جمع بندی علت حرام بودن مراجعه به جادوگران
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا ما در دین سحرو جادو و جادوگر را بد میدانیم و از رفتن به پیش انها نکوهش شده؟
و اینکه من در همه داستان ها دیده ام که پیشگویی یا تلسم جادوگران درست بوده !چرا؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا ما در دین سحرو جادو و جادوگر را بد میدانیم و از رفتن به پیش انها نکوهش شده؟
و اینکه من در همه داستان ها دیده ام که پیشگویی یا تلسم جادوگران درست بوده !چرا؟!
باسلام وتشکر .
پاسخ در دو محور بیان میشود
الف) اول باید گفت اگر به فلسفه خلقت و سنت های حاکم بر جهان دقت کنی ،جواب خود را خواهی یافت . سنت حاکم بر جهان، قانون عمومی اسباب و مسببات یا علت و معلول است.
خداوند جهان را آفریده و آن را بر اساس قانون علت و معلول نظام داده است . این نظام را بر همه اجزای هستی حاکم کرده و اراده اش بر این است که همه چیز از این مجرا یعنی از طریق علت خود و با نظم و نظام به وجود آید و دوام یابد و ازبین برود .
مثلا قانون علیت حکم می کند که آهن تیز برنده باشد و اگر کسی از آن شمشیری ساخت و بر گردن کسی زد ، آهن تیز (شمشیر)گردن را ببرد . همین خدایی که چنین اثری در شمشیر تیز قرار داده، به ما انسان ها حکم کرده که شمشیر تیز برای زدن گردن فسادگران و ظالمان ستمگر و ... است و نباید آن را به گردن مظلومان بزنید.
از طرف دیگر خدا انسان ها را آفریده و به آن ها قدرت و توان داده و آنان را به سوی حق دعوت کرده و از پیمودن غیر آن نهی کرده تا با اختیار و آگاهی رهرو حق یا باطل گردند . آنان هم می توانند هم رهرو حق شوند و هم باطل. این گونه نیست که امکان ظلم و ستم و تجاوز و ... نداشته باشند؛ زیرا اگر این امکان را نداشتند ، امتحان معنا پیدا نمی کرد .
باید بتوانید شمشیر به گردن مظلوم بزنید و این شمشیر وقتی به گردن او می خورد باید آن را ببرد تا بتوان به شما گفت: با این شمشیر به گردن مظلوم نزن! اگر نتوانید بزنید یا اگر شمشیر نبرد ، دیگر نمی توانید بگویید : من نزدم و نبریدم.
سحر و جادو هم یک سبب است که ساحر با به کار بردن آن بر کارهایی مختلف توانمند می گردد. انسان می تواند با تعلیمات خاص ، یا با تقویت نفس و روح و.. به کارهایی دست زد و چون علت تحقق یابد ، معلول نیز تحقق می یابد . خداوند نیز با ایجاد نظام اسباب و مسببات به آن اجازه داده است ، اما اینکه انسانی چگونه استفاده کند، در راه درست یا نادرست مربوط به خود اوست و خداوند از او سلب اختیار نمی کند . آنچه در قرآن آمده که سحر می تواند بین زن و شوهر اختلاف بیندازد و... ؛ اولاً مربوط به بخش هایی از سحر و جاد است .
دوم:حتی در همان مورد ، نیز می تواند استفاده خوب بشود ، اما شخص با اراده خود استفاده بد می کند و طبق نظام اسباب و مسببات با اذن خدا خواهد بود . اگر بنا باشد این سبب کارگر نباشد، باید قانون علت و معلول نقض گردد و با وجود علت، معلول وجود نیابد و این نقض سنت حاکم بر جهان از خدای حکیم صورت نمی گیرد همچنان که سنت امتحان خدشه دار نمی شود . اما خدا برای بندگان پناهگاه قرار داده و آن پناه بردن به او است .
خدا اجازه داده سحر ساحر اثر کند همچنان که اجازه داده استعاذه و پناه بردن مومن هم اثر گذار باشد و تاثیر گذاری سحر ساحر را خنثی کند . اما نکته مهم در پاسخ این است که معنای اذن خدا ، رضایت خدا نیست. همان گونه که معنای اذن و اراده خدا به اینکه شمشیر تیز گلوی انسان بی گناه و مظلوم را ببرد ، به معنای راضی بودن خدا نیست ، بلکه به معنای آن است که نظام علت و معلول و نظام اسباب و مسببات در همه جا جریان داشته باشد. ضمن آنکه در موضوع سحر راه های بطلان سحر نیز قرار داده شده و مانند بیماری ها که به خواست الهی پدید می آید ، داروهای متناسب با بهبود آن بیماری نیز وجود دارد.
