جمع بندی علت حرام بودن مراجعه به جادوگران

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت حرام بودن مراجعه به جادوگران

بسم الله الرحمن الرحیم
چرا ما در دین سحرو جادو و جادوگر را بد میدانیم و از رفتن به پیش انها نکوهش شده؟
و اینکه من در همه داستان ها دیده ام که پیشگویی یا تلسم جادوگران درست بوده !چرا؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صادق

نرگس عبدا...پور;760971 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا ما در دین سحرو جادو و جادوگر را بد میدانیم و از رفتن به پیش انها نکوهش شده؟
و اینکه من در همه داستان ها دیده ام که پیشگویی یا تلسم جادوگران درست بوده !چرا؟!

باسلام وتشکر .
پاسخ در دو محور بیان میشود
الف) اول باید گفت اگر به فلسفه خلقت و سنت های حاکم بر جهان دقت کنی ،جواب خود را خواهی یافت . سنت حاکم بر جهان، قانون عمومی اسباب و مسببات یا علت و معلول است.
خداوند جهان را آفریده و آن را بر اساس قانون علت و معلول نظام داده است . این نظام را بر همه اجزای هستی حاکم کرده و اراده اش بر این است که همه چیز از این مجرا یعنی از طریق علت خود و با نظم و نظام به وجود آید و دوام یابد و ازبین برود .
مثلا قانون علیت حکم می کند که آهن تیز برنده باشد و اگر کسی از آن شمشیری ساخت و بر گردن کسی زد ، آهن تیز (شمشیر)گردن را ببرد . همین خدایی که چنین اثری در شمشیر تیز قرار داده، به ما انسان ها حکم کرده که شمشیر تیز برای زدن گردن فسادگران و ظالمان ستمگر و ... است و نباید آن را به گردن مظلومان بزنید.
از طرف دیگر خدا انسان ها را آفریده و به آن ها قدرت و توان داده و آنان را به سوی حق دعوت کرده و از پیمودن غیر آن نهی کرده تا با اختیار و آگاهی رهرو حق یا باطل گردند . آنان هم می توانند هم رهرو حق شوند و هم باطل. این گونه نیست که امکان ظلم و ستم و تجاوز و ... نداشته باشند؛ زیرا اگر این امکان را نداشتند ، امتحان معنا پیدا نمی کرد .
باید بتوانید شمشیر به گردن مظلوم بزنید و این شمشیر وقتی به گردن او می خورد باید آن را ببرد تا بتوان به شما گفت: با این شمشیر به گردن مظلوم نزن! اگر نتوانید بزنید یا اگر شمشیر نبرد ، دیگر نمی توانید بگویید : من نزدم و نبریدم.
سحر و جادو هم یک سبب است که ساحر با به کار بردن آن بر کارهایی مختلف توانمند می گردد. انسان می تواند با تعلیمات خاص ، یا با تقویت نفس و روح و.. به کارهایی دست زد و چون علت تحقق یابد ، معلول نیز تحقق می یابد . خداوند نیز با ایجاد نظام اسباب و مسببات به آن اجازه داده است ، اما اینکه انسانی چگونه استفاده کند، در راه درست یا نادرست مربوط به خود اوست و خداوند از او سلب اختیار نمی کند . آنچه در قرآن آمده که سحر می تواند بین زن و شوهر اختلاف بیندازد و... ؛ اولاً مربوط به بخش هایی از سحر و جاد است .
دوم:حتی در همان مورد ، نیز می تواند استفاده خوب بشود ، اما شخص با اراده خود استفاده بد می کند و طبق نظام اسباب و مسببات با اذن خدا خواهد بود . اگر بنا باشد این سبب کارگر نباشد، باید قانون علت و معلول نقض گردد و با وجود علت، معلول وجود نیابد و این نقض سنت حاکم بر جهان از خدای حکیم صورت نمی گیرد همچنان که سنت امتحان خدشه دار نمی شود . اما خدا برای بندگان پناهگاه قرار داده و آن پناه بردن به او است .
خدا اجازه داده سحر ساحر اثر کند همچنان که اجازه داده استعاذه و پناه بردن مومن هم اثر گذار باشد و تاثیر گذاری سحر ساحر را خنثی کند . اما نکته مهم در پاسخ این است که معنای اذن خدا ، رضایت خدا نیست. همان گونه که معنای اذن و اراده خدا به اینکه شمشیر تیز گلوی انسان بی گناه و مظلوم را ببرد ، به معنای راضی بودن خدا نیست ، بلکه به معنای آن است که نظام علت و معلول و نظام اسباب و مسببات در همه جا جریان داشته باشد. ضمن آنکه در موضوع سحر راه های بطلان سحر نیز قرار داده شده و مانند بیماری ها که به خواست الهی پدید می آید ، داروهای متناسب با بهبود آن بیماری نیز وجود دارد.
اینکه مؤمنان به پناه بردن به خدا و خواندن دعاها و آیات وارد در این موضوع با خلوص و تضرع دعوت شده اند ،راه نجاتی است در برابر سحر ساحران . اگر خود را به خدا بسپاریم هیچ ساحر و غیر ساحری نمی تواند به ما ضربه ای بزند زیرا که خدا در حق بندگان پناه جو ، سحر را باطل می کند.
