جمع بندی آیا مسلمانانی بوده اند که اظهار اسلام نکرده باشند؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مسلمانانی بوده اند که اظهار اسلام نکرده باشند؟

با سلام

آیا افرادی بوده اند که پس از اظهار اسلام سرنوشتشان نامعلوم شده باشد و یا مشکوک باشد؟

آیا دانشمندان و نظریه پردازانی بوده اند یا هستند که مسلمان شده باشند ولی اسلام خود را علنی نکنند؟

لطفا در صورت امکان هر مورد را با ذکر مثال توضیح دهید.

با تشکر.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد ممسوس

الحیاة;748961 نوشت:
یا افرادی بوده اند که پس از اظهار اسلام سرنوشتشان نامعلوم شده باشد و یا مشکوک باشد؟

با سلام و احترام لطفا سوال خود را تشریح کنید منظور شما از سرنوشت یا مشکوک بودن چیست؟

الحیاة;748961 نوشت:
آیا دانشمندان و نظریه پردازانی بوده اند یا هستند که مسلمان شده باشند ولی اسلام خود را علنی نکنند؟

با سلام و احترام
در مورد اینکه ایا افرادی در تاریخ وجود داشتند که به دین اسلام مشرف شده باشند ولی دین خود را مخفی کنند چیزی در منابع تاریخی یافت نشد البته در این باره باید عرض کنم که از افراد مسلمان کسی چنین کاری انجام نمیدهد. کسانی که مسلمان میشدند با افتخار و در ملا عام اعلام میکردند که به دین اسلام مشرف شدند. و اسلام خود را اظهار میکردند.

اما در بین مسلمانان کسانی بودند که یهودی بودند و اسلام را پذیرفتند اما در چشم مسلمین منفی بودند و تاثیرات منفی بر دین اسلام گذاشتند از جمله کعب الاحبار بود که اسرائیلیات را وارد دین اسلام نمود
کعب الاحبار شخصی یهودی و اهل یمن است که در دوران خلیفه دو م به مدینه امد و اسلام را انتخاب کرد. پدر او یک خاخام یهودی بود. کعب به عهد عتیق و جدید اگاهی کامل داشت و داستا ن پیامبران را میدانست.
اهل سنت به او عنایت خاص و ویژه ای داشتند حتی معتقد بودند که کعب الاحبار زمان مرگ خلیفه دوم را میداند و عالم به این موضوع است. درگزارشی گفتگوی عمر و کعب را اینگونه آورده است.

کعب: امیرالمؤمنین، شما باید وصیت خود را بنویسید زیرا بعد از سه روز خواهید مرد.
عمر: چگونه میدانی؟ کعب: آنرا در کتاب خدا (تورات) یافتم. عمر: سوگند به خدا، تو عمر بن خطاب را در کتاب تورات یافتی؟ کعب: سوگند به خدا که نه، بلکه شرح حال شما را یافتم و میدانم زمانتان به پایان رسیده است. عمر: ولیکن من احساس درد و یا مریضی نمی‌کنم. روز بعد کعب به سراغ عمر آمد و گفت: امیرالمؤمنین یک روز گذشت و شما فقط دو روز فرصت دارید. روز بعدی کعب دوباره به سراغ عمر آمد و گفت: امیرالمؤمنین دو روز گذشت و شما فقط یک روز و یک شب فرصت دارید. در روز بعد ابو لولو با خنجری دوسر در دست ظاهر شد و شش ضربه به عمر زد. یکی از این ضربه‌ها به ناف او خورد و او را کشت.

وی بعدها به سوریه رفت و در نقش مشاور معاویه به ایفای نقش پرداخت.
ابن حجر عسقلانی در مورد او میگوید

[INDENT] کعب ابن ماتع الحمیاری، ابو اسحاق که معروف به کعب الاحبار است قابل اعتماد است. او به دسته دوم تعلق دارد. او در زمان جاهلیت و اسلام زندگی کرد. او قبل از اینکه به شام مهاجرت کند در یمن زندگی می‌کرد. او در زمان خلافت عثمان در حالی که بیش از ۱۰۰ سال داشت فوت کرد. هیچیک از حدیثهای او در صحیح بخاری نیستند. یک حدیث از او از ابوهریره در مورد العماش از ابو صالح وجود دارد.
حتی کعب ادعا میکرد هر اتفاقی که تا اکنون در هرجای زمین افتاده و خواهد افتاد در تورات نوشته شده است که خدا بر موسی نازل کرد.چ

کعب در نظر شیعیان

دیدگاه شیعیان نسبت به کعب عموماً منفی است.