اینکه مؤمنان به پناه بردن به خدا و خواندن دعاها و آیات وارد در این موضوع با خلوص و تضرع دعوت شده اند ،راه نجاتی است در برابر سحر ساحران . اگر خود را به خدا بسپاریم هیچ ساحر و غیر ساحری نمی تواند به ما ضربه ای بزند زیرا که خدا در حق بندگان پناه جو ، سحر را باطل می کند.
ب) دوم باید گفت بدلیل پیامد های منفی گوناگون جادوگری و سحر در شون مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی در اسلام از یادگیری سحر و جادوگری و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری به شدت منع شده و از نظر تمام فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگری حرام است. فقها براى سحر و جادو حرمت قایل و براى ساحر حد در نظر گرفته شده است، از این رو باید از آن اجتناب شود و فقط براى ابطال سحر تعلیم و تعلم آن اشکالى ندارد؛ حتى شعبده بازى را که سرگرمى است و با اعلام عدم حقیقت آن همراه است، خالى از اشکال نمىدانند که باید از آن هم اجتناب کرد. (1)
و در روایات در این باره مطالبی بسیاری آمده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
علی (ع) میفرماید: «کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع میشود».(2)
یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد میگرفت، خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد میگرفتم. خرج زندگی من از همین راه تأمین میشد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام دادهام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کردهام. آیا برای من راه نجاتی هست؟
امام صادق (ع) فرمود: «عقده و گره سحر را باز کن، ولی گره جادوگری مزن!». (3)
از این حدیث استفاده میشود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکال ندارد. بنا بر این از این گونه روایات استفاده میشود که سحر و جادو واقعیت دارد ؛ ولی نباید آن را انجام داد.
گفتنی است که بر اساس آنچه از قرآن کریم به دست می آید، برخی از علوم غریبه در میان امت های پیشین مطرح بوده که از آن میان سحر است:
« وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ (4) (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مىخواندند پیروى مىکردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد، لکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم تعلیم سحر دادند ( نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل" هاروت" و" ماروت" نازل شد پیروى کردند، (آن ها طریق سحر کردن را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم یاد مىدادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمىدادند مگر اینکه قبلا به او مىگفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید). ولى آن ها از آن دو فرشته مطالبى را مىآموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچ گاه بدون فرمان خدا نمىتوانند به انسانى ضرر برسانند. آن ها قسمت هایى را فرا مىگرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت. مسلما مىدانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، بهرهاى در آخرت نخواهد داشت . چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مىفروختند اگر علم و دانشى مىداشتند! » .
از احادیث بر مىآید که: در زمان سلیمان پیامبر، گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى می پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشتهها و اوراق آن ها را جمعآورى کرده ، در محل مخصوصى نگهدارى کنند ( نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آن ها وجود داشته).
پس از وفات سلیمان گروهى آن ها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود ؛ بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مىداد!
گروهى از بنى اسرائیل هم از آن ها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند. در نتیجه خداوند دو فرشته را برای حل این مشکل و آموزش راه های مقابله با سحر به این سرزمین فرستاد و البته این امر خود برای برخی زمینه سوء استفاده شد .
از آیات وجود و رواج برخی علوم غریبه در بین یهودیان و پیروان تورات ثابت می شود. اما در عین حال تایید و اظهار نظر مثبتی در مورد این عمل به چشم نمی خورد. بلکه مخالفت با استفاده از این امور و تلاش برای مقابله با آن امری ضروری و لازم تلقی می شود . (5)
پینوشتها:
1. آیت الله محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، ج 1، ص 249. نشر مطبوعات امیر قم1376 ش.
2. حر عاملی وسائل الشیعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7، ص 107.نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت1412 ق.
3. همان، حدیث 1، ص 105.
4. بقره (2)، آیه 102.
5. ناصر مکارم ودیگران تفسیر نمونه ،ج1 ،ص381 ، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران، 1362 ش.
[="Purple"]پاسخ در دو محور بیان میشود
سلام ...
من فکر میکردم شما کلا در پاسخ ادعای افرادی که اینجور ادعاها رو دارن رد کنید ...