ب) دوم باید گفت بدلیل پیامد های منفی گوناگون جادوگری و سحر در شون مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی در اسلام از یادگیری سحر و جادوگری و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری به شدت منع شده و از نظر تمام فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگری حرام است. فقها براى سحر و جادو حرمت قایل و براى ساحر حد در نظر گرفته شده است، از این رو باید از آن اجتناب شود و فقط براى ابطال سحر تعلیم و تعلم آن اشکالى ندارد؛ حتى شعبده بازى را که سرگرمى است و با اعلام عدم حقیقت آن همراه است، خالى از اشکال نمى‏دانند که باید از آن هم اجتناب کرد. (1)
و در روایات در این باره مطالبی بسیاری آمده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
علی (ع) می‏فرماید: «کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع می‏شود».(2)
یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد می‏گرفت، خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد می‏گرفتم. خرج زندگی من از همین راه تأمین می‏شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‏ام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کرده‏ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟
امام صادق (ع) فرمود: «عقده و گره سحر را باز کن، ولی گره جادوگری مزن!». (3)
از این حدیث استفاده می‏شود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکال ندارد. بنا بر این از این گونه روایات استفاده می‏شود که سحر و جادو واقعیت دارد ؛ ولی نباید آن را انجام داد.
گفتنی است که بر اساس آنچه از قرآن کریم به دست می آید، برخی از علوم غریبه در میان امت های پیشین مطرح بوده که از آن میان سحر است:
« وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ (4) (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى‏خواندند پیروى مى‏کردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد، لکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم تعلیم سحر دادند ( نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل" هاروت" و" ماروت" نازل شد پیروى کردند، (آن ها طریق سحر کردن را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم یاد مى‏دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى‏دادند مگر اینکه قبلا به او مى‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید). ولى آن ها از آن دو فرشته مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچ گاه بدون فرمان خدا نمى‏توانند به انسانى ضرر برسانند. آن ها قسمت هایى را فرا مى‏گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت. مسلما مى‏دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، بهره‏اى در آخرت نخواهد داشت . چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى‏فروختند اگر علم و دانشى مى‏داشتند! » .
از احادیث بر مى‏آید که: در زمان سلیمان پیامبر، گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى می پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشته‏ها و اوراق آن ها را جمع‏آورى کرده ، در محل مخصوصى نگه‏دارى کنند ( نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آن ها وجود داشته).
پس از وفات سلیمان گروهى آن ها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود ؛ بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى‏داد!
گروهى از بنى اسرائیل هم از آن ها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند. در نتیجه خداوند دو فرشته را برای حل این مشکل و آموزش راه های مقابله با سحر به این سرزمین فرستاد و البته این امر خود برای برخی زمینه سوء استفاده شد .
از آیات وجود و رواج برخی علوم غریبه در بین یهودیان و پیروان تورات ثابت می شود. اما در عین حال تایید و اظهار نظر مثبتی در مورد این عمل به چشم نمی خورد. بلکه مخالفت با استفاده از این امور و تلاش برای مقابله با آن امری ضروری و لازم تلقی می شود . (5)

