جمع بندی افکار آزار دهنده‌ی دیوانه وار

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افکار آزار دهنده‌ی دیوانه وار

سلام . اومدم اینجا مشکل افکارمو حل کنم . اینم بگم تلاش کردم ، راهکار های مختلف رو امتحان کردم ولی نتیجه مطلوبی نگرفتم اگه هم گرفتم خیلی موقتی بوده .

نمونه هایی از این افکار :

1- من یه دانش آموزم و بعضی اوقات میبینم که دانش آموزی خیلی امتحانشو بد داده و حالش گرفتس و من اگه هم امتحانمو خوب داده باشم شادی نمیکنم و به روی دوستم هم نمیارم تا حالش بد تر نشهه . اما همین دوست بنده کافیه یه امتحان از من بهتر داده باشه ، تمام عقهده هاشو خالی میکنه و من میشم بمب انفجار . و هیچ حرفی نمیزنم و فقط متاسف میشم واسه این همه ساده بودن . ( خداوکیلی این انصاف و عدالته . آره خدا ؟ )

2- یکی از بزرگترین و آزار دهنده ترین مشکل من ، کم رویی ، خجالت و اجتماعی نبودن منه . به خدا قسم خیلی سعی میکنم اما نمیتونم خیلی گرم حرف بزنم و خیلی جون بکَنم بگم «سلام . خوب هستید ؟ سلامت باشید . » و این مشکل خودش مشکل های دیگری رو بوجود آورده مثلا اینکه من خیلی کار میتونم انجام بدم و در زمینه سایت و طراحی و خدمات کامپیوتری فوق العاده توانا هستم ولی نمیتونم داخل مدرسه به مسئولین بگم روی من حساب کنید و من میتونم تو این زمینه ها کمکتون میکنم . ( برای نمونه یه دانش آموز یه مسئولیت کامپیوتری میگیره انقدر خودش رو میگیره که حالم از بهش میخوره . و فکر آزار دهنده ی بعدی تو این مرحله هم اینه که پیش خودم میگم « چرا من باید از این بنده ی خدا بدم بیاد ؟ پس من آدم بدم و کینه ای هستم .)

و همینطور افکار چرت پشت سر هم . که یه دفعه میبینی سال ها گذشت و نتونستی برای زندگیت کاری کنی و همش این افکار آزارت میدادن .

3- یه مورد دیگه هم یادم اومد : سر امتحانات درسی من به اندازه ای استرس میگیرم که حد و اندازه نداره . به خدا ممکنه بدون استرس نمره ام بالای 17 بشه و عامل کم شدن نمره ی من ، تنبلی و درس نخوندن نیست ، بلکه استرسه . مثلا در نگاه اول میبینم یه سوال خیلی سخته و وقتی اطرافمو نگاه میکنم میبینم همه دانش آموزا در حال حل کردن سوالات هستند و این استرس من رو دو چندان میکنه .

تازه من انقدر کم رو هستم که فکر مراجعه به روانشناس به ذهنم خطور نمیکنه . چون نمیتونم مشکلم رو پیش مشاور بازگو کنم و باز نتیجه مثبتی نمیگیرم و نا امید تر میشم .

باز بخوایم همه ی این ها رو خلاصه کنیم میتونیم در عدم داشتن اعتماد به نفس خلاصشون کنیم .

4- گاهی یک سری از آدما رو میبینم و میگم خدایا چرا عادل نیستی ؟ چرا عدالت رو برقرار نکردی ؟ »»»»» این قسمت رو خوب توجه کنید :

پیش خودم میگم خدایا چرا به من زیبایی دادی ولی به فلانی ندادی . خدایا چرا فلان دانش آموز انقدر حرکاتش مبتدیانه و بچه گانه است که مورد تمسخر همه قرار میگیره .

و این اتفاقات و ( به نظرم بی عدالتی ها ) اعصابم رو داغون کرده . البته من همیشه خدا رو شکر کردم که زیبایی دارم ، پدر و مادرم دارم و ... ولی شبهه برا پیش اومده .

