جمع بندی فرق كلم با نطق ؟!

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق كلم با نطق ؟!

سلام

چرا كلمه نطق در كل قران براي غير انسان بكار رفته بجز آيه : وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى {النجم/3}

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ {الأنبياء/63} فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ {الأنبياء/64} ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ {الأنبياء/65}

وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ {المؤمنون/62}

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ {النمل/16}

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ {فصلت/21}

هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ {الجاثية/29}

چرا خداوند نفرمود : وما يتكلم عن الهوي ؟؟؟؟؟؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی

سلام

خیر البریه;753258 نوشت:
چرا كلمه نطق در كل قران براي غير انسان بكار رفته بجز آيه : وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى {النجم/3}

چرا كلمه نطق در كل قران براي غير انسان بكار رفته بجز آيه : وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى {النجم/3}
اين ادعاي شما صحيح نيست . به ايات زير دقت كنيد :
فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ( ذاريات/23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مى‏ گوييد
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ(نمل/85)
و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارند
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ(مرسلات/35)
اين روزى است كه دم نمى ‏زنند
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ(صافات/92)
شما را چه شده كه سخن نمى‏ گوييد
در تمام موارد فوق ، نطق براي انسان بكاررفته است.

ضمن اينكه شما برخلاف لغويين معتقديد كه "نطق" در قرآن جز يك مورد براي انسان بكار نرفته ،درحاليكه آنان معتقدند:
" نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند "(1 )
راغب مى گويد كلمه (نطق )هيچ وقت در غير انـسـان اسـتـعـمـال نمى شود، مگر به طور تبعى و به نوعى از تشبيه.(2)

(1)-مجمع البيان ، ذيل آيه 16 نمل
(2)- الميزان ، ذيل آيه 21 فصلت

هدی;755118 نوشت:
ضمن اينكه شما برخلاف لغويين معتقديد كه "نطق" در قرآن جز يك مورد براي انسان بكار نرفته ،درحاليكه آنان معتقدند:
" نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند "(1 )
راغب مى گويد كلمه (نطق )هيچ وقت در غير انـسـان اسـتـعـمـال نمى شود، مگر به طور تبعى و به نوعى از تشبيه.(2)

(1)-مجمع البيان ، ذيل آيه 16 نمل
(2)- الميزان ، ذيل آيه 21 فصلت

با سلام وتشكر

قال ابن سيده وقد يستعمل المَنطِق في غير الإنسان كقوله تعالى عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطير !!!

پس روشن است طبق آيات قرآن ، نطق هم براي انسان و غير انسان بكار رفته ونظر لغويين نيز همين است حال :

چرا خداوند نفرمود : وما يتكلم عن الهوي ؟؟؟؟؟؟؟

با سلام

خیر البریه;755482 نوشت:
ونظر لغويين نيز همين است
اهل لغت تا جايي كه بنده مراجعه كردم سه نظر دارند :
1- نطق و كلام تفاوتي ندارند
2- نطق در انسان بكار مي رود و درغير انسان بصورت تشبيه بكار مي رود .(2)
3- در غير انسان ، نطق بكار نميرود و به آن در غير انسان صوت ميگويند .(3)
واما فرق تكلم و نطق را بنده در كتب لغت نديدم جز اينكه غالبا اين دو را به يك معنا ميدانند اما از مجموع مطالب ميتوان به اين نتيجه رسيد كه سخن به اعتبار تاثير گذاريش ( كلام از كلم به معني زخم زدن است) كلام و به اعتبار بيان متناسب با فرد متكلم ، نطق نام ميگيرد .