پی‌نوشت‏ها:
1. آیت الله محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، ج 1، ص 249. نشر مطبوعات امیر قم1376 ش.
2. حر عاملی وسائل الشیعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7، ص 107.نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت1412 ق.
3. همان، حدیث 1، ص 105.
4. بقره (2)، آیه 102.
5. ناصر مکارم ودیگران تفسیر نمونه ،ج1 ،ص381 ، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران، 1362 ش.

[="Purple"]

صادق;762424 نوشت:
پاسخ در دو محور بیان میشود

سلام ...
من فکر میکردم شما کلا در پاسخ ادعای افرادی که اینجور ادعاها رو دارن رد کنید ...
البته اینکه زمان قدیم وجود داشته رو باور دارم ولی به نظرم الان کسی ادعا کنه غیر قابل باوره و اکثرا برای کلاه برداری و سوء استفاده از ادمای ساده لوحه ...
ولی اگه یادگیریش به همین سادگیه و برای همه امکان داره چرا باید خدا این توانایی رو در وجود فرد قرار بده؟؟؟ یعنی خدا قسمتی از اختیاراتشو میبخشه به بندش درحالیکه میدونه قراره سوء استفاده کنه ازش؟؟؟؟
چیزی مشابه این توانایی در وجود انبیا و اولیا ء الهی وجود داشته پس چرا اونها باید انتخاب میشدن و بعد از ازمون و امتحان این توانایی بهشون داده میشده ولی ساحران و... که قدرتهای البته کمتری دارن به راحتی این توانایی در اختیارشون قرار میگرفته؟؟ منظورم اینه خدا چرا به ساحرانم توانایی یادگیری شو داده؟؟
الان چطور؟؟؟ اگه واقعا همشون یه عده کلاهبردارن چطور گاهی چیزایی می شنویم که باعقل جور درنمیاد مثلا اینکه دایی دوستم به اینجور ادما اعتقاد داره و یه دفعه که میره پیشش بهش میگه که دختر خردسالی بافلان مشخصاتو بیار .... اینم خواهرزاده شو میبره ... دوستم میگه به خواهرش گفته بود توی کاسه اب روبروش نگاه کنه و از همون لحظه تا اخرشب بچه جیغ زده و گریه میکرده و نمیتونستن ساکتش کنن ... اگه خرافاته پس چرا گاهی چیزایی اتفاق می افته که واسش دلیلی پیدا نمیشه؟؟؟؟[/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;762443 نوشت:

سلام ...
من فکر میکردم شما کلا در پاسخ ادعای افرادی که اینجور ادعاها رو دارن رد کنید ...
البته اینکه زمان قدیم وجود داشته رو باور دارم ولی به نظرم الان کسی ادعا کنه غیر قابل باوره و اکثرا برای کلاه برداری و سوء استفاده از ادمای ساده لوحه ...
ولی اگه یادگیریش به همین سادگیه و برای همه امکان داره چرا باید خدا این توانایی رو در وجود فرد قرار بده؟؟؟ یعنی خدا قسمتی از اختیاراتشو میبخشه به بندش درحالیکه میدونه قراره سوء استفاده کنه ازش؟؟؟؟
چیزی مشابه این توانایی در وجود انبیا و اولیا ء الهی وجود داشته پس چرا اونها باید انتخاب میشدن و بعد از ازمون و امتحان این توانایی بهشون داده میشده ولی ساحران و... که قدرتهای البته کمتری دارن به راحتی این توانایی در اختیارشون قرار میگرفته؟؟ منظورم اینه خدا چرا به ساحرانم توانایی یادگیری شو داده؟؟
الان چطور؟؟؟ اگه واقعا همشون یه عده کلاهبردارن چطور گاهی چیزایی می شنویم که باعقل جور درنمیاد مثلا اینکه دایی دوستم به اینجور ادما اعتقاد داره و یه دفعه که میره پیشش بهش میگه که دختر خردسالی بافلان مشخصاتو بیار .... اینم خواهرزاده شو میبره ... دوستم میگه به خواهرش گفته بود توی کاسه اب روبروش نگاه کنه و از همون لحظه تا اخرشب بچه جیغ زده و گریه میکرده و نمیتونستن ساکتش کنن ... اگه خرافاته پس چرا گاهی چیزایی اتفاق می افته که واسش دلیلی پیدا نمیشه؟؟؟؟