ممنون میشم من رو از این افکار نجات بدید .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين تابیک

پاسخ به موضوع


به نظر مي رسد که با توجه به برخي نشانه هاي ذکر شده ، از نوعي وسواس فکري (از نوع ضعيف تر) برخوردار هستيد.
اگر اين احتمال در مورد شما صحيح باشد ، پاسخ ذيل را که براي مبتلايان به وسواس فکري اراسال شده ، براي تان مي فرستيم.
وسواس يکي از واکنش‏هاي عصبي است که معمولاً به دو شکل وسواس فکري و وسواس عملي بروز مي‏کند.
وسواس فکري عبارت است از يک سلسله افکار پوچ و بيهوده تکراري، که گرچه بيمار به بيهودگي آن اطمينان دارد، ولي براي جلوگيري از آن نمي‏تواند اقدامي کند.
وسواس عملي عبارت است از يک رشته رفتارهايي که قطع نظر از منطقي نبودن آن‏ها، جنبه تکراري به خود مي‏گيرد.(1)
شما تنها فردي نيستيد که از اين گونه افکار مزاحم و تکراري رنج مي‏بريد، بلکه افراد زيادي هستند که دچار اين گونه افکار يا مشابه آن هستند؛ ولي اين که سعي کرده‏ايد با چاره‏جويي‏هاي مختلف آن را درمان کنيد، گام مهمي را برداشته‏ايد.
شرط اساسي کنترل و درمان اين گونه افکار مزاحم، همکاري صميمانه و نزديک شماست؛ بنابراين بايد با تمام قدرت و توان و انجام دستور عمل هاي ارائه شده ، بر آن مسلط شويد. از نفوذ آن افکار جلوگيري کنيد. نبايد گمان کرد که با اولين قدم و بدون پي‏گيري مستمر، مي‏توان يک شبه، همه‏ آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
اغلب مبتلايان به وسواس فکري، افکار بيهوده يا وحشتناکي در ذهن خود به وجود مي‏آورند که اين افکار در چرخه‏اي بي پايان، مرتب تکرار مي‏شود.
بعضي از مبتلايان، مشکل خود را پنهان نگه مي‏دارند . گاهي دور از چشم ديگران چندين ساعت را صرف افکار خود مي‏نمايند ، اما خوشبختانه با ارسال نامه به طرح موضوع پرداخته‏ايد و در واقع تصميم به حل و درمان آن داريد.
پس نيمي از راه درمان را که شناخت بيماري و عزم بر درمان آن است پيموده‏ايد. در ادامه و حل کامل مشکل بايد بدانيد که درمان وسواس فکري و عملي، نياز به صبر و حوصله و پشتکار دارد. انتظار حل و درمان يک شبه آن را نداشته باشيد، پس راهکارهايي را که ارائه مي‏شود، با دقت مورد توجه قرار دهيد و ارزيابي و نتيجه آن، نيز ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس را در مکاتبه بعدي مشخص فرماييد.
قطعاً به ضررهاي وسواس فکري آگاهيد، که عبارتند از: اتلاف وقت، عدم توانايي در تمرکز حواس، بازماندن از کارهاي اصلي، خسته شدن ذهن، عدم تعادل رواني، بي حوصله شدن براي فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي.
نيازي به شرح و بسط اين پيامدها نيست، پس هر چه زودتر بايد به راهکارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فکري بينديشيد که عبارتند از:

1 - بازسازي شناختي:
درمان وسواس فکري به تصميم و همت شما بستگي دارد. در اين جهت کسي جز خودتان نمي‏تواند به شما کمکي بنمايد. امام علي(ع) مي‏فرمايد: «کسي که در اصلاح خود کمک نکند، ديگري نه مانع بروز مشکلات او مي‏شود و نه او را به سوي رشد و خير مي‏کشاند».(2)
بايد کمر همت را ببنديد و با اتکا به توانايي‏هاي خود وارد عمل شويد و نسبت به درمان بيماري خويش اميدوار باشيد.

