جمع بندی آیا پس از انسان ، موجودات دیگری می آیند؟

تب‌های اولیه

76 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا پس از انسان ، موجودات دیگری می آیند؟

آیا پس از وقوع قیامت، امکان خلق موجوداتی برتر از انسان از جانب خداوند متعال هست؟ اگر هست؛ آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

yalda solimani;748470 نوشت:
آیا پس از وقوع قیامت، امکان خلق موجوداتی برتر از انسان از جانب خداوند متعال هست؟ اگر هست؛ آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

سلام
در برخی روایات به خلقت جدید بعد از قیامت اشاره شده است.
در ذیل این آیه شریفه : أَ فَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فىِ لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ(ق/15)؛ در تفسیر صافی از امام باقر(ع) درباره خلقت انسان های جدید پس از انسان های موجود سؤال شد، آن حضرت چنین پاسخ فرمود: "انه سئل هذه الآیة فقال تأویل ذالک، ان الله تعالی اذا افنی هذا الخلق و هذه العالم و سکن اهل الجنة الجنة و اهل النار النار جدد الله عالماً غیر هذا العالم و جدد خلقاٌ من غیر فحولة و لا اناث یعبدونه و یوحدونه و خلق لهم ارضاٌ غیر هذه الارض تحملهم و سماء غیر هذه السماء تظلهم، لعلک تری ان الله انها خلق هذا العالم الواحد، تری ان الله لم یخلق بشراً غیرکم، بلی و الله لقد خلق الف الف عالم و الف الف آدم(تفسیرالصافی، ج 5، ص 60).
ترجمه: هنگامی که خداوند عمر این نسل از آدم و این عالم به پایان رساند و اهل بهشت را در بهشت و جهنمیان را در جهنم ساکن کرد، دنیایی جدید با انسان های جدید، بدون این که از پدر و مادری متولد شده باشند، خلق خواهد کرد. انسان های موحد که عبادت خدا می کنند. برای آنها زمینی غیر از این زمین ایجاد می کند که بر روی آن سکنا گزینند و آسمانی که در لوای آن پناه گیرند. شما خیال می ‎ کنید که خدا بشری غیر از شما یعنی نسل آدم ابوالبشر نیاورده است؟ بله به خدا سوگند خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم خلق کرده است که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدم‌ها قرار دارى... (تفسیرالصافی، ج 5، ص 60).
در راستای همین آیه شریفه فلاسفه اسلامی ثابت کرده اند که خداوند فیاض علی الاطلاق است و فیضش دائمی است، این فیاضیت اقتضای آفرینش دائمی و پی در پی را دارد و هر چیزی که سزاوار موجود شدن باشد را می آفریند.
پس مطابق آنچه که در صدر این حدیث آمده، پس از پایان این جهان، آفرینش تمام نخواهد شد، بلکه آفرینش انسان های جدید با زمین و آسمانی جدید خواهد بود.


اما به اینکه خلقت جدید برتر از انسان باشد اشاره ای نشده است. با این حال میتوان از برخی آیات و روایات به این نتیجه رسید که انسان مخلوق برتر است، از جمله:
1. عبدالله بن سنان می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم ملائکه بالاترند یا فرزندان آدم؟ آن حضرت در جواب سخن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) را نقل فرمود: "خداوند در فرشتگان عقل بدون شهوت قرار داد و در حیوان شهوت بدون عقل و در انسان عقل همراه با شهوت؛ پس اگر عقل انسان بر شهوتش پیروز گردد او از ملائکه برتر است و اگر شهوتش بر عقل او پیروز گردد او از حیوان فروتر و پست تر است (وسائل الشیعة، ج 15، ص 209). در این روایت به برتری بالقوه انسان بر دیگر موجودات اشاره شده است.
2. دمیدن روح الهی در انسان: چون آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم(حجر، 29 ).
3. مسجود ملائک قرار گرفتن او: هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند، جز شیطان...(بقره، 34).
4. منصب خلافت الهی: بیاد آر آن گاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین جانشین قرار خواهم داد (بقره، 30).
5. تسخیر دیگر موجودات برای انسان: و آنچه در زمین و آسمان ها است تمام را مسخر شما گردانید (جاثیه، 13)، و همچنین در حدیث قدسی وارد شده: ای پسر آدم من موجودات را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم (علم الیقین،ج 1،ص 381).

از طرفی وجود خلاصه خلقت و عصاره هستی، حضرت محمد (ص) در میان انسان های کنونی، بهترین دلیل بر شرافت و برتری انسان بر سایر موجودات اعم از فرشتگان، جن و ... است.
بنابراین میتوان از دلایل مذکور این نتیجه را گرفت که انسان از دیگر موجودات برتر است اما اینکه آیا نسل جدید انسانها بعد از قیامت از انسان کنونی برتر باشند، اشاره ای به آن نشده اما امکان برتری در هوش، قوه جسمانی و ... آنها ممتنع نبوده و عقلا امکان پذیر است.

yalda solimani;748470 نوشت:
آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

در برخی روایات به این مطلب اشاره شده:
امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ کُلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَکْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ مَا یَرَى عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیْرَهُمْ وَ إِنِّی الْحُجَّهُ عَلَیْهِمْ (بحارالأنوار ، ج27 ، ص41 ). ــــ برای خدای عزّ و جلّ دوازده هزار عالم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین می باشد. هیچکدام از (اهل) این عوالم برای خدا عالمی غیر از عالم خودشان نمی بینند و من حجّت هستم برای همه ی این عالمها.»
اما باید به این نکته هم توجه داشت که قوانین عالم تغییر خواهد کرد همانطور که خداوند میفرماید: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ»( ابراهیم/ 48)یعنی در آن روز، این زمین به زمین دیگر، و آسمان ها به آسمان های دیگر تبدیل می‌شود. علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: معنای تبدیل آن است كه حقیقت آسمان و زمین و آنچه بین آنهاست، همان آسمان و زمین است، جز اینكه نظام جاری در آنها غیر از نظام جاری در دنیاست، بنابراین اوصاف زمین و آسمان تبدیل می‌شود نه خود آنها.(تفسیر المیزان، چاپ چهارم، تهران، بنیاد علامه طباطبایی، 1370، ج12، ص91ـ93)
بدین ترتیب ممکن است انسانهای جدید شرایط متفاوتی داشته باشند و به تبع تغییر شرایط احکام آنها هم تفاوتهایی داشته باشد.(در روایت امام باقر(ع) اشاره شد که نسل جدید بدون این که از پدر و مادری متولد شده باشند، خلق خواهد شد)

سلام

چندی پیش دانشمندانی از ناسا در مشاهدات خود متوجه شدند لایه های عجیبی در کرانه های اسمان وجود داره که در مقیاس بسیار عظیمی شکل گرفته است که با تحقیقات بسیار این نظریه را دادن که احتمالا قبل از بیگ بنگ بزرگ دوره ما انفجار های مهیب برای ایجاد خلقت جدید رخ داده و بیگ بنگ دوره ما نه تنها اولین انها نیست بلکه حلقه ای از زنجیر بزرگ سلسله مراتب حلقت هست که از ابتدا بوده و تا انتها بی نهایت هم احتمالا ادامه خواهد داشت!

(این شبیه مطالب بزرگان هم هست)

yalda solimani;748470 نوشت:

آیا پس از وقوع قیامت، امکان خلق موجوداتی برتر از انسان از جانب خداوند متعال هست؟ اگر هست؛ آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

عرض سلام و ادب و احترام به همه عزیزان

با در نظر داشتن و مطالعه بیانات ائمه ع در این زمینه عرض می شود کرد...

از آنجایی که حضرت محمد ص اولین خلق خداوند و بهترینِ آنها در اطاعت و مَحوِ وجودِ "خودِ" ایشان و "مَنِ" ایشان و رسیدن به مقام نزدیک تر از شاید قاب قوسین به خدا و در حالتِ فَنا و بقا قرار گرفتن و شخصیتی که توانست آن مقام را داشته باشد که فقط ذات الله بماند و خودش محو شود ایشان بوده است و همچنین ایشان از "بَشَر" / انسان هستند و در حقیقت انسان است که می تواند به این مقام برسد,
و همچنین ملاک بهتر و برتر بودن نزدِ خداوند , تقوای مَخلوق است,
می شود نتیجه گرفت که اگر مخلوقی هم خلق شود, نهایتاً او نیز بتواند تقوا پیشه کند و بالا و بالا برود که در نتیجه این بشر و انسان فعلی نیز می تواند تقوا پیشه کند و بالا و بالا تر برد.

و البته , بشر و انسانِ فعلی, اشرفِ مخلوقات نیست, بلکه می تواند اشرف مخلوقات باشد.
و همان طور که انسان, پست ترین موجود نیست, بلکه می تواند پست ترینِ آنها باشد.

و همانطور که کارشناس محترم این حدیث را فرمودند :

عامل;748470 نوشت:

1. عبدالله بن سنان می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم ملائکه بالاترند یا فرزندان آدم؟ آن حضرت در جواب سخن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) را نقل فرمود: "خداوند در فرشتگان عقل بدون شهوت قرار داد و در حیوان شهوت بدون عقل و در انسان عقل همراه با شهوت؛ پس اگر عقل انسان بر شهوتش پیروز گردد او از ملائکه برتر است و اگر شهوتش بر عقل او پیروز گردد او از حیوان فروتر و پست تر است (وسائل الشیعة، ج 15، ص 209).

اما اگر منظور جسم و ظاهر و همین بدن است, خب همین الان موجوداتی هستند که از انسان فوق العاده به لحاظِ جسمی مستعد تر و توانا تر در انجامِ خیلی از امور هستند.
در آینده هم ای بسا خلق شود.

----------------

و یک نکته اینکه, به طورِ کلی بهتر و برتر بودنِ مخلوق نزد خدا, آن مخلوقی است که خاک تر باشد و یا خاک بَر سَر تَر از همه در برابرِ خدا باشد مگر به حول قوه الهی.

لذا آن موجودی که قرار است برتر باشد, باید چه امتحانات و مصیبت هایی را بگذراند تا برتر شود و در حقیقت , بیشتر از پیامبران ع و ابراهیم ع و محمد ص و علی ع و حسین ع و غیره...مصیبت ببیند و تحمل کند.
و آنها فعلا همینان هستند و با مطالعه ی کلامِ ائمه ع متوجه می شویم, که مخصوصا 5 تن و فرزندانِ ایشان ع , خیلی فراتر از آن چیزی هستند که ما از ایشان میدانیم. و از 73 اسم اعظم و دارا بودنِ ایشان از 72 اسم آن خودش گویا و روشن کننده ی پاسخِ بسیاری از سوال ها و مطالب است.

با تشکر از توجهتون

از روایات گذشته چنین بر می آید که حجّت بودن ائمه (ع) اختصاص به عالم ما ندارد و آنان در عوالم دیگر نیز حجج الهی می باشند ؛ همچنین روایاتی از امیرالمومنین (ع) منقول است که آن حضرت تمام انبیای سابق را ظهورات خود قلمداد نموده اند. از طرفی همانگونه که گفته شد انوار آن حضرات سابق بر تمام مخلوقات عالم خلق شده است. لذا از مجموع این قرائن و برخی انگاره های فلسفی و عرفانی می توان چنین حکم نمود که حضرات چهارده معصوم در تمام عوالم گذشته ظهور داشته اند و در عوالم آینده نیز ظهور خواهند داشت ؛ لکن نه به نحو تناسخ و بازگشت روح جزئی آن بزرگواران ؛ بلکه به نحو تجلّی ذوات نوری آن بزرگواران.

yalda solimani;748470 نوشت:
آیا پس از وقوع قیامت، امکان خلق موجوداتی برتر از انسان از جانب خداوند متعال هست؟ اگر هست؛ آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

با اجازه استاد عامل بنده جسارت کرده وپاسخ این سوال را عرض میکنم


پاسخ: باید توجه داشت که منظور از "بزرگ‌تر از انسان" چیست؟ قطعاً منظور قد و قامت و ... نمی‌باشد، چون انسان در میان سایر جانداران روی زمین نیز زیاد هم بزرگ نیست؛ پس منظور مقام و مرتبه‌ی وجودی، یعنی برخورداری از "رشد و کمال" می‌باشد که در تقرب به "هستی و کمال محض" تحقق و تجلی می‌یابد.

الف –
رشد و کمال (مرتبه وجودی)، شدت و ضعف مرتبه دارد. هر کسی در رتبه و جایگاهی قرار دارد. از این رو در همین دنیا نیز موجودات بزرگ‌تر و کوچک‌تر از "انسان" وجود دارند، منتهی باید دید که کدام موجود و نسبت به کدام انسان؟ چنان چه حتی مرتبه‌ی انسان‌ها نیز با یک دیگر متفاوت است. مقام وجودی و مرتبه کمالی مؤمن [اگر مؤمن باشد]، به مراتب بالاتر از سایر انسان‌هاست، چون به کمال محض مقرب‌تر است و البته ایمان هم شدت و ضعف مرتبه دارد.

«وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (آل‌عمراه، 139)

ترجمه: و اگر مؤمنيد سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد.

