ميلاد حضرت علي (ع)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ميلاد حضرت علي (ع)

حضرت علي (ع) در سيزده رجب سال سي‌ام عام الفيل در خانه كعبه متولد شد[1].
نام مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت، آن حضرت در بيست و يكم ماه رمضان المبارك در سال چهل هجري در شهر كوفه به شهادت رسيده و در نجف به خاك سپرده شد.
ما در اين مقاله دوران زندگي آن حضرت را در دو بخش معرفي مي‌كنيم.
حضرت علي (ع) قبل از هجرت: دوران كودكي علي (ع) در دامان پيامبر گرامي اسلام و خانه ايشان سپري گشت. مورخان در اين زمينه مي‌نويسند:« يك سال قحطي بزرگي در مكه رخ دد، در آن زمان ابوطالب عمري پيامبر داراي عائله زياد و هزينه سنگين بود.
پيامبر به عموي خود عباس پيشنهاد كرد كه براي بهتر شدن اوضاع مالي ابوطالب هر كدام فرزندي از وي را تحت تكفل بگيرند؛ عباس با موافقت ابوطالب، جعفر را به نزد خود برد و پيامبر نيز حضرت علي را به خانه خودش برد. حضرت علي (ع) در خانه پيامبر بود تا اينكه، حضرت به نبوت مبعوث شد و علي (ع) او را تصديق و از او پيروي كرد.»[2] خود آن حضرت درمورد آن دوران مي‌فرمايد:«....من همچون بچه‌اي كه به دنبال مادرش مي‌رود همه جا همراه او می‌رفتم، هر روز يكي از فضائل اخلاقي خود را به من تعليم مي‌كرد و دستور مي‌داد كه از آن پيروي كنم.»[3]
در كتب صحاح اهل سنّت روايت شده كه وقتي جبرئيل برای نخستين بار بر پيامبر نازل گرديد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، علي (ع) در كنار پيامبر اسلام بود»[4] يكي ديگر از مفاخر حضرت اينست كه اولين مرد مسلمان است؛ و تواريخ شيعي بالاجماع و تواريخ اهل سنت نيز در بسياري از منابع خود اين مطلب را تصريح نموده‌اند.
پيش از همه خود پيامبر اكرم به پيشقدم بودن علي (ع) اشاره مي‌كند، كه در ميان جمعي از ياران خود فرمود: «نخستين كسي كه در روز رستاخيز با من در كنار حوض ملاقات مي‌كند پيشقدمترين شما در اسلام، علي بن ابيطالب است»[5] ديگر اينكه پيامبر اسلام در مهماني بستگان خود كه تمامي آنها را به اسلام دعوت كرد، كسي جز علي (ع) دعوتش را اجابت ننمود؛ كه پس از سه بار اعلام حمايت علي (ع) از پيامبر، حضرت دست خود را بر دست علي زد و دو جمله تاريخي خود را در مجلس بزرگان بني‌هاشم فرمود: «هان اي خويشاوندان و بستگان من! علي برادر و وصي و خليفۀ‌ من در ميان شماست»[6] از مفاخر علي (ع) نمي‌توان در يك مقاله كوتاه سخني گفت، لكن به اختصار به برخي از آنها اشاره مي‌شود.
آيه 207 سورۀ مباركه بقره «وَ مِنَ النّاسِ مَنّ يَشّري نفسه ابتغاءَ مَرضاتِ الله والله رَؤوفُ بِالّعِباد» «بعضي از مردم با ايمان، جان خود را براي كسب خشنودي خدا مي‌فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است». كه عموم مفسّران از جمله مفسران اهل سنت قائلند كه اين آيه دربارۀ فداكاري بزرگ علي (ع) در ليلة المبيت ( آن شبي كه بجاي پيامبر، علي (ع) خوابيد تا حضرت به مدينه هجرت كنند) نازل شده است.[7] حضرت علي (ع) بعد از هجرت: يكي از افتخارات حضرت علي (ع) اين بود كه عقد اخوت او با پيامبر گرامي اسلام بود.
پيوند برادري از اصول اجتماعي آئين اسلام است. پيامبر پس از ورود به مدينه دستور داد تا بين مهاجران و انصار، پيمان برادري بوجود آيد، البته هر دو نفري كه با هم برادر مي‌شدند، از نظر كمالات و فضيلت شبيه هم بودند، پس از آنكه براي هر كدام برادري تعيين كردند،
علي (ع) كه تنها مانده بود با چشماني اشكبار به حضرت عرض كرد: «بين من و كسي برادري برقرار نكردي!» حضرت رسول فرمودند: «تو برادر من در دو جهان هستي.»[8] اين موضوع ميزان فضيلت علي (ع) را به خوبي نمايان مي‌كند. علي (ع) در بيست و شش غزوه همراه پيامبر بود و فقط در غزوۀ تبوك كه بيم آن مي‌رفت، منافقان در غياب پيامبر در مدينه توطئه كنند، حضرت علي (ع) به دستور پيامبر در مدينه ماند.[9] در جنگ بدر كه در سال دوم هجرت رخ داد،
علي (ع) در جنگ تن به تن با وليد، دائي معاويه روبرو شد و بلافاصله وي را از پاي درآورد. سپس به كمك همرزم خود عبيده رفت و عتبه كه جد معاويه بود را نيز به هلاكت رساند. مرحوم شيخ مفيد، نام سي و شش تن از كشتگان مشرك جنگ بدر را مي‌نويسد:« راويان شيعه و سني به اتفاق نوشته‌اند كه اين عده را علي بن ابيطالب (ع) شخصاٌ كشته است، به جز كساني كه در مورد قاتل آنان اختلاف است و يا علي در كشتن آنان با ديگران شركت داشته است.»[10] ،
در جنگ احد نيز كه در سال سوم رخ داد حضرت علي (ع) تمامي پرچمداران قريش را كه از قبيله بني عبدالدار و معروف به شجاعت بودند، به هلاكت رساند، يكي از مورخين مي‌گويد: «كسي كه پرچمداران قريش را شكست داد علي (ع) بود...پيامبر اسلام گروهي از مشركين را مشاهده كرد كه عازم حمله بودند به علي (ع) دستور داد به آنان حمله كند، علي (ع) نيز با حمله به آنان و كشتن چند تن، موجبات متفرق شدن آنان را فراهم كرد،