2 - شفاف کردن افکار:
براي مقابله با افکار انحرافي بايد انديشه خود را پالايش کنيد و ابهام زدايي نماييد. امام علي(ع) مي‏فرمايد: «به دليل شفافيت افکار ملائکه، آنان به وسواس فکري مبتلا نمي‏شوند».(3)
اگر شبهه و سؤالي در ذهن خود نسبت به خدا و يا اولياي الهي داريد، بدون واهمه آن‏ها را مطرح نماييد و در پي پاسخ برآييد.

3 - متمرکز شدن بر افکار مطلوب:
براي رهايي از افکار ناخواسته، لازم است افکار خوشايند را جايگزين کنيد. توجه به افکار معقول و تقويت و تمرکز آن به وسيله تکرار زباني، شما را از افکار مخرّب و آزاردهنده باز مي‏دارد. پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: «کسي که مبتلا به وسواس فکري است، سه بار ايمان به خدا و رسول را به زبان تکرار کند (آمنت بالله و رسوله) که آن وسواسي از بين مي‏رود».(4)

4 - ذکر زباني:
شخصي از امام صادق(ع) در مورد وسواس و شک سؤال کرد، حضرت فرمود: «لا شي فيها، تقول لا اله الا الله؛ اين وسواس و شک مشکلي ندارد. هر گاه به وسواس فکري مبتلا شدي، لا اله الا الله بگو».(5) با اين ذکر و تغيير حالت دادن، از فکر تکراري رهايي مي‏يابيد.

5 - تقويت اعتقادات مذهبي:
«کول جي آر» با مرور بر زندگي «مارتين لوتر» رهبر مذهبي شهيري که مبتلا به وسواس فکري بود، اظهار داشت که اعتقادات مذهبي «لوتر» نقش بسيار مهمي در کنار آمدن او با نگراني‏ها و ناراحتي‏هاي دروني ناشي از وسواس داشته است.

6 - ورود افکار منحرف را به ذهن دراختيار خود بگيريد تا اين افکار ناخواسته به ذهن شما وارد نشود. به اين منظور براي فکر در اين امور، ساعت خاصي تعيين کنيد، يعني با خود عهد ببنديد که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصي باشد.
در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهن تان شد، به خود بگوييد: زمان فکر کردن فلان ساعت است. در زمان مقرر مدتي را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد، تا در طول روز ذهن تان مشغول آن نشود. البته زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلاً سي روز) روزي يک دقيقه کم کنيد تا به صفر برسد.

7 - هر روز به خود تلقين کنيد که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقين يکي از راه‏هاي مبارزه با افکار منفي است.
نکته مهم و قابل توجه آن است که از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگراني نکنيد . بدانيد که آن‏ها موجب کفر نمي شود و اصلاً گناه نيست، بلکه يک نوع بيماري است که بايد درمان شود. پس اثر وضعي (نجاست) و اثر تکليفي (گناه و کفر) ندارد.
پيامبر اکرم(ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهن شان خطور مي‏کند، عفو شده است، تا وقتي که آن را به زبان جاري نکرده و عملي انجام نداده باشند».(6) يعني عمل تان طبق افکار کافرانه و آلوده نباشد. نسبت بد دادن در ذهن و يا تصوير نادرست ايجاد کردن، هيچ کدام از نظر فقهي گناه محسوب نمي‏شود. البته از نظر اخلاقي پسنديده نيست.
افسوس خوردن مشکلي را حل نمي‏کند، بلکه اعصاب شما را ضعيف‏تر مي‏سازد. با صبر و بردباري و با ياري جستن از خدا و توسل به اهل بيت(ع) و انجام راهکارهاي ارائه شده، از افکار منفي رها خواهيد شد.

