چرا عطیه که با جابر زیارت قبر امام حسین رو انجام دادن در کربلا نبود؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا عطیه که با جابر زیارت قبر امام حسین رو انجام دادن در کربلا نبود؟

با سلام
می خواستم بدونم چرا با اینکه عطیه عالم و وارسته بود اما در کربلا نبود؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استادممسوس


عطیه بن سعد بن جناده عوفی
وی از تابعین و
شیعیان حضرت علی(ع) در کوفه. از اصحاب پنج امام اولیه شیعه بود. از وی به عنوان مفسر، محدث و فقیه شیعی یاد کرده‌اند، کتابی در تفسیر قرآن دارد، وی در قیام مختار و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث برضد حجاج بن یوسف شرکت داشت. حجاج او به دلیل خودداری از ناسزا گویی به حضرت علی(ع) تازیانه زد. او در سال ۱۱۱ق در کوفه وفات یافت. شهرت وی به خاطر همراهی جابر بن عبدالله انصاری در زیارت روز اربعین اول امام حسین(ع)است.
عطیه از طایفه بکالی تیره‌ای از قبیله بنی عوف بن امرؤ القیس شمرده می‌شد. پدرش، سعد بن جناده از قبیله بنی عوف
[1] و از صحابه رسول خدا (ص)[2] و مادرش‌ام ولد از اهالی روم بود.[3]
تولد، نام و کنیه
درباره روز، ماه و سال تولد عطیه خبر دقیقی در دست نیست اما برخی تولد وی را در بین سالهای ۳۶ تا ۴۰ تخمین زده‌اند چرا که در زمان خلافت حضرت علی(ع) در کوفه متولد شد.
[4]پدرش وی را نزد حضرت علی(ع) آورد تا نام نیکو برایش انتخاب کند، امام او را در آغوش گرفت و گفت هذا عطیه الله (این موهبت و هدیه خداست). بدین جهت وی را عطیه نامیدند.[5]سپس حضرت علی وجهی برای وی از بیت المال مقرر کرد. [6] کنیه وی نیز ابوالحسن است.[7] او را با لقب‌های عوفی، جدلی، قیسی و کوفی می‌شناسند. [8]


[/HR][1] . الانساب ج 9 ص 405

[2] . اسدالغابه ج 2 ص 189

[3] . ابن سعد طبقات، ج 6 ص 305

[4] . همان

[5] . همان

[6] . همان

[7] . تاریخ طبری، ج 11 ص640

[8] . الاعلام زرکلی،ج 4 ص 237


مقام علمی
عطیه از تابعین محسوب می‌شود، وی از اصحاب حضرت علی(ع) و امامان بعد از او تا امام محمد باقر(ع) به شمار می‌آید.
[1] ابن سعد از علمای اهل سنت وی را ثقه و فردی صالح نام برده‌[2] و ترمذی از او حدیث نقل کرده احادیث وی را حسن دانسته‌است[3]. از او به عنوان محدث[4] مفسر قرآن[5] و فقیه شیعی در زمان حجاج بن یوسف ثقفی[6] یاد شده است.
او از
عبدالله ابن عباس،ابوسعید خدری، عبدالله بن عمر و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کرده‌است.
از او نیز پسرش حسن،
ابان بن تغلب، حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، و زکریا بن أبی زائدة، محمد بن جحادة، مسعر بن کدام، فضیل بن مرزوق، و عده‌ای دیگر حدیث نقل کرده‌اند. [7]


[/HR][1] . رجال طوسی ص 51

[2] . طبقات همان

[3] . مقریزی، امتاع الاسماع

[4] . جمهرة انساب العرب ص 309

[5] . تنقیح المقال ج 2 ص 253

[6] . بلاذری انساب الاشراف ج 13 ص 268

[7] . امتاع الاسماع ج 13 ص 16


آثار علمی
تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت. او می‌گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد
ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتادبار در کنارش خواندم.[1]
خطبه فدک: عطیه
خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) که در مسجدالنبی ایراد شد رابرای عبد الله محض، نوه امام حسن مجتبی (ع) نقل کرد. [2]
زیارت اربعین: جریان زیارت اربعین همراه با جابر ابن عبد الله انصاری، از او نقل شده‌است
.[3]
زیارت امام حسین
شهرت عطیه به دلیل همراهی وی با جابر بن عبدالله انصاری در زیارت اربعین اول امام حسین(ع) است، عطیه نقل می‌کند که با جابر برای زیارت قبر امام حسین(ع) خارج شدیم، هنگامیکه به
کربلا وارد شدیم جابر به فرات نزدیک شده و غسل کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت.[4]
در قیام مختار
عطیه در
قیام مختار حضور یافت و به دستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات بنی هاشم و محمد بن حنفیه از دست عبدالله بن زبیر عازم مکه شد. هنگامیکه به نزدیکی مکه رسیدند ابوعبدالله بجدلی هشصد نفر از نیرومندان سپاه خود را به فرماندهی عطیه به شهر فرستاد، این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیری گفتند که ابن زبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دار الندوه شد. برخی گفته‌اند ابن زیبر از ترس به پرده‌های کعبه پناه برد و گفت: من پناهنده به خدایم.
عطیه میگوید: ما پیش ابن عباس و ابن حنفیه رفتیم که با یاران خود در خانه‌هایی زندانی بودند، اطراف آن خانه‌ها را تا سر دیوارها هیزم چیده بطوری‌که اگر آن را آتش میزدند همه در آن می‌سوختند. پس از نجات آنها از ابن عباس و محمد بن حنفیه درخواست کردیم تا اجازه دهند سر عبدالله بن زبیر را کم کنیم ولی آنان به دلیل حرمت خانه کعبه اجازه ندادند.
[5]


