یادی از شهداء

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یادی از شهداء

سیره شهداء:
سلام برهمه:
مقدمه:
شهداء مظلوم ترین قشر جامعه ما هستند. کسانی که عزیز ترین چیز خود که جانشان باشد نثار کردند. تا دین بماند، تا غیرت، شرف، ناموس وکشور بماند.
در مورد خاطرات شهداء زیاد سخن گفته شده، وباید گفته شود. اما سیره شهداء برای ما وجوانانمان تبیین نشده است. جوان ما بیشتر از خاطرات شهداء نیاز دارد ببیند این شهید چه قابلیتی داشت که شهید شد. واین لیاقت نصیبش گشت.

این شهید چه جور فرزندی برای والدین، چطور شوهری برای همسر وچجور پدری برای فرزندانش بود که این افتخار نصیبش گشت؟

جبهه شمه ای از جامعه مهدوی:
در مورد جامعه مهدوی گفته شده است. که مومن به اندازه ای که نیاز دارد در جیب برادر مومنش می کند، وبرمی دارد. چیزی که فرهنگ جبهه داشت همین بود. همه برای همه بودند. نه خود، خود را فدا می کردند. برای دیگران، در خوردن ونوشیدن همرزم خود را بر خود مقدم می داشتند.
چیزهایی که الان در جامعه ما رنگ باخته است. وباید به فرهنگ جبهه برگشت تا احیاء گردد.

سوال:
جبهه چی داشت که افتخار آفرین شد؟ جوانان ما با دست خالی در مقابل صدام تا بن ودندان مسلح ایستادند. واجازه ندادند یک وجب خاک به دشمن داده شود؟ واگر خیانت ها نبود قسمتی از خاک عراق را هم گرفته بودند.
جبهه صفا داشت، صمیمیت داشت، جبهه هم مسابقه بود. همانطور که در جامعه ما الان مسابقه است. اما این دو مسابقه با هم خیلی فرق دارند.
الان مسابقه برای کسب قدرت، منصب، دنیا است. چنانچه آمار شرکت کنندگان در مجلس وخبرگان نسبت به دوره قبلی چند برابر شده است.
اما در جبهه مسابقه برای شهادت بود. مسابقه برای خدمت بیشتر، مسابقه برای گمنامی بیشتر، عده ای می خواستند. حتی بعد از شهادت نامشان مشخص نباشد. چنانچه همینطور هم شد. والان چقدر شهدای گمنام که در جاهای مختلف دفن شده اند.
دوستان به این سوالات جواب دهیم:
1- چرا شهداء فراموش شدند؟
2- چرا سیره شهداء ومنش آنها در جامعه ما جا نیفتد؟
3- چطور می توانیم. فرهنگ جبهه را در جامعه امروزی پیاده کنیم؟

تکلیف مدار:
جبهه ای ها تکلیف مدار بودند. وبه وظیفه فکر می کردند. نه پست وعنوان، در جبهه فرمانده سرهنگ وسرگرد نبود، حاجی صدایش می کردند. بسجی ثروتمند وفقیر نداشتیم. همه برادر بودند.
الان در دانشگاه از نوع پوشش وماشین یکه دانشجو سوار می شود. فقیر وغنی بوضوح پیدا هستند. دختر وپسرجوانی که شغل وموقعیت خانواده خود را مخفی می کنند تا مبادا آبرویشان پیش دوستاشان نرود. اما در جبهه همه لباس یک رنگ داشتند. فرمانده هم همون لباس نیروهای خودش را می پوشید.
غذای فرمانده با بسیجی فرق نمی کرد. دکتر چمران متخصص فیزیک پلاسما وجزء ده دانشمند برتر دنیا در رشته خود، با بچه بسیجی سر یک چفیه غذا می خوردند.
مسابقه برای داشتن ماشین بهتر نبود. مسابقه برای عقب نماندن از غافله شهداء بود.
شبها رزمنده ها آرزوهای جور با جور نداشتند. به ویلا وماشین فکر نمی کردند. فقط به یک چیز فکر می کردند. آیا من هم توفیق ولیاقت شهادت پیدا خواهم کرد.
شبها دیر می خوابیدند. بعضی وقتها دو یا سه روز اصلا چشمشان خواب نمی دید. اما نماز شب از دستشان در می رفت. اما الان شب نشینی در پارکها مختلط یا غیر مختلط رسم شده است. ولی نماز شب که پیش کش، موقع نماز صبح هم خیلی در خور وپف هستند.
جوان رزمنده یک سخن داشت: کربلا کربلا ماداریم می آییم.
اما شعار الان برای برخی ها عوض شده است. شعار ها به سمت دبی، اروپا وآمریکا چرخیده است.
این فضیل تهای گمشده را کی برای بچه های خود خواهیم گفت؟!
چه زمانی خواهد رسید که مادران شب برای بچه های خود رشادتهای همت وباکری با نقل کنند؟!
کی داستان رشادتهای بهنام محمد یوحسین فهمیده جای بتمن وباربی را خواهد گرفت؟!
دوستان اگر از سیره علماء چیزی می دانند برای استفاده دیگران در این تاپیک قرار دهند.

