چگونه می توان به زندگی با دید مثبت نگریست؟( نقد فيلم راز)

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه می توان به زندگی با دید مثبت نگریست؟( نقد فيلم راز)

[="Tahoma"][="Indigo"]سلام و وقت بخیر خدمت کارشناس محترم استاد حامی و بقیه بزرگوارانی که این پست را مطالعه می کنند.

آدمی دارای حالات مختلفی است و بنا به اقتضای زمان،احوال او نیز تغییر می کند .در این تغییر و تحول رفتارها گاهی به مرحله ای میرسه که کلا منفی نگر میشه و وجود چند ناخوشی در زندگی سبب میشه که خوبی ها و زیبایی های زندگی
را فراموش کرده و فقط بعد منفی زندگی رو ببینه .گاهی وقتها این حالت چنان شدید میشه که به مرز ناشکری و کفر هم میرسه :Esteghfar:

سوال بنده اینه که با وجود این فراز و نشیب های زندگی چطور میتوان در اوج ناخوشی و حتی غم ،چنان روحیه داشت که ابعاد مثبت زندگی رو ببینیم؟

چطوری میتونیم مانند خانم زینب سلام الله علیها در اوج مصیبت ها جز زیبایی چیزی نبینیم؟

[SPOILER](دنبال پاسخی به جز جنبه ایمانی فرد هستم)[/SPOILER]

باتشکر

:Gol:[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام خدمت شما و كاربران محترمي كه اين تاپيك را مطالعه مي كنند
بله اين يك سؤال بسيار كاربردي است و به نظر بنده افراد كمي هستند كه به اين مسأله دقت كنند و برايش مهارتي كسب كنند
يعني
ما نداشتن گواهينامه رانندگي را بد و زشت يا يك نياز اساسي زندگي مي دانيم
يا يك خانم مهارت آشپزي يا سفره آرايي را بسيار مهم مي داند.
زن و مرد اگر مدتي به آرايش، پيرايش خود رسيدگي نكنيم اين را بد مي دانيم و زود دستي به سر و صورت خود مي كشيم
ولي
افراد كمي هستند كه دنبال اين باشند كه با وجود غم هاي زياد در زندگي مهارت غم زدايي يا زندگي شادمانه يا زيباانديشي و زيبانگري و....ياد بگيرند

خب
خود شما
و يا بزرگوراني كه اين تاپيك را مطالعه مي كنند
بفرماييد شما
چه برنامه عملي داريد
نمي گويم چه اطلاعاتي داريد
مي گويم چه برنامه ها يا مهارت هاي عملي براي مشكلات زندگي و مثبت نگرني داريد؟
بفرماييد[/]

کجای این زندگی لذت بخش هستش،همش سختی همش مشکلات کجای این زندگی مثبت هستش،تا اونجا که یاد دارم زندگی همش مشکل بوده همش گرفتاری سختی،هزارتا آرزو رو دلمون موند ولی هیچ کس ککش هم نگزید،حالا شما میخواین مثبت به زندگی بیاندیشید نه آباج از این حرفا نیست،زندگی همش رنج هستش برا ماها، خوش بحال اونایی که دارن و از زندگی لذت میبرن، آرزوی هیچ چیزی رو دلشون نمیمونه و باخیال راحت هم میمیرن ولی ما چی،آدم حسودی نبودم ولی مشکلات اینقد زیاد شده کمبودها اینقد زیاد شده که به برخی چیزها حسودیم بشه،غصه هامون زیاده حرف ها زیاده ولی توان گفتنش نیست

زندگي اگر در بستر جهان بيني توحيدي (عقل و شرع) نباشد پوچ است. علف هاي هرز پوچي و بدبيني و افسردگي در مرداب بي هدفي و پوچ انگاري مي رويد. امروزه باشگاه هاي خنده زيادي در سراسر جهان براي رفع افسردگي و ايجاد نشاط تأسيس مي کنند اين مراکز اگر منهاي جهان بيني توحيدي باشد از مواد مخدر مخرب تر است.
بسياري از بازي گران طنز و کمدين ها باطني ناآرام و آشفته دارند بسياري از افرادي که احساس تنهايي شديد مي کند، يا اضطرابي و وسواسي هستند با افراط در شوخي و جوک هاي جنسي تلاش مي کنند، خود را آرام کنند.

گويند مردي نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگي که در دل داشت براي دكتر تعريف كرد. دکتر گفت به فلان سيرک برو.
آنجا دلقکي هست، اينقدر مي خنداندت تا غمت يادت برود. مرد لبخند تلخي زد و گفت من همان دلقکم![1]

A man went to his doctor, complaining about a big sorrow deep in his heart. "go to that circus! There's a funny clown there, he'll cheer you up and you'll forget all about it!" the doctor advised.
The man smiled bitterly and said: I am that clown

..................
شوخ طبعي هاي طلبگي، م ح قديري، ص18.

