نظر به غیرت مردانگى در سفرهاى خود از بین النهرین به سوریه و از آنجا به فلسطین و سرزمین کنعانیان واز آنجابه مصر، خاطرش از جانب او جمع نبود و تمام سعى خود را مبذول مى داشت تاچشم بیگانه به ساره نیفتد و دردسرى برایش به وجودنیاید.
با همه احتیاطى که به عمل مى آورد، هنگامى که از فلسطین وارد مصر شد، مرزداران مصرى توانستند ساره را ببینند، زن و مرد را آوردند و به پادشاه مصر تحویل دادند، به این امید که در قبال آن کار جایزه خوبى از پادشاه خود بگیرند. پادشاه مصر از ابراهیم پرسید این زن چه نسبتى با تو دارد؟ ابراهیم گفت : او خواهر من است . به این نیت که اولا هر زن با ایمانى خواهر دینى شوهر خود هم هست و ثانیا اگر پادشاه مصر درباره ساره سخن بگوید، براى او که شوهر ساره بود، مصیبت بار و دردناک نباشد و پادشاه تصور کند درباره خواهر ابراهیم که بلامانع است سخن مى گوید نه همسر او! با این وصف ابراهیم ساره را به خدا سپرد و در انتظار عکس العمل خدا نشست . پادشاه که هنوز رخسار دلفریب ساره را ندیده بود دستور داد او را به حرمسرا ببرند و تحویل زنان دهند تا چنانکه باید بیارایند و چون از هر جهت آماده شد او را خبر کنند. همینکه پادشاه مصر خواست به ساره نظر بیفکند برقى چشمش را خیره کرد و از هوش رفت و به دنبال آن به زمین خورد.وقتى به هوش آمد و باردوم خواست به وى نظرکندبازچشمش خیره شدوازهوش رفت . پس ازآنکه به هوش آمد دستور دادابراهیم رابیاورند تا درباره ساره از وى توضیح بیشترى بخواهد.وقتى پرسید:توضیح بده این زن چه نسبتى با تو دارد؟ حضرت ابراهیم که فرصت را مناسب دید، فرمود: او همسر من است و اینکه گفتم خواهر من است به این منظور بود که احتمال مى دادم تو نظر سوئى نسبت به او داشته باشى و براى من که شوهراو هستم بیش ازحد ناگوارباشد. ابراهیم در آن وقت مى دانست که شاه مصر ضربت کوبنده خود را دریافته است و از صدمه اى که دیده است ، توضیح بیشترى مى خواهد هر چه بود این پیشامد ممکن بود براى هر تازه واردى به مصر روى دهد. ولى ابراهیم و ساره که محبوب خدا بودند در این امتحان و پیشامد، پیروز شدند و از هر اتفاق سوئى بر کنار ماندند. پادشاه مصر دستور داد ساره را با همان لباس و جواهرات به شوى خود ابراهیم تحویل دهند و گفت اجازه دارد که آزادانه و با کمال آسایش و آرامش در کشور او به سر برند. ابراهیم که به واسطه قحطسالى از فلسطین به مصر آمده بود، سالها در مصر ماند. پادشاه مصر که پى به شخصیت ممتاز ابراهیم و همسرش ساره برده بود، به علاوه دخترى که از خاندان نجیب و محترم مصر بود به رسم آن روز به عنوان مددکار ساره به ابراهیم بخشید. این زن همان ((هاجر)) است که بعدها به پیشنهاد ساره چنانکه گفتیم با حضرت ابراهیم ازدواج کرد و اسماعیل پسر نخستین