جمع بندی اگر خداوند مهربان ترین است پس چرا شفاعت؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر خداوند مهربان ترین است پس چرا شفاعت؟

به نام خدا.
باعرض سلام و خسته نباشید.سوال بنده این است.مگر خداوند از همه به بندگان خود مهربان نیست؟ پس چرا در قرآن کریم مسئله ی شفاعت مطرح شده است؟این به این معنی نیست که در جایی رحمت بنده بر رحمت خداوند پیشی میگیرد و شامل حال فرد میشود؟ چرا باید اینگونه باشد؟ این مورد تناقضی در ذهن من ایجاد کرده است که باعث میشود فکر کنم یا قرآن الهی نیست و یا در خداوند نقصی وجود دارد.ما باید در همه حال به رحمت خداوند امیدوار باشیم. پس واقعا علت شفاعت چیست؟ باوجود خدای ارحم الراحمین که داریم؟
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و احترام


موضوع شفاعت ، امري است كه خداوند به آن دستور داده و مورد رضايت خداوند است« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [1] (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد).


" وسيله" در اصل به معنى تقرب جستن و يا چيزى كه باعث تقرب به ديگرى از روى علاقه و رغبت مى‏شود مى‏ باشد.


بنا بر اين وسيله در آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر اكرم ص و جهاد و عبادات همچون نماز و زكات و روزه و زيارت خانه خدا و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشكار و همچنين هر كار نيك و خير مى‏باشد.[2]


شفاعت هم طبق نظر و اراده الهي انجام مي شود و اينطور نيست كه شخصي بدون اذن الهي قدرت شفاعت كردن داشته باشد« وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏» [3]( آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏كنند).


اذن شفاعت كردن از طرفي بيانگر مقام و منزلت شفاعت كننده است و از طرفي نشانه قابليت شفاعت شونده است و اين عين لطف و رحمت الهي است كه به بنده گناه كاري كه كارهاي خوبي هم انجام داده بود اين فرصت دوباره را مي دهد تا با توبه وارد رحمت خاصه خداوند شود.


[/HR] [1] - سوره مائده ،آيه35.

[2] - آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج‏4، ص: 364

[3] - سوره انبياء،آيه28.


یاسین;757147 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و احترام


موضوع شفاعت ، امري است كه خداوند به آن دستور داده و مورد رضايت خداوند است« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [1] (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد).


" وسيله" در اصل به معنى تقرب جستن و يا چيزى كه باعث تقرب به ديگرى از روى علاقه و رغبت مى‏شود مى‏ باشد.


بنا بر اين وسيله در آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى‏گردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر اكرم ص و جهاد و عبادات همچون نماز و زكات و روزه و زيارت خانه خدا و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشكار و همچنين هر كار نيك و خير مى‏باشد.[2]


شفاعت هم طبق نظر و اراده الهي انجام مي شود و اينطور نيست كه شخصي بدون اذن الهي قدرت شفاعت كردن داشته باشد« وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏» [3]( آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏كنند).


اذن شفاعت كردن از طرفي بيانگر مقام و منزلت شفاعت كننده است و از طرفي نشانه قابليت شفاعت شونده است و اين عين لطف و رحمت الهي است كه به بنده گناه كاري كه كارهاي خوبي هم انجام داده بود اين فرصت دوباره را مي دهد تا با توبه وارد رحمت خاصه خداوند شود.


[/HR][1] - سوره مائده ،آيه35.

[2] - آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج‏4، ص: 364

[3] - سوره انبياء،آيه28.


به نام خدا. با عرض سلام.ممنون از پاسخگویی شما.اما من جواب سوال خود را نگرفتم.برداشت من این است که شفاعت خواستن از غیر خدا یعنی اینکه ما در جایی از رحمت خداوند ناامید میشویم و امید به رحمت غیر میبندیم.من نمیتوانم بپذیرم.از طرفی چون این مسئله در قرآن هم آمده احساس میکنم با رحمت بینهایت خداوند در تضاد است.مثلا در روز قیامت خداوند به بنده اش میگوید تو را نمی بخشم و اهل دوزخی.و در آن حال یکی از بندگان صالح خدا میگوید خدایا او را به خاطر من ببخش.و خداوند میبخشد.خب به نظر من این با ارحم الرحمن بودن خدا تناقض دارد.که در قیامت خداوند به بنده خشم کند،اما کسی مهربان تر از خداوند باشد و بخواهد که خدا او را ببخشد.لطفا راهنمایی کنید.

