جمع بندی روزه امام حسین در هفت سالگی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روزه امام حسین در هفت سالگی


می خواستم بدونم سند این حدیث کجاست و آیا معتبر؟ ممنون

روایت شده که حضرت اباعبدالله الحسین علیه ‏السلام در هنگام طفولیت و در سن 7 سالگی در ماه رمضان روزه می‏گرفت، بی‏آنکه سحری میل کند و یا به کسی اظهار نماید. در اولین روزهای گرم ماه رمضان تشنگی بر آن حضرت فشار آورد و چون آن جناب به حسب ظاهر خردسال و کم سن و سال و ضعیف بودند بی‏حال شدند .

حضرت صدیقه‏ی طاهره علیهاالسلام متوجه شد که امروز فرزندش مثل سایر روزها نیست و رنگ کودکش به زردی گرویده و در گوشه‏ای نشسته و بی‏حال به دیوار تکیه کرده و سکوت اختیار نموده است.

آمد و سرش را به دامن گرفت و فرمود:«مادر به قربانت! امروز تو را چه شده که رنگت پریده و با من سخن نمی‏گویی؟!»

امام علیه ‏السلام ابتدا ابراز نکرد اما چون اصرار مادر را دید فرمود:
«مادر! امروز را خالصا لوجه الله نیت روزه کرده‏ام.»
فرمود: «فرزندم هوا بسیار گرم است و تو طاقت تشنگی نداری، بیا و افطار کن.»
امام حسین علیه ‏السلام به مادر گرامی‏اش التماس نمود که مرا ملزم به افطار مکن و بگذار امروز را روزه باشم.
حضرت زهرا علیهاالسلام امیرمؤمنان علیه ‏السلام را خبر کرد و جریان را به اطلاع آن حضرت رسانید؛ و از او خواست تا امام حسین علیه ‏السلام را تکلیف به افطار فرماید.
حضرت امیر علیه ‏السلام فرزندش را به زانو نشانید و او را نوازش نموده و از او خواست تا افطار نماید اما امام حسین علیه ‏السلام از پدر خواهش نمود که اجازه دهد تا روزه‏ی امروز را به آخر رساند.
امیرمؤمنان علیه ‏السلام جریان را به اطلاع حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسانید و چون حضرت ختمی‏مآب وارد شد امام حسین علیه ‏السلام را به آغوش کشید و فرمود:
«ای نور دیده! روزه بر تو واجب نیست و تا غروب زیاد مانده است و ممکن است ضرری بر بدنت وارد شود اگر هم‏اکنون افطار نمایی، خداوند متعال ثواب روزه‏ی تمام را به تو می‏دهد.»

حضرت زهرا علیهاالسلام کاسه‏ی آب را به دست گرفت و نزد فرزندش آورد تا بیاشامد ولی آن حضرت فرمود:
«یا جداه! اطاعت شما بر من لازم است و من روی حرف شما سخنی نمی‏گویم، لکن التماس می‏کنم که اجازه فرمایید تا روزه‏ی امروز را به پایان برم.»
امام حسین علیه ‏السلام این سخن را فرمود و ناگاه بر دامان مادر گرامی‏اش بی‏حال افتاد.
در این حال جبرئیل امین نازل گشت و فرمود:
حق تعالی می‏فرماید: «حسین را به حال خود رها کنید و اصرار بر افطار او ننمایید. برای بی‏قراری فاطمه‏ی زهرا (س)که نمی‏تواند حسینش را در این حال ببیند، من هفتاد هزار ملائکه را که موکل بر خورشید هستند امر نموده‏ام تا خورشید را امروز زودتر از روزهای دیگر به مغرب بکشانند تا گرسنگی و تشنگی و گرمی هوا آن حضرت را آزار نرساند.»
هنگامی که خورشید غروب کرد و بلال اذان گفت، حضرت ختمی‏مآب و امیرمؤمنان و حضرت صدیقه‏ی کبری علیهم‏السلام ظرفی خرما و ظرفی آب برای افطار سیدالشهداء علیه ‏السلام حاضر نمودند.