[INDENT] عمر و بعضی از صحابه نظر بسیار مثبتی نسبت به کعب داشتند. ولیکن داناترین و دور اندیشترین آنان که امام علی علیه السلام بود او را طرد کرده بود.

کعب جرات نزدیک شدن به امام علی را نداشت، با اینکه او در زمان امام علی در مدینه بود. گفته می‌شود که امام علی در مورد او گفته است: او حقیقتاً یک دروغگوی حرفه‌ای است.

همچنین در نظر شیعیان کعب داستانهای بسیاری را به دروغ به عهد عتیق نسبت داد. افراد زیادی نظیر: ابوهریره، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عموعاص، معاویه بن ابو سفیان داستانهای او را نقل کردند.

در روایتی دیگر آمده است:
به ابن عباس گفته شد:

کعب گفته است که در روز قیامت خورشید و ماه مانند دو گاو جلو خواهند آمد و به جهنم انداخته خواهند شد. با شنیدن این حرف ابن‌عباس خشمگین شد و گفت: کعب یک دروغگوست !! کعب یک دروغگوست !! کعب یک دروغگوست !! این یک دیدگاه یهودی است که کعب می‌خواهد به اسلام وارد کند. خداوند منزه است از چیزهایی که به او نسبت می‌دهند. مگر نشنیده‌ای که خدا در قرآن فرموده است: و خورشید و ماه را که پیوسته روانند برای شما رام گردانید و شب و روز را مسخر شما ساخت (سوره ابراهیم آیه ۳۳) ابن‌عباس سپس ادامه داد که لغت دائبین در این آیه نشاندهنده مطیع بودن دائمی نسبت به خدا است. او ادامه داد: چگونه ممکن است خداوند خورشید و ماه را مجازات کند در حالی که آنها را به دلیل مطیع بودن ستایش کرده است. خدا این دانشمند یهودی و تعلیماتش را لعنت کند. چه بهتان بزرگی که دروغ به خدا بسته شود و به دو ساخته مطیع خدا گناه نسبت داده شود. بعد از این حرف ابن‌عباس سه بار گفت: انا لله و انا الیه راجعون انا لله و انا الیه راجعون انا لله و انا الیه راجعون سپس ابن‌عباس حرف پیامبر درباره خورشید و ماه را نقل کرد: خدا دو منبع روشنایی خلق کرد. آن را که خورشید نامید مانند زمین است، هر روز طلوع و غروب می‌کند. و آنرا که بعضی اوقات تاریک می‌کند ماه نامید و کوچکتر از خورشید قرار داد. هر دوی آنها به نظر کوچک می‌آیند زیرا ارتفاع آنها در آسمان و فاصله آنها از زمین زیاد است.
محمد تیجانی عالم شیعه تونسی در مورد او گفته است:

او یک یهودی اهل یمن بود که وانمود کرد به اسلام ایمان آورده و در زمان خلافت عمر به مدینه رفت. او سپس به سوریه رفت و یکی از مشاوران معاویه شد.

محمد جواد شری عالم شیعه مسجد میشیگان در مورد او بعد از نقل حدیثی در مورد او گفته است:

این گفتگو باید هشدار دهنده باشد در مورد تلاشهای فریبکارانه و موفقیت آمیز کعب برای تحت تاثیر قراردادن وقایع آینده با القائات شیطانی باشد.
این تلاشها دارای فریبکاری زیادی بود که ضرر زیادی متوجه اسلام و مسلمین کرد.

همچنین در نظر شیعیان، داستان روایت قتل عمر قبل از اتفاق آن نشاندهنده دست داشتن او در این ماجرا است. زیرا در هیچ جای تورات اشاره‌ای به عمر بن خطاب نشده است و در صورتی که اسمی از او به میان آمده بود، یهودیان دیگری نیز آنرا با افتخار بیان می‌کردند. حال آنکه تنها کسی که چنین ادعایی مطرح کرد کعب بود. به همین دلیل، تنها در صورتی کعب می‌توانست از قتل عمر اطلاع داشته باشد که خود در این نقشه سهیم بوده باشد.