با سلام

افکار انسان اهمیت بسزایی در زندگی او خواهد داشت. در واقع همانگونه
که قدرت تفکر با وجود منحصر به فرد خود در انسان ، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد تاثیرات عمیقی نیز روی زندگی او خواهد گذاشت.بر این اساس چگونگی افکار انسان ، چگونه درگیر شدن در افکار خود ، چگونگی سازمان دهی آنها و غلبه انواع خاصی از افکار بر ذهن فرد مورد توجه روانشناسان است.در یک طبقه بندی بسیار ساده افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی می‌شود. این نوع از دسته بندی بسیار مورد توجه روانشناسان مشاوره و بویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند. این دسته بندی دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان شناسایی می‌شود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد. بطوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین ، یا با خود او در مراحل مختلف شود. بر اساس این دسته بندی افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم می‌سازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در داماسترس و فشار روانی گرفتار می‌شوند و یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرائطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن ، سالم بودن و واقع بین بودن دور می‌زنند. افکار منفی تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند. که اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی می‌شوند. این افکار چسبندگی فوق‌العاده‌ای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد می‌کنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها ، اختلالات ارتباطی ، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است. بر این اساس هدف آنها گسترش حوزه و قلمرو افکار مثبت و به عبارتی مثبت اندیشی در افراد است.

سلام

اگر اهل مطالعه هستید ، من کتاب "از بدبینی به خوش بینی " رو در کنار سایر راهکارهای دوستان ، پیشنهاد میکنم مطالعه کنید ... نویسنده کتاب مارتین سلیگمن ، یکی از معروفترین روانشناسهای امریکایی هست که اگر اشتباه نکنم رییس انجمن روانشناسان امریکا هم هست ... تخصص اصلیش در حوزه روانشناسی مثبت نگر هست.... البته این روانشناسی مثبت نگر، یک موضوع علمی و اکادمیک و ازمایشگاهی هست و با اون روانشناسی کوچه بازاری مثبت بینی و قانون جذبی که میگه چشمهات رو ببیند و فکر کن همه چیز گل و بلبل هست ، فرق میکنه....


نقل قول:
چگونه می توان به زندگی با دید مثبت نگریست؟

سلام

با خونسردیِ تمام ...:khandeh!:

دوست عزیز ، مثبت اندیشی معلولی ست که علت های مختلفی داره ..

اولا طبع و ویژگی جسمی فرد باید پذیرش اینو داشته باشه .. اشخاص با طبع گرم بیشتر دارای جنبه های روانی مثبت همچون بذله گویی ، بگو بخند ، عطوفت ، انعطاف پذیری و مثبت اندیشی هستن .. باید هر چه بیشتر به سمت تعادل ، خودمون نزدیک باشیم . با مطالعه ی طب سنتی و شیوه زندگی سنتی و شیوه زندگی بزرگان بیشتر متوجه میشیم که چرا سبک زندگی مدرن انسان رو منفی نگر میکنه ..

دوما تمرین میخواد .. شما مرتب تصویر سازی مثبت بکنید برای خودتون و این تصاویر رو در ذهنتون شفاف و نورانی تصور کنید جوری که قشنگ احساس آرامش بهتون دست بده ... در این مرحله ایمان به خدا و ایمان به قدرت لایتناهی و اراده ی او ، بسیار موثره .. اگر دچار بسط روحی نیستید این بسط رو باید ایجاد کنید ..

سوما با هر کسی نباید نشست و برخاست کرد ... بعضیا گوله ی انرژی منفی هستن ...

برای همه ی ما مواقعی پیش اومده و میاد که دچار قبض و منفی نگری و خشم میشیم .. قربون ایمانمون برم که اصلا ولش کن :Nishkhand: ...پس از بحث ایمان خارج بشیم بهتره همونطور که شما فرمودید ...

دائم الوضوباشید ، سعی کنید حتی الامکان همیشه رو به قبله بشینید ، قوز نکنید چون اکسیژن رسانی کم میشه و اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک تحت فشار قرار میگیرن و مغز بیشتر هنگ میکنه ، پس صاف و شق و رق بشینید و بایستید و راه برید و نفس های عمیق زیاد بکشید ... تنفس های شکمی ... ورزش کنید چون خود اکسیژن رسانی به مغز و عمق بافت ها باعث رفع شدن خیلی از مشکلات ذهنی ست ...

فیلم زیاد نبینید ... بخصوص فیلم هایی که همش مشکلات خانوادگی و گریه زاری نشون میده..

همه چیزو در ید قدرت الهی بدونید .. و مطمئن باشید که خدا همیشه بهترین ها رو برای بندگانش میخواد و اینم فراموش نکنید که مشکلات زندگی همگی حکمتی دارن .. چیزی رو که ما عذاب میبینیم ، از دید ماورائی چیزی نیست جز ، یا کفاره گناهان خودمون و یا حکمتی که در پسش سودی نهفته ست ... مگر نه انیکه خدا میگه گاهی مشکلی پیش میاد براتون که همش خیر و خوبیه ولی شما بدی میبینید...؟

وقتی بهم ریخته میشید سریع به قلبتون رجوع کنید ... تمرکزتون رو ببرید رو قلبتون .. و از خدا مدد بخواید ..