امام حسین علیه ‏السلام رو به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نمود و فرمود:
«ای جد بزرگوار! رسم این است که هر طفلی که اول دفعه، روزه می‏گیرد، پدر و مادر و دوستان به آن طفل هدیه می‏دهند. امروز روز اولی است که من روزه گرفته‏ام. شما چه چیز به من انعام می‏دهید؟»
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«ای فرزند! خداوند متعال مرا شفیع گناهکاران قرار داده و «شفیع مشفع» نام نهاده است. من در روز قیامت دامن شفاعت به کمر می‏زنم و تمامی دوستان تو را شفاعت می‏کنم و از پل صراط به سوی بهشت می‏گذرانم.»
امام حسین علیه ‏السلام رو به جانب پدر نمود و فرمود:
«پدر جان! شما چه چیز مرحمت می‏نمایید؟»
امیرمؤمنان علیه ‏السلام فرمود:
«خداوند سبحان مرا ساقی کوثر قرار داده است. من در روز قیامت گریه‏کنندگان تو را از آب کوثر سیراب می‏کنم.»
امام علیه ‏السلام رو به جانب حضرت فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام نموده و فرمود:
«ای مادر گرامی! شما از همه بیشتر به من محبت دارید. شما چه خواهید داد؟»
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «ای نور دیدگانم! من در روز قیامت به محل سنجش اعمال بندگانم می‏آیم و: هر کس را که بر غریبی و مظلومی تو گریسته باشد؛
و هر کسی را که به زیارت تو آمده باشد؛
و هر کسی که اقامه‏ی عزادای تو کرده باشد؛
و هر کسی که به زوار تو اعانت و یاری رسانده باشد، همه و همه را شفاعت می‏کنم.»
جبرئیل عرض کرد:
«من خادم حسین می‏باشم و گهواره‏ی او را جنبانده‏ام. ستاره‏ای است در آسمان که هر 30 هزار سال یک مرتبه طلوع می‏کند و من 30 هزار مرتبه آن را دیده‏ام. من هر چه که در این مدت عبادت کرده‏ام به دوستان و عزاداران حسین می‏بخشم.»
ناگاه فرشته‏ای آمد و گفت خداوند بزرگ می‏فرماید:
«بنده خاص من حسین جهت خشنودی و محض رضایت من روزه گرفته است و شما همگی به او انعام کردید. ولی لطف و کرم شما از من بیشتر نیست. چرا که روزه برای خاطر من است و من خود پاداش روزه‏دار را می‏دهم.
من در روز قیامت اختیار بهشت را به حسین وامی‏گذارم. هر کس به قدر پر پشه‏ای در عزای او را می‏آمرزم و بهشت را بر او واجب می‏کنم. من بهشت را با تمام حوریان و غلامان و درختان و پرندگان و قصرها به حسین می‏بخشم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مجید

javad_joon;757953 نوشت:
می خواستم بدونم سند این حدیث کجاست و آیا معتبر؟ ممنون

روایت شده که حضرت اباعبدالله الحسین علیه ‏السلام در هنگام طفولیت و در سن 7 سالگی در ماه رمضان روزه می‏گرفت، بی‏آنکه سحری میل کند و یا به کسی اظهار نماید. در اولین روزهای گرم ماه رمضان تشنگی بر آن حضرت فشار آورد و چون آن جناب به حسب ظاهر خردسال و کم سن و سال و ضعیف بودند بی‏حال شدند .


با صلوات بر محمد و آل محمد
وسلام وعرض ادب
پرسشگر گرامی این داستان در کتاب«کرامات و مقامات عرفانی امام حسین ( علیه السلام)» آمده که مشخصات آن را خدمت شما عرض می نمایم:
پدیدآورنده :علی حسینی قمی
زبان :فارسی
نوع کتاب :دیجیتالی
هزینه مشاهده :رایگان
شماره دیجیتالی :5880
رده بندی کنگره :bp41/75 1381 /ح 56ک 4
رده بندی دیویی :297/953
شماره کتابشناسی ملی :م 80-26440
سال چاپ :1381.
تعداد جلد :1
منبع الکترونیکی :کتابخانه دیجیتالی امام علی (ع)