گفته می‌شود که کعب در زمان عثمان قدرت زیادی پیدا کرد به طوری که در بسیاری موارد، احکام اسلامی صادر می‌کرد. در این زمان معمولاً خلیفه با او موافق بود و تنها کسانی که به مخالفت با او بر می‌خواستند افرادی مانند ابوذر غفاری بودند. همچنین آمده است که در زمان عثمان، او به همراه معاویه از حج بازمیگشت که مسئول کاروان شعری خواند و پیشبینی کرد که بعد از عثمان، علی به خلافت برگزیده خواهد شد. کعب به او گفت: دروغ می‌گویی. خلیفه بعد از عثمان کسی خواهد بود که سوار بر الاغ روشن (معاویه) است.

[h=3]ساختن مسجد الاقصی[/h] کعب در هنگام ورود عمر به قدس با او بود و به او کمک کرد که محل هیکل سلیمان را بیابد، که عمر در آنجا مسجدالاقصی را ساخت. همچنین او در زمانی که به دنبال مقدسترین مقدسات می‌گشت محل صخره را یافت. عمر آنرا تمیز کرد و بعداً یک خلیفه در آنجا قبة الصخره را بنا کرد که جزء مهمی از مسجد الاقصی است.

مسلم، ابوداود و ترمذی حدیثهایی از او نقل کرده‌اند. هیچیک از نقل قولهای او در بخاری نیامده است.

نتیجه :
میتوان گفت کعب الاحبار یهودی تازه مسلمانی بود که نقش زیادی در تخریب اعتقادات اسلامی داشته و اسرائیلیات فراوانی از طریق او وارد دین اسلام شد پس میتوان گفت مسلمان واقعی نیست

[h=2][/h] [/INDENT] [/INDENT]

ممسوس;749858 نوشت:
با سلام و احترام لطفا سوال خود را تشریح کنید منظور شما از سرنوشت یا مشکوک بودن چیست؟

منظور بنده اینه که آیا افرادی بودند که اعلام اسلام کرده باشند و به خاطر این قضیه کشته یا ناپدید شده باشند؟ یعنی مورد سوء قصد قرار گرفته باشند؟

چه در طول تاریخ و چه در زمان معاصر. اگه امکان داره نام ببرید.

ممسوس;751216 نوشت:
در مورد اینکه ایا افرادی در تاریخ وجود داشتند که به دین اسلام مشرف شده باشند ولی دین خود را مخفی کنند چیزی در منابع تاریخی یافت نشد البته در این باره باید عرض کنم که از افراد مسلمان کسی چنین کاری انجام نمیدهد. کسانی که مسلمان میشدند با افتخار و در ملا عام اعلام میکردند که به دین اسلام مشرف شدند. و اسلام خود را اظهار میکردند.

برای مثال شایعاتی هست مبنی بر اینکه انیشتین مکاتباتی با آیت الله بروجردی داشت (که البته احتمال ضعیفی هست) و یا موارد مشابه. اصولا این موارد چقدر صحت دارند؟

آیا مشابه این قضیه در تاریخ اتفاق افتاده ؟ یعنی مثلا دانشمند و یا عالم غیر مسلمانی با امام معصوم یا عالم مسلمان مکاتبه داشته باشه؟ اگه امکان داره نام ببرید.

الحیاة;751303 نوشت:

برای مثال شایعاتی هست مبنی بر اینکه انیشتین مکاتباتی با آیت الله بروجردی داشت (که البته احتمال ضعیفی هست) و یا موارد مشابه. اصولا این موارد چقدر صحت دارند؟

آیا مشابه این قضیه در تاریخ اتفاق افتاده ؟ یعنی مثلا دانشمند و یا عالم غیر مسلمانی با امام معصوم یا عالم مسلمان مکاتبه داشته باشه؟ اگه امکان داره نام ببرید.

با سلام
قبلا این موضوع عنوان شده

http://www.askdin.com/thread1315.html

http://www.askdin.com/thread6292.html
..

رضا;751361 نوشت:
با سلام
قبلا این موضوع عنوان شده

http://www.askdin.com/thread1315.html

http://www.askdin.com/thread6292.html
..

البته سوال من این نبود.

بنده این مورد رو مثال زدم تا منظورم رو از موارد تاریخی بهتر برسونم.

بنده دنبال موارد مشابهی هستم که با اطمینان بشه درموردشون صحبت کرد نه این مورد خاص (که به هیچ وجه نمیشه بدون تحقیق و استناد به صرف یک سایت درباره اش نظر داد)

به هرحال بنده دنبال موارد دیگری با این سبک و مشابه هستم.

با سلام و احترام
اگر چه در مورد سوال مزبور شما موارد شاذ و بسیار کمی را میشود پیدا کرد البته با تفحص و جستجوی بیشمار اما میتوان به کعب الاحبار و وهب بن منبه از یهودیانی که اسلام اوردند اما به اسلام ضربه زدند اشاره نمود.