سلام

nafan;755529 نوشت:
اگر خداوند مهربان ترین است پس چرا شفاعت؟

به دلیل اینکه مهربان ترین است :ok:

هزار راه برای بخشیدن بنده ها قرار داده ، یکیش هم شفاعته
اگر بیمار بشید ، شما رو می بخشم (برخی گناهان رو)
وقتی برای خانواده زحمت بکشید ، شما رو می بخشم
مشکل در زندگی داشته باشید ، شما رو می بخشم
و.....
.
.
.
و اگر کسی شفیع شما بشه ، شما رو می بخشم

هر کدوم از این راه ها علاوه بر اینکه راهی برای بخشیده شدن ماست ، فلسفه ای هم داره. حالا فلسفهء شفاعت چیه؟

1 - باعث میشه بنده اقدام به عمل نیک داشته باشه. مثلاً وقتی میدونه والدین میتونن شفاعتش کنن ، به اونها نیکی میکنه. یا وقتی بدونه امام زمان(عج) میتونه شفاعتش کنه ، سعی میکنه برای ایشون قدم برداره

2 - شناخت جایگاه افراد شفیع. وقتی به ما میگن مثلاً امام علی(ع) میتونه شفیع شما باشه ، جایگاه ایشون برای ما بهتر مشخص میشه و وقتی جایگاه اونها رو فهمیدیم میخوایم بیشتر اونها رو بشناسیم و در نتیجه بیشتر درمورد اونها تحقیق خواهیم کرد که به شناخت منجر میشه

3 - حفظ اقتدار خدا. وقتی پدر از دست فرزندش ناراحته ، فرزند مادر رو شفیع قرار میده تا پیش پدر شفاعتش کنه. پدر از این طریق در عین حال که فرزند رو می بخشه ، اقتدار خودش رو هم حفظ میکنه تا فرزند حد و حدود خودش رو بیشتر رعایت کنه

4 - خدا با این کار به بنده ها میفهمونه که راه رسیدن به خدا از کجا میگذره
ما میگیم: خدایا میخوام بیام پیش تو
خدا میگه: باید از طریق محمد(ص) بیای پیش من

اینجوری ما می فهمیم که راه رسیدن به خدا یعنی راهی که محمد(ص) به ما نشان میده

5 - ایجاد امید مضاعف. شیطان مدام در گوش ما میخونه که فلان گناهی که کردی واقعاً بزرگ بوده ، دیگه راه برگشتی نداری
اما خداوند میگه چرا بندهء من راه برگشت داری. توبه ، استغفار ، صدقه ، دعا و.......... شفاعت
اگر به نظرت گناهت بزرگ بوده ، برو برای امام زمان(عج) کار کن تا نزد من برای تو شفاعت کنه

مهربانی از بالاتر خواهرم؟

با سلام

شفاعت نه تشویق به گناه است و نه چراغ سبز براى معاصى، نه عامل عقب افتادگى و نه چیزى شبیه پارتى بازى در جامعه هاى دنیاى امروز، بلکه یک مسأله مهم تربیتى است که ازجهات گوناگون آثار مثبت و سازنده دارد، از جمله:

الف: ایجاد امید و مبارزه با روح یأس ـ بسیار مى شود که غلبه هواى نفس سبب ارتکاب گناهان مهمى مى شود و به دنبال آن روح یأس بر کسانى که مرتکب آن گناهان شده اند غلبه مى کند، و این یأس آنها را به آلودگى بیشتر، وغوطهور شدن در گناهان سوق مى دهد، زیرا آنها فکر مى کنند آب از سرشان گذشته، بنابراین چه یک قامت چه صد قامت!.

ولى امید به شفاعت اولیاء الله به آنها نوید مى دهد که اگر همین جا متوقف شوند، و خود را اصلاح کنند، ممکن است گذشته آنها از طریق شفاعت نیکان و پاکان جبران گردد، بنابراین امید شفاعت به متوقف شدن گناه و بازگشت به سوى صلاح و تقوى کمک مى کند.

ب: ایجاد رابطه اى معنوى با اولیاءالله ـ با توجه به آنچه در تفسیر مفهوم شفاعت در بالا گفته شد گرفتن این نتیجه آسان است که شفاعت منوط به وجود نوعى رابطه در میان «شفیع» و «شفاعت شونده» است، رابطه اى معنوى از نظر ایمان، و بعضى از صفات فاضله ـ و انجام حسنات.

مسلماً کسى که امید به شفاعت دارد سعى مى کند به نوعى این رابطه را برقرار سازد، و کارى که موجب رضاى آنها است انجام دهد، پلهاى پشت سر را خراب نکند، پیوندهاى محبت و دوستى را تا به آخر نگسلد.

