آیا ازدواج دختر مانع تحصیل است؟ (معرفی کتاب)

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ازدواج دختر مانع تحصیل است؟ (معرفی کتاب)

به نام خدا.
با عرض سلام و خسته نباشید.من 19 سالمه و از بهمن ماه ان شاء الله میرم دانشگاه.مواردی برای ازدواج پیش آمده اما زیاد جدی نبود.مشکل من این است که من احساس می کنم که در حال حاضر توانایی اداره زندگی مشترک را دارم.یعنی میدانم هدف از ازدواج چیست و مشکلات زندگي مشترک را میدانم.اما از طرف دیگر من از همان اول خوب درس خوانده ام و با هزار زحمت در دانشگاه قبول شده ام و میخواهم با یاری خدا به درجات بالای علمی نائل شوم.اگر ازدواج کنم نمیتوانم درست و حسابی درس بخوانم؟ ببینید میدانم تلاش بیشتر لازم است.منظورم این است که با تلاش بیشتر میتوانم از عهده ی وظایف زندگی مشترک و حتی مادر بودن برآیم؟ یا باید قید درس و آینده را بزنم؟ و این را هم میدانم که ازدواج مهم تر از تحصیل است.اما همه میگویند ازدواج مانع تحصیل دختر است.یعنی خانم فقط وظیفه دارد پخت و پز کند و به زندگی اش رسیدگی کند؟ نباید پیشرفت کند؟ نباید برای خود کسی شود؟
مسئله ی بعدی این که گاهی اشتیاق من برای ازدواج زیاد میشود و گاهی هم شرایط فعلی رابیشتر می پسندم.مثلا الان فکر میکنم زود است که از سایه ی خانواده ام بیرون بیایم و خداروشکر مشکل خاصی ندارم، اما ترس من این است که از کجا معلوم یک یا دو سال دیگه موردی با شرایط خوب برای ازدواج پیدا شود؟ من همین را به مادرم گفته ام که اگر شرایط خوب بود ما قضیه را جدی بگیریم.اگر خدا خواست وصلت سر می گیرد و اگر نخواست نه.منظور بنده این است که این که من کی ازدواج کنم دست خداست ولی باید منطقی بود و دانست که معلوم نیست 2 سال دیگر چه میشود.به نظر شما این طرز تفکر من صحیح است؟ چون یاد حرفهای دخترانی می افتم که میگویند به امید اینکه 2 سال دیگر فردی با شرایط مناسب تر پیدا میشود بسیاری از موارد مناسب رااز دست دادیم.ببخشید زیاد طولانی نوشتم، اما خواهش میکنم لطف کنید و تمام سوالات را جواب دهید و مرا راهنمایی کنید.ممنون میشم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

سلام

بله تفکر شما کاملا درست است؛ هم در مورد اینکه اهمیت ازدواج از تحصیل بیشتر است و هم در مورد اینکه آینده را نمی شود پیش بینی کرد و ممکن است مورد هایی که الان به خواستگاری شما می اینده در آینده وجود نداشته باشند؛ چنانچه تجربه خیلی از دخترهای تحصیلکرده که به مدارج عالیه رسیده اند و به خاطر درس ازدواج نکرده اند، گویای این مسئله است. وقتی سن و مدرک با هم بالا می رود، هر دوی آن به نحوی شرایط ازدواج را محدود می کند؛ چون اولا سن دختر بالا می رود و خیلی از پسرانی که هم رتبه این دختران هستند برای ازدواج به دنبال دخترانی با سن پایین می گردند ثانیا بخش دیگری از پسران که شرایط ازدواج با این دختران را دارند به خاطر پایین تر بودن مدرکشان اصلا پا پیش نمی گذارند و اگر هم بگذارند احتمالا این دختران به خاطر بالاتر بودنشان از لحاظ تحصیلی او را رد خواهند کرد. لذا چنین دخترانی یا باید تن به ازدواج با کسی بدهند که از لحاظ تحصیلی از او پایین تر است (البته اگر چنین پسری بیاید؛ به خصوص برای دخترانی که خواستگارهای زیادی را به خاطر تحصیل رد کرده اند و مشهور به جوابِ رد بده هستند!) و یا به ازدواج با پسرانی راضی شوند که از لحاظ تحصیلی بالاترند ولی سنشان زیاد است که این خود مشکلات تازه ای ایجاد خواهد کرد.

