رهایی از استرس با قرص و دارو

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رهایی از استرس با قرص و دارو

به نام خدا

موضوعی که میخوام در موردش صحبت کنم در مورد برادر من هست ، این موضوعی که میخوام ازش بگم بسیار زیاد بر زندگی ایشون تاثیر گذاشته و زندگی برادرم رو با مشکل رو برو کرده .

میخوام از اینجا شروع کنم که داداش من در ابتدایی و راهنمایی که تحصیل میکرد مشکل زیادی نداشت به دبیرستان که رسید مثل این بود که بسیار زیاد با استرس و اضطراب رو برو میشد

و خب از استرس و اضطراب حتی نمیتونست درس بخونه ، تپش قلب میگرفت و ... اخلاقش هم در خونه به شکلی هست که بسیار پرخاشگر هست و ما فکر میکنیم این بخاطر استرسش هست و مراعاتش میکنیم .

مادرم برای رفع این مشکلات برادرم که نمیتونست درس بخونه و استرس زیادی داشت همیشه به پیش دکتر رفته دکتر هم قرص های ضد اضطراب و ضد افسردگی و ضد استرس داده بهش
مثل پروپرانول و پوکساید و آلپرازولام و سیتالوپرام . شاید این استرس باعث افسردگیشم شده بوده که دکتر این قرص هارو بهش دادن.

اولا که بعد از گذشت مدتها بعد از مصرف قرص ها ما دیدیم داداشم بدتر شد و بهتر نشد . پرخاشگری همچنان ادامه داره و استرس هم بسیار و کلا الان دیگه مدرسه نمیره ،، پیش دانشگاهیه ،

الانم میبینم داداشم هم قرص مصرف میکنه هم داره همش توی وضعیت بدی هست .همش استرس ، استرس اجتماعی هم داره فکر میکنم ، استرس حضور توی جمع

حالا نظر شخصی من این هست که این قرص ها مثل مسکن هست و باید داداش من یه جا بره مشاوره و باهاش صحبت بشه کاملا تا این مسائل رفع بشه براش ، من فکر میکنم قرص اصلا فایده ای نداره
و مثل مسکن هست ،
حالا شما مشاور محترم شما بفرمایید ما باید چیکار کنیم ؟ مادر من ، من هرچی بهش میگم داداشم رو ببریم مشاوره باهاش حرف بزنه میگه نه این وضعش خیلی خرابه باید قرص بخوره تا خوب بشه
ازتون خواهش میکنم اگر شما هم نظرتون مثل من هست شما اینجا جوابی برای مادرم بنویسید که ایشون رو به مشاوره ببرن و این قرص هارو بعد از رفتن به مشاور اگر صلاح دیدن بخورن. این قرص هارو مثلا رفتن پیش دکتر گفتن اضطراب داره استرس داره افسردگی داره به این شکل دکتر تجویز کرده ، دکتر که نمیتونه بفهمه داداش من مشکلاتش چی هست ، و حتی این قرص ها که مشکلاتش رو حل نمیکنه ،
درست نمیگم ؟

قرص و دارو واقعا مشکل استرس و اضطراب و افسردگی رو میتونه حل کنه ، یا به عنوان مسکن هست ؟

ازتون خواهش میکنم کمک عملی بفرمایید تا یک انسان رو به زندگیش برگردونیم ، داداش من واقعا از زندگیش دیگه افتاده و هیچ راهی دیگه پیش روش نیست ،
ممنون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیدوار

iranimij;749404 نوشت:
به نام خدا

موضوعی که میخوام در موردش صحبت کنم در مورد برادر من هست ، این موضوعی که میخوام ازش بگم بسیار زیاد بر زندگی ایشون تاثیر گذاشته و زندگی برادرم رو با مشکل رو برو کرده .

