جمع بندی برهان تمانع در آیات قرآن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برهان تمانع در آیات قرآن

سلام

آیا برهان تمانعی که در آیۀ ﴿قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَمَا يَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً﴾ و آیۀ ﴿ولو کان فیهما آلهةٌ الی الله لفسدتا﴾ فرض می‌شود، با یکدیگر تفاوت دارد؟

ممنون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

کشفی;760690 نوشت:
سلام

آیا برهان تمانعی که در آیۀ ﴿قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَمَا يَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً﴾ و آیۀ ﴿ولو کان فیهما آلهةٌ الی الله لفسدتا﴾ فرض می‌شود، با یکدیگر تفاوت دارد؟

ممنون


پاسخ و جمع بندی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر کاربران گرامی.
دراین که هر دو آیه"قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ إِذاً لاَبْتَغَوْا إِلى‏ ذِي الْعَرْشِ سَبيلا" و"لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُون"، به برهان تمانع اشاره دارد، تردیدی نیست وعلاوه، تفاوتی میان برهان تمانع این آیه و آن آیه وجود ندارد. زیرا ما دو نوع برهان تمانع نداریم که یکی با دیگری متفاوت باشد.مگر که در نحوه یا مقدمات استدلال تفاوتی وجود داشته باشد که برخی از تفاسیر به این نتیجه رسیده اند.
نوع مفسرین معتقدند این دو آیه به برهان تمانع اشاره دارد و نحوه استدلال هر یک از آن ها با دیگری تفاوتی ندارد.زیرا در هر دو به یک هدف (توحید الهی)اشاره می شود.اما در نگاه برخی از مفسرین چون علامه طباطبایی،یک نحوه استدلال از این دو آیه اشتباه است.
با این حال در بسیاری از تفاسیر مشهور، این دو آیه در نحوه استدلال مساوی و در برخی دیگر متفاوت دانسته شده است که در ادامه به این نظرات اشاره می شود.
ابتدا به تفاسیری که این دو آیه را مشابه هم دانسته اند، توجه می کنیم.
1."إِذاً لَابْتَغَوْا" "اذن" دليل بر اين است كه فعل لا تبغوا، پاسخ گفتار مشركان و جزا براى لو شرطيه است و معناى آيه اين است (اگر با خداى يكتا خدايان ديگرى بود چنان كه مشركان مى‏گويند) آن ها نيز در جستجوى راهى بودند كه بر خدايى كه مالك جهان و شايسته عبادت است غلبه كنند، چنان كه برخى سلاطين نسبت به برخى ديگر چنين برخورد مى‏كنند.
اين تعبير اشاره به دليل تمانع دارد. مثل آيه "لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا"(1)
2.در حقيقت،اين آيه به دليل "تمانع" اشاره می کند. يعنى جهان دو خدايى صحنه جنگ و مزاحمت خدايان و كانون آشوب و فساد خواهد بود! اكنون خداوند،خود را از اين كه داراى شريك باشد، منزه شمرده، مى‏فرمايد:"سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيراً" خداوند از آن چه آن ها مى‏گويند، آن قدر برتر و بالاتر است كه حدى براى آن تصور نمى‏شود.(2)
3.آيه بعد به يكى از دلایل توحيد اشاره مى ‏كند كه در لسان دانشمندان و فلاسفه به عنوان" دليل تمانع" معروف شده است:
اى پيامبر! به آن ها بگو اگر با خداوند قادر متعال، خدايان ديگرى بود- آن چنان كه آن ها مى ‏پندارند- اين خدايان سعى مى‏ كردند راهى به خداوند بزرگ صاحب عرش پيدا كنند و بر او غالب شوند"قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ إِذاً لَابْتَغَوْا إِلى‏ ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا"
گر چه جمله" إِذاً لَابْتَغَوْا إِلى‏ ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا" مفهومش اين است كه آن ها راهى به سوى صاحب عرش پيدا مى‏ كردند، ولى نوع سخن نشان مى‏دهد كه منظور پيدا كردن راهى براى غلبه بر او مخصوصا تعبير به" ذِي الْعَرْشِ" به جاى" اللَّه"به همين مطلب اشاره مى‏كند. يعنى آن ها هم مى ‏خواستند" مالك عرش اعلا" شوند، و بر پهنه جهان هستى حكومت كنند و به همين جهت، به مبارزه با او برمى ‏خاستند.مثل اين بحث در آيه 22 سوره انبياء نيز آمده است.آن جا كه مى‏ گويد:
"لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا" اگر در زمين و آسمان خدايانی جز" اللَّه" وجود داشتند، نظام جهان به هم مى‏ريخت.(3)
بیان کردیم علامه در تفسیر المیزان از این که هر دو آیه به برهان تمانع اشاره می کند، ایراد نمی گیرد. اما معتقد است:نحوه استدلال هر کدام از این دو آیه با دیگری متفاوت است.ایشان آورده است:
از اين جا(توضیحات داده شده) معلوم مى ‏شود اين كه بعضى گفته ‏اند استدلالى كه در آيه شده مثل استدلال در آيه" لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا" است، سخن صحيحى نيست.زيرا مقدمات استدلال در اين دو آيه با هم مختلف است،هر چند هر دو نفى شريك را اثبات مى‏كند لکن آيه مورد بحث از اين راه شريك را براى خدا نفى مى ‏كند كه اگر شركای ديگرى در كار بودند، حتما در مقام غلبه بر خدا و تسخير عرش او برمى ‏آمدند و ملك و سلطنت او را مى‏ گرفتند.
و در سوره انبياء از اين راه نفى مى‏ كند كه اصلا بودن شريك مايه اختلاف در تدبير مى ‏شد، و اين نيز منجر به فساد نظام مى‏ گرديد.هر چند در مقام غلبه بر خداى تعالى هم برنيايند، پس حق مطلب اين است كه دليل در آيه مورد بحث غير از دليلى است كه در آن آيه است.آيه‏ اى كه از نظر استدلال نزديك به آيه سوره انبياء است،آيه" إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ" مى ‏باشد.(4)
همان طور که ملاحظه شد،در بند آخر که مربوط به پاسخ علامه طباطبایی است،بر خلاف دیگر تفاسیر،وی اصل برهان تمانع را در هر دو آیه می پذیرد،اما به نحوه استدلال هر کدام از دو آیه ایراد وارد می کند.ایرادی که دیگر مفسران، اشاره ای به آن نکردند.
بنا براین، نتیجه می گیریم این دو آیه و نظایر آن،یک هدف دارند و آن اثبات توحید الهی از مسیر برهان تمانع است.(و الله العالم)
پی نوشت ها:
1.گروه مترجمان، ترجمه تفسیر جوامع الجامع،مشهد،انتشارات بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی،سال 1377 خورشیدی،چاپ دوم،ج 3، ص 462 با ویرایش اندک
2.گروه مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسيرالقرآن،تهران،انتشارا ت فراهانی،سال 1360 خورشیدی، چاپ اول، ج‏14، ص 142 با ویرایش اندک
3.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏12، ص 131 با ویرایش اندک
4.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج ‏13،ص 147 با ویرایش اندک
موضوع قفل شده است