همه اینها در کنار این مسئله است که در صورت مجرد بودن هم امکان افت تحصیلی یا عدم پیشرفت کم نیست؛ به خصوص که افراد در این سن در شرایط خاص روحی و عاطفی قرار دارند و احتمال اینکه خدایی ناکرده گرفتار لغزش و گناه و عشق های بی سرانجام و در نتیجه شکست های عشقی و معنوی و اجتماعی شوند زیاد است و نمونه هایش را می توانید در اطرافیان ببینید.

بنابراین اگر به طور مجموعی به هر دو گزینه یعنی تحصیل در دوران مجردی و تحصیل در دوران متاهلی بنگیریم، خواهیم دید که ریسک تحصیل در دوران متاهلی کمتر است؛ چون نهایتش این است که شما از لحاظ کمّی وقت کمتری برای تحصیل خواهی داشت که این مورد هم به خاطر کمتر بودن دغدغه های فکری نسبت به دوران مجردی جبران خواهد شد؛ چون یک ساعت مطالعه فرد متاهل با ساعت ها مطالعۀ فرد مجرد رقابت می کند؛ چنانچه در روایات چنین مقایسه ای در مورد نماز و اعمال عبادی دیگر وجود دارد و برتری اعمال فرد متاهل از لحاظ های مختلف بر فرد مجرد ثابت شده است! (منظور مجرد و متاهلی است که از هر لحاظ غیر از تاهل شرایط یکسان دارند. لذا اشکال نشود که خیلی از متاهل ها از مجردها بدترند و ...)

البته لازمه موفقیت تحصیلی در دوران متاهلی این است که اولا قبل از ازدواج، در مورد این مسئله با خواستگار خود به توافق برسید تا از این جهت مانعی برای تحصیل شما ایجاد نشود ثانیا باید مدیریت خود را تقویت کنید تا بهترین و بیشترین استفاده را از فرصت ها داشته باشید و بسته به شرایطی که دارید برنامه ریزی کنید.

نکته:
1- این تفکر که پیشرفت را منحصر در تحصیلات کلاسیک بدانیم نادرست است و اساسا داشتن مدرک یا حتی شغل خوب و ... به تنهایی پیشرفت محسوب نمی شود. چه بسا افرادی که عالی ترین مدارک را کسب کرده اند اما بویی از انسانیت و اُلوهیت نبرده اند و چه بسا افرادی که از لحاظ کلاسیک مدرکی ندارند اما جزو مقربان درگاه الهی هستند. لذا راه را باید شناخت تا به بیراهه ختم نشود.
2- این طبیعی است که هر چه مسئولیت کمتر باشد، آسایش فرد بیشتر است. لذا ممکن است فرد مجردی به خاطر کم بودن مسئولیتش نسبت به فرد متاهل احساس راحتی و آسایش بیشتری داشته باشد؛ به خصوص افرادی که خود را به روش های نامشروع و نامتعادل از لحاظ عاطفی و جنسی ارضا می کنند؛ منتها این دلیل بر خوب بودن این شرایط نیست. شرایطی خوب و ایده آل است که موجبات پیشرفت مادی و معنوی فرد را فراهم کند که مسئولیت پذیری در زندگی مشترک زناشویی نمونه ای از شرایط خوب و ایده ال است.
2- اگر در شرایطی، فرد دینداری بین تحصیل و ازدواجِ واجب مردد شود و به هیچ وجه امکان جمع کردن به این دو به هر دلیلی وجود نداشته باشد، هم از لحاظ عقلی و هم از لحاظ شرعی، ازدواج اولویت دارد.

کتاب جوانان و انتخاب همسر علی اکبر مظاهری را هم مطالعه کنید.