باید بپذیریم که نیومدیم اینجا برای خوش گذرونی و باید بپذیریم که اومدیم برای اینکه معنی انسان بودن و بار امانت به دوش کشیدن رو به دنیا ثابت کنیم ...

اونوقت چی میمونه جز آرامش ؟

بزرگان از حمله حضرت زینب (س) ایمان قوی داشتند .. ایمانی که سنگ رو آب میکنه .. وقتی نمیتونیم به اون حد از ایمان برسیم باید از طرق مختلف آرامش رو به جسم و روحمون وارد کنیم .. چاره ای نیست .. من خودم الان یه چند دقیقه ای از کوه برگشتم :khaneh: جاتون سبز بود :Gol:همون اول با خودم شرط کردم برای چندساعت همه چیزو فراموش کنم و فقط لبخند بزنم و چیزی جز خدا و استقامت کوه نبینم ... همین به مرور برای ذهن ملکه میشه ... :ok:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

مولکول 68;763900 نوشت:
البته این روانشناسی مثبت نگر، یک موضوع علمی و اکادمیک و ازمایشگاهی هست و با اون روانشناسی کوچه بازاری مثبت بینی و قانون جذبی که میگه چشمهات رو ببیند و فکر کن همه چیز گل و بلبل هست ، فرق میکنه....
همين طور است كه فرموديد:Gol:
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]معناي رنج و سختي

دیروز کمی دیرتر از تنگ غروب

با خویش بگفتم چه بُوَد راز صُعوب؟

این محنت و زاری که رسد بر آدم

گر ظرف کمال است چرا نا شادم؟

گر غم بکند کار تلاش و کوشش

یا هجر دهد معرفتت آموزش

یا فقر بر آرد زتو فریاد و فغان

تا جسم شود بهر روانت قربان

یا تن چو شود لقمه ی امراض و مِحَن

تا روح شود مایلِ هجرت به وطن

یا قبض شود چونکه زتو مال و منال

خود بسط شود فیضِ وجودت در حال

پس نیست هراسی چه ز افزون و چه کم

أَر بود شکورم و گرم نیست چه غم؟[1]

....
شعر از سركار خانم حبيبه، كاربر فعال سايت انجمن گفتگوي ديني
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

پسر خوشبخت;763885 نوشت:
کجای این زندگی لذت بخش هستش،همش سختی همش مشکلات کجای این زندگی مثبت هستش،تا اونجا که یاد دارم زندگی همش مشکل بوده همش گرفتاری سختی،هزارتا آرزو رو دلمون موند ولی هیچ کس ککش هم نگزید،حالا شما میخواین مثبت به زندگی بیاندیشید نه آباج از این حرفا نیست،زندگی همش رنج هستش برا ماها، خوش بحال اونایی که دارن و از زندگی لذت میبرن، آرزوی هیچ چیزی رو دلشون نمیمونه و باخیال راحت هم میمیرن ولی ما چی،آدم حسودی نبودم ولی مشکلات اینقد زیاد شده کمبودها اینقد زیاد شده که به برخی چیزها حسودیم بشه،غصه هامون زیاده حرف ها زیاده ولی توان گفتنش نیست

دوست بزرگوار
قبول داريم رفاهيات و آسايش براي يك زندگي خوب لازم است
ولي سؤال اين است كه اگر به هر دليلي زندگي مان پر از رنج بود و از اين رفاهيات بي بهره يا كم بهره بوديم باز هم روحيه خودمان را حفظ كنيم
در جامعه وقتي نگاه مي كنيم مي بينيم الزاما اين طور نيست كه هر كسي هم در آسايش بود در آرامش هم باشد
برخي رفاهيات كمي دارد درد و رنج زيادي هم دارند ولي براي همه اين مشكلات معنا در نظر مي گيرند و معناي زندگي ، رضايت از زندگي را هم در بر دارد مانند نمك و شوري يا شكر و شيرين بودن[/]

حامی;763882 نوشت:
مي گويم چه برنامه ها يا مهارت هاي عملي براي مشكلات زندگي و مثبت نگرني داريد؟

سلام و تشکر
متاسفانه بنده در لحظه ای که غم بر وجودم عارض میشه نمیتونم جنبه های مثبت زندگی رو ببینم و چنان در آن غم یا مشکل غرق میشم که ... :Ghamgin:
بعد از زمان کوتاهی که از اون مشکل یا غم میگذره تازه می شینم مثبت نگری میکنم (نوش دارو پس از مرگ سهراب :Nishkhand: )
الحمدلله به لطف خدا داشته هام بیشتر از نداشته هامه اما نمیدونم چرا با وجود یک مشکلی که میدونم کوچیک و زودگذره روحیه مو از دست میدم .نمیگم تو زندگی سختی ندارم ،نه ، اما میخوام در کنار این سختیها و مشکلات ،روحیه مثبت و خوبی داشته باشم :ok: حالا چطوری ؟نمیدونم :Gig:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;763942 نوشت:
در جامعه وقتي نگاه مي كنيم مي بينيم الزاما اين طور نيست كه هر كسي هم در آسايش بود در آرامش هم باشد
برخي رفاهيات كمي دارد درد و رنج زيادي هم دارند ولي براي همه اين مشكلات معنا در نظر مي گيرند و معناي زندگي ، رضايت از زندگي را هم در بر دارد مانند نمك و شوري يا شكر و شيرين بودن