البته اینکه زمان قدیم وجود داشته رو باور دارم ولی به نظرم الان کسی ادعا کنه غیر قابل باوره و اکثرا برای کلاه برداری و سوء استفاده از ادمای ساده لوحه ...
ولی اگه یادگیریش به همین سادگیه و برای همه امکان داره چرا باید خدا این توانایی رو در وجود فرد قرار بده؟؟؟ یعنی خدا قسمتی از اختیاراتشو میبخشه به بندش درحالیکه میدونه قراره سوء استفاده کنه ازش؟؟؟؟
چیزی مشابه این توانایی در وجود انبیا و اولیا ء الهی وجود داشته پس چرا اونها باید انتخاب میشدن و بعد از ازمون و امتحان این توانایی بهشون داده میشده ولی ساحران و... که قدرتهای البته کمتری دارن به راحتی این توانایی در اختیارشون قرار میگرفته؟؟ منظورم اینه خدا چرا به ساحرانم توانایی یادگیری شو داده؟؟
الان چطور؟؟؟ اگه واقعا همشون یه عده کلاهبردارن چطور گاهی چیزایی می شنویم که باعقل جور درنمیاد مثلا اینکه دایی دوستم به اینجور ادما اعتقاد داره و یه دفعه که میره پیشش بهش میگه که دختر خردسالی بافلان مشخصاتو بیار .... اینم خواهرزاده شو میبره ... دوستم میگه به خواهرش گفته بود توی کاسه اب روبروش نگاه کنه و از همون لحظه تا اخرشب بچه جیغ زده و گریه میکرده و نمیتونستن ساکتش کنن ... اگه خرافاته پس چرا گاهی چیزایی اتفاق می افته که واسش دلیلی پیدا نمیشه؟؟؟؟[/]
سلام ...
من فکر میکردم شما کلا در پاسخ ادعای افرادی که اینجور ادعاها رو دارن رد کنید ...
البته اینکه زمان قدیم وجود داشته رو باور دارم ولی به نظرم الان کسی ادعا کنه غیر قابل باوره و اکثرا برای کلاه برداری و سوء استفاده از ادمای ساده لوحه ...
ولی اگه یادگیریش به همین سادگیه و برای همه امکان داره چرا باید خدا این توانایی رو در وجود فرد قرار بده؟؟؟ یعنی خدا قسمتی از اختیاراتشو میبخشه به بندش درحالیکه میدونه قراره سوء استفاده کنه ازش؟؟؟؟
چیزی مشابه این توانایی در وجود انبیا و اولیا ء الهی وجود داشته پس چرا اونها باید انتخاب میشدن و بعد از ازمون و امتحان این توانایی بهشون داده میشده ولی ساحران و... که قدرتهای البته کمتری دارن به راحتی این توانایی در اختیارشون قرار میگرفته؟؟ منظورم اینه خدا چرا به ساحرانم توانایی یادگیری شو داده؟؟
الان چطور؟؟؟ اگه واقعا همشون یه عده کلاهبردارن چطور گاهی چیزایی می شنویم که باعقل جور درنمیاد مثلا اینکه دایی دوستم به اینجور ادما اعتقاد داره و یه دفعه که میره پیشش بهش میگه که دختر خردسالی بافلان مشخصاتو بیار .... اینم خواهرزاده شو میبره ... دوستم میگه به خواهرش گفته بود توی کاسه اب روبروش نگاه کنه و از همون لحظه تا اخرشب بچه جیغ زده و گریه میکرده و نمیتونستن ساکتش کنن ... اگه خرافاته پس چرا گاهی چیزایی اتفاق می افته که واسش دلیلی پیدا نمیشه؟؟؟؟
باسلام وتشکر .
گرچه پاسخ قبل جامع وکامل بود ولی مجددا باید نکته های اشاره گردد :
اگرچه اصل طلسم و جادو و سحر واقعیت دارد، اما آنچه امروزه میان مردم در باره بسته شدن بخت از راه طلسم و سحر و جادو و مانند آن شایع شده، غالباً بی اساس و دکانی است که شیادان سودجو با توجه به مشکلات پیچیده ای که در مردم وجود دارد، آن را مطرح کرده و از این راه به چپاول و سودجویی می پردازند. بسته شدن بخت دختران یا طلسم شدن و مانند آن، بیش تر به افکار روانی، تخیلات و سوء ظنها و همچنین به مشکلات موجود در رفتار آن ها مربوط است .