(1)- صحاح جوهري ذيل ماده (ن ط ق)
(2)- در غير انـسـان اسـتـعـمـال نمى شود، مگر به طور تبعى و به نوعى از تشبيه.( مفردات راغب ، ذيل ماده نطق)
(3)- مجمع البيان ، ذيل آيه 16 نمل

سلام علیکم و رحمه الله

اگر بر اساس کاربرد و معنی کلمه نطق و کلام در "قرآن" معنایی اینچنین استنباط شود بدین شکل که "نطق" در بیان قرآن بگفتاری که در مرتبه وجودی بالاتری از کلمه که خاص عالم وجودی مادی است قرار دارد اطلاق میشود ؛
بدین گونه که این گفتمان را حضرت ابراهیم ( علی نبینا و آله و علیه السلام ) از بت ها طلب میکنند و همینطور حضرت داود (علی نبینا و آله و علیه السلام ) از علم بنطق پرندگان خبر میدهند ؛ و ... نهایتا قرآن کریم از "نطق" در مورد حضرت خاتم صلی الله علیه و آله و سلم بکار میبرد که دلالت بر کلامی دارد از این رتبه وجودی . ( و ما ینطق عن الهوی , ان هو الا وحی یوحی )

این استنباط رو چطور میبینید ؟

با سپاس

فاتح;756146 نوشت:
بدین شکل که "نطق" در بیان قرآن بگفتاری که در مرتبه وجودی بالاتری از کلمه که خاص عالم وجودی مادی است قرار دارد اطلاق میشود ؛

بسمه العلیم

با سلام به نظر نمی رسد اینگونه باشد به شهادت:

"کلمة الله هی العلیا" و "لا تبدیل لکلمات الله" و "ما نفدت کلمات الله"و" کلّم الله موسی تکلیما"

نطق ظاهرا فرایند استعمال کلمات باشد یا همان سخن گفتن در فارسی،شما در هنگام سخن گفتن از کلمات استفاده می نمائید.

حبیبه;756147 نوشت:
با سلام به نظر نمی رسد اینگونه باشد به شهادت:

"کلمة الله هی العلیا" و "لا تبدیل لکلمات الله" و "ما نفدت کلمات الله"و" کلّم الله موسی تکلیما"

نطق ظاهرا فرایند استعمال کلمات باشد یا همان سخن گفتن در فارسی،شما در هنگام سخن گفتن از کلمات استفاده می نمائید.

سلام علیکم و رحمه الله

سپاسگزارم از اشاره و پاسخ تان .

کلام خدا , تا در شان وجودی موجودات در عالم ماده در نیاید که قابل استفاده موجود مادی نیست .

با این تفاوت ها که در شاهد آوردید تبدیل نمیشود برتر است پایان ناپذیر است که اینها همه نشان دهنده تفاوت کلام با کلام بشری است که پایانپذیر , قابل تبدیل و خطا پذیرند.

از طرفی بنده در قرآن ندیده ام که سخنی در موضوع عالمی فراتر از ماده در قرآن آمده باشد و از کلمه "کلام " در آن استفاده شده باشد .

هَذَا يوْمُ لَا ينْطِقُونَ(المرسلات/35)
امروز روزي است که سخن نمي‌گويند (و قادر بر دفاع از خويشتن نيستند)،

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا ينْطِقُونَ(النمل/85)
در اين هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع مي‌شود، و آنها سخني ندارند که بگويند!

...

نطق در لغت بدون شک این معنی را که فرمودید میدهد ولی اینجا به نظر حقیر آمد که استفاده خاصی از این واژه در بیان مفهومی دیگر صورت گرفته.

هدی;755118 نوشت:
سلام

چرا كلمه نطق در كل قران براي غير انسان بكار رفته بجز آيه : وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى {النجم/3}
اين ادعاي شما صحيح نيست . به ايات زير دقت كنيد :
فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ( ذاريات/23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مى‏ گوييد
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ(نمل/85)
و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارند
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ(مرسلات/35)
اين روزى است كه دم نمى ‏زنند
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ(صافات/92)
شما را چه شده كه سخن نمى‏ گوييد
در تمام موارد فوق ، نطق براي انسان بكاررفته است.