ب –

به عنوان مثال، در همین دنیا، نه تنها ملائک و به ویژه مقرب‌ترین‌های آنها و صاحبان خرد و ایمان کامل‌تر ، از مرتبه وجودی بالاتری نسبت به بسیاری از انسان‌ها برخوردار هستند، بلکه گاه مقام و مرتبه وجودی برخی از حیوانات نیز نسبت به برخی از انسان‌ها بالاتر است، چنان چه راجع به برخی از انسان‌ها با مشخصات ذیل فرمود: از حیوان پست‌ترند:

«‌وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ‌» (الأعراف، 179)

ترجمه: و حقّا كه ما بسيارى از جن و انس را (گويى) براى دوزخ آفريده‏ايم، زيرا كه دل‏ها دارند ولى (حقايق را) بدان نمى‏فهمند، و چشم‏ها دارند ولى بدان (به عبرت) نمى‏نگرند و گوش‏ها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمى‏شنوند آنها مانند چهارپايانند بلكه گمراه‏ترند (زيرا با داشتن استعداد رشد و تكامل، به راه باطل مى‏روند) و آنها همان غافلانند.

آنجا نیز به همین تناسب، بزرگ‌تر و کوچک‌تر، یا بالاتر و پایین‌تر وجود دارد؛ سلسله مراتب از «اعلی علیین» است تا «اسفل السافلین»؛ منتهی بزرگ‌تر یا والامقام‌تر و یا به تعبیری کامل‌تر و مقرب‌تر از "انسان کامل"، وجود ندارد.

بهشت و انسان:

بهشت نیز مراتب دارد. در مرتبه پایین، جایگاه مؤمنین است با نعمات آن و در مرتبه‌ی بالاتر خودِ انسان بهشت است. «فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ/الواقعه، 89» وجود خودِ مقربین است. چنان چه از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در مورد بهشت پرسیدند، فرمود: "انا الجنّة – من بهشتم".
از این رو، مقام انسان و استعداد رشد او، حد یَقِف، یا سقف محدودی ندارد که فرض "بزرگتر از آن"، در مورد او جایز و متصور باشد.
همه مخلوقات ظهور اسمای حق تعالی هستند و معصومین علیهم‌السلام، مظهر اتمّ اسمای الهی هستند. یعنی تمامیت کمال مخلوق در آنها متجلی و محقق بوده و خواهد بود.

اسلام و قرآن در بهشت:

دقت داشته باشیم که آخرت (اعم از جهنم یا بهشت)، دار تکلیف نیست که معنا و نقش نبوت، ولایت، امامت، قرآن و اسلام در آن، مثل دنیا باشد.
"دین" دو بخش اعتقادی و عملی دارد، به تعبیری به دو بخش اصول و فروع تقسیم می‌شود. در بُعد اعتقادی آن، که در آخرت پرده‌ها کنار رفته و همه (از مؤمن و کافر) حقایق را می‌بینند و اصلاً امکان و اختیاری برای کفر و شرک و نفاق و معصیت ندارند – در بُعد عملی نیز آخرت دار عمل نیست، بلکه دار مکافات (نتیجه عمل) است. در آخرت که نماز، روزه، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر نیست، که نیازمند دین به عنوان شریعت باشد.
اما آخرت، دار "معرفت = شناخت" هست، دار محبت و بهجت هست، و برای صیرورت کمالی انسان نیز حدی نیست، چرا که معرفت و محبت، نسبت به الله جلّ جلاله می‌باشد و آن نیز پایانی ندارد.

پس در آنجا نبی‌اکرم و اهل عصمت و سایر انبیای الهی علیهم السلام، در آن مقام عظمت خود، همچون دنیا، باب معرفة الله هستند، آینه‌ی تجلی اسما و صفات باریتعالی هستند، اما بحث صدور احکام (شریعت) و ضرورت اطاعت و عمل، برای هیچ کس و در هیچ مرتبه‌ای وجود ندارد.
پس اولاً بزرگ‌تر از انسان کامل، اکنون هم وجود ندارد و بعداً نیز خلق نمی‌شود (چون اصلاً معنا ندارد) – ثانیاً آخرت دار عمل نیست – ثالثاً حقیقت اسلام و حقیقت قرآن کریم هست، اهل عصمت علیهم السلام نیز هستند و معرفت انسان را بالاتر و بالاتر می‌برند و حد پایانی ندارد، چون خدا محدود نیست.


با عرض سلام و تشکر از کارشناس محترم جناب عامل
تصور بنده این است که از دو منظر میتوان به سوال این تاپیک پاسخ داد، یکی از منظر دینی و یکی غیر دینی که شاید بتوان آن را علمی نامید. البته این عرض بنده به معنای تقابل دین و علم نیست بلکه به معنای نگاه به یک موضوع از دو زاویه مختلف است. پاسخ سوال از منظر دینی را کارشناسان و دوستان محترم داده اند و میدهند. اما آنچه شاید از زاویه ای دیگر قابل بحث باشد براساس پیش فرض های زیر خواهد بود:
1- تمام کاینات (شناخته شده) از نظم واحدی تبعیت میکنند و قوانین حاکم بر تمام کاینات یکسان است.
2- عامل زمان بعنوان فرصت دهنده رشد و تکامل در جهان وجود داشته و دارد.
3- گستردگی بینهایت (اغراق آمیز) جهان هستی هر احتمال ناچیزی را به احتمالی قدرتمند تبدیل میکند.
4- در حال حاضر نیز شواهدی کم و بیش مستند دال بر وجود موحودات هوشمند دیگر در جهان مشاهده میشود.
5- برخی یافته ها و احتمالات علمی دال بر این است که حیات میتواند در فرم های دیگری غیر از حیات جانداران در روی رمین که به آب بستگی دارد نیز وجود داشته باشد.

با این پیش فرض ها میتوان نتیحه گرفت تا زمانی که چرخ گیتی در حال چرخیدن است حیات در انواع بدوی و پیشرفته آن در کرات مختلف میتواند وجود داشته باشد. در همین ارتباط شاید بد نباشد نگاهی به گوشه ای از کهکشان راه شیری بیندازیم که توسط دانشمندان نجوم در یک عکس گنجانیده شده. این عکس قابل زوم کردن است و فراموش نکنید که تنها بخشی از یککهکشان از میان میلیارد ها کهکشان جهان می باشد:
astro.vm.rub.de

با تشکر

سلام من اطلاع دقیقی از بعد از قیامت ندارم ولی راجع به سیارات دیگه مطالعاتم اینطور بوده که طبق چیزایی که ناسا گفته امکان حیات در سیاره های دیگر وجود داره . همونطور هم که در قرآن اومده موجودات را بین زمین و آسمان پراکنده ساختیم...

از طرفی انسان فقط میتونه با اتمسفر زمین تنفس کنه و جای دیگه که گرانش بیشتر یا کمتری نسبت به زمین داشته باشه به دلیل اینکه حجم و داشتن یا نداشتن جو از گرانش تاثیر می پذیرند پس حتما موجوداتی کلا بغیر از انسان اونجا زندگی میکنند ... و بنظرم نمیشه گفت که اونها عقل و شعور ندارن مثلا مثل حیوانات هستن چون خدا گفته هر چیز رو سیستماتیک و هدفمند و به حق افریدم و اینکه حیوانات و گیاهان رو هم خدا برای انسان رام کرده پس میشه نتیجه گرفت اون موجودات دیگه هم عقل و شعور دارن و هدایت میشن . ولی خب نمیدونم چجوری؟! مثل ما با امامان و پیامبران و کتاب اسمانی؟؟

امیدوارم تونسته باشم در روشن شدن موضوع کمکتون کرده باشم . موفق باشین

fatemeh-n;750755 نوشت:
همونطور هم که در قرآن اومده موجودات را بین زمین و آسمان پراکنده ساختیم...

سلام
تو قران هم هست
بزرگان ما هم اشاراتی داشتن مثلا اشاره پیامبر صلوات لله به سیاره ثریا می تونه بیان گر این حقیقت باشه که اونجا انسان های صاحب شعور مثل ما زندگی می کنن

در جایی دیگر هم خونده بودم که گفته شد موجودات دیگری در اسمان ها زندگی می کنن که بعضی از انها از شما بزرگ تر و بعضی از شما کوچکتر ...و حتی بعضی نژاد ها از شما متمدن تر و پیشرفته تر نیز هستن

این همون جمله ایست که در سلام امام رضا علیه السلام هم به ان اشاره شده

اینو هم بگم که منظور قران از دابه که اشاره شد موجودات ذی شعور در اسمان بیرون هستن و اصلا منظور ملائکه و اینا نیست بیشتر بحث فیزیک و زیست شناسی اینا هست

بحث ملائکه مربوط به اسمان درون هست گمونم

سلام

پرنس کوچولو;750768 نوشت:
بزرگان ما هم اشاراتی داشتن مثلا اشاره پیامبر صلوات لله به سیاره ثریا می تونه بیان گر این حقیقت باشه که اونجا انسان های صاحب شعور مثل ما زندگی می کنن

[=arial]حضرت رسول(ص) میفرماید: لوكان الإيمان بالثّريّا لتناوله رجال من فارس.(
نهج الفصاحة ،ص: 648
)
[=arial]
[=arial]اگرايمان در ثريا بود مردانى از فارس‏بدان مى‏رسيدند.
البته این روایت میخواهد عزم ایرانی ها را برساند چرا که برای دوری و دست نیافتنی بودن چیزی اعراب گاهی به ثریا مثال میزدند و از طرفی استفاده از ادات شرطی مثل (لو) که در عربی برای غیر ممکن بودن و امتناع استفاده میشود، تمثیل و غیر واقعی بودن آنرا تقویت میکند. مثلا خداوند با (لو) شرطیه میفرماید:
لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (انبیاء/22)
[=arial]اگر در آسمان و زمين معبودانى جز خدا بود بى‏ترديد آن دو تباه مى‏شد پس منزّه است خداى صاحب عرش از آنچه [او را به ناحق به آن‏] وصف مى‏كنند.
این اگر یعنی: نیست!

بله ممنون از اطلاعات خوبتون چیزی جالبی هم که میشه بهش پی برد اینه که راه رسیدن به خدا فقط بر خلاف بعضی ها علوم قرآنی و رشته های صرفا دینی نیست...
همون مثل که میگن به اندازه ی ادم های روی زمین راه برای رسیدن به خدا وجود داره همینه.
میشه از علم های دیگه خیلی قشنگ و با معرفت به خدا رسید به شرطی که در راستای چیزی که گفته قرارشون بدی ...
بنظر من هیچی تو دنیا قشنگ تر از علم نجوم و فیزیک نیست که کلی فکر میکنی و نتیجه و نظریه و ... بعد میبینی خدا تو یه جمله 1400 سال پیش تو قرآن اوردتش...

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

منهم با کسب اجازه از کارشناس گرامی، نظرم رو میگم:
این عالم مادی، مثل طومار جمع میشه و هیچ بعید نیست دوباره باز بشه.

یه سئوال دیگه!
قبل از ما چی؟؟؟
قبل از خلق جهان حاضر، انسان ها و جنیان و... چه مخلوقاتی بودند؟

عامل;749860 نوشت:
از روایات گذشته چنین بر می آید که حجّت بودن ائمه (ع) اختصاص به عالم ما ندارد و آنان در عوالم دیگر نیز حجج الهی می باشند ؛ همچنین روایاتی از امیرالمومنین (ع) منقول است که آن حضرت تمام انبیای سابق را ظهورات خود قلمداد نموده اند. از طرفی همانگونه که گفته شد انوار آن حضرات سابق بر تمام مخلوقات عالم خلق شده است. لذا از مجموع این قرائن و برخی انگاره های فلسفی و عرفانی می توان چنین حکم نمود که حضرات چهارده معصوم در تمام عوالم گذشته ظهور داشته اند و در عوالم آینده نیز ظهور خواهند داشت ؛ لکن نه به نحو تناسخ و بازگشت روح جزئی آن بزرگواران ؛ بلکه به نحو تجلّی ذوات نوری آن بزرگواران.


بنظر "من" خیلی وحشتناکه!!!
اینطوری انگار ما یجور بازیچه ایم که...

.me and God;750817 نوشت:

بنظر "من" خیلی وحشتناکه!!!
اینطوری انگار ما یجور بازیچه ایم که...

سلام

گمونم نباشیم نه

با سلام و تشکر از مشارکت جنابعالی

چالشگر;750746 نوشت:
اما آنچه شاید از زاویه ای دیگر قابل بحث باشد براساس پیش فرض های زیر خواهد بود:
1- تمام کاینات (شناخته شده) از نظم واحدی تبعیت میکنند و قوانین حاکم بر تمام کاینات یکسان است.
2- عامل زمان بعنوان فرصت دهنده رشد و تکامل در جهان وجود داشته و دارد.
3- گستردگی بینهایت (اغراق آمیز) جهان هستی هر احتمال ناچیزی را به احتمالی قدرتمند تبدیل میکند.
4- در حال حاضر نیز شواهدی کم و بیش مستند دال بر وجود موحودات هوشمند دیگر در جهان مشاهده میشود.
5- برخی یافته ها و احتمالات علمی دال بر این است که حیات میتواند در فرم های دیگری غیر از حیات جانداران در روی رمین که به آب بستگی دارد نیز وجود داشته باشد.

