جمع بندی ریشه و معنی کلمه «یَسر» در عربی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ریشه و معنی کلمه «یَسر» در عربی

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و خسته نباشید

در سوره بسیار زیبای (الفجر) در (قرآن کریم) و در آیه چهارم از آن، کلمهء (یَسر) آمده است.

می دانم که معنی آن (برود) یا (سپری شود) است. ولی می خواهم به درک کامل از آن برسم.

لطفا ریشهء این کلمه را به زبانی ساده بفرمائید. تا به درک کاملتری برسیم. انشالله

مثلا: یَذهَبُ از ذَهَب می آید به معنی رفت (در گذشته)

با تشکر فراوان

خدانگهدار

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

«وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْر»
و به شب، هنگامى كه (به سوى روشنايى روز) حركت مى‏ كند، سوگند (كه پروردگارت در كمين ظالمان است)! (فجر: 89/ 4)

با سلام و درود

بررسی لغوی و ادبی:

«يَسر» از ماده "سُرى" (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است.(المفردات في غريب القرآن، ص 408؛ قاموس قرآن، ج ‏3، ص 260)

«يسر» در اصل "يسرى" بوده كه فعل مضارع از ماده "سُرى" است، سپس ياء آن براى تخفيف و هماهنگى با آيات قبل حذف شده است.(بیضاوی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ‏5، ص 309؛ عکبری، التبيان في إعراب القرآن، ص 389؛ تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446، پاورقی)

یاء (ى) از «يَسرى» حذف شده‏ چون كسره آخر «راء» از آن كفايت مى‏ كند. اما در هنگام وقف كردن (ى) و (كسره) هر دو حذف مى ‏شوند. بعضى گفته ‏اند «يَسرى» به معنای "يَسرى فيه" است، یعنی شبى كه در آن راه مى ‏روند.(تفسير جوامع الجامع، ج ‏4، ص 485)

«يسرى» به معنای مى‏ رود و پايان مى ‏گيرد است؛ شب وقتى حركت كند به فجر روشن مى ‏رسد.

بیان تفسیری:

گويى شب موجود زنده ‏اى است و داراى حس و حركت كه در تاريكى خود گام بر مى ‏دارد، و به سوى صبحى روشن حركت مى‏ كند.
آرى قسم به آن تاريكى ای ياد شده كه رو به سوى روشنايى است، تاريكىِ متحرک، نه ايستا و ثابت.
تاريكى آن گاه وحشتناک است كه به صورت ثابت در آيد، اما اگر در آن حركتى باشد به سوى نور، پر ارزش است.
بعضى نيز گفته ‏اند كه ظلمت شب بر صفحه كره زمين در حال حركت است، و اصولا آن چه از شب مهم و مفيد و حياتبخش است همين شبى است كه در حال حركت مى ‏باشد، يعنى دائما و به طور متناوب جاى خود را با روز عوض مى ‏كند؛ كه اگر شب در نيمى از كره ميخكوب شود هم آن نيم مى ‏ميرد، و هم نيم ديگر كه در برابر تابش دائم آفتاب قرار گرفته است‏.(تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446)

[="Tahoma"]«اللیل» کدام شب؟

اگر الف و لام آن به معنى عموم باشد تمام شب ها را شامل مى ‏شود؛ كه خود آيتى است از آيات خدا، و پديده‏ اى است از پديده ‏هاى مهم آفرينش.

و اگر الف و لام آن عهد باشد، به شب معينى (شب قدر، شب عید فطر، شب عید قربان و ...) اشاره دارد؛ و به تناسب سوگندهاى گذشته منظور شب عيد قربان است كه حاجيان از عرفات به "مزدلفه" (مشعر الحرام) و بعد از گذراندن شب را در آن وادى مقدس‏ به هنگام طلوع آفتاب به سوى سرزمين منى روان مى ‏شوند.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 736؛ تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446)

به هر حال شب به هر معنایى بوده باشد (عام يا خاص) از آيات عظمت الهى و از موضوعات پر اهميت عالم هستى است. شب حرارت هوا را تعديل مى ‏كند، و به همه موجودات آرامش مى ‏بخشد، و جو آرامى براى راز و نياز به درگاه خدا فراهم مى ‏سازد، و اما شب عيد قربان كه آن را "ليله جمع" مى ‏نامند، نيز از عجيب ‏ترين شب هاى سال در آن وادى مقدس مشعر الحرام است.(تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446و 447)

علامه طباطبایی(ره) قول اول ـ یعنی معنای عام داشتن و شامل همه شب ها شدن ـ را انتخاب کرده و قول دوم را صحیح نمی داند، خصوصا بنابر نظر کسانی که «و لیال عشر» را دهه اول ذی الحجه می دانند.
ایشان می گوید حتی اگر بپذیریم مراد از «و لیال عشر» دهه اول ذی الحجه است، شب عید قربان که جزو همان دهه است لذا معنا ندارد آن را مجددا و بطور جداگانه اشاره و به آن قسم بخورد.(ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 469)


واژه «یَسر»

پرسش:
می دانم کلمه «یَسر» در سوره فجر، به معنی (برود) یا (سپری شود) است. لطفا ریشه این کلمه را به زبانی ساده بفرمائید. تا به درک کاملتری برسیم.