اخیرا در شبکه های اجتماعی مسلمان شدن یک دختر 17 مسیحی در اردن گزارش شده بود که پدرش او را به قتل رساند. وی بازداشت شده است و عده زیادی از مسیحیان این کشور خواهان مجازات این پدر سنگدل شدند.
همچنین از سال 2005 تا کنون 224 یهودی به دین اسلام گرویدند که مورد اذیت و ازار یهودیان اسرائیل هستند.

سلام
ظاهرا فرمایش کارشناس محترم مرتبط با پرسش الحیاه محترم نیست
شاید افرادی مثل ابوطالب و نعیم بن عبد الله و .. دیگران البته نه در صدر اول منظور ایشان است که مسلما کم نبوده اند. افرادی معمولی که به دلیل تغییر دین و مذهب خود در محیط دینی جامعه خود نتوانسته اند اسلام خود را اظهار کنند یا بعد از گذشتن سالها اسلام خود را اظهار کرده اند
.

ممسوس;751775 نوشت:
اخیرا در شبکه های اجتماعی مسلمان شدن یک دختر 17 مسیحی در اردن گزارش شده بود که پدرش او را به قتل رساند. وی بازداشت شده است و عده زیادی از مسیحیان این کشور خواهان مجازات این پدر سنگدل شدند.
همچنین از سال 2005 تا کنون 224 یهودی به دین اسلام گرویدند که مورد اذیت و ازار یهودیان اسرائیل هستند.

سید بهاء الدین;752184 نوشت:
سلام
ظاهرا فرمایش کارشناس محترم مرتبط با پرسش الحیاه محترم نیست
شاید افرادی مثل ابوطالب و نعیم بن عبد الله و .. دیگران البته نه در صدر اول منظور ایشان است که مسلما کم نبوده اند. افرادی معمولی که به دلیل تغییر دین و مذهب خود در محیط دینی جامعه خود نتوانسته اند اسلام خود را اظهار کنند یا بعد از گذشتن سالها اسلام خود را اظهار کرده اند
.

با تشکر از جناب ممسوس که پستشون بخشی از پاسخ سوال بنده بود.

اما آیا افرادی بوده اند که به قول جناب سید بهاء الدین به خاطر شرایط زمان و مکانشون نتونستن تا مدتی اسلامشون رو اظهار کنند

برای مثال بین مردم زمزمه هایی هست که آیت الله بهجت چشم برزخی داشتند در صورتی که خودشون چیزی در این باره نگفتند. بلکه اطرافیان از حالت و رفتارشون متوجه شدند.
مشابه چنین موردی رو درباره ی اصل مسلمان بودن یا مسلمان نبودن افراد سرشناس داریم؟ افرادی که به هر دلیلی نتونستند اسلامشون رو علنی کنند؟ چه در گذشته و چه در حالا

الحیاة;752656 نوشت:
برای مثال بین مردم زمزمه هایی هست که آیت الله بهجت چشم برزخی داشتند در صورتی که خودشون چیزی در این باره نگفتند. بلکه اطرافیان از حالت و رفتارشون متوجه شدند.
مشابه چنین موردی رو درباره ی اصل مسلمان بودن یا مسلمان نبودن افراد سرشناس داریم؟ افرادی که به هر دلیلی نتونستند اسلامشون رو علنی کنند؟ چه در گذشته و چه در حالا

با سلام و احترام
سوال شما نیاز به تفحص و جستجوی زیادی دارد که در صدد هستم


سلام

هدف سائل محترم از طرح اين سوال چيست ؟

اگر مقصودتان را واضح بيان كنيد شايد از شواهد كمك بگيريم .

پرسش:آیا افرادی بوده اند که پس از اظهار اسلام سرنوشت شان نامعلوم شده باشد و یا مشکوک باشد؟
آیا دانشمندان و نظریه پردازانی بوده اند یا هستند که مسلمان شده باشند ولی اسلام خود را علنی نکنند؟