چند نکته در مورد این مقدمات قابل ذکر است:
اینکه فرمودید کائنات دارای نظام واحدی هستند، مطلبی است که فلاسفه هم به آن اشاره کرده اند.
بطوری که اگر عالمی ماده و آثار آن را در بر گرفته باشد = عالم ماده خواهد بود.
و اگر مادی نباشد اما آثار ماده را داشته باشد = عالم مثال یا برزخ است.
و اگر نه ماده و نه آثار آنرا داشته باشد = عالم عقل یا آخرت است.
این عوالم تا خداوند خدایی می کند و فیض مستمر دارد(که این فیض الهی ابدی است) موجود خواهند بود، البته در قیامت تغییراتی رخ میدهد:
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ(1) لَيْسَ لِوَقْعَتهَِا كاَذِبَةٌ(2) خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ(3) إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا(4) وَ بُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا(5) فَكاَنَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا(6)؛
وقتى قيامت واقع شود (مؤمنين رستگار، و كفار زيانكار مى‏شوند) (1). وقوع قيامت دروغ نيست (2). اين واقعه تمامى روابط و معيارها را زير و رو مى‏كند (3). و با زلزله‏اى واقع مى‏شود كه زمين را به شدت تكان مى‏دهد (4). به طورى كه كوه‏ها چون آرد خرد شوند (5). و سپس به صورت غبارى در فضا پراكنده گردند (6).
اما این تغییرات باعث به هم خوردن نظم کلی عوالم نمیشه، بلکه باعث تبدیل آن میشود:
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (ابراهیم/48)
[در] روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمان‏ها [به غير اين آسمان‏ها] تبديل شود، و [همه‏] در پيشگاه خداى يگانه قهّار حاضر شوند.
باید توجه داشت که عامل دوم که همان زمان است مربوط به عالم ماده بوده و مثل عامل اول کلی نیست.
نکته آخر اینکه منظور از انسان موجودی است که دارای قوای عقلانی و شهوانی باشد(همانطور که در روایت امیر المومنین(ع) اشاره شد) و علاوه بر امکان بوجود آمدن چنین موجوداتی و امتحان آنها، در برخی روایات به تحقق آن هم اشاره شده است. همچنین در بعضی از روایات به عقل اول بودن پیامبر(ص) و برتری او بر دیگر موجودات(گذشته، حال و آینده) تصریح شده و از آنجایی که ائمه (کلهم نور واحد) هستند، برتری آنها هم بر دیگر موجودات به استثناء پیامبر(ص) ثابت میشود. پس اگر انسانها یا موجودات مختاری در آینده خلق شوند از نظر مرتبه وجودی پایین تر از ائمه(ع) بوده و تحت تدبیر آنها رشد خواهند کرد...

.me and God;750817 نوشت:
یه سئوال دیگه!
قبل از ما چی؟؟؟
قبل از خلق جهان حاضر، انسان ها و جنیان و... چه مخلوقاتی بودند؟

سلام
چیز خیلی عجیبی نیست...
به این پست ها مراجعه کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=25888&p=314151&viewfull=1#post314151
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1381&p=4371&viewfull=1#post4371

.me and God;750817 نوشت:
بنظر "من" خیلی وحشتناکه!!!
اینطوری انگار ما یجور بازیچه ایم که...

وحشت ناک نیست بلکه خیلی جالبه!
این مطلب باعث میشه انسان خیلی به خودش مغرور نشه و بدونه غیر از اون هم قبلا بوده و هم بعدا خواهد آمد...
اما مسلما ما بازیچه نیستیم، چرا که خداوند حکیم ما را بیهوده خلق نکرده:
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ (ص/27)
کار باطل در دستگاه خداوند راه ندارد. و سبب خلق را کسب معرفت و عبادت دانسته: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) و همچنین خلق انسان به ظهور رسیدن تجلیات الهی است: «كنت كنزاً مخفيّاً، فأحببت أن اعرف، فخلقت الخلق لأن اعرف» (بحار الأنوار، ج 87، ص 198 و 344؛ تفسير الكبير للرازي، ج 28، ص 234؛ الإحكام للآمدي، ج 1، ص 131؛ تفسير ابن عربي، ج 2، ص 123؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 5، ص 163؛ تفسير أبي السعود، ج 2، ص 130؛ تفسير الآلوسي، ج 14، ص 216؛ و ج 17، ص 121.) ترجمه: خداوند میفرماید من گنج مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم پس خلایق را برای شناخته شدنم آفریدم.

خب این فایل فلش رو و من تو هاردم پیدا کردم شاید دیده باشین اما خیلی جالبه

http://s6.picofile.com/file/8221954892/Giti.swf.html

عامل;750891 نوشت:
سلام
چیز خیلی عجیبی نیست...
به این پست ها مراجعه کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=25888&p=314151&viewfull=1#post314151
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1381&p=4371&viewfull=1#post4371

وحشت ناک نیست بلکه خیلی جالبه!
این مطلب باعث میشه انسان خیلی به خودش مغرور نشه و بدونه غیر از اون هم قبلا بوده و هم بعدا خواهد آمد...
اما مسلما ما بازیچه نیستیم، چرا که خداوند حکیم ما را بیهوده خلق نکرده:
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ (ص/27)
کار باطل در دستگاه خداوند راه ندارد. و سبب خلق را کسب معرفت و عبادت دانسته: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) و همچنین خلق انسان به ظهور رسیدن تجلیات الهی است: «كنت كنزاً مخفيّاً، فأحببت أن اعرف، فخلقت الخلق لأن اعرف» (بحار الأنوار، ج 87، ص 198 و 344؛ تفسير الكبير للرازي، ج 28، ص 234؛ الإحكام للآمدي، ج 1، ص 131؛ تفسير ابن عربي، ج 2، ص 123؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 5، ص 163؛ تفسير أبي السعود، ج 2، ص 130؛ تفسير الآلوسي، ج 14، ص 216؛ و ج 17، ص 121.) ترجمه: خداوند میفرماید من گنج مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم پس خلایق را برای شناخته شدنم آفریدم.

متاسفانه برای من چندان قابل درک نیست!:
رسیدن انسان به کمال ، شناخت خدا و نوشته شدن سرنوشت از قبل و خیلی چیزای دیگه بنظرم با هم جور در نمیاد
نمی تونم "کاملا" بپذیرم

.me and God;750965 نوشت:
متاسفانه برای من چندان قابل درک نیست!:
رسیدن انسان به کمال ، شناخت خدا و نوشته شدن سرنوشت از قبل و خیلی چیزای دیگه بنظرم با هم جور در نمیاد
نمی تونم "کاملا" بپذیرم

حضرت استاد مصباح در مراسم سالگرد ایت الله بهجت سخنرانی زیبایی در مورد هدف خلقت کرده اند که بنده قسمتهایی از آن را به همراه لینک مربوطه برای شما میگذارم، ان شا الله مفید باشه.
ایشان میفرمایند: [=Traditional Arabic]به طور خلاصه مي‌توان گفت: خداوند ما را آفريده تا مشخص شود که کدام نيکوکارتريم، و نيکوکارتر کسي است که خدا را بهتر عبادت کند، و بعد با عبادت خدا انسان لياقت آن رحمتي را مي‌يابد که براي آن خلق شده است؛ «وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ». با استفاده از آيات کريمه قرآن و روايات فراواني که در اين‌باره آمده است، مي‌فهميم که آن رحمت، عنوان عامي دارد که آن «قرب خدا» است...
و در ادامه فرمودند: خداوند مي‌فرمايد:
[=Traditional Arabic]«لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا ...»[=Traditional Arabic] در بعضي از نقل‌ها عبارت «و لسانه الذي ينطق به» هم هست. مضمون اين روايت اين است که: بنده‌ي مؤمن همواره به وسيله انجام نوافل و مستحبات به من نزديک مي‌شود؛ يَتَقَرَّبُ يعني کم‌کم نزديک مي‌شود، آن قدر نزديک مي‌شود تا به حدي مي‌رسد که محبوب من مي‌شود. وقتي محبوب من شد، اين آثار بر آن مترتب مي‌شود: «[=Traditional Arabic]كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ ...»[=Traditional Arabic]: من مي‌شوم گوشي که با آن مي‌شنود، چشمي که با آن مي‌بيند، دستي که با آن حرکت مي‌کند و اشياء را مي‌گيرد. من چشم و گوش و دست او مي‌شوم : (در يک نقلي، پا و در يک نقلي، زبان هم گفته شده است) زباني که با آن سخن مي‌گويد. خيلي تعبير عجيبي است؛ خداوند مي‌فرمايد: «بنده به جايي مي‌رسد که من چشم و گوش او مي‌شوم». فکر کنيد ببينيد اين چه مقامي است که مخلوقي که «أَ[=Traditional Arabic]وَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَة[=Traditional Arabic]» است، مي‌شود محبوب خدا.

لینک مربوطه: http://mesbahyazdi.ir/node/515

موفق باشید...

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت کاربران عزیز و استاد عامل با کسب اجازه از ایشان بنده هم اندک اطلاعاتی که دارم را بردوستان عرضه میکنم انشاء الله مفید واقع شود

امام سجاد (ع) در نیایش اول صحیفه ی سجادیه در ستایش خداوند میفرمایند .
عالم آفرينش را‌ بى تمثال ‌و‌ بى سابقه فكرت به‌ قدرت كامله ‌و‌ مشيت بالغه (بدين نظم زيبا ‌و‌ نظام اتم احسن) بيافريد
̶ پس آنگاه تمام خلق را‌ باز (از عوالم ملك ‌و‌ ملكوت ‌و‌ جبروت ‌و‌ لاهوت) همه را‌ به‌ طريقه مستقيم به‌ اراده نافذ خود سلوك داد ‌و‌ به‌ راه محبت (و عشق ‌و‌ اشتياق) خود برانگيخت (چنان به‌ اراده ‌و‌ به‌ محبت ‌و‌ عشق ‌و‌ شوق حق فطرت خلق مسخرند كه‌ نه ‌آن كس را‌ كه‌ مشيت ‌و‌ اراده خدا مقدم بر ديگران داشته قدمى موخر تواند نهاد ‌و‌ نه ‌آن كس را‌ كه‌ موخر از‌ ديگرى داشته قدمى تقدم تواند يافت (يعنى نظام آفرينش در‌ تمام كرات بى حد ‌و‌ حصر ‌و‌ عوالم بى نهايت آسمانها ‌و‌ زمينها ‌و‌ جهانهاى بى انتهاى غيب ‌و‌ شهود همه طبق خواست خدا ‌و‌ مشيت الهى به‌ سمت كمال خود در‌ حركتند ‌و‌ تدبير خلق مسخر تقدير حق است ‌و‌ در‌ سراسر ملك وجود جز اراده كامله سبحانى ‌و‌ قدرت شامله ‌ى‌ ربانى حكم فرمائى وجود ندارد.

و در بخش دیگری از همین نیایش میفرمایند

و ما‌ اهل بيت را‌ بر جميع خلق برترى ‌و‌ فضيلت داد ‌و‌ به‌ قدرت روحانى ‌و‌ اقتدار ملكوتى بر تمام خلق برترى ‌و‌ فضيلت بخشيد تا‌ آنجا كه‌ به‌ قدرت كامله خود ‌و‌ عزت ‌و‌ اقتدار خويش خلائق را‌ (بر حسب فطرت) مطيع ‌و‌ منقاد ما‌ ‌و‌ متوجه به‌ طاعت ما‌ گردانيد.

ترتيب جهان چنانكه بايد كردى به‌ مثابتى كه‌ شايد در عالم ‌و‌ عالم آفريدن به زين نتوان رقم كشيدن

̶ (و به‌ حكمت بالغه الهيه) براى هر‌ نوعى از‌ موجودات عالم (و يا‌ روحى از‌ ارواح خلايق) قوت ‌و‌ قوتى ‌و‌ رزق ‌و‌ روزى معلوم ‌و‌ معين قسمت فرمود كه‌ ‌آن قسمت معين الهى را‌ هرگز كسى كه‌ بر او‌ زياد مقدر فرموده كم نتواند كرد ‌و‌ نه ‌آن را‌ كه‌ كم مقدر كرده اندكى تواند افزود.
با توجه به این که یکی از صفات خداوند خالق بودن اوست و هم اوست که دائم درحال خلق و ابداع است و از این جهت فرقی میان موجوداتی که در آینده درزمین می آیند و موجوداتی که درحال حاضر زندگی میکنند یا درحال خلق شدن اند نمی باشد و باتوجه به سخن امام سجاد (ع) که میفرمایند ((و ما‌ اهل بيت را‌ بر جميع خلق برترى ‌و‌ فضيلت داد ‌و‌ به‌ قدرت روحانى ‌و‌ اقتدار ملكوتى بر تمام خلق برترى ‌و‌ فضيلت بخشيد تا‌ آنجا كه‌ به‌ قدرت كامله خود ‌و‌ عزت ‌و‌ اقتدار خويش خلائق را‌ (بر حسب فطرت) مطيع ‌و‌ منقاد ما‌ ‌و‌ متوجه به‌ طاعت ما‌ گردانيد. ))میتوان دریافت که احتمالا ولی و امام موجودات آینده ی زمین نیز امامان هدی (علیهم السلام )) هستند باتوجه به این که امام سجاد (ع) میفرمایند ((خلائق را‌ (بر حسب فطرت) مطيع ‌و‌ منقاد ما‌ ‌و‌ متوجه به‌ طاعت ما‌ گردانيد ))

بعلاوه طبق نص صریح آیات قرآن در آخرت این آسمان و زمین ازبین رفته و به آسمان و زمین دیگری تبدیل میشوند . و باتوجه به این که خلقت خداوند عبث نیست و نیز باتوجه به روایاتی که جناب کارشناس ذکر کردند بعد از آفرینش انسان آفرینش یا بهتر است بگوییم آفرینش های دیگری هم هستند که احتمالا امام و ولی تمام این موجودات و مخلوقات ائمه ی هدی (علیهم السلام) هستند.
برای اطلاع بیشتراز مخلوقات دیگر خداوند و موجودات فرا زمینی و عوالم دیگر به آدرس زیر مراجعه نمایید.
http://www.maaref.porsemani.ir/node/3019
والسلام علی من اتبع الهدی