مثلا
نمونه
قم در محله اي زندگي مي كردم پيرمردي يك منزل و يك مغازه كوچكي داشت و شغلش لحاف دوزي بود. ايشان با مشكلات زيادي كه درد در برخورد با اهل محل با تبسم روبه رو مي شود دردش در دلش و تبسمش در چهره اش است وقتي گوش مفت گير مي آورد از زمين و زمان بد نمي گويد و مردم چون انرژي مثبت مي دهد دوستش دارند. ايشان خيلي مهمان نواز است با اين كه درآمد بالايي ندارد و در محنت ديگران بي غم نيست. روزي به بيمارستان رفته بود متوجه شده بود خانواده اي بسيار نگران هستند جلو رفته بود و علت را پرسيده بود گفته بودند ما از نجف آباد اصفهان هستيم نزديك سلفچگان تصادف كرده ايم و الان يك نفر مان هم بستري است. آن خانواده را به منزل خود آورده بود تا استراحت كنند و ناهاري بخورند و سر فرصت پيگيري هاي لازم درماني را انجام دهند. ظهر عاشورا آب گوشتي بار مي گذاشت و با نان سنگ از همسايه ها هم پذيرايي مي كرد. مي دانستيم ايشان درآمد بالايي ندارد و همسرش هم مريض است و يكي از فرزندانش معتاد .
نمونه
يكي را مي شناسم دو ماشين خوب و منزلي بسيار بزرگ دارد. بازنشسته است. در تهران ساخت و ساز دارد و عسلويه چندين ماشين سنگين دارد و.... ايشان گاهي عيدها هم به خواهر و برادرش سر نمي زند. همسرش شاكي بود كه ما تفريح خاصي نداريم. ايشان در ابراز محبت سرد سرد است و با من به ضرورت هم كلام مي شود. سر كوچك ترين مسأله با من و ديگران تندخويي مي كند[/]

سلام

هرگز نمیتونید قانون تاثیرگذاری تصویرسازی و تصورات رو روی ذهن نادیده بگیرید .. و من تا ابد !! از شما جناب حامی تعجب میکنم!!:Moteajeb!:

چطور انقدر راحت تاثیر تصویرسازی رو انکار میکنید وقتی که هزاران مقاله در این باره نوشته شده و خود دانشمندان بهش اذعان دارن !!

http://www.successconsciousness.com/index_000007.htm

https://blog.bufferapp.com/how-meditation-affects-your-brain

https://en.wikipedia.org/wiki/Imagination

This is a wonderful power that can change your whole life. It is used extensively in magic, creative visualization and affirmations. It is the creator of circumstances and events. When you know how to work with it, you can make your hearts' desires come true.
Imagination has a great role and value in each one's life. It is much more than just idle daydreaming. We all use it, whether consciously or unconsciously, in most of our daily affairs. We use our imagination whenever we plan a party, a trip, our work or a meeting. We use it when we describe an event, explain how to arrive to a certain street, write, tell a story or cook a cake.




هر کسی که از تصویر سازی صحبت میکنه ، حتی اگر کوچه بازاری باشه ، چون به عمق تاثیرش پی برده مرتب تکرارش میکنه ... و اگر کسی قدرت تصویر سازی رو انکار کنه مشخصه که به سیستم مغز پی نبرده و مطالعه ی وسیعی نداشته در این مورد ... اصلا حتی منطق و یادگیری ما بر اساس تصویر سازیست !! انقدر که تونستن با مفاهیم اشتباه آمار طلاق رو بالا ببرن ، آیا وقتی میشه از چیزی بصورت مخرب استفاده کرد ، نمیشه از همون چیز بصورت مثبت استفاده کرد ؟

موفق باشید :Gol:

مشک;763950 نوشت:
هرگز نمیتونید قانون تاثیرگذاری تصویرسازی و تصورات رو روی ذهن نادیده بگیرید .. و من تا ابد !! از شما جناب حامی تعجب میکنم!!

چطور انقدر راحت تاثیر تصویرسازی رو انکار میکنید وقتی که هزاران مقاله در این باره نوشته شده و خود دانشمندان بهش اذعان دارن !!


درود
كجا ناديده گرفته ام؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:Moteajeb!:
چندتا مطلب برايتان بياورم كه درباره تأثير تصوير سازي نوشته ام؟
فقط در تاپيك بي خيال درماني حدود ده تكنيك از تصويرسازي ذهني گفتم

حامی;644439 نوشت:
5. تکنیک‌های تصویرسازی ذهنی

مانند
عشق ميكشه مگه تو فضولي
معشوق درماني
نوح درماني
داش مشتي و مشت درماني

[=B Mitra]كتاب و فيلم راز و نقد آن

كليك لطفا

[h=1]نقد فیلم راز ـ دکتر هلاکویی[/h]

[FLV]http://hn13.asset.aparat.com/aparat-video/1dda90ee26f3290fedb41dec2aea536a2020223__69302.mp4[/FLV]


حامی;763960 نوشت:

درود
كجا ناديده گرفته ام؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:Moteajeb!:
چندتا مطلب برايتان بياورم كه درباره تأثير تصوير سازي نوشته ام؟
فقط در تاپيك بي خيال درماني حدود ده تكنيك از تصويرسازي ذهني گفتم


مانند
عشق ميكشه مگه تو فضولي
معشوق درماني
نوح درماني
داش مشتي و مشت درماني

"مثبت بینی و قانون جذبی که میگه چشمهات رو ببیند و فکر کن همه چیز گل و بلبل هست ، فرق میکنه."