وى از او متولد گردید. ابراهیم پس از چندین سال که در مصر اقامت داشت ، چون آثار خشکسالى از فلسطین بر طرف شده بود به آنجا بازگشت و بار دیگر در آنجا رحل اقامت افکند و به کار هدایت خلق همت گماشت . گفتیم که ابراهیم و ساره سالها با هم زندگى کردند ولى صاحب فرزندى نشدند که روزنه امیدى در شبستان زندگیشان پدید آورد و یادگارى از آنان باشد. یازده سال پس از آنکه ابراهیم از هاجر صاحب پسرى شد، خداوند مهربان ساره را نیز بى نصیب نگذاشت و اجر فداکارى و گذشت او را که حاضر شده بود براى خود هوو بیاورد و همسرش از هووى او صاحب فرزندى شود، به او داد. ابراهیم 120 سال داشت و ساره نود ساله بود. فرشتگانى که ماءمور تنبیه قوم لوط بودند و به شهرهاى ((سدوم )) مى رفتند شب هنگام به خانه ابراهیم در آمدند تا به وى مژده دهند که بر خلاف موازین طبیعى ، ساره در همان سن و سال از وى آبستن خواهد شد و پسرى مى آورد و این اجر اوست که حاضر شد نسل پاک پیامبر خدا باقى بماند ولو از زن دیگر غیر از خود او باشد! خداوند، خود ماجرا را در سوره هود شرح مى دهد. (فرستادگان آمدند وبه ابراهیم مژده دادند و گفتند: سلام ! ابراهیم گفت : سلام برشما! به دنبال آن ، چیزى نگذشت که گوساله اى بریان براى آنان آورد. همینکه ابراهیم دید دست آنان به طرف غذا دراز نمى شود، از آنان بد گمان شد و ترسى به دل گرفت . فرشتگان گفتند: مترس که ما فرستادگان خدا به سوى قوم لوط هستیم . در این هنگام زن ابراهیم (ساره که متوجه شد مهمان فرشتگانند) ایستاده بود و فرشتگان را مى نگریست ، خندید! ما به ساره مژده دادیم که فرزندى به نام ((اسحاق )) خواهد آورد و پس از اسحاق هم یعقوب است . ساره گفت : واى بر من ! من مى زایم و حال آنکه پیرى فرتوت هستم و شوهرم نیز کهنسال است چه خبر شگفت انگیزى ؟! فرشتگان گفتند: آیا از اراده خدا تعجب مى کنى ؟این موضوع رحمت وبرکت خدابر شما خاندان نبوت است ، خدایى که همه او راسپاس مى گویند و داراى مجد و عظمت است)). بدینگونه خداوند جهان از ساره بانوى پیرى که هیچ انتظار نمى رفت حامله شود، پسرى به وجود آورد که نام او را ((اسحاق )) نهادند. اسحاق پدر حضرت یعقوب است . لقب یعقوب ((اسرائیل )) بود، پس یعقوب جد انبیاى بنى اسرائیل یعنى موسى و داوود و سلیمان و زکریا و عیسى و یحیى و دیگران است . این فقط یک معجزه بود وگرنه هیچ علمى نمى تواند بپذیرد که زنى در سن نود سالگى آبستن مى شود. معجزه یعنى انجام کارى حیرت انگیز با اراده الهى که قدرت بشرى از انجام آن به عجز آید. وقتى ابراهیم دید در سر پیرى صاحب دو پسر زیبا شده است شکر خدا را به جاى آورد و گفت : (خدا را سپاس مى گویم که در سن پیرى اسماعیل و اسحاق را به من موهبت کرد، آرى خداى من ، دعاى بندگان را مى شنود).