یاد امام وشهداء دل می بره کرب وبلا:
واقعا چرا؟
چون هدف امام وشهداء همان هدف سید الشهداء بود. آزاد کردن دین از اسارت ظالمان ومستکبران، ودر این راه از هستی خود، خانواده، مال وجانشان گذشتند.
در واقع امام وشهدای ما این فقره زیارت جامعه کبیره را برای مادر عمل مجسم کردند. بأبی أنتم وأمّي وأهلی ومالي وأسرتي، خیلی ساده بگیم. یعنی همه چیز من فدای شما اهل بیت(ع)، دار وندارم برای شماست.
شهدای ما هشت سال از همه چیز خود گذشتند. از زن وفرزند ووالدین وغیره، تا نام اهل بیت(ع) الان در دنیا طنین انداز شود، تا 25میلیون جمعیت در پیاده روی عظیم اربعین سالانه شرکت کنند. تا اینکه امروز در نیجریه 20میلیون شیعه عزاداری عاشورا برگزار کنند. تا پنج میلیون نیجریه ای در عزاداری اربعین شرکت کنند.
اینها که قابل تحمل برای استکبار ووهابیت نبود باعث شد تا دست به قتل عام آنها بزنند.


سیره واخلاق شهید حمید اسداللهی شهید تازه مدافع حرم در سوریه:


class: newstools flL align: left

[TD="align: left"] [/TD]

class: newstools flL align: left

[TD="class: drL alL align: right"]۱۳۹۴/۱۰/۷ [/TD]
[TD="class: drL alL align: right"]۱۶:۲۵ | [/TD]
[TD="align: right"]کد خبر: [/TD]
[TD="class: drL align: left"]۴۷۳۸۱۶ [/TD]

[h=3]فرزند چهار ساله شهید حمید رضا اسدالهی:[/h]

[h=1] بابا مگر نگفتی می‌خوای اسرائیلی‌ها رو بکشی، پس چرا خوابیدی؟ + عکس[/h]

[h=2]فرزند چهار ساله شهید حمید رضا اسدالهی هنگامی که وی را در تابوت دید خطاب به پدر شهید خود گفت: «بابا مگه نگفتی می خوای اسرائیلی ها را بکشی؟ پس چرا خوابیدی؟»[/h]
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراسم تشییع پیگر شهید حمید رضا اسدالهی با حضور گسترده آحاد مردم و امت حزب الله از مقابل مسجد موسی بن جعفر (ع) واقع در خیابان 17 شهریور تهران برگزار شد. پیگر این شهید والا مقام بعد از حضور در مسجد موسی بن جعفر(ع) و اقامه نماز به امامت حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی تا میدان خراسان بردوش مردم تشییع و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

در این مراسم که حضور پر شور و چند هزار نفری مردم جلوه با شکوهی در وداع با این شهید بزرگوار بخشیده بود به طوری که خیابان منتهی به میدان خراسان مملو از جمعیت بود. در این مراسم شخصیت های کشوری و لشکری از جمله حجت الاسلام شهیدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، حجت الاسلام دسمی معاون تعلیم و تربیت سازمان بسیج و مداحان حاج منصور ارضی، حاج سعید حدادیان، حاج مهدی سماواتی و نیز حضور نیرو های منطقه جهادی منطقه از لبنان، عراق و سوریه و فرماندار کربلا حضور داشتند...
بقیه اوصاف این شهید را در آدرس زیر مطالعه کنید.
http://www.snn.ir/detail/News/473816/114#Scene_1