[h=2]فقط به خاطر حسین[/h]روایت شده که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در هنگام طفولیت و در سن 7 سالگی در ماه رمضان روزه می گرفت، بی آنکه سحری میل کند و یا به کسی اظهار نماید. در اولین روزهای گرم ماه رمضان تشنگی بر آن حضرت فشار آورد و چون آن جناب به حسب ظاهر خردسال و کم سن و سال و ضعیف بودند بی حال شدند....»
نکته قابل ذکر این که این کتاب آدرسی که برای این داستان نقل کرده است کتاب«جامع النورین، سبزواری، ص 110» می باشد که مشخصات این کتاب را نیز خدمت شما ارسال می نمایم:

width: 99% align: Right

شناسگر رکورد:
۵۳۶
عنوان و نام پديدآور
... جامع النورین مشهور به انسان
از تالیفات اسماعیل سبزواری
کتاب فارسی
وضعیت نشر و پخش و غیره
تهران
علمیه اسلامیه
۱۳۶۳
مشخصات ظاهری
ید،۵۰۴ ص
یادداشتهای مربوط به ویراست و تاریخچه کتابشناختی اثر
بها: ۸۰۰ ریال
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
اسلام -- مسائل متفرقه
رده بندی ديویی
align: Right

[tr]
[td]۲۹۷
/
۰۲

[/td]

[/tr]
رده بندی کنگره
align: Right

[tr]
[td]bp
[/td]
[td]۴۱۶
،/
س
۲
ج
۲
[/td]
[td]۱۳۶۳

[/td]

[/tr]
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )
سبزواری،اسماعیل بن محمدجعفر،۱۲۲۴ - ۱۳۱۲ق

شما سوال من رو ویرایش کردید سوال من اصلا این نبود شما حق نداشتید سوال من رو ویرایش کنید می تونستید بگید خیر برای چنین روایتی سندی ذکر نشده
"حدیثی که من در پای منبر شنیدم طوری بود که تمامی 5 تن آل ابا بودند
جایزه پیامبر و امام علی اهدای نصف عبادات ایشان به دوستداران امام حسین بود و جایزه فاطمه زهرا شفاعت گریه کنان و جایزه امام حسن این بود که تا دوستدارانت به بهشت وارد نشوند من وارد نمی شوم این رو من از یک روحانی در مسجد جامع شنیدم
خواهشا فقط بفرمایید اگر این روایت جایی وجود ندارد بفرمایید "
ممنون.

البته برای این روایت تا حال چیزی پیدا نکردم کاش روحانیون ما قبل از منبر رفتن کمی مطالعه داشته باشند و هرچیزی رو نگند

javad_joon;761944 نوشت:
شما سوال من رو ویرایش کردید سوال من اصلا این نبود شما حق نداشتید سوال من رو ویرایش کنید می تونستید بگید خیر برای چنین روایتی سندی ذکر نشده
"حدیثی که من در پای منبر شنیدم طوری بود که تمامی 5 تن آل ابا بودند
جایزه پیامبر و امام علی اهدای نصف عبادات ایشان به دوستداران امام حسین بود و جایزه فاطمه زهرا شفاعت گریه کنان و جایزه امام حسن این بود که تا دوستدارانت به بهشت وارد نشوند من وارد نمی شوم این رو من از یک روحانی در مسجد جامع شنیدم
خواهشا فقط بفرمایید اگر این روایت جایی وجود ندارد بفرمایید "
ممنون.