پاسخ:
به نظر میرسد به ندرت میتوان چنین نمونه هایی را در تاریخ پیدا کرد زیرا معمولا کسانی که اسلام را می پذیرفتند با افتخار آن را علنی میکردند و مایه مباهات آنان میشد مگر موراد خاصی که اقتضا مینمود مذهب و دین خود را مخفی کنند که معمولا در بین دشمنان، برای کسب خبر از تحرکات دشمن و موارد خاص دین خود را علنی نمیکردند که به برخی از این افراد اشاره میکنیم.
سرآمد انان حضرت ابوطالب پدر گرامی امیرالمومنین(علیه السلام) است وی به خاطر اوضاع نابسامان حجاز و فشار مشرکین بر پیامبر و مسلمین در عین حال که حامی سرسخت پیامبر در برابر مشرکین بود، دین اسلام را پذیرفت و تا زمان رحلت حامی رسول خدا بود.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
مثل ابی طالب مثل اهل الکهف حین اسروا الایمان و اظهروا الشرک فآتاهم الله اجرهم مرتین;
مثل حکایت ابوطالب، مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را مخفی کردند و اظهار شرک نمودند، پس خداوند اجر و پاداش آنان را دو چندان داد.[1]

عباس عموی پیامبر
یکی دیگر از کسانی که اسلام خویش را مخفی نمود عباس عموی پیامبر بود. عباس قبل از هجرت اسلام آورد؛ اما اسلام خود را مخفی نگه داشته بود و اخبار قریش را برای برادرزاده‌اش در مدینه فرستاد. در زمان هجرت خواست با دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کند، اما رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: ماندن تو در مکه بهتر است.[2]

وی به جهت مصالحی اسلام خویش را مخفی کرد. حال این مخفی کردن به جهت آن بود که طبق بعضی از نقل‌ها، اخبار مکه را مخفیانه به پیامبر برساند؛ از جمله نقل ابن اثیر ذکر شده و یا به جهت این بود که اموال خویش را که در مکه بود، حفظ کند.
طبری از قول «ابو رافع» غلام عباس بن عبدالمطلب می‌نویسد: من غلام عباس بن عبدالمطلب بودم. و اسلام به خانه ما رسیده بود و ام‌الفضل مسلمان شده بود. من نیز مسلمان شدم. و عباس از قوم خویش بیم داشت و نمی‌خواست خلاف آنان رفتار کند و اسلام خویش را نهان می‌داشت؛ ازآن‌رو که مال بسیار داشت که میان کسان پراکنده بود.[3]
آیةالله جعفر سبحانی می‌نویسد: عباس عموی پیامبر از صمیم قلب خواهان اسلام بود.او به برادرزاده‌اش ایمان قطعی داشت؛ ولی مصالح روز اقتضا می‌کرد که ایمان خود را پنهان دارد و از این طریق رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را کمک کند؛ چنان‌که در جنگ احد نیز! این کار را انجام داد.»[4]

نعیم بن مسعود
یکی دیگر از افرادی که دین خود را مخفی نمود نعیم بن مسعود بود وی در جنگ خندق نقش بیسار مهم و کلیدی ایفا کرد.
در ايام پر التهاب و پر مخاطره جنگ خندق ، نعيم بن مسعود نزد پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آمد و گفت : من تازه اسـلام را پـذيـرفـتـه ام و بـا تـمـام ايـن قبايل دوستى و آشنايى دارم ، آنان از اسلام من آگاهى نـدارنـد، اگـر دسـتـورى داريـد بـفـرمـايـيـد تـا اجـرا كـنـم . رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: تو اگر در ميان ما باشى به اندازه يك نفر كارآيى دارى ، بدين خاطر ميان آنان برو و تلاش كن كه اين جمعيّت پراكنده شوند، زيرا جنگ خدعه است .[5]

ادورادو آنیلی
یکی از کسانی که در عصر حاضر اسلام را پذیرفت و ان را مخفی نمود وی تنها پسر و وارث مولتی میلیاردر مشهور ایتالیایی سناتور جووآنی آنیلی در ایتالیا بود از انجا که پدر وی فرد بانفوذی در اروپا محسوب میشد و مادرش یک پرنسس یهودی بود مسلمان شدن ادواردو برای یهودیان این کشور خطری بزرگ به حساب میآمد لذا عین ناباوری و به طرز مشکوکی او را به شهادت رساندند.

کلیدواژه : اسلام، مسلمانان، مخفی نمودن اسلام، پیامبر، جنگ
منابع


  1. محمد بن جریر طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲
  2. ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه،
  3. مجلسی، بحار الانوار،دار احیاء تراث العربی، بیروت
  4. سبحانی، فروغ ابدیت، موسسه امام صادق، قم، 1384


[/HR][1] . بحارالانوار، ج 35 ص 72

[2] .ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ج ۲، ص ۵۴۵.

[3] . محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۷۹.

[4] . سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1 ص 227

[5] . سیره ابن هشام، ج 3 ص 229


موضوع قفل شده است