ترسیدم نماز صبحت قضا شده باشد!

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترسیدم نماز صبحت قضا شده باشد!

[h=2]پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.[/h][=Thread-000008cc-Id-00000004]

[/]
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود: مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت و گفت فلان گناه کبیره را مرتکب شدم ...
پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
بنابر تصریح قرآن کریم، سعادت و رستگاری ، او در گرو دو رکن اساسی است که یکی از آنها نماز است : «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»[ بقره / 45] در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاری هدایت می کند و مانع اثر گذاری جرقّه های انحرافی روی دل او می شود، ... ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ چنانچه گاه دیده می شود انسان نماز می خواند اما گناه هم می کند؛ در روایت پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در این رابطه می فرمایند: ان شاء لله بالاخره این نماز انسان را نجات می دهد ....
افزون بر این، نماز، برای رفع حوائج و گرفتاری های دنیا و آخرت است؛ در روایات داریم که اگر انسان هنگام گرفتاری شدید، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنایت می فرماید. [مصباج المتهجّد، ص 302]
در آن هنگام، با خداوند نجوا می کند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می شود برای اینکه در دنیا نماز نمی خواندی، ما را فراموش کرده بودی؛ هر چه من محبت کردم همه لطف ها و مهربانی ها را پس زدی و اهمیت نمی دادی و اکنون نیز ما تو را فراموش کرده ایم

بنابراین اگر می بینیم که در زندگی هایمان خیلی گرفتاریم؛ به طوری که این گره ها و گرفتاری هایمان در هم پیچیده شده اند،(گرفتاری های عادی که هر کسی به نوعی دچارش است را منظور نیست) مراد گرفتاری های پیچیده ای که به هیچ نحو باز نمی شود، بن بست هایی که خیلی از ما دچارش شده ایم و به خدا شکایتش را می کنیم، اگر از این بن بست ها در زندگی هایمان دیدیم می تواند یکی از سرنخ های اساسی و ریشه ای اش این باشد که به نمازمان اهمیت نمی دهیم؛ به اوّل وقت آن توجه نمی کنیم، همه چیز فدای نمازهایمان می شود، نمازهای جماعت را وقتی نگاه می کنیم خلوت هستند، به این موارد توجه نمی کنیم... در آیات قرآن نیز به طرق مختلف به این مهم پرداخته شده است؛
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ، الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ [ماعون / 5-4]
«و َمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»[ طه / 124]
در این آیه بیان شده کسی که اعراض داشته باشد، نمی گوید نماز نخواند بلکه می گوید کسی که بد نماز می خواند، یا اوّل وقت نمی خواند، به نماز اهمیّت لازم را نمی دهد و ...، دچار یک زندگی ناخوش و توأم با گرفتاری ها و نگرانی های پی در پی می شود که حاصل آن دلهره، اضطراب خاطر و پریشانی دائمی است.
چنین انسانی در قیامت کور وارد صف محشر می شود و بی کس و بی پناه است. در آن هنگام، با خداوند نجوا می کند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می شود برای اینکه در دنیا نماز نمی خواندی، ما را فراموش کرده بودی؛ هر چه من محبت کردم همه لطف ها و مهربانی ها را پس زدی و اهمیت نمی دادی و اکنون نیز ما تو را فراموش کرده ایم؛ «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصیراً، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى »[ طه / 126- 125]
باور داشته باشیم که اهمیّت دادن واقعی به نماز، دنیا و آخرت آدمی را اصلاح خواهد کرد. نماز می تواند معیشت بد را مبدّل به معیشت خوش و زندگی تلخ را مبدّل به زندگی شیرین کند؛ چنانچه در روایات می خوانیم اگر کسی نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، قطعاً بعد از چنین نمازی یک دعای مستجاب دارد.[ الامالی المفید، ص 118: «مَنْ أَدَّى فَرِیضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَة»]
وقتی روی گردانی و کم توجهی به دستورات خدا و نماز چنین شرایطی را برای انسان دارد، حساب ترک نماز که جای خودش خواهد بود؛ چنانچه مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، روایتی را نقل می کند که شخصی خدمت امام صادق «سلام الله علیه» آمد و گفت: یابن رسول الله! گناهان کبیره را بشمارید. آن حضرت فرمودند: گناهان کبیره که اکبر همه گناهان است، هفت گناه است: اوّل:کُفر؛ دوّم: قتل نفس و آدم کشی؛ سوّم: عاق پدر و مادر ؛ چهارم: رباخوری؛ پنجم: خوردن مال بچه یتیم؛ ششم: فرار از جنگ؛ هفتم: تَعَرّب بعدالهجرة، یعنی جایی برود که نتواند دینش را حفظ کند.
زراره که از شاگردان امام صادق(علیه السلام) و از بزرگان است، تعجب کرد و گفت: یابن رسول الله! گناه نماز نخواندن بالاتر است یا خوردن مال بچه یتیم؟ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که نماز نخواند، گناهش بالاتر از این است که مال بچه یتیم را بخورد. گفت: یابن رسول الله! چرا در این هفت مورد، ترک نماز را نشمردید؟ فرمودند: اوّل چیزی که شمردم چه بود؟ گفت: کفر، فرمودند: کسی که نماز نخواند کافر است.[ الکافی، ج 2، ص 278] (این کفر، کفر اعتقادی و لفظی نیست؛ بلکه کفر عملی است. لذا در روایات فراوانی آمده است که: «مَنْ تَرَكَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ»[ عوالی اللئالی، ج 2، ص 224]
در روایتی دیگر داریم که مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت و گفت فلان گناه کبیره را مرتکب شدم ...
پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند: به این دلیل که غالباً نمازهایشان قضا است. (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج ١٩-ص ۴۶۱و۴۶۲)
[h=2]اکثر اوقات برای نماز صبح خواب می مانیم، چه کنیم؟[/h] یک جهت در باب قضا شدن نماز مخصوصا نمازهای صبح این است که ما آن حسابی که برای نماز باید باز کنیم باز نمی کنیم؛ بین الطلوعین یعنی زمانی که می توان نماز صبح را خواند حدود یک ساعت تا یک ساعت و نیم زمان داریم... به واقع اگر یکی از ماها در این فاصله زمانی کاری برایمان ایجاد شود که برایمان مهم باشد؛ مثل اینکه سفری داشته باشیم و بلیطمان برای این ساعت باشد آیا خواب می مانیم؟
اگر کارهای مهمی که البته اهمیت این ها به حساب خودمان است و اهمیتشان در برابر نماز صبح هیچ نیستند، را در این زمان داشته باشیم غیر از این است که تا خود صبح از خواب بلند می شویم و مرتب نگران هستیم که از این پرواز یا کار جا نمانیم؟!!
چرا کارهای دنیویمان را فراموش نمی کنیم و یا برای آن ها خواب نمی مانیم؟
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند: به این دلیل که غالباً نمازهایشان قضا است.

