جمع بندی دلیل بر اختیار

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل بر اختیار

منظور از اینکه انسان مختار افریده شده هست چیه؟!
یعنی مثلا من بیام به یه نفر بگم یا اینجوری رفتار میکنی یا بدبختت میکنم این معنی اختبار میده یا جبر؟!
اساس خوب و بد در اسلام به چه منطقی استوار است؟!
چرا یک عمل خوب و دیگری بد است؟
یکی از دلایلش رو میدونم اعمالی که به دیگران و جسم شخص ضرر میزنه میشه بد ولی بقیش رو نه.
چرا خدا انسان ها رو به زور افریده؟!یا اگه افریده چرا تو شرایط برابری قرار نداده؟
ایا درست هست که ما بازیچه تفکر خدا باشیم و اون برامون خوب و بد رو معرفی کنه؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

a human;763674 نوشت:
منظور از اینکه انسان مختار افریده شده هست چیه؟!
یعنی مثلا من بیام به یه نفر بگم یا اینجوری رفتار میکنی یا بدبختت میکنم این معنی اختبار میده یا جبر؟!

با عرض سلام و خسته نباشید

مقصود از اختیار این است فرد توان انجام یا ترک یک کار را داشته باشد و همین معنا در مورد اختیار انسان مطرح است یعنی من و شما توانائی انجام یا ترک برخی امور را داریم یعنی الان من می توانم ادامه ی این مطلب را بنویسم یا ننویسم و یا شما می توانید ادامه ی آن را مطالعه بفرمائید یا مطالعه نکنید.
البته دقت داشته باشید که نتیجه‌ی عمل ما و قول قانون گذار دخلی در اختیار یا عدم اختیار من و شما ندارد وتنها می تواند در انتخاب ما موثر باشد البته نه در حدی که جبر بر آن حاکم شود خصوصاً زمانی که نتیجه را معلول خود عمل یا تجسم آن بدانیم.
به زبان ساده تر وقتی بیان می شود سم نخورید و الا مسموم می شوید. در این صورت من و شما در خوردن سم مختار هستیم؛ می توانیم بخوریم و می توانیم نخوریم اما اگر خوردن را انتخاب کردیم نتیجه و معلول عمل من و شما این خواهد شد که مسموم می شویم و این مسموم شدن هم ارتباطی با فردی که ما را از آثار خوردن سم آگاه کرده است ندارد.
خداوند اگر بیان می کند فلان کار را نکنید، چون می داند فلان نتیجه را دارد ما را آگاه به آن می کند تا آن را انجام ندهیم که البته معنای آن مجبور بودن من و شما نیست بلکه می توانیم انجام دهیم (کما اینکه انجام هم می دهیم)
برای تقریب به ذهن به این مثال توجه فرمائید: گمان کنید به شما خبر دهند از فلان راه نروید و الا قطعاً با اشرار روبرو خواهید شد و جان شما به خطر خواهد افتاد. در این زمان شما مختار خواهید بود که این راه را بروید یا خیر ولی اگر رفتید لاجرم نتیجه ی عمل شما، افتادن در دام اشرار خواهد بود و البته این نتیجه دخلی به فردی اطلاع دهنده ندارد و تنها به سوء اختیار شما باز خواهد گذشت.

a human;763674 نوشت:
اساس خوب و بد در اسلام به چه منطقی استوار است؟!
چرا یک عمل خوب و دیگری بد است؟

ملاک خوب و بد بودن یک عمل، در میان متکلمان اسلامی مورد بحث و گفتگو است که برخی آن را شرعی و برخی آن ذاتی و عقلی می دانند.
از دیدگاه متکلمین شیعه و امامیه خوبی و بدی اشیا ذاتی است و آنچه خیرت در خود دارد خوبی است و آنچه شر در دل خود دارد بدی است و عقل سلیم تا حدودی توان درک آن را دارد (مثلاً همه قائل اند که ظلم بد است) و بیش از آن را باید فردی مطرح و معرفی سازد که آگاه به تمام جهات انسان و جهان باشد که این فرد را ما تنها خالق جهان و انسان می دانیم یعنی خداوند.
از آنجا که خداوند را خالق انسان و تمام هستی می دانیم، قائلیم که او به تمام جهات انسان آگاه است و می دانید کمال انسان در چه نهفته است و چگونه می تواند به آن کمال برسد لذا بدی ها و خوبی ها را به انسان معرفی می کند تا با ترک بدی ها و انجام خوبی ها بتواند خود را سر منزل مقصود رساند.
همانند مربی که به شاگرد خود امر و نهی می کند که چه بخورد و چه نخورد تا بتواند یک ورزشکار خوب شود.

