نحوه‌ی رفتار و برخورد با افرادی که با ما همفکر و هم عقیده نیستند

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نحوه‌ی رفتار و برخورد با افرادی که با ما همفکر و هم عقیده نیستند

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
در مقابل ارتباط داشتن با اشخاصی که از لحاظ دینی بی توجه هستند و مطالب سخیف و سبک در مجالسشان مطرح میکنند ، وظیفه ما چیست ؟

اینها فامیل و یا دوستان فامیل و دوستان خانواده هستند و از طرفی خانواده اصرار بر برقراری این ارتباط ها دارند چون اینها کسانیکه هستند همچون بازیگران و شخصیت های مشهور و از دید خانواده پس زدن این ارتباط ها به صلاح نیست .

از لحظه ورود به مجالس ایشان چیزی گفته نمیشود جز مسائل مادی و جوک های زشت و بی احترامی به دین و عقایدمذهبی و غیره.

در صورت ترک مجلس به ایشان بر میخورد و دلخوری پیش می آید . روابط تیره و تار میشود و انگ بی احترامی کردن به بزرگتر به بنده زده میشود .

از طرف دیگر اگر بخواهم جواب بدهم قشقرقی بزرگتر به راه میفتد ! عملا میتوانم سکوت کنم و فقط بشنوم و در آخر مجلس احساس گناه میکنم ، گناه از اینکه چرا دستهای من را بستنند تا نتوانم از دینم دفاع کنم .

آدم حاضرجواب و آماده ای هستم و توان جواب دادن را دارم اما نتیجه اش بی شک تیره و تار شدن روابط و به قول خانواده سرافکندگی آنهاست .

لطفا راهنمایی بفرمایید.

با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
آنچه معلوم است شما نسبت به اعتقادات خودتان پای بند و دوست ندارید کسی نسبت به آن برخورد سست و مغرضانه ای داشته باشد، این روحیه به نوبه خود جای تحسین دارد.
با بیان این مقدمه عرض کنیم که:
دوست خوبم، طبق سیره اهل بیت علیهم السلام وظیفه ما این است، تا جایی که امکان دارد با مومنین مدارا کنیم، مگر اینکه رفتارها و برخورد ها به طور یقین حرام باشد، و باعث تضعیف دین واقع شود، در چنین شرایطی وظیفه ما فرق خواهد کرد.
اگر می توان با دلیل و استدلال دفاع کرد، خوب طبیعی است که بهترین شیوه پاسخ با چنین روشی است.
اگر توانایی استدلال را نداریم و می دانیم که سکوت ما فایده ای ندارد، حضور در آن مجلس چه بسا مصلحت نباشد.
اگر توانایی استدلال را داریم منتها شرایط بیان و دفاع جور نیست، می توان یا صبر کرد، یا از فرد بخواهیم که در یک شرایط دیگری بحث را گفتگو و بررسی کنید.
اما آنچه در مورد شرایط شما می توان به عنوان راهکار پیشنهاد داد، عبارت است:
1. احتمالا به خاطر برانگیختن حساسیت شما آنها چنین مباحثی را مطرح می کنند، اگر کشف کردید که چنین انگیزه ای هست، می توانید با صبوری و تکریم آنها و قوی کردن رابطه عاطفی از تحقق چنین افکار و برخوردی جلو گیری کنید.
2. یقیننا قصد مغرضانه ای دارند، می توانید با حفظ ادب و حرمت و با روحیه شوخ طبعی پاسخ را بدهید، منتها با بیان شوخ طبع گونه( چون در این صورت نه بحث خیلی جدی می شود، نه آنها می توانند جسارت کنند)، یا از انها بخواهید که در یک فرصت دیگری این موضوع را با همدیگر به بحث و گفتگو بپردازید.یعنی در یک فضای دیگری می توانید با آنها صحبت و جواب دندان شکنی بدهید.
3. و یا اگر شرایط طوری است که نمی توانید، جواب بدهید و اصرار آنها برای رفتارهای توهین آمیز و مسخره بیشتر است، و حتی شما با شوخی هم وارد شوید، آنها شدیدتر برخورد می کنند، می توانید با گرفتن بهانه هایی در چنین مجالسی حضور پیدا نکنید.( و یا اگر چاره ای جز حضور نیست، می توانید وقت خیلی کم و مختصر را برای آنها اختصاص دهید)
4. می توانید مجلس را بدست بگیرید، مثلا: با بیان مسائل تاریخی، یا جک های سالم و... همه را متوجه خودتان بکنید، البته نترسید که مورد قضاوت آنها واقع شوید، اتفاقا با این روش شاید صمیمیت هم بیشتر شود، و آنها هم از مطرح کردن حرف و حیث های ناجور خود داری کنند. مختصری همراهی کردن آنها( با حفظ ادب و احترام و چارچوب شرع) اشکالی ندارد.
5. در بیان و گفتارتان به هیچ وجه بی ادبی و بی احترامی نکنید، همواره شما آنها را تکریم کنید و با مهر و محبت آنها را تحویل بگیرید، تا ان شاء الله بتوانید در اصلاح رفتار آنها موثر واقع شوید.
6. این مقاله را اگر خواستید، مطالعه کنید.
مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سیره نبوی

[="Purple"]

نشاط;769311 نوشت:
مگر اینکه رفتارها و برخورد ها به طور یقین حرام باشد، و باعث تضعیف دین واقع شود، در چنین شرایطی وظیفه ما فرق خواهد کرد.