باسلام وتشکر .
گرچه پاسخ قبل جامع وکامل بود ولی مجددا باید نکته های اشاره گردد :
اگرچه اصل طلسم و جادو و سحر واقعیت دارد، اما آنچه امروزه میان مردم در باره بسته شدن بخت از راه طلسم و سحر و جادو و مانند آن شایع شده، غالباً بی اساس و دکانی است که شیادان سودجو با توجه به مشکلات پیچیده ای که در مردم وجود دارد، آن را مطرح کرده و از این راه به چپاول و سودجویی می پردازند. بسته شدن بخت دختران یا طلسم شدن و مانند آن، بیش تر به افکار روانی، تخیلات و سوء ظن‌ها و همچنین به مشکلات موجود در رفتار آن ها مربوط است .
جادو يا سحر در لغت به معنای کار لطیف، ظریف و عجیبی است که علّت آن مخفی است و در عرف شرع به کاری می‏گویند که سبب و علّتش مخفی باشد و انسان خیال کند که واقعیت دارد، ولی خدعه و فریب‏کاری باشد.(1) سحر را با جادو و کهانت به یک معنا می‏دانند. سحر گاهی تصرّف در چشم بیننده است که چیزی را بر خلاف آن چه هست، به چشم او آورد و گاه کاری باشد که چیزی را بر خلاف صورت و جنس آن مصوّر سازد که غالباً همراه با نیرنگ و خدعه و تردستی و خیال پروری است.(2)
نکته دیگر این که کارهایی که پیامبران و امامان و اولياي الهي انجام می دهند. تفاوت هایی اساسی با عمل مرتاضان و ساحران دارد که برخی از آنها چنین است:
1. ریاضت های روحی پیامبران و اولیای الهی ـ علیهم السلام ـ جز از طریق عبادت های شرعی صورت نمی گیرد، در حالی که مرتاضان و کاهنان و... از هر گونه ریاضت روحی که در تقویت روح و چیره شدن آن بر عالم ماده مؤثر باشد، استفاده می کنند.
2. عامل غیبی مؤثر در تحقق معجزات و كرامتها توسط پیامبران و اولیای الهی، عنایت و مشیت ویژه خداوند است، ولی عامل نامریی که مرتاضان و ساحران را کمک می دهد، شیاطین یا جن يا برخي قدرت هاي طبيعي روحي می باشند.
3. کارهای مرتاضان چون از نوع و گونه کارهای بشری است ، افراد دیگر نیز می توانند با پیمودن همان راه ها و همان آموزش ها و ریاضت ها، به قابلیت های مرتاضان دست یابند ، اما اعجاز پیامبران و كرامت امامان قابل تعلیم و یاد گیری نیست و قابل معارضه و مثل آوردن نیست.
4. پیامبران و اولیای خداوند، از کارهای خارق العاده، جز در مسیر رضای خدا و مصالح بندگان خدا استفاده نمی کنند، و هرگز آن را برای مقاصد فردی و نفسانی به کار نمی برند، در حالی که دیگران تنها مصالح و منافع خود را مدنظر دارند، و به انگیزه کسب مال یا مقام یا انتقام جویی های شخصی، از کارهای خارق العاده استفاده می کنند.
5. معجزه های پیامبران و كرامات اولیای الهی، ‌غیرقابل معارضه و شکست ناپذیر است، زیرا متکی به اراده و عنایت ویژه الهی است که مقهور چیزی نیست؛ ولی کارهای خارق العاده ساحران و مرتاضان، قابل معارضه و شکست پذیر است و اولاً: مغلوب معجزه های پیامبران می باشد و ثانیاً: برخی از آن ها بر برخی دیگر غلبه می کنند.
6 . از آن جا که پشتوانه معجزه های پیامبران، مشیت و عنایت ویژه الهی است، معجزه های آن ها، منحصر به نوع یا صنف خاصی از کارها نمی باشد، بلکه به حکم مقتضیات احوال و شرایط مختلف،‌ کارهای خارق العاده گوناگونی را انجام می دهند، در حالی که مرتاضان یا ساحران تنها از عهده انجام کارهای خارق العاده معینی برمی آیند.