a human;763674 نوشت:
چرا خدا انسان ها رو به زور افریده؟!یا اگه افریده چرا تو شرایط برابری قرار نداده؟

جبر در تولد معنا ندارد چون جبر و اختیار زمانی می تواند معنا پیدا کند که فرد اول باشد و بعد توان انتخاب را داشته باشد. درحالی که انسان قبل از وجود، نیست تا بتواند انتخاب یا عدم انتخاب داشته باشد
البته قبول داریم که ما در تولد خود نقشی نداشته ایم اما با توجه به اینکه وجود از عدم وجود بهتر است و هر فرد عاقلی به آن اذعان دارد باید گفت خداوندی که به انسان وجود بخشیده است لطف کرده و بر فردی که لطف و احسان نموده است نمی توان خرده گرفت.
اما در مورد شرائط برابر باید گفت که قرار دادن در شرائط برابر، عین ظلم است بلکه باید استحقاق ها را در نظر داشت مثل آنکه استاد در آخر ترم به همه ی دانش آموزان نمره ی واحد بدهد مثلاٌ به همه 16 دهد.
خداوند انسان ها را خلق نمود و زمینه ی رشد او را فراهم نموده و خود اوست که باید در جهت کسب آنها تلاش کند. البته مواردی که دیگران با ظلم و ستم مانع می شوند دیگران به روزی خود برسند، دخلی در آفرینش خداوند و تقسیم روزی از طرف او ندارد و باید آن را در ظلم ظالم و سوء اختیار آنان دانست.

با سلام

پاسخ – اگر بحث را اینگونه مطرح کنیم به جبر می رسیم که ما اعتقادی به جبر نداریم . اینکه پیامبران برای دعوت انسان ها آمده اند نشان دهنده ی این است که انسان می تواند وضعیت خود را تغییر دهد . اگر از قبل تعیین شده باشد فرستادن پیامبر بعدی موضوعیتی ندارد . یعنی این انتخاب در دنیا صورت می گیرد . ما در اسلا م می گوییم که اصول دین را باید با عقل تحقیق کرده و پذیرفت . اسلام آمده تا با به ارث رسیدن دین مبارزه کند . استدلال بت پرستان این بوده که چون پدران ما بت پرست بوده اند ما نیز بت پرست هستیم . اسلام می گوید این حرف نامعقول و استدلال بی پایه ای است . تو یک انسان مستقل هستی و باید دور و بر خود را نگاه کرده و تحقیق کنی . اگر به این مسئله رسیدی که این پیامبر از طرف خدا آمده ، بعد از آن جایی برای عذر و بهانه باقی نمی ماند . یکی از مبارزات دوران، مبارزه با همین استدلال است که چون پدر و مادر من مسلمان هستند من هم مسلمان هستم و یا چون یهودی هستند من هم یهودی هستم . در ابتدا که می خواستند اسلام را به ما یاد بدهند ، اصول دین را برای ما توضیح دادند . ولی در ضمن آن گفتند که این اصول دین تحقیقی است وشما باید تحقیق کرده و به آن برسید. اما لازمه ی تحقیق این نیست که انسان دین خود را عوض کرده و بعد تحقیق کند . بلکه انسان می تواند به عنوان یک فرضیه بپذیرد و به دنبال این قضیه برود که دین خود را عقلانی کند . هیچ دینی به اندازه ی اسلام تأکید بر پذیرفتن اسلام و اصول آن مبتنی بر عقلانیت ندارد .اصولاً همه ی ادیان یکی هستند. اما ما معتقد هستیم که در ادامه ی ادیان دیگر و شکل تکامل یافته ی آن هستیم . ادیان دیگر در یک ظرف زمانی خاصی متناسب با شرایط و درک آن قوم نازل شده اند . ولی اسلام شکل تکامل یافته است . ما داریم که همه ی ادیان اسلام هستند . یعنی در همه ی ادیان باید با تعقل پیش رفت و زمانی که باور کردیم از جانب خدا است در مقابل آن تسلیم می شویم . همه ی ادیان را در تعبیر قرآن شما به عنوان اسلام می بینید .