سلام استاد.... میشه اینو توضیح بدین؟؟؟
منظور از تضعیف دین چیه؟؟؟ خب اون فرد داره عقاید شخصی خودشو بیان میکنه و اگه مخالفتی م صورت بگیره حتی باوجود کم اوردن میگه این طرز تفکر منه واین به تو وعقایدت لطمه ای وارد نمیکنه که اینجوری موضع میگیری...
حالا در چه صورت این بیان عقاید باعث تضعیف دین میشه؟؟؟
افراد زیادی هستن که اینجوری برخورد میکنن و خیلیم اصرار دارن گفته هاشون درسته! خیلیا منکر اعتقادات و باورهامون میشن و خیلیا سعی دارن شبهه وارد کنن و اکثرا یه جوریه انگار دارن فقط عین طوطی چیزهایی که شنیدنو تکرار میکنن و فقط ادعا دارن حتی یه دفه زحمت مطالعه به خودشون درباره حرفایی که میزنن رو نمیدن ولی این حق رو به خودشون میدن درمورد کوچیکترین چیزهام اظهارنظرکنن و خودشونو محق بدونن!
ولییییی بعد کلی کلنجار رفتن و سروکله زدن بااینجور ادما خیلیاشون میگن خب تو یه جور باوروتفکری داری و من یه جور!! حتی نمیخوان کمی فکرکنن شاید دراشتباهن و به تعبیری خواب نیستن خودشونو به خواب زدن،حالا ماچه جوری تشخیص بدیم افکار شخصی طرف تاثیری روی دین میزاره باعث تضعیفش میشه یاخیر؟؟؟[/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;769314 نوشت:

سلام استاد.... میشه اینو توضیح بدین؟؟؟
منظور از تضعیف دین چیه؟؟؟ خب اون فرد داره عقاید شخصی خودشو بیان میکنه و اگه مخالفتی م صورت بگیره حتی باوجود کم اوردن میگه این طرز تفکر منه واین به تو وعقایدت لطمه ای وارد نمیکنه که اینجوری موضع میگیری...
حالا در چه صورت این بیان عقاید باعث تضعیف دین میشه؟؟؟
افراد زیادی هستن که اینجوری برخورد میکنن و خیلیم اصرار دارن گفته هاشون درسته! خیلیا منکر اعتقادات و باورهامون میشن و خیلیا سعی دارن شبهه وارد کنن و اکثرا یه جوریه انگار دارن فقط عین طوطی چیزهایی که شنیدنو تکرار میکنن و فقط ادعا دارن حتی یه دفه زحمت مطالعه به خودشون درباره حرفایی که میزنن رو نمیدن ولی این حق رو به خودشون میدن درمورد کوچیکترین چیزهام اظهارنظرکنن و خودشونو محق بدونن!
ولییییی بعد کلی کلنجار رفتن و سروکله زدن بااینجور ادما خیلیاشون میگن خب تو یه جور باوروتفکری داری و من یه جور!! حتی نمیخوان کمی فکرکنن شاید دراشتباهن و به تعبیری خواب نیستن خودشونو به خواب زدن،حالا ماچه جوری تشخیص بدیم افکار شخصی طرف تاثیری روی دین میزاره باعث تضعیفش میشه یاخیر؟؟؟

با سلام
واقعا خیلی سخته، قبول می کنم.
منتها ممکن است که اعتقادات مخالفی بیان شود، در صورت امکان صورت صحیح را بیان کنیم، اگر نشد و دیدیم بحث هیچ فایده ای ندارد، و معلوم الحال باشد که دیگران و حضار مواضع ما را بدانند، نیاز به ادامه بحث نیست، هر چند تا میشه در چنین جاهایی حضور نداشته باشیم یا خیلی وقت نگذاریم و یا مجلس را بدست بگیریم.
اما در مورد تضعیف دین: مثل: تمسخر اصول دین و یا طرح مباحثی که باعث سست شدن اعتقادات دیگران در آن باشد و...

