آیا پسری که اهل دوستی است حق دارد دختری را به این جرم رد کند؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا پسری که اهل دوستی است حق دارد دختری را به این جرم رد کند؟


سلام
یه پسر مجردی 30 ساله که دنبال یه مورد خوب برای ازدواج می گشته یه دختر 25 ساله رو می بینه، آرام آرام بهش نزدیک تر می شه و از رفتار و برخورد و خلاصه همه چیش خوشش میاد و با هم قرار ازدواج می زارن!
بعد ارتباطشون بیشتر می شه و متأسفانه خواسته یا ناخواسته اتفاقی که نباید بیفته می افته و ...

بعد از مدتی دختره میاد اتفاق مشابهی که قبلا براش افتاده بوده، جزء به جزء برای این پسر نقل می کنه حالا این پسره بدش اومده از دختره و قید ازدواج رو زده !

به نظر شما کارشناس گرامی آیا این پسر که خودش هم همون کار خلافی رو کرده که دیگری انجام داده و الان بدش آمده، حق داشته بدش بیاد و قید ازدواج رو بزنه؟!
آیا دختر هم مقصره که خواسته صادقانه همه چی رو به همسر آیندش بگه تا بعدا مشکلی پیش نیاد؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

پرسش:
پسر 30 ساله با دختر 25 ساله ایی به قصد ازدواج با همدیگر آشنا می شوند و در روابطشان (قبل از عقد) اتفاقی که نباید بیافتد افتاد، آیا این پسر که خودش قبلا دارای رابطه نامشروع بوده این حق را دارد که آن دختر را از خودش طرد کند؟

پاسخ:
اشتباه اول در این قضیه این است که طرفین برای ازدواج از راه رابطه و دوستی وارد شده اند که قطعا مشکلاتی را ایجاد می کند. نمونه بارز آن هم همین مسئله است که برایشان پیش آمده؛ به خصوص برای دختر که با اینکه یک بار این مسئله را تجربه کرده، اما باز هم عبرت نگرفته و از همان سوراخ دوباره گزیده شده است.

اشتباه دوم هم مربوط به اعتراف دختر نسبت به رابطه قبلی است. اعتراف به گناه، گناه است و نباید چنین مسائلی برای دیگران بازگو شود و این کار به معنای صداقت در زندگی نیست. اگر بنا بر این باشد و هر کس بخواهد به اشتباهاتی که در طول زندگی مرتکب شده به قصد داشتن صداقت اعتراف کند (چه گناه کوچک باشد و چه بزرگ) هیچ کس تحمل فرد مقابلش را نخواهد داشت و حتی به او نگاه هم نمی کند؛ چه برسد که بخواهد عمری با او زندگی کند. راه جبران چنین گناهانی توبه به درگاه الهی است. البته این مسئله استثنا هم دارد و آن در صورتی است که فرد یقین داشته باشد که در آینده اشتباهش آشکار خواهد شد و همسرش متوجه آن می شود. در این صورت چاره ای جز گفتن اشتباه ندارد؛ منتها حتما باید مسئله را با یک مشاور با تجربه و دلسوز در میان بگذارد تا بتواند مسئله را طوری بیان کند که احتمال بروز مشکلات را به حداقل برساند.

اما اینکه آیا پسر حق داشته با وجود چنین شرایطی قید ازدواج را بزند یا نه؟ از دو جهت باید به مسئله نگاه کرد:

1- از این جهت که این پسر هم به اندازه آن دختر مقصر بوده و نباید دختر را ناپاک تر از خود بداند، حق چنین کاری را نداشته و باید این را بپذیرد که اگر این کار اشتباه است، خود او هم مرتکب چنین اشتباهی شده و از این جهت فرقی بینشان نیست. اگر بگوید او علاوه بر من با فرد دیگری هم رابطه داشته باید در پاسخ گفت اولا ممکن است او از گناه قبلیش توبه کرده باشد ثانیا شمایی که یک بار این کار را مرتکب شدی، در صورتی که با ایشان ازدواج نکنی، باز هم ضمانتی وجود ندارد که در آینده با فرد دیگری وارد رابطه نشوی.
بعلاوه اینکه ممکن است شما هم گذشته پاکی نداشته باشی. گناه که فقط رابطه نیست. دیدن فیلم و عکس و خودارضایی و چشم چرانی و دروغ و غیبت و تهمت و ... همه از گناهان کبیره هستند. پس اگر علت عقب نشینی این پسر مقایسه آن دختر با خودش است و گمان می کند خودش پاک تر بوده، در اشتباه است.