با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب
پرسش گر گرامی در آدرسی که در ابتدا خدمت شما ارسال شده است این متن آمده که در ادامه خدمت شما ارسال می گردد:
فقط به خاطر حسین
روایت شده که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در هنگام طفولیت و در سن 7 سالگی در ماه رمضان روزه می گرفت، بی آنکه سحری میل کند و یا به کسی اظهار نماید. در اولین روزهای گرم ماه رمضان تشنگی بر آن حضرت فشار آورد و چون آن جناب به حسب ظاهر خردسال و کم سن و سال و ضعیف بودند بی حال شدند.چو آفتاب به نصف النهار میزان شد بر آن جناب سپاه عطش نمایان شدزبان به کام وی از خشکی هوا خشکید لب مبارکش از تشنگی به هم چسبیدحضرت صدیقه ی طاهره علیهاالسلام متوجه شد که امروز فرزندش مثل سایر روزها نیست و رنگ کودکش به زردی گرویده و در گوشه ای نشسته و بی حال به دیوار تکیه کرده و سکوت اختیار نموده است.آمد و سرش را به دامن گرفت و فرمود: [ صفحه 67] «مادر به قربانت! امروز تو را چه شده که رنگت پریده و با من سخن نمی گویی؟!»امام علیه السلام ابتدا ابراز نکرد اما چون اصرار مادر را دید فرمود:«مادر! امروز را خالصا لوجه الله نیت روزه کرده ام.»فرمود: «فرزندم هوا بسیار گرم است و تو طاقت تشنگی نداری، بیا و افطار کن.»امام حسین علیه السلام به مادر گرامی اش التماس نمود که مرا ملزم به افطار مکن و بگذار امروز را روزه باشم.حضرت زهرا علیهاالسلام امیرمؤمنان علیه السلام را خبر کرد و جریان را به اطلاع آن حضرت رسانید؛ و از او خواست تا امام حسین علیه السلام را تکلیف به افطار فرماید.حضرت امیر علیه السلام فرزندش را به زانو نشانید و او را نوازش نموده و از او خواست تا افطار نماید اما امام حسین علیه السلام از پدر خواهش نمود که اجازه دهد تا روزه ی امروز را به آخر رساند.امیرمؤمنان علیه السلام جریان را به اطلاع حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسانید و چون حضرت ختمی مآب وارد شد امام حسین علیه السلام را به آغوش کشید و فرمود:«ای نور دیده! روزه بر تو واجب نیست و تا غروب زیاد مانده است و ممکن است ضرری بر بدنت وارد شود اگر هم اکنون افطار نمایی، خداوند متعال ثواب روزه ی تمام را به تو می دهد.» [ صفحه 68] حضرت زهرا علیهاالسلام کاسه ی آب را به دست گرفت و نزد فرزندش آورد تا بیاشامد ولی آن حضرت فرمود:«یا جداه! اطاعت شما بر من لازم است و من روی حرف شما سخنی نمی گویم، لکن التماس می کنم که اجازه فرمایید تا روزه ی امروز را به پایان برم.»امام حسین علیه السلام این سخن را فرمود و ناگاه بر دامان مادر گرامی اش بی حال افتاد.
بگفت این سخن و عالمی مشوش کرد به روی دامن مادر، ز تشنگی غش کرد
در این حال جبرئیل امین نازل گشت و فرمود:حق تعالی می فرماید: «حسین را به حال خود رها کنید و اصرار بر افطار او ننمایید. برای بی قراری فاطمه ی زهرا که نمی تواند حسینش را در این حال ببیند، من هفتاد هزار ملائکه را که موکل بر خورشید هستند امر نموده ام تا خورشید را امروز زودتر از روزهای دیگر به مغرب بکشانند تا گرسنگی و تشنگی و گرمی هوا آن حضرت را آزار نرساند.»هنگامی که خورشید غروب کرد و بلال اذان گفت، حضرت ختمی مآب و امیرمؤمنان و حضرت صدیقه ی کبری علیهم السلام ظرفی خرما و ظرفی آب برای افطار سیدالشهداء علیه السلام حاضر نمودند. [ صفحه 69] امام حسین علیه السلام رو به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نمود و فرمود:«ای جد بزرگوار! رسم این است که هر طفلی که اول دفعه، روزه می گیرد، پدر و مادر و دوستان به آن طفل هدیه می دهند. امروز روز اولی است که من روزه گرفته ام. شما چه چیز به من انعام می دهید؟»حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«ای فرزند! خداوند متعال مرا شفیع گناهکاران قرار داده و «شفیع مشفع» نام نهاده است. من در روز قیامت دامن شفاعت به کمر می زنم و تمامی دوستان تو را شفاعت می کنم و از پل صراط به سوی بهشت می گذرانم.»امام حسین علیه السلام رو به جانب پدر نمود و فرمود:«پدر جان! شما چه چیز مرحمت می نمایید؟»امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:«خداوند سبحان مرا ساقی کوثر قرار داده است. من در روز قیامت گریه کنندگان تو را از آب کوثر سیراب می کنم.»امام علیه السلام رو به جانب حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام نموده و فرمود:«ای مادر گرامی! شما از همه بیشتر به من محبت دارید. شما چه خواهید داد؟»حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «ای نور دیدگانم! من در روز قیامت به محل سنجش اعمال بندگانم می آیم و: هر کس را که بر غریبی و مظلومی تو گریسته باشد؛ [ صفحه 70] و هر کسی را که به زیارت تو آمده باشد؛و هر کسی که اقامه ی عزاداری تو کرده باشد؛و هر کسی که به زوار تو اعانت و یاری رسانده باشد، همه و همه را شفاعت می کنم.»جبرئیل عرض کرد:«من خادم حسین می باشم و گهواره ی او را جنبانده ام. ستاره ای است در آسمان که هر 30 هزار سال یک مرتبه طلوع می کند و من 30 هزار مرتبه آن را دیده ام. من هر چه که در این مدت عبادت کرده ام به دوستان و عزاداران حسین می بخشم.»ناگاه فرشته ای آمد و گفت خداوند بزرگ می فرماید:«بنده خاص من حسین جهت خشنودی و محض رضایت من روزه گرفته است و شما همگی به او انعام کردید. ولی لطف و کرم شما از من بیشتر نیست. چرا که روزه برای خاطر من است و من خود پاداش روزه دار را می دهم.من در روز قیامت اختیار بهشت را به حسین وامی گذارم. هر کس به قدر پر پشه ای در عزای او را می آمرزم و بهشت را بر او واجب می کنم. من بهشت را با تمام حوریان و غلامان و درختان و پرندگان و قصرها به حسین می بخشم.» [36] . [ صفحه 71]( کرامات و مقامات عرفانی امام حسین ( علیه السلام)،ص 27-29)