به من بیاموز;769735 نوشت:
با سلام، در جایی شنیدم ساره خواهر ناتنی حضرت ابراهیم بوده و یا حتی اگر برادر زاده او ، دختر حاران و خواهر لوت بوده در این صورت هم ازدواج آنها از نظر اخلاقی مشکل داشته ، این مساله چطور توجیه میشود ؟ لطفا با اسناد و دلایل تاریخی به من پاسخ دهید .

با سلام. علم تاریخ، چیزی فرای از روایات یهودی و اسلامی، پیرامون ابراهیم نمی داند، پس بحث بیشتر روایی است. در روایت تورات، ساره خواهر ناتنی ابرام است که بعدها ابراهیم نامیده میشه. توجیه مسئله هم اینه که در شریعت نوح، این ازدواج ایرادی نداشته است.

rejection;769963 نوشت:
با سلام. علم تاریخ، چیزی فرای از روایات یهودی و اسلامی، پیرامون ابراهیم نمی داند، پس بحث بیشتر روایی است. در روایت تورات، ساره خواهر ناتنی ابرام است که بعدها ابراهیم نامیده میشه. توجیه مسئله هم اینه که در شریعت نوح، این ازدواج ایرادی نداشته است.

با سلام
دوست گرامی از کجای شریعت نوح ع چنین برداشتی کرده اید
حتی اگر بخواهیم طبق نظر برخی از مفسران صابئین را ا ز پیروان آیین حضرت نوح بدانیم
چنین چیزی وجود نداشته است چون خود زندگی حضرت نوح گواه بر این بود

از طرفی روایات در مورد ابراهیم ع خبر دیگری از ازدواج به ما میدهد
در مورد حراني‏ها که چنین نبوده در مورد ازدواج با محارم
ازدواج: آنها تنها ازدواج با هم‏كيش خود را روا مي‏دانستند و ازدواج با غير هم‏كيش را موجب خروج از دين حراني مي‏دانستند.
اما تنها اشاره ای که در این مورد شده به فرقه صابئان مندائي که باز نمیتوان به گفتار آمده در کتب آنها استناد کرد و جمع هر ۲ برداشت باز معنی ازدواج با خواهر ناتنی را نمیدهد :
ازدواج درونی: بر اساس اعتقادات این قوم، ازدواج با غیر مندائی ممنوع و موجب خروج از این دین می‏شود.
ازدواج: بنا بر آيين قوم مندائي ازدواج با خواهر، عمّه، خاله، جدّه، خواهرزاده، خواهران ناتني و خواهران زن تا پيش از مرگ زن، براي مردان حرام است و ازدواج با برادر، دايي، عمو، پدربزرگ، مادربزرگ، برادرزاده و برادر ناتني براي زنان حرام است.
ضمن اينكه به طور كلي ازداوج با غير هم‏كيش، حرام است.

رضا;770043 نوشت:
با سلام
دوست گرامی از کجای شریعت نوح ع چنین برداشتی کرده اید
حتی اگر بخواهیم طبق نظر برخی از مفسران صابئین را ا ز پیروان آیین حضرت نوح بدانیم
چنین چیزی وجود نداشته است چون خود زندگی حضرت نوح گواه بر این بود

از طرفی روایات در مورد ابراهیم ع خبر دیگری از ازدواج به ما میدهد
در مورد حراني‏ها که چنین نبوده در مورد ازدواج با محارم
ازدواج: آنها تنها ازدواج با هم‏كيش خود را روا مي‏دانستند و ازدواج با غير هم‏كيش را موجب خروج از دين حراني مي‏دانستند.
اما تنها اشاره ای که در این مورد شده به فرقه صابئان مندائي که باز نمیتوان به گفتار آمده در کتب آنها استناد کرد و جمع هر ۲ برداشت باز معنی ازدواج با خواهر ناتنی را نمیدهد :
ازدواج درونی: بر اساس اعتقادات این قوم، ازدواج با غیر مندائی ممنوع و موجب خروج از این دین می‏شود.
ازدواج: بنا بر آيين قوم مندائي ازدواج با خواهر، عمّه، خاله، جدّه، خواهرزاده، خواهران ناتني و خواهران زن تا پيش از مرگ زن، براي مردان حرام است و ازدواج با برادر، دايي، عمو، پدربزرگ، مادربزرگ، برادرزاده و برادر ناتني براي زنان حرام است.
ضمن اينكه به طور كلي ازداوج با غير هم‏كيش، حرام است.

با سلام. خیلی خلاصه مفید:

1.صابئین مندایی، پیروان حضرت یحیی هستند و نه حضرت نوح.

2. وقتی از منظر یهودیت به مسئله می نگریم، چیزی که در منابع یهودی به عنوان شریعت نوح شناخته می شود را نیز به عنوان شریعت نوح خواهیم شناخت که تا جایی که من می دانم، فاقد تحریم ازدواج با خواهرخوانده است.

yalda solimani;769937 نوشت:
خداوند مهربان ساره را نیز بى نصیب نگذاشت و اجر فداکارى و گذشت او را که حاضر شده بود براى خود هوو بیاورد و همسرش از هووى او صاحب فرزندى شود، به او داد.ابراهیم 120 سال داشت و ساره نود ساله بود. فرشتگانى که ماءمور تنبیه قوم لوط بودند و به شهرهاى ((سدوم )) مى رفتند شب هنگام به خانه ابراهیم در آمدند تا به وى مژده دهند که بر خلاف موازین طبیعى ، ساره در همان سن و سال از وى آبستن خواهد شد و پسرى مى آورد و این اجر اوست که حاضر شد نسل پاک پیامبر خدا باقى بماند ولو از زن دیگر غیر از خود او باشد!