این به خاطر آن است که آن جایگاه و اهمیتی که نماز دارد را نفهمیده ایم، درک نکرده ایم و نشناخته ایم و این طور می شود که راحت می گوییم "نمازم قضا شد! ، اشکال ندارد قضایش را می خوانم و ..."
ما داریم در محاسباتمان بد حساب و کتاب می کنیم ... در معاملات دنیوی اگر در یک معامله ای ضرر کنیم چقدر ناراحت می شویم، در نوع نگاهمان به نماز باید این ناراحتی و اهمیت چندین برابر شود، چنانچه اگر آن جایگاه و ضرورت را فهمیدیم دیگر حاضر نیستیم به این راحتی ها ضرر کنیم و با هیچ چیزی معامله کنیم؛ چنانچه روایتى را مرحوم مجلسى نقل مى كند كه: مردى خدمت امام صادق علیه السلام آمد و با حضرت مشورت كرد كه من مى خواهم سفرى تجارتى به شام بروم، شما چه صلاح مى دانید؟
امام علیه السلام با آن بینش الهى خود فرمودند: نرو. توضیح ندادند. این مرد رفت و به مشورت امام علیه السلام گوش نداد. چند ماهى سفر او طول كشید تا به مدینه برگشت و به خدمت امام علیه السلام آمد.
گفت: یابن رسول الله! من به مشورت شما گوش ندادم و رفتم و ده هزار دینار طلا كه خیلى پول بود، از داد و ستد سود كردم. امام صادق علیه السلام فرمودند: من بر سر جواب مشورتم هستم، همان كه گفتم: نرو. گفت : چرا یابن رسول الله؟ فرمود: براى این كه در این مدت یك بار نماز صبح تو قضا شد، كل آن پول و هر چه پول در دنیاست براى جبران آن نماز از دست رفته در راه خدا بدهى، آن را جبران نمى كند .
کار دیگر در آن رابطه و برای اینکه با این کاهلی ها مبارزه کنیم این است که شب غذای سنگین نخوریم، آب زیاد نخوریم، بین روز خواب قیلوله داشته باشیم، از اطرافیان خواهش کنیم که صبح برای نماز حتما شما را بیدار کنند چنانچه در روایات داریم که همسران برای بیدار شدن نماز شب یکدیگر را کمک کنند و حتی آب به صورت هم بپاشند؛ آن که نماز مستحب است این همه تأکید شده است و نماز صبح که نماز واجبی است جای خود دارد.
در بیانی نیز داریم که برخی هنگام نماز صبح نمی توانند به خاطر سنگینی بلند شوند که از آثار گناه است. شخصی به امام حسن عسگری (علیه السلام) گفت که هر شب قصد می کنم تا نماز شب بخوانم؛ اما نمی شود. امام فرمود: «گناه تو را زنجیر کرده است.» دلیل اینکه کسی دلش می خواهد نماز شب بخواند اما نمی تواند، انجام گناه است و با استغفار می تواند آن را رفع کند... در مورد نمازها مخصوصا نماز صبح استغفار کنیم و از خدا بخواهیم که کمکمان کند، قطعا اثر دارد. (به نقل از آیت الله مجتهدی)
در آخر نیز رعایت آداب خواب نیز می تواند در این مسیر کارساز باشند؛ مانند: وضو گرفتن، خواندن سوره های توحید و معوذتین، ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها)، خواندن آیة الکرسی بخصوص خواندن آیه آخر سوره کهف : قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ».