در جواب این کلام ، تاییدیه شمارو دیدم و اینطور برداشت کردم که با تصویرسازی مثبت مخالفید ..!!چون همین تصویر سازی گل و بلبل هم موثره ... ذهن رو میشه گول زد ...

اما احتمالا با قسمت کوچه بازاریش مخالف بودید !!

:Gol:

حدیث مرتبط:

[=arial black]پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: قسم به خدایى که معبودى جز او نیست هرگاه بنده مؤمنى حسن ظن به خدا داشته باشد خدا نزد گمان بنده مؤمن خویش است زیرا خداوند کریم است وتمام نیکى ها به دست او است، حیا مى کند از این که بنده مؤمنش حسن ظن به او داشته باشد، سپس او گمان و امید او را ناکام کند، بنابراین حسن ظن به خدا داشته باشید و به سوى او رغبت کنید.

بحارالانوار، جلد 67، صفحه 365، حدیث 14

سوال:

به نظر شما چرا در این مستندهایی مثل مستند راز مردم را تشویق میکنند به اینکه ماشین های مدل بالا و خانه های ویلایی و لوکس را در ذهنشان تصویرسازی کنند؟

[="Tahoma"][="Indigo"]

نکته سنج;763996 نوشت:
به نظر شما چرا در این مستندهایی مثل مستند راز مردم را تشویق میکنند به اینکه ماشین های مدل بالا و خانه های ویلایی و لوکس را در ذهنشان تصویرسازی کنند؟

بحث تاپیک قانون راز نیست هاااا ... از موضوع تاپیک دور نشیم لطفا[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;764047 نوشت:
بحث تاپیک قانون راز نیست هاااا ... از موضوع تاپیک دور نشیم لطفا

درسته حق با شماست
بنابراين بزرگوارن فقط راهكارهاي عملي را كه خودتون تو زندگي به كار مي بريد (نه چيزهايي كه مي دونيد يا الان مي خواهيد رجوع كنيد )را اين جا بنويسيد[/]

[="Tahoma"][="Black"]با در نظر گرفتن عواملی که میتواند فضای خوبی ایجاد کند مثل عدم توقع بیش از حد از خود، داشتن ایده ها و آروزها در حد توانایی و دسترسی و....
قدرت تفکر مثبت و دیدن نعمات را میده ، خودم تا حدود زیادی از این تکنیک استفاده میکنم و
یعنی سعی ام بر اینه که برنامه هامو به اندازه تواناییم تنظیم کنم ،

اگر موارد تسهیل کننده باشه هم استقبال میکنم مثل شرایط خوب مادی ولی اولویت اصلی و اولیه قرار نمیدم.
در واقع با نگرش مثبت به رویدادها و وقایع اطرافمون میتونیم زندگی خوبی را رقم بزنیم.

ضمنا اهل حاشیه نبودن نیز خیلی کمک میکنه که اصل را بولد کنیم و بهتر بتونیم از زمان استفاده کنیم.[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

ریحانه النبی;764078 نوشت:
با در نظر گرفتن عواملی که میتواند فضای خوبی ایجاد کند مثل عدم توقع بیش از حد از خود، داشتن ایده ها و آروزها در حد توانایی و دسترسی و....
قدرت تفکر مثبت و دیدن نعمات را میده ، خودم تا حدود زیادی از این تکنیک استفاده میکنم و
یعنی سعی ام بر اینه که برنامه هامو به اندازه تواناییم تنظیم کنم ،

اگر موارد تسهیل کننده باشه هم استقبال میکنم مثل شرایط خوب مادی ولی اولویت اصلی و اولیه قرار نمیدم.
در واقع با نگرش مثبت به رویدادها و وقایع اطرافمون میتونیم زندگی خوبی را رقم بزنیم.

ضمنا اهل حاشیه نبودن نیز خیلی کمک میکنه که اصل را بولد کنیم و بهتر بتونیم از زمان استفاده کنیم.


سلام
همه اینها درست اما من دنبال راهی هستم که تو اوج مشکلات و غم ازش بهره ببرم .
این مواردی که فرمودین تقریبا نمیشه تو اون لحظه استفاده کرد .
بله بعد از آروم شدن این موارد به ذهن میرسه ، اما مشکل من تو اون لحظه است که بتونم تو اون لحظه دید مثبت داشته باشم[/]

باغ بهشت;764047 نوشت:

بحث تاپیک قانون راز نیست هاااا ... از موضوع تاپیک دور نشیم لطفا

میشه بگید دقیقا مشکلتون چیه؟ اینجوری شاید بهتر بشه کمک کرد. منظورتون از اوج مشکلات چیه چندتا مثال بزنید.