مجموعه این امور عامل مؤثرى براى تربیت او خواهد بود، و سبب مى شود که تدریجاً از صف آلودگان درآید، یا لااقل در کنار پاره اى از آلودگیها به اعمال نیک روى آورد، و از سقوط بیشتر در دامان شیطان رهائى یابد.

ج : تحصیل شرائط شفاعت ـ در آیات قرآن شرائط مختلفى درباره شفاعت ذکر شده که از همه مهمتر اذن و اجازه پروردگار بود، مسلّماً کسى که امید و انتظار شفاعت دارد، باید این اذن و اجازه را به نحوى فراهم سازد، یعنى کارى انجام دهد که محبوب و مطلوب خدا است.

در بعضى از آیات آمده است که در قیامت شفاعت تنها براى کسانى مفید خواهد بود که خداوند رحمان اجازه براى شفاعت او داده و از گفتار او راضى است (طه 109).

در آیه 28 انبیاء آمده است تنها کسانى مشمول بخشودگى از طریق شفاعت مى شدند که به مقام ارتضاء (خشنودى خدا) برسند، و طبق آیه 87 مریم داراى عهد الهى هستند، و چنانکه گفتیم همه این مقامات در سایه ایمان به خدا و دادگاه عدل او و اعتراف به حسنات و سیئات (نیکى اعمال نیک و بدى اعمال بد) و گواهى به صحت تمام مقرراتى که از سوى خدا نازل شده است پیدا مى شود.

بعلاوه در بعضى از آیات آمده است که شفاعت شامل ظالمان نمى شود، به این ترتیب امیدواران شفاعت باید از صف ظالمان (ظلم به هر معنى که تفسیر شود) خارج گردند.

با تشکر

nafan;757186 نوشت:
به نام خدا. با عرض سلام.ممنون از پاسخگویی شما.اما من جواب سوال خود را نگرفتم.برداشت من این است که شفاعت خواستن از غیر خدا یعنی اینکه ما در جایی از رحمت خداوند ناامید میشویم و امید به رحمت غیر میبندیم.من نمیتوانم بپذیرم.از طرفی چون این مسئله در قرآن هم آمده احساس میکنم با رحمت بینهایت خداوند در تضاد است.مثلا در روز قیامت خداوند به بنده اش میگوید تو را نمی بخشم و اهل دوزخی.و در آن حال یکی از بندگان صالح خدا میگوید خدایا او را به خاطر من ببخش.و خداوند میبخشد.خب به نظر من این با ارحم الرحمن بودن خدا تناقض دارد.که در قیامت خداوند به بنده خشم کند،اما کسی مهربان تر از خداوند باشد و بخواهد که خدا او را ببخشد.لطفا راهنمایی کنید.

بسم الله الرحمن الرحيم

شفاعت را چه كسي قرار داد؟ آيا پيامبر مكرم(ص) يا هر يك از معصومين(عليهم السلام) يا اولياي خدا، خودشان مستقلا مي توانند شفاعت كنند؟! يا مساله شفاعت از جانب خداوند قرار داده شد تا به اين وسيله عده اي از بندگان خدا كه داراي شرايط هستند( در كنار گناهان امال صالحي نيز داشتند) مورد عفو و بخشش قرار گيرند؟!

بنابر آيات قرآن يكي از بهترين شفاعت كنندگان توبه است[1]، يعني خداوند توبه را وسيله اي براي بخشش و شامل شدن رحمت خود نسبت به فرد گناه كار قرار داد. حال اگر انساني در دنيا توفيق توبه كردن پيدا نكرد، آيا راهي براي بخشش او نبايد وجود داشته باشد؟ يكي از بهترين راه ها شفاعت است. از يك طرف دادن حق شفاعت نشان دهند عظمت شفاعت كننده و احترام او نزد خداوند محسوب مي شود و از طرف ديگر انسانها اگر دنيا با اين شفاعت كنندگان رابطه داشته باشند، ارتباط با اين اولياي خدا مي تواند موجب هدايت و نجات شان شود، اما اگر به هر دليل توفيق توبه پيدا نكردند در قيامت اميد است با شفاعت اولياي خدا بخشيده شوند.

به تعبير ديگر، قرار دادن شفاعت و اجازه وساطت، بهانه اي از جانب خداوند است تا هر فردي كه حداقل شرايط بخشش را دارد، مورد عفو قرار گيرد.


[/HR][1] - سوره مائده،آيه5؛ سوره فرقان،آيه71.


سلام علیکم

در قرآن سه نوع آیه در مورد شفاعت وجود دارد.

