جمع بندی هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است

[="Arial Black"]سلام.منظور از شناخت در حدیث پیامبر(ص) که فرمودند: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است یعنی چه؟
تشکر
[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

Amirreza.R;760198 نوشت:
سلام.منظور از شناخت در حدیث پیامبر(ص) که فرمودند: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است یعنی چه؟
تشکر

با عرض سلام و خسته نباشید.
مراد از شناخت امام در این روایت این است که ما بدانیم در زمانی که هستیم امام زمان ما که هست و ادله ای که بر امامت ایشان دلالت دارد چیست.
به عبارت دیگر: ما باید بدانیم چه کسى در حال حاضر حجت خدا بر ما است و پیشوایى اُمت اسلامى را بر عهده دارد تا در نتیجه قول، فعل و تقریر او و احکام و فرامین او بر ما حجت باشد.

با سلام

هدف از آفرينش، بندگي خداوند متعال است و اساس و پايه بندگي، شناخت او است.عالي­ترين تبلور اين معرفت، شناخت پيامبر(ص) و اوصيای او است. بي گمان يكي از وظايف مهم بندگان در مقابل پروردگار، شناخت آن وجود مقدس است. اين معرفت زماني به كمال مي‌رسد كه پيامبران خداوند ـ به ويژه پيامبر خاتم(ص) ـ را به خوبي شناخته باشند. اين مهم نيز حاصل نمي گردد؛ مگر با شناخت اوصياي او به خصوص آخرين حجّت الهي.
امام حسين بن علي(ع) به اصحاب خود فرمود: «أَيهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلا لِيعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ»؛اي مردم! همانا خداوند متعال بندگان را نيافريد، مگر براي آنكه او را بشناسند. پس در آن هنگام كه او را شناختند، بندگي او را خواهند كرد. و آن هنگام كه او را بندگي كردند، با عبادت او از عبادت غير او بي­نياز مي‌گردند». شخصي پرسيد: «اي پسر رسول خدا! پدر و مادرم به فدايت، معناي شناخت خدا چيست؟» سالار شهيدان(ع) در پاسخ فرمود: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامهم الَّذِي يجِبُ عَلَيهِمْ طَاعَتُهُ»؛معرفت خدا عبارت است از اينکه اهل هر زمان امامي را كه اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسد».
بنابراين به روشنی معلوم می‌شود كه شناخت امام، از معرفت خداوند جدا نيست؛ بلكه يكی از ابعاد آن است. در دعايی صادر شده از ناحيه مقدسه آمده است:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حجّتكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛خدايا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناساني، پيامبرت را نمي شناسم. خدايا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناساني، حجّت تو را نمي شناسم. خدايا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دين خود گمراه مي‌شوم».

پرسش:
منظور از شناخت در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است یعنی چه؟

پاسخ:
در روايت منقول از شيعه و سني شنيده‌ايم: «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة الجاهلية»؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. منظور از اين شناخت و معرفت چيست و چگونه حاصل می شود؟
به دليل اهميت حياتی و غيرقابل انكاری كه شناخت امام و به خصوص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) يعنی رهبر و الگوی زمان و تنها عامل پيوند ما با خداوند دارد، پيامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.(1)

آنچه كه از روايت فوق برداشت می شود اين است كه نشناختن امام زمان خود به معنی عدم ارتباط با امام است و عدم ارتباط با امام يعنی قطع پيوند هدايت با خداوند و اين همان مرگ جاهليت و خروج از دين و گمراهي است و امام صادق (علیه السلام) در جواب سؤال از چگونگی از معنای جاهليت فرمودند:
منظور از آن جاهليت كفر و نفاق و گمراهی است.(2)

پس چنان معرفت و شناختی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) بايد حاصل شود كه ما را از مرگ جاهليت نجات بخشد و بنابر روايات رسيده از ائمه اطهار (علیهم السلام) بدون ترديد مقصود از معرفتی (شناختی) كه امامان (علیهم السلام) ما را به تحصيل آن امر فرموده‌اند شناخت آن حضرت چنان‌كه هست می باشد، به گونه‌ای كه سبب سالم ماندن از شبهه‌های ملحدان گردد و مايه نجات از گمراه ساختن گمراه‌ كنندگان شود و چنين شناختی دو وجه دارد:
1. شناخت شخص امام (علیه السلام) به نام و نسب (شناخت اسمی)
2. شناخت صفات و ويژگی ها و مقامات امام (علیه السلام) (شناخت رسمی)

_________
(1) مجلسی، بحارالأنوار، ج8، ص368.
(2) كلينی، اصول كافی، ج1، ص337.

موضوع قفل شده است