جمع بندی

سوال:
می خواستم بدونم سند این حدیث کجاست و آیا معتبر؟ ممنون

روایت شده که حضرت اباعبدالله الحسین علیه ‏السلام در هنگام طفولیت و در سن 7 سالگی در ماه رمضان روزه می‏گرفت، بی‏آنکه سحری میل کند و یا به کسی اظهار نماید. در اولین روزهای گرم ماه رمضان تشنگی بر آن حضرت فشار آورد و چون آن جناب به حسب ظاهر خردسال و کم سن و سال و ضعیف بودند بی‏حال شدند .

حضرت صدیقه‏ی طاهره علیهاالسلام متوجه شد که امروز فرزندش مثل سایر روزها نیست و رنگ کودکش به زردی گرویده و در گوشه‏ای نشسته و بی‏حال به دیوار تکیه کرده و سکوت اختیار نموده است.

آمد و سرش را به دامن گرفت و فرمود:«مادر به قربانت! امروز تو را چه شده که رنگت پریده و با من سخن نمی‏گویی؟!»

امام علیه ‏السلام ابتدا ابراز نکرد اما چون اصرار مادر را دید فرمود:
«مادر! امروز را خالصا لوجه الله نیت روزه کرده‏ام.»
فرمود: «فرزندم هوا بسیار گرم است و تو طاقت تشنگی نداری، بیا و افطار کن.»
امام حسین علیه ‏السلام به مادر گرامی‏اش التماس نمود که مرا ملزم به افطار مکن و بگذار امروز را روزه باشم.
حضرت زهرا علیهاالسلام امیرمؤمنان علیه ‏السلام را خبر کرد و جریان را به اطلاع آن حضرت رسانید؛ و از او خواست تا امام حسین علیه ‏السلام را تکلیف به افطار فرماید.
حضرت امیر علیه ‏السلام فرزندش را به زانو نشانید و او را نوازش نموده و از او خواست تا افطار نماید اما امام حسین علیه ‏السلام از پدر خواهش نمود که اجازه دهد تا روزه‏ی امروز را به آخر رساند.
امیرمؤمنان علیه ‏السلام جریان را به اطلاع حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسانید و چون حضرت ختمی‏مآب وارد شد امام حسین علیه ‏السلام را به آغوش کشید و فرمود:
«ای نور دیده! روزه بر تو واجب نیست و تا غروب زیاد مانده است و ممکن است ضرری بر بدنت وارد شود اگر هم‏اکنون افطار نمایی، خداوند متعال ثواب روزه‏ی تمام را به تو می‏دهد.»