میخوام از اینجا شروع کنم که داداش من در ابتدایی و راهنمایی که تحصیل میکرد مشکل زیادی نداشت به دبیرستان که رسید مثل این بود که بسیار زیاد با استرس و اضطراب رو برو میشد

و خب از استرس و اضطراب حتی نمیتونست درس بخونه ، تپش قلب میگرفت و ... اخلاقش هم در خونه به شکلی هست که بسیار پرخاشگر هست و ما فکر میکنیم این بخاطر استرسش هست و مراعاتش میکنیم .

مادرم برای رفع این مشکلات برادرم که نمیتونست درس بخونه و استرس زیادی داشت همیشه به پیش دکتر رفته دکتر هم قرص های ضد اضطراب و ضد افسردگی و ضد استرس داده بهش
مثل پروپرانول و پوکساید و آلپرازولام و سیتالوپرام . شاید این استرس باعث افسردگیشم شده بوده که دکتر این قرص هارو بهش دادن.

اولا که بعد از گذشت مدتها بعد از مصرف قرص ها ما دیدیم داداشم بدتر شد و بهتر نشد . پرخاشگری همچنان ادامه داره و استرس هم بسیار و کلا الان دیگه مدرسه نمیره ،، پیش دانشگاهیه ،

الانم میبینم داداشم هم قرص مصرف میکنه هم داره همش توی وضعیت بدی هست .همش استرس ، استرس اجتماعی هم داره فکر میکنم ، استرس حضور توی جمع

حالا نظر شخصی من این هست که این قرص ها مثل مسکن هست و باید داداش من یه جا بره مشاوره و باهاش صحبت بشه کاملا تا این مسائل رفع بشه براش ، من فکر میکنم قرص اصلا فایده ای نداره
و مثل مسکن هست ،
حالا شما مشاور محترم شما بفرمایید ما باید چیکار کنیم ؟ مادر من ، من هرچی بهش میگم داداشم رو ببریم مشاوره باهاش حرف بزنه میگه نه این وضعش خیلی خرابه باید قرص بخوره تا خوب بشه
ازتون خواهش میکنم اگر شما هم نظرتون مثل من هست شما اینجا جوابی برای مادرم بنویسید که ایشون رو به مشاوره ببرن و این قرص هارو بعد از رفتن به مشاور اگر صلاح دیدن بخورن. این قرص هارو مثلا رفتن پیش دکتر گفتن اضطراب داره استرس داره افسردگی داره به این شکل دکتر تجویز کرده ، دکتر که نمیتونه بفهمه داداش من مشکلاتش چی هست ، و حتی این قرص ها که مشکلاتش رو حل نمیکنه ،
درست نمیگم ؟

قرص و دارو واقعا مشکل استرس و اضطراب و افسردگی رو میتونه حل کنه ، یا به عنوان مسکن هست ؟

ازتون خواهش میکنم کمک عملی بفرمایید تا یک انسان رو به زندگیش برگردونیم ، داداش من واقعا از زندگیش دیگه افتاده و هیچ راهی دیگه پیش روش نیست ،
ممنون

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی
[=Times New Roman][="Arial"]خب همونطور که اشاره فرمودید اکتفا به دارو برای درمان اضطراب و افسردگی کافی نیست. در بسیباری از مواقع چیزی که باعث بروز چنین عوارضی می شود سبک زندگی و فاکتورهای محیطی است. عواملی نظیر سبک و نوع تفکر، روابط بین فردی، خواب، تغذیه و... از جمله متغیرهایی هستند که به طور مستقیم هم باعث بروز اضطراب و افسردگی می­شوند و هم در میزان و سطح آن تاثیرگذار هستند. از این رو درمان نهایی مبتنی بر کنترل، تغییر و مدیریت این متغیرها است. در کنار این عوامل، مصرف دارو در شرایطی که اضطراب شدید باشد ضرورت دارد، اما اقتضای دارو درمان نیست بلکه کنترل و محدودیت و یا به تعبیر حضرتعالی مسکن بودن است.[=Times New Roman][="Arial"]بنابراین بنده هم در این موضوع که روان درمانی مقدم است، با شما موافق هستم اما در عین حال مصرف دارو را نیز لازم می دانم.[=Times New Roman][="Arial"]پیشنهاد می­شود، دامنه تعاملات اجتماعی، تفریح، مسافرت افزایش یابد و تغذیه اصولی مبتنی بر طب سنتی، اهتمام به خواب کافی نیز رعایت گردد.[=Times New Roman][="Arial"]کمک و حمایتهای عاطفی نیز یک از اضلاع سه گانه درمان است. و دو ضلع دیگر روان درمانی برای تغییر سبک زندگی و نیز دارو درمان است.[=Times New Roman][="Arial"]برای شما و خانواده محترم سلامتی و موفقیت را مسئلت دارم