پیروز و سربلند

ازدواج جلوی پیشرفت یه زن رو میگیره

نه ببخشید زن بودن جلوی پیشرفت ادمو میگیره

همین که زن آفریده شدیم از خیلی چیزا عقبیم

بخوای هم درس بخونی فردا به خاطر بچه هات مجبوری چشم رو زحماتت ببندی و بچه بزرگ کنی

حالا کاری ندارم که میگن بهشت زیر پای مادران است و نمیدونم هزار تا وعده و وعید

همین که یه زن تو زندگیش باید به خاطر همه از خودش و خواسته هاش بگذره خودش یه عذابه

بعدشم تا میتونی تو خونه بابات پادشاهی کن هنوز 19 سالته زوده برا ازدواج

برو درستو بخون ... دانشگاه خیلی چیزا رو به ادم یاد میده ( منظورم درس و این چیزا نیست )

کلا دیدت رو نسبت به زندگی وسیع تر میکنه .... بزرگت میکنه

تو 19 سالگی حیفی برای مسئولیتای سنگین زندگی

با سلام
بعضی از مسائل بستگی به روحیه و تفکر فرد دارد و قانون و اصولی ندارد!
شما میتوتنید با انتخاب فردی که اصول فکری شما را قبول داشته باشید هم به تحصیل ادامه دهید هم از زندگی مشترک غافل نشوید!انشاالله موفق باشید

درسته که ازدواج زود خیلی خوبه اما خب واقعا فکر میکنم 19 سال خیلی زوده ، و مواظب تفکراتت باش و مطمعن شو بعد تصمیم بگیر

براي درس خوندن هيچ چيز مانع نيست مادر من بعد به دنيا اومدن من درسش رو ادامه داد الانم دانشجو هست با سن بالا
اگه عشق به مطالعه باشه ادم هشتاد سالش هم باشه دير نيست

با سلام
[=Times New Roman]
در پرتو ازدواج آرامش و تعادل روحي و فكري براي هر دو به وجود مي آيد كه در موفقيتشان در تحصيلات علمي بسيار موثر است .و بايد توجه داشت كه با عقب انداختن ازدواج ممكن است دچار ناراحتيهاي روحي و جسمي شوند و پس از گذراندن ةآن مراحل ديگر سلامتي و شادابي و حوصله اي نداشته باشند كه زندگي سعادتمندانه اي تشكيل دهند و از آن لذت و بهره ببرند . با توجه به صحبت هاي مذكور راهكارهاي زير به عنوان راه حل اين مشكل به نظر مي رسد:

1- ابتدا بايد اين فكر كه تحصيلات با ازدواج سازگاز نيست را از از ذهن خود بيرون كنيم . فكر ، عمل را به دنبال خود مي آوردو لذا بايد ابتدا و قبل از هر كار ديگر اين فكر را كه با ادامه تحصيلات نمي شود ازدواج كرد (كه مشكل اساسي ما همين فكر است)از ذهنمان بيرون كنيم .هيچ دليل منطقي وجود ندارد كه تحصيلات با ازدواج سازگار نيست بلكه بر عكس اگر ازدواج صحيح انجام گيرد و همسر كفو و متناسب و شايسته انتخاب شود پشتوانه خوبي براي ادامه تحصيلات خواهد بود و مي تواند انسان را در رسيدن به اهداف علمي و تحصيلي ياري كند.

2- نامزدي شرعي و قانوني دختر و پسر دانشجو مي توانند با مقدمات ساده و كم خرج و بدون تشريفات نامزد شوند و عقد شرعي و قانوني كنند اما عروسي عرفي را به تاخير اندازند. در اين صورت وقتي دو جوان عقد كردند خيلي بهتر حواسشان جمع درس مي شود زيرا افكار پريشان و آلوده از سرشان بيرون مي رود و دل و فكر و چشمشان از جاهاي ديگر جدا و منصرف مي شود . از طرف ديگر احساس مسئوليت بيشتري نسبت به زندگي آينده شان مي كنن . در نتيجه بهتر درس مي خوانند تا زودتر زندگي شان را سر و سامان دهند و زندگي مستقلس ايجاد كنند.

3- كمك والدين به دختر و پسر :پدر و مادري كه در دوران تجرد فرزندشان مخارج زندگي آنها را به عهده دارند مي توانند چند سال ديگر هم مخارجشان را تامين كنند تا تحصيلاتشان تمام شود . پدر و مادر و بزرگترهاي دختر و پسر با هم بنشينند و با تفاهم و توافق به يك تصميم مشترك برسند و دست به دست همديگر داده ، يك زندگي ساده و آبرو مند براي فرزندانشان فراهم كنند و آنان را ياري نمايند تا بتوانند در كنار يكديگر با خوشبختي زندگي كنند.

