بی اعتقادی برادرم

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بی اعتقادی برادرم

بسم الله الرحمن الرحیم
مشکل من با برادرم است. برادرم ۲۱ ساله است و از من بزرگتر. مشکل از آنجا شروع شد که برادرم دیپلمش را در حالی که درسش خوب بود ، گرفت و به دانشگاه نرفت. در عوض به سربازی رفت . سربازی اش افتاد یک شهر دیگر. آنجا با دوست هایی آشنا شد که خیلی خوب نبودند، مثلا گاهی که به دیدنش میرفتیم، به وضوح ، حس میکردیم که با ما غریبی میکند. از سربازی هم که برگشت، به بازی کلش معتاد شد. در کلش دوستانی پیدا کرد که رویش تاثیر زیادی گذاشتند. اعتقاداتش به طرز عجیبی سست شد . حالا از آدم های متدین و روحانیون متنفر است و به آنها ناسزا میگوید در حالی که من و پدر و مادرم مذهبی هستیم و از این رفتارش می رنجیم. الان به من و پدر و مادرم هم بی احترامی می کند. به زبان هم میگوید که من با شما فرق دارم . یا من فقط برای خوابیدن به این خانه می آیم وگرنه هیچ علاقه ای به بودن با شما ندارم. چند ماهیست که شب های جمعه میرود پیش همان دوستان کلشی اش میماند. این پدر و مادرم را خیلی اذیت میکند. پدرم از آبرویش میترسد. من نمیتوانم ببینم که پدرم می شکند و برادرم هیچ حس مسئولیتی ندارد. پدر و مادرم معتقدند اما وقتی برادرم شبهه ای پیش می کشد ، توان علمی برای پاسخگویی ندارند. و وقتی من جواب قانع کننده ای میدهم،برادرم میگوید تو دخالت نکن. والدینم به مشاور هم مراجعه کردند اما نتوانستتد به توصیه هایش عمل کنند و آن را جدی هم نگرفتند. برادرم امروز گفت تصمیم دارد به ترکیه و بعد آلمان برود، این را پدرم اگر بشنود ، خیلی خیلی ناراحت میشود.ضمنا برادرم هیچ تمایلی به ازدواج هم ندارد. مانده‌ام مستأصل. چه کنم؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیدوار

Rahaei;768149 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
مشکل من با برادرم است. برادرم ۲۱ ساله است و از من بزرگتر. مشکل از آنجا شروع شد که برادرم دیپلمش را در حالی که درسش خوب بود ، گرفت و به دانشگاه نرفت. در عوض به سربازی رفت . سربازی اش افتاد یک شهر دیگر. آنجا با دوست هایی آشنا شد که خیلی خوب نبودند، مثلا گاهی که به دیدنش میرفتیم، به وضوح ، حس میکردیم که با ما غریبی میکند. از سربازی هم که برگشت، به بازی کلش معتاد شد. در کلش دوستانی پیدا کرد که رویش تاثیر زیادی گذاشتند. اعتقاداتش به طرز عجیبی سست شد . حالا از آدم های متدین و روحانیون متنفر است و به آنها ناسزا میگوید در حالی که من و پدر و مادرم مذهبی هستیم و از این رفتارش می رنجیم. الان به من و پدر و مادرم هم بی احترامی می کند. به زبان هم میگوید که من با شما فرق دارم . یا من فقط برای خوابیدن به این خانه می آیم وگرنه هیچ علاقه ای به بودن با شما ندارم. چند ماهیست که شب های جمعه میرود پیش همان دوستان کلشی اش میماند. این پدر و مادرم را خیلی اذیت میکند. پدرم از آبرویش میترسد. من نمیتوانم ببینم که پدرم می شکند و برادرم هیچ حس مسئولیتی ندارد. پدر و مادرم معتقدند اما وقتی برادرم شبهه ای پیش می کشد ، توان علمی برای پاسخگویی ندارند. و وقتی من جواب قانع کننده ای میدهم،برادرم میگوید تو دخالت نکن. والدینم به مشاور هم مراجعه کردند اما نتوانستتد به توصیه هایش عمل کنند و آن را جدی هم نگرفتند. برادرم امروز گفت تصمیم دارد به ترکیه و بعد آلمان برود، این را پدرم اگر بشنود ، خیلی خیلی ناراحت میشود.ضمنا برادرم هیچ تمایلی به ازدواج هم ندارد. مانده‌ام مستأصل. چه کنم؟

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی
هرچند اشاره کردید که خانواده به مشاور مراجعه کردند، اما همچنان لازم است برای رسیدن به نتیجه مطلوب مشاوره حضوری تداوم داشته باشد.

در عین حال آنچه که لازم است به آن توجه شود این است که دوره سنی که برادرتان در آن قرار دارد دوره ای است که معمولا از طرفی تقابل افراد با خانواده و از طرف دیگر تعلق به دوستان و تاثیرپذیری از آنها افزایش می یابد. این گسل زمانی بیشتر می شود که در گذشته نسبت به مسائل تربیتی یا بیش از اندازه سختگیری و یا سهل گیری شده باشد و اکنون نیز با امر و نهی و یا جر و بحث مستمر سعی در تغییر و کنترل ایشان داشته باشید.
بنابراین لازم است در کنار کمک گرفتن از افرادی که تاثیرگزاری بیشتری بر وی دارند، با کاستن از میزان تذکر و پرهیز از برچسب زدن به وی و متقابلا افزایش و تقویت سطح اشتراکات، فضایی در محیط خانه و خانواده فراهم شود که تعلق خاطر برادرتان به خانواده بیشتر گردد.

سلام .
برادر شما در درون سنی هستش که الان دنبال الگو میگرده ...
چرا دانشگاه نرفته ... چون میبینه لیسانسه های اطرافش بی کارن .
چرا نسبت به روحانیون بی اعتماده ... چون از اینطرف و اونطرف چیزهایی رو میشنوه .

بهترین کاری که میشه برای ایشون انجام داد الگو سازی هست .
اگر یکی از فامیلهای دورتون مثلا شرکت مهندسی در ارتباط با حرفه بخصوصی داره ...
یا اینکه پدرتون میتونه صحبت کنه ایشون برن جایی و علم و هنری رو یاد بگیرن ....

میتونه براش مفید باشه .

موضوع قفل شده است