خواص ذکر «یا قابض» چیست؟

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواص ذکر «یا قابض» چیست؟

[=&amp]با سلام و خسته نباشید[/]
[=&amp]لطفا بفرمایید خواص ذکر "یا قابض" چیست؟ من در اینترنت جستجو کردم و نوشته بودند در دفع دشمن موثر است و برخی سایتها نوشته بودند از این ذکر استفاده نکنید عوارض دارد و غیره[/]
[=&amp]میخواستم دقیق بدانم این ذکر چه خواص و چه عوارضی دارد؟ و لطفا اگر زمان و عدد خاصی دارد بفرمایید؟[/]
[=&amp]همچنین بفرمایید چگونه ثوابی دارد آیا در نزدیکی قلب به خداوند اثری دارد یا خیر؟ و آیا ممکن است در بعضی افراد اثر برعکس داشته باشد؟[/]
[=&amp]و اصلاً مفهوم لغت "یا قابض" چیست؟[/]
[=&amp]مطالب سایت رو در این زمینه خواندم و جواب سئوالهای من در آنجا نبود برای همین مطرح کردم[/]
[=&amp]با تشکر[/]


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حافظ

Mohamad1;767735 نوشت:
با سلام و خسته نباشید
لطفا بفرمایید خواص ذکر "یا قابض" چیست؟ من در اینترنت جستجو کردم و نوشته بودند در دفع دشمن موثر است و برخی سایتها نوشته بودند از این ذکر استفاده نکنید عوارض دارد و غیره
میخواستم دقیق بدانم این ذکر چه خواص و چه عوارضی دارد؟ و لطفا اگر زمان و عدد خاصی دارد بفرمایید؟
همچنین بفرمایید چگونه ثوابی دارد آیا در نزدیکی قلب به خداوند اثری دارد یا خیر؟ و آیا ممکن است در بعضی افراد اثر برعکس داشته باشد؟
و اصلاً مفهوم لغت "یا قابض" چیست؟
مطالب سایت رو در این زمینه خواندم و جواب سئوالهای من در آنجا نبود برای همین مطرح کردم
با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض تبریک به مناسبت ولادت با سعادت منجی عالم بشریت رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و رئیس مذهب تشیع حضرت امام صادق علیه السلام؛

هر یک از اسماء الهی، دارای خواصی بوده و در عالم دارای کارکرد‌هایی می‌باشند. وجه این حقیقت بدین‌گونه است که می‌توان گفت هر اسمی حامل ملائکه‌ی خاصی است. این سخن به این معناست که هر اسمی به شکلی در عالم اثر گذار است مثلا اسم محیی برای نوعی از مصرف و اسم ممیت برای نوع دیگری از مصرف ظهور و بروز دارد. و از آن‌جا که اِعمال این اثر توسط دسته‌ای از ملائکه‌‌ي‌ موکل آن اسم صورت می‌گیرد لذا گفته می‌شود هر اسمی حامل ملائکه‌ی خاصی است. بنابراین، اگر کسی هر اسمی را در جای خود و به شیوه و کیفیت درست استفاده کند می‌تواند توسط این ملائکه‌ مخصوص به آن اسم مورد تأیید و امداد قرار بگیرد.

راههای روشن شدن خواص هر اسم به چند شیوه است:

الف: گاهی خود متون دینی در این مسئله به کمک ما آمده و خواص برخی اسماء را برای ما روشن می‌کند. ب: چه بسا برخی خواص برخی از اسماء در متون دینی گزارش نشده باشد اما گزارش انسان‌های کامل و سالکان طریق الی الله از شهوداتشان می‌تواند گواه خوبی بر آثار و خواص برخی اسماء قرار گیرد. ج: جرح و تعدیل‌های عقلانی که با استفاده از معنای لغوی و اصول معرفتی صورت می‌گیرد که البته این شیوه، نیازمند قوت و اجتهاد و تخصص لازم است (کار هر کسی نیست).
نکته دیگر آن که معنای برخی اسماء را می‌توان از اسماء مقابلشان شناخت به عنوان نمونه، اسم باسط در مقابل اسم قابض، و اسم معطِی در مقابل اسم مانع و ... قرار دارد. از همین رو، از آن جا که اسم باسط به یک نوع بسط دادن اشاره دارد اسم قابض به یک نوع فروبردن و در هم کشیدن و تنگی و ضیق و حتی یک نوع پنهان کردن و بردن به باطن اشاره دارد. [1]
مطلب دیگر پیرامون کارکرد‌ها و خواص اسماء است؛ به عبارت دیگر، یک اسم (خود اسم) داریم و یک آثار و عوارض و احکام اسم که در حقیقت این خواص و عوارض، همان کارکرد ملائکه موکل آن اسم می‌باشد. در رابطه با سؤال مطرح شده از سوی پرسشگر محترم، می‌توان گفت همانطور که بسط دادن، نوعی بهجت و سرور و شعف و ... مي‌آورد و از سنخ عالم جمال دانسته می‌شود و از احکام و خواص اسم باسط به شمار می‌آید؛ همچنین، می‌توان به وزان آنچه که در اسم باسط گفته شد، خوف و ترس و رهب را از سنخ عالم جلال و از لوازم و احکام اسم قابض به شمار آورد.[2]

روشن است در معنای خوف، نوعی تجنّب و دور نگه داشتن نهفته است. کسی که از چیزی یا کسی می‌ترسد (خائف است) در حقیقت از او حریم گرفته و سعی در دور شدن و حتی فرار کردن از وی دارد.[3]

نتیجه: با توجه به مطالب و شواهد مذکور، می‌توان برای دور نگه داشتن دشمن نیز، اعم از دشمن جنی و انسی و ارضی و سماوی، از اسم قابض بهره برد که طبیعتا برای اثر بخشی بیشتر این اسم، مد نظر داشتن چند نکته به جاست: اولا باید توسل به این اسم از قشر و پوسته‌ی گفتاری و زبانی به ساحت قلبی نیز سرایت کند ثانیاً تکرار آن در قالب‌های خاص (مثل تعداد یا زمان خاص و یا مکان خاص و یا حالت فیزیکی خاص) که توسط اهل آن مشخص می‌گردد، در اثر بخشی آن مؤثر است.
نکته‌ی پایانی‌ آن که کارکرد گفته شده، تنها یکی از کارکردهای اسم قابض بوده و به معنای حصر کاکردهای این اسم در این مورد نیست. چرا که برخی از کارکردها توسط تجربه سالکان فهم شده است و یا در متون دینی به آن اشاره شده است اما برخی دیگر هنوز مجهول بوده و گزارشی از آنها در دست نداریم.

در مورد عدم انحصار خاصیت اسم قابض در معنای بیان شده (برای دفع خطر دشمن)، مثلا گاهی اوقات سالکین برای آن که وارداتی از عالم جلال به قلب و روحشان خطور کند، به اسم قابض و مانند آن متوسل می‌شوند.[4]


[/HR][1]. ر.ک: به عبدالباقی مفتاح، المفاتیح الوجودیه و القرآنیه لکتاب فصوص الحکم، ص 72.

[2]. شرح منازل السائرین تلمسانی، ج1، ص 276.

[3]. شرح منازل السائرین تلمسانی، ج1، ص 276.

[4]. شرح منازل السائرین کاشانی، ص 237.


Mohamad1;767735 نوشت:
با سلام و خسته نباشید
لطفا بفرمایید خواص ذکر "یا قابض" چیست؟ من در اینترنت جستجو کردم و نوشته بودند در دفع دشمن موثر است و برخی سایتها نوشته بودند از این ذکر استفاده نکنید عوارض دارد و غیره
میخواستم دقیق بدانم این ذکر چه خواص و چه عوارضی دارد؟ و لطفا اگر زمان و عدد خاصی دارد بفرمایید؟

آیا در نزدیکی قلب به خداوند اثری دارد یا خیر؟ و آیا ممکن است در بعضی افراد اثر برعکس داشته باشد؟

با سلام

این اسم خواص مختلفی مثل برای لاغری،تغییر حالات سالک در سیر و سلوک،دفع دشمنان،.... داره ولی افراد عادی باید اسمای الهی را زیر عدد صد بخوانند مگر اینکه استاد صاحب اذنی، ذکر را داده باشد!

در کل بهتر است بجای این اسم از اذکار دیگری استفاده کنید! چون میتواند شخص را دچار عوارضی مانند حالت قبض و... کند!

بهترین ذکر صلوات و استغفار است! فقط با ذکر انسان به خدا نزدیک نمیشود! با ترک معصیت، به خدا میتوان قرب پیدا کرد و برای ترک معصیت و کسب قرب میتوان از خداوند با خواندن دعاها مدد گرفت!

دعاهای صحیفه سجادیه برای قرب و کسب یقین و... توصیه میشود مثل دعای هشتم (نيايش در پناه جستن به خدا از ناملائمات و اخلاق ناستوده و كردارهاى ناپسنديده‏) و دعای بیستم (نيايش، در طلب اخلاق حمیده و افعال پسنديده‏) و نیز ادعیه زیبایی که در باب اول مفاتیح فصل هشتم میباشد را روزانه میتوانید بعد از صد بار استغفار و صلوات بخوانید و همچنین دعایی است از حضرت صاحب الزمان علیه السلام:

اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ، وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ، وَ اَکْرِمْنا بِالْهُدی وَالاِسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ، وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ، وَ طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ، وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ، وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ، وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغیبَةِ، وَ تَفَضَّلْ عَلی عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصیحَةِ، وَ عَلَی الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ، وَ عَلَی الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ، وَ عَلی مَرْضَی الْمُسْلِمینَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ، وَ عَلی مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَ عَلی مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ، وَ عَلَی الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ، وَ عَلَی النِّساَّءِ بِالْحَیاَّءِ وَالْعِفَّةِ، وَ عَلَی الاْغْنِیاَّءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ، وَ عَلَی الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ، وَ عَلَی الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ، وَ عَلَی الاُسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ، وَ عَلَی الاُمَراَّءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ، وَ عَلَی الرَّعِیَّةِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ، وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِی الزّادِ وَالنَّفَقَةِ، وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

خدايا، توفيق فرمانبرى و دورى از نافرمانى و درستى نهاد و شناخت واجبات را روزى ما بدار؛ و ما را به هدايت و پايدارى گرامى دار، و زبان ما را به راستگويى و حكمت استوار ساز، و دل هاي ما را از دانش و بينش پر كن، و شكم هاي ما را از حرام و شبهه پاك فرما، و دستان ما را از ستم و دزدى باز دار و ديدگان ما را از ناپاكى و خيانت فرو بند؛ و گوش هاي ما را از شنيدن بيهوده و غيبت ببند، و بر دانشمندان ما زهد و خيرخواهى و بر دانش‏آموزان تلاش و شوق، و بر شنوندگان پيروى و پند آموزى، و بر بيماران شفا و آرامش، و بر مردگان‏ مهر و رحمت، و بر پيران متانت و آرامش، و بر جوانان بازگشت و توبه‏، و بر زنان حيا و پاكدامنى، و بر ثروتمندان فروتنى و گشادگى، و بر تنگدستان شكيبايى‏ و قناعت، و بر جنگجويان نصر و پيروزى، و بر اسيران آزادى و راحتى، و بر حاكمان دادگسترى و دلسوزى، و بر زيردستان انصاف و خوشرفتارى تفضّل فرما، و حاجيان‏ و زيارت‏كنندگان را در زاد و خرجى بركت ده، و آنچه را بر ايشان از حج و عمره واجب كردى توفيق اتمام عنايت كن به فضل و رحمتت اى مهربان‏ترين مهربانان.

قلب سلیم";768319 نوشت:
این اسم خواص مختلفی مثل برای لاغری

سلام علیکم
جنابعالی مکررا در چنین تاپیک های اظهار نظر هایی می فرمایید که نه تنها سندش را نمی گویید بلکه در برخی موارد مثل مورد مذکور باعث شگفتی اهل فن می شوید!!!!!
جنابعالی که مدعی اطلاع در این موارد هستید بد نیست اولا مستند حرف بزنید و ثانیا برای نظرات شخصی تان حد و مرزی داشته و لازم ندانید که همه جا اظهار نظر شخصی بفرمایید.
چرا؟ بدین دلیل که مشخصا جنابعالی از اساتید این فن نیستید(گمان نمیکنم خود نیز چنین ادعایی داشته باشید) و همچنین بر ظرافت و خطیر بودن این موضوعات واقف هستید.

قلب سلیم";768319 نوشت:
این اسم خواص مختلفی مثل برای لاغری

باسلام
ببخشید ذکری برای چاقی می شناسید؟!
اگر "یا قابض" برای لاغری استفاده می شود یحتمل "یا باسط" باعث اضافه وزن و چاقی میشود:Nishkhand:

با سلام

اگر در محل غیر حق,این عمل در حق فرد مظلوم انجام گرفته وی را به مهلکه اندازی,نتیجه عمل عکس شود و خودت دچار قهر و غضب و پریشانی گردی.زنهار در این عمل احتیاط کامل کن.