4- جلوگيري از بچه دار شدن:كه مي توان تا پايان دوران تحصيل با توافق همديگر از بچه دار شدن جلوگيري كرد.

5- قناعت با توجه به اين كه شايد در دوران تحصيل زوجين منبع مالي ثابتي نداشته باشند لازم است در اين دوران خود را گرفتار تشريفات و آداب و رسوم جاهلي و خلاف عقل و شرع نكنند.چرا كه تشريفات مانند تارهاي عنكبوت است كه انسان را گرفتار مي كند و از موفقيت و ترقي باز مي دارد.

6-انجام كارها و امور زندگي به طور مشترك [=Times New Roman]كه اين عامل نيز باعث مي شود علاوه بر ايجاد احساس همدلي و همراهي بيشتر، هر يك از زن و مرد احساس خستگي نكند.

با تشکر

nafan;759590 نوشت:
چون یاد حرفهای دخترانی می افتم که میگویند به امید اینکه 2 سال دیگر فردی با شرایط مناسب تر پیدا میشود بسیاری از موارد مناسب رااز دست دادیم.ببخشید زیاد طولانی نوشتم،

یکی از دلایل بالارفتن سن ازدواج دخترها.که حقشونه.امیدوارم اینجور دخترا هیچ وقت ازدواج نکنن.تا بمیرن :loool:.
همون روز اول که نمیخایین بچه داری کنین.یکی دوسال عقد و نامزدی.بعدشم یه همسر خوب بگیرین که کمکتون کنه تو کارای خونه و مشوقتون باشه برای درس خوندن.

اگه خواستگار خوب داری ازدواج کن چون 100 % بعدا پشیمون میشی.:ok:
اطراف من پر از آدمهایی که بعد از ازدواج درس خوندن و هم تو زندگی ،هم تو درس موفق اند.:pirooz:
بالعکس آدمهایی هستند که تا مدارج بالا ادامه دادند و مجبورا همسر یکی باتحصیلات و حتی فرهنگ پایین تر شده اند!:gholdor:
اگه عاشق درس خوندن باشی مثل عموی من که 50 سالشه با 3 تا نوه (کلاس زبان انگلیسی و عربی میره و عین بلبل صحبت میکنه:khandeh!:) انگیزه داری و به درست هم ادامه میدی و موفق میشی، به شرطی که قبل از ازدواج با آقای داماد برای ادامه تحصیل اتمام حجت کرده باشی.:Nishkhand:
البته به یه برنامه ریزی درست و حسابی هم لازم داری.:Narahat az:
انشاالله که هم توی درست و هم توی زندگیت موفق باشی.:Gol:

nafan;759590 نوشت:
به نام خدا.

سلام عزیزم

کاملا بستگی به شریک زندگیت داره ...

اگر اون آدمی باشه که جلوتو نگیره و اکتیو باشه و زندگی علمی رو بپسنده میتونی بعدازدواج حتی بهتر درس بخونی .. اما اگر طرفت آدمی باشه که بخواد زنشو محدود به چهاردیواری آشپزخونه بکنه ، متاسفانه چون قدرت و زور و تصمیم با مرداست ، اذیتت میکنه و بهتره اینجوری بگم که پیرت میکنه ، فرسوده و بی ارزشت میکنه ..

باید طرفت رو درست انتخاب کنی و باهاش شرط کنی ، گرچه خیلی از مردها هم دروغ میگن اول زندگی و شرط رو میپذیرن ولی بعدا میزنن زیر همه چیز ...

اینو هم در نظر بگیر که رفتن تو اجتماع و محیط درس و کار ، دید آدم رو بهتر باز میکنه و آدم شناسیت خوب میشه ...

اگر اشتیاقت زیاده برای تحصیل کمی هم صبر کن ، مثلا دو سه سال . بزار یکم قدرت درکت بالاتر بره بعد تصمیم بگیر ..

موفق باشی

اگه شما برید دانشگاه و لیسانس یا مدرک بالاتر بگیرید بعدش حتما دلتون میخواد شاغل هم باشید چون میگید من درسخوندم اونم با هزار و یک مکافات رفتم دانشگاه.