اميدوار;750633 نوشت:
بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی

سلام
به نظرتون این آقا پسر رو از درس خوندن نترسوندن؟ از اینکه نمره هاش کم بشه، یا از اینکه در دانشگاه قبول نشه؟ حالا چه مستقیم چه غیر مستقیم
من خودم کوچیک که بودم نگاه میکردم اگه خواهرم رو برای کاری توبیخ می کردند سعی می کردم اون کار رو انجام ندم قبل اینکه نوبت به توبیخ من برسه!
شاید کس دیگری در خونه در تحصیلات موفق نشده و توبیخ شده و این آقا دیده باشه

با سلام خدمت دوست عزیز و گرامی

اضطراب" از جمله اختلالات روحی روانی است که به دلیل شیوع و گسترش آن در اشکال مختلف میان همه سنین، با عنوان "بیماری قرن" شناخته شده است.
دلهره و اضطراب آن چیزس که هر روزه در روابط کاری، اجتماعی، تحصیلی و حتی در زندگی خانوادگی در ارتباط با موضوعات متفاوت تجربه می‌کنیم، به عقیده روانشناسان لازمه زندگی و باعث تلاش و تکاپو در امور روزمره انسان است.
بر همین اساس روانشناسان می‌گویند وجود استرس نشانه وجود فهم و شعور است و هر موجودی که "فکر" داشته باشد با استرس و اضطراب نیز آشنا است زیرا وجود اضطراب زیانی برای انسان ندارد بلکه این ترس از آینده و خطرهای قریب‌الوقوع است که مشکلاتی را به همراه دارد.
اما در این میان نبود شناخت از شرایط و فقدان اعتماد به نفس کافی برای افراد در مدیریت، مشکلات و مسایل مختلف در اغلب موارد منجر به بروز اضطراب به شکل و شمایلی می‌شود که خواب و آرامش را از انسان ربوده و همچون آفتی سلامت روانی و حتی جسمی را تهدید می‌کند.
در چارچوب تعاریف روانپزشکی: اضطراب حالتها و فشارهای روحی و روانی است که انسان را دچار سردرگمی می‌کند و به نوعی احساس نگرانی او را بالا می‌برد.
به گفته آنان فرد مضطرب بی‌دلیل و بی‌اراده اسیر تخیلاتی است که از ترس و تشویش ذهنی او نشاء‌ت گرفته است.
بیماریهایی از جمله استرس، وسواس، اضطراب و انواع دیگر، فشارهای ناشی از عدم سلامت روح در انسان و بزرگنمایی مشکلات در ذهن فرد است.
"اضطراب" مادر و پایه پیدایش دیگر بیماریهای روحی روانی و یکی از شایعترین بیماریهایی است که آثار فراوانی بر فرد و زندگی روزمره او بر جا می‌گذارد.
ضعیف شدن قدرت تطابق فرد با محیط از جمله آثار اضطراب است و تحمل فرد را در برابر استرسهای وارده به شدت کاهش می‌دهد.