۱-اگر کسی دائم این اسم شریف ورد کند(یا قابض) هیچ ظالم و قاهری بر او نتواند ضرر و زیان برساند
۲-برای قهر و تهدید ظالم شرور غیر قابل هدایت,در نصف شب,شب سه شنبه در محلی خلوت نشسته فرد ظالم را در نظر مجسم کن و ۹۰۳ بار (یا قابض) را بخوان.باذن الله تعالی بزودی آن ظالم مکافات اعمال خود مشاهده کند.
۳-اگر کسی دائم یا قابض را ذکر کند.کسی با او عناد(ستیزه,لج و لجبازی) نورزد و زبان همگان در حق وی مسکوت ماند,یا کسی علیه او کاری نتواند انجام دهد,و کسی بر کارهایش سوء ظن نبرد
۴-وفق اسم شریف (یا قابض) را در ساعت اشرف زحل بر یک لوح از جنس سرب نقش کن.بگو( الهم قابض علیه) و اسم فرد را بیان کن و ذکر (یا قابض) را قرائت کن و بر آن شخص فوت کن.باذن الله دعا قبول شود.در قلب شخص مورد نظر دردی عمیق پیدا شود.
۵-برای محو نابودی و هلاکت شخصی نام وی را همراه نام یا قابض دائم ذکر کن.آن فرد دچار بلایا و مصائبی شود که بهیج عنوان گریز از آن نتواند.(دقت شود که به ناحق نام شخصی ذکر نشود که برای نیت کننده خطر بسیار دارد,تا میتوانی این عمل حتی در مورد بجا نیز استفاده نکنی.

yalda solimani;768335 نوشت:
اگر در محل غیر حق,این عمل در حق فرد مظلوم انجام گرفته وی را به مهلکه اندازی,نتیجه عمل عکس شود و خودت دچار قهر و غضب و پریشانی گردی.زنهار در این عمل احتیاط کامل کن.

۱-اگر کسی دائم این اسم شریف ورد کند(یا قابض) هیچ ظالم و قاهری بر او نتواند ضرر و زیان برساند
۲-برای قهر و تهدید ظالم شرور غیر قابل هدایت,در نصف شب,شب سه شنبه در محلی خلوت نشسته فرد ظالم را در نظر مجسم کن و ۹۰۳ بار (یا قابض) را بخوان.باذن الله تعالی بزودی آن ظالم مکافات اعمال خود مشاهده کند.
۳-اگر کسی دائم یا قابض را ذکر کند.کسی با او عناد(ستیزه,لج و لجبازی) نورزد و زبان همگان در حق وی مسکوت ماند,یا کسی علیه او کاری نتواند انجام دهد,و کسی بر کارهایش سوء ظن نبرد
۴-وفق اسم شریف (یا قابض) را در ساعت اشرف زحل بر یک لوح از جنس سرب نقش کن.بگو( الهم قابض علیه) و اسم فرد را بیان کن و ذکر (یا قابض) را قرائت کن و بر آن شخص فوت کن.باذن الله دعا قبول شود.در قلب شخص مورد نظر دردی عمیق پیدا شود.
۵-برای محو نابودی و هلاکت شخصی نام وی را همراه نام یا قابض دائم ذکر کن.آن فرد دچار بلایا و مصائبی شود که بهیج عنوان گریز از آن نتواند.(دقت شود که به ناحق نام شخصی ذکر نشود که برای نیت کننده خطر بسیار دارد,تا میتوانی این عمل حتی در مورد بجا نیز استفاده نکنی.


هشدار:
به هیچ وجه نمی‌توان شیوه‌ی مشخصی از ذکر را برای عموم به عنوان نسخه‌ای تخصصی تجویز کرد. بله می‌توان اذکار و یا اسماء الله را به نیت مطلوبیت عمومی و فراگیرشان به کار برد اما انحصار در عدد خاص و یا کیفیت و شیوه‌ی خاص، آن را به سوی تخصصی گشتن سوق می دهد و همین که بحث تخصص مطرح شد هیچ گاه نمی‌توان به همه افراد به صورت یکسان نگاه کرد و جز کملین اهلیت چنین تجویزهایی را ندارند.

بله، برخی اذکار مانند تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و یا اذکار مأثور توسط ائمه معصومین علیهم السلام که با عدد مشخص به صورت عمومی بیان شده‌اند (یک کمیت مشخص برای همگان تجویز شده است) از این قاعده مستثنی می‌باشند و در حقیقت استفاده این اذکار توسط افراد مختلف با سطوح معرفتی گوناگون، منشأ اثرِ حداکثری برای هر یک خواهد بود چرا که هر فرد می‌تواند ادعا کند کیفیت و کمیت در فلان ذکر را خودْ منفردا از دست معصوم دریافت داشته، لذا برای او به حسب اثر مطلوب در آن فرد معین مفید است. ممکن است همان ذکر مأثور(با همان تعداد و کیفیت) در فرد دیگری منشأ آثار بیشتر و عمیق‌تری گردد که چنین تفاوتی در اثر بخشی، وابسته به استعداد و ظرفیت افراد است.

yalda solimani;768335 نوشت:
با سلام

اگر در محل غیر حق,این عمل در حق فرد مظلوم انجام گرفته وی را به مهلکه اندازی,نتیجه عمل عکس شود و خودت دچار قهر و غضب و پریشانی گردی.زنهار در این عمل احتیاط کامل کن.


۱-اگر کسی دائم این اسم شریف ورد کند(یا قابض) هیچ ظالم و قاهری بر او نتواند ضرر و زیان برساند
۲-برای قهر و تهدید ظالم شرور غیر قابل هدایت,در نصف شب,شب سه شنبه در محلی خلوت نشسته فرد ظالم را در نظر مجسم کن و ۹۰۳ بار (یا قابض) را بخوان.باذن الله تعالی بزودی آن ظالم مکافات اعمال خود مشاهده کند.
۳-اگر کسی دائم یا قابض را ذکر کند.کسی با او عناد(ستیزه,لج و لجبازی) نورزد و زبان همگان در حق وی مسکوت ماند,یا کسی علیه او کاری نتواند انجام دهد,و کسی بر کارهایش سوء ظن نبرد
۴-وفق اسم شریف (یا قابض) را در ساعت اشرف زحل بر یک لوح از جنس سرب نقش کن.بگو( الهم قابض علیه) و اسم فرد را بیان کن و ذکر (یا قابض) را قرائت کن و بر آن شخص فوت کن.باذن الله دعا قبول شود.در قلب شخص مورد نظر دردی عمیق پیدا شود.
۵-برای محو نابودی و هلاکت شخصی نام وی را همراه نام یا قابض دائم ذکر کن.آن فرد دچار بلایا و مصائبی شود که بهیج عنوان گریز از آن نتواند.(دقت شود که به ناحق نام شخصی ذکر نشود که برای نیت کننده خطر بسیار دارد,تا میتوانی این عمل حتی در مورد بجا نیز استفاده نکنی.

سلام و خسته نباشید
دوست عزیز من هم همین مطالب رو در اینترنت خواندم و شروع به ذکر گفتن "یا قابض" کردم. مدتی است افرادی شیطان صفت مرا سحر و جادو میکنند و البته میدانم چه کسانی هستند و جهت دفع شر دشمنی آنها شروع به ذکر گفتن نمودم، اما احساس خوبی نداشتم و در قلبم احساس سنگینی کردم و برای همین این سئوال رو اینجا مطرح کردم. به نظرم حق با استاد
حافظ است، شخص باید برای گفتن هر ذکری به درجه معنوی خاصی رسیده باشد. نسخه یک بیمار را هرچند پزشک نوشته باشد نمیشود برای همه بیماران تجویز کرد هرچند علائم بیماری مشابه باشد
جناب حافظ اگر استاد مورد تایید کانون هست و میتونم باهاش در ارتباط باشم لطفا از طریق پیام خصوصی معرفی نمایید
با تشکر فراوان

Mohamad1;768444 نوشت:
سلام و خسته نباشید
دوست عزیز من هم همین مطالب رو در اینترنت خواندم و شروع به ذکر گفتن "یا قابض" کردم.

مدتی است افرادی شیطان صفت مرا سحر و جادو میکنند و البته میدانم چه کسانی هستند و

جهت دفع شر دشمنی آنها شروع به ذکر گفتن نمودم، اما احساس خوبی نداشتم و در قلبم احساس سنگینی کردم




باسلام

این ذکر را کسی انجام ندهد چون به مرور موجب حالت قبض و ... میشود! مگر اینکه از استاد این علوم مشورت بگیرد!

برای حفظ خود و خانواده تان از شر دشمن و اشرار میتوانید بعد نماز صبح، عشاء و قبل خواب، 7 بار سوره فلق و ناس را خوانده و بعد نماز صبح و عصر هم صد بار استغفرالله و صلوات بگویید.

برای حفظ از ساحران هم میتوان کارهایی انجام داد اما باید اول توسط دعانویسی چکاپ شوید و...

استاد;768324 نوشت:
سلام علیکم
جنابعالی مکررا در چنین تاپیک های اظهار نظر هایی می فرمایید که نه تنها سندش را نمی گویید بلکه در برخی موارد مثل مورد مذکور باعث شگفتی اهل فن می شوید!!!!!
جنابعالی که مدعی اطلاع در این موارد هستید بد نیست اولا مستند حرف بزنید و ثانیا برای نظرات شخصی تان حد و مرزی داشته و لازم ندانید که همه جا اظهار نظر شخصی بفرمایید.
چرا؟ بدین دلیل که مشخصا جنابعالی از اساتید این فن نیستید(گمان نمیکنم خود نیز چنین ادعایی داشته باشید) و همچنین بر ظرافت و خطیر بودن این موضوعات واقف هستید.

با سلام

برای کاهش وزن بمدد این اسم میتوان از طلسم این اسم مبارکه یا ذکر آن استفاده کرد!

حتی از طلسم بعضی اسماء الهی برای شفاء انواع بیماریها مثل همین چاقی و...، رزق،حفظ و... استفاده میکنند!

شما احتمالا کتب این علوم را دقیق مطالعه نفرمودید که از حرف بنده شگفت زده شدید!

قلب سلیم";768569 نوشت:
این ذکر را کسی انجام ندهد چون به مرور موجب حالت قبض و ... میشود

سلام
حالت قبض یعنی چه؟ معنی و مفهوم قبض چیست؟ لطفا کامل توضیح بفرمایید. چون من بعد از گفتن این ذکر دچار مشکلاتی شدم میخوام بدانم با موارد من تطابق دارد یا نه؟
تشکر

Mohamad1;768601 نوشت:
سلام
حالت قبض یعنی چه؟ معنی و مفهوم قبض چیست؟ لطفا کامل توضیح بفرمایید. چون من بعد از گفتن این ذکر دچار مشکلاتی شدم میخوام بدانم با موارد من تطابق دارد یا نه؟
تشکر


با سلام

حالت قبض، چیزی شبیه بیحالی و کسالت و ناراحتی، سنگینی و... است چون اسمای الهی عوالمی دارند و وقتی ذکری را به طور مستمر میخوانید به آن عوالم نزدیک میشوید در نتیجه حالات متناسب با آن اسم شریفه پیش می آید! به همین دلیل باید عدد ذکر اسماء الهی را از یک استاد گرفت و سر خود کاری نکرد!

بارها در این سایت گفته ام که دستوراتی که در سایتها و وبلاگها می بینید را افرادی جاهل و ناآگاه به این علوم قرار میدهند. دستورات شرایطی دارد همین طوری نمیشود یک ذکری رو برداشت و خوند. باید از شخص آگاهی بپرسید خصوصا در مورد اسمای الهی!

همانطور که گفتم سعی کنید از دعاها و قرآن، صلوات و استغفار مدد بگیرید تا اسمای الهی!

صلوات و استغفار از بهترین اذکار است و عموم میتوانند آنرا بخوانند!

قلب سلیم";768702 نوشت:
همانطور که گفتم سعی کنید از دعاها و قرآن، صلوات و استغفار مدد بگیرید تا اسمای الهی!

با سلام و خسته نباشید
دوست عزیز اسماء الهی هم برای بهره بردن نسل بشر(آدم) آورده شده، چطور شما میگید اسامی خداوند رو بر زبان نیاریم!!؟؟
حرف شما مثل این میماند که بگویید هر کسی هر مریضی داشت از همان آدولت کلد بهره ببره، داروهای دیگه رو نخوره!!؟
دوست عزیز هر چیزی جایگاه و خواص خودش رو داره

حافظ;768378 نوشت:
هشدار:
به هیچ وجه نمی‌توان شیوه‌ی مشخصی از ذکر را برای عموم به عنوان نسخه‌ای تخصصی تجویز کرد. بله می‌توان اذکار و یا اسماء الله را به نیت مطلوبیت عمومی و فراگیرشان به کار برد اما انحصار در عدد خاص و یا کیفیت و شیوه‌ی خاص، آن را به سوی تخصصی گشتن سوق می دهد و همین که بحث تخصص مطرح شد هیچ گاه نمی‌توان به همه افراد به صورت یکسان نگاه کرد و جز کملین اهلیت چنین تجویزهایی را ندارند.