عامل;750970 نوشت:
حضرت استاد مصباح در مراسم سالگرد ایت الله بهجت سخنرانی زیبایی در مورد هدف خلقت کرده اند که بنده قسمتهایی از آن را به همراه لینک مربوطه برای شما میگذارم، ان شا الله مفید باشه.
ایشان میفرمایند: [=Traditional Arabic]به طور خلاصه مي‌توان گفت: خداوند ما را آفريده تا مشخص شود که کدام نيکوکارتريم، و نيکوکارتر کسي است که خدا را بهتر عبادت کند، و بعد با عبادت خدا انسان لياقت آن رحمتي را مي‌يابد که براي آن خلق شده است؛ «وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ». با استفاده از آيات کريمه قرآن و روايات فراواني که در اين‌باره آمده است، مي‌فهميم که آن رحمت، عنوان عامي دارد که آن «قرب خدا» است...
و در ادامه فرمودند: خداوند مي‌فرمايد:
[=Traditional Arabic]«لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا ...»[=Traditional Arabic] در بعضي از نقل‌ها عبارت «و لسانه الذي ينطق به» هم هست. مضمون اين روايت اين است که: بنده‌ي مؤمن همواره به وسيله انجام نوافل و مستحبات به من نزديک مي‌شود؛ يَتَقَرَّبُ يعني کم‌کم نزديک مي‌شود، آن قدر نزديک مي‌شود تا به حدي مي‌رسد که محبوب من مي‌شود. وقتي محبوب من شد، اين آثار بر آن مترتب مي‌شود: «[=Traditional Arabic]كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ ...»[=Traditional Arabic]: من مي‌شوم گوشي که با آن مي‌شنود، چشمي که با آن مي‌بيند، دستي که با آن حرکت مي‌کند و اشياء را مي‌گيرد. من چشم و گوش و دست او مي‌شوم : (در يک نقلي، پا و در يک نقلي، زبان هم گفته شده است) زباني که با آن سخن مي‌گويد. خيلي تعبير عجيبي است؛ خداوند مي‌فرمايد: «بنده به جايي مي‌رسد که من چشم و گوش او مي‌شوم». فکر کنيد ببينيد اين چه مقامي است که مخلوقي که «أَ[=Traditional Arabic]وَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَة[=Traditional Arabic]» است، مي‌شود محبوب خدا.

لینک مربوطه: http://mesbahyazdi.ir/node/515

موفق باشید...

خدا محبوب ها و دوستاش رو از قبل تعیین کرده....
خودش!
یجورایی اگه همه چی از قبل تعیین شده باشه ینی بعضی ها محکوم شدند به جهنمی شدند و بعضی ها بهشتی
مثل داستان نوشته شده ایم که داریم خونده میشیم
و اگه اینطور نباشه(که هست) احتمالا یعنی خدا از اتفاقی که می افته آگاه نیست که دیگه اینطوری
خدا نمیشه...

.me and God;751036 نوشت:
خدا محبوب ها و دوستاش رو از قبل تعیین کرده....
خودش!
یجورایی اگه همه چی از قبل تعیین شده باشه ینی بعضی ها محکوم شدند به جهنمی شدند و بعضی ها بهشتی
مثل داستان نوشته شده ایم که داریم خونده میشیم
و اگه اینطور نباشه(که هست) احتمالا یعنی خدا از اتفاقی که می افته آگاه نیست که دیگه اینطوری
خدا نمیشه...

هر چند کمی از بحث دور میشویم اما یه توضیح مختصر میدهم:
یه سوال: آیا خداوند دوستانش رو از روی حکمت انتخاب کرده یا بی دلیل؟
آیا غیر از اینست که ما با اعمال خود به خدا نزدیک شده یا از او دور میشویم؟
كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ (مدثر/38)
هر كسى در گرو دست‏آورده‏هاى خويش است.
هر کس به هر جایی که میرسد از عمل خود اوست خداوند کسی را به کاری مجبور نمیکند.
اینکه خداوند علم به عاقبت همه چیز و همه کس دارد به این معنا نیست که آن افراد مجبور به کسب همان مرتبه(خوب یا بد) نیستند. از باب مثال تصور کنید شما شاهد خود کشی کسی از بالای برج بلندی(مثلا برج میلاد) باشید، در این فرض آیا شما علم دارید که آن شخص اگر خود را به پایین پرتاب کند میمیرد؟ آیا علم شما در انتخاب آن شخص دخالتی دارد؟
بنابراین علم خدا مستلزم اجبار ما نیست...


عامل;751047 نوشت:
آیا خداوند دوستانش رو از روی حکمت انتخاب کرده یا بی دلیل؟

سلام ببخشید من یک سوال چند ساله برام پیش اومده وجواب درستی دریافت نکردم
درسته که همه چیز از روی حکمت هستش ودوستان خدا اعمال خوبی داشتند ودشمنان هم اعمال بدی
که شدن دوست ودشمن من شنیدم از روز ازل امام حسین امام حسین بود وشمر شمر
خب چی میشد اگه اینجوری پیش نمیرفت ؟
وقتی سرنوشت ما از قبل مشخصه ما فقط داریدم اونا رو به نمایش در میاریم
نمیدونم تونستم مفهوم سوالم رو برسونم یانه

.me and God;750817 نوشت:
بنظر "من" خیلی وحشتناکه!!!
اینطوری انگار ما یجور بازیچه ایم که...

عزیزم خیلی هیجان انگیزه که !! نترس من باهاتم :Nishkhand:

بازیچه نیستیم نه ، ولی هر چقدر پیچیده تر باشه هیجانش بیشتره .. :shookhi:

حالاحالاها هی انواع مختلف مخلوقات میرن و میان .. شاید!

شهیده;751903 نوشت:
سلام ببخشید من یک سوال چند ساله برام پیش اومده وجواب درستی دریافت نکردم
درسته که همه چیز از روی حکمت هستش ودوستان خدا اعمال خوبی داشتند ودشمنان هم اعمال بدی
که شدن دوست ودشمن من شنیدم از روز ازل امام حسین امام حسین بود وشمر شمر
خب چی میشد اگه اینجوری پیش نمیرفت ؟
وقتی سرنوشت ما از قبل مشخصه ما فقط داریدم اونا رو به نمایش در میاریم

با سلام
این مسأله به مسأله "جبر و اختیار" و "علم الهی" که از مباحث دامنه دار و قدیمی است برمیگردد.

صورت علمی این سئوال به این شکل است: :"آیا علم پیشین الهی با اختیار انسان منافات دارد

نکته اول: فاعل مضطر و فاعل مختار
فاعل ها دو گونه هستند:
الف- فاعل بالطبع: مانند آتش که به صورت اضطرار می سوزاند. یا قلب و دستگاه گوارش انسان که به صورت یک امر اجباری افعال خود را انجام می دهند. علم پیشین الهی به چنین فاعل هایی به این صورت تعلق می گیرد که بدون اختیار کار خود را انجام می دهند.

ب- فاعل مختار و آزاد:
این گروه ، کارهای خود را بر اساس انتخاب و اختیار انجام می دهند.

شبهه "منافات داشتن علم پیشین الهی با اختیار انسان" ، از آنجا ناشی میشود که تنها به اصل تحقق فعل انسان توجه شود و از علل دور و نزدیک ( = مبادی ) آن غفلت شود. در حالیکه خداوند ، همانگونه که از ازل به اصل صدور افعال ، علم دارد ، به خصوصیات آن افعال و مبادی آنها هم علم دارد. یعنی همانگونه که خداوند از ازل می داند که آتش ، اضطرار می سوزاند و دستگاه گوارش ، به صورت اجباری و خودکار عمل خود را انجام می دهد ، همانطور هم می داند که انسان ، افعال خود را آزادانه و از روی اختیار انجام می دهد.

نکته دوم: فرق بین ضرورت و جبر
ضرورت با جبر متفاوت است. ضرورت به این معنی است که وقتی تمام اجزای علت یک فعل ، در خارج محقق شود ، آن فعل هم محقق خواهد شد و تخلف ندارد. و این با جبر ( = نبود اختیار) متفاوت است.

گفتیم که خداوند اراده نمود ه است که انسان ، "فاعل مختار " باشد. از جمله مقدمات فعل اختیاری ، صفت اختیار فاعل است که اگر بخواهد انجام می دهد و اگر نخواهد انجام نمی دهد.

صدور یک فعل ، هنگامی "ضرورت" می یابد که تمام اجزای علت آن وجود داشته باشد. بنابراین اگر سایر علل و مقدمات صدور یک فعل اختیاری انسان موجود باشد ، تا زمانی که "اختیار انسان" ، به آن اضافه نشود ، آن فعل صادر نخواهد شد.
پس اختیار انسان ، یکی از اجزای علت تامه صدور افعال اوست که تا نباشد ، فعل صادر نمی شود. و خداوند از روز ازل به تمام افعال و خصوصیات آنها از جمله علل آنها علم دارد. و از جمله علل افعال انسان ، اختیار انسان است. بنابراین خداوند به اختیار انسان علم دارد. و این علم ، هیچ منافاتی با آن اختیار ندارد.

نکته سوم: نظام اسباب و مسببات:
نظام جهان ، نظام سبب و مسببی و علت و معلولی است. یعنی هر چیزی دارای یک علت و سبب خاص است که اگر آن علت و سبب در کار نباشد ، آن چیز تحقق نمی یابد. این همان مضمون حدیث شریف "ابی الله أن یجری الامور الا باسبابها" است.

علم پیشین الهی ، جدا از نظام سبب و مسببی و علت و معلولی نیست. یعنی علم پیشین الهی همان گونه که به مسببات تعلق گرفته ، اسباب را نیز در بر می گیرد و علم ازلی خداوند به افعال انسان ، غیر مرتبط به اسباب و علل آن فعل نیست. پس علم پیشین الهی به این تعلق گرفته است که انسان با اختیار خود از روی سبب و علت خاص ، فلان کار را انجام داده است.

نتیجه:
پس از اثبات علم پیشین الهی به این معنا که خداوند از ازل به همه چیز از جمله افعال انسان ، عالم است ، به این نتیجه می رسیم: علم خداوند هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد ، چون متعلق علم پیشین خداوند ، افعال انسان « به وصف اختیار » است. خداوند نه تنها به نهایت کار انسان علم دارد ، بلکه از مبادی و مقدمات دور و نزدیک افعال انسان از جمله اختیار او هم عالم است.

به عبارت دیگر ، در صورتی فعلی در خارج ایجاد می شود که تمام اجزای علتش تحقق پیدا کند. از جمله اجزای علت تامه ، اختیار انسان است. یعنی اگر همه اجزای فعل از جمله اختیار انسان آماده بود ، فعل تحقق پیدا می کند. آن کاه علم پیشین خدا به همه اجزای علت تامه از جمله به اختیار انسان تعلق می گیرد. در نتیجه ، علم پیشین الهی ، هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و سبب جبری بودن افعال آدمی نمی گردد.

جهت مطالعه تفصیلی رجوع کنید به:
اختیار انسان و علم پیشین الهی ، دکتر رضا باقی زاده (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی) ، انتشارات کمال اندیشه ، 1389

پرنس کوچولو;748869 نوشت:
چندی پیش دانشمندانی از ناسا در مشاهدات خود متوجه شدند لایه های عجیبی در کرانه های اسمان وجود داره که در مقیاس بسیار عظیمی شکل گرفته است که با تحقیقات بسیار این نظریه را دادن که احتمالا قبل از بیگ بنگ بزرگ دوره ما انفجار های مهیب برای ایجاد خلقت جدید رخ داده و بیگ بنگ دوره ما نه تنها اولین انها نیست بلکه حلقه ای از زنجیر بزرگ سلسله مراتب حلقت هست که از ابتدا بوده و تا انتها بی نهایت هم احتمالا ادامه خواهد داشت!
سلام
این حرف رو که ما بیش از یک بیگ بنگ داشتیم ، اولین بار یکی از روحانیون ایران بنام استاد رضوی گفته که البته صحبت های ایشون با مخالفت های شدیدی از سوی افراد مواجه شده که نظریه های ایشون رو مغایر با علم و بی اساس میدونن. من هم یه تاپیک در همین مورد زده بودم که چند نفر از دوستان کاملاً با صحبت های ایشون مخالفت کردن و گفتن غیرعلمی حرف زده. البته من متاسفانه تخصص فیزیک و نجوم ندارم ، ولی برام جالبه که الان همون نظریه جناب رضوی رو غربی ها دارن میگن

آدرس تاپیک:
http://www.askdin.com/thread45168.html

شهیده;751903 نوشت:
سلام ببخشید من یک سوال چند ساله برام پیش اومده وجواب درستی دریافت نکردم
درسته که همه چیز از روی حکمت هستش ودوستان خدا اعمال خوبی داشتند ودشمنان هم اعمال بدی
که شدن دوست ودشمن من شنیدم از روز ازل امام حسین امام حسین بود وشمر شمر
خب چی میشد اگه اینجوری پیش نمیرفت ؟
وقتی سرنوشت ما از قبل مشخصه ما فقط داریدم اونا رو به نمایش در میاریم
نمیدونم تونستم مفهوم سوالم رو برسونم یانه


سلام
ممنون از مشارکت جنابعالی در بحث
و تشکر از جناب شمس الضحی به خاطر جواب کاملشون

علم الهی بی پایان است و همه چیز را از ابتدای خلقت تا انتهای خلقت را میداند، مثلا میداند در فلان دو راهی بنده یا شما چه راهی رو انتخاب میکنیم.
اینکه در لوح محفوظ تمام اتفاقات و جریانات عالم ثبت شده به این معنا نیست که ما مجبور به انجام آنها هستیم بلکه به این معناست که ما با اختیار خود آنها را انتخاب خواهیم کرد.
به عبارتی با اختیار کامل کارهایی رو انجام میدیم که خدا از قبل میدانسته...
ببینید یه وقت هست که میگیم خدا یه سناریو نوشته و همه انسانها رو مجبور کرده اون رو مثل یه فیلم بازی کنن.
ولی یه وقت میگیم خدا یه اتفاق که هنوز نیافتاده رو از طریق علم بی پایان خود، نوشته، این اتفاق هم به صورت اختیاری بوده و هیچ جبری در کار نیست. مثل کسی که از آینده میاد و همه چیز رو همون جور که میگه اتفاق می افته، آیا میشه گفت این شخص تاریخ رو نوشته و همه مجبور به اطاعت از اونیم؟!!!