با سلام

راهکارهایی که معرفی می کنیم به شما کمک می کنند تیک نگیرید، از اضطراب، فشار روانی و افسردگی بگیرید و آرامش جسم و روح تان را تامین کنید.

داشتن استرس خفیف عادی ترین بخش زندگی است اما زندگی چالش برانگیز این روزها که نگرانی ها، فشارهای شغلی، اقتصادی و روحی و روانی در طبیعت آن جای دارند بسیاری از افراد را تحت فشار قرار می دهد.
این استرس های شاید علاوه بر تاثیر منفی بر بازدهی شغلی، سلامت جسم و روح را نیز کاهش می دهد. کنترل استرس گام اصلی در آغاز مسیر گریز از این آسیب هاست. راهکارهایی که معرفی می کنیم به شما کمک می کنند تیک نگیرید، از اضطراب، فشار روانی و افسردگی بگریزید و آرامش جسم و روح تان را تامین کنید.
نوع نگاه ما به زندگی دیدگاه ما نسبت به زندگی و حتی استرس در نگاه شما به موقعیت هایی که در آن قرار می گیرید تاثیر می گذارد. در واقع می توان گفت انعطاف پذیری شما با استرس مقابله افزایش می کند و مثبت اندیشی نیز روشی موثر برای فرار از تیک های عصبی است. خواب خوب حتما شنیده اید که مقدار خواب روزانه باید حدود هشت ساعت باشد. کم خوابی علاوه بر اینکه احتمال بروز بیماری های قلبی، سکته، پرفشاری خون و دیابت را افزایش می دهد؛ درصد تمرکز شما را هم مختل می کند. به این ترتیب بسیار راحت در معرض استرس و تیک های عصبی قرار می گیرید و هوشیاری و قوه استدلال شما نیز کم می شود. خندیدن از ته دل قدیمی ها می گفتند خنده بر هر درد بی درمان دواست. پزشکان هم به این نتیجه رسیده اند که خندیدن میزان هورمون های استرس در بدن را کاهش می دهد و تیک های عصبی را از بین می برد. خندیدن باعث تسکین دردها، افزایش نشاط و تقویت سیستم ایمنی بدن می شود. چند نفس عمیق یک فرمول جهانی می گوید راحت ترین راه برای برطرف شدن تنش های روحی، تنفس عمیق است. نفس کشیدن عمیق باعث شل شدن عضلات و در ادامه تسکین روح می شود. باور کنید این روش ساده موثر است و استرس را از شما دور می کند. می توانید امتحان کنید. همکلامی با دیگران پیدا کردن و گفت و گو با دوستان جدید و معاشرت دوباره با دوستان قدیمی، روش فوق العاده ای برای خلاص شدن از تنش و اضطراب روزمره است. اگر این توانایی را داشته باشید که مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارید، دیگر تنها نخواهید بود. آرام سازی اعصاب با خواندن چند کتاب کوچک با تکنیک های تمدد اعصاب آشنا شوید و با به کارگیری این روش ها تیک های عصبی را از بین ببرید. برای مقابله با اثرات احساسی و فیزیکی منفی اضطراب می توانید از روش های ساده ای مانند گره کردن مشت و شل کردن آن بهره بگیرید. ساده زیستن از کمترین داشته های تان بیشترین بهره را ببرید و ساده زیستن را عملی کنید. به سمت آنچه برای تان ارزشمند است بروید و از غیرضروریات زندگی دست بکشید. اگر خود را رها کنید استرس کمتری خواهید داشت و خوشحال تر زندگی خواهید کرد. برنامه ریزی اگر می خواهید در انجام امور زندگی تان شکست نخورید برنامه ریزی زمانی خوبی داشته باشید. شما نمی توانید چند کار درست و کامل را در یک روز انجام بدهید زیرا دچار اضطراب می شوید. بنابراین تنها برای کارهایی که کیفیت زندگی تان را بالا می برند وقت بگذارید. نرمش و ورزش انجام تمرینات ورزشی برای کاهش استرس، تیک های عصبی و تنش مفید هستند. درواقع هنگامی که نرمش یا ورزش می کنید علاوه بر تقویت عمومی بدن، مغز شما هم یک انتقال دهنده عصبی به نام اندورفین تولید می کند. کار این ماده ایجاد احساس خوب است.