پاسخ:
«وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْر»؛ و به شب، هنگامى كه (به سوى روشنايى روز) حركت مى‏ كند، سوگند (كه پروردگارت در كمين ظالمان است).(1)

بررسی لغوی و ادبی:
«يَسر» از ماده "سُرى" (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است.(2)
«يسر» در اصل "يسرى" بوده كه فعل مضارع از ماده "سُرى" است، سپس ياء آن براى تخفيف و هماهنگى با آيات قبل حذف شده است.(3)
یاء (ى) از «يَسرى» حذف شده‏ چون كسره آخر «راء» از آن كفايت مى‏ كند. اما در هنگام وقف كردن (ى) و (كسره) هر دو حذف مى ‏شوند. بعضى گفته ‏اند «يَسرى» به معنای "يَسرى فيه" است، یعنی شبى كه در آن راه مى ‏روند.(4)
«يسرى» به معنای مى‏ رود و پايان مى ‏گيرد است؛ شب وقتى حركت كند به فجر روشن مى ‏رسد.

بیان تفسیری:
گويى شب موجود زنده ‏اى است و داراى حس و حركت كه در تاريكى خود گام بر مى ‏دارد، و به سوى صبحى روشن حركت مى‏ كند.
آرى قسم به آن تاريكى ای ياد شده كه رو به سوى روشنايى است، تاريكىِ متحرک، نه ايستا و ثابت.
تاريكى آن گاه وحشتناک است كه به صورت ثابت در آيد، اما اگر در آن حركتى باشد به سوى نور، پر ارزش است.
بعضى نيز گفته ‏اند كه ظلمت شب بر صفحه كره زمين در حال حركت است، و اصولا آن چه از شب مهم و مفيد و حياتبخش است همين شبى است كه در حال حركت مى ‏باشد، يعنى دائما و به طور متناوب جاى خود را با روز عوض مى ‏كند؛ كه اگر شب در نيمى از كره ميخكوب شود هم آن نيم مى ‏ميرد، و هم نيم ديگر كه در برابر تابش دائم آفتاب قرار گرفته است‏.(5)

«اللیل» کدام شب؟
اگر الف و لام آن به معنى عموم باشد تمام شب ها را شامل مى ‏شود؛ كه خود آيتى است از آيات خدا، و پديده‏ اى است از پديده ‏هاى مهم آفرينش.
و اگر الف و لام آن عهد باشد، به شب معينى (شب قدر، شب عید فطر، شب عید قربان و ...) اشاره دارد؛ و به تناسب سوگندهاى گذشته منظور شب عيد قربان است كه حاجيان از عرفات به "مزدلفه" (مشعر الحرام) و بعد از گذراندن شب را در آن وادى مقدس‏ به هنگام طلوع آفتاب به سوى سرزمين منى روان مى ‏شوند.(6)
به هر حال شب به هر معنایى بوده باشد (عام يا خاص) از آيات عظمت الهى و از موضوعات پر اهميت عالم هستى است. شب حرارت هوا را تعديل مى ‏كند، و به همه موجودات آرامش مى ‏بخشد، و جو آرامى براى راز و نياز به درگاه خدا فراهم مى ‏سازد، و اما شب عيد قربان كه آن را "ليله جمع" مى ‏نامند، نيز از عجيب ‏ترين شب هاى سال در آن وادى مقدس مشعر الحرام است.(7)
علامه طباطبایی(ره) قول اول ـ یعنی معنای عام داشتن و شامل همه شب ها شدن ـ را انتخاب کرده و قول دوم را صحیح نمی داند، خصوصا بنابر نظر کسانی که «و لیال عشر» را دهه اول ذی الحجه می دانند.
ایشان می گوید حتی اگر بپذیریم مراد از «و لیال عشر» دهه اول ذی الحجه است، شب عید قربان که جزو همان دهه است لذا معنا ندارد آن را مجددا و بطور جداگانه اشاره و به آن قسم بخورد.(8)

____________
(1) فجر: 89/ 4.
(2) راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ص 408؛ قرشی، قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 260.
(3) بیضاوی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏5، ص 309؛ عکبری، التبيان في إعراب القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ص 389؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏26، ص 446، پاورقی.
(4) طبرسی، تفسير جوامع الجامع، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏4، ص 485.
(5) تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446.
(6) طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏10، ص 736؛ تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446.
(7) تفسير نمونه، ج ‏26، ص 446و 447.
(8) طباطبایی، ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏20، ص 469.

موضوع قفل شده است