پرسش:
مقصود از اینکه انسان مختار است چیست و آیا تعیین مجازات برای عمل انسان مخالف این اختیار نیست؟
و جبر در تولد چگونه با اختیار انسان سازگار است؟

پاسخ:
مقصود از اختیار این است فرد توان انجام یا ترک یک کار را داشته باشد و همین معنا در مورد اختیار انسان مطرح است یعنی ما توانائی انجام یا ترک برخی امور را داریم یعنی الان من می توانم ادامه این مطلب را بنویسم یا ننویسم و یا شما می توانید ادامه آن را مطالعه بفرمائید یا مطالعه نکنید.
البته دقت داشته باشید که نتیجه‌ عمل ما و قول قانون گذار دخلی در اختیار یا عدم اختیار من و شما ندارد و تنها می تواند در انتخاب ما موثر باشد البته نه در حدی که جبر بر آن حاکم شود خصوصاً زمانی که نتیجه را معلول خود عمل یا تجسم آن بدانیم.

به زبان ساده تر وقتی بیان می شود سم نخورید و الا مسموم می شوید. در این صورت من و شما در خوردن سم مختار هستیم؛ می توانیم بخوریم و می توانیم نخوریم اما اگر خوردن را انتخاب کردیم نتیجه و معلول عمل من و شما این خواهد شد که مسموم می شویم و این مسموم شدن، ارتباطی با فردی که ما را از آثار خوردن سم آگاه کرده است ندارد.
خداوند اگر بیان می کند فلان کار را نکنید، چون می داند فلان نتیجه را دارد ما را آگاه به آن می کند تا آن را انجام ندهیم که البته معنای آن مجبور بودن من و شما نیست بلکه می توانیم انجام دهیم. (کما اینکه انجام هم می دهیم)
برای تقریب به ذهن به این مثال توجه فرمائید: گمان کنید به شما خبر دهند از فلان راه نروید و الا قطعاً با اشرار روبرو خواهید شد و جان شما به خطر خواهد افتاد. در این زمان شما مختار خواهید بود که این راه را بروید یا خیر ولی اگر رفتید لاجرم نتیجه عمل شما، افتادن در دام اشرار خواهد بود و البته این نتیجه دخلی به فرد اطلاع دهنده ندارد و تنها به سوء اختیار شما باز خواهد گذشت.

_ جبر در تولد:
جبر در تولد معنا ندارد چون جبر و اختیار زمانی می تواند معنا پیدا کند که فرد اول باشد و بعد توان انتخاب را داشته باشد. درحالی که انسان قبل از وجود، نیست تا بتواند انتخاب یا عدم انتخاب داشته باشد
البته قبول داریم که ما در تولد خود نقشی نداشته ایم اما با توجه به اینکه وجود از عدم وجود بهتر است و هر فرد عاقلی به آن اذعان دارد باید گفت خداوندی که به انسان وجود بخشیده است لطف کرده و بر فردی که لطف و احسان نموده است نمی توان خرده گرفت.

اما در مورد شرائط برابر باید گفت که قرار دادن در شرائط برابر، عین ظلم است بلکه باید استحقاق ها را در نظر داشت مثل آنکه استاد در آخر ترم به همه دانش آموزان نمره ی واحد بدهد مثلاٌ به همه 16 دهد.
خداوند انسان ها را خلق نمود و زمینه رشد او را فراهم نموده و خود اوست که باید در جهت کسب آنها تلاش کند. البته مواردی که دیگران با ظلم و ستم مانع می شوند دیگران به روزی خود برسند، دخلی در آفرینش خداوند و تقسیم روزی از طرف او ندارد و باید آن را در ظلم ظالم و سوء اختیار آنان دانست.

نتیجه: انسان موجودی مختار است و انتخاب در وجود نیز معنا ندارد.

موضوع قفل شده است