بعدشم،ما یه همسایه داریم خانوم خیلی با ایمانیه یه بچه۵-۶ ساله هم داره درس هم میخونه(البته حوزه)
من که میگم بیخیال درس.فوقش بعد ازدواج بشینید کتابایی که مربوط به بچه داری و خونواده هست مطالعه کنید.:ok:

فریاد سکوت;760810 نوشت:
ازدواج جلوی پیشرفت یه زن رو میگیره

نه ببخشید زن بودن جلوی پیشرفت ادمو میگیره

همین که زن آفریده شدیم از خیلی چیزا عقبیم

سلام

عزیزم چقدر دلت پره !!! :Ghamgin: بیا بریم مرد شیم :geristan:

hameda;761149 نوشت:
اگه شما برید دانشگاه و لیسانس یا مدرک بالاتر بگیرید بعدش حتما دلتون میخواد شاغل هم باشید چون میگید من درسخوندم اونم با هزار و یک مکافات رفتم دانشگاه.

بعدشم،ما یه همسایه داریم خانوم خیلی با ایمانیه یه بچه۵-۶ ساله هم داره درس هم میخونه(البته حوزه)
من که میگم بیخیال درس.فوقش بعد ازدواج بشینید کتابایی که مربوط به بچه داری و خونواده هست مطالعه کنید.:ok:

به نام خدا.

با عرض سلام.بله من دوست دارم درس بخونم که اولا تو جامعه حرفی برای گفتن داشته باشم ثانیا از خودم درآمد داشته باشم که هم به خاطر یک چیز کوچک از همسرم پول نخوام و هم کمک خرجش باشم.یعنی به نظر شما حق ما نیست که درس بخونیم؟ یعنی همیشه باید کتابای آشپزی و همسر داری و بچه داری بخونیم؟سهم ما از زندگی چی میشه پس؟چطور آقایان ازدواج میکنن و در کنار اون ادامه تحصیل هم میکنن و همسر شون هم مشوق اصلیشونه، آقایان هم باید قدر زحمت خانم ها رو بدونن و درک کنند که زن بودن فقط پخت و پز و نشستن تو خونه و گردگیری نیست.بله به قول دوستان باید طرف مقابل من کسی باشه که خودش واسه درس خوندن زحمت کشیده و در حال ادامه تحصیل.اینطور قدر درس خوندن رو میدونه

کتاب جوانان و انتخاب همسر نوشته علی اکبر مظاهری رو حتما مطالعه کنید. سوالاتی از قبیل اینکه اصلا چرا باید ازدواج کنیم؟ ازدواج چه فایده هایی داره؟ چه مشکلات و موانعی بر سر راه ازدواج هست و چه راه کارهایی برای حل این مشکل وجود داره؟ ملاک ها و معیارها انتخاب همسر چیست؟ باید ها و نباید های دوران نامزید و ... رو می تونید در این کتاب ببینید. یکی از مشکلات مطرح شده ضمن بحث مشکلات و موانع ازدواج هم تحصیله که در این کتاب به اون پرداخته شده.

فهرست کتاب

دوره جوانی و مشکل گزینش همسر
مقدمه نویسنده‏
دو انتخاب بزرگ‏
تأثیر متقابل همسران‏

جوانان را یاری کنیم‏

تذکر چند نکته‏
فصل اول: فضیلت ازدواج‏
زن و مرد، مکمل یکدیگرند
همسر، نعمت بزرگ الهی‏
فلسفه ازدواج‏

همسر، نشانه حکمت خداوند و مایه آرامش انسان‏

ازدواج، بالا برنده ارزش اعمال انسان‏
محبوبترین کانون نزد خداوند

مدال افتخار!
فصل دوم: چه زمانی ازدواج کنیم؟
هنگامه بلوغ‏
ازدواج، وسیله رسیدن به خدا
زمان بلوغ جنسی و عقلی‏
نظر اندیشمندی صاحبنظر
مباحثه‏ای با یک دوست، در این باره‏