پي نوشتها:
1. علامه مجلسي ، بحارالأنوار، ج 56، ص 277.موسسه الوفاء بيروت 1404 ق.
2. سید مصطفی دشتی، معارف و معاریف، ج 6، کلمه سحر، لغت نامه دهخدا، ج 8، کلمه سحر.

با سلام

انسان برترين مخلوق روي زمين است الله تباركت وتعالي در او نيرو وقدرت شناخت اشيا را قرار داده وآسمان، زمين وموجودت آن را تابع وبراي او مسخر گردانيده است . اما گاهي بعضي از انسانها ، مقام خود رافرامو ش كرده وبه آساني تحت تاٌ ثير اوهام ، خرافات ووسوسه هاي شيطان و شيطان صفتان قرار مي گيرند . شيطانهايي كه هميشه در كمينند تا با حيله هاي گوناگون ودسيسه هاي متنوع انسانها را از ايمان ومسير حق وحقيقت منحرف كرده ودرباتلاقي ازگناه ومعصيت گرفتار سازند . يكي از ترفندها ي شيطان در منحرف كردن انسانها از عقيده حق وايمان ، سحر جادو است .چنانكه مشاهده مي كنيم بعضي از مسلمانان فريب شيادان وجادوگران را خورده وبه گمان اينكه آنها غيب مي دانند ، براي تامين برخي ا ز نيا زهاي خود به آنها مرا جعه مي كنند و هر چه اين شيادان بگو يند آنها باو ر مي كنند و با چنين باوري دين و ايمان خويش را در مخاطره مي انداز ند .

در باره آغاز سحر و ساحري بحثهاي فرواني شده است ؛ از كتيبه ها، تصاوير، علا يم و اشيا يي كه از حفا ري هاي با ستا ن شنا سي بد ست آ مده است ، چنين بر مي آيد كه سحر و ساحري از زمانهاي خيلي قديم در ميان مردم رواج داشته است و آن را مورد استفاده قرار مي دادنداز بررسي تاريخ به اين نكته پي مي بريم كه اهل با بل از نوابغ اين فن.بوده اند .انسانسانها در دوران بعثت پيامبران بر اثر دعوت آنها از جادو وجادوگري اعراض نموده وبه خداوند ، خالق و مالك كاينات ، ايمان و اعتماد پيدا مي كردند ، اما با رحلت پيا مبران و گذشت زمان و بر اثر هجوم مشكلات ،در دام اوهام و خرافات افتاده و بعضاْ به جادو گران رجوع مي كردند.[=Times New Roman]در عصر حضرت موسي سحر وساحري در حد گسترده و وسعي رواج داست ، به گونه ايي كه مردم آن زمان اشتغال به اين فن را كمالات مي پنداشتند. مردم جاهل براي دفع مشكلات و ضرر وگزند ديگران به سا حران روي ميآوردند، حتي پادشاهاني همانند فرعون مصر براي بقاي حكومت و حفا ظت تخت وتاج خود به جائوگران متوسل مي شدند. [=Times New Roman]نكته ديگر كه قابل تدجه است اين است كه از زمان حضرت نوح (ع) انسانهاي بي ايمان ، پيا مبران را به جادو گري متهم مي كردند و اين تهمت تا زمان حضرت پيامبر اكرم ادامه داشت .