با سلام
جناب حافظ پس لطفا یک استاد مورد تایید کانون از طریق پیام خصوصی به اینجانب معرفی نمایید که بتوانم با ایشان در تماس باشم
با تشکر

Mohamad1;768864 نوشت:
اسماء الهی هم برای بهره بردن نسل بشر(آدم) آورده شده، چطور شما میگید اسامی خداوند رو بر زبان نیاریم!!؟؟

این درسته که یاده خدا و ادعیه و اسما الله شفا (دارو )هستند ولی شما که نمیایی تمام داروهای یه داروخونه یا دکان عطاری رو همه با هم بخوری که.درسته؟
ذکر کم گفتنش به موقع نگفتنش به عدد نگفتنش موردی نداره ولی وقتی به عددی خاص و تعداد زیادی روز گفته بشه اونموقع ممکنه اثری بذاره که به نفع ما نیست.

Mohamad1;768864 نوشت:
با سلام و خسته نباشید
دوست عزیز اسماء الهی هم برای بهره بردن نسل بشر(آدم) آورده شده، چطور شما میگید اسامی خداوند رو بر زبان نیاریم!!؟؟
حرف شما مثل این میماند که بگویید هر کسی هر مریضی داشت از همان آدولت کلد بهره ببره، داروهای دیگه رو نخوره!!؟
دوست عزیز هر چیزی جایگاه و خواص خودش رو داره


ذکر اسماء به عدد بالای صد را باید از استاد صاحب اذن یا شاگردانش بگیرید!

بنده هشدار دادم! حال خود دانید. بنده مسئول عواقبش نیستم!

Elderado;768866 نوشت:
این درسته که یاده خدا و ادعیه و اسما الله شفا (دارو )هستند ولی شما که نمیایی تمام داروهای یه داروخونه یا دکان عطاری رو همه با هم بخوری که.درسته؟
ذکر کم گفتنش به موقع نگفتنش به عدد نگفتنش موردی نداره ولی وقتی به عددی خاص و تعداد زیادی روز گفته بشه اونموقع ممکنه اثری بذاره که به نفع ما نیست.

سلام
اینو که همه میدونن دوست عزیز، خودم هم که در پستهای قبلیم گفتم و اصلاً علت طرح سئوالم در این سایت همین بود که از دوستان جهت گفتن این ذکر کمک بگیرم اما بیشتر ترساندن و منع کردن تا آموزش!!!؟ به نظر شما برادر مومن، آموزش آن به یک برادر مسلمان در دین اسلام توصیه شده یا منع آن؟؟
به نظر شما منع کردن مسلمانان از ذکر نام خداوند شرعاً صحیح است؟؟
به نظر من این مورد هم متاسفانه جنبه تجاری پیدا کرده تا جنبه الهی!! مثل بقیه چیزهای دیگه!!؟
در گذشته اجداد ما که هیچکدام سواد آنچنانی نداشتند از اسماء الله استفاده میکردند و فیض میبردند حالا چطور شده با اینکه همه امروزه تحصیلات دانشگاهی دارند نمیتوانند از اسماء خداوند استفاده کنند!!؟؟

قلب سلیم";768929 نوشت:
ذکر اسماء به عدد بالای صد را باید از استاد صاحب اذن یا شاگردانش بگیرید!

بنده هشدار دادم! حال خود دانید. بنده مسئول عواقبش نیستم!

سلام، من که در 2تا پست در همین تاپیک نوشتم استاد مجرب برام پیام خصوصی کنید کسی تا الان جوابی نداده!!
به نظر شما دوست عزیز دیگه چطوری باید تقاضا کنم؟؟ پیام صوتی تصویری بزارم!!

قلب سلیم";768569 نوشت:
برای کاهش وزن بمدد این اسم میتوان از طلسم این اسم مبارکه یا ذکر آن استفاده کرد!

حتی از طلسم بعضی اسماء الهی برای شفاء انواع بیماریها مثل همین چاقی و...، رزق،حفظ و... استفاده میکنند!

شما احتمالا کتب این علوم را دقیق مطالعه نفرمودید که از حرف بنده شگفت زده شدید!


شکی نیست که خداوند بوسیله اسماء خویش و مظاهر این اسماء، عوالم مختلف (عالم امکان) را پدید آورده است. (برای رعایت اقتصار به شواهد دینی آن متذکر نمی‌شوم)
این قاعده شامل موارد جزئی نیز می شود یعنی تجلیات اسمائی تنها در مورد عوالم کلی صادق نبوده شامل جزئیات هر عالم می گردد مثلا اینطور نیست که تنها کلیت عالم دنیا جلوه‌ای از اسماء الله باشد ولی جزئیات این عالم، از این قاعده پیروی نکنند؛ بلکه جزئی‌ترین جزئیات این عالم نیز جلوه‌ای از اسماء الله می باشند. البته اسماء الله شامل دو دسته اند یک دسته اسماء الله کلی اند و یک دسته اسماء الله جزئی که طبیعتا مظاهر این اسماء جزئی، متناظر با اسماء جزئی، جزئی خواهند بود.

شکی نیست عوالم مختلف، هیچ گاه دچار سکون و وقفه نبوده و دم به دم در حال حرکت‌اند یعنی دم به دم تجلیات اسمائی حق‌تعالی از شریفترین تجلیات گرفته تا نازلترین آنها (البته پست و نازل از منظر ما)، از باطنی ترین آنها تا ظاهر ترین آنها، از کلی‌ترین آنها تا جزئی‌ترین آنها، در حال انجام و تحقق اند.
با این نگاه می‌توان گفت دایره شمول اسماء الله حتی مکانیزم بدن انسان را نیز شامل می شود در حقیقت اسماء الله و تجلیات اسمائی، واسطه ایصال فیض می‌باشند. حتی می‌توان با این متد، تحلیلی از نحوه ارتباط حضرت حق با بندگان را ارائه داد که خدا چطور از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است!

پس تا اینجا گفته شد اگر مثلا معده یک انسان مشغول عمل هضم غذا می باشد در واقع اسمی از اسماء الله و جلوه‌ای از تجلیات وجود حق‌تعالی، مشغول به کار است. اما تفاوت این سخن «که خداوند با اسماء خود در هر موطن و جایگاه کاری را انجام می‌دهد» با این سخن «که ما بخواهیم با در دست داشتن اسمی از اسماء الله در عالم تکوین تصرف نماییم» مانند تفاوت خالق با مخلوق و ذات یکتای هستی بخش با ممکنات است.

به تعبیر دیگر، ما گفتیم اسماء الله در عالم کار می‌کنند؛ ما گفتیم عالم تجلی اسماء الله اند؛ اما آن اسمی که به لحاظ وجودی (روی این کلمه «به لحاظ وجودی» تأمل کنید) با وجود حضرت حق گره خورده باشد نه آن اسمی که از دهان من و امثال من در آمده باشد! آن اسم الهی که در معده بنده و امثال بنده مشغول به کاررسی است با اسم ملفوظی که آن را به زبان می آورند قابل مقایسه نیست!
حالا پس چرا به ما گفته شده فلان ذکر را بگویید و اینکه اذکار را به این تعداد تکرار کنید و این چه خاصیتی دارد و یا ... علت دیگری دارد که در تاپیک‌های بعدی عرض خواهم کرد.

Mohamad1;768930 نوشت:
به نظر شما منع کردن مسلمانان از ذکر نام خداوند شرعاً صحیح است؟؟

قلب سلیم";768929 نوشت:
بنده هشدار دادم! حال خود دانید. بنده مسئول عواقبش نیستم!

Elderado;768866 نوشت:
ذکر کم گفتنش به موقع نگفتنش به عدد نگفتنش موردی نداره ولی وقتی به عددی خاص و تعداد زیادی روز گفته بشه اونموقع ممکنه اثری بذاره که به نفع ما نیست.

قلب سلیم";768702 نوشت:
دستورات شرایطی دارد همین طوری نمیشود یک ذکری رو برداشت و خوند. باید از شخص آگاهی بپرسید خصوصا در مورد اسمای الهی!

Mohamad1;768601 نوشت:
چون من بعد از گفتن این ذکر دچار مشکلاتی شدم میخوام بدانم با موارد من تطابق دارد یا نه؟

هیچگاه ذکری از اذکار و یا بردن نامی از نامهای خدا به خودی خود به کسی ضرر و آسیب وارد نمی‌کند. بلکه اگر آسیب رساندن و نفع رساندنی در کار باشد به امور خارج از آنها مربوط است نه خود آنها؛ به دلیل این کریمه قرآنی که فرمود: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً » (اسراء/ 82)؛ ترجمه: «و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود».

می‌توان با اطمینان گفت به دلیل اطلاق این کریمه قرآنی که فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً » (احزاب/ 41) تکرار «یا قابض» به عدد کثیر (هزار، ده هزار و ...) هیچ ضرری ندارد.
یکی از مصادیق ذکر کثیر، تکرار اسماء الله به تعداد زیاد از طریق زبان و گویش است بنابراین، بدون شک هیچ مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
چون قرار است ما به یاد خدا بیفتیم حالا این به یاد خدا افتادن گاهی از طریق نظر به آفاق است گاهی از طریق نظر به انفس است گاهی از طریق ذکر «یا الله» است گاهی از طریق ذکر یا حی یا قیوم است گاهی از طریق ذکر یا باسط است و گاهی از طریق ذکر یا قابض است.
پس آن دوست عزیزی که بیان داشتند من با گفتن ذکر «یا قابض» دچار صدمه شدم، بهتر است از این سخن خود استغفار کرده و مشکل کار خویش را در جای دیگری وارسی نمایند. چرا که هیچ ضرری در اسماء الله تعبیه نشده است. حتی در اسم «مضل و منتقم» این مطلب صادق است و اینطور نیست که برخی از اسماء از این قاعده مستثنی شده باشند.
با مروری بر ادعیه به دست می‌آید برخی از این اسماء جلالی به طور ضمنی و تلویحی و یا تصریحی مورد اشاره و خطاب قرار می‌گیرند یعنی عملا ما با این نامها، خداوند را خوانده، و بوسیله آن خود را مشمول عنایات ویژه‌ی حق‌تعالی می‌گردانیم.

بله اگر ضرری از جانب اسماء الله به کسی وارد می‌گردد از طریق سوء اختیار ما انسان‌هاست ما انسان‌هاییم که خود را مظهر برخی اسماء جلالی از قبیل مضل و منتقم قرار می‌دهیم و الا نفس مضل و منتقم در جای خود حسن و نیکو و به جاست و به سان عمل جراحی برای مداوا و تصفیه‌، کار رسانی می‌کنند.
گاهی شخصی با حسن اختیار و به خرج دادن هنر انتخاب، خود را در موطن رحمتی قرار داده و خود را از طریق تجلیات رحمانی حق‌تعالی و اسماء جمالی مورد امداد و فیض الهی قرار می‌دهد ولی گاهی شخص با سوء اختیار و ... خود را مظهر اسم مضل و منتقم الهی قرار می‌دهد. مثل این است که آب که مایه لطافت و پویش و حیات است و بنزین که مایه حریق و آتش گرفتن، شیئی (فرض می‌کنیم) با اختیار خویش خود را در موطن و جایگاه «آب»ی قرار دهد و شیء دیگری خود را در جایگاه «بنزین»ی قرار دهد آنچه که در اولی است سراسر لطافت و حیات است و آن چه که در دومی است سراسر مایه آتش گرفتن و سوزانده شدن.
باران که در لطافت طبعش مثال نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس.
از یک منظر، می توان گفت همانطور که قرآن مایه ضرر و خسارت «ظالمین» است، اسم «یا قابض» نیز موجب خسارت و ضرر می‌باشد. مگر نه آن که قرآن، سراسر اسماء الله است! پس همانطور که برای آن که از قرآن خسارت نبینیم باید عنوان «ظالم» را از خود دور نگه داریم تا مشمول این قاعده نشویم همچنین است در مورد اسم «یا قابض».
به تعبیر دیگر؛ برای رهایی از خسارت ندیدن از قرآن کافی است خود را در جایگاه «ظالم»ی قرار ندهیم؛ بلکه خود را در جایگاه «مؤمن»ی قرار دهیم

نتیجه آن که نفس فلان اسم الهی، هیچ مشکلی برای هیچ کس ایجاد نخواهد کرد و اگر مشکلی هست از جانب آن شخص است نه آن اسم. «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك» (نساء/ 79)

نکته دیگر که لازم به ذکر است آن که:

اینکه گفته شد نباید ذکر یا اسمی از اسماء را به تعداد مشخص و معینی بگوییم نه از این باب که چون آن اسم اگر به آن تعداد گفته شود ضرر دارد و اگر مادون آن مقدار گفته شود ضرر ندارد این صحبت‌ها خالی از عقلانیت است.
پس چرا گفتیم برای فلان ذکر عدد مشخص نکنیم؟
از این باب گفته شد که اگر گفته شود مثلا ذکر «یا ...» به تعداد هزار و یک بار (مثلا) جهت رفع همّ و غمّ مفید است، با فرض این که این مطلب نه مورد تأیید روایات است و نه مورد تأیید کملینِ درجه یک مانند سلمان و کمیل و میثم تمارها؛ این نحوه نسخه دادن جدا از آن که لوازم و پیامدهای ناگواری در پی دارد، به پای دین گذاشته شده و نوعی تشریع قلمداد می‌گردد.
به ما گفته شده اذکروا الله ذکرا کثیرا، یعنی ذکر زیاد داشته باشید اما اینکه بگوییم پس فلان ذکر را فلان بار تکرار کنیم و تازه به همین مقدار هم بسنده نکنیم بلکه بگوییم اگر به این نسخه عمل کنیم دارای فلان خاصیت است، این طرز تلقی و گفتن‌ها، ممنوع است و نباید به آن پرداخته شود.
نباید قالب خاصی از اذکار به پای دین و شریعت گذاشته شود.
بله انسان می‌تواند هر ذکری را که با آن به حال و هوای معنوی دست پیدا کند، بگوید و با تکرار آن بر این حال و هوا تأکید کند (این حال و هوای معنوی را برای خود حفظ کند)‌ ولی توقف بر یک عدد خاص و توصیه آن به دیگران نیازمند دستور اولیای دین است و نمی‌توان آن را به عنوان دین، به پای دین گذاشت.
باز هم تکرار می‌کنم، ما قرار است با این اذکار به یاد مذکور (خداوند) بیفتیم. قرار نیست با این اذکار برای خود خدایی کنیم و این طرف و آن طرف در عالم تکوین دست ببریم. بله، طبیعتا یاد خدا و ذکر خدا برای خود آثار و برکات خوب و مثبتی به همراه دارد و نقطه مقابل آن رویگردانی از این اذکار چه لسانی و چه در ناحیه باطن و قلب، موجب خسارت شده، انسان را دچار صدمات خواهد کرد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا» (طه/ 124).