2- اما این قضیه یک جهت دیگر هم دارد و آن اینکه حال که خواسته یا ناخواسته و بحق یا ناحق احساس این پسر نسبت به این دختر تغییر کرده (که منشأ این تغییر هم اشتباه خود دختر اولا در برقراری رابطه و ثانیا در اعتراف به رابطه قبلی بوده است)، آیا این ازدواج به صلاح هست یا نه؟ پاسخ این است که خیر؛ با وجود این شرایط چنین ازدواجی به صلاح نیست؛ چون این مسئله برای همیشه در ذهن پسر خواهد ماند و در نتیجه رفتار و برخوردش نسبت به آن دختر را در تمام عرصه های زندگی تحت الشعاع قرار می دهد و زندگی را به کام او تلخ خواهد کرد؛ مگر اینکه قبل از ازدواج این پسر بتواند با این مسئله کنار بیاید و آن را برای خود حل کند.
یکی از راه های کنار آمدن این است که دختر توبه کرده باشد و پسر هم بتواند توبه او را بپذیرد و به او اعتماد کند و ... که لازمه آن صحبت بیشتر با آن پسر است. البته این توبه و اعتماد سازی از طرف پسر هم باید صورت گیرد.

سلام

این تاپیک رو که خوندم پشتم لرزید.... که چقدر الکی الکی و به اهستگی ، یک رابطه دوستی ، به بدترین گناهی که بین یک دختر و پسر میتونه حادث بشه ، تبدیل میشه .... کسانی که دچار این گناه میشن ، الزاما ادمهای بدی نیستن و حتی ممکنه جز افراد مذهبی هم باشن که متاسفانه یک لحظه فریفته میشن و تسلیم نفس خودشون میشن و ....

کاش حواسمون باشه از همون اول جلوی گناه رو بگیریم ، جلوی نفس خودمون رو بگیریم ، به شهوت خودمون که ابزار امتحانه ، افسار بزنیم و از هیچ کاری برای تلاش در راستای این جهاد دریغ نکنیم ... حتی اگه شده به جنس مخالف سلام نکنیم ، حتی جنس مخالف رو از لبخند خودمون محروم کنیم ، فریب این نقشه های درونی خودمون رو نخوریم که ما که میخوایم با فلانی ازدواج کنیم ، اول کمی دور از چشم خانواده باهش در ارتباط باشیم تا بیشتر بشناسیمش بعد به خانواده معرفیش کنیم و.... که تمام اینها میتونه "خطوات شیطان " باشه...

لـا تَتِّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ …» نور/ 21
(از گام‌های شیطان پیروی نکنید)

خدا تمام ما رو از گناه ، در امان بداره که هیچ کدوم از ما حتی از بزرگترین گناهان که خارج از تصور ما هست ، مصمون نیستیم اگر لحظه ای خدا ما رو به خودمون واگذار کنه....

خادم حرم;748710 نوشت:
حق داشته بدش بیاد و قید ازدواج رو بزنه؟!

نه حق نداشته.خیلی پسر (لاشی )و نامردی بوده.({لاشی} حرف بدی نیست در مقابل کاره اون پسر وحرفای دیگه ای که میخاستم بهش بزنم.اگه میخاین ویرایش کنین معادلشو بزارین.چون بلد نیستم معادلشو)با رنگ سفیدم نوشتم تازه:khandeh!:

خادم حرم;748710 نوشت:
آیا دختر هم مقصره که خواسته صادقانه همه چی رو به همسر آیندش بگه تا بعدا مشکلی پیش نیاد؟!