جادو يا سحر در لغت به معنای کار لطیف، ظریف و عجیبی است که علّت آن مخفی است و در عرف شرع به کاری میگویند که سبب و علّتش مخفی باشد و انسان خیال کند که واقعیت دارد، ولی خدعه و فریبکاری باشد.(1) سحر را با جادو و کهانت به یک معنا میدانند. سحر گاهی تصرّف در چشم بیننده است که چیزی را بر خلاف آن چه هست، به چشم او آورد و گاه کاری باشد که چیزی را بر خلاف صورت و جنس آن مصوّر سازد که غالباً همراه با نیرنگ و خدعه و تردستی و خیال پروری است.(2)
نکته دیگر این که کارهایی که پیامبران و امامان و اولياي الهي انجام می دهند. تفاوت هایی اساسی با عمل مرتاضان و ساحران دارد که برخی از آنها چنین است:
1. ریاضت های روحی پیامبران و اولیای الهی ـ علیهم السلام ـ جز از طریق عبادت های شرعی صورت نمی گیرد، در حالی که مرتاضان و کاهنان و... از هر گونه ریاضت روحی که در تقویت روح و چیره شدن آن بر عالم ماده مؤثر باشد، استفاده می کنند.
2. عامل غیبی مؤثر در تحقق معجزات و كرامتها توسط پیامبران و اولیای الهی، عنایت و مشیت ویژه خداوند است، ولی عامل نامریی که مرتاضان و ساحران را کمک می دهد، شیاطین یا جن يا برخي قدرت هاي طبيعي روحي می باشند.
3. کارهای مرتاضان چون از نوع و گونه کارهای بشری است ، افراد دیگر نیز می توانند با پیمودن همان راه ها و همان آموزش ها و ریاضت ها، به قابلیت های مرتاضان دست یابند ، اما اعجاز پیامبران و كرامت امامان قابل تعلیم و یاد گیری نیست و قابل معارضه و مثل آوردن نیست.
4. پیامبران و اولیای خداوند، از کارهای خارق العاده، جز در مسیر رضای خدا و مصالح بندگان خدا استفاده نمی کنند، و هرگز آن را برای مقاصد فردی و نفسانی به کار نمی برند، در حالی که دیگران تنها مصالح و منافع خود را مدنظر دارند، و به انگیزه کسب مال یا مقام یا انتقام جویی های شخصی، از کارهای خارق العاده استفاده می کنند.
5. معجزه های پیامبران و كرامات اولیای الهی، غیرقابل معارضه و شکست ناپذیر است، زیرا متکی به اراده و عنایت ویژه الهی است که مقهور چیزی نیست؛ ولی کارهای خارق العاده ساحران و مرتاضان، قابل معارضه و شکست پذیر است و اولاً: مغلوب معجزه های پیامبران می باشد و ثانیاً: برخی از آن ها بر برخی دیگر غلبه می کنند.
6 . از آن جا که پشتوانه معجزه های پیامبران، مشیت و عنایت ویژه الهی است، معجزه های آن ها، منحصر به نوع یا صنف خاصی از کارها نمی باشد، بلکه به حکم مقتضیات احوال و شرایط مختلف، کارهای خارق العاده گوناگونی را انجام می دهند، در حالی که مرتاضان یا ساحران تنها از عهده انجام کارهای خارق العاده معینی برمی آیند.
پي نوشتها:
1. علامه مجلسي ، بحارالأنوار، ج 56، ص 277.موسسه الوفاء بيروت 1404 ق.
2. سید مصطفی دشتی، معارف و معاریف، ج 6، کلمه سحر، لغت نامه دهخدا، ج 8، کلمه سحر.