[/HR][1] . تنقیح المقال همان

[2] . سفینة البحار ج 6 ص 296

[3] . بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ج 2 ص 74

[4] . همان ص 74

[5] . ابن سعد طبقات ج 5 ص 75


در قیام ابن اشعث
عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابن اشعث به فارس گریخت. حجاج بن محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خوداری چهارضد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خوداری کرده چهار صد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید
.[1]
وفات
عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و خوردن تازیانه به خراسان رفت. وی در همانجا بود تا اینکه عمر بن هیبره در عراق به حکومت رسید، عطیه به وی نامه‌ای نوشت از وی خواست به تا به کوفه برگردد او نیز موافت کرد. وی در کوفه بود تا اینکه در سال ۱۱۱ق در گذشت
.[2] برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کرده‌اند.[3]
تبار و فرزندان
عطیه فرزندانی به نام‌های علی از اصحاب امام صادق(ع)
[4] ، حسن، حسین و عبدالله داشته است. [5]



[/HR][1] . تاریخ طبری ج 11 ص 641

[2] . طبقات ابن سعد ج 6 ص 305

[3] . ذهبی تاریخ الاسلام ج 7 ص 427

[4] . مستدرک الوسائل ج 8 ص 225

[5] . بلاذری انساب الاشراف ج 2 ص 113



اما سوال اصلی این بود که چرا عطیه عوفی در کربلا حاضر نشد؟
این سوال نه فقط در مورد وی بلکه در مورد افراد بسیاری اعم از بنی هاشم و غیره مطرح گردیده که چرا این افراد در کربلا حاضر نشدند از بنی هاشم میتوان به عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زینب) محمد حنفیه، و ابن عباس اشاره کرد از غیر بنی هاشم به مختار، سلیمان بن صرد، جابر بن عبدالله و دیگران اشاره کرد.
اما در مورد علل عدم حضور این افراد اقوال مختلفی در منابع نقل شده است.

  1. بیماری
  2. نابینایی
  3. کهولت سن
  4. امر امام به بقا در مدینه و ارسال اخبار به آن حضرت
  5. امر امام به ماندن در مدینه برای رتق و فتق امور
در مورد عطیه عوفی هیچ گزارشی در مورد عدم حضور او در کربلا وجود ندارد. شاید بتوان گفت وی فرصت حضور را نیافت شاید در زمان عاشورا از حرکت کاروان امام به کوفه مطلع نبوده اگر چه به نظر میرسد حضور او در روز اربعین در کربلا موید این مطلب است که حضورش در عاشورا میسر نبوده است الله عالم.

همان گونه كه بيان شد بسياري از خواص توفيق همراهي با امام حسين را نداشتند. اما پاسخ چرايي اين مطلب را از كلام صاحب تنقیح المقال بيان مي داريم:
وي معتقد است امام حسین (ع) در مدینه یا مکه فردی را مکلف به همراهی نکرد. او می نویسد: امام حسین هنگامی که از حجاز به طرف عراق حرکت کرد، خود می دانست که به فیض شهادت خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا بر همه ی مکلفین واجب شود که به عنوان جهاد، با او همراه شوند ؛ بلکه بر اساس وظیفه ی خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت کرده بودند، حرکت کرد . در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او هم سفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، گناهی را مرتکب نشده است . آری گناهکار فردی است که در قیام کربلا و محاصره ی امام حسین در روز عاشورا حضور داشته و با آن حال از امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است.
اما کسانی که در حجاز بودند و از همان اول با امام نیامدند، از ابتدا مکلف به حرکت و همراهی با امام نبودند و عدم همراهی آنان تخلف و موجب فسق و گناه آنان نیست .
مامقانی پس از بیان این مقدمات می گوید:
بنا بر این، تعدادی از صالحان و خوبان بودند که در آن هنگام، شرف شهادت برای آنان نوشته نشده بود و در حجاز ماندند و شکی نیست که احدی در عدالت آنان تردیدی نداشته است . پس نیامدن محمد حنفیه و عبدالله جعفر به علت سرپیچی یا انحراف ایشان نبوده است .[1]


[/HR][1] . تنقیح المقال فی علم احوال الرجال، مامقانی، عبدالله، ص‏112، بی جا، مطبعة الحیدریة؛ بحارالانوار، ج 42، ص 81


علامه مجلسی نقل می کند که :
امام حسین، قبل از شهادتش به بنی هاشم چنین نوشته است:
« من الحسین بن علی الی بنی هاشم، اما بعد، فانه من لحق بی منکم استشهد معی و من تخلف لم یبلغ الفتح و السلام ؛ اما بعد، هرکس از شما با من بود به شهادت خواهد رسید و افرادی که با من نیامدند، به درجه ی فتح نایل نشدند !» .
وی بعد از ذکر روایت فوق چنین می نویسد:
جمله ی(به فتح نایل نمی شود ) این احتمال را می رساند که امام (ع) دیگران را بین آمدن به کربلا و نیامدن مخیر کرده بود؛ پس چون آمدن آنان امر واجبی نبود، بلکه تخییری بود، تخلف از آن، گناه محسوب نمی شود .[1]
لازم به توجه است که:
برخي مانند حبيب بن مظاهر كه به امام ملحق شدند ، در كوفه بودند و در آغاز راه از مدينه يا مكه تعداد اندكي همراه امام بودند.



[/HR][1] . بحار الأنوار، علامة المجلسي ، ج 44، ص 233- 298 ، سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، لبنان .


موضوع قفل شده است