حافظ;769219 نوشت:
پس آن دوست عزیزی که بیان داشتند من با گفتن ذکر «یا قابض» دچار صدمه شدم، بهتر است از این سخن خود استغفار کرده

با سلام و تشکر از پاسخ شما
اگر منظورتون با من هست، من هرگز همچین حرفی نزدم که دچار صدمه شدم(نقل قول کنید ببینم کجا کلمه صدمه نوشتم)
شاید احساسی که در من ایجاد شده از خواص این اسم شریف باشه و زیاد قابل توصیف نیست. به هر حال من اثری رو پس از گفتن این ذکر در خودم احساس کردم برای همین هم تاپیک زدم (خواص ذکر "یا قابض" چیست؟) میخواستم اطلاعات تکمیلی فقط در مورد همین اسم شریف کسب کنم که متاسفانه بیشتر به کلیت اسماء الله پرداخته شد تا اختصاصاً به ذکر "یا قابض" اما در عین حال مفید بود و استفاده کردیم
در پناه حق

Mohamad1;768444 نوشت:
شروع به ذکر گفتن "یا قابض" کردم. مدتی است افرادی شیطان صفت مرا سحر و جادو میکنند

1. بنده که خواستم برای این فرمایش جنابعالی اصطلاحی انتخاب کنم اصطلاح «صدمه» را انتخاب کردم حالا اگر مورد پسند نبود اصطلاح دیگری را جایگزین فرمایید. بالاخره شما که راجع به اسمی از اسماء الله نظری می‌دهید باید فکر برداشتی که از سخن شما می‌شود را هم کرده باشید چون بنده نیز یکی از مخاطبین شما هستم. اما مراد از استغفاری که من شما را به آن دعوت نمودم نه به معنای آن استغفار معهودی است که همگان بدان روی می‌آورند بلکه منظور آن است که شما بایستی از این طرز نگاه خود به اسمی از اسماء الله دست برداشته و به نوع دیگری بیندیشید.
به فرموده امام رضا علیه السلام: ««أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِ‏ عَبْدِيَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ بِي‏»(اصول کافی، ج2، ص 72) [=Traditional Arabic]ترجمه: [=Traditional Arabic]«ظن و گمان خویش به خداوند را نیکو کنید چرا که خداوند عزوجل می فرماید: من در نزد ظن و گمانی ام که بنده مؤمن‌ام[=Traditional Arabic] به من دارد»[=Traditional Arabic].

2. به هر حال، اگر راجع به خصوص اسم «یا قابض» بنده حرفی بزنم از سر جهل بوده، و در واقع حرف خودم را در تاپیکهای 3 و 8 نقض کرده‌ام. فقط می‌توان کلیاتی را در مورد این اسم یادآور شد. با توضیحاتی که در این دو تاپیک عرض شد حتی اگر بنده راجع به آن اظهار نظر کردم، شما باید با دیده شک و تردید به آن بنگرید مگر آن که در تأیید عرائضم، آیه و یا حدیثی را بیان کنم که تا این لحظه به آن دسترسی پیدا نکرده‌ام.
3. حزن و تأثرات قبضی در نتیجه برخورد با حوادث و اتفاقات را به راحتی ما فهم می‌کنیم و رابطه آن حادثه و یا پدیده با حزن و تأثر منفی در خود را می‌فهمیم اما رابطه حزن و تأثرات قبضی که برای انسان در نتیجه قرائت قرآن و یا حتی ذکری خاص حاصل می‌شود را به وضوح نمی‌توان فهم کرد. اولا هر حزن و اندوهی بد نبوده و نباید به محض ورود آن در جان انسان، با آن مبارزه کرد و نگران شد. اگر چه از منظر ما انسان شاد در مقایسه با انسان اندوهگین و حزین خیلی ارزشمندتر است اما بر طبق روایات، مؤمن در ظاهر دارای بشاشت وجه بوده و به اصطلاح ظاهری فرحناک است اما در قلب و باطن خویش دارای حزن است.
عن امیر المومنین علیه السلام: «یا همّام! المؤمن... بِشْرُهُ‏ فِي‏ وَجْهِهِ‏، وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه‏» (اصول کافی، ج3، ص 573)[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

حتی در دین و شریعت ما دستور داده شده که زیاد به قبرستان مرور کنیم؛ آیا رفتن به قبرستان انسان را شاد می‌کند یا اندوهگین؟ آیا با قرار گرفتن در قبرستان، حالت بسط به انسان دست می‌دهد یا حالت قبض؟
پس دوست عزیز،‌ اینطور نیست که اگر به هر دلیلی انسان دچار حالت قبض شد، موضوع نگران کننده‌ای باشد؛ شاید به نفع مان باشد! «...عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » (بقره/ 216)

در تأیید این سخن که اسماء الله به خودی خود نه تنها به مایه‌ی ضرر نیستند بلکه برای نفع‌رسانی به خلائق می‌باشند، به آیه‌‌ی شریفه‌ی «و نُنَزِّلُ من القرآن ما هو شِفاءٌ و رحمة للمؤمنین و لا یَزیدُ الظالمین الا خساراً» اشاره شد؛
باید دانست که محققان و اندیشمندان علم عرفان نیز در همین فضا حرکت نموده‌اند به عنوان نمونه در کتاب منظومه اسماء‌الله الحسنی، اثر عبدالقادر جیلانی این بیت آورده شده:
«
و يا قابض‏ اقبضنا على خير حالة ...» بدین معناست که یا قابض موجب قبض است اما نه قبض سوء و مضر بلکه موجب خیر و صلاح انسان خواهد شد.

یا در جای دیگر اینچنین بیان داشته: «و یا قابض اقبضنی علی الحق مسلماً» یعنی «یا قابض» ما را بر تسلیم در برابر خداوند که همراه با یک نوع تمرکز بر چنین حالتی و نفی اغیار است وا می‌دارد.

در جای دیگر به نقل از شاعر دیگری می‌نویسد: «... لا تقبض النعمة عن محرومها ...» اینچنین نیست که قابض بودن خداوند موجب سلب نعمت از فاقد نعمت شود.

در جای دیگر می‌گوید: «و یا قابض اقبض قلب کل معاند»: یا قابض موجب ایجاد قبض در قلب و باطن معاند و دشمن است. (باران که در لطافت طبعش مثال نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس). و همچنین (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا).

حضرت علامه حسن زاده آملیحفظه الله‌تعالی در کتاب الهی نامه خویش اینچنین فرموده‌اند:
[=Traditional Arabic]«الهى‏ از قبض شاكى نيستم كه در مصحف عزيزت قبض را بر بسط مقدم داشته‏اى و الله يقبض و يبصط و اليه ترجعون فرموده‏اى، و نمايندگانت در مناجاتها به تأسى كلامت يا قابض‏ و يا باسط گفته‏اند.»(الهی نامه، ص 80)[=Traditional Arabic]و[=Traditional Arabic] در جای دیگر می‌فرمایند:
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]«الهى‏ خودت آگاهى كه درياى دلم را جزر و مدّ است يا باسط بسطم ده و [=Traditional Arabic]يا [=Traditional Arabic]قابض‏ قبضم [=Traditional Arabic]كن»‌ (الهی نامه، ص 11)


[=Traditional Arabic]

width: 90% align: center

[TD="width: 45%"][/TD]
[TD="width: 10%"][/TD]
[TD="width: 45%"][/TD]

حافظ;769219 نوشت:
هیچگاه ذکری از اذکار و یا بردن نامی از نامهای خدا به خودی خود به کسی ضرر و آسیب وارد نمی‌کند. بلکه اگر آسیب رساندن و نفع رساندنی در کار باشد به امور خارج از آنها مربوط است نه خود آنها

می‌توان با اطمینان گفت به دلیل اطلاق این کریمه قرآنی که فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً » تکرار «یا قابض» به عدد کثیر (هزار، ده هزار و ...) هیچ ضرری ندارد.

چون قرار است ما به یاد خدا بیفتیم حالا این به یاد خدا افتادن گاهی از طریق نظر به آفاق است گاهی از طریق نظر به انفس است گاهی از طریق ذکر «یا الله» است گاهی از طریق ذکر یا حی یا قیوم است گاهی از طریق ذکر یا باسط است و گاهی از طریق ذکر یا قابض است.

چرا که هیچ ضرری در اسماء الله تعبیه نشده است. حتی در اسم «مضل و منتقم» این مطلب صادق است و اینطور نیست که برخی از اسماء از این قاعده مستثنی شده باشند.

اینکه گفته شد نباید ذکر یا اسمی از اسماء را به تعداد مشخص و معینی بگوییم نه از این باب که چون آن اسم اگر به آن تعداد گفته شود ضرر دارد و اگر مادون آن مقدار گفته شود ضرر ندارد این صحبت‌ها خالی از عقلانیت است.

حزن و تأثرات قبضی در نتیجه برخورد با حوادث و اتفاقات را به راحتی ما فهم می‌کنیم و رابطه آن حادثه و یا پدیده با حزن و تأثر منفی در خود را می‌فهمیم اما رابطه حزن و تأثرات قبضی که برای انسان در نتیجه قرائت قرآن و یا حتی ذکری خاص حاصل می‌شود را به وضوح نمی‌توان فهم کرد.

حرف بنده را که قبول ندارید حرف همکارانتان در لینکهای زیر را اقلا مطالعه کنید.

تمام عواقبی که برای افراد در اثر این اذکار پیش آید مسئولش شمایی هستید که به علوم غریبه آگاهی ندارید و توصیه های غلط به آنها میکنید!

افراد باید زیرنظر استاد از عدد کم شروع کنند تا به عدد بالاتر برسند! به یک نوزاد که نوشابه نمیدهند شیر میدهند چون ظرفیت و توان هضم آنرا ندارد! افراد زیر نظر استاد، ظرفیت لازم برای اذکار خاص با عدد بالا را پیدا میکنند!

در مورد عوارض بعضی از اذکار
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=27601&p=483449&viewfull=1#post483449

آیا اذکار دارای عوارض می باشند ؟
http://www.pasokhgoo.ir/node/63343

ضرر گفتن بعضی از اذکار
http://www.askdin.com/thread39206.html

حافظ;769277 نوشت:
باید دانست که محققان و اندیشمندان علم عرفان نیز در همین فضا حرکت نموده‌اند به عنوان نمونه در کتاب منظومه اسماء‌الله الحسنی، اثر عبدالقادر جیلانی این بیت آورده شده:
«و يا قابض‏ اقبضنا على خير حالة ...» بدین معناست که یا قابض موجب قبض است اما نه قبض سوء و مضر بلکه موجب خیر و صلاح انسان خواهد شد.

یا در جای دیگر اینچنین بیان داشته: «و یا قابض اقبضنی علی الحق مسلماً» یعنی «یا قابض» ما را بر تسلیم در برابر خداوند که همراه با یک نوع تمرکز بر چنین حالتی و نفی اغیار است وا می‌دارد.

حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله‌تعالی در کتاب الهی نامه خویش اینچنین فرموده‌اند:
[=Traditional Arabic]«الهى‏ از قبض شاكى نيستم كه در مصحف عزيزت قبض را بر بسط مقدم داشته‏ اى و الله يقبض و يبصط و اليه ترجعون فرموده ‏اى، و نمايندگانت در مناجاتها به تأسى كلامت يا قابض‏ و يا باسط گفته‏اند.»(الهی نامه، ص 80)[=Traditional Arabic]و[=Traditional Arabic] در جای دیگر می‌فرمایند:
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]«الهى‏ خودت آگاهى كه درياى دلم را جزر و مدّ است يا باسط بسطم ده و [=Traditional Arabic]يا [=Traditional Arabic]قابض‏ قبضم [=Traditional Arabic]كن»‌ (الهی نامه، ص

حافظ;769277 نوشت:



بنده نمی فهمم شما چرا قبض سالک رو با قبضی که بنده اشاره کردم با هم یکی میدانید؟! آن بزرگان درباره قبض سالک و اسم قابض برای سالکان سخن گفتند نه افراد عادی!

سلام

من اطلاعاتی در این مورد ندارم به هیچ وجه ... اما یکبار دقیقا چنین اتفاقی برام افتاد که با گفتن یکی از اذکار ( حدس میزنم لااله الاالله بود ) دچار حالت قبض شدید میشدم .. ولی متوجه نبودم مشکل کجاست...

تااینکه در یکی از کتابها خیلی اتفاقی خوندم که آقای بهجت گفتن باید با این ذکر، ذکر دیگری گفته شه تا سازگاری صورت بگیره و قبض و فقر ایجاد نکنه ... و باید اذکار تحت نظر استادفن گفته شه ...

بخاطر همین دیگه از گفتن اذکار به تعداد زیاد خودداری کردم بجز صلوات و استغفار .. بنده شخصا این تجربه رو داشتم دوست داشتم در جریان باشید ..

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تبریک سال 2016 میلادی خدمت بزرگواران
کارشناس این بحث جناب ((حافظ))می باشند..درست است که شما دوستان بزرگوار هم تحصیل کرده اید و بعضی از شما با اذکار اشنا هستید
ولی لازم به بحث اضافی نیست
کارشناس محترم با خواندن نظرات شما را بهتر راهنمایی میکند...
لازم نیست در مقامی قطعی سخنتان را درج کنید!!(حتی اگر درست باشد)
لازم به ذکر است دوستانی که مطالبی این چنینی میگذارند برای خواص یا ضرر و یا ....
منبع سایت یا کتاب...یا سندیت ان را ذکر کنند

حافظ;769264 نوشت:
بنده که خواستم برای این فرمایش جنابعالی اصطلاحی انتخاب کنم اصطلاح «صدمه» را انتخاب کردم حالا اگر مورد پسند نبود اصطلاح دیگری را جایگزین فرمایید. بالاخره شما که راجع به اسمی از اسماء الله نظری می‌دهید باید فکر برداشتی که از سخن شما می‌شود را هم کرده باشید چون بنده نیز یکی از مخاطبین شما هستم. اما مراد از استغفاری که من شما را به آن دعوت نمودم نه به معنای آن استغفار معهودی است که همگان بدان روی می‌آورند بلکه منظور آن است که شما بایستی از این طرز نگاه خود به اسمی از اسماء الله دست برداشته و به نوع دیگری بیندیشید.

حافظ;769264 نوشت:
شروع به ذکر گفتن "یا قابض" کردم. مدتی است افرادی شیطان صفت مرا سحر و جادو میکنند

با سلام مجدد و ضمن تشکر از همه دوستان که در این بحث شرکت کردند
جناب حافظ فکر کنم که کلاً از آن حرف من اشتباه برداشت کردید. من در رابطه با کلمه "یا قابض" اصلاً اظهار نظری نکردم، من جهت دفع شر دشمنانم که اقدام به سحر و جادوی من میکنند شروع به ذکر گفتن کردم و میخواستم بدام این ذکر شریف چه خواص دیگری دارد چگونه ثوابی دارد و در نزدیکی قلب به خداوند چقدر تاثیر دارد؟
برای همین آمدم به سایت اسک دین و تاپیک زدم و همین سئوالاتی رو که الان نوشتم، پرسیدم و چیزی در مورد «صدمه» ننوشتم و اگر جواب سئوالاتم را میدانستم که دیگه اینجا نمیپرسیدم.
در عین حال بابت پیگیریتون و زحمتی که کشیدید از شما و همه دوستانی نظر دادند و راهنمایی فرمودند سپاسگزارم
در پناه حق

بنام خدا
چه بحثها !
ومن یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب
والسلام
ببخشید تند مینویسم
معضرت میخوام
مگه شماها قرآن نمیخونین ؟
مگه سرتاسر قرآن به توکل خدا توصیه نشده ؟ بعد بریم پیش دعا نویس!
در قرآن است که برای حل مشکلات برین سراغ دعا نویس ؟

ببخشید تند مینویسم
معضرت میخوام
همه این بحثها گرفتاری است .
مسئله خیلی ساده است : رعایت تقوای الهی ( انجام واجبات ترک محرمات ) و توکل به خدا در کلیه امور زندگی . تمام

اون چیزهایی هم که در مراتب بالا دیده میشود اگر کسی اهلش باشد اینجا نمیگه . اون مراتب بالا برای تقوا پیشگان متوکل است و خدا خودش به این افراد راه را نشان میدهد و این همه بحث هم نمیخواد

قلب سلیم";769280 نوشت:
بنده نمی فهمم شما چرا قبض سالک رو با قبضی که بنده اشاره کردم با هم یکی میدانید؟! آن بزرگان درباره قبض سالک و اسم قابض برای سالکان سخن گفتند نه افراد عادی!

1. ظاهرا کلام بنده در مجموع تاپیک‌های مربوط به حقیر ناظر به ذکری است که افراد عادی بدان می پردازند و ذکری که حضرتعالی ناظر به آنید و اصرار دارید بحث را به آن سو بکشانید، مربوط به ذکری است که جزء نسخه‌های طریقتی محسوب شده و طبق گفته خودتان مربوط به «علوم غریبه» است که طبیعتا و از بحث ما خارج اند. لطفا به مغالطه‌ی موجود در کلامتان دقت فرمایید.

2. لطفا این سؤال بنده را پاسخ دهید: آیا «اذکروا الله ذکرا کثیرا» مقیََّد است؟ تخصیص خورده است؟ آیا دارای چندین تأکید متوالی نیست؟‌
آيا حدیثی داریم که به عنوان مخصص و مقیِّد این آیه کریمه باشد و ذکر «یا قابض» را استثناء فرموده باشد؟‌
لطفا از بحث خارج نشده برروی پاسخ سؤال، متمرکز شوید.

بسمه المجیب

با سلام و ادب

استاد گرامی،شاید سؤال بنده ربطی به موضوع این تاپیک نداشته باشد

امّا حال که راجع به ادعیّه و اذکار صحبت می شود بنده هم جسارتا سؤالم را می پرسم:

پدرم کتابی دارند از سید ابن طاووس قدّس سرّه الشریف به نام:"مهج الدعوات و منهج العبادات"

که شامل دعاهایی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و همینطور تعویذاتی از آن ذوات

مقدسه است،آیا می شود بدون اجازه و دستور خاص اهلش آن ادعیه و یا تعویذات را خواند؟

متشکر.

حبیبه;769408 نوشت:
پدرم کتابی دارند از سید ابن طاووس قدّس سرّه الشریف به نام:"مهج الدعوات

سلام
مهج الدعوات کتاب بسیار شریفیه و معتبر.ولی در پی تسخیرات اسما ادریسه اش نباید رفت.
در ضمن اونایی که دنبال استاد میگردن خدا رحمت کنه آیت الله کشمیری رو که از زبان عارف بحق سید علی آقای قاضی نقل میکنن که اگه انسان نصف عمرشو دنبال یه استاد کامل بگرده جا داره و بجاست!!!

وقتی از جناب آیت الله کشمیری سؤال شد که ذکر بلا و مریضی هم می آورد؟ می فرمود:
یاد خدا و ادعیه، شفا بخش است مگر تسخیرات و امثال آن که نکبت آور است، و یا اذکاری که از نظر کمی و کیفی سنگین باشد و عوارضی برای خواننده آن داشته باشد، مانند کسی که می خواهد اراده اش قوی شود ذکری می خواند که از شرائط آن ترک دنیاست و از آن طرف ذکری هم می خواند که بسیار می خواهد دنیایش خوب شود که با هم سازگاری ندارد و عوارض دارد.

حبیبه;769408 نوشت:
پدرم کتابی دارند از سید ابن طاووس قدّس سرّه الشریف به نام:"مهج الدعوات و منهج العبادات"

که شامل دعاهایی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و همینطور تعویذاتی از آن ذوات

مقدسه است،آیا می شود بدون اجازه و دستور خاص اهلش آن ادعیه و یا تعویذات را خواند؟

متشکر.


اين كتاب، از آخرين تأليفات سيد است كه آن را در سال 662 ق‏ تألیف کرده است. برخی از ادعیه و روایات دارای سند مذکور می باشند اما عدم ذکر سند دیگر ادعیه و حرزها، دلیل بر بی‌سند بودنشان نیست زیرا قصد سید تنها بر جمع‌آوری ادعیه و روایات بوده است.
ابن طاوس، در اين كتاب، تنها ادعيه مطلقه را نقل كرده كه اختصاص به زمانى خاص يا مكانى خاص ندارند؛ بر خلاف كتبى مانند« جمال الأسبوع» و« الإقبال» كه نظر به زمان‏ها و مكان‏هاى خاص دارند.
سيد، ابتدا، احراز مختلف را از چهارده معصوم(علیهم السلام)، به ترتيب، نقل نموده است و در لابه‏‌لاى احراز آن بزرگواران، احرازى را نيز از افراد ديگر، مثل حضرت خديجه و سلمان نقل كرده و داستان خوف منصور عباسى و نيز داستان ام عيسى بنت مأمون را بيان كرده است، سپس به ذكر دعاهايى كه ائمه اطهار(علیهم السلام) در قنوت‏هاى خود مى‏خوانده‌‏اند پرداخته است، آن‏گاه احراز و عوذات مربوط به شدايد و سختى‏ها، همچون دعاهاى مختلف پيامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ احد و احزاب و حنين و خيبر و روز وادى القرى و... را نقل كرده است.
در ادامه، به ذكر ادعيه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و ساير معصومين(علیهم السلام)، در موضوعات مختلف، مثل احتراز از دشمنان، قضاى حوائج، تضرع، گشايش روزى، دفع هر بلا، سجده شكر، استخاره، سفر، طلب روزى، استعاذه، طلب حج، زدوده شدن ستم، شكر، انتقام از ستم‏گر، رفع هر سختى و اندوه، دفع محذورات و... پرداخته است.
سپس حجب( دعاهايى كه به‏سيله آنها از خداوند درخواست مى‏شود كه بين دعا كننده و كسانى كه قصد آسيب رساندن به وى را دارند، مانع و حجاب قرار دهد) روايت شده از پيامبر( صلی الله علیه و اله) و ائمه(علیهم السلام) را به ترتيب، ذكر نموده است.
در ادامه، به نقل ادعيه‏اى كه از پيامبران گذشته روايت شده، پرداخته است و نيز ادعيه و احرازى را با عنوان« دعاء ورد على خاطري» انشاء كرده است. هم‏چنين دعاهايى را به‏ عنوان ادعيه متفرقه از كتب مختلف آورده است و در پايان كتاب، چند فصل، پيرامون اوقات استجابت دعا و صفات داعى و... نگاشته است.

در مجموع، کتابِ «مهج الدعوات و منهج العبادات» اثر سید بن طاوس، از مجموعه‌های نفیسی است که به جاست ضمن اهتمام عملی به آن از جانب عموم، از جانب محققین و اندیشمندان، مورد توجه علمی و معرفتی قرار گرفته، در اصطیاد معارف و مفاهیم توحیدی از ادعیه و روایات منقول در آن تلاش گردد.

حافظ;769443 نوشت:
ضمن اهتمام عملی به آن از جانب عموم،

عرض سلام و ادب

از این کلام حضرتعالی نتیجه بگیرم که می شود تعویذات و ادعیه ی آن را بی دستور خاص خواند و به آن عمل کرد؟

حبیبه;769408 نوشت:
بسمه المجیب

پدرم کتابی دارند از سید ابن طاووس قدّس سرّه الشریف به نام:"مهج الدعوات و منهج العبادات"که شامل دعاهایی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و همینطور تعویذاتی از آن ذوات مقدسه است،آیا می شود بدون اجازه و دستور خاص اهلش آن ادعیه و یا تعویذات را خواند؟متشکر.

غیر از دعای حضرت ادریس، بقیه احراز و حجابها رو میتونید استفاده کنید. حرزها را باید طبق آدابی نوشت و حمل کرد.