با سلام
انسان برترين مخلوق روي زمين است الله تباركت وتعالي در او نيرو وقدرت شناخت اشيا را قرار داده وآسمان، زمين وموجودت آن را تابع وبراي او مسخر گردانيده است . اما گاهي بعضي از انسانها ، مقام خود رافرامو ش كرده وبه آساني تحت تاٌ ثير اوهام ، خرافات ووسوسه هاي شيطان و شيطان صفتان قرار مي گيرند . شيطانهايي كه هميشه در كمينند تا با حيله هاي گوناگون ودسيسه هاي متنوع انسانها را از ايمان ومسير حق وحقيقت منحرف كرده ودرباتلاقي ازگناه ومعصيت گرفتار سازند . يكي از ترفندها ي شيطان در منحرف كردن انسانها از عقيده حق وايمان ، سحر جادو است .چنانكه مشاهده مي كنيم بعضي از مسلمانان فريب شيادان وجادوگران را خورده وبه گمان اينكه آنها غيب مي دانند ، براي تامين برخي ا ز نيا زهاي خود به آنها مرا جعه مي كنند و هر چه اين شيادان بگو يند آنها باو ر مي كنند و با چنين باوري دين و ايمان خويش را در مخاطره مي انداز ند .
http://www.askdin.com/thread52959.html
سوال :
علت حرام بودن مراجعه به جادوگران ؟
پاسخ :
پاسخ در دو محور بیان میشود
الف) اول باید گفت اگر به فلسفه خلقت و سنت های حاکم بر جهان دقت کنی ،جواب خود را خواهی یافت . سنت حاکم بر جهان، قانون عمومی اسباب و مسببات یا علت و معلول است.
خداوند جهان را آفریده و آن را بر اساس قانون علت و معلول نظام داده است . این نظام را بر همه اجزای هستی حاکم کرده و اراده اش بر این است که همه چیز از این مجرا یعنی از طریق علت خود و با نظم و نظام به وجود آید و دوام یابد و ازبین برود .
مثلا قانون علیت حکم می کند که آهن تیز برنده باشد و اگر کسی از آن شمشیری ساخت و بر گردن کسی زد ، آهن تیز (شمشیر)گردن را ببرد . همین خدایی که چنین اثری در شمشیر تیز قرار داده، به ما انسان ها حکم کرده که شمشیر تیز برای زدن گردن فسادگران و ظالمان ستمگر و ... است و نباید آن را به گردن مظلومان بزنید.
از طرف دیگر خدا انسان ها را آفریده و به آن ها قدرت و توان داده و آنان را به سوی حق دعوت کرده و از پیمودن غیر آن نهی کرده تا با اختیار و آگاهی رهرو حق یا باطل گردند . آنان هم می توانند هم رهرو حق شوند و هم باطل. این گونه نیست که امکان ظلم و ستم و تجاوز و ... نداشته باشند؛ زیرا اگر این امکان را نداشتند ، امتحان معنا پیدا نمی کرد .
باید بتوانید شمشیر به گردن مظلوم بزنید و این شمشیر وقتی به گردن او می خورد باید آن را ببرد تا بتوان به شما گفت: با این شمشیر به گردن مظلوم نزن! اگر نتوانید بزنید یا اگر شمشیر نبرد ، دیگر نمی توانید بگویید : من نزدم و نبریدم.
سحر و جادو هم یک سبب است که ساحر با به کار بردن آن بر کارهایی مختلف توانمند می گردد. انسان می تواند با تعلیمات خاص ، یا با تقویت نفس و روح و.. به کارهایی دست زد و چون علت تحقق یابد ، معلول نیز تحقق می یابد . خداوند نیز با ایجاد نظام اسباب و مسببات به آن اجازه داده است ، اما اینکه انسانی چگونه استفاده کند، در راه درست یا نادرست مربوط به خود اوست و خداوند از او سلب اختیار نمی کند . آنچه در قرآن آمده که سحر می تواند بین زن و شوهر اختلاف بیندازد و... ؛ اولاً مربوط به بخش هایی از سحر و جاد است .
دوم:حتی در همان مورد ، نیز می تواند استفاده خوب بشود ، اما شخص با اراده خود استفاده بد می کند و طبق نظام اسباب و مسببات با اذن خدا خواهد بود . اگر بنا باشد این سبب کارگر نباشد، باید قانون علت و معلول نقض گردد و با وجود علت، معلول وجود نیابد و این نقض سنت حاکم بر جهان از خدای حکیم صورت نمی گیرد همچنان که سنت امتحان خدشه دار نمی شود . اما خدا برای بندگان پناهگاه قرار داده و آن پناه بردن به او است .