http://www.askdin.com/thread52959.html
سوال :
علت حرام بودن مراجعه به جادوگران ؟

پاسخ :
پاسخ در دو محور بیان میشود
الف) اول باید گفت اگر به فلسفه خلقت و سنت های حاکم بر جهان دقت کنی ،جواب خود را خواهی یافت . سنت حاکم بر جهان، قانون عمومی اسباب و مسببات یا علت و معلول است.
خداوند جهان را آفریده و آن را بر اساس قانون علت و معلول نظام داده است . این نظام را بر همه اجزای هستی حاکم کرده و اراده اش بر این است که همه چیز از این مجرا یعنی از طریق علت خود و با نظم و نظام به وجود آید و دوام یابد و ازبین برود .
مثلا قانون علیت حکم می کند که آهن تیز برنده باشد و اگر کسی از آن شمشیری ساخت و بر گردن کسی زد ، آهن تیز (شمشیر)گردن را ببرد . همین خدایی که چنین اثری در شمشیر تیز قرار داده، به ما انسان ها حکم کرده که شمشیر تیز برای زدن گردن فسادگران و ظالمان ستمگر و ... است و نباید آن را به گردن مظلومان بزنید.
از طرف دیگر خدا انسان ها را آفریده و به آن ها قدرت و توان داده و آنان را به سوی حق دعوت کرده و از پیمودن غیر آن نهی کرده تا با اختیار و آگاهی رهرو حق یا باطل گردند . آنان هم می توانند هم رهرو حق شوند و هم باطل. این گونه نیست که امکان ظلم و ستم و تجاوز و ... نداشته باشند؛ زیرا اگر این امکان را نداشتند ، امتحان معنا پیدا نمی کرد .
باید بتوانید شمشیر به گردن مظلوم بزنید و این شمشیر وقتی به گردن او می خورد باید آن را ببرد تا بتوان به شما گفت: با این شمشیر به گردن مظلوم نزن! اگر نتوانید بزنید یا اگر شمشیر نبرد ، دیگر نمی توانید بگویید : من نزدم و نبریدم.
سحر و جادو هم یک سبب است که ساحر با به کار بردن آن بر کارهایی مختلف توانمند می گردد. انسان می تواند با تعلیمات خاص ، یا با تقویت نفس و روح و.. به کارهایی دست زد و چون علت تحقق یابد ، معلول نیز تحقق می یابد . خداوند نیز با ایجاد نظام اسباب و مسببات به آن اجازه داده است ، اما اینکه انسانی چگونه استفاده کند، در راه درست یا نادرست مربوط به خود اوست و خداوند از او سلب اختیار نمی کند . آنچه در قرآن آمده که سحر می تواند بین زن و شوهر اختلاف بیندازد و... ؛ اولاً مربوط به بخش هایی از سحر و جاد است .
دوم:حتی در همان مورد ، نیز می تواند استفاده خوب بشود ، اما شخص با اراده خود استفاده بد می کند و طبق نظام اسباب و مسببات با اذن خدا خواهد بود . اگر بنا باشد این سبب کارگر نباشد، باید قانون علت و معلول نقض گردد و با وجود علت، معلول وجود نیابد و این نقض سنت حاکم بر جهان از خدای حکیم صورت نمی گیرد همچنان که سنت امتحان خدشه دار نمی شود . اما خدا برای بندگان پناهگاه قرار داده و آن پناه بردن به او است .
خدا اجازه داده سحر ساحر اثر کند همچنان که اجازه داده استعاذه و پناه بردن مومن هم اثر گذار باشد و تاثیر گذاری سحر ساحر را خنثی کند . اما نکته مهم در پاسخ این است که معنای اذن خدا ، رضایت خدا نیست. همان گونه که معنای اذن و اراده خدا به اینکه شمشیر تیز گلوی انسان بی گناه و مظلوم را ببرد ، به معنای راضی بودن خدا نیست ، بلکه به معنای آن است که نظام علت و معلول و نظام اسباب و مسببات در همه جا جریان داشته باشد. ضمن آنکه در موضوع سحر راه های بطلان سحر نیز قرار داده شده و مانند بیماری ها که به خواست الهی پدید می آید ، داروهای متناسب با بهبود آن بیماری نیز وجود دارد.
اینکه مؤمنان به پناه بردن به خدا و خواندن دعاها و آیات وارد در این موضوع با خلوص و تضرع دعوت شده اند ،راه نجاتی است در برابر سحر ساحران . اگر خود را به خدا بسپاریم هیچ ساحر و غیر ساحری نمی تواند به ما ضربه ای بزند زیرا که خدا در حق بندگان پناه جو ، سحر را باطل می کند.
ب) دوم باید گفت بدلیل پیامد های منفی گوناگون جادوگری و سحر در شون مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی در اسلام از یادگیری سحر و جادوگری و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری به شدت منع شده و از نظر تمام فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگری حرام است. فقها براى سحر و جادو حرمت قایل و براى ساحر حد در نظر گرفته شده است، از این رو باید از آن اجتناب شود و فقط براى ابطال سحر تعلیم و تعلم آن اشکالى ندارد؛ حتى شعبده بازى را که سرگرمى است و با اعلام عدم حقیقت آن همراه است، خالى از اشکال نمى‏دانند که باید از آن هم اجتناب کرد. (1)