حافظ;769362 نوشت:

1. ظاهرا کلام بنده در مجموع تاپیک‌های مربوط به حقیر ناظر به ذکری است که افراد عادی بدان می پردازند و ذکری که حضرتعالی ناظر به آنید و اصرار دارید بحث را به آن سو بکشانید، مربوط به ذکری است که جزء نسخه‌های طریقتی محسوب شده و طبق گفته خودتان مربوط به «علوم غریبه» است که طبیعتا و از بحث ما خارج اند. لطفا به مغالطه‌ی موجود در کلامتان دقت فرمایید.

2. لطفا این سؤال بنده را پاسخ دهید: آیا «اذکروا الله ذکرا کثیرا» مقیََّد است؟ تخصیص خورده است؟ آیا دارای چندین تأکید متوالی نیست؟‌
آيا حدیثی داریم که به عنوان مخصص و مقیِّد این آیه کریمه باشد و ذکر «یا قابض» را استثناء فرموده باشد؟‌
لطفا از بحث خارج نشده برروی پاسخ سؤال، متمرکز شوید.

اولا که اذکاری که اهل سلوک و تهذیب استفاده میکنند زیر نظر استاد است و چون ظرفیت لازم را دارا میباشند ذکر مشکلی برایشان ایجاد نمیکند و حالاتی برایشان اتفاق میفتد! اما افراد عادی که ظرفیت لازم را کسب نکردند ذکر را برای قرب و مکاشفات و تهذیب نفس و... نمیخوانند بلکه برای قضای حاجات مختلف میخوانند!

پس فرد عادی در باطن، اسماء را برای یاد خدا نمیخواند بلکه برای رفع حاجتش میخواند! در حالیکه سالک قصدش قرب و یاد خداست تا جایی که در مذکور غرق میشود! ذکر قلبی اصل است! ما چند نوع ذکر داریم فقط ذکر زبانی که نیست!

بعضی اذکار به عدد خاص و بنیت خاص و بدون اذن و راهنمایی استاد ضرر دارد مثلا باعث فقر، بیماری،حالت قبض و... میشود!

بعنوان نمونه وقتی شخص بر خواندن ذکر یونسیه مداومت داشته باشد به عوالم این ذکر نزدیک میشود و بدلیل لطافت بالای ذکر، حالاتی برایش پیش می آید مثلا دچار وسواس میشود که فلان کار گناه بود نبود و... این حالات عوارض گونه برای فرد عادی پیش می آید اما برای سالک و فردی که استاد دارد خیر!

مگر دعاها و اذكار هم عوارض دارند؟

http://www.askdin.com/thread49475.html


قلب سلیم";769518 نوشت:
اولا که اذکاری که اهل سلوک و تهذیب استفاده میکنند زیر نظر استاد است و چون ظرفیت لازم را دارا میباشند ذکر مشکلی برایشان ایجاد نمیکند و حالاتی برایشان اتفاق میفتد! اما افراد عادی که ظرفیت لازم را کسب نکردند ذکر را برای قرب و مکاشفات و تهذیب نفس و... نمیخوانند بلکه برای قضای حاجات مختلف میخوانند!

پس فرد عادی در باطن، اسماء را برای یاد خدا نمیخواند بلکه برای رفع حاجتش میخواند! در حالیکه سالک قصدش قرب و یاد خداست تا جایی که در مذکور غرق میشود! ذکر قلبی اصل است! ما چند نوع ذکر داریم فقط ذکر زبانی که نیست!

بعضی اذکار به عدد خاص و بنیت خاص و بدون اذن و راهنمایی استاد ضرر دارد مثلا باعث فقر، بیماری،حالت قبض و... میشود!

بعنوان نمونه وقتی شخص بر خواندن ذکر یونسیه مداومت داشته باشد به عوالم این ذکر نزدیک میشود و بدلیل لطافت بالای ذکر، حالاتی برایش پیش می آید مثلا دچار وسواس میشود که فلان کار گناه بود نبود و... این حالات عوارض گونه برای فرد عادی پیش می آید اما برای سالک و فردی که استاد دارد خیر!

مگر دعاها و اذكار هم عوارض دارند؟

http://www.askdin.com/thread49475.html


بزرگوار! این جمله «البته مقصود همانطور که گفته شد اذکار با عدد مشخص مقصود است و گفتن هر ذکری بدون عدد و به نیت یاد خدای متعال هیچ مشکل و ضرری ندارد.»(که توسط جناب «استاد»، در این آدرسhttp://www.askdin.com/thread49475.html قرار دارد) با جمله حقیر چه تنافی و تعارضی دارد؟ مقصود جناب «استاد» از نپرداختن به «ذکر خاص» و اثرات نامطلوب آن، همان اذکاری است که استادنماها آن را در قالب‌های خاص به شاگردان طریقتی خود پیشنهاد می‌نمایند و دکان عرفان‌بازی راه انداخته‌اند اتفاقا این جمله تأییدی ست بر تاپیک‌های بنده مبنی بر این‌که حق نداریم ذکری را در قالب و چارچوب مشخصی به خلق الله ارائه دهیم! مگر آنکه مستند شرعی داشته باشیم. شما چرا اصرار دارید در این میانه، گرد و غبار عرفان‌بازی به راه انداخته، بحث را از قالب اصلی خود خارج کنید! به چه مجوزی بندگان خدا را از نزدیک شدن به نام‌های خداوند منع می‌کنید؟ اگر مستند حدیثی محکمی بر این مطلب دارید ارائه دهید! گفتید: «افراد عادی اسماء را برای یاد خدا نمی‌خوانند و تنها برای گرفتن حاجت نام خدا را مي‌برند» مگر بندگان خدا که به دنبال حاجت اند این حاجت را از بت‌ها تقاضا می‌کنند؟! بالاخره، درِ خانه‌ی خدا را می‌کوبند!‌ مگر خداوند که فرمود من را یاد کنید، حالا اگر کسی به خاطر گرفتن حاجت خویش یادی از خدا کند، این دیگر بی‌فایده‌ است؟! آیا قاطبه و عموم مردم همه راه و رسم بندگی را نمی‌پیمایند و فقط اهل طریقت و سالکین، بندگی خدا را می‌کنند؟! برادر! یکی از فلسفه‌های وجود نیازها و حوائج در بشر همین کشاندن بندگان به درگاه الهی و به اصطلاح یاد‌آوری و ذکر است لذا فرمود: «ادعونی استجب لکم». بنده عرض کردم اذکار را در قالب و چارچوب خاصی به خورد خلق الله ندهیم! (دلیلش را هم عرض کردم) این کلام چه تعارضی با کلام نقل شده از لینک‌های دیگر دارد! بله، طبیعتا کسی که به سراغ نام «محیی»‌ می رود با کسی که سراغ نام «ممیت»‌ می‌رود یا کسی که به سراغ نام «قابض» می‌رود با کسی که به سراغ نام «باسط» می رود به حسب درخواست و حاجت متفاوت اند و با توجه به معنای این دو اسم، و با توجه به نیازی که دارند، به سراغ هر اسم ویژه که دارای بار معنایی خاصی دارد خواهند رفت! خب این را همه می‌دانند!‌ کسی که فقیر شده و نیاز به پول دارد به جای اینکه بگوید «یا رازق»، اگر از «یا ممیت» در مخاطبه‌ی خویش استفاده نماید خب تناسب معنایی را رعایت نکرده است و به اصطلاح «کد»‌را اشتباهی گرفته است حالا این چه دخلی به نسخه‌های معهود در ذهن جنابعالی دارد!‌

در ضمن بنده جواب خودم را از سؤالی که مطرح کردم نگرفتم عاجزانه خواهش می‌کنم، عالمانه و به دور از غوغاسالاری پاسختان را بفرمایید. اذکروا الله ذکرا کثیرا آیا شامل ذکر زبانی می‌شود یا نمی‌شود؟‌ اگر می‌شود آیا قیدی و مخصصِّی (چه به صورت متصل و چه به صورت منفصل) دارد یا ندارد؟‌


[/HR]ادامه دارد ...

الان مشخصا در مورد اسم «قابض» کسی است که نفسش زیاد جولان می‌دهد و دمار از روزگار آن شخص در آورده است برای آنکه از خداوند در مهار نفس و جلوگیری از کرّ و فرّ خواهش‌های نفسش مدد بگیرد اگر زیاد بگوید «یا قابض»‌ این چه مشکلی دارد؟! زیاد هم بگوید! چه مشکلی دارد؟! مگر در حدیث نداریم: [=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] «أعدى‏ عدوّك‏ نفسك الناطقة التى بين جنبيك.»[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

یکی از کاربردهای «یا قابض» برای غلبه بر دشمن است، نفس انسان هم یک دشمن است و من با این نیاز به سراغ این اسم بیایم چه مشکلی دارد! اینقدر بگویم تا این امداد صورت بگیرد خب طبیعتا وقتی نیازم برطرف شد دیگر نمی‌گویم من تا وقتی به غذایم نمک می ریزم که این غذا از بی‌نمکی در آيد و الا بعد از ریختن به اندازه، دیگر نیازی به بیشتر ریختن نیست!‌
چرا کاربرد اسماء الهی و ادعیه را تنها در قوطی عرفان‌باز ها و عرفان‌نماها محدود می‌کنید و مردم را از این معارف و فواید محروم می‌کنید!

حبیبه;769449 نوشت:
عرض سلام و ادب

از این کلام حضرتعالی نتیجه بگیرم که می شود تعویذات و ادعیه ی آن را بی دستور خاص خواند و به آن عمل کرد؟


بله؛ بنده تمام این کتاب حتی دعای ادریس را مغتنم شمرده آن را قابل استفاده علمی و عملی مي‌دانم. از جنابعالی به خاطر آن که باعث شدید مجددا این کتاب را تورق نموده و بر روی آن تأمل نمایم، بی‌نهایت متشکرم.

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام
جناب قلب سلیم همون طور که دوست بزرگوارمان جناب حافظ عرض کردند لازم نیست اسامی الهی و اسما الله را محدود کرد...
اما بهتر است انها را با نیت خالص فرستاد نه به قصد دیگری
*اگر بنده ای عبادات برای حاجتی کند و ان قدر غرق ان شود که حاجتش را فراموش کند دعایش مستجاب میگردد*
از جناب حافظ هم ممنون هستم که با همچین بزرگوارانی که بسیار استاد و به قولی با (علوم غریبه)اشنا هستند را کمک و راهنماییی میکنید(چه بسا بعضی هنوز نمی دانند چگونه سخن خود را به کرسی بنشانند چه برسد به فراگیری علوم خاص این چنینی)
این حدیث را تقدیم به شما میکنم
حضرت عيسى عليه السلام :
طُوبى لِلمُصلِحينَ بَينَ النّاسِ ، اُولئكَ هُمُ المُقَرَّبونَ يَومَ القِيامَةِ ؛
. تحف العقول ، ص 501 .
حضرت عيسى عليه السلام :
خوشا به حال اصلاح كنندگان ميان مردم ؛ اينان در روز قيامت مقرّبان اند .
و این حدیث هم خدمت بزرگواران دیگر :