خدا اجازه داده سحر ساحر اثر کند همچنان که اجازه داده استعاذه و پناه بردن مومن هم اثر گذار باشد و تاثیر گذاری سحر ساحر را خنثی کند . اما نکته مهم در پاسخ این است که معنای اذن خدا ، رضایت خدا نیست. همان گونه که معنای اذن و اراده خدا به اینکه شمشیر تیز گلوی انسان بی گناه و مظلوم را ببرد ، به معنای راضی بودن خدا نیست ، بلکه به معنای آن است که نظام علت و معلول و نظام اسباب و مسببات در همه جا جریان داشته باشد. ضمن آنکه در موضوع سحر راه های بطلان سحر نیز قرار داده شده و مانند بیماری ها که به خواست الهی پدید می آید ، داروهای متناسب با بهبود آن بیماری نیز وجود دارد.
اینکه مؤمنان به پناه بردن به خدا و خواندن دعاها و آیات وارد در این موضوع با خلوص و تضرع دعوت شده اند ،راه نجاتی است در برابر سحر ساحران . اگر خود را به خدا بسپاریم هیچ ساحر و غیر ساحری نمی تواند به ما ضربه ای بزند زیرا که خدا در حق بندگان پناه جو ، سحر را باطل می کند.
ب) دوم باید گفت بدلیل پیامد های منفی گوناگون جادوگری و سحر در شون مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی در اسلام از یادگیری سحر و جادوگری و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری به شدت منع شده و از نظر تمام فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگری حرام است. فقها براى سحر و جادو حرمت قایل و براى ساحر حد در نظر گرفته شده است، از این رو باید از آن اجتناب شود و فقط براى ابطال سحر تعلیم و تعلم آن اشکالى ندارد؛ حتى شعبده بازى را که سرگرمى است و با اعلام عدم حقیقت آن همراه است، خالى از اشکال نمىدانند که باید از آن هم اجتناب کرد. (1)
و در روایات در این باره مطالبی بسیاری آمده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
علی (ع) میفرماید: «کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع میشود».(2)
یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد میگرفت، خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد میگرفتم. خرج زندگی من از همین راه تأمین میشد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام دادهام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کردهام. آیا برای من راه نجاتی هست؟
امام صادق (ع) فرمود: «عقده و گره سحر را باز کن، ولی گره جادوگری مزن!». (3)
از این حدیث استفاده میشود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکال ندارد. بنا بر این از این گونه روایات استفاده میشود که سحر و جادو واقعیت دارد ؛ ولی نباید آن را انجام داد.
گفتنی است که بر اساس آنچه از قرآن کریم به دست می آید، برخی از علوم غریبه در میان امت های پیشین مطرح بوده که از آن میان سحر است:
« وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ (4) (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مىخواندند پیروى مىکردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد، لکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم تعلیم سحر دادند ( نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل" هاروت" و" ماروت" نازل شد پیروى کردند، (آن ها طریق سحر کردن را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم یاد مىدادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمىدادند مگر اینکه قبلا به او مىگفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید). ولى آن ها از آن دو فرشته مطالبى را مىآموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچ گاه بدون فرمان خدا نمىتوانند به انسانى ضرر برسانند. آن ها قسمت هایى را فرا مىگرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت. مسلما مىدانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، بهرهاى در آخرت نخواهد داشت . چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مىفروختند اگر علم و دانشى مىداشتند! » .
از احادیث بر مىآید که: در زمان سلیمان پیامبر، گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى می پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشتهها و اوراق آن ها را جمعآورى کرده ، در محل مخصوصى نگهدارى کنند ( نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آن ها وجود داشته).
پس از وفات سلیمان گروهى آن ها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود ؛ بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مىداد!
گروهى از بنى اسرائیل هم از آن ها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند. در نتیجه خداوند دو فرشته را برای حل این مشکل و آموزش راه های مقابله با سحر به این سرزمین فرستاد و البته این امر خود برای برخی زمینه سوء استفاده شد .
از آیات وجود و رواج برخی علوم غریبه در بین یهودیان و پیروان تورات ثابت می شود. اما در عین حال تایید و اظهار نظر مثبتی در مورد این عمل به چشم نمی خورد. بلکه مخالفت با استفاده از این امور و تلاش برای مقابله با آن امری ضروری و لازم تلقی می شود . (5)
پینوشتها:
1. آیت الله محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، ج 1، ص 249. نشر مطبوعات امیر قم1376 ش.
2. حر عاملی وسائل الشیعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7، ص 107.نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت1412 ق.
3. همان، حدیث 1، ص 105.
4. بقره (2)، آیه 102.
5. ناصر مکارم ودیگران تفسیر نمونه ،ج1 ،ص381 ، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران، 1362 ش.