[/HR] منابع:
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
بیانات حجت الاسلام محمدی
سایت عرفان

بسیار عالی

با سلام و عرض ادب خدمت دوستان با ایمان و خدا پرست پاسخ به این موضوع : ترسیدم نماز صبحت قضا شده باشد!

اگر انسان مواظب خود نباشد، خیلی زود سقوط می‌کند و از این جهت لازم است برای جلوگیری از سقوط خود فکری بکند. از خداوند متعال بخواهد که سقوط نکند و عاقبت به خیر شود. این جمله «اللّهم اجعل عاقبة أمرنا خیراً»، دعای مهم و جمله شیرینی است و از همه شما تقاضا دارم که این دعای مهم را به فارسی یا به عربی برای خودتان و بچه‌هایتان و وابسته‌های به خودتان، بلکه برای رفقایتان و برای همه و همه بخوانید.
این دعا سه معنا دارد، به عبارت دیگر، حسن عاقبت از سه بعد کلّی قابل بررسی است:

رهایی از ذلّت بعد از عزّت: معنای اوّل این است که خدایا! من ذلیل نشوم، خدایا بعد از آنکه عزیز هستم، دچار ذلّت نشوم. گاهی انسان از نظر جسمی ذلیل می‌شود و چندین سال در بستر بیماری می‌ماند و همه از دست او خسته می‌شوند. در چنین شرایطی مرگ برای او شربت است. گاهی نیز آدمی از نظر مالی ورشکسته می‌شود و آبروی خود را از دست می‌دهد و در این دعا باید از خداوند بخواهیم هر دو ذلّت را از ما دور کند.

جلوگیری از سقوط و انحراف: یک معنای دیگر که مراد بحث ماست، این است که خدایا! یک دفعه جرقّه سقوط و انحراف برای من جلو نیاید. بعضی اوقات دیده‌ایم که برخی افراد با مسجد و روحانیت و با ارزش‌های معنوی سر و کار دارند، امّا ناگهان سقوط می‌کنند. گاهی اتفاق می‌افتد که دیگر نماز هم نمی‌خوانند. معلوم است که این سقوط، از ذلّت بعد از عزّت، بدتر و خطرناک‌تر است.

سرافرازی هنگام مرگ: معنای سوم که مهم‌تر از معنای اول و دوم است، این ‌که خدایا! دم مرگ و هنگامی که امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌ علیه» را می‌بینم، در مقابل آن حضرت سرفراز باشم و بتوانم نظر لطف ایشان را جلب نمایم.
=======================================
نماز، راهنمای سعادت انسان

بنابر تصریح قرآن کریم، سعادت و رستگاری، محتاج صبر و استقامت است و صبر و استقامت، متوقف در نماز می‌باشد. «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»[1] ؛ در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاری هدایت می‌کند و مانع اثر گذاری جرقّه‌های انحرافی روی دل او می‌شود. نماز زنده است، نماز شعور دارد، نماز عقل رسا دارد و نماز می‌تواند به آدمی کمک کند و در جایی که یارای حرکت ندارد و مسیر حرکت را نمی‌شناسد، پیشرو حرکت وی شود و راه را به او نشان دهد تا به مقصد اعلی برسد.
افزون بر این، نماز، برای رفع حوائج و گرفتاری‌های دنیا و آخرت، نمازگزار را یاری می‌رساند. در روایات داریم که اگر انسان هنگام گرفتاری شدید، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنایت می‌فرماید.[2] بنابرایناگر می‌بینیم که خیلی گرفتاریم، برای این‌ است که به نماز اهمیت نمی‌دهیم. یعنی اوّل وقت که همه چیز باید فدای نماز شود، مساجد خلوت است و خلوت بودن مساجد در وقت نماز، خود گرفتاری و بلای بزرگی است. اهمیت حقیقی به نماز، دنیا و آخرت آدمی را اصلاح خواهد کرد. نماز می‌تواند معیشت بد را مبدّل به معیشت خوش و زندگی تلخ را مبدّل به زندگی شیرین کند. در روایات می‌خوانیم اگر کسی نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، یک دعای مستجاب دارد.[3]
=====================================
با تشکر از همکار اجرایی بخش ولایت و انقلاب های اسلامی ( rea1362 )

موضوع قفل شده است