سر به سنگ کوبیدن، خطا است!
فصل سوم: فایده‏های تسریع و زیانهای تأخیر در ازدواج‏
1 - حفظ و تقویت ایمان و معنویات‏
نمونه‏ای تأسفبار
نمونه‏ای مبارک‏
2 - بهره‏مندی از دوران شیرین و با نشاط نوجوانی‏
نمونه‏ای تأسفبار
3 - پاک ماندن از فسادها و انحرافات جنسی‏
4 - محفوظ ماندن از بیماریهای عصبی و روانی‏
فصل چهارم: مشکلات و موانع ازدواج‏
مشکلات حقیقی یا ساختگی؟!
اکنون چه باید کرد؟
مشکل اول‏
مشکل مالی و اقتصادی‏
راه حلها:
1 - امدادهای الهی‏
به این نمونه زیبا، توجه کنید:
2 - افقهای جدید!
3 - تسهیلات و مزایای شغلی‏
4 - کسب اعتبار و آبروی بیشتر، در جامعه‏
5 - وام‏های مخصوص ازدواج‏
6 - کم کردن تشریفات و خرجهای اضافی‏
نمونه‏ای زیبا از ساده زیستی‏
مشکل دوم
ادامه تحصیلات علمی‏
اصل مشکل:
بررسی این مشکل:
راه حلها:
1 - بیرون کردن این فکر که: تحصیلات، با ازدواج سازگار نیست از ذهن خود
2 -نامزدی شرعی و قانونی‏
3 - کمک والدین به دختر و پسر
4 - جلوگیری از بچه‏دار شدن‏
5 - قناعت‏
6 - انجام کارها و امور زندگی بطور مشترک‏
سخنی با پدران و مادران در این باره‏
مشکل سوم‏
مشکل در انتخاب همسر
راه حل‏
مشکل چهارم‏
سنگ اندازی و اشکال تراشی بزرگترها و اطرافیان!
به این نمونه غم‏انگیز و تأسفبار توجه فرمایید:
نمونه‏ای عجیب و غریب‏
درد نامه!
اکنون چه باید کرد؟
راه حلها:
1 - صحبت مستقیم با سنگ اندازها و اشکال تراشان‏
2 - قرار دادن واسطه‏
به این نمونه، توجه کنید:
این نمونه دیگر را هم بنگرید:
نمونه جالب دیگر:
مشکل پنجم‏
سربازی‏

اما راه حلهای کوتاه مدت:
1 - نامزدی شرعی و قانونی‏
2 - سکونت در منزل والدین زن یا مرد
3 - کمک پدران و مادران‏
مشکل ششم
وجود برادران و خواهران بزرگتر!
حل این مشکل:
مشکل هفتم‏
مسکن‏

راه حل:
1 - سکونت موقت در منزل والدین‏
2 - اجاره نشینی‏
مشکل هشتم‏
ناتوانی نوجوانان در اداره زندگی‏
مشکل نهم‏
مشکلات طبیعی‏
فلسفه این مشکلات و سختیها
سخنی با بزرگترها!
یک بیماری اجتماعی‏
فصل پنجم: معیارهای انتخاب همسر
...

فصل ششم: گزینش‏
...

فصل هفتم: دوران نامزدی‏
...


nafan;761468 نوشت:
به نام خدا.

با عرض سلام.بله من دوست دارم درس بخونم که اولا تو جامعه حرفی برای گفتن داشته باشم ثانیا از خودم درآمد داشته باشم که هم به خاطر یک چیز کوچک از همسرم پول نخوام و هم کمک خرجش باشم.یعنی به نظر شما حق ما نیست که درس بخونیم؟ یعنی همیشه باید کتابای آشپزی و همسر داری و بچه داری بخونیم؟سهم ما از زندگی چی میشه پس؟چطور آقایان ازدواج میکنن و در کنار اون ادامه تحصیل هم میکنن و همسر شون هم مشوق اصلیشونه، آقایان هم باید قدر زحمت خانم ها رو بدونن و درک کنند که زن بودن فقط پخت و پز و نشستن تو خونه و گردگیری نیست.بله به قول دوستان باید طرف مقابل من کسی باشه که خودش واسه درس خوندن زحمت کشیده و در حال ادامه تحصیل.اینطور قدر درس خوندن رو میدونه

مگه من گفتم نخونید؟:Moteajeb!:

ظاهرا مدرک بیشتر مهمه براتون:khandeh!:

اگه قصد کار و ... دارید من دیگه حرفی ندارم.