سلام خدمت همگی.
با یک مثال فوتبالی انشاالله بتونم حق مطلب رو ادا کنم.

استارتر محترم شما خودت رو بذار جای یک فوتبالیست ، که مهاجم هست و میدونه چطور باید با یک حرکت بدن مدافع حریف رو جا بذاره وبره گل بزنه ، ولی اگر این مهاجم آمادگی بدنی پایینی داشته باشه آیا میتونه از سد اون مدافع تنومند مقابل خودش رد بشه ؟ محاله ممکنه ، هر چه قدر هم علم فوتبالیش و تکنیکش بالا باشه ، چون از نظر بدنی ضعیفه.

حالا شما خودتونو بذارید جای اون مهاجم ، و اون مدافع قدرتمند هم باشه مشکلات شما . شما چاره ای ندارید جز اینکه تمرین کنید چه از لحاظ روحی وچه جسمی.. ((شما باید جوری تمرین کرده باشید که تون لحظه بروز مشکل یا غضه وناراحتی ، ضمیر ناخود آگاه شما کار و تصمیمی رو که شما دوست دارید انجام بده و اتخاذ کنه))

این مشکل در شما یک روز یا یک ماهه بوجود نیومده که بخوایید سریع برش غلبه کنید .. ولی خوشحال و امیدوار باشید که آدمی موجودیه که میتونه خودشو تا حد زیادی تغییر بده ، اگر بخواد

شما فقط صرفا با خوندن چندتا مقاله یا کتاب نمیتونید بر این مشکل غلبه کنید ، باید تمرین کنید ، شما بهتر از هر کسی خودتونو میشناسید ، من و یا سایر بزرگواران نمیتونیم نسخه 100% به شما ارائه بدیم

ولی حداقل چند تا نکته رو میشه ذکر کرد
1- سعی کنید خودتونو تا حد امکان خوب بشناسید ، نقاط قوت وضعف خودتون پیدا کنید و روشون کار کنید ، همون طور که میدونید بعد از این کار خدا رو بهتر میتونیم بشناسیم

2-مهربون باشید ، بخشنده باشید ، این کار رو تا اونجا که میشه ادامه بدید ، البته مراقب افراد سود جو و کم ظرفیت باشید
3- تو سلام کردن پیشقدم باشید ، به بچه تر از خودتون ، حتی اون کسی که جواب سلامتونو هم نمیده !
4- از گذشته نترسید ، گذشته دیگه،،، به فکر الان باشید ، خیلی هم به آینده فکر نکنید، آینده رو کی دیده؟
5-فکر نکنید فقط شمایید که مشکلات دارید، برای همه هست خیالتون راحت
و صدها نکته دیگه خودتون بهتر از من میدونید

اینها و موارد بسیاری که انشاالله خودتون انجام میدید ، برای شما حکم همون تمرینات یک فوتبالیست رو داره

شما با خودت کار کن ، ایمان داشته باش که بعد از چند ماه میبینی داری تغییر میکنی ، ودیگه اون آدم قبل نیستی

ببخشید دیگه در حد معلومات ناقصم توضیح دادم.

[="Tahoma"][="Black"]

باغ بهشت;764107 نوشت:
سلام
همه اینها درست اما من دنبال راهی هستم که تو اوج مشکلات و غم ازش بهره ببرم .
این مواردی که فرمودین تقریبا نمیشه تو اون لحظه استفاده کرد .
بله بعد از آروم شدن این موارد به ذهن میرسه ، اما مشکل من تو اون لحظه است که بتونم تو اون لحظه دید مثبت داشته باشم

متوجه منظورتان هستم برای رهایی از مشکلات در موقعیت مشکل زا ابتدا باید زمینه را در هنگام عادی و طبیعی ایجاد کرد تا با مدد گرفتن از آنها در هنگام بحران در واقع به مدیریت و کنترل موقعیت موفق شد.

ذهنی که در حالت عادی مدام یا حتی کمی آشفته و بدبین باشه نمیتونه در شرایط بد، خوب عمل کنه چرا که در انباره خود ابزاری برای تشدید اوضاع خواهد داشت.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

نکته سنج;764120 نوشت:
میشه بگید دقیقا مشکلتون چیه؟ اینجوری شاید بهتر بشه کمک کرد. منظورتون از اوج مشکلات چیه چندتا مثال بزنید.

