جمع بندی مقصود علامه مجلسی از مجاز بودن اطلاق كلمه «قرآن» بر مصحف

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقصود علامه مجلسی از مجاز بودن اطلاق كلمه «قرآن» بر مصحف

با سلام
مراد علامه مجلسی از اینکه مجاز است بر مصحف لفظ قرآن گفته شود چیست؟

[=&amp]و يحتمل أن يكون مبنيا على أنه ليس المراد بالإيمان بالقرآن الإذعان به مجملا بل فهم مضامينه و الإذعان بجميعها، و لا يتيسرون ذلك إلا بمعرفة الإمام فإنه الحافظ للقرآن لفظا و معنى و ظهرا و بطنا، و العامل به، بل هو القرآن حقيقة إذ إطلاق [/][=&amp]القرآن على المصحف مجاز[/][=&amp]، إذ القرآن عبارة عن الألفاظ المخصوصة من حيث دلالتها على المعاني المعلومة، أو عن المعاني من حيث دلالة تلك الألفاظ عليها أو عن المجموع، فإطلاقه على المصحف لتضمنه نقوشا تدل على ألفاظ دالة على تلك المعاني، فإطلاقه على نفوسهم المقدسة المنتقشة بألفاظ القرآن و جميع معانيها مع اتصافهم بجميع الصفات الحسنة التي أمر بها فيه و اجتنابهم عن جميع المناهي التي نهي عنها فيه، كما ورد في وصف النبي صلى الله عليه و آله و سلم كان خلقه القرآن، أصوب و أقرب إلى الحقيقة، و لذا قال أمير المؤمنين صلوات الله عليه و في مواطن شتى: أنا [/][=&amp]كلام الله الناطق[/][=&amp] فظهر سر تأويل ما ظاهره القرآن فيه بهم عليهم السلام في الأخبار الكثيرة.

منبع: مرآت العقول

[/]با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

پرسش:
مراد علامه مجلسی از این که مجاز است بر مصحف، لفظ «قرآن» گفته شود چیست؟

پاسخ:
این مجاز، آن مجازی که در نحو و صرف آمده یعنی غیر واقعی بودن و یا واقعیت نداشتن، نیست؛ بلکه ایشان چون اهلبیت(علیهم السلام) را حقیقت قرآن دانسته است، در مقابل این حقیقت، کتاب و اوراق قرآن را مجاز دانسته، زیرا وقتی چیزی را حقیقت دانستیم، طرف دیگر می شود مجاز.

به بیان دیگر؛ وقتی در مقایسه اهلبیت و قرآن، یکی می شود حقیقت، بطور طبیعی دیگری می شود مجاز؛ لذا این مجاز، غیر از آن مجازی است که در ادبیات مراد است.

بنابر این، مراد ایشان از مجاز، واقعیت نداشتن و آن چه در صرف و نحو، مطرح است نیست؛ بلکه ایشان می خواهد اهمیت و جایگاه مقام امامت و ولایت را نسبت قرآن مطرح کند، کما این که در عنوان همان باب نیز آورده: «باب فيه نكت ونتف من التنزيل في الولاية»؛ بابی که در آن نکته هایی است از آنچه نازل شده در باره ولایت.

لازم به ذکر است که اهلبیت(علیهم السلام) حقیقت قرآن، مظهر قرآن، تجسم قرآن و باطن قرآن هستند.

این بیان علامه مجلسی(ره) نیز در ذیل آیه شریفه «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»(1) و در مقام بیان اهمیت مقام و جایگاه ولایت و اهلبیت(علیهم اسلام) است.

ایشان به پشتوانه برخی روایات(2)، مراد از نور در این آیه شریفه را امیرمؤمنان(علیه السلام) و ولایت ایشان می داند.

علامه طباطبایی(ره) در این زمینه می گوید: در تفسير آيه «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» و آيه‏ «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ» وارد شده كه منظور از نور و هدى و دين حق، ولايت امير المؤمنين(علیه السلام) است، كه البته اين قسم تفسير يا از باب ذكر مصداق است و يا از باب ذكر باطن قرآن است، نه تفسير اصطلاحى.(3)

پی نوشت ها:
1. صف: 61/ 8.
2. کلینی، کافی(ط _ اسلامیه)، ج 1، ص 432، ح 91.
3. طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات جامعه مدرسین، ج ‏19، ص 434.

موضوع قفل شده است