و در روایات در این باره مطالبی بسیاری آمده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
علی (ع) می‏فرماید: «کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع می‏شود».(2)
یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد می‏گرفت، خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد می‏گرفتم. خرج زندگی من از همین راه تأمین می‏شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‏ام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کرده‏ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟
امام صادق (ع) فرمود: «عقده و گره سحر را باز کن، ولی گره جادوگری مزن!». (3)
از این حدیث استفاده می‏شود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکال ندارد. بنا بر این از این گونه روایات استفاده می‏شود که سحر و جادو واقعیت دارد ؛ ولی نباید آن را انجام داد.
گفتنی است که بر اساس آنچه از قرآن کریم به دست می آید، برخی از علوم غریبه در میان امت های پیشین مطرح بوده که از آن میان سحر است:
« وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ (4) (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى‏خواندند پیروى مى‏کردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد، لکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم تعلیم سحر دادند ( نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل" هاروت" و" ماروت" نازل شد پیروى کردند، (آن ها طریق سحر کردن را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم یاد مى‏دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى‏دادند مگر اینکه قبلا به او مى‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید). ولى آن ها از آن دو فرشته مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچ گاه بدون فرمان خدا نمى‏توانند به انسانى ضرر برسانند. آن ها قسمت هایى را فرا مى‏گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت. مسلما مى‏دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، بهره‏اى در آخرت نخواهد داشت . چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى‏فروختند اگر علم و دانشى مى‏داشتند! » .
از احادیث بر مى‏آید که: در زمان سلیمان پیامبر، گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى می پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشته‏ها و اوراق آن ها را جمع‏آورى کرده ، در محل مخصوصى نگه‏دارى کنند ( نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آن ها وجود داشته).
پس از وفات سلیمان گروهى آن ها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود ؛ بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى‏داد!
گروهى از بنى اسرائیل هم از آن ها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند. در نتیجه خداوند دو فرشته را برای حل این مشکل و آموزش راه های مقابله با سحر به این سرزمین فرستاد و البته این امر خود برای برخی زمینه سوء استفاده شد .
از آیات وجود و رواج برخی علوم غریبه در بین یهودیان و پیروان تورات ثابت می شود. اما در عین حال تایید و اظهار نظر مثبتی در مورد این عمل به چشم نمی خورد. بلکه مخالفت با استفاده از این امور و تلاش برای مقابله با آن امری ضروری و لازم تلقی می شود . (5)

پی‌نوشت‏ها:
1. آیت الله محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، ج 1، ص 249. نشر مطبوعات امیر قم1376 ش.
2. حر عاملی وسائل الشیعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7، ص 107.نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت1412 ق.
3. همان، حدیث 1، ص 105.
4. بقره (2)، آیه 102.
5. ناصر مکارم ودیگران تفسیر نمونه ،ج1 ،ص381 ، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران، 1362 ش.

موضوع قفل شده است