سلام
البته اين مشكل امري فراگير است و به نظرم كمتر كسي است كه نياز نداشته باشد مهارتش را كسب كند
مهارتي كه باآن بتوانيم دقيقا در زمان هجوم هيجان هاي منفي ( غم، اضطراب، خشم، نفرت و..) خودمان را از سيل آن هيجان نجات دهيم. و روابط با خود، طبيعت و ديگران و خداي خودمان را خراب نكنيم[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

حامی;764506 نوشت:
البته اين مشكل امري فراگير است و به نظرم كمتر كسي است كه نياز نداشته باشد مهارتش را كسب كند
مهارتي كه باآن بتوانيم دقيقا در زمان هجوم هيجان هاي منفي ( غم، اضطراب، خشم، نفرت و..) خودمان را از سيل آن هيجان نجات دهيم. و روابط با خود، طبيعت و ديگران و خداي خودمان را خراب نكنيم

سلام
استاد حامی میشه شما هم لطف کنید نظرتون رو بفرمایید؟
البته از نظر دیگر کاربران که لطف کردن و راهکارهایی ارائه دادند استفاده کردم .از همشون ممنونم[/]

با سلام

به نظرم مشکل اینجاست که ما درست هدف گذاری نمیکنیم
ذهنمون درگیر مسائل جانبیه و اصل رو فراموش میکنیم
حواسمون نیست که نباید به این دنیا و متعلقاتش وابسته باشیم
اینکه بزرگان همواره شادی و امید به زندگی داشتن نکته اش اینجاست
اونها وابستگی ای به این دنیا نداشتن!!
وابستگی به شغل و پول نداشتن که حالا از دست بدن و ناراحت شن
وابستگی خاص به سلامتی و خانواده و ... نداشتن
نه اینکه برای این موارد ارزش قائل نبودن!!!!!! وابسته نبودند.
مثل مادر شهیدی که از غم فراق فرزندش اشک میریزه اما میگه از اینکه بچه مو به صاحب اصلیش برگردوندم و در راه رضای خدا رفت خوشحالم!!

این دو مورد باهم فرق داره
اگر ما وابستگی هامون رو کم کنیم راحت تر با مشکلات پیش اومده کنار میایم

[=arial black]شاید همیشه در میان انسان ها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، امورى را به «فال نیک» مى گرفتند و دلیل بر پیروزى و پیشرفت کار مى دانستند، و امورى را به «فال بد» مى گرفتند و دلیل بر شکست و ناکامى و عدم پیروزى مى پنداشتند.

در حالى که هیچ گونه رابطه منطقى در میان پیروزى و شکست با این گونه امور وجود نداشت، و مخصوصاً در قسمت فال بد، غالباً جنبه خرافى و نامعقول داشته و دارد.
این دو گر چه اثر طبیعى ندارند، ولى بدون تردید اثر روانى مى توانند داشته باشند، «فال نیک» غالباً مایه امیدوارى و حرکت است ولى «فال بد» موجب یأس و نومیدى و سستى و ناتوانى.

شاید به خاطر همین موضوع است که: در روایات اسلامى از «فال نیک» نهى نشده، اما «فال بد» به شدت محکوم گردیده است.
در حدیث معروفى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده: تَفَأَّلُوا بِالْخَیْرِ تَجِدُوهُ: «کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید»(1) جنبه اثباتى این موضوع منعکس است.
و در حالات خودِ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان اسلام(علیهم السلام) نیز دیده مى شود که گاهى مسائلى را به فال نیک مى گرفتند، مثلاً در جریان برخورد مسلمانان با کفار «مکّه» در سرزمین «حدیبیه» مى خوانیم هنگامى که «سهیل بن عمرو» به عنوان نماینده کفار «مکّه» به سراغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و حضرت(صلى الله علیه وآله) از نام او آگاه گردید، فرمود: قَدْ سَهُلَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ: «یعنى از نام سهیل من تفأل مى زنم که کار بر شما سهل و آسان مى گردد».(2)

دانشمند معروف «دمیرى» که از نویسندگان قرن هشتم هجرى است، در یکى از نوشته هاى خود اشاره به همین مطلب کرده مى گوید: این که پیامبر(صلى الله علیه وآله)فال نیک را دوست مى داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمى دارد و هنگامى که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شرّ خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختى کشیدن است.(3)

اما از فال بد که عرب آن را «تطیّر» و «طیره» مى نامد، در روایات اسلامى ـ همان طور که گفتیم ـ شدیداً مذمت شده، چنان که در قرآن مجید نیز کراراً به آن اشاره گردیده و محکوم شده است.(4)

از جمله در حدیثى مى خوانیم: پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اَلطِّیَرَةُ شِرْکٌ: «فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمى دانستن) یک نوع شرک به خدا است».(5)

و نیز مى خوانیم: اگر فال بد اثرى داشته باشد، همان اثر روانى است، امام صادق(علیه السلام) فرمود: الطِّیَرَةُ عَلى ما تَجْعَلُها إِنْ هَوَّنْتَها تَهَوَّنَتْ وَ إِنْ شَدَّدْتَها تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْها شَیْئاً لَمْ تَکُنْ شَیْئاً: «فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را مى پذیرى، اگر آن را سبک بگیرى کم اثر خواهد بود، و اگر آن را محکم بگیرى پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنى، هیچ اثرى نخواهد داشت».(6)