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;769314 نوشت:
ولییییی بعد کلی کلنجار رفتن و سروکله زدن بااینجور ادما خیلیاشون میگن خب تو یه جور باوروتفکری داری و من یه جور!! حتی نمیخوان کمی فکرکنن شاید دراشتباهن و به تعبیری خواب نیستن خودشونو به خواب زدن،حالا ماچه جوری تشخیص بدیم افکار شخصی طرف تاثیری روی دین میزاره باعث تضعیفش میشه یاخیر؟؟؟

از طرفی همین که شما شخص را وادار به بحث کردید، هر چند در ظاهر اداعای بی تاثیری را داشته باشد، ولی شما به وظیفه خودتان عمل کردید، و مهم نیست بپذیرد، همین مخالفتها می تواند کمک کند که شخص خود را ذی حق مطلقی نداند، ضمنا برای اطرافیان هم همین مخالف می تواند موجب قضاوت عادلانه هم اتفاق بیافتد.( اگر واقعا حرفهای خوب و محکم و دقیقی ارائه شود، چه بسا برای افکار شخص تاثیر گذار باشد، البته افرادی که اهل سماجت و لج بازی هستند و روحیه مخالف و عدم تسلیم پذیری محض دارند، بحث با این افراد سودی ندارد، ولی در حد اعتراض می توان گفت که من افکار شما رانمی پذیرم)

با سلام

تاثیر معاشرت و مجالست را یعنی شاکله‌ی ما و هویت و شخصیت ما با افرادی که در ارتباط هستیم ساخته می‌شود یعنی بیش از اعمال ما یعنی عمل قطعا خوب یا بد روی ما اثر دارد و سازنده است بیش از اعمال ما چیزی که ما را می‌سازد شخصیت هایی که ما با آن ها در ارتباط هستیم معاشرت ما است آن واقعا یک روایتی هفته های قبل خوانده بودیم برای بعضی بیننده ها هم تعجب برانگیز بود بعضی ها هم به حالت تندی نوشته بودند شما چطور می‌گویید دوست خوب از نماز از روزه مهم تر است بنده نمی‌گویم پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید محکم ترین دستاویز ایمان یک دوست خوب است چون دوست خوب هم شما را نماز خوان هم روزه گیر هم قاری قرآن هم هیئتی می‌کند همه‌ی آن سرچشمه‌ی خوبی ها است سوقت می‌دهد به سمت خیرات عکسش هم همین طور است دوست بد از همه‌ی گناهان بدتر است چون ام الفساد است سرچشمه‌ی همه‌ی بدی ها است و این را جدی بگیرید سعی ما این است که جدا از قرآن و روایات از خودمان نبافیم حرفی نزنیم مستند باشد یا کلام قرآن و حدیث و بزرگانی که از قرآن و حدیث مطلب را گرفتند تاثیر مجالست و معاشرت بسیار فوق العاده است کم اش به اندازه‌ی همان کم زیادش به اندازه‌ی زیاد لذا ببینید چرا اسم دشمن ها آورده می‌شود به ما گفتند لعن کنید یا تبری بجویید؟ اسم شمر می‌آید یزید می‌آید بد ها می‌آید طاغوت ها می‌آید یا با قلبمان یا با زبانمان تبری بجوییم چرا؟ جای سوال است خدا لعنت کند یزید را یکی می‌گوید لعنت بر یزید بقیه می‌گویند بیش بار یا اگر اسم دشمن را می‌نویسیم لعنه الله اگر اسم پیغمبر امامان را می‌نویسیم صلی الله علیه و آله و علیه السلام بگوییم به خاطر این که هر کس را که ما یاد می‌کنیم ارتباط برقرار می‌شود حتی یاد هم می‌کنیم یزید و شمر که مجسمه‌ی بدی ها و طاغوت هستند یاد که می‌کنیم توجه که می‌کنیم روح و قلب ما یک ارتباط برقرار می‌کند با لعن و برائت خودمان را جدا می‌کنیم با قلب و زبان می‌گوییم خدایا من از اعمال او کارهای او بیزار هستم یعنی حتی می‌خواهم عرض بکنم یک کسی که صد ها سال قبل از دنیا رفته طاغوت بدی را ما یاد می‌کنیم با زبان و با قلبمان تبری بجوییم که قاطی نشویم چون قاطی شدن همان و تسری صفات او رفتار او کارهای او منش او در ما اثر منفی می‌گذارد نفس توجه به او در ما تاثیر می‌گذارد چرا از افرادی که ما از او بدمان می‌آید یک کسی اسمش را می‌آورد می‌گوییم حرفش را نزن حالم بد می‌شود یک کسی که ما رفتار بدی با ما داشته یادش می‌کنیم حالمان بد می‌شود معلوم می‌شود یادش که می‌کنیم آن رذائل یا بدی هایش یا یادآوری می‌شود وبرعکسش هر وقت خوب ها را ما یاد می‌کنیم یاد خوب ها روی آدم اثر دارد خود خوب ها را آدم ببیند چه می‌شود حالش خیلی خوب می‌شود چرا به ما فرمودند این همه روایات داریم اسم پیغمبر امامان را بدون ادب نبرید بگویید علیه السلام بگویید صلی الله علیه و آله و سلم چرا نام پیغمبر نهی شدید شده بدون صلوات نگویید چون یاد پیغمبر می‌کنی شارژ می‌شوی و حقش را باید ادا بکنی درود بفرستی بگویی صلی الله علیه و آله ارتباط را قوی تر بکنی یک پله بروی جلوتر لذا می‌خواهم عرض کنم معاشرت که اثر دارد حتی یاد خوب ها و یاد بد ها چرا این قدر یاد خدا بیش از هر چیزی در قرآن سفارش شده «اذْكُرُ‌وا اللَّـهَ ذِكْرً‌ا كَثِيرً‌ا» (احزاب/ 41)