تشکر بابت پاسخگویی . دوستان دیگه نظری ندارن ؟

البته غمها ونگرانی های من با شما متفاوته
مثلا دیدن اشکهای اقایون خیلی من وغمگین میکنه ووقتی برای خرید کردن بیرون میرم نگاه بچه به لباس ها وخوراکی های ویترین های مغازه واسم درد اوره
اینکه یه بچه واسه بادکنک التماس کنه
طفل های معصوم سوری عراقی افریقایی لبنانی افغانی ایرانی یاکستانی گه توی فقرن
دیدن بچه هایی که با موتور ازکنارمون رد میشن وبا حسرت ماشین قراضه ی من ونگاه میکنن
مزدایی که پول خرید جهیزیه ندارن بچه هایی که داعش سرشون رو قطع میکنه
رفتگر محلمون توسرما
بچه های بازیافت جمع کن
سگه گرسنه که توی زباله ها دنباله غذاس و و و و و و و
و اضطراب هام
اینکه واسه نسله اینده اب نباشه
خدا نکرده واسه همسر وپسرم اتفاقی بیافته
داعش به ایران حمله کنه
نتونم پسرم رو واسه ادامه تحصیل بفرستم اروپا
نتونم واسش خونه بخرم
نکنه حسرته چیزی به دلش باشه من نتونم واسش تهیه کنم
و و و و ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
افکار احمقانه رو که نگو
کاش من بمیرم همسرم بتونه با دختر فلانی ازدواج کنه اون تو حسرت شوهر نمونه
کاش امام زمان ظهور کنه اگه بیاد ببینه من ادمه خوبی نیستم ..........وبقیه اش رو نمیتونم بگم
و و و و ووووووووووووووووووووووووووووووووو
تو شرایطه بهتری داری
گاهی اینقدر احمق میشم که دوست دارم بمیرم از این زندگی راحت شم
دوست دارم از این شهر واشفتگی هاش دور شم بازم نگرانم اگه برم پسرم چی ؟اگه برم وببرمش نتونم واسش رفاه فراهم کنم چی اگه اگه اگه
اصلن خدا پرا ی چی منو خلق کرده
راه حلی پیدا کردی به من یاد بده

چشم به راه او;751405 نوشت:
- یه مورد دیگه هم یادم اومد : سر امتحانات درسی من به اندازه ای استرس میگیرم که حد و اندازه نداره . به خدا ممکنه بدون استرس نمره ام بالای 17 بشه و عامل کم شدن نمره ی من ، تنبلی و درس نخوندن نیست ، بلکه استرسه . مثلا در نگاه اول میبینم یه سوال خیلی سخته و وقتی اطرافمو نگاه میکنم میبینم همه دانش آموزا در حال حل کردن سوالات هستند و این استرس من رو دو چندان میکنه .

نظر من تو این مورد:
تلقین به خود!
من که با خودم(معمولا) با شوخی و محکم میگم:
به درکه الفاسد که فلانی همیشه برگش رو اول میده
اونی که زودتر میده کل جواب ها رو کاملا دوره نکرده(احتمالا)و احتمال کم شدن نمره اش از حواسپرتی بیشتره

در ضمن بنظرم شما برگه رو که گرفتی رو جواب دادن خودت تمرکز کن و سرتو بالا نیار و بقیه رو نبین
نمره و خودت رو به خدا بسپار- تلاشت هم که کردی، پس هر چی بشی حتی صفر از حکمت بوده و خوبه

وسواس فکری داریی و با دارو درمانی بهتر میشید روان درمانی در کنارش شاید کمک کننده باشه ولی دارو درمانی اولویت اول هستش

پسری از جنس غم;758352 نوشت:
وسواس فکری داریی و با دارو درمانی بهتر میشید روان درمانی در کنارش شاید کمک کننده باشه ولی دارو درمانی اولویت اول هستش

بعله حتما روانپزشک برو
من خودم یه دوره ای این جوری شدم رفتم روانپزشک و اینا
بعد اوضام خیلی خوب شد اعتماد به نفس که هیچی اعتماد به سقف پیدا کردم تو مدرسمونم مسابقه ی موشک آبی برگزار کردم که مدیریتشم بعهده ی خودم بود

من روانشناس نرفتم و نمیتونم موضوع روانشانس هم مطرح کنم .

اصلا راستیتش به روانشناس اعتقاد ندارم . روانشانسی که خودش مشکل داره رفته خرخونی کرده حالا پشت میز میشینه یه سری مسائل رو القا میکنه به مردم . درحالیکه همون اتفاقات تو زندگیش بیفته معذرت میخوام مثل خر میفته تو هچل .