دختری که دوبار از یه جا نیش بخوره.عقل نداره.خوده دختر بهتر میدونسته که چه اتفاقی ممکنه بیافته.یکی از دلایلی که زودتر نگفته چیزی به پسر میخاسته پسرو به خودش وابسته کنه بعد بگه.گفتنش هم به خاطر این بوده که میترسیده بعدا لو بره.گفته خودم بگم بهتره تا از کس دیگه ای بشنوه.

داستان ازدواج برای پسرها قدیمی شده.نمیدونم دخترا چرا نمیخان بفهمن و عبرت بگیرن.
.
.
.
.
اهان !فهمیدم!دخترا با خودشون میگن:


این یکی فرق میکنه!

احتمالا میگم که اگر هدف ازدواج بود نباید همچین اتفاقی میوفتادیه هوس زودگذر با توجیه ازدواج در سال دیگر بر فرضاین هدف ازدواج برای توجیه مساله ی دوستی هست که میخواد برای سر طرف کلاه بگذاردامروزه وسایل ارتباطی هم بستر رو برای این ارتباطات بیشتر اسان کرده انداگر یه سری به شبکه های اجتماعی بزنیم میبینیم که اکثریت ملت جز دوستی و چت با جنس مخالف دنبال چیز دیگری نیستندکار پسر هم اشتباه بوده که مورد اول رو رها کرده استموارد بعدی نظری ندارم

خادم حرم;748710 نوشت:
یه پسر مجردی 30 ساله که دنبال یه مورد خوب برای ازدواج می گشته یه دختر 25 ساله رو می بینه، آرام آرام بهش نزدیک تر می شه و از رفتار و برخورد و خلاصه همه چیش خوشش میاد و با هم قرار ازدواج می زارن!
بعد ارتباطشون بیشتر می شه و متأسفانه خواسته یا ناخواسته اتفاقی که نباید بیفته می افته و ...
وای خدا باز هم از این تاپیکها:Narahat az:
وقتی میگن دوستی روش مناسبی برای ازدواج نیست یه چیزی میدونن...خوب نتیجه دوستی میشه همین دیگه
خادم حرم;748710 نوشت:
بعد از مدتی دختره میاد اتفاق مشابهی که قبلا براش افتاده بوده، جزء به جزء برای این پسر نقل می کنه
دقیقا هدفش از این کار چی بوده؟
خادم حرم;748710 نوشت:
آیا دختر هم مقصره که خواسته صادقانه همه چی رو به همسر آیندش بگه تا بعدا مشکلی پیش نیاد؟!
من اعتقادم اینه که در امر ازدواج و خواستگاری هیچوقت نباید دروغ گفت از ظرفی هم هیچوقت نباید همه مشکلات و مسائل ریز و درشت رو هم گفت
خادم حرم;748710 نوشت:
به نظر شما
ببخشید میشه فضولی کنم و بپرسم شما کجای این داستان هستید و چطور این موضوع رو با این تفاسیر خبردار شدید؟

امین;750692 نوشت:
به خصوص برای دختر که با اینکه یک بار این مسئله را تجربه کرده، اما باز هم عبرت نگرفته و از همان سوراخ دوباره گزیده شده است.
چرا واقعا دخترها عبرت نمیگیرند؟و به قول جناب محسن:

mohsen1990;750699 نوشت:
نمیدونم دخترا چرا نمیخان بفهمن و عبرت بگیرن.
.
.
.
.
اهان !فهمیدم!دخترا با خودشون میگن:
این یکی فرق میکنه!
این توجیه رو چرا همه دخترها میارن؟
امین;750692 نوشت:
اعتراف به گناه، گناه است و نباید چنین مسائلی برای دیگران بازگو شود و این کار به معنای صداقت در زندگی نیست. اگر بنا بر این باشد و هر کس بخواهد به اشتباهاتی که در طول زندگی مرتکب شده به قصد داشتن صداقت اعتراف کند ( چه گناه کوچک باشد و چه بزرگ) هیچ کس تحمل فرد مقابلش را نخواهد داشت و حتی به او نگاه هم نمی کند؛ چه برسد که بخواهد عمری با او زندگی کند. راه جبران چنین گناهانی توبه به درگاه الهی است.
به این حرف توجه داشته باشید.استاد امین درست میگن این اسمش صداقت نیست که فرد همه چیز رو بیان کنه
امین;750692 نوشت:
این مسئله استثنا هم دارد و آن در صورتی است که فرد یقین داشته باشد که در آینده اشتباهش آشکار خواهد شد و همسرش متوجه آن می شود. در این صورت چاره از جز گفتن اشتباه ندارد؛ منتها حتما باید مسئله را با یک مشاور با تجربه و دلسوز در میان بگذارد تا بتواند مسئله را طوری بیان کند که احتمال بروز مشکلات را به حداقل برساند.
بله اگر ندونستن طرف مقابل مشکلی رو ایجاد نمیکنه لزومی نداره بدونه
امین;750692 نوشت:
پس اگر علت عقب نشینی این پسر مقایسه آن دختر با خودش است و گمان می کند خودش پاک تر بوده، در اشتباه است.
بله دیگه خودش با دختر مردم ارتباط داشته بعد میگه نمیخوامش:Narahat:یک ذره چیزی به نام غیرت و مردانگی در وجودش نباید باشه احیانا؟:Narahat:
امین;750692 نوشت:
آیا این ازدواج به صلاح هست یا نه؟ پاسخ این است که خیر؛ با وجود این شرایط چنین ازدواجی به صلاح نیست؛ چون این مسئله برای همیشه در ذهن پسر خواهد ماند و در نتیجه رفتار و برخوردش نسبت به آن دختر را در تمام عرصه های زندگی تحت الشعاع قرار می دهد و زندگی را به کام او تلخ خواهد کرد
منم همین نظر رو دارم
مولکول 68;750697 نوشت:
این تاپیک رو که خوندم پشتم لرزید.... که چقدر الکی الکی و به اهستگی ، یک رابطه دوستی ، به بدترین گناهی که بین یک دختر و پسر میتونه حادث بشه ، تبدیل میشه .... کسانی که دچار این گناه میشن ، الزاما ادمهای بدی نیستن و حتی ممکنه جز افراد مذهبی هم باشن که متاسفانه یک لحظه فریفته میشن و تسلیم نفس خودشون میشن و ....
من نمیفهمم چرا واقعا دخترها حاضر به این کار میشن....خوب اون پسر طرف مقابلشون بهش بگه و بخواد،خوب چرا دختره قبول میکنه آخه؟

mehrant;750921 نوشت:
دقیقا هدفش از این کار چی بوده؟

دختره با خودش گفته اگه یه موقع بعدا پسره بفهمه خیلی بد میشه و زندگیشون خراب میشه.و شایدم میگفته ممکنه اگه از زبون یکی دیگه بشنوه اون طرف 4تاچیزم بزاره روشو بگه.پس بهتره که خودم واقعیتو بگم!!!
از طرفی فکر میکرده چون این پسر هم همون کارو باهاش کرده پس حتما اگه بهش بگه میبخشش و براش مهم نیست یا اینکه فکر میکرده این پسر جدیده اینقدر دوسش داره که به این موضوع اهمیت نده.

یه چیز مهم:
اینکه میگن دختره ساده بود و گول خورد همش حرفه.مثلا پسر به دختر میگه بیا خونمون.دخترم میره.خب فکر نکنم دختری اینقدر ساده باشه که ندونه برای چکاری گفته بیا خونمون.چون خود دختر هم از این کار لذت میبره به هرحال آدمه.پس نباید بگیم فقط پسر مقصره هر دوطرف مقصرن.