نشاط;769311 نوشت:
با گرفتن بهانه هایی در چنین مجالسی حضور پیدا نکنید.

بسمه القویّ

با سلام و ادب

استاد گرامی دستور قران در این موارد بسیار روشن است:

"وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"انعام/68

و چون ببينى كسانى [به قصد تخطئه‏] در آيات ما فرو مى‏روند از ايشان روى برتاب، تا در سخنى غير از آن درآيند و اگر شيطان تو را [در اين باره‏] به فراموشى انداخت، پس از توجّه، [ديگر] با قوم ستمكار منشين.

از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه چون این آیه نازل گرديد و مسلمانان از مجالست با كفار و استهزا كنندگان آيات الهى نهى شدند جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجد الحرام نرويم، طواف خانه خدا نكنيم. (زيرا آنها در گوشه و كنار مسجد پراكنده ‏اند و به سخنان باطل پيرامون آيات الهى مشغولند و در هر گوشه‏ اى از مسجد الحرام ما مختصر توقفى كنيم، ممكن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در اين موقع آيه دوم نازل شد و به مسلمانان دستور داد كه در اين گونه مواقع آنها را نصيحت كنند و تا آنجا كه در قدرت دارند به ارشاد و راهنمايى آنها را بپردازند.

"وَ مَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَلَـكِن ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ "انعام/69

و بر كسانى كه [از سخنان آن ياوه‏ گويان‏] مى‏ پرهيزند چيزى از حساب آنها نيست، بلكه اين يادآورى و پندى است تا شايد آنها بپرهيزند.


پرهیز از سخنان بیهوده در آیه شریفه ی:"والذین هم عن اللغو معرضون" هم در اوصاف اهل ایمان آمده است.

با توجه به این آیات و روایات متعدد،چرا باید بهانه آورد؟ آیا نباید شخصیّت ایمانی انسان به گونه ای تاثیر گذار باشد و آنقدر قوی

که احتیاجی به بهانه آوردن نباشد؟

آیا این ضعف در بینش توحیدی انسان محسوب نمی شود؟ البته مسلما اهل ایمان باید با مهر و عطوفت و مدارا و در عین حال بر

سر اعتقاداتشان قوی برخورد کنند،تا همه بدانند که این شخص بر سر اعتقاداتش،اهل تسامح نیست.

حبیبه;769346 نوشت:
با توجه به این آیات و روایات متعدد،چرا باید بهانه آورد؟ آیا نباید شخصیّت ایمانی انسان به گونه ای تاثیر گذار باشد و آنقدر قوی

که احتیاجی به بهانه آوردن نباشد؟

آیا این ضعف در بینش توحیدی انسان محسوب نمی شود؟ البته مسلما اهل ایمان باید با مهر و عطوفت و مدارا و در عین حال بر

سر اعتقاداتشان قوی برخورد کنند،تا همه بدانند که این شخص بر سر اعتقاداتش،اهل تسامح نیست.


با سلام
احسنتم
مبنای ما این است که تا می توانیم موثر شویم، و گاهی عدم حضور به نوعی نشانگر مخالف از سبک و اعتقادات شخص مقابل می باشد، اگر بتوان با حضور و دفاع از اعتقادات موثر شویم خوب می باشد،منتها گاها افراد سنی از انها گذشته و اهل عناد یا ... هستند، و بحث تبدیل به جدل خواهد شد از این رو عدم حضور شاید به مصلحت باشد، چون گفتگو فایده ای ندارد،
و منظور ما از بحث بهانه آوردن این است که شاید طرف مقابل به خاطر احترام و قرابت و فامیل بودن برای شام و ... دعوتی کرده و ما از باب اینکه رفتار اجتماعی مناسبی از خود نشان دهیم و طرف از دست ما هم ناراحت نشود، از باب ادب می گوییم که مثلا: کار ضرری داریم، یا موقع صرف شام برویم و سریع برگردیم.
موضوع قفل شده است