مشک;761372 نوشت:
سلام

عزیزم چقدر دلت پره !!! :Ghamgin: بیا بریم مرد شیم :geristan:

خیلی دلتون میخواد سربازی برید،کار کنید،برید خواستگاری منت بکشید،بگن برو دو ماه دیگه بیا برا خواستگاری،هی خواستگاراشونو به رخ شما بکشن،هی شرط و شروط بذارن و ناز کنن،کار کنید،نفقه بدید،مهریه بدید،زن واسه غذا دذست کردنش هم منت سرتون بذاره،و ...؟

hameda;763001 نوشت:
خیلی دلتون میخواد سربازی برید،کار کنید،برید خواستگاری منت بکشید،بگن برو دو ماه دیگه بیا برا خواستگاری،هی خواستگاراشونو به رخ شما بکشن،هی شرط و شروط بذارن و ناز کنن،کار کنید،نفقه بدید،مهریه بدید،زن واسه غذا دذست کردنش هم منت سرتون بذاره،و ...؟تازه بعد هم بگن خونه بابام راحت تر بودم:Gig:

سلام

نه همه ی آقایون اینطور رام و سربراه هستن که بخوان نفقه بدن و منت بکشن و ناز بخرن و نه همه خانمها اینطور سنگین و تنبل هستن !!

شخصیت بنده اینطوریه که تمایل دارم به فعالیت زیاد و پذیرش این برای بعضیا گاها سخته و آدمی نیستم که بتونم عین شلمن زندگی کنم!! :ajab:پس از اطراف سعی در سرکوب کردن دارن و مقابله کردن مداوم گاهی خستگی بهمراه داره و این میشه که یک لحظه آدم آرزو میکنه کاش مونث نبود تا دستش بازتر بود ..

شما از سربازی مینالین ! اما خبر از بارداری و شیردهی و سختی هاش دارین ؟ متوسط دوران سربازی دو ساله و متوسط زمین گیر شدن و بیمارشدن و ضعیف شدن زن در دوران بارداری و شیردهی هم دو سه سال حالا بماند که بعضیا بیشتر از یه بچه میارن و ...

[="Arial"][="Blue"]

nafan;759590 نوشت:
به نام خدا.
با عرض سلام و خسته نباشید.من 19 سالمه و از بهمن ماه ان شاء الله میرم دانشگاه.مواردی برای ازدواج پیش آمده اما زیاد جدی نبود.مشکل من این است که من احساس می کنم که در حال حاضر توانایی اداره زندگی مشترک را دارم.یعنی میدانم هدف از ازدواج چیست و مشکلات زندگي مشترک را میدانم.اما از طرف دیگر من از همان اول خوب درس خوانده ام و با هزار زحمت در دانشگاه قبول شده ام و میخواهم با یاری خدا به درجات بالای علمی نائل شوم.اگر ازدواج کنم نمیتوانم درست و حسابی درس بخوانم؟ ببینید میدانم تلاش بیشتر لازم است.منظورم این است که با تلاش بیشتر میتوانم از عهده ی وظایف زندگی مشترک و حتی مادر بودن برآیم؟ یا باید قید درس و آینده را بزنم؟ و این را هم میدانم که ازدواج مهم تر از تحصیل است.اما همه میگویند ازدواج مانع تحصیل دختر است.یعنی خانم فقط وظیفه دارد پخت و پز کند و به زندگی اش رسیدگی کند؟ نباید پیشرفت کند؟ نباید برای خود کسی شود؟
مسئله ی بعدی این که گاهی اشتیاق من برای ازدواج زیاد میشود و گاهی هم شرایط فعلی رابیشتر می پسندم.مثلا الان فکر میکنم زود است که از سایه ی خانواده ام بیرون بیایم و خداروشکر مشکل خاصی ندارم، اما ترس من این است که از کجا معلوم یک یا دو سال دیگه موردی با شرایط خوب برای ازدواج پیدا شود؟ من همین را به مادرم گفته ام که اگر شرایط خوب بود ما قضیه را جدی بگیریم.اگر خدا خواست وصلت سر می گیرد و اگر نخواست نه.منظور بنده این است که این که من کی ازدواج کنم دست خداست ولی باید منطقی بود و دانست که معلوم نیست 2 سال دیگر چه میشود.به نظر شما این طرز تفکر من صحیح است؟ چون یاد حرفهای دخترانی می افتم که میگویند به امید اینکه 2 سال دیگر فردی با شرایط مناسب تر پیدا میشود بسیاری از موارد مناسب رااز دست دادیم.ببخشید زیاد طولانی نوشتم، اما خواهش میکنم لطف کنید و تمام سوالات را جواب دهید و مرا راهنمایی کنید.ممنون میشم.