آیا حقیقت داشته که ساره بعد ها راه حسادت در پیش گرفت و هاجر را ختنه کرد و ... ؟

به من بیاموز;770312 نوشت:
آیا حقیقت داشته که ساره بعد ها راه حسادت در پیش گرفت و هاجر را ختنه کرد و ... ؟

با سلام
هجرت حضرت هاجر و حضرت اسماعیل به سرزمین بی آب و علف حجاز، یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ است که نهایتأ منجر به ایجاد شهر مکه ( حرم امن الهی) و تجدید بنای خانه کعبه می گردد. اما همیشه در بیان علت این مهاجرت، نقل های مختلفی مطرح می شود که در برخی از آنها علت اصلی، حسادت ساره و در برخی دیگر، تغییر رفتار هاجر با ساره، بعد از تولد حضرت اسماعیل مطرح است.
[h=4]به عنوان نمونه در تورات کنونی اینطور نقل می شود که؛ بعد از باردار شدن ساره به اسحاق و تولد اسماعیل، روزی ساره به ابراهیم می گوید: این کنیز و فرزندش را از من دور کن، زیرا نمی خواهم در ارث با اسحاق شریک باشد. بعد از شنیدن این سخن، حضرت ابراهیم آزرده می شود که وحی او را مورد خطاب قرار داده و می گوید: به سخن همسرت عمل کن و او را نرنجان که ما به اسماعیل امتی عظیم می بخشیم. و در برخی کتب قصص انبیاء نیز ماجرا اینگونه نقل شده است که بعد از تولد حضرت اسماعیل، رفتار هاجر دگرگون می شود و نسبت به ساره تکبر و فخر فروشی می کند که این رفتار بر ساره گران می آید و از حضرت ابراهیم درخواست می کند تا آن دو را از او دور کند که در نتیجه خدا فرمان می دهد آن ها را به بیابان های حجاز ببرد. در این رابطه تنها آیه ای که در قرآن کریم به این مهاجرت اشاره کرده، آیه ۳۷ سوره ابراهیم است که از جزئیات آن سخنی به میان نیامده است.[/h]

سلام

تورات و انجیل خیلی زیاد دستخوش تحریف شدن .. و آنچنان نمیشه روشون حساب کرد .. آنچه که میدونیم اینه که پیامبران و امامان گناه نمیکنن بخصوص از این جنس خطاها که حتی از فطرت انسان بدوره ..

در زمینه ی تحریفات تورات و انجیل بهتون توصیه میکنم که سخنرانی های آقای رائفی پور رو نگاه کنید چون با سند و مدرک نشون میده که چه بلایی سر این کتب آوردن و چقدر ، عمدا، مطالب رو اشتباه ترجمه کردن ... فاتحه ی حضرت داوود (ع) رو که بدجور خوندن !! و کلا سعی کردن تا پیامبران رو انسانهایی با گناهان عجیب و غریب معرفی کنن !!

به پیامبران و امامانی که ریشه و اصل درخت اسلام هستن حمله کردن .. چون ریشه ی درخت رو که بخشکونی تمام شاخ و برگ و میوه درخت نابود میشه ! پس حضرت ابراهیم (ع) هم از این قاعده مستثنی نیست ... خوب سیاستی رو در پیش گرفتن ، غافل از اینکه قرآن دستشون رو همیشه رو کرده ...:ok:

با عرض سلام و ادب.

باتوجه به اینکه بخش زیادی از پست های ایجاد شده،خارج از موضوع اصلی تاپیک می باشد،حذف خواهد شد.دوستان لطف کنند،موضوعات غیر مرتبط را در تاپیکی مستقل به بحث بگذارند.

