جمع بندی استدلالی در باب تعریف کردن طبقات بهشت!!!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استدلالی در باب تعریف کردن طبقات بهشت!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
--------------------------------------------------------
امام صادق(ع): «لما ابیت فانه أمر بین الأمرین. لا جبر و لا تفویض.»
بنا بر حدیث ارزشمند امام صادق (ع) ، نه جبر است و نه اختیار.
--------------------------------------------------------
روز قیامت است و شخصی قرار شده که به جهنم برود چرا که گناهانی کرده و باید پاک گردد. او این ادعا را مطرح میکند که

ادعا:

من اگر جای حضرت آدم بودم هیچگاه آن میوه ی ممنوعه را نمیخوردم.
--------------------------------------------------------
با توجه به ادعای فوق دو حالت داریم.
یا مدّعی همچون حضرت آدم سیب را میخورد. یا نمیخورد!

اگر بخورد، با استقراء میگوییم که پس هر کسی در شرایط حضرت آدم بود، و تفکرات او را داشت و در کل، همان شرایط را داشت که در واقع شروط لازم برای برقراری ادعاست، آن سیب را میخورد پس جبر بود که حضرت آدم سیب را بخورد!

اگر نخورد، پس ادعا ی فرد درست بوده و شخص نباید به جهنم برود!

پس نتیجه میگیریم در صورت مطرح کردن این ادعا، مشکلی پیش می آید.
اگر فرد راست میگوید و واقعا ادعایش صحت دارد، پس این عدالت نیست چون شرایط منجر به گناه کردن فرد میشود که این دخالت جبر در اختیار است. پس فرد نباید راست بگوید(ادعای فرد از روی بیچارگیست و فرد دنبال فرار از عذاب است پس این ادعای دروغ را مطرح میکند).

پس به اجبار به حالت دوم میرویم یعنی فرد سیب را میخورد!

در آن صورت با استقراء اثبات میشود که هر کسی جای حضرت آدم بود آن سیب را میخورد که این هم باز خلاف عدالت است چون حضرت آدم بخاطر این کارش مجازات میشود در صورتی که مجبور بوده که آن سیب را بخورد(البته داریم این گونه فرض میکنیم که وقتی یک گناه را همه ی احتمالاتمان انجام میدهند، پس آن گناه جبر بوده و باید در آن شرایط، مکان یا زمان انجام میشده)

پس به یک بن بست رسیدیم.
حدیث امام صادق(ع) با این استدلال صحتش اثبات میشود چرا که در صورتی که جبر و یا اختیار باشد در قضاوت اعمال، عدالت رعایت نمیشود.
اما این که چیزی بینشان باشد در مسئله ای همچون مسئله ی حضرت آدم که بین ای ندارد، امکان پذیر نیست. یعنی چیزی بین جبر و اختیار وجود ندارد.
گویی نه جبر است و نه اختیار و نه هیچ چیز دیگر. که دوباره هم این جمله منطقی نیست و امکان پذیر نیست، در صورتی که نتیجه گیری هایش درست بوده است.
:Gig:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

سلام وعرض ادب محضر شما پرسشگر محترم:
در مورد حدیثی که نقل کردید، لاجبر ولاتفویض بل امر بین الامرین، معنایش این نیست که بین جبر وتفویض چیز دیگری هست که امام نام نبرده است. بلکه به این معنی که انسان آنقدر آزاد نیست که در این دنیا به خود واگذاشته شده باشد. وخدا هیچ تاثیری نداشته باشد. بلکه همانطور که در فلسفه ثابت شده. علت محدثه علت مبقیه هم هست. همانطور که ممکن الوجود در حدوث و اصل حیات خود به علت تامه نیاز دارد. در بقا خود نیز هر لحظه متکی وقائم به همین علت تامه خود است.
انسانی که معلوم خداوند متعال است، در بقا خود اگر هر لحظه ای فیض الهی از او قطع شود. نابود خواهد شد. لذا انسان رها شده کامل نیست. اما اینطو رهم نیست که در اعمال خود مجبور باشد. وهیچ حق انتخابی از خود نداشته باشد. بلکه خداوند انسان را مختار خلق کرده است. وبا اختیار خود امری را انتخاب می کند. همانطور که خداوند متعال در سوره دهر می فرماید:
إِنَّا هَدَيْناهُ‏ السَّبيل َإِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (دهر/3)، ما راه را بدو نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار.