حضرت عيسى عليه السلام :
يا عَبيدَ السُّوءِ! تَلومونَ النّاسَ عَلَى الظَّنِّ ولاتَلومونَ أنفُسَكُم عَلَى اليَقينِ ؛ يا عَبيدَ الدُّنيا! إنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ السِّراجِ يُضيئُ لِلنّاسِ ويُحرِقُ نَفسَهُ؛ اِستَحيُوا اللّه َ في سَرائِرِكُم كَما تَستَحيُونَ النّاسَ في عَلانِيَتِكُم؛ يا صاحِبَ العِلمِ! عَظِّمِ العُلَماءَ لِعِلمِهِم و دَع مُنازَعَتَهُم وصَغِّرِ الجُهّالَ لِجَهلِهِم ولا تَطرُدهُم ولكِن قَرِّبهُم وعَلِّمهُم؛ إنَّكُم لَن تَنالوا ما تُريدونَ إلاّ بِتَركِ ما تَشتَهونَ؛ إيّاكُم وَالنَّظرَةَ فَإنَّها تَزرَعُ فِي القُلوبِ الشَّهوَةَ وكَفى بِها لِصاحِبِها فِتنَةً؛ لاتَنظُروا في عُيوبِ النّاسِ كَالأربابِ وَانظُروا في عُيوبِهِم كَهَيئَةِ عَبيدِ النّاسِ؛ أنَا أقولُ لَكُم : صِلوا مَن قَطَعَكُم وأعطُوا مَن مَنَعَكُم وأحسِنوا إلى مَن أساءَ إلَيكُم وسَلِّموا عَلى مَن سَبَّكُم وأنصِفوا مَن خاصَمَكُم؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِي السَّهلِ ولايَنبُتُ فِي الصَّفا وكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ المُتَواضِعِ و لاتَعمُرُ في قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ؛ مَن لَم يَتَواضَع خَفَضَهُ اللّه ُ ومَن تَواضَعَ للّه ِِ رَفَعَهُ؛ مَن نَظَرَ إلى أخيهِ يَعمَلُ الخَطيئَةَ ولَم يُحَذِّرهُ عاقِبَتَها حَتّى أحاطَت بِهِ فَلايَأمَن أن يَكونَ قَد شَرِكَ في إثمِهِ؛ مَن قَدَرَ عَلى أن يُغَيِّرَ الظّالِمَ ثُمَّ لَم يُغَيِّرهُ فَهُوَ كَفاعِلِهِ؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لاتُدرِكونَ شَرَفَ الآخِرَةِ إلاّ بِتَركِ ما تُحِبّونَ؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ صِغارَ الخَطايا ومُحَقَّراتِها لَمِن مَكايدِ إبليسَ ، يُحَقِّرُها لَكُم ويُصَغِّرُها في أعيُنِكُم فَتَجتَمِعُ فَتَكثُرُ وتُحيطُ بِكُم؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ المِدحَةَ بِالكِذبِ وَالتَّزكِيَةَ فِي الدّينِ لَمِن رَأسِ الشّرورِ المَعلومَةِ؛ وَيلَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا! اِتَّخِذوا مَساجِدَ رَبِّكُم سُجوناً لِأجسادِكُم وَاجعَلواقُلوبَكُم بُيوتاً لِلتَّقوى ولاتَجعَلوا قُلُوبَكُم مَأوى لِلشَّهواتِ؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ كُلَّ كَلِمَةٍ سَيِّئَةٍ تَقولونَ بِها تُعطَونَ جَوابَها يَومَ القِيامَةِ؛ بِحقٍّ أقولُ لَكُم : . . . ما تُغني عَنكُم أجسادُكُم إذا أعجَبَتكُم وقَد فَسَدَت قُلوبُكُم وما يُغني عَنكُم أن تُنَقّوا جُلودَكُم وقُلوبُكُم دَنِسَةٌ؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : اِبَدَؤُوا بِالشَّرِ فَاترُكُوهُ ثُمَّ اطلُبُوا الخَيرَ يَنفَعكُم ، فَإنَّكُم إذاجَمَعتُمُ الخَيرَ مَعَ الشَّرِّ لَم يَنفَعكُمُ الخَيرُ؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : طوبى لِلَّذينَ يَتَهَجَّدونَ مِنَ اللَّيلِ أُولئِكَ الَّذينَ يَرِثونَ النُّورَ الدّائِمَ؛ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا عَبيدَ الدُّنيا! كَيفَ يُدرِكُ الآخِرَةَ مَن لاتَنقُصُ شَهوتُهُ مِنَ الدُّنيا ولا تَنقَطِعُ مِنها رَغبَتُهُ؛
-
حضرت عيسى عليه السلام :
راست مى گويمتان : اى دنيا پرستان! چگونه كسى كه شهوتش به دنيا نكاهد و رغبتش از آن نگسلد ، به آخرت دست يابد؟! راست مى گويمتان : خوشا بر آنان كه پاره اى از شب را به عبادت برمى خيزند ! آنان اند كه نور پيوسته را به ميراث مى برند. راست مى گويمتان : نخست به دور كردن بدى بپردازيد و آن گاه به جستجوى نيكى برآييد تا شما را سود بخشد ؛ زيرا اگر نيكى را با بدى گِرد آوريد ، نيكى سودتان ندهد. راست مى گويمتان : . . . پيكرهاى شما چه سودتان بخشد كه از آنها شگفت زده شويد ، در حالى كه دل هايتان تباه باشد ؟! و شما را چه سود كه پوست هايتان را پاكيزه كنيد ، در حالى كه دل هايتان چركين باشد؟! راست مى گويمتان : هر كلمه بدى كه امروز بگوييد ، فردا ، به قيامت ، پاسخش را مى شنويد. واى بر شما اى بندگان دنيا! سجده گاه هاى پروردگارتان را زندانِ پيكرهاى خود سازيد ، و دل هاى خود را خانه تقوا كنيد و آنها را جايگاه شهوت ها قرار ندهيد. راست مى گويمتان : يك ستايش دروغين و يك بيزارنمايى از دين ، بى گمان ، سرآمدِ بدى هاى شناخته شده است. راست مى گويمتان : گناهان كوچك و به چشم نيامدنى از دام هاى شيطان اند . شيطان ، آنها را به ديده شما خُرد (و ناچيز) مى نمايانَد ، چندان كه گِرد مى آيند و فزون مى شوند و شما را فرا مى گيرند. راست مى گويمتان : شرافتِ آخرت را در نمى يابيد ، مگر به ترك آنچه [در دنيا] دوست مى داريد. هر كه بتواند ستمكارى را از ستم منصرف كند و چنين نكند ، خود نيز چون همان ستمگر است. هر كه ببيند برادرش خطايى مى كند و او را از سرانجامش برحذر ندارد تا گناه او را فرا گيرد ، از شركت در گناه او برى (و ايمن) نيست. هر كه فروتنى نكند ، خدايش پست كند ، و هر كه براى خدا فروتنى كند ، خدايش برافرازد. راست مى گويمتان : به راستى كه زراعت ، در دشت خاكىِ هموار مى رويد ، نه بر سنگلاخ . همچنين حكمت در دلِ فروتن پرورش مى يابد و در دلِ متكبّرِ زورگو پرورش نمى يابد. من به شما مى گويم : با آن كه از شما گسسته ، بپيونديد ، و به آن كه از شما دريغ ورزيده ، عطا كنيد ، و به آن كه با شما بدى كرده ، نيكى كنيد ، و به آن كه دشنامتان داده ، سلام گوييد ، و با آن كه به دشمنى با شما برخاسته ، انصاف ورزيد. به عيب هاى مردم چون ارباب منگريد ؛ بلكه در عيب هاى آنان چون بنده مردمان بنگريد. از يك بار نظر كردن ناروا هم بپرهيزيد ؛ زيرا [همان يك نظر آلوده ، بذرِ ]شهوت را در دل بكارد و همين براى صاحبش بس كه به فتنه گرفتار آيد.به آنچه مى خواهيد ، نمى رسيد ، مگر با ترك آنچه به آن شهوت داريد. اى دانش پژوه! دانشمندان را براى دانششان بزرگ دار و ستيزه با آنان را كنار بگذار ، و نادانان را به سبب جهلشان كوچك شمار ، ولى ايشان را از خود مران ؛ بلكه به خويش نزديك كن و به ايشان ، دانش بياموز. همچنان كه از مردم در عيان شرم داريد ، از خداوند در نهان شرم بداريد. اى بندگان دنيا! مثَل شما چون چراغ باشد كه به مردم روشنايى دهد ، امّا خود را بسوزانَد . اى بندگانِ بد! مردم را با بدگمانى سرزنش مى كنيد و خويشتن را با يقين [به عيبِ خود] سرزنش نمى كنيد؟!
.........
محدودتان نمی کنم!هر حدیث هر جای خاص به درد شما میخورد بزرگواران
شاید هر دو حدیث برای شما بندگان خاص خدا باشد

با سلام و عرض ادب و کسب اجازه از اساتید محترم

حضرت صادق عليه السلام فرمود: هيچ چيز نيست جز آنكه براى آن حدى و اندازه‏ اى است كه‏ بدان پايان پذيردمگر ذكر كه حدى ندارد تا پايان پذيرد، خداى عز و جل فرائض را واجب كرده و هر كه آنها را بجاى آورد همان حد و انتهاى آنها است، و ماه رمضانست پس هر كه آن را روز دارد همان حد آن است، و حج (واجب است) و هر كه حج كرد بپايان رسانده، مگر همان ذكر كه براستى خداى عز و جل باندك آن راضى نشده و انتها و حدى براى آن قرار نداده كه بدان پايان يابد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «اى آنان كه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را بسيار، و تسبيحش گوئيد بامدادان و شامگاهان» (سوره احزاب آيه 41- 42) پس فرمود: خداى عز و جل براى آن حدى كه بدان پايان پذيرد قرار نداده است.
فرمود: و پدرم فراوان ذكر خدا ميكرد، (گاهى) من بهمراه او ميرفتم و او ذكر خدا ميكرد، با او غذا ميخوردم او ذكر خدا ميكرد، و (گاهى) با مردم گفتگو ميكرد ولى آن از ذكر خدا بازش نميداشت و من ميديدم زبانش را كه چسبيده بكامش بود و ميگفت:
«لا اله الا اللَّه‏»
و پيوسته ما را انجمن ميكرد، و ما را بذكر خدا فرمان ميداد تا آفتاب بزند، و هر كدام ما كه خواندن (قرآن) ميدانستيم دستور بخواندن ميداد، و هر كدام نميدانست باو دستور ذكر ميفرمود.

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 498
[=Traditional Arabic]

حافظ;769545 نوشت:

طبیعتا کسی که به سراغ نام «محیی»‌ می رود با کسی که سراغ نام «ممیت»‌ می‌رود یا کسی که به سراغ نام «قابض» می‌رود با کسی که به سراغ نام «باسط» می رود به حسب درخواست و حاجت متفاوت اند و با توجه به معنای این دو اسم، و با توجه به نیازی که دارند، به سراغ هر اسم ویژه که دارای بار معنایی خاصی دارد خواهند رفت! خب این را همه می‌دانند!‌ کسی که فقیر شده و نیاز به پول دارد به جای اینکه بگوید «یا رازق»، اگر از «یا ممیت» در مخاطبه‌ی خویش استفاده نماید خب تناسب معنایی را رعایت نکرده است و به اصطلاح «کد»‌را اشتباهی گرفته است حالا این چه دخلی به نسخه‌های معهود در ذهن جنابعالی دارد!‌
در ضمن بنده جواب خودم را از سؤالی که مطرح کردم نگرفتم عاجزانه خواهش می‌کنم، عالمانه و به دور از غوغاسالاری پاسختان را بفرمایید. اذکروا الله ذکرا کثیرا آیا شامل ذکر زبانی می‌شود یا نمی‌شود؟‌ اگر می‌شود آیا قیدی و مخصصِّی (چه به صورت متصل و چه به صورت منفصل) دارد یا ندارد؟

بعضی اذکار نباید بر آنها مداومت داشت مثل اسم قابض، قهار،... اگر کسی مثلا به مدت یک هفته یاقابض به عدد 500 برای دفع دشمن بخواند اشکال ندارد اما تداوم بر آن یا خواندن به اعداد زیاد باعث وجود حالت قبض در وی میشود.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا» به تبیین اقسام ذکر پرداخت و گفت: ذکر زبانی رقیق‌ترین ذکرها است و کم‌ترین ثواب را دارد اما یاد قلبی خدا بهترین ذکرها است و بیشترین ثواب را دارد.

وی ادامه داد: در روایات نیز آمده که اگر انسان ذکری را با اخلاص بگوید اهل بهشت می‌شود اما آن اخلاصی مد نظر است که مانع گناه کردن انسان شود.

این مفسر برجسته قرآن، گفت: هر عمل خیری که برای خدا باشد یاد خدا است اگر کسی برای رضای خدا نظام خود را حفظ کند، به فقرا رسیدگی کند و کارهای خیر انجام ‌دهد، ذکرالله است.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی بیان داشت: در جریان نماز خدا فرموده؛ اقم الصلاة لذکری و در سوره جمعه تشکیل نماز جمعه را به عنوان تشکیل به ذکر خدا یاد کرده است و فرموده فاسعوا الی ذکر الله و الیها نیاورده است.

این استاد برجسته حوزه علمیه افزود: همان فضیلتی که برای نماز است برای زکات نیز آمده است و همانگونه که نماز قربان کل تقی خوانده شده در روایتی دیگر زکات نیز قربان کل تقی ذکر شده است؛ اگر فردی بخواهد به خدا نزدیک شود و قرب به خدا پیدا کند قربانی او نماز و زکات است.

وی در ادامه با بیان این‌که «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا» مصادیق فراوانی دارد، گفت: جریان تسبیح هم زیر مجموعه ذکر است، انسان وقتی خدا را از هر چیز منزه دید به سوی او می‌رود. انسان معمولا به سوی فردی می‌رود که خودش حاجتی نداشته باشد، به ما گفته باشد که حاجتت را نزد من بیار و خدا فرموده انتم الفقراء الی الله اگر خدا ولی حمید است و گفته هر چه نیاز دارید از خدا بخواهید پس وجهی ندارد که ما از او چیزی نخواهیم.

این مفسر برجسته قرآن با اشاره به آیه «وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلًا» گفت: وقتی می گوییم اول و آخر، وسط هم شامل آن می‌شود، اگر گفتند صبح و شام پس وسط روز را نیز شامل می‌شود، بنابراین هم از نظر زمان، کیفیت و عدد ما موظف هستیم زیاد یاد خدا باشیم و تعطیلی در این زمینه وجود ندارد چون مرتب ما در معرض وسوسه شیاطین هستیم.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با بیان این‌که «ذکر علیٍ عباده» از مصادیق ذکرالله است، گفت: هر کاری که انسان را متوجه یاد خدا کند عبادت و بارزترین مصادیق ذکر، تسبیحات حضرت زهرا(س) است.