بنابراین خداوند از روز ازل میدانست امام حسین(ع) با اختیار خود راه حق را انتخاب خواهد کرد و به این مقام خواهد رسید. و همچنین با علم بینهایت خود میدانست که شخصی مانند شمر راه باطل را انتخاب خواهد کرد، با تمام این تفاصیل نه امام و نه شمر را مجبور به انتخاب این دو راه کرد. بلکه برای هر دو راه حق و باطل را مشخص کرده و فرمود:

«انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه را به انسان نشان دادیم خواه پذیرا شود و شکرگزار گردد یا مخالفت کند و کفران نماید» (دهر/ 3).

Reza-D;752034 نوشت:
سلام
این حرف رو که ما بیش از یک بیگ بنگ داشتیم ، اولین بار یکی از روحانیون ایران بنام استاد رضوی گفته که البته صحبت های ایشون با مخالفت های شدیدی از سوی افراد مواجه شده که نظریه های ایشون رو مغایر با علم و بی اساس میدونن. من هم یه تاپیک در همین مورد زده بودم که چند نفر از دوستان کاملاً با صحبت های ایشون مخالفت کردن و گفتن غیرعلمی حرف زده. البته من متاسفانه تخصص فیزیک و نجوم ندارم ، ولی برام جالبه که الان همون نظریه جناب رضوی رو غربی ها دارن میگن

سلام
خب اینم فرضیه اون دانشمند ناسا:

[SPOILER]بر طبق استدلال های پنروز و گورزادیان، شواهدی که توسط کاوشگر ناهمسانگرد ریزموج ویلکینسون ناسا (Wilkinson Microwave Anisotophy Probe ) از دل تابش زمینه بیرون کشیده شده، نشان ها و آثاری را در این تابش ها نشان می دهد که سنشان از عمر مهبانگ فراتر می رود.
آنها می گویند 12 نمونه از دایره های هم مرکز، برخی با 5 حلقه یافته اند که نشان می دهد جسم مربوطه، 5 رویداد سهمگین را در تاریخش پشت سر گذاشته. حلقه ها در اطراف خوشه های کهکشانیی دیده شده اند که تابش زمینه در آنها به شکل عجیبی نوسان کمی دارد.

ظاهرا این پژوهش، نظریه ی فراگیر "انبساط کیهان" در مورد آغاز کیهان را کنار می زند. نظریه ای که طبق آن، جهان پس از مهبانگ آغاز شد و تا زمانی در آینده به گسترش ادامه خواهد داد.
به باور آنها، این دایره ها، اثر و مُهرِ امواج بسیار خشن گرانشی است که در اثر برخورد سیاهچاله های ابَرسنگین در زمانی پیش از آخرین مهبانگ به وجود آمدند. آنها می گویند که این بدان معناست که کیهان در دورانی ازلی سیر می کرده که سرشار از مهبانگ ها و برخورد سیاهچاله های اَبَرسنگین بوده است.

پرفسور پنروز معتقد است که نظریه ی تازه از "کیهان شناسی چرخه های همدیس" (conformal cyclic cosmology) بدین معناست که سیاهچاله ها سرانجام همه ی ماده ی موجود در کیهان را مصرف کرده و به پایان خواهند برد.
طبق این نظریه، با پایان کار سیاهچاله ها (و مصرف همه ی مواد کیهان)، تنها چیزی که باقی می ماند، انرژی خواهد بود؛ انرژی ای که منجر به مهبانگ یا انفجار بزرگ بعدی و آغاز دورانی دیگر خواهد شد.
پرفسور پنروز گفت: «در نظام مطرح شده توسط من، نمایی انبساطی وجود دارد ولی نه در این دوره ی کیهانی. من از این اصطلاح برای توصیف دوره ی زمانی میان مهبانگ تا آینده ای دور استفاده می کنم. من ادعا می کنم که این دوره ی کیهانی، بخشی از یک رشته رویداد پیاپی است و آینده ی دورِ دوره ی پیشین، به گونه ای همان انفجار بزرگی بود که کیهان ما از آن ایجاد شد.» [/SPOILER]

و یک نکته جالبی که در قران هم اومده اینه که گفته
و روزی که اسمان دنیا (یعنی این کهکشان ها) به مانند طوماری در هم می میپیچد !

که این می تونه به همون قدرت سیاهچاله ها اشاره داشته باشه که تمامی میلیارد کهکشان ها رو با میلیارد ها خورشید خود رو لوله میکنه و در درون خودش می بلعد تا انرژی اونو ذخیره میکنه !

که بر اثر تراکم بسیار شدید در مقیاس فرا کیهانی دوباره یک انفجار مهیب دیگر رخ میدهد!

البته هنوز نمی دونن بین این دو انفجار چه اتفاقی میفته ولی یک حالت محتمل ممکنه این باشه که ماده ابتدا محو میشود و هویت فعلی خود را از دست میدهد
چون اگر انفجار بعدی بلافاصله رخ بدهد همون اتم ها و عناصر دوباره پخش می شوند که با سخن بزرگان مطابقت ندارد

شهیده;751903 نوشت:

سلام ببخشید من یک سوال چند ساله برام پیش اومده وجواب درستی دریافت نکردم
درسته که همه چیز از روی حکمت هستش ودوستان خدا اعمال خوبی داشتند ودشمنان هم اعمال بدی
که شدن دوست ودشمن من شنیدم از روز ازل امام حسین امام حسین بود وشمر شمر
خب چی میشد اگه اینجوری پیش نمیرفت ؟
وقتی سرنوشت ما از قبل مشخصه ما فقط داریدم اونا رو به نمایش در میاریم
نمیدونم تونستم مفهوم سوالم رو برسونم یانه

سلام
جناب شمس الضحی و استاد گرامی جناب "عامل" توضیحات کامل رو فرمودن
فقط نکته ای به ذهن من رسید که شاید تکمیل کننده فرمایش این دو بزرگوار در باب پاسخ به پرسش شما خواهر گرامی باشه
البته سعی میکنم خیلی ساده و خلاصه عرض کنم

استاد فرمودند که:

عامل;752070 نوشت:
خداوند از روز ازل میدانست امام حسین(ع) با اختیار خود راه حق را انتخاب خواهد کرد و به این مقام خواهد رسید. و همچنین با علم بینهایت خود میدانست که شخصی مانند شمر راه باطل را انتخاب خواهد کرد
استاد در اینجا به درستی به اختیار انسانها اشاره کردند و اینکه علم خداوند به انتخاب های ما ، منافاتی با اختیار ما نداره
حالا نکته ای که باید بهش توجه داشت اینه که امام(ع) ، شمر(لعنت...) و کلاً تمام انسان ها ، در
انتخاب بین راه های مختلف مختار هستن ، اما در خود فعل انتخاب مجبور هستن. یعنی هیچ انسانی نمیتونه بگه من هیچ راهی رو انتخاب نمیکنم ، بلکه مجبوره که حتماً یکی رو انتخاب کنه. اما بین اینکه کدام راه رو انتخاب کنه مختاره. همچنین هیچ انسانی نمیتونه نتیجه راهی که طی میکنه رو تغییر بده. لذا خود فعل انتخاب و نتایج انتخاب ها جبر است ، اما انتخاب بین راه های مختلف اختیار است

در نتیجه ما نه بطور صددرصد مجبور هستیم و نه بطور صددرصد مختار. بلکه بین این دو هستیم
به همین دلیل امام صادق(ع) درباره اختیار انسان میفرمایند:

نه جبر است و نه اختیار ، بلکه امریست بین الامرین

همینطور این جمله نظریه امام صادق علیه السلام را هم تصدیق میکند که در مورد کیهان از ایشان پرسیدن گفتن
دنیا هیچ وقت از بین نمی رود ولی انسان ها دائما می ایند و میروند

یعنی ممکنه یک بار قیامت بشه و این کهکشان ها از بین بروند اما بلافاصله شکل میگیرد

در واقع عقل سلیم هم اینو قبول میکنه چون اگه دنیا تموم بشه و همه به سرانجامشون برسن پس خدا از اون به بعد چیکار کنه هیچ کاری نیست که انجام بده !:)
در حالی که توی قران اومده خدا هر لحظه در حال کاری هست یعنی نمی تونه بیکار بمونه !:)

بنظرم این استاد رضوی درست ترین حرف رو زده و اون دانشمندانی که انکار کردن دارای قدرت عقل نبودن و شناختی از خدا نداشتن

در کل بین حرفهای عالمان دین و دانشمندان علوم طبیعی ابتدا به گفته عالمان تکیه کنین چون برای شناخت عوالم خلقت روحی که توانست وارد عوالم عقول بشود می تواند حقیقت مطلق را درک میکند اما نظریه دانشمندان بیشتر بر پایه مشاهدات حواس هست

مثلا مولانا در اشعارش به وجود کوانتوم اشاره کرده بود در حالی که ابزاری نداشت!!

پرنس کوچولو;752084 نوشت:
بین حرفهای عالمان دین و دانشمندان علوم طبیعی ابتدا به گفته عالمان تکیه کنین
افرادی که با آقای رضوی مخالف هستن خیلیاشون مذهبی هم هستن

البته من نظر اونها رو نه میتونم تایید کنم و نه رد کنم. چون علمش رو ندارم. ای کاش میشد موافقان و مخالفان نظریات ایشون با هم مناظره ای انجام میدادن تا چشم ما به حقیقت بازتر بشه

yalda solimani;748470 نوشت:
آیا پس از وقوع قیامت، امکان خلق موجوداتی برتر از انسان از جانب خداوند متعال هست؟ اگر هست؛ آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

سلام
به چند نکته توجه شود:
1- در فلسفه اسلامی ، جهان هستی ، سلسله مراتبی دارد که پایین ترین مرتبه آن ، عالم ماده (دنیای طبیعت و محسوسات) است.
پس از قیامت ، ممکن است "دنیا"ی دیگری برپا شود با موجودات دیگری. به احتمال زیاد این آفرینش بعدی ، فقط در حیطه عالم ماده خواهد بود نه عالم مجردات. نظریات فیزیکی هم که به امکان مهبانگهای مکرر اشاره دارند ، فقط مربوط به عالم ماده هستند. مجردات چون خارج از زمان و مکان هستند ، چنین امری ممکن است شامل آنها نشود.

اگر دنیای دیگری خلق شود ، ممکن است "دانش" ی که آنها به آن دست می یابند ، غیر از دانشی باشد که ما از آن بهرهمندیم. البته در اینجا منظور از دانش ، دانش های مادی است. مثل علم فیزیک. این به این معنی نیست که فرضاً فرمولهای فیزیک کنونی ما ، در آن دنیای جدید صادق نخواهد بود. بلکه منظورم این است که ممکن است آنها حوزه های دیگری از علم ، غیر از این حوزه هایی که ما آنها را کشف کرده ایم و در آن پیش رفته ایم (مثل فیزیک ، شیمی ، ... ) کشف کنند و در آنها پیش بروند. همچنانکه احتمالا پیشینیان خود ما به شاخه هایی و حوزه هایی از علم دست یافته بودند که به دلایلی آثار آنها در این زمینه ها از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
پس امکان دستیابی آنها به دانش های مادی پیشرفته تر از دانش های ما ، ممتع نیست.

اما این تغییر در علوم عقلی روی نخواهد داد. زیرا علوم عقلی مثل فلسفه ، به مبنای غیر مادی و لایزالی متکی هستند.

2- بر اساس دلایل عقلی و فلسفی (که حتی در دنیاهای جدید فرضی هم برقرارند) ، امامان ما و کتاب قرآن ، جایگاهی در عالم مجردات دارند و آنچه ما در عالم مادی از ثقلین می بینیم ، فقط ظهور مادی آن حقیقت فرامادی و متعالی است. بنابراین خلقت دنیای جدید ، تغییری در حقیقت ائمه اطهار و کتاب قرآن نخواهد داد.

3- به دلایل فلسفی ، این حقیقت متعالی ائمه اطهار و کتاب قرآن ، آن چنان بلند پایه و ارجمند و والاست که جز وجود خداوند ، هیچ چیز دیگری مافوق آن نیست و آنها در نزدیکترین درجه وجودی به خداوند هستند و مافوق آنها ، فقظ ذات خداوند است و لذا نزدیکتر از آنها به خداوند ، عقلاً امکان وجود ندارد.