اینم یادم رفت بگم.شاید درصد خیلی کمی پسر حاضر باشن که با کسی که باهاش رابطه داشتن ازدواج کنن.چون:
با خودشون میگن ما اینو امتحان کردیم و همش دم دستمونه.بزار بریم سراغ یکی که دستیابی بهش سخت تره.اینو هر وقت بخاییم هست.چرا بگیرمش!!!
و اینکه:
اون پسر ممکنه دنبال بهونه هم میگشته که رابطه را قطع کنه.و دیر یا زود حتی اگه دخترم این موضوع را بهش نمیگفت رابطشونو قطع میکرد با دختر.

چقد از این موضوعات آدم وحشت میکنه

با سلام و عرض ادب از نظر روانشناسی

این سوال که در این ارتباطات ناکام مقصر کی هست این معنا رو القا می کنه که اصل این ارتباط ها مقبوله و و قتی هم رخ میده هیچ یک از دو طرف نباید رها کنند و تا اخر باید ادامه بدن اما این یک نگاه اشتباه هست که در چندین سط بیان می کنم
قبل از اینکه بدونیم چه کسی در ارتباطهای ناکام مقصره بینیم در اصل به وجود آمدن این ارتباط چه کسی مقصره و اینکه آیا ایجاد چنین ارتباطی صحیح هست یا نه
در تحلیل ارتباط هائی که بین دختر و پسر اتفاق میفته این رو می تونم بگم که چند مساله در این اشتباهات دخیله برخی از طرف پسرها و برخی هم از طرف دخترها و برخی هم هردو
برخی به ذات دختر و پسر برمیگرده برخی به خانواده و برخی به جامعه
وقتی دختر و پسر به سنی می رسند که احساس نیاز به جنس مخالف پیدا می کنند (از دو جهت جنسی عاطفی که یک کشش و میل قوی درونی هست) و خب می دونند که فعلا هم از ازدواج خبری نیست و عامل بازدارنده درونی (آگاهی - تقوا و انگیزه الهی - حیا) و بیرونی (بد دانستن - فرهنگ دینی مناسب و ...) شدیدی هم نیست که اجازه نده این ارتباطها رخ بده و عامل کمک کننده هم هست مانند محیط های مختلط روابط فامیلی باز بین دختر و پسر و محیط بیرون و عامل تشدید کننده که می تونه دیدن فیلمهای مبتذل و عاشقانه توسط دو جنس باشه
نداشتن آگاهی به این شکل که:
اولا:نگاه دختر و پسر به ارتباط با جنس مخالف مخصوصا در غیر ازدواج متفاوته و این به اختلاف در طبیعت این دو جنس برمی گرده که بسیار هم مهمه و اون هم اینه که پسر می تونه به ارتباط بدون ازدواج فکر کنه اما دختر نه ( معمول و اکثر قریب به اتفاق رابطه ها یعنی طبیعیش اینطوریه) و حتی اگه دختر به پسر بگه که من بدون قصد ازدواج باهات دوست شدم و علنا اعلام کنه باز دختر 1. یا باور نمی کنه چون برخلاف پسر دختر در یک ارتباط به ازدواج فکر می کنه ( باز هم طبیعش اینه ممکنه به عارض شدن مسائلی ندرتا تغییر کنه) 2. یا به این فکر می کنه که من این پسررو یا با رفتارم یا به صورت کلامی و به مرور زمان نظرش رو در مورد خودم تغییر می دم
ثانیا : اگه برفرض که هر دو به ازدواج فکر کنند و در این مساله متفق باشند باز نمی دونند که این تمام کار نیست و هنوز راههای زیادی باقی مانده یک مانع مهم و موثر خانواده هست که در ارتباطها معمولا در نظر گرفته نمی شه و توجه ندارند که ممکنه خانواده به این ازدواج راضی نشه و تن نده
ثالثا: عدم آگاهی از این که صرف علاقه و دوست داشتن برای ازدواج کافی نیست بلکه یک مساله بسیار مهتر از علاقه مطرحه که اینها بهش توجه ندارند و یا فکر می کنند که توجه دارند و او داشتن تناسبهاست
صرف اینکه اونها الان حرف هم رو می فهمند دلیل بر داشتن تناسبها نیست چون علاقه به وجود آمده یک حس کاذب در مورد تناسب به انسان میده و پرده ای جلوی چشمش می کشه که نمی تونه واقعیت رو به درک کنه و ببینه
در کنار این مساله کم شدن سطح حیا در جامعه به دلائل مختلف
عیب و گناه ندانستن رابطه و نداشتن دید آخرتی و یا ضعف این دید و گرایش مذاق جامعه به سمت لذت محوری و نه خدا و تکلیف محوری گرایش به سمت رفاه و راحتی و دنیا طلبی که مقابل تکلیف گرائیه و باعث میشه انسان رو از انجام تکالیف دینی منصرف کنه یا سست و کم و بی انگیزه کنه چرا که زحمت داره و گناه راحته و تکلّف نداره و حتی فکرش رو عوض کنه به اضافه سخت شدن مساله ازدواج که خود مساله بسیار بغرنج و پیچیده ای هست
اگه از دست کاری ولو کوچک برمیاد انجام بده و با مقصر دانستن و تخطئه دیگری کاری درست نمیشه

