نقش قبیله اسلم در بیعت مردم با جناب ابوبکر

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقش قبیله اسلم در بیعت مردم با جناب ابوبکر

[=&quot]
[/][=&quot]اين داستان را شيخ مفيد در کتاب جَمَل چنين آورده است[/][=&quot]:[/]

[=&quot]در آن زمان، صحرانشينانِ عرب براي خريد خوار وبار، به صورت قبيله اي، به شهر مي آمدند؛ چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمي از آنان مي آمدند، بارشان را مي گرفتند و خودشان را مي کشتند. لذا افراد قبيله، همه با هم، براي خريد خواروبار حرکت مي کردند. مردان قبيله اسلم از صحرا به مدينه آمده بودند تا آذوقه تهيه کنند. در آن زمان که وارد مدينه شدند، بيعت با ابوبکر در سقيفه انجام شده بود. عمر و بقيه به آنان گفتند: بياييد کمک کنيد براي خليفه پيامبر بيعت بگيريم، آن وقت ما هم خوار وبار رايگان به شما مي دهيم. آنها خوشحال شدند. اول خودشان ريختند و بيعت کردند، و بعد دار و دسته ابوبکر شدند؛ دامن هاي عربي خود را به کمر زدند و کوچه هاي مدينه را پُر کردند. به هر جا مي رسيدند، در بازار، کوچه، و...، هرکس را که مي ديدند براي بيعت با ابوبکر مي آوردند. بدين ترتيب، ابوبکر به کمک قبيله[/][=&quot] اسلم[/][=&quot] خليفه شد[/][=&quot] .[=&quot][1][/][/]

[=&quot][1][/] [=&quot]-الجمل ،شیخ مفید ، ص 43 ؛ زبیر بن بکار در کتاب موفقیات خود ، به روایت ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 2 ، ص 40 ، قم : مکتبه آیت الله مرعشی، 1404 قمری ، آورده است که : فبایعت – بنی اسلم - فقوی بهم جانب ابی بکر . در الکامل ابن اثیر ، ج 2 ص 331 ، بیروت : دار صادر ، 1965 میلادی ، آمده است : و جاء ت اسلم فبایعت فقوی جانب ابوبکر بهم و بایع الناس بعد. [/]

در آن زمان صحرا نشینان عرب برای خریدن خوار وبار ، به صورت قبیله ای به شهر می امدند چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمی از آنان می آمدند بارشان را می گرفتند و خودشان را می کشتند . لذا افراد قبیله همه با هم برا خرید خوار و بار حرکت می کردند. مردان قبیله اسلم که مردان قوی هیکل بودند از صحرا به مدینه آمدند تا آذوفه تهیه کنند. در آن زمان که وارد مدینه شدند بیعت با ابوبکر در سقیفه انجام شده بود . عمر به آنها گفت بیایید کمک کنید برای خلیفه پیامبر بیعت بگیریم آن وقت ما هم خوار و بار رایگان به شما می دهیم.
آنها خوشحال شدند اول خودشان ریختند و بیعت کردند و بعد جزو دارو دسته ابوبکر شدند ، دامن های عربی را به بالا کمر بستند و کوچهای مدینه را پر کردند و حالت حکومت نظامی ایجاد کرده بودند و به هرجا که می رسیدند در بازار ، کوچه و … هر کس را می دیدند برای بیعت با ابوبکر می آوردند . که عمر در این باره می گوید : من به پیروزی یقین نداشتم تا قبیله اسلم آمدند و کوچهای مدینه را پر کردند.
تاریخ طبری۱/۱۸۳۴