4- امکان دارد همین ائمه اطهار ما (ع) برای آن دنیاهای جدید ، راهنما و امام باشند. زیرا هم به دلایل روایی و هم به دلایل عقلی ، امکان اینکه یک نفر که تا حدودی به کمال رسیده باشد ، ( حتی اگر امام هم نباشد) در یک لحظه از زمان ، در چند جای مختلف ( یا چند عالم مختلف ) باشد ، وجود دارد.

5- از لحاظ فلسفی ، انسان ، موجودی است که دارای چند بعد مادی ، مثالی و عقلی است. چنین موجودی طوری آفریده شده است که بتواند از پایین درجه وجود (ماده) تا بالاترین درجه وجود که قرب خداوند است حرکت کند:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه است مکان آدمیت

بنابراین چون این موجود ، امکان حرکت تا بالاترین درجه وجود ( که مافوق آن مرحله ، دیگر حرکتی قابل تصور نباشد) را دارد ، و حرکتی بالاتر از این حرکت ، قابل تصور نیست ، لذا موجودی بالاتر از این موجود هم قابل تصور نیست و او اشرف مخلوقات است و ظرفیت آن را دارد که تمام اسماء و صفات الهی را در خود ظاهر سازد.

بلی، از نظر جسمی امکان خلق موجوداتی که توانایی ها و قدرت جسمی بیشتر از انسان فعلی داشته باشند ممتنع نیست. اما این مسأله مهمی نیست و باعث نمی شود که آن موجودات را "برتر" از انسان فعلی بدانیم.

شمس الضحی;752660 نوشت:
2- بر اساس دلایل عقلی و فلسفی (که حتی در دنیاهای جدید فرضی هم برقرارند) ، امامان ما و کتاب قرآن ، جایگاهی در عالم مجردات دارند و آنچه ما در عالم مادی از ثقلین می بینیم ، فقط ظهور مادی آن حقیقت فرامادی و متعالی است. بنابراین خلقت دنیای جدید ، تغییری در حقیقت ائمه اطهار و کتاب قرآن نخواهد داد.

سلام
اگر فرض کنیم عالم ماده تغییراتی کند، و یا انسان جدید خصوصیاتی متفاوت با ما داشته باشد، باید قوانین الهی هم مطابق نظام و انسان جدید باشد و گرنه به درد آنها نخواهد خورد...
مثلا اگر به جای یک قمر، دو یا چند قمر داشته باشیم تعدادی از آیات قران تغییر خواهد کرد!
و یا انسان جدید اگر اجتماعی زندگی نکند و یا ... برخی از آیات متناسب با شرایط جدید تغییر خواهد کرد.
البته مسائل اخلاقی و عقلی قران همانطور که فرمودید تغییری نخواهد کرد.
به عبارت دیگر لب قران که سبب کمال انسان است تغییری نخواهد کرد، همانطور که لب تورات و انجیل(مسائل عقلی و اخلاقی) تهافتی با قران نداشته و تنها تفاوت احکامی و جزئی که متناسب با زمان و شرایط خاص است، دارند.

شمس الضحی;752660 نوشت:
بنابراین چون این موجود ، امکان حرکت تا بالاترین درجه وجود ( که مافوق آن مرحله ، دیگر حرکتی قابل تصور نباشد) را دارد ، و حرکتی بالاتر از این حرکت ، قابل تصور نیست ، لذا موجودی بالاتر از این موجود هم قابل تصور نیست و او اشرف مخلوقات است و ظرفیت آن را دارد که تمام اسماء و صفات الهی را در خود ظاهر سازد.

به نظر میرسه انسان به هر مرحله ای که برسد بازهم مرحله بالاتر برایش قابل فرض است، حتی برای پیامبر اکرم(ص) که در بالاترین درجه وحود امکانی جای دارد، مقامی بالاتر قابل فرض بوده و این مقام برای ایشان قابل دسترسی است. به همین دلیل حضرت به مقامات فعلی خود راضی نبوده و دعای رب زدنی علما را تکرار میکرد.
از نظر فلسفی نیز انسان ایستایی نداشته و دائما در حرکت است و حتی این حرکت و رشد در آخرت نیز ادامه خواهد داشت، به همین دلیل برخی از اهل عذاب مورد بخشش قرار گرفته و به مقام قرب نزدیک میشوند.

yalda solimani;748470 نوشت:
آیا پس از وقوع قیامت، امکان خلق موجوداتی برتر از انسان از جانب خداوند متعال هست؟ اگر هست؛ آیا امامان و کتاب آنها همین امامان و همین قرآن است؟ یا بهتر از اینها خواهند آمد؟

با عرض سلام و ادب و احترام
بزرگوار!
به نظرتان در فهمیدن پاسخ این سوال چه خیری هست؟
آیا این سوالی هست که در قبر ازمون می پرسن؟
آیا جزء اصول دین هست؟
آیا فهمیدنش مشکلی رو از زندگی دنیوی یا اخروی شما مرتفع می کنه؟
کلا از این دست سوالات بسیار است اما عمر آدمی محدود، سوالاتی که پاسخشان اهمیت ندارد و در دسته علوم بی فایده قرار می گیرند
غرض جسارت به شما پرسشگر گرامی نیست، فقط میخواهم عرض کنم این قبیل سوالات زیاد به ذهنتان خطور میکند و خواهد کرد آنهایی که یافتن یا نیافتن پاسخش هیچ دردی از شما در دنیا و آخرت درمان نمی کند را دور بریزید

امیدوارم عرایض حقیر موجب سوء برداشت و سوء تفاهم نگردد.

اعوذ بک من علم لا ینفع

عامل;752676 نوشت:
به نظر میرسه انسان به هر مرحله ای که برسد بازهم مرحله بالاتر برایش قابل فرض است، حتی برای پیامبر اکرم(ص) که در بالاترین درجه وحود امکانی جای دارد، مقامی بالاتر قابل فرض بوده و این مقام برای ایشان قابل دسترسی است. به همین دلیل حضرت به مقامات فعلی خود راضی نبوده و دعای رب زدنی علما را تکرار میکرد.
از نظر فلسفی نیز انسان ایستایی نداشته و دائما در حرکت است و حتی این حرکت و رشد در آخرت نیز ادامه خواهد داشت، به همین دلیل برخی از اهل عذاب مورد بخشش قرار گرفته و به مقام قرب نزدیک میشوند.

با سلام خدمت استاد عزیز
فرمایش شما متین است.
اما سئوالهای زیر چگونه پاسخ می یابند؟

1- وقتی می گوییم "بالاترین درجه وجود امکانی" ( توجه کنید که صفت افضل بکار برده ایم) ، بالاتر از آن دیگر محدوده امکانی قابل فرض نخواهد بود (وگرنه آنچه را که "بالاترین درجه" خوانده بودیم ، دیگر بالاترین درجه نخواهد بود) بلکه وارد حریم وجوب می شویم.

2- طبق قاعده الواحد ، صادر اول ( عقل اول) اولین مخلوق و برترین موجود امکانی ( = ماهوی) است. چون باز اینجا صفت افصل در کار است ، لذا نزدیکتر از آن به واجب ، قابل فرض نیست.
طبیعتاً این جایگاه ، مصداقی جز رسول اکرم (ص) نمی تواند داشته باشد.

3- آیا منظور این است که گرچه رسول اکرم (ص) برترین موجود امکانی و مقرب ترین آنها به درگاه الهی هستند ، اما باز بین ایشان و خداوند ، فاصله ای هست که توسط یک ممکن الوجود بتواند پر شود ولی هنوز پر نشده باشد؟ این "خلاء وجودی" از نظر فلسفی چه احکامی دارد؟

4- خداوند ، کمال مطلق است. در ادعیه وارده از معصومین (ع) (دعای رجبیه) آمده است: لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک و خلقک.
یعنی هیچ فرقی بین ائمه معصومین و خدا نیست مگر اینکه اینها بنده او هستند. یعنی تنها فرق ، فرق وجوب و امکان است.

آیا "لا فرق بینک و بینهم" ، دلالت بر بالاترین حد قابل تصور کمال امکانی ، که بالاتر از آن جز وجوب چیزی نباشد ، ندارد؟

5- شاید حرکت و رشدی که انسان د ر آخرت دارد ، ناشی از ثواب باقیات الصالحاتی است که از دنیا به او میرسد. یعنی هنوز پرونده اعمال دنیا ( مادی) کاملا بسته نشده است. و گرنه در آخرت ، جز چیزی که انسان در دنیا کسب کرده است ، چگونه درجه جدیدی کسب می کند (که ریشه در اعمال دنیوی او نداشته باشد)؟

عامل;752673 نوشت:
سلام
اگر فرض کنیم عالم ماده تغییراتی کند، و یا انسان جدید خصوصیاتی متفاوت با ما داشته باشد، باید قوانین الهی هم مطابق نظام و انسان جدید باشد و گرنه به درد آنها نخواهد خورد...
مثلا اگر به جای یک قمر، دو یا چند قمر داشته باشیم تعدادی از آیات قران تغییر خواهد کرد!
و یا انسان جدید اگر اجتماعی زندگی نکند و یا ... برخی از آیات متناسب با شرایط جدید تغییر خواهد کرد.
البته مسائل اخلاقی و عقلی قران همانطور که فرمودید تغییری نخواهد کرد.
به عبارت دیگر لب قران که سبب کمال انسان است تغییری نخواهد کرد، همانطور که لب تورات و انجیل(مسائل عقلی و اخلاقی) تهافتی با قران نداشته و تنها تفاوت احکامی و جزئی که متناسب با زمان و شرایط خاص است، دارند.

بله. حق با شماست.
آنچه قابل تغییر است ، ظاهر قرآن است. مثلا ممکن است زبان آن غیر از عربی باشد.
یا طبق فرمایش شما الفاظ برخی آیات تغییر کنند. خود قرآن هم فرموده است: ما ننسخ من آیة أو ننسها نأت بخیر منها أو مثلها.
این امر ، پذیرفتنی است.

اما سخن ، در مدار "حقیقت قرآن" که یک امر مجرد است می باشد. در حالیکه الفاظ و ظاهر قرآن مربوط به بعد مادی آن است.

اما این فرض که انسان جدید ، اجتماعی زندگی نکند و نتیجتاً مدنیت و تمدن و انتقال تجارب و دانش ، هم نداشته باشد ، گرچه تصور محالی نیست ، اما بعید است.

مفلحون;752683 نوشت:
با عرض سلام و ادب و احترام
بزرگوار!
به نظرتان در فهمیدن پاسخ این سوال چه خیری هست؟
آیا این سوالی هست که در قبر ازمون می پرسن؟
آیا جزء اصول دین هست؟
آیا فهمیدنش مشکلی رو از زندگی دنیوی یا اخروی شما مرتفع می کنه؟
کلا از این دست سوالات بسیار است اما عمر آدمی محدود، سوالاتی که پاسخشان اهمیت ندارد و در دسته علوم بی فایده قرار می گیرند
غرض جسارت به شما پرسشگر گرامی نیست، فقط میخواهم عرض کنم این قبیل سوالات زیاد به ذهنتان خطور میکند و خواهد کرد آنهایی که یافتن یا نیافتن پاسخش هیچ دردی از شما در دنیا و آخرت درمان نمی کند را دور بریزید

امیدوارم عرایض حقیر موجب سوء برداشت و سوء تفاهم نگردد.

اعوذ بک من علم لا ینفع

با سلام و عرض ادب پاسخ به این موضوع

از دیرباز این پرسش ذهن بشر را مشغول داشته كه سرانجام جهان چگونه است و آفرینش به كجا می‌انجامد در روایات و منابع دینی، موارد متعددی وجود دارد كه اشخاص چنین سؤالاتی را از معصومین داشته‌اند از جمله:
1. ابوخالد قماط می‌گوید به امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض كردم: زمانی كه بهشتیان وارد بهشت و اهل دوزخ وارد جهنم شدند چه می‌شود؟ حضرت فرمود: اگر خداوند بخواهد موجوداتی را بیافریند و برای آنها دنیایی را ایجاد كند، این كار را انجام می‌دهد.[1]
2. محمدبن مسلم از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت كرده كه حضرت فرمود: خداوند از روزی كه در زمین بنای آفرینش را نهاد هفت عالم فرید كه آنها از فرزندان آدم به حساب نمی‌آمدند، آنها را از زمین آفرید و پی در پی بر آن ساكن شدند و سرانجام منقرض شدند. پس آدم ابوالبشر (پدر بزرگ نسل حاضر) را آفرید و فرزندان او را از نسل او خلق كرد، به خدا سوگند هیچ‌گاه بهشت از ارواح مؤمنان خالی نبوده و آتش از ارواح كافران و گنهكاران خالی نمانده است.
اگر خداوند این عالم و همه موجودات در آن را آفریده و آن را به بهترین نظامی تدبیر كرده، با قدرت و علم او بوده و همین قدرت و علم هنوز هم باقی بوده و چیزی از آن كم نشده، پس خداوند از خلقتی جدید و اینكه خلقت دنیایی عالم را به خلقتی دیگر تبدیل كند، عاجز نیست، ضمناً عقل و نقل و متكلمان اسلامی چنین چیزی را نفی نمی‌كنند
شاید این گونه می‌پنداری كه چون قیامت برپا گردد و خداوند بدن‌های اهل بهشت را با ارواح آنها همراه گرداند و بدن‌های اهل دوزخ را همراه ارواح‌شان در جهنم یكی سازد، دیگر او در شهرها مورد پرستش قرار نمی‌گیرد و خلقی نمی آ‌فریند تا او را بپرستند و به یكتایی و بزرگی او بپردازند؟ چنین نیست به خدا سوگند آفرینشی خواهد داشت، كه بدون نر و ماده پدید آمده و او را بندگی كنند، بزرگش شمارند. او زمینی می‌فریند كه نان را حمل كند و سمانی بیافریند كه در سایه‌اش باشند. یا نمی‌بینی خداوند می‌فرماید: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ»[2] یعنی در آن روز، این زمین به زمین دیگر، و آسمان ها به آسمان های دیگر تبدیل می‌شود. و می‌فرماید: «أَفَعَیینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ»
[3] یعنی آیا ما از آفرینش نخستین عاجز و ناتوان ماندیم كه آنان درآ فرینش جدید شک و شبهه داشته باشند.[4]
بنابراین از آیه استفاده می‌شود كه اگر خداوند این عالم و همه موجودات در آن را آفریده و آن را به بهترین نظامی تدبیر كرده، با قدرت و علم او بوده و همین قدرت و علم هنوز هم باقی بوده و چیزی از آن كم نشده، پس خداوند از خلقتی جدید و اینكه خلقت دنیایی عالم را به خلقتی دیگر تبدیل كند، عاجز نیست، ضمناً عقل و نقل و متكلمان اسلامی چنین چیزی را نفی نمی‌كنند.