حضرت زهرا علیهاالسلام کاسه‏ی آب را به دست گرفت و نزد فرزندش آورد تا بیاشامد ولی آن حضرت فرمود:
«یا جداه! اطاعت شما بر من لازم است و من روی حرف شما سخنی نمی‏گویم، لکن التماس می‏کنم که اجازه فرمایید تا روزه‏ی امروز را به پایان برم.»
امام حسین علیه ‏السلام این سخن را فرمود و ناگاه بر دامان مادر گرامی‏اش بی‏حال افتاد.
در این حال جبرئیل امین نازل گشت و فرمود:
حق تعالی می‏فرماید: «حسین را به حال خود رها کنید و اصرار بر افطار او ننمایید. برای بی‏قراری فاطمه‏ی زهرا (س)که نمی‏تواند حسینش را در این حال ببیند، من هفتاد هزار ملائکه را که موکل بر خورشید هستند امر نموده‏ام تا خورشید را امروز زودتر از روزهای دیگر به مغرب بکشانند تا گرسنگی و تشنگی و گرمی هوا آن حضرت را آزار نرساند.»
هنگامی که خورشید غروب کرد و بلال اذان گفت، حضرت ختمی‏مآب و امیرمؤمنان و حضرت صدیقه‏ی کبری علیهم‏السلام ظرفی خرما و ظرفی آب برای افطار سیدالشهداء علیه ‏السلام حاضر نمودند.

امام حسین علیه ‏السلام رو به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نمود و فرمود:
«ای جد بزرگوار! رسم این است که هر طفلی که اول دفعه، روزه می‏گیرد، پدر و مادر و دوستان به آن طفل هدیه می‏دهند. امروز روز اولی است که من روزه گرفته‏ام. شما چه چیز به من انعام می‏دهید؟»
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«ای فرزند! خداوند متعال مرا شفیع گناهکاران قرار داده و «شفیع مشفع» نام نهاده است. من در روز قیامت دامن شفاعت به کمر می‏زنم و تمامی دوستان تو را شفاعت می‏کنم و از پل صراط به سوی بهشت می‏گذرانم.»
امام حسین علیه ‏السلام رو به جانب پدر نمود و فرمود:
«پدر جان! شما چه چیز مرحمت می‏نمایید؟»
امیرمؤمنان علیه ‏السلام فرمود:
«خداوند سبحان مرا ساقی کوثر قرار داده است. من در روز قیامت گریه‏کنندگان تو را از آب کوثر سیراب می‏کنم.»
امام علیه ‏السلام رو به جانب حضرت فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام نموده و فرمود:
«ای مادر گرامی! شما از همه بیشتر به من محبت دارید. شما چه خواهید داد؟»
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «ای نور دیدگانم! من در روز قیامت به محل سنجش اعمال بندگانم می‏آیم و: هر کس را که بر غریبی و مظلومی تو گریسته باشد؛
و هر کسی را که به زیارت تو آمده باشد؛
و هر کسی که اقامه‏ی عزادای تو کرده باشد؛
و هر کسی که به زوار تو اعانت و یاری رسانده باشد، همه و همه را شفاعت می‏کنم.»
جبرئیل عرض کرد:
«من خادم حسین می‏باشم و گهواره‏ی او را جنبانده‏ام. ستاره‏ای است در آسمان که هر 30 هزار سال یک مرتبه طلوع می‏کند و من 30 هزار مرتبه آن را دیده‏ام. من هر چه که در این مدت عبادت کرده‏ام به دوستان و عزاداران حسین می‏بخشم.»
ناگاه فرشته‏ای آمد و گفت خداوند بزرگ می‏فرماید:
«بنده خاص من حسین جهت خشنودی و محض رضایت من روزه گرفته است و شما همگی به او انعام کردید. ولی لطف و کرم شما از من بیشتر نیست. چرا که روزه برای خاطر من است و من خود پاداش روزه‏دار را می‏دهم.
من در روز قیامت اختیار بهشت را به حسین وامی‏گذارم. هر کس به قدر پر پشه‏ای در عزای او را می‏آمرزم و بهشت را بر او واجب می‏کنم. من بهشت را با تمام حوریان و غلامان و درختان و پرندگان و قصرها به حسین می‏بخشم .

پاسخ:
با سلام و عرض ادب
پرسشگر گرامی این داستان در کتاب«کرامات و مقامات عرفانی امام حسین ( علیه السلام)» پدیدآورنده :علی حسینی قمی آمده، در این کتاب آدرسی که برای این داستان نقل کرده است کتاب«جامع النورین، سبزواری، ص 110» می باشد. و کتاب جامع النورین مشهور به انسان، از تالیفات اسماعیل سبزواری می باشد. که هیچ کدام سندی برای آن نقل نکرده اند تا مورد بررسی سندی قرار گیرد و اعتبار سنجی شود.

موضوع قفل شده است