ضمن اينكه شما برخلاف لغويين معتقديد كه "نطق" در قرآن جز يك مورد براي انسان بكار نرفته ،درحاليكه آنان معتقدند:
" نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند "(1 )
راغب مى گويد كلمه (نطق )هيچ وقت در غير انـسـان اسـتـعـمـال نمى شود، مگر به طور تبعى و به نوعى از تشبيه.(2)

(1)-مجمع البيان ، ذيل آيه 16 نمل
(2)- الميزان ، ذيل آيه 21 فصلت


سلام
شاید بشه "نطق" را که ریشه "منطق" است ، به زبان مربوط دانست. زیرا هر حیوانی ، زبان خاص خود را دارد که با آن ، با همنوعان خود ارتباط برقرار می کند. هر ارتباطی هم بر پایه یک منطقی قابل ایجاد و فهم است. . اما در خصوص انسان ، چون زبانش به گونه ای است که از "کلمه" برای بیان منظور خود استفاده می کند ، آن را "کلام" و "تکلم" می نامند. پس تکلم ، حالت خاصی از نطق است. یعنی تکلم ، نطقی است که در آن از کلمه استفاده می شود. پس نطق ، منحصر در تکلم نیست. بلکه نطق هایی وجود دارند که در آنها از "کلمه" استفاده نمی شود.

در بالا عرض کردم هر حیوانی نطق خاص خود را دارد.
شاید به طور کلی بشه گفت هر موجودی نطق خاص خود را دارد. کوه ، درخت ، باد...
در این میان ، فقط نطق انسان ( آنهم نطق ظاهری و محسوس او که با زبان گوشتی صورت می گیرد) چون با استفاده از کلمه صورت می پذیرد ، تکلم نامیده می شود.
امام معصوم یا اولیاء خدا ، توانایی فهم این "نطق"ها و برگرداندن (ترجمه آن) به "منطق کلمه ای" ( تکلم) انسان را دارند.

تا ارزیابی کارشناس محترم از این احتمال ، چه باشد؟

با سلام و عرض ادب

یاقوت احمر;756458 نوشت:
سلام
شاید بشه "نطق" را که ریشه "منطق" است ، به زبان مربوط دانست. زیرا هر حیوانی ، زبان خاص خود را دارد که با آن ، با همنوعان خود ارتباط برقرار می کند. هر ارتباطی هم بر پایه یک منطقی قابل ایجاد و فهم است. . اما در خصوص انسان ، چون زبانش به گونه ای است که از "کلمه" برای بیان منظور خود استفاده می کند ، آن را "کلام" و "تکلم" می نامند. پس تکلم ، حالت خاصی از نطق است. یعنی تکلم ، نطقی است که در آن از کلمه استفاده می شود. پس نطق ، منحصر در تکلم نیست. بلکه نطق هایی وجود دارند که در آنها از "کلمه" استفاده نمی شود.

در بالا عرض کردم هر حیوانی نطق خاص خود را دارد.
شاید به طور کلی بشه گفت هر موجودی نطق خاص خود را دارد. کوه ، درخت ، باد...
در این میان ، فقط نطق انسان ( آنهم نطق ظاهری و محسوس او که با زبان گوشتی صورت می گیرد) چون با استفاده از کلمه صورت می پذیرد ، تکلم نامیده می شود.
امام معصوم یا اولیاء خدا ، توانایی فهم این "نطق"ها و برگرداندن (ترجمه آن) به "منطق کلمه ای" ( تکلم) انسان را دارند.