دسته ی اول آیاتی هستند که می گویند همه ی شفاعت ها از آن خداست:

« لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً» (زمر 44)

دسته ی دوم آیاتی هستند که عنوان می کنند در قیامت مطلقاً هیچ شفاعتی نیست:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ » (بقره254)

ای مؤمنین انفاق کنید از آنچه خداوند به عنوان رزق و روزی به شما داده است قبل از اینکه روزی بیاید که معامله و خرید و فروش و دوستی و شفاعتی در آن نباشد. دسته ی سوم آیاتی هستند که به صورت مقید می گویند شفاعت هست.

« مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ » (بقره 255).

حال ببینیم این آیات به چه صورت به هم مربوطند.

اصل شفاعت یعنی چه؟ شفع در مقابل وتر است. (وتر به معنای فرد و شفع به معنای زوج).
شفاعت یعنی چیزی را در کنار چیزی قرار دادن و آنرا از فردی بیرون آوردن و در قرآن به این تعبیر به کار رفته است که یکی از سنتهای الهی در کنار یکی دیگر از سنت های خدا قرار گیرد.

مثلاً یکی از سنت های الهی این است که هر کس گناه کرد باید نتیجه ی عملش را ببیند. سنت دیگر الهی این است که هرکس توبه کرد خداوند نتیجه ی عمل گناهش را زائل می کند. مثلاً تو مرتکب گناهی شده ای و طبق سنت الهی، قابل مجازات هستی ولی میآیی سنت الهیِ توبه را، کنار سنتِ مجازات برای سیئه می گذاری و آنرا شفیع قرار می دهی و دیگر مجازات عمل را نمی بینی.« لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً»

یعنی تمام سنت هائی که ما بوسیله ی سنت های دیگر حالاتی را تغییر می دهیم و حالت مناسب شرایط خودمان بوجود می آوریم؛آفریننده ی همه ی این سنت ها خداست.

یعنی اگر شخص گناه کرد باید مجازات ببیند و نمی تواند چیزی خارجِ از خدا بیاورد که جلوی مجازاتش را بگیرد. ولی در قیامت این طور نیست یعنی نمی توانی سنتی را کنار سنت های دیگر قرار بدهی و نتیجه ی آنرا تغییر دهی پس اینکه می فرماید در قیامت هیچ شفیعی نیست به این معناست [۱]

اما شفاعت هایی که به اذن خدا ممکن است چه هستند؟
(دسته سوم): این ها در واقع نوعی دعا برای تکریم خود آن بنده هستند.
مثال:تو یک نفر معلم هستی. سر کلاس نشسته ای شاگردی که به درس توجه نمی کند و نظم کلاس را به هم می زند از کلاس اخراج می کنی.مدتی که بیرون می ایستند متوجه می شوی که متنبه شده است و تصمیم می گیری که او را سر کلاس بیآوری ولی مستقیم عمل نمی کنی. شاگرد زرنگ و مودب کلاس را صدا می زنی و می گوئی: تو بیا خواهش کن که من او را ببخشم و سر کلاس بیاورم.

منظور از این کار چه بوده است؟ در اینجا تکریم و بزرگداشتِ شاگرد زرنگ کلاس شده است. آیا خلاف رای تو چیزی انجام شده است؟ خیر.
خودت خواسته بودی که او را ببخشی ولی به خاطر تکریم شاگرد زرنگ قضیه را منوط به خواهش او می کنی. درقیامت «وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْداً » (مریم 95) تک تک ما با کارنامه اعمالمان پیش خداوند حاضریم.
خداوند رو به ما کرده و می فرماید: « اقْرَأْ کَتَابَکَ » (اسراء 14) کتاب زندگی ات را می خوانی سپس بدون کمترین اشتباهی نمره ات را می گیری.
طلب نمره ی قبولی و ورود به بهشت برای تو می نمایند.در حالی که قبلاً خداوند چنین تصمیمی درباره ی تو گرفته است اما به خطر تکریم و احترام افراد فوق با درخواست آنها به تو ابلاغ می گردد و به نسبت خدا هم کمترین تغییر حکم و اراده صورت نمی گیرد.
والا چطور ممکن است ما قائل به این باشیم که فردی بلند شود و اراده و حکم خدا را تغییر دهد مگر نمی دانیم که « لا تبدیل لکلمات الله» (یونس 64) این مطالب بسیار روشن و آشکار است و چیزی نیست که فقط من گفته باشم.
این مطالب در میان آثار گذشتگان هم آمده است اما متأسفانه چون بسیاری از مردم به خاطر آشنا نبودن با زبان عربی از مراجع اصلی خبر ندارند از این مسائل بی¬خبرند. مثلاً شیخ محمد عبده در تفسیر آیه ی « لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً » ( نباء 38) می گوید این که اجازه داده شود کسی در قیامت حرف بزند نوعی بزرگداشت و تکریم است مختص او و خداوند آنرا به هر کسی که بخواهد اختصاص می دهد و آن در خواست او قطعاً اثری در آنچه خداوند اراده کرده است ندارد.