باز گروهي ديگر آمدند و علي (ع) مجدّد به دستور پيامبر به آنان حمله كرد.
در اين هنگام فرشته وحي به پيامبر عرض كرد: «اين نهايت فداكاري است كه علي (ع) از خود نشان مي‌دهد».
رسول خدا فرمود: «او از من است و من هم از او هستم». در اين هنگام صدائي از آسمان شنيدند كه مي‌گفت: « لاسيفَ إلّا ذوالفقار ولافَتي اِلّا علي»[11] «هيچ شمشيري جز ذوالفقار و هيچ جوانمردي جز علي نيست» در جنگ خندق نيز علي (ع) با جنگاور عرب "عمرو بن عبدود" مبارزه كرد و او را از پاي درآورد،
پيامبر اسلام در مورد علي (ع) مي‌فرمايد: «لمُبارزة عليّ بن ابيطالب لَعمْرو بن عَبدِوَد يومَ الخندقِ أفضَلُ من أعمال أمّتي إلي يوم القيامه» «همانا مبارزه علي (ع) با عمروبن عبدود در روز (جنگ) خندق برتر از اعمال امت من تا روز قيامت است».[12]
جمله پيامبر درمورد علي (ع) در جنگ خيبر نيز كه فرماندهان اعزامي حضرت، موفق به فتح برخي از قلعه‌ها نشده بودند، از دیگر افتخارات علی (علیه السلام) است؛ «فردا اين پرچم را بدست كسي خواهم داد كه خداوند اين دژ را بدست او مي‌گشايد، كسي كه خدا و رسول خدا را دوست مي‌دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست مي‌دارند».[13]
علي (ع) بعد از وفات پيامبر: پس از رحلت رسول خدا، با اينكه در حجة الوداع علي (ع) بعنوان خليفه معرفي شده بود و جمله معروف: «مَن كنتُ مولاه فهذا عليُ مولاه» را تمامي مردم شنيده بودند. از دور علي (ع) پراكنده شدند و بيست و پنج سال حضرت، خانه نشين شد. و در اين مدت علي (ع) به تصريح خودش براي حفظ اسلام و محكم شدن پايه‌هاي دين سكوت كرد.[14] بعد از آن زمان طولاني و تاريك، مردم مجدداٌ به حضرت روي آوردند،
لیكن پس از قبول خلافت با بي‌مهري ياران و كينه‌توزي دشمنان خود مواجه شدند و چهار سال و چند ماه حكومت خود را با جنگ و سختي سپري نمودند و بالآخره در شب نوزدهم رمضان المبارك سال چهل هجري بدست يكي از خوارج بنام "عبدالرحمان بن ملجم مرادي" ضربت خورده و در بيست و يكم همان ماه به شهادت رسيدند.[15]

___________
______نویسنده : محمدهادي عالمي_______________________
[1] . ابن اثير/ الكامل في التاريخ/ بيروت. دارصادر، 1399 هـق/ ج 2، ص 58 [2] . همان/ ج 2، ص 58 [3] . نهج البلاغه/ خطبه 192/ صبحي صالح [4] . ابن ابي الحديد/ شرح نهج البلاغه/ تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم / چاپ اول، قاهره، دار احياء الكتب العربيه، 1378 هـق/ ج 13، ص 208 [5] . ابن عبدالبر/ الإستيعاب في معرفة الأصحاب/ چاپ اول، بيروت، داراحياء التراث العربي 1328 هـق/ ج 3، ص 28 [6] . طبري، محمد بن جرير/ تاريخ الامم والملوك/ بيروت، دارالقاموس الحديث، (بي تا) ج 2، ص 217 [7] . ابن ابي الحديد/ شرح نهج البلاغه ، ج 13 ، ص 262 [8] . الحاكم نيشابوري/ المستدرك علي الصحيحن، اعداد: عبدالرحمن المرعشي، چاپ اول، بيروت، دارالمعرفه، 1406 هـق/ ج 3، ص 14 [9] . محمد بن محمد بن نعمان مفيد/ الارشاد، قم، مكتبه بصيرتي، بي تا، ص 39 [10] . همان/ ص 39 [11] . ابن اثير/ الكامل في التاريخ، ج 2، ص 154 [12] . المستدرك علي الصحيحين/ ج 3، ص 32 [13] . الإستيعاب في معرفة الاصحاب/ ج 3، ص 36 [14]. نهج البلاغه ( صبحي صالح)/ ناكه 62 [15] . پيشوائي مهدي/ سيره پيشوايان/ مؤسسه امام صادق (ع)/ قم تابستان 1381/ چاپ سيزدهم/ ص 84

موضوع قفل شده است