تا ارزیابی کارشناس محترم از این احتمال ، چه باشد؟


بله به نظر اين تحليلي صحيح و منطقي مي رسد . ومنظور بنده از:
هدی;756055 نوشت:
به اعتبار بيان متناسب با فرد متكلم ، نطق نام ميگيرد
عبارة اخري فرمايش شما در خصوص نطق موجودات بود .
بنده هم با اين اعتبار و استدلال موافقم.
متشكرم


با سلام وتسلیت شهادت اشرف البریه خیر الوری سید الانام

به نظر من نطق کلامی مطابق تکوین وحقیقت است ودر آیات قران بر غیر انسان اطلاق شده ودر آیاتی که مربوط به آخرت ومجردات هست چون حقیقت محض است نطق بکار رفته :

هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ {الجاثية/29}

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ {الأنبياء/63}

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ {النمل/16}

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ {فصلت/21}

فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ( ذاريات/23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مى‏ گوييد

در اینجا هم چون الله حق خالص است نطق آورده .

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ(نمل/85)

و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارند
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ(مرسلات/35)
اين روزى است كه دم نمى ‏زنند

مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ(صافات/92)
شما را چه شده كه سخن نمى‏ گوييد .

ودر مورد رسول الله ص هم چون ایشان جز حق سخنی نمیگویند نطق آورده بر خلاف کلام که ممکن است مشوب وبا شائبه باشد .

باسلام

خیر البریه;760937 نوشت:
به نظر من نطق کلامی مطابق تکوین وحقیقت است ودر آیات قران بر غیر انسان اطلاق شده
ما در پست شماره 3 موارد تعارض اين فرمايش شما را از آيات قران بيان كرديم و عرض شد كه نطق در قران كريم بارها و بارها برسخن گفتن انسان اطلاق شده است .

خیر البریه;760937 نوشت:
در مورد رسول الله ص هم چون ایشان جز حق سخنی نمیگویند نطق آورده
اين مدعاي شما با آيه " و ما ينطق عن الهوي " سازگار نيست زيرا دقيقا مراد آيه اين است كه رسول الله صلي الله عليه و آله از روي هوي و غير حق محض سخن نمي گويد .
همانگونه كه قبلا هم عرض كردم بنظر توضيح جناب ياقوت احمر در اين خصوص قابل پذيرش تر و مناسب تر و قابل انطباق تر با مصاديق اين دو ماده است :
یاقوت احمر;756458 نوشت:
شاید بشه "نطق" را که ریشه "منطق" است ، به زبان مربوط دانست. زیرا هر حیوانی ، زبان خاص خود را دارد که با آن ، با همنوعان خود ارتباط برقرار می کند. هر ارتباطی هم بر پایه یک منطقی قابل ایجاد و فهم است. . اما در خصوص انسان ، چون زبانش به گونه ای است که از "کلمه" برای بیان منظور خود استفاده می کند ، آن را "کلام" و "تکلم" می نامند. پس تکلم ، حالت خاصی از نطق است. یعنی تکلم ، نطقی است که در آن از کلمه استفاده می شود. پس نطق ، منحصر در تکلم نیست. بلکه نطق هایی وجود دارند که در آنها از "کلمه" استفاده نمی شود.

در بالا عرض کردم هر حیوانی نطق خاص خود را دارد.
شاید به طور کلی بشه گفت هر موجودی نطق خاص خود را دارد. کوه ، درخت ، باد...
در این میان ، فقط نطق انسان ( آنهم نطق ظاهری و محسوس او که با زبان گوشتی صورت می گیرد) چون با استفاده از کلمه صورت می پذیرد ، تکلم نامیده می شود.
امام معصوم یا اولیاء خدا ، توانایی فهم این "نطق"ها و برگرداندن (ترجمه آن) به "منطق کلمه ای" ( تکلم) انسان را دارند.

هدی;770255 نوشت:
باسلام
ما در پست شماره 3 موارد تعارض اين فرمايش شما را از آيات قران بيان كرديم و عرض شد كه نطق در قران كريم بارها و بارها برسخن گفتن انسان اطلاق شده است .

