جمع بندی رُک گفتن یا کنایه گفتن

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رُک گفتن یا کنایه گفتن

سلام به مدیران و کارشناسان و بروبچ اسکدین

میخواستم از کارشناس محترم بپرسم که اگر انسان با همه و همه جا رُک و راست باشه و حرفشو راحت بهش بزنه آیا بده یا خوب؟

ملاکتون برای این ارزیابی چیه؟
دین راجب این صفت توضیحی داده؟
آیا این یک صفته جدا از راستگویی هست یا همونه؟؟؟

چرا بعضی مردم از اینکه رک بهش حقیقتو بگیم ناراحت میشن؟

سوالاتم زیاده فعلا همونارو بگید.

نظرات بچه ها هم برام مهمه.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد بصیر

asad;747398 نوشت:

1. میخواستم از کارشناس محترم بپرسم که اگر انسان با همه و همه جا رُک و راست باشه و حرفشو راحت بهش بزنه آیا بده یا خوب؟
2. ملاکتون برای این ارزیابی چیه؟
3. دین راجب این صفت توضیحی داده؟
4. آیا این یک صفتی جدا از راستگویی هست یا همونه؟؟
5. چرا بعضی مردم از اینکه رک بهش حقیقتو بگیم ناراحت میشن؟

باسلام و احترام
بحث بسیار خوب و کاربردی ای هست. احسنت به شما که فتح باب این موضوع را در این سایت داشتید. ان شاءالله که بحث مفید و با ثمری از آب درآید.

رک گویی یا صراحت لهجه
انسان باید بکوشد همواره با مردم نیکو سخن بگوید و این سفارش قرآن کریم است: «و با مردم نیکو سخن گوئید».[1]
سخن نیکو گفتن به این معناست که نباید به کسی اهانت، تحقیر و توهین کرد یا به کسی فحش و سخن ناروا گفت یا به جای سخن حق، سخن باطل را بر زبان جاری ساخت.
«صراحت لهجه»؛ به معنای رُک‌گویی، قاطعیت در گفتار و به روشنی سخن گفتن، در مقابل کنایه‌گویی است.[2]
صراحت‏ لهجه‏ و قاطعیت در گفتار؛ در برخی مواقع، خوب و پسندیده است و در برخی مواقع، بد و ناپسند. اما در همان مواقعی که صراحت لهجه و قاطعیت در گفتار خوب و لازم است، نباید در آن تعبیر زننده و رکیک باشد و باید عفت کلام حفظ شود.
با کنایه سخن گفتن و یا رُک و پوست کنده کلام خود را ادا کردن هیچ کدام به تنهایی و بدون توجه به شرایط پیرامونی نمی‌تواند مطلوبیت ذاتی داشته باشد.
باید در هر موقعیتی، ابتدا شرایط را سنجید و با توجه به شرایط، عکس العمل نشان دهد؛ آنجا که رُک سخن گفتن اثر مثبت دارد رُک و صریح سخن گفت و آنجا که احساس می‌شود به کنایه بیان کردن موثّرتر است با لبخند و در قالب کنایه حرف خود را بیان کرد؛ چرا که گاهی اوقات، کنایه‌گویی، بهتر از رک‌گویی است.

نمونه
گاهی اوقات ما از طرف مقابل سخنی می شنویم که بسیار ناراحت می شویم اما به خاطر ترس یا تعارف پاسخ او را نمی دهیم و در وجود خود احساس ضعف و بی لیاقتی می کنیم و برای جبران این شکست به عیب جویی از طرف مقابل و غیبت کردن از وی نزد دیگران رو می آوریم که این خود یک گناه نابخشودنی و بزرگ است و معنایش این است که من از یک شخص خاص می ترسم و جوابش را نمی دهم و ملاحظه اش را میکنم اما از خداوند بزرگ نمی ترسم و به خشم او به راحتی تن می دهم.

نمونه دوم
گاهی در زندگانی روزمره ما، مواردی پیش می‌آید که ناگزیریم در برابر خواسته کسی ایستادگی کنیم؛ زیرا بر آوردن آن خواسته یا اصلاً در توانایی ما نیست و یا آن‌که مستلزم زیان و خسرانی خواهد بود. در این گونه موارد چه باید کرد؟ برخی به دروغ متوسل می‌‌شوند. در حالی که می‌توان در کمال ادب و صداقت، صراحت لهجه داشت و خود را از این زیان رهایی بخشید؛

مثلاً اگر کسی از ما کمکی بخواهد که برای ما امکان ندارد به او کمک کنیم، به طرف مقابل بگوییم که من دلم می‌خواهد به شما کمک کنم؛ اما متأسفانه انجام دادن این خواسته از توانایی من خارج است. و آنگاه می‌توان با نشان دادن راه‌های دیگری طرف مقابل را راهنمایی کرد. این حالت بهتر از آن است که از روی رودربایستی کاری کنیم که به زیانمان تمام شود. و بهتر است از این‌که در مورد خواسته طرف اقدامی کنیم که به ناکامی بینجامد، در این صورت، به او خدمتی نکرده و خود را به دردسر انداخته‌ایم.

صراحت لهجه پیامبران و ائمه اطهار(علیهم السلام)
اراده قوی و قاطعیّت در کلام، دو ابزار مهم و اساسی برای پیشرفت اهداف پیامبران و امامان(علیهم السلام) به شمار می‌آید و قرآن کریم اشارات فراوانی بر استفاده پیامبران