در اخبار اسلامى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که: راه مبارزه با فال بد، بى اعتنائى است.
از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: ثَلاثٌ لایَسْلَمُ مِنْها أَحَدٌ الطِّیَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ الظَّنُّ.
قِیلَ فَما نَصْنَعُ؟ قالَ: إِذا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ إِذا حَسَدْتَ فَلاتَبْغِ وَ إِذا ظَنَنْتَ فَلاتُحَقِّق
:
«سه چیز است که هیچ کس از آن سالم نمى ماند (و وسوسه هاى آن در درون قلبِ غالب اشخاص پیدا مى شود) فال بد و حسد و سوء ظن.
عرض کردند: پس چه کنیم؟
فرمود: هنگامى که فال بد زدى اعتنا مکن و بگذر و هنگامى که حسد در دلت پیدا شد، عملاً کارى بر طبق آن انجام مده و هنگامى که سوء ظن پیدا کردى آن را نادیده بگیر
».(7)

عجیب این است که: موضوع فال نیک و بد، حتى در کشورهاى پیشرفته صنعتى و در میان افراد به اصطلاح روشن فکر، و حتى نوابغ معروف وجود داشته و دارد، از جمله در میان غربى ها ردّ شدن از زیر نردبان، افتادن نمکدان و هدیه دادن چاقو به شدت به فال بد گرفته مى شود!
البته وجود فال نیک همان طور که گفتیم مسأله مهمى نیست بلکه غالباً اثر مثبت دارد، ولى با عوامل فال بد همیشه باید مبارزه کرد و آنها را از افکار دور ساخت و بهترین راه براى مبارزه با آن تقویت روح توکّل و اعتماد بر خدا در دل ها است، همان طور که در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده است.

فال حافظ

http://hafez.taktemp.com

شاید برای اینکه یک دیدگاه و نگرش مثبت نهادینه بشه و خوب پی ریزی بشه، سالها زمان لازم باشه

مثلا همین مفهوم ساده مثل توکل شاید چندین سال طول بکشه تا در یک شخص مسلمان به خوبی نهادینه بشه

و با مطالعه یک مقاله و یک بار پای منبر نشستن شاید تغییری چندانی حاصل

من چقدر خوشبختم:geryan::geryan::geryan::geryan::geryan::geryan::Black (7)::Black (7)::Black (7)::Black (7)::Black (7)::Black (7):
دارم از خوشبختی می ترکم
نمیشه همش تفکرت رو درست کنی گاهی زمان جوری باهت بد تا میکنه که هیچ مثبت نگری جلو احساس ........رو نمیگیره
دلم میگیره زنگ میزنم امام رضا(ع)خیلی حالم خوب میشه

[="Tahoma"][="DarkGreen"]براي بيان نظرم خودم از يك تمثيل استفاده مي كنم
تصور كنيد:
فردي بيفتد
1- توي يك جوي آب
2- بيفتد توي يك استخر يا رودخانه
3- بيفتد توي دريا

سه موقعيت بالا براي فردي كه مهارت شنا را بلد نيست سخت است. همين كه خودش هم آموزش نديده بيشتر مي هراسد.
حالا تصور كنيد فردي زير نظر يك مربي مهارت شناكردن را ياد گرفته و بارها و بارها تمرين كرده است اين فرد چون مي داند كه شنا كردن بلد است در اين موقعيت ها خود را نمي بازد و تلاش مي كند.
فراز و نشيب هاي زندگي با خود هيجان هاي منفي و مثبتي زيادي به همراه دارد. براي اين كه ما به خصوص در هيجان هاي منفي مانند غم، خشم و نفرت غرق نشويم بايد از قبل اين هيجان ها را بشناسيم و شيوه مديريتشان را آموزش ببينيم و تمرين كنيم تا به وقت بتوانيم آنها را مديريت كنيم.
سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه خب حالا چه كنيم؟ يعني الان كه مهارت نداريم تا زماني كه به اين مهارت ها مجهز شويم دست روي دست بگذاريم؟
خب حداقل كاري كه مي توانيم بكنيم يادگيري اورژانسي اين مهارت ها است و به تدريج تمرين كنيم. اگر در مديريت غم يا خشم يا...مشكل داريم بهتر اين است كه زير نظر روان شناس شيوه هاي رويارويي را ياد بگيريم و تمرين كنيم.
اما همين الان هم نبايد خودمان را ببازيم همان گونه كه اگر شنا نمي دانيم نبايد خود را ببازيم و براي نجات خود بايد تقلا و تلاش كنيم.
فردي كه گرفتار غم يا خشم مي شود و خود را به دست اين هيجان ها مي دهد زود مي بازد بايد تلاش كرد در واقع هيجان منفي نداري روان ما است به ما مي گويد زانوي غم بغل نگير برايم كاري كن.
حداقل كاري مي توانيم بكنيم عمل به شيوه متناقض است يعني اگر خشمگين هستيم مانند افراد خونسرد عمل كنيم. از موقعيت دور شويم، وضو بگيريم و صلوات بفرستيم
اگر غمگين هستيم لباس شادي بپوشيم، عطري بزنيم، به جاي فرار از جمع در جمع باشيم و وانمود كنيم كه حالمان خوب است و بهتر هم مي شود و..[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

حامی;765819 نوشت:
زير نظر روان شناس شيوه هاي رويارويي را ياد بگيريم و تمرين كنيم.

سلام
استاد حامی امکانش هست این شیوه ها رو بیان کنید؟[/]

موضوع قفل شده است