اين مدعاي شما با آيه " و ما ينطق عن الهوي " سازگار نيست زيرا دقيقا مراد آيه اين است كه رسول الله صلي الله عليه و آله از روي هوي و غير حق محض سخن نمي گويد .
همانگونه كه قبلا هم عرض كردم بنظر توضيح جناب ياقوت احمر در اين خصوص قابل پذيرش تر و مناسب تر و قابل انطباق تر با مصاديق اين دو ماده است :

سلام

ما از مجموع آیات نتیجه میگیریم یکبار دیگر پست 11 را دقت کنید فقط آیات زیر که مربوط به آخرت وتجرید روح هستند برای انسان آمده :

فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ( ذاريات/23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مى‏ گوييد

در اینجا هم چون الله حق خالص است نطق آورده .

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ(نمل/85)

و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارند
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ(مرسلات/35)
اين روزى است كه دم نمى ‏زنند

مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ(صافات/92)
شما را چه شده كه سخن نمى‏ گوييد .

در بقیه آیات مربوط به غیر انسان آمده است .

پرسش:
چرا كلمه نطق در كل قران براي غير انسان بكار رفته بجز آيه : وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى {النجم/3
}

پاسخ: اين ادعاي شما صحيح نيست . به ايات زير دقت كنيد :
فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ( ذاريات/23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مى‏ گوييد
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ(نمل/85)
و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارند
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ(مرسلات/35)
اين روزى است كه دم نمى ‏زنند
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ(صافات/92)
شما را چه شده كه سخن نمى‏ گوييد
در تمام موارد فوق ، نطق براي انسان بكاررفته است.

ضمن اينكه شما برخلاف لغويين معتقديد كه "نطق" در قرآن جز يك مورد براي انسان بكار نرفته ،درحاليكه آنان معتقدند:
" نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند "(1 )
راغب مى گويد كلمه (نطق )هيچ وقت در غير انـسـان اسـتـعـمـال نمى شود، مگر به طور تبعى و به نوعى از تشبيه.(2)

اهل لغت نیز در خصوص تفاوت نطق و کلام سه نظر دارند :
1- نطق و كلام تفاوتي ندارند (3)
2- نطق در انسان بكار مي رود و درغير انسان بصورت تشبيه بكار مي رود .(4)
3- در غير انسان ، نطق بكار نميرود و به آن در غير انسان صوت ميگويند .(5)
واما فرق تكلم و نطق را بنده در كتب لغت نديدم جز اينكه غالبا اين دو را به يك معنا ميدانند اما از مجموع مطالب ميتوان به اين نتيجه رسيد كه سخن به اعتبار تاثير گذاريش ( كلام از كلم به معني زخم زدن است) كلام و به اعتبار بيان متناسب با فرد متكلم ، نطق نام ميگيرد .و البته این تحلیل هم در خور توجه است : "نطق" را که ریشه "منطق" است ، به زبان مربوط دانست. زیرا هر حیوانی ، زبان خاص خود را دارد که با آن ، با همنوعان خود ارتباط برقرار می کند. هر ارتباطی هم بر پایه یک منطقی قابل ایجاد و فهم است. . اما در خصوص انسان ، چون زبانش به گونه ای است که از "کلمه" برای بیان منظور خود استفاده می کند ، آن را "کلام" و "تکلم" می نامند. پس تکلم ، حالت خاصی از نطق است. یعنی تکلم ، نطقی است که در آن از کلمه استفاده می شود. پس نطق ، منحصر در تکلم نیست. بلکه نطق هایی وجود دارند که در آنها از "کلمه" استفاده نمی شود
.

(1)- مجمع البيان ، ذيل آيه 16 نمل
(2)- الميزان ، ذيل آيه 21 فصلت

(3)- صحاح جوهري ذيل ماده (ن ط ق)
(4)- درغير انـسـان اسـتـعـمـال نمى شود، مگر به طور تبعى و به نوعى از تشبيه.( مفردات راغب ، ذيل ماده نطق)
(5)-
مجمع البيان ، ذيل آيه 16 نمل

کلید واژه ها: نطق،کلام،فرق نطق و کلام
موضوع قفل شده است