پس به دست خود انسان است که شاکر یا نافرمرمان باشد. ولی چون نیرو وقدرتی که انسان با آن فعلی را انجام می دهد. از جانب خداوند است. ولی نوع بکار بردن آن که در خیر یا شر باشد با انتخاب خود انسان است. لذا عمل می شود ما بین جبر وتفویض، یعنی قسمتی که مربوط به توان وانرژی لازم برای عمل وحرکت است از جانب خداوند است. ولی نوع بکار گیری آن با انتخاب خود انسان است.
اما مطلبی که در مورد حضرت آدم فرمودید وربط دادید به باقی انسانها، باید بدانیم که حضرت آدم برای زندگی در دنیا خلق شده بود واینطور نبود که اگر از میوه ممنوعه نخورد برای ابد در بهشت بماند وفرزندانش هم در آنجا متولد شده وزندگی کنند. چون خداوند متعال می فرماید:

وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (بقره/30)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان‏] گفتند: «آيا در آن كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد، وخونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مى‏كنيم؛ و به تقديست مى‏پردازيم.» فرمود: «من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.»
این سخن خداوند قبل از خلقت حضرت آدم می باشد. ولی کاری که آن حضرت کرد موجب شد زودتر از موعد مقرر بر زمین بیاید. والا در نهایت او از بهشت خارج می شد.


امین ناچیز;763684 نوشت:
من اگر جای حضرت آدم بودم هیچگاه آن میوه ی ممنوعه را نمیخوردم.
--------------------------------------------------------
با توجه به ادعای فوق دو حالت داریم.
یا مدّعی همچون حضرت آدم سیب را میخورد. یا نمیخورد!

اگر بخورد، با استقراء میگوییم که پس هر کسی در شرایط حضرت آدم بود، و تفکرات او را داشت و در کل، همان شرایط را داشت که در واقع شروط لازم برای برقراری ادعاست، آن سیب را میخورد پس جبر بود که حضرت آدم سیب را بخورد!


برفرض هم آن میوه ممنوعه را نمی خورد باز باید مدتی بعد بر زمین می آمد. وبرحسب اعمال او در زمین است که در قیامت جایگاهش مشخص می شود. وفرشتگان قبل خلقت آدم اشاره کردند. که موجودی خلق می کنی که خونریزی وفساد کند؟!
این نشان می دهد که ذاتا این انسان روحیه فساد وگناه دارد.

امین ناچیز;763684 نوشت:
اگر بخورد، با استقراء میگوییم که پس هر کسی در شرایط حضرت آدم بود، و تفکرات او را داشت و در کل، همان شرایط را داشت که در واقع شروط لازم برای برقراری ادعاست، آن سیب را میخورد پس جبر بود که حضرت آدم سیب را بخورد!

حضرت آدم با اختیار خود از سیب خورده است. ونمی توان گفت هر کس در جایگاه او بود اینکار را انجام می داد.

با سلام

آیات موهم صدور گناه از حضرت آدم (علیه السلام) و پاسخ آنها
در تورات قصه حضرت آدم (علیه السلام) به گونه ای مطرح شده است که با قداست مقام ایزد متعال و منصب رسالت منافات دارد. ولی آن گونه که در قرآن مطرح شده است مقام الوهیّت و نبوّت محفوظ مانده است. فقط بعضی تعابیر در برخی از آیات به گونه ای ایراد شده که این توهم می رود که حضرت آدم (علیه السلام) در مقابل پروردگار نافرمانی کرده است.
نخست ما به شمارش این تعبیرها (که به دوازده تعبیر می رسد) پرداخته، آنگاه پاسخ پرسشهایی چند را که در این بین به ذهن می رسد مورد بررسی قرار می دهیم و به جواب می نشینیم.
تعابیر قرآن پیرامون خطیئه آدم (علیه السلام)

1-ظالم:

«وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ‌» (1).
«گفتیم ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین، و در آن جا از هر نعمت که بخواهید بخورید، ولی به این درخت (گندم یا سیب) نزدیک نشوید (زیرا اگر نزدیک شوید) از ستمکاران خواهید بود».
2- فریب خوردن آدم (علیه السلام) توسط شیطان:

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ» (2).
«پس شیطان آدم و حوّا را به لغزش افکند تا از آن درخت خوردند و به خاطر این گناه آنان را از آن مقام بیرون آورد».
3- شقاوت و بدبختی:

«فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هذَا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلاَ یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى‌» (3).
«آنگاه گفتیم ای آدم محقّقاً این شیطان با تو و حوّا دشمن است مبادا شما را از بهشت بیرون آورد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوید».
4-غرور:

«فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ» (4).
«پس راهنمایی به فریب و دروغ کرد».
5- وسوسه شیطان به آدم:

«فَوَسْوَسَ اِلَیْهِ الشَّیْطانُ» (5).
«پس شیطان در او وسوسه کرد».
6- عصیان و گمراهی:
«وَ عَصَی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَی» (6).
«آدم نافرمانی خدای خود کرد و گمراه شد».

7- استوار و ثابت نبودن در عهد خدا:
«وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (7).
«ما با آدم عهدی بستیم (که فریب شیطان نخورد) و در آن عهد، او را استوار و ثابت قدم نیافتیم».
8-سرکشی از فرمان خدا:

«وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَ لَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ» (8).
«خداوند ندا کرد که آیا من شما را از این درخت نهی نکردم؟!»
9-اعتراف آدم و حوّا به ظلم به نفس خویش:
«قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا» (9).
«گفتند: خدایا ما (در پیروی شیطان) بر خویش ستم کردیم».
10-پذیرش توبه آدم از طرف خداوند:

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‌» (10).
«پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت که موجب پذیرفتن توبه ی او گردید، زیرا خدا مهربان و توبه پذیر است».
11-تعبیر به لاخَوف:
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌» (11).
«گفتیم همه از بهشت فرود آیید، تا آنگاه که از جانب من، رهنمایی برای شما آید پس هر کس پیروی او کند، هرگز (در دنیا و آخرت) بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت».
12-تعبیر به «عَدُوٌّ»:
«قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» (12).
«گفتیم که از بهشت فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید».

در مورد حضرت آدم علیه السلام وخوردن از میوه ممنوعه مراجعه به تاپیک زیر هم خالی از لطف نیست. وتوضیح داده شده است که نهی از خوردن نهی ارشادی بوده نه نهی تکلیفی.
http://www.soalcity.ir/node/233

جمع بندی: استدلالی در باب تعریف کردن طبقات بهشت!!!

سوال: چرا باید انسانی بخاطر اشتباه حضرت آدم علیه السلام به جهنم برود، چون آنحضرت یا از روی اختیار میوه را خورده پس گناه دیگران چیست که از بهشت محروم شده اند؟ ویا از روی اجبار بوده پس چرا از بهشت خارج شده است؟

جواب: مسیحی ها برای انسان گناه ذاتی وجبلی قائل هستند. ومعتقدند چون حضرت آدم خطا کرد واز میوه ممنوعه خورد اثر آن در همه نسل او باقی مانده است. وآنها ذاتا گنهکار هستند لذا برای پاکی از این گناه ذاتی باید غسل تعمید داده شوند. ومتاسفانه شمه واثری از این گناه در بین برخی مسلمانان هم هست.
در حال که حضرت آدم قرار نبود تا ابد در بهشت باقی بماند. وطبق آیه 30سوره مبارکه بقره برای زندگی در زمین خلق شده بود. ود رنهایت از بهشت خارج می شد.( إنّی جاعل في الأرض خلیفة) اما خوردن از میوه ممنوعه این هبوط ونزول بر زمین را سرعت بخشید. لذا خطای آنحضرت وبه تعبیر بهتر ترک اولیایش تاثیری در حال ما ندارد. چون در نهایت باید بر زمین می آمدیم. واین شعر غلط است که: من ملک بودم وفردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم
چون نه ملک بودیم، ونه قرار بود در بهشت برای همیشه بمانیم.

در ثانی آنحضرت به اختیار خود از میوه ممنوعه استفاده کرد، چرا که خداوند کسی را بخاطر اکراه واجبار در انجام عملی توبیخ نمی کند. در حالی که آدم علیه السلام بخاطر این عمل مورد توبیخ قرار گرفت.

در نتیجه کسی نمی تواند در مقابل خداوند بخاطر اشتباهاتش برای نجات خود به اشتباه حضرت آدم علیه السلام استدلال کند وبه این طریق خود را نجات دهد.

موضوع قفل شده است