علی مع الحق;769582 نوشت:
با سلام و عرض ادب و کسب اجازه از اساتید محترم

حضرت صادق عليه السلام فرمود: هيچ چيز نيست جز آنكه براى آن حدى و اندازه‏ اى است كه‏ بدان پايان پذيردمگر ذكر كه حدى ندارد تا پايان پذيرد، خداى عز و جل فرائض را واجب كرده و هر كه آنها را بجاى آورد همان حد و انتهاى آنها است، و ماه رمضانست پس هر كه آن را روز دارد همان حد آن است، و حج (واجب است) و هر كه حج كرد بپايان رسانده، مگر همان ذكر كه براستى خداى عز و جل باندك آن راضى نشده و انتها و حدى براى آن قرار نداده كه بدان پايان يابد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «اى آنان كه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را بسيار، و تسبيحش گوئيد بامدادان و شامگاهان» (سوره احزاب آيه 41- 42) پس فرمود: خداى عز و جل براى آن حدى كه بدان پايان پذيرد قرار نداده است.
فرمود: و پدرم فراوان ذكر خدا ميكرد، (گاهى) من بهمراه او ميرفتم و او ذكر خدا ميكرد، با او غذا ميخوردم او ذكر خدا ميكرد، و (گاهى) با مردم گفتگو ميكرد ولى آن از ذكر خدا بازش نميداشت و من ميديدم زبانش را كه چسبيده بكامش بود و ميگفت:
«لا اله الا اللَّه‏»
و پيوسته ما را انجمن ميكرد، و ما را بذكر خدا فرمان ميداد تا آفتاب بزند، و هر كدام ما كه خواندن (قرآن) ميدانستيم دستور بخواندن ميداد، و هر كدام نميدانست باو دستور ذكر ميفرمود.

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 498
[=Traditional Arabic]

نقل قول:
بله؛ بنده تمام این کتاب حتی دعای ادریس را مغتنم شمرده آن را قابل استفاده علمی و عملی مي‌دانم. از جنابعالی به خاطر آن که باعث شدید مجددا این کتاب را تورق نموده و بر روی آن تأمل نمایم، بی‌نهایت متشکرم.

سلام و عرض ادب

چرا بعضا اختلاف هست بین نظر علما و این روایات ؟! برای بنده جای سوال هست!

این همه چنددستگی چرا ؟

چرا یکجا فلان عالم گفتن که فلان ذکر باید اینطور گفته شه و جای دیگر چیزی میبینیم مبنی بر اینکه ذکر رو تا میتونید بگید !! و از طرفی هم تجربه های شخصی و روحی افراد متفاوت هست !؟

آیا میشه اینو ربط داد به شرایط روحی اشخاص ؟ مثلا بنده به شخصه تجربه ی گفتن زیاد ذکر لااله الاالله رو داشتم و میدونم که اگر از یک حدی بیشتر بگم دجار چه حالاتی میشم ! اما در جای دیگر چیز دیگری گفته شده ؟

گیج کننده ست .. میشه لطفا توضیح بدید که چرا اینطوریه ؟

آیا میتونیم بگیم که اثرات اذکار ،شخص تا شخص متفاوته ؟ مثل این هست که مثلا بنده با فلان سوره قرآن بیشتر احساس آرامش میکنم و کس دیگر با سوره ای دیگر ...

روحیات و باطن افراد چه نقشی رو بازی میکنه ؟

نگاهی به این لینک بندازید و ببینید که چقدر این سوالات تکرار شده ، یعنی مردم چیزی شنیدن و یا خوندن که بعد پرسیدن ...

تشکر :Gol:

این رو هم با اجازه اضافه کنم که این ایرادی که وارده در مورد مسائل دیگه هم اومده .. مثلا عده ای هستن که میگن در روایتی داریم که برای سردرد یکی از ائمه تجویز کردن که کافور باید استعمال بشه در صورتیکه این رو انجام دادیم و فایده ای نداشته پس ائمه اشتباه کردن!!! در صورتیکه ائمه تجویزی رو که کردن اولا برای مردمی بوده که در ناحیه ی گرم و خشک آب وهوایی زندگی میکردن و ثانیان بالطبع دجار سردردهای گرم میشدن .. اما امروزه اکثر سردردها از جنس سرد هستن ..

پس نباید از روایات استفاده ی عام کرد چرا که اگر جواب نداد مردم دلسرد میشن !! بلکه باید جا و مکان و شخص رو هم در نظر گرفت ..

آیا پاسخی به این ایراد دارید ؟ این امر در مورد اذکار هم میتونه صدق کنه .. ؟؟

مشک;769705 نوشت:
سلام و عرض ادب
چرا بعضا اختلاف هست بین نظر علما و این روایات ؟!
چرا یکجا فلان عالم گفتن که فلان ذکر باید اینطور گفته شه و جای دیگر چیزی میبینیم مبنی بر اینکه ذکر رو تا میتونید بگید !!
تشکر :Gol:

باسلام

عارفان و بعضی فقهاء که علوم غریبه میدانند به اذکار و اوراد و ادعیه و تاثیرات، عوارض و کاربرد آنها، علم بیشتری و کاملتری دارند! و آنهایی که در این خصوص چیزی نمیدانند بدون علم حرف میزنند در نتیجه چنین مشکلات و اختلافاتی پیش می آید! یا مثلا مخالفان عرفان و فلسفه بدون علم کامل به عرفان و فلسفه به نقد آن میپردازند و.......

قلب سلیم";769761 نوشت:
باسلام

عارفان و بعضی فقهاء که علوم غریبه میدانند به اذکار و اوراد و ادعیه و تاثیرات، عوارض و کاربرد آنها، علم بیشتری و کاملتری دارند! و آنهایی که در این خصوص چیزی نمیدانند بدون علم حرف میزنند در نتیجه چنین مشکلات و اختلافاتی پیش می آید! یا مثلا مخالفان عرفان و فلسفه بدون علم کامل به عرفان و فلسفه به نقد آن میپردازند و.......

سلام

در اصل مشکل اینه که آدم میمونه بین تجربیات شخصی خودش و دیگران ، بعضی روایات و سخن بعضی از علما...

یک چیزی این وسط جور درنمیاد ..

الان روایتی که جناب علی مع الحق گذاشتن با تجربه شخصی بنده و بعضی ها در تضاد هست !! از اون طرف هم ممکنه بعضی های دیگه اینکارو کرده باشن ( تکرار به تعداد زیاد ) و مشکلی براشون پیش نیومده باشه !

یکبار در کتابی خوندم که بزرگان برای دادن اذکار حتی طبع چسمی رو هم درنظر میگیرن .. مثلا اگر بر شخص صفرا غالب هست ، از ذکری که بهش آب غالب هست میدن تا آرامش بده وگرنه شخص ممکنه گرماش بیشتر بشه و عصبی شدن پیش بیاد . و برآورد این طبایع برای اذکار بر طبق کلمات بکاررفته هست .. ( دقیقا نمیدونم چجوریه !) شاید هم بخاطر همین هست که گفته شده مثلا ذکر لااله الاالله باید با یک ذکر دیگر همراه شه تا سازگار شه !! مطمئن نیستم !!

چرا مردم رو آگاه نمیکنن در این موارد ؟!

کم و بیش ، کسانیکه که اهل مطالعه هستن ، در این کتاب و اون کتاب چیزایی رو میخونن اما کسی نیست که اینها رو بشکافه !! باید امیدوار بود که وقتی ، جایی به جوابی رسید :ok:

یاعلی

سلام علیکم و رحمة الله
با مطالعه پستهای عزیزان در تاپیک متوجه این مطلب شدم که کارشناس محترم با زبان علم سعی در دادن پاسخی کامل به پرسشگران محترم داشته اند ولی در برخی موارد ظاهرا مطالب ایشان درست فهم نشده است(حال یا بیان خیلی علمی بوده یا....)
بنده به عنوان جمع بندی دو مطلب تقدیم می کنم و امیدوارم خاتمه ی بحث باشد:

الف: اذکار در یک تقسیم بندی به دو گروه تقسیم می شوند:
1. اذکار خاص
برای گفتن اذکار خاص که دارای عدد و وقت مشخص می باشد، باید از استاد اهل فن و راه پیموده اجازه گرفت. علتش این است که:
أ-با گفتن این اذکار حالاتی برای انسان پیش می آید که باید این حال به استاد عرضه شود تا انسان را از آن حال عبور دهد و مانع توقف شاگرد و بروز مشکل نشود.
ب-چون این اذکار جنبۀ داروی خاص دارند، با توجه به روحیات و نیاز و نقص شاگرد تجویز می شود.از تجویز خود سرانه باید پرهیز نمود تا گرفتار عواقب آن نشود.
ج-معمولاً اذکاری که در کتب بیان شده،کامل نیست. نویسنده تمام شرایط را بیان نمی کند. گفتن آن مطابق کتاب، به جای سود، زیان آور خواهد بود.
د- بعضی اذکار اثر خود را به صورت فقر یا بیماری یا مشکل در زندگی نشان می دهد که ما توان تحمل آن را نداریم. چه بسا باعث از دست دادن ایمان کم ما هم بشود.
البته مقصود همانطور که گفته شد اذکار با عدد مشخص مقصود است و گفتن هر ذکری بدون عدد و به نیت یاد خدای متعال هیچ مشکل و ضرری ندارد.
همچنین ضرر داشتن بدین معناست که اثرات آن ذکر خاص با شرایط و تحمل و وضعیت فعلی ما سازگاری ندارد.نه اینکه ذکر شر یا بدی داشته باشد.
ه-ممکن است انسان در اثر این اذکار به افراط و تفریط کشیده شود. از ادامه راه باز ایستد. بسیاری از ماندگان راه،آن هایی هستند که در دام افراط و تفریط افتاده اند.

2. اذکار عمومی
این ذکرها جنبۀ داروی عمومی دارند و گفتن آن بدون تجویز استاد جایز و اثر بخش است.
معمولاً ذکرهایی که از اهل بیت (ع) در کتاب هایی مثل مفاتیح الجنان و ثواب الأعمال شیخ صدوق وارد شده، و اذکار ایام هفته، گفتنش ایرادی ندارد.مثلا در روایتی فرموده هر کس فلان ذکر را (بدون عدد یا با عدد)بگوید فلان اثر را دارد،چون در روایت فرموده اند هر کس و روایت برای شخص خاصی نبوده است این دستورالعمل عمومی است اما از ذکر هایی که از علما و عرفا نقل شده با عدد خاص، باید پرهیز کنید و این اذکار که البته مأخوذ از منابع دینی هستند باید با اذن و اجازه استاد گفته شوند.

این مطالب از بنده نیست و از قول یکی از اولیاء الله بیان می شود،این نکات مهم از نظر بنده به عنوان کارشناس مرکز ملی کاملا مورد تأیید می باشد لذا برای استفاده ی عزیزان تقدیم می شود.البته برخی نکات در تاپیک های دیگر نیز نقل شده است:

توجّه برادران ايمانى خود را به چند نكته‏ ى مهم جلب مى‏ نمايم:

1 - اعمال و عبادات مستحبى كه انسان انجام مى‏ دهد، ضمن آنكه بايد با خصوصيات روحى و حال معنوى او مناسب باشد، لازم است حتى المقدور با شوق و نشاط نيز همراه باشد. لذا اگر انجام برخى اعمال مستحب، موجب ملال و تنفّر نفس كسى گرديد، بايد از آن پرهيز نموده و به اصلاح عوامل آن بپردازد، همچنان كه اگر كسى بخواهد به اعمال و عبادات خود بيفزايد بايد به تدريج و به گونه‏ اى عمل نمايد كه رغبت نفس به عبادت محفوظ مانده و باعث ملالت آن نگردد.
2 - چنانچه در اثر انجام اين گونه اعمال، آثار غير عادى يا حال خاصى به انسان دست دهد، بايد وضعيت خود را جهت معلوم شدن صحت و سقم و چگونگى آن به استادى خبير عرضه كند.
3 - به طور كلى هر عبادتى كه مستند به روايات بوده و از جانب پيشوايان معصوم عليهم‏ السلام به ما رسيده باشد، عمل به آن بلا مانع است. به خصوص اگر به طور عام دستور داده باشند؛ مثل اينكه فرموده باشند: «هر كس» اين عمل را انجام دهد فلان پاداش نصيب او خواهد شد.
همچنان‏ كه عمل يا دستورى كه مستند به روايات نباشد، نه تنها انجامش قرب آور نيست بلكه گاه موجب دورى يا برخى مفاسد ديگر نيز مى ‏شود.
4 - بسيارى از دعاها و اذكار براى عموم مؤمنين قابل عمل است. اما برخى، مخصوص شخص يا افراد خاصى مى ‏باشد كه معمولاً ديگران با انجام آن به نتيجه ‏ى مورد نظر نمى‏ رسند، لذا اگر كسى با اذن استادى خبير يا شخص صاحب نفَسى انجام دهد، علاوه بر يافتن اثر و نتيجه، از تبعات منفىِ احتمالى آن نيز مصون خواهد بود.
5 - بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد.
مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.

استاد;770141 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله

سلام

خدا خیرتون بده .. هم شما و هم تمامی کارشناسان این مرکز.. :Gol:

بنده پاسخم رو گرفتم ..

موفق باشید

موضوع قفل شده است