دختر مذهبی;750641 نوشت:
سلام
به نظرتون این آقا پسر رو از درس خوندن نترسوندن؟ از اینکه نمره هاش کم بشه، یا از اینکه در دانشگاه قبول نشه؟ حالا چه مستقیم چه غیر مستقیم
من خودم کوچیک که بودم نگاه میکردم اگه خواهرم رو برای کاری توبیخ می کردند سعی می کردم اون کار رو انجام ندم قبل اینکه نوبت به توبیخ من برسه!
شاید کس دیگری در خونه در تحصیلات موفق نشده و توبیخ شده و این آقا دیده باشه

بسمه تعالی
با سلام و تحیت خدمت جنابعالی
هرچند احتمالی را که شما مطرح نمودید قابل پذیرش است اما با لحاظ میزان و شدت اضطراب ایشان اینگونه به نظر می رسد که فاکتورهای دیگری نظیر ژنتیک، تربیت و شرایط محیطی در این موضوع دخالت دارند.

سلام
استرس رو همه دارن توی روزمرگیهاشون.اجتناب ناپذیره.ولی اگه مشکلساز شد باید رواندرمانی صورت بگیره بکمک یک روانشناس.
اینروزا افسزدگی شده انگار سرماخوردگی.نشونش هم خوابه زیاده و هم البته بصورت کمخوابی بروز میکنه.
ایشون بهتره معرفی بشن به اول یک روانپزشک تا داروی متناسب براشون تجویز شه.سپس هم باید توسط یک روانشناس ویزیت شن تا اون مشکلاتی که توسط دارو خوب نشده اند رو با رواندرمانی و کمک دسته جمعیه خانواده اونا رو برطرف کنید.
پروپرانولول مقداری خاصیت ضد اضطرابی داره مثلا توی جمع که دارن نگات میکنن تپش قلب اضافی رو میگیره و به قلب کمک میکنه متناسب بتپه.
کلرودیازپوکساید و آلپروزولام هم خانواده ان و با هم مصرف نمیشن(یک کاربرد مشترک دارن)ضد اضطراب و ضد استرس و آرام کننده هستن.
سیتالوپرام ضده افسردگیه و با مصرفش اخلاق و روحیه و امید بهبود پیدا میکنن.همینطور خواب رو کم و عمیق میکنه.همینطور روحیه مدرسه رفتن میده.
اول همه مشکلات داداش رو روی یه کاغذ بنویسین و توی مطب به متخصص اعصاب و روان براش کامل توضیح بدید.ممکنه از داداش تست mmpi بگیرن که یه دفترچه پر از سوالهای چهارگرینه ای هست.تا دکتر بتونه تشخیص صحیحتری بده.
همه از خوردن داروی اعصاب میترسن ولی شما که خودتون تحصیلکرده هستین دیگه چرا؟تجویز و مصرف داروی متناسب انگار آبیه که رو آتش ریخته باشین.همه رفتارهای ای غیر نرمال داداش خوب میشه.مثل پرخاشگری بی هدفی و پوچی و نرفتن به مدرسه.
باقیمونده رفتارهای اشتباه هم با کمک شما و خانوادش و کمک روانشناس کنار گذاشته میشن.انشاالله.مثل شلخته بودن یا چایی زیاد خوردن.انشالله با کمک داروی مناسب و رواندرمانی میشه تا 95% مثل انسان سابق شد.اصلا نگران نشید.
دل قوی کنید و به جنگ این مشکل برید.

موضوع قفل شده است