یکی دیگر از دلایل ساکت ماندن مردم مدینه در آن روز کینه و دشمنی بود که با علی در دل داشتند چرا که علی بسیاری از آشنایان آنها را در جنگهی مختلف که برابر رسول خدا صف کشیده بودند را به درک واصل کرده بود و مردم تازه از دوران جاهلیت در آمده آن روز بسیار زمینه داشت دوباره به آداب و رسوم گذشته جاهلیت خود که همان انتقام گیری خونی افراد قبیله خود بود برگردند و اصلا دلیل انتخاب ابوبکر به خلافت همان نگاهی بود که مردم جاهلیت داشتند چرا که چون پیامبر از قریش است ، جانشینش باید از قریش باشد ، پیامبری که در تقسیم مسئولیت بر اساس شخصیت و لیقات و کاردانی افراد انجام گزینش می کرد نه رسم عرب جاهلیت ! پس می توان گفت همانند آیات قران که توضیح آن داده شد امکان بازگشت به جاهلیت را داشتند و عده ای بغضی که نسبت به علی داشتند را با سکوت در جریان انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه در دل نگه داشتند تا بعد ها در حکومت معاویه بتوانند از او انتقام بگیرند همانطور که در کتاب صحیح مسلم در باب فضائل علی ابن ابی طالب آورده است که معاویه مردم را اصرار و وادار به دشنام علی و لعن او بر منبرهای مساجد می نمود که این کار به مدت ۶۰ سال به عنوان سنت قرار گرفت و اگر در خبطها نماز جمعه و غیره سب و دشنام علی را نمی دادند عبادت انها باطل بود.
یکی دیگر از دلایل اینکه در سقیفه اجماعی صورت نگرفته است بیعت نکردن حضرت علی می باشد که کتاب عیانات نیز بدان اشاره کرده است که در بخش چهارم مناقب خلفا و قسمت داستان خشم فاطمه از ابوبکر و عمر چنین بیان می کند که حضرت علی تنها به این دلیل در آن مدت بیعت نکرد و بعد از آن شوری ناقص را کامل کرد که با آن مشورت نکردند و بعد از اینکه ابوبکر از او از این بابت معذرت خواهی کرد حضرت علی بیعت کرد .
ببینید تو رو خدا چقدر بدون منطق ، در یک بخش بیست آیه از قرآن می اورد که صحابه حضرت رسول چنین اند و چنان اند اما در جایی دیگر با یک دلیل مسخره سرو ته موضوع را جمع می کند . آقای محمدی** لازم است اینجا مطلبی را از کتاب عیانات که مولف آن ابراهیم محمدی کتاب را بر علیه اعتقادات شیعه نوشته است **
شما چگونه می گویید اصحاب برترین مردمند در حالی که به خاطر موضوع به این کوچکی از هم ناراحت می شوند چگونه می گویید مومنان واقعی هستند ایمانشان همانند ایما ن پیامبر است در حالی که هنوز سر مسائل جزئی ناراحتی و دلخوری دارند. بهتر نیست که قبول کنید که حضرت علی نه به خاطر مشورت نکردن بلکه از اساس با سقیفه مخالف بود و اگر هم به ناچارا بعد از شش ماه به نقل از صحیح بخاری جلد ۵ ، ص ۸۲ بیعت کرد تنها به خاطر این بود که اصل دین به خطر افتاده بود .

و در پایان بسیار جالب است که برای نتیجه گیری این مطلب که در سقیفه واقعا اجماعی صورت نگرفت ، اعتراف خود عمر را در این باره بخوانیم :
بیعت با ابوبکر لغزش و اشتباهی بود که انجام گرفت و گذشت ، آری چنین بود ، ولی خداوند مردم را از شر آن لغرش حفظ فرمود.
صحیح بخاری کتاب الحدود ج ۴ ص ۱۱۹و۱۲۰-کنزاعمال۳/۱۳۹ حدیث ۲۳۲۶- سیره ابن هشام۴/۳۳۶- تاریخ یعقوبی۲/۱۶۰،مفصل داستان فلته را ابن ابی الحدیددرشرح نهج البلاغه،ج2،ص29(چاپ دارالکتب العلمیه) آورده است.

موضوع قفل شده است