با تشکر

شمس الضحی;752660 نوشت:
سلام
به چند نکته توجه شود:
1- در فلسفه اسلامی ، جهان هستی ، سلسله مراتبی دارد که پایین ترین مرتبه آن ، عالم ماده (دنیای طبیعت و محسوسات) است.
پس از قیامت ، ممکن است "دنیا"ی دیگری برپا شود با موجودات دیگری. به احتمال زیاد این آفرینش بعدی ، فقط در حیطه عالم ماده خواهد بود نه عالم مجردات. نظریات فیزیکی هم که به امکان مهبانگهای مکرر اشاره دارند ، فقط مربوط به عالم ماده هستند. مجردات چون خارج از زمان و مکان هستند ، چنین امری ممکن است شامل آنها نشود.

اگر دنیای دیگری خلق شود ، ممکن است "دانش" ی که آنها به آن دست می یابند ، غیر از دانشی باشد که ما از آن بهرهمندیم. البته در اینجا منظور از دانش ، دانش های مادی است. مثل علم فیزیک. این به این معنی نیست که فرضاً فرمولهای فیزیک کنونی ما ، در آن دنیای جدید صادق نخواهد بود. بلکه منظورم این است که ممکن است آنها حوزه های دیگری از علم ، غیر از این حوزه هایی که ما آنها را کشف کرده ایم و در آن پیش رفته ایم (مثل فیزیک ، شیمی ، ... ) کشف کنند و در آنها پیش بروند. همچنانکه احتمالا پیشینیان خود ما به شاخه هایی و حوزه هایی از علم دست یافته بودند که به دلایلی آثار آنها در این زمینه ها از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
پس امکان دستیابی آنها به دانش های مادی پیشرفته تر از دانش های ما ، ممتع نیست.

اما این تغییر در علوم عقلی روی نخواهد داد. زیرا علوم عقلی مثل فلسفه ، به مبنای غیر مادی و لایزالی متکی هستند.

2- بر اساس دلایل عقلی و فلسفی (که حتی در دنیاهای جدید فرضی هم برقرارند) ، امامان ما و کتاب قرآن ، جایگاهی در عالم مجردات دارند و آنچه ما در عالم مادی از ثقلین می بینیم ، فقط ظهور مادی آن حقیقت فرامادی و متعالی است. بنابراین خلقت دنیای جدید ، تغییری در حقیقت ائمه اطهار و کتاب قرآن نخواهد داد.

3- به دلایل فلسفی ، این حقیقت متعالی ائمه اطهار و کتاب قرآن ، آن چنان بلند پایه و ارجمند و والاست که جز وجود خداوند ، هیچ چیز دیگری مافوق آن نیست و آنها در نزدیکترین درجه وجودی به خداوند هستند و مافوق آنها ، فقظ ذات خداوند است و لذا نزدیکتر از آنها به خداوند ، عقلاً امکان وجود ندارد.

4- امکان دارد همین ائمه اطهار ما (ع) برای آن دنیاهای جدید ، راهنما و امام باشند. زیرا هم به دلایل روایی و هم به دلایل عقلی ، امکان اینکه یک نفر که تا حدودی به کمال رسیده باشد ، ( حتی اگر امام هم نباشد) در یک لحظه از زمان ، در چند جای مختلف ( یا چند عالم مختلف ) باشد ، وجود دارد.

5- از لحاظ فلسفی ، انسان ، موجودی است که دارای چند بعد مادی ، مثالی و عقلی است. چنین موجودی طوری آفریده شده است که بتواند از پایین درجه وجود (ماده) تا بالاترین درجه وجود که قرب خداوند است حرکت کند:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه است مکان آدمیت

بنابراین چون این موجود ، امکان حرکت تا بالاترین درجه وجود ( که مافوق آن مرحله ، دیگر حرکتی قابل تصور نباشد) را دارد ، و حرکتی بالاتر از این حرکت ، قابل تصور نیست ، لذا موجودی بالاتر از این موجود هم قابل تصور نیست و او اشرف مخلوقات است و ظرفیت آن را دارد که تمام اسماء و صفات الهی را در خود ظاهر سازد.

بلی، از نظر جسمی امکان خلق موجوداتی که توانایی ها و قدرت جسمی بیشتر از انسان فعلی داشته باشند ممتنع نیست. اما این مسأله مهمی نیست و باعث نمی شود که آن موجودات را "برتر" از انسان فعلی بدانیم.

با سلام و عرض ادب پاسخ به این موضوع

امام باقر (ع) در تفسیر آیه: "أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ"، به جابر بن یزید (یکی از اصحاب) چنین می‌گویند: "تأویل این آیه چنین است که وقتى این عالم و این خلقت فانى شود و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاى گیرند، خداى تعالى دست به خلقت عالمى غیر این عالم مى‏زند و خلقتى جدید مى‏آفریند، بدون این که مرد و زنى داشته باشند و تنها کارشان عبادت و توحید خدا است و برایشان سرزمینى خلق مى‏کند، غیر از این زمین تا آن خلایق را بر دوش خود بکشد و آسمانى برایشان خلق مى‏کند، غیر از این آسمان تا بر آنان سایه بگستراند. شاید تو خیال مى‏کردى خدا تنها همین یک عالم را خلق کرده، و یا مى‏پنداشتى‏ که غیر از شما دیگر هیچ بشرى نیافریده. به خدا سوگند هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفریده که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدم‌ها قرار دارى".

شواهد دیگری نیز در قرآن وجود دارد که موقت بودن عمر این جهان را اثبات می‌کند. برای مثال در قرآن کریم چنین آمده است: "ما آسمان‌ها و زمین را نیافریدیم؛ مگر بر اساس حق، آن هم برای مدتی معین". این مدت معین همان روز قیامت است. در آن روز بساط آسمان و زمین در هم پیچیده می‌شود و در زمین تغییرات اساسی داده می‌شود. نه تنها زمین، بلکه خورشید، ماه و سایر کرات هم برای همیشه در این نظام نیستند و حرکت و نظام آنها موقت و تا مدت معین است که بعد از پایان مدت معین بساط آنها نیز برچیده می‌شود.

با تشکر

yalda solimani;752901 نوشت:
شواهد دیگری نیز در قرآن وجود دارد که موقت بودن عمر این جهان را اثبات می‌کند. برای مثال در قرآن کریم چنین آمده است: "ما آسمان‌ها و زمین را نیافریدیم؛ مگر بر اساس حق، آن هم برای مدتی معین". این مدت معین همان روز قیامت است. در آن روز بساط آسمان و زمین در هم پیچیده می‌شود و در زمین تغییرات اساسی داده می‌شود. نه تنها زمین، بلکه خورشید، ماه و سایر کرات هم برای همیشه در این نظام نیستند و حرکت و نظام آنها موقت و تا مدت معین است که بعد از پایان مدت معین بساط آنها نیز برچیده می‌شود.

سلام
خب این مطلب یک سوال جدیدی رو هم مطرح میکنه اینکه خدا گفته هیچ چیز بیهوده خلق نشده یعنی برای تفکر و کنکاش در ان برای انسان خلق شده

الان یک سوال جدید پیش میاد:

-ایا ما قیامت های بینهایت داریم؟
-ایا هر قیامت فقط در یک کهکشان رخ میدهد ؟
-ایا ان طوماری که در قران به ان اشاره شده مربوط به گرانش سیاهچاله مرکز کهکشان راه شیری ماست که بعد اتمام عمر بزرگ ترین خورشید ها و انفجار های بزرگ انها عناصر را در خودش می بلعد؟
-ایا مهابنگ های متعددی که دانشمندان رصد کردند در کرانه هر کهکشان دیده شده است؟
-آیا خلقت جدید بر اثر تراکم انرژی در سیاه چاله هر کهکشان فقط رخ میدهد؟
-ایا در هر کهکشان فقط یک موجود ذی شعور مثل انسان هست؟
-ایا این جمله امام باقر علیه اسلام که گفتن به مانند شما انسان هایی در اسمان ها هستن که انها اطلاعی از خلقت شما ندارند مربوط به همین قضیه است؟
-ایا این جمله امام صادق علیه السلام که گفتن عالم همیشه پابرجاست و فقط انسان ها می ایند و می روند مربوط به همین نظریه است؟

در آخر باید بپرسیم چرا با اینکه انسان هیچ وقت نمی تواند از مرز اسمان ها عبور کند و حقایق محتمل دیگر را مشاهده کند با این حال خدا این همه کهکشان خلق کرد در حالی که اگر علم فیزیک به حد اعلای خودش برسد باز هم هزار قرن طول میکشد که تا انسان این کهکشان راه شیری را یک دور طی کند!

حالا حساب کنین بین دو کهکشان شاید فاصله ای به اندازه فاصله ی دو تا سکه که یکی در شمال است و دیگری در جنوب مسافت راه هست!

حالا از این سوالات دوتا نتیجه مهم دیگه هم بیرون میاد:

1-از لحاظ عقلانی ممکنه یک نظریه این باشد که انسان هرگز نمی تواند از مرز مشخص شده خودش خارج بشه یعنی هر انسان در یک کهکشان
اما از اونجایی که در روایات اومده قیامت شاید حدودا نیم میلیون سال دیگه باشه! (یعنی حداقل مرگ کهکشان ما )
ایا این زمان برای گشتن تمام نقاط و سیارات کهکشان ما کافی هست؟ (یعنی این همه سیاره با کانی های متعدد ممکنه وجود داشته باشه که انسان بخواد انها را استخراج کنه ازش استفاده کنه میگم)

چون اگه استفاده نکنه و شناخته نشه بیهوده خلق شده! در حالی که این با نظریه قران مطابقت نداره

پرنس کوچولو;752948 نوشت:

سلام
خب این مطلب یک سوال جدیدی رو هم مطرح میکنه اینکه خدا گفته هیچ چیز بیهوده خلق نشده یعنی برای تفکر و کنکاش در ان برای انسان خلق شده

الان یک سوال جدید پیش میاد:

-ایا ما قیامت های بینهایت داریم؟
-ایا هر قیامت فقط در یک کهکشان رخ میدهد ؟
-ایا ان طوماری که در قران به ان اشاره شده مربوط به گرانش سیاهچاله مرکز کهکشان راه شیری ماست که بعد اتمام عمر بزرگ ترین خورشید ها و انفجار های بزرگ انها عناصر را در خودش می بلعد؟
-ایا مهابنگ های متعددی که دانشمندان رصد کردند در کرانه هر کهکشان دیده شده است؟
-آیا خلقت جدید بر اثر تراکم انرژی در سیاه چاله هر کهکشان فقط رخ میدهد؟
-ایا در هر کهکشان فقط یک موجود ذی شعور مثل انسان هست؟
-ایا این جمله امام باقر علیه اسلام که گفتن به مانند شما انسان هایی در اسمان ها هستن که انها اطلاعی از خلقت شما ندارند مربوط به همین قضیه است؟
-ایا این جمله امام صادق علیه السلام که گفتن عالم همیشه پابرجاست و فقط انسان ها می ایند و می روند مربوط به همین نظریه است؟

در آخر باید بپرسیم چرا با اینکه انسان هیچ وقت نمی تواند از مرز اسمان ها عبور کند و حقایق محتمل دیگر را مشاهده کند با این حال خدا این همه کهکشان خلق کرد در حالی که اگر علم فیزیک به حد اعلای خودش برسد باز هم هزار قرن طول میکشد که تا انسان این کهکشان راه شیری را یک دور طی کند!

حالا حساب کنین بین دو کهکشان شاید فاصله ای به اندازه فاصله ی دو تا سکه که یکی در شمال است و دیگری در جنوب مسافت راه هست!