شهیده;750928 نوشت:
چقد از این موضوعات آدم وحشت میکنه

واقعیت جامعه ما و اوضاع بیشتر دختر و پسرها همینه
وقتی چیزی به اسم غیرت در مردای ایرانی نابود بشه ونجابت وحیا در دختران از بین بره شنیدن این مسائل باید عادی شده باشه!
خیلی از پسرها پست و نامرد و بی غیرت شدن و دخترها هم در مقابلشون ساده و احمقانه رفتار میکنن پس حق این دوگروه که سرشون به سنگ بخوره
و دخترا متاسفانه چند بار هم از یه سوراخ گزیده میشن وباز عبرت نمشه براشون.

متاسفانه این رابطه ها برای خیلیا عادی شده هر چقدر هم که جلوتر میرن بدتر میشن

مشخصه که هر دو مقصرن ولی دختر بیشتر
دخترا خیلی احساساتی هستن زود گول میخورن و یه عمر خودشون رو بدبخت میکنن
دارم میبینم بین دوستام که چقدر راحت خر میشن اصلا هم راضی نمیشن که از اون مغز اکبندشون استفاده کنن انگار جای مغز و قلبشون رو با هم عوض کردن

وقتی یه دختر اعتقاد و ایمان قوی نداشته باشه احساسات کورش میکنه و به هیچ صراطی هم مستقیم نمیشه
خودم بعضی اوقات تو همچین شرایطی گیر افتادم که اگه خدا هوامو نداشت و بهم تلنگر نمیزد معلوم نبود چه اتفاقی برام میفتاد

[=Comic Sans MS]

خادم حرم;748710 نوشت:
یه پسر مجردی 30 ساله که دنبال یه مورد خوب برای ازدواج می گشته

اولا که دنبال ازدواج نبوده که اگه که بود این اتفاق نمی افتاد => پس اینجا پسر مقصره.

خادم حرم;748710 نوشت:
بعد از مدتی دختره میاد اتفاق مشابهی که قبلا براش افتاده بوده، جزء به جزء برای این پسر نقل می کنه

دوما دختر اشتباه کرده که گناهش رو برای کسی توضیح داده، یا برای صادق بودن یا سر پوش گذاشتن روی کاری که انجام داده => پس اینجا دختر مقصره.

در کل من فکر میکنم تو جامعه ی ما دخترها مقصرند چون می دونند پسرها با یه دختر فقط و فقط برای یه چیز دوست میشن بازم خودشون رو الکی گول میزنن و به رابطشون ادامه میدن و اون چیزی که نباید بشه میشه.
نمیگم پسرها مقصر نیستند شاید پسرها مقصرتر باشند چون خشت اول رو اونا کج میذارن و پیشنهاد رو میدن و دختر ها هم به کج شدن دیوار کمک میکنن. سوء استفاده های پسر که تموم شد دیوار رو سر دوتاشون خراب میشه و چون دختر ضعیف تر و شکننده تر آسیب بیشتری میبینه.

پاسخ : هر دو

موضوع قفل شده است