nafan;757186 نوشت:
مثلا در روز قیامت خداوند به بنده اش میگوید تو را نمی بخشم و اهل دوزخی.و در آن حال یکی از بندگان صالح خدا میگوید خدایا او را به خاطر من ببخش.و خداوند میبخشد.خب به نظر من این با ارحم الرحمن بودن خدا تناقض دارد.که در قیامت خداوند به بنده خشم کند،اما کسی مهربان تر از خداوند باشد و بخواهد که خدا او را ببخشد

بسمه الرحیم

با سلام و ادب خدمت استاد گرامی یاسین و سلام خدمت شما:

شفاعت از آن نوع که شما فرمودید نیست،زمینه های شفاعت در این دنیا فراهم می شود،به واسطه ی ایجاد قابلیت دریافت فیض

و رحمت الهی،و در آن عالم به شکل شفاعت ظهور می یابد،در واقع بنده ی گناهکار در این دنیا با ایجاد ارتباط با اولیاء الهی از ولایت

باطنی آن حضرات برخوردار می گردد،ولایت باطنی نوعی هدایت و دستگیری است که از سوی خداوند و به واسطه ی مجاری فیض

خداوند نصیب بنده می شود.

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب


تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

الشَّفْعُ‏: پيوستن و ضميمه شدن چيزى است به همانند خود[1]. بنابراین در شفاعت باید یک همانندی و شباهت وجود داشته باشد. شخص گناه کاری که از گناه خود پشیمان شد و سعی کرد خود را شبیه اولیاء خدا کند و به آنان بپیوندند مورد شفاعت آنان قرار میگیرد.

اصل شفاعت اذن و اجازه ای است که خداوند به بندگان خاص خود عطاء کرد و مظهری از لطف و رحمت الهی محسوب می شود تا به این وسیله افراد بیشتری مورد عفو قرار گیرند؛« مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه»[2].

شفاعت هم طبق نظر و اراده الهي انجام مي شود و اينطور نيست كه شخصي بدون اذن الهي قدرت شفاعت كردن داشته باشد« وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏»[3]( آنها جز براى كسى كه خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏ كنند).

اذن شفاعت كردن از طرفي بيانگر مقام و منزلت شفاعت كننده است و از طرفي نشانه قابليت شفاعت شونده است و اين عين لطف و رحمت الهي است كه به بنده گناه كاري كه كارهاي خوبي هم انجام داده بود اين فرصت دوباره را مي دهد تا با توبه وارد رحمت خاصه خداوند شود.

اما در مورد شفاعت ائمه و...باید گفت: شفاعت در اصطلاح آن است که شخص موجباتى فراهم ‏سازد كه به وسيله ارتباط با شفيع، خود را از موقعیت نامطلوب در وضع مطلوبى قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگى گردد. بنابراین شفاعت عبارت است از همان مغفرت که هر گاه به خدا نسبت داده شود، مغفرت و هر گاه به دیگران نسبت داده شود، شفاعت گفته می شود[4] لذا در قیامت شفاعت به معنای بخشش گناه و قرار دادن دیگری در وضع مطلوب، برای خداوند نیز وجود دارد اما این امر به معنای منع دیگران از چنین عملی نیست چرا که معتقدیم خداوند به جهت اعمال صالحی که برخی از افراد در دنیا انجام داده اند،آنها را لایق شفاعت و دستگیری افراد دیگر دانسته است. آنچنانكه خطاب به پيغمبر(ص) مي فرمايد"وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً[5]" و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافى براى توست اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستايش برانگيزد!" كه روايات اسلامي ، مقام محمود را به مقام شفاعت تفسير كرده اند.[6]

بنابراين اعطاء مقاماتي مانند شفاعت و شفا دادن و... به جهت بخشي از پاداشي است كه خداوند به خاطر اعمال نيك به آنها عنايت مي كند كه البته همه اين موارد با اذن خداوند صورت مي گيرد.



[/HR][1] - ترجمه مفردات راغب اصفهانی، ج‏2، ص: 334

[2] - سوره بقره،آیه255.

[3] - سوره انبیاء،آیه28.

4 - مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، چ صدرا،1370ش، تهران، ج 1، ص 259.


[5] - سوره اسراء،آیه79

6 - ر.ك، مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، چ دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379ه ش، ج 12، ص 225.


موضوع قفل شده است