سلام خواهر خوبم

طرز فکرتان را می پسندم ازدواج با همسر خوب ومومن اولویت زندگی هر انسانی هست

شما درستون رو ادمه بدید هر وقت خواستگار خوب ومناسب براتون اومد از ادامه تحصیل وقبول مسولیت نترسید

من بعد از بچه دارشدن تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم آسون نیست ولی شدنی هست حداقل ده نفر رو می تونم مثال بزنم که با وجود همسر ودو فرزند ادامه تحصیل دادند وسطح علمی شون رو بالا بردن

علی رغم نظر بعضی از دوستان به نظر من 19 سال برای ازدواج زود نیست[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]

nafan;759590 نوشت:
به نام خدا.
با عرض سلام و خسته نباشید.من 19 سالمه و از بهمن ماه ان شاء الله میرم دانشگاه.مواردی برای ازدواج پیش آمده اما زیاد جدی نبود.مشکل من این است که من احساس می کنم که در حال حاضر توانایی اداره زندگی مشترک را دارم.یعنی میدانم هدف از ازدواج چیست و مشکلات زندگي مشترک را میدانم.اما از طرف دیگر من از همان اول خوب درس خوانده ام و با هزار زحمت در دانشگاه قبول شده ام و میخواهم با یاری خدا به درجات بالای علمی نائل شوم.اگر ازدواج کنم نمیتوانم درست و حسابی درس بخوانم؟ ببینید میدانم تلاش بیشتر لازم است.منظورم این است که با تلاش بیشتر میتوانم از عهده ی وظایف زندگی مشترک و حتی مادر بودن برآیم؟ یا باید قید درس و آینده را بزنم؟ و این را هم میدانم که ازدواج مهم تر از تحصیل است.اما همه میگویند ازدواج مانع تحصیل دختر است.یعنی خانم فقط وظیفه دارد پخت و پز کند و به زندگی اش رسیدگی کند؟ نباید پیشرفت کند؟ نباید برای خود کسی شود؟
مسئله ی بعدی این که گاهی اشتیاق من برای ازدواج زیاد میشود و گاهی هم شرایط فعلی رابیشتر می پسندم.مثلا الان فکر میکنم زود است که از سایه ی خانواده ام بیرون بیایم و خداروشکر مشکل خاصی ندارم، اما ترس من این است که از کجا معلوم یک یا دو سال دیگه موردی با شرایط خوب برای ازدواج پیدا شود؟ من همین را به مادرم گفته ام که اگر شرایط خوب بود ما قضیه را جدی بگیریم.اگر خدا خواست وصلت سر می گیرد و اگر نخواست نه.منظور بنده این است که این که من کی ازدواج کنم دست خداست ولی باید منطقی بود و دانست که معلوم نیست 2 سال دیگر چه میشود.به نظر شما این طرز تفکر من صحیح است؟ چون یاد حرفهای دخترانی می افتم که میگویند به امید اینکه 2 سال دیگر فردی با شرایط مناسب تر پیدا میشود بسیاری از موارد مناسب رااز دست دادیم.ببخشید زیاد طولانی نوشتم، اما خواهش میکنم لطف کنید و تمام سوالات را جواب دهید و مرا راهنمایی کنید.ممنون میشم.

با سلام.
به نظر من خواستن توانستن است و هیچ چیزی مانع اراده انسان نیست.
من این تجربه رو دارم و بعد از ازدواجم درسم رو ادامه دادم.
امتحانات سال آخر دبیرستان رو نداده بودم که ازدواج کردم.
چند ماه بعد از ازدواجم در امتحانات پایان سال شرکت کرده و دیپلم گرفتم و ...

الان در حال آماده شدن برای کنکور دکتری هستم.

اراده کنید. میشه. سخته ولی میشه.
[/]

موضوع قفل شده است