حالا از این سوالات دوتا نتیجه مهم دیگه هم بیرون میاد:

1-از لحاظ عقلانی ممکنه یک نظریه این باشد که انسان هرگز نمی تواند از مرز مشخص شده خودش خارج بشه یعنی هر انسان در یک کهکشان
اما از اونجایی که در روایات اومده قیامت شاید حدودا نیم میلیون سال دیگه باشه! (یعنی حداقل مرگ کهکشان ما )
ایا این زمان برای گشتن تمام نقاط و سیارات کهکشان ما کافی هست؟ (یعنی این همه سیاره با کانی های متعدد ممکنه وجود داشته باشه که انسان بخواد انها را استخراج کنه ازش استفاده کنه میگم)

چون اگه استفاده نکنه و شناخته نشه بیهوده خلق شده! در حالی که

این با نظریه قران مطابقت نداره

-ایا ما قیامت های بینهایت داریم؟

با سلام و عرض ادب

پاسخ – ما سه مفهوم داریم : محدود معین به حد محدود ، محدود غیر معین با حد محدود که قابل ازدیاد است و بی نهایت . این اتاق به این دیوار تمام می شود. عدد هر چه که جلو برود قابل افزایش است . بی نهایت چیزی است که حد ندارد . عدد حد غیر معین دارد . و دائم بر آن افزوده می شود . پس عدد را بی نهایت نمی گویند. بی نهایت چیزی است که به حد واقع حد ندارد. شما روی هر عدد که دست بگذارید حد آن عدد است . عدد برای تعیین حد است . پس عدد با اینکه قابل ازدیاد است به آن بی نهایت نمی گوییم . دنیای ما مثل یک اتاق می ماند که ما حد آنرا می پذیریم ، بهشت قابل افزایش است نه اینکه بی نهایت است . ما در عالم به غیر از خدا، وجود بی نهایت نداریم . هرچه خدا خلق کرده است محدود است . پس بهشت قابل ادامه است نه اینکه بی نهایت است زیرا انسان هم بی نهایت نیست .

شمس الضحی;752720 نوشت:
اما سئوالهای زیر چگونه پاسخ می یابند؟

1- وقتی می گوییم "بالاترین درجه وجود امکانی" ( توجه کنید که صفت افضل بکار برده ایم) ، بالاتر از آن دیگر محدوده امکانی قابل فرض نخواهد بود (وگرنه آنچه را که "بالاترین درجه" خوانده بودیم ، دیگر بالاترین درجه نخواهد بود) بلکه وارد حریم وجوب می شویم.

سلام
مطالب جالبی فرمودید هم فضای جدیدی باز میشود و هم بنده از شما استفاده میکنم...
منظور از بالترین درجه امکان، درجه ایست که هم اکنون کسب شده، اما بالاتر هم قابل فرض است. از آنجایی که خداوند متعال حدی ندارد و بینهایت است، و انسان در پی اوست، و در صدد شناخت بیشتر و تخلق به اخلاق او و در یک کلام در پی مظهریت الهی و خلیفه الهی شدن است، و از آنجایی که هدف حد ندارد پس راه هم حد ندارد، بنابر این انسان همیشه در حال رشد خواهد بود و برایش مقام ورتبه بالاتری فرض میشود.

شمس الضحی;752720 نوشت:
2- طبق قاعده الواحد ، صادر اول ( عقل اول) اولین مخلوق و برترین موجود امکانی ( = ماهوی) است. چون باز اینجا صفت افصل در کار است ، لذا نزدیکتر از آن به واجب ، قابل فرض نیست.
طبیعتاً این جایگاه ، مصداقی جز رسول اکرم (ص) نمی تواند داشته باشد.

همانطور که عرض شد، بالاترین مقام موجود و درک شده را دارد و این منافاتی با رشد او و رسیدن به مقام بالاتر را ندارد، چرا که ایستایی و ثبات برای ممکن الوجود که کامل نیست، شرافتی محسوب نمیشود. اگر چه همین ثبات(البته برای موجود مادی از لفظ سکون و برای مجرد از ثبات استفاده میشود) برای واجب که جمیع کمالات را بالفعل دارد حسن محسوب میشود.
اما از آجایی که رسول اکرم صادر اول است و مجرای فیوضات دیگر ممکنات میباشد، بالاتر از ایشان قابل فرض نیست، با این وجود خود ایشان میتواند به مقامات بالاتری برسد.

شمس الضحی;752720 نوشت:
3- آیا منظور این است که گرچه رسول اکرم (ص) برترین موجود امکانی و مقرب ترین آنها به درگاه الهی هستند ، اما باز بین ایشان و خداوند ، فاصله ای هست که توسط یک ممکن الوجود بتواند پر شود ولی هنوز پر نشده باشد؟ این "خلاء وجودی" از نظر فلسفی چه احکامی دارد؟

سیه رویی ز ممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد و الله اعلم!
همانطور که عرض شد، بالاتر از رسول اکرم (ص) موجود مقربی وجود ندارد. حضرت در مورد حالات عبادی خود میفرماید:

لي‏ مع الله وقت لا يسعني ملك‏ مقرب‏ ولا نبي‏ مرسل‏؛ گاهی آنقدر به پروردگار عالم نزدیک میشوم که هیچ ملک مقرب و یا پیامبری به آنجا نرسیده است. (مرآةالعقول في شرح أخبار آل الرسول / ج‏15 / 469 / الحديث 1 ..... ص : 468)


شمس الضحی;752720 نوشت:
4- خداوند ، کمال مطلق است. در ادعیه وارده از معصومین (ع) (دعای رجبیه) آمده است: لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک و خلقک.
یعنی هیچ فرقی بین ائمه معصومین و خدا نیست مگر اینکه اینها بنده او هستند. یعنی تنها فرق ، فرق وجوب و امکان است.

این تنها فرق، فرق فارقی است!

ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندراین یک میم غرق است

یقینا میم احمد میم مستیست
که سر مست از جمالش چشم هستیست

زاحمد هردو عالم آبرو یافت
دمی خندید و هستی رنگ و بو یافت

اگر احمد نبود آدم کجا بود
خدا را آیه ای محکم کجا بود

ائمه مظهر الهی اند، یعنی محل ظهور تجلیات حضرت حق اند، اوصاف الهی در آنها ظهور یافته، پس از این نظر فرقی بین اها نیست ولی از آنجایی که ممکن الوجودند و بنده خدا هستند، فرق بسیار بزرگی بین آنهاست...

شمس الضحی;752720 نوشت:
5- شاید حرکت و رشدی که انسان د ر آخرت دارد ، ناشی از ثواب باقیات الصالحاتی است که از دنیا به او میرسد. یعنی هنوز پرونده اعمال دنیا ( مادی) کاملا بسته نشده است. و گرنه در آخرت ، جز چیزی که انسان در دنیا کسب کرده است ، چگونه درجه جدیدی کسب می کند (که ریشه در اعمال دنیوی او نداشته باشد)؟

همانطور که فرمودید مایه رشد انسان پس از مرگ و حرکت او همان اعمال اوست، که پرونده برخی از آنها بسته شده و برخی بصورت صالحات باقیات اند، اما مفسرینی چون آیت الله جوادی آملی با مبانی صدرایی قائل به رشد انسان در بهشت و پس از حساب و کتاب اند، بنابراین راس المال انسان در رشد معنوی اخرتی همان اعمال اوست.

در پناه حق...
و متشکر از مشارکت فعال شما در بحث، موفق باشید.

عامل;752980 نوشت:
ائمه مظهر الهی اند، یعنی محل ظهور تجلیات حضرت حق اند، اوصاف الهی در آنها ظهور یافته، پس از این نظر فرقی بین اها نیست

با عرض سلام و ادب
این مسئله که میفرمایید ائمه محل ظهور تجلیات حضرت حق اند و اوصاف الهی در آنها ظهور یافته ، قطعا به نظرتان این گونه نیست که مثلا همه علم خدا در وجود مثلا امام علی علیه السلام تجلی یافته است
درست است؟
چرا که خداوند بی نهایت است و امام محدود است، بی نهایت در محدود جا نمیگیرد
مطلب را توضیح دهید ممنون می شوم

عامل;752980 نوشت:
ائمه مظهر الهی اند، یعنی محل ظهور تجلیات حضرت حق اند، اوصاف الهی در آنها ظهور یافته، پس از این نظر فرقی بین اها نیست ولی از آنجایی که ممکن الوجودند و بنده خدا هستند، فرق بسیار بزرگی بین آنهاست...

فرق بین خدا و امام علی ع بسیار بیشتر از آن است که در فرمایش شما آمده است

توحید ذاتی یعنی وجود خداوند منحصر بفرد است یعنی ذات او یکی است و بس
توحید صفاتی یعنی صفات خداوند عین ذات خداوند است و جدای از ذاتش نیست یعنی در واقع مثلا صفت علم خداوند و حد و اندازه اش نیز منحصر بفرد است
بین خدا و مخلوق ، گرچه آن مخلوق حضرت امیر علیه السلام باشد فرق زیادی است

عامل;752980 نوشت:
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندراین یک میم غرق است

فکر نمی کنید این عقیده غالی گران است بزرگوار؟!

پرنس کوچولو;752948 نوشت:
سلام
خب این مطلب یک سوال جدیدی رو هم مطرح میکنه اینکه خدا گفته هیچ چیز بیهوده خلق نشده یعنی برای تفکر و کنکاش در ان برای انسان خلق شده

سلام دوست عزیز
اینکه عالم بیهوده خلق نشده به این معنا نیست که حتما انسان باید آنرا بفهمد تا فایده داشته باشد، منظور از بیهوده نبودن، فایده داشتن در عالم واقع است چه انسان بفهمد و چه نفهمد.

پرنس کوچولو;752948 نوشت:
در آخر باید بپرسیم چرا با اینکه انسان هیچ وقت نمی تواند از مرز اسمان ها عبور کند و حقایق محتمل دیگر را مشاهده کند با این حال خدا این همه کهکشان خلق کرد در حالی که اگر علم فیزیک به حد اعلای خودش برسد باز هم هزار قرن طول میکشد که تا انسان این کهکشان راه شیری را یک دور طی کند!

آیت الله جوادی میفرماید: منظور از دسترسی به آسمانها، این آسمان دنیا نیست، چرا که برخی کفار و مشرکین به قسمتی از آن دسترسی پیدا کرده اند. بلکه آسمان معنوی منظور است که آنها از آن محرومند.

سوالهایی که مطرح کردید، سوالهای خوبی است ولی با ورود به انها از بحث اصلی خیلی دور میشویم...

مفلحون;752994 نوشت:
فرق بین خدا و امام علی ع بسیار بیشتر از آن است که در فرمایش شما آمده است

توحید ذاتی یعنی وجود خداوند منحصر بفرد است یعنی ذات او یکی است و بس
توحید صفاتی یعنی صفات خداوند عین ذات خداوند است و جدای از ذاتش نیست یعنی در واقع مثلا صفت علم خداوند و حد و اندازه اش نیز منحصر بفرد است
بین خدا و مخلوق ، گرچه آن مخلوق حضرت امیر علیه السلام باشد فرق زیادی است

فرق بین خالق و مخلوق مگر کم است؟!!
مخلوق هر چقدر هم که با آبرو باشد فقیر محض است، فقر ذاتی به خالق دارد، یعنی اگر لحظه ای خالق از او نظرش را بردارد نیست و نابود میشود...
واجب و ممکن قابل مقایسه نیستند، یعنی دو ساحت متفاوت اند، اما این مخلوق میتواند با بروز صفات الهی مثل سخاوت، لطف، رحمت و ... خود را محل ظهور صفات الهی قرار دهد، روایت مذکور هم همین را میفهماند.

عامل;753007 نوشت:
فرق بین خالق و مخلوق مگر کم است؟!!
مخلوق هر چقدر هم که با آبرو باشد فقیر محض است، فقر ذاتی به خالق دارد، یعنی اگر لحظه ای خالق از او نظرش را بردارد نیست و نابود میشود...
واجب و ممکن قابل مقایسه نیستند، یعنی دو ساحت متفاوت اند، اما این مخلوق میتواند با بروز صفات الهی مثل سخاوت، لطف، رحمت و ... خود را محل ظهور صفات الهی قرار دهد، روایت مذکور هم همین را میفهماند.

سلام بر شما
عرض بنده این است
آیا هیچ موجودی به غیر از خدا ظرفیت دارد رحمتش یا علمش یا هر صفت دیگری که خداوند دارد دقیقا به همان اندازه خدا باشد یا خیر؟
آیا علم خدا و علم امام علی ع یک اندازه است؟
با همان فرض ما که می فرمایید خدا این علم را داده
آیا معتقدید که خداوند علمش را کامل به امام علی ع منتقل کرده است؟

مفلحون;752997 نوشت:
نوشته اصلی توسط عامل
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندراین یک میم غرق است
فکر نمی کنید این عقیده غالی گران است بزرگوار؟!

منظور شاعر ظاهرا فرق بین واجب و ممکن است، و اشاره به روایت لا فرق بینک ... دارد.
به نظر نمیرسه کسی مثل آغاسی غالی باشه...
در هر حال منظور بنده فرق اساسی انها در عین مظهریت ائمه است، نه غلو...

مفلحون;752992 نوشت:
با عرض سلام و ادب
این مسئله که میفرمایید ائمه محل ظهور تجلیات حضرت حق اند و اوصاف الهی در آنها ظهور یافته ، قطعا به نظرتان این گونه نیست که مثلا همه علم خدا در وجود مثلا امام علی علیه السلام تجلی یافته است
درست است؟
چرا که خداوند بی نهایت است و امام محدود است، بی نهایت در محدود جا نمیگیرد
مطلب را توضیح دهید ممنون می شوم

اصلا ممکن قابلیت درک علم بینهایت رو ندارد!
هر کس به اندازه ظرفیت خود از خداوند فیض را دریافت میکند، بالاترین درجه را رسول اکرم(ص) و ائمه و به همین ترتیب ...
منظور مظهریت خداوند در حد توان بنده است، نه اینکه بطور تمام و کمال خصوصیات و اوصاف الهی رو دریافت کنند!

موضوع قفل شده است