البته همه روانشناس ها اینجوری نیستن .

مثلا من عاشق حرف های آنتونی رابینز هستم و پنج ، شش روزه که کتاب موفقیت نامحدود ش رو دنبال میکنم و انصافا انسان فهیمیه . راهکار ها و مشاوره هاش فوقالعادس . چند روزه که فعالیت هام بهتر و بیشتر شده . اما همیشه یه سری مسائل تو ذهنم مونده ( مثلا اینکه دین این روانشناس چیه و اگه غیر اسلامه باز میشه عین اون دسته از روانشناس های بالا )

چشم به راه او;759031 نوشت:
من روانشناس نرفتم و نمیتونم موضوع روانشانس هم مطرح کنم .اصلا راستیتش به روانشناس اعتقاد ندارم . روانشانسی که خودش مشکل داره رفته خرخونی کرده حالا پشت میز میشینه یه سری مسائل رو القا میکنه به مردم . درحالیکه همون اتفاقات تو زندگیش بیفته معذرت میخوام مثل خر میفته تو هچل .البته همه روانشناس ها اینجوری نیستن .مثلا من عاشق حرف های آنتونی رابینز هستم و پنج ، شش روزه که کتاب موفقیت نامحدود ش رو دنبال میکنم و انصافا انسان فهیمیه . راهکار ها و مشاوره هاش فوقالعادس . چند روزه که فعالیت هام بهتر و بیشتر شده . اما همیشه یه سری مسائل تو ذهنم مونده ( مثلا اینکه دین این روانشناس چیه و اگه غیر اسلامه باز میشه عین اون دسته از روانشناس های بالا )
نه اشتباه میکنی،منظور ما روانپزشک بود نه روانشناس

پرسش:
از اعتماد به نفس پائینی دارم که این مسئله باعث شد افکار آزار دهنده و استرس زا در وجودم ایجاد شود لطفا راهنماییم کنید

پاسخ:
افکار مزاحم، و یا افکار غیر منطقی در صورتی برای ما معنی نخواهد داشت که باید بپذیریم:
اولا: چنین افکاری اشتباه است. (برای فکر کردن خود قانونی وضع کنیم. مثلا: با خود بگوییم که رفتار اشتباه دیگران برای من مهم نیست، من مسئول رفتار و اندیشه خود هستم، من یک فرد موفق و مفیدی هستم، من باید تلاش کنم، من ویژگی های منحصر به فردی را دارا هستم، من استعداد و توانایی های خوبی دارم، من در آینده می توانم کارهای بسیار مفیدی انجام دهم و ... هر رفتار مثبت و فکر خوب می تواند به پیشرفت شما کمک خوبی بکند)

دوما: یک فکر جایگزین برای آن داشته باشیم. (وقتی به ذهن ما نقاط منفی حمله ور می شود به جای آن به نقاط مثبت فکر کنیم)

سوما: دعا و گفتن ذکر. ( پناه بردن به خدا می تواند نیروی درونی شما را برای کنترل درون و افکار شما بسیار مفید و موثر باشد)

چهارما: مشغولیت ذهنی به چیزهای مفید دیگر می تواند از زمینه بروز چنین افکاری جلوگیری کند.
اگر دوست شما نسبت به نمرات شما حساس هست و (موقع کم شدن) گیر می دهد (در حالی که وضع خودش زیاد علیه السلام نیست) می توانید با یک تبسم به او بگویید راستی وضع شما هم خیلی خوب نبود در فلان زمان. به آرامی به او بگویید این رسم دوستی نیست که به من گیر بدهید.

در مورد فعالیت های مدرسه و عدم اعتماد مسئولین، خیلی نگران و ناراحت نباشید. (خیلی مهم نیست) به جای ناراحتی، به درس و تحصیلتان برسید، می توانید از فرصت ها برای آموختن حفظ قرآن ویا زبان انگلیسی کار کنید و یا مطالعه کتابه ای خوب و مفید و ... کاری کنید که آنها به سراغ شما بیاییند و منت شما را بکشند و نیازی نیست که شما خودتان را به زحمت بیاندازید.

موضوع قفل شده است