به من بیاموز;770312 نوشت:
آیا حقیقت داشته که ساره بعد ها راه حسادت در پیش گرفت و هاجر را ختنه کرد و ... ؟

با عرض سلام و ادب

متأسفانه در کتب مقدس که قطعاً تحریف شده اند،مطالبی در رابطه با انبیاء و برخی بزرگان الهی گفته می شود که انسان از نسبت دادن آنها به افراد عادی هم شرم دارد.از جمله شخصیتهایی که در کتب مقدس مورد بی مهری و بی انصافی قرار گرفت بانوی بزرگوار ساره همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام) است.حال آنکه مراجعه به منابع روایی اسلامی و شیعی خلاف آن مطالب را ثابت می کند.
به نظر می رسد این طرز برداشت از شخصیت زنانی چون ساره و هاجر، که لیاقت پرورش پیامبرانی چون اسحاق و اسماعیل را در دامان خود داشتند بسیار سطحی و عوامانه است. ساره به استناد کتب تاریخی و روایی جزو زنان برتر بهشتی است، کسی که به تصریح قرآن در بشارت تولد اسحاق، شخصأ مورد خطاب و تکلم فرشتگان قرار می گیرد و مانند حضرت خدیجه، با وجود مکنت مالی بسیار، زیبایی ظاهری و تعدد خواستگاران، دل به ارزش های الهی و انسانی جوانی یتیم می بندد و تمام دارایی خود را در راه گسترش توحید در اختیار او قرار می دهد و اولین زنی است که به حضرت ابراهیم ایمان آورده است.

پرسش:
گفته می شود ساره خواهر ناتنی حضرت ابراهیم بوده این مساله چطور توجیه میشود ؟ همچنین آیا حسادت ساره نسبت به هاجر و ختنه کردن او صحت دارد؟

پاسخ:
ساره و ابراهیم پسر عمو - دختر عمو و پسر خاله- دختر خاله بودند.به این بیان که:
«لاحج» پیامبر، دو دختر دوقلو داشت که پدر ابراهیم(ع) و عموی ابراهیم(ع) با این دو خواهر ازدواج کردند. ابراهیم(ع) از یک خواهر و ساره از خواهر دیگر تولد یافت. این بود که ساره و ابراهیم، هم عموزادگان یکدیگر بودند و هم دخترخاله و پسرخاله. البته مادر ساره پیش از ازدواج با عموی ابراهیم، با برادر ابراهیم به نام هامان ازدواج کرده بود و لوط پیامبر نتیجه آن ازدواج بود. از این رو لوط، هم برادرزاده و هم خاله زاده ابراهیم بود، و ساره و لوط از طرف مادر، خواهر و برادر بودند.[1]

بنابراین این سخن که حضرت ابرهیم(ع) و ساره با هم برادر و خواهر یا عمو و برادرزاده بودند،باطل است.
در مورد حسادت ساره نسبت به هاجر هم باید بگوییم:
متأسفانه در کتب مقدس که قطعاً تحریف شده اند،مطالبی در رابطه با انبیاء و برخی بزرگان الهی گفته می شود که انسان از نسبت دادن آنها به افراد عادی هم شرم دارد.از جمله شخصیتهایی که در کتب مقدس مورد بی مهری و بی انصافی قرار گرفت بانوی بزرگوار ساره همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام) است.حال آنکه مراجعه به منابع روایی اسلامی و شیعی خلاف آن مطالب را ثابت می کند.

به نظر می رسد این طرز برداشت از شخصیت زنانی چون ساره و هاجر، که لیاقت پرورش پیامبرانی چون اسحاق و اسماعیل را در دامان خود داشتند بسیار سطحی و عوامانه است. ساره به استناد کتب تاریخی و روایی جزو زنان برتر بهشتی است، کسی که به تصریح قرآن در بشارت تولد اسحاق، شخصأ مورد خطاب و تکلم فرشتگان قرار می گیرد و مانند حضرت خدیجه، با وجود مکنت مالی بسیار، زیبایی ظاهری و تعدد خواستگاران، دل به ارزش های الهی و انسانی جوانی یتیم می بندد و تمام دارایی خود را در راه گسترش توحید در اختیار او قرار می دهد و اولین زنی است که به حضرت ابراهیم ایمان آورده است.

پی نوشتها:
[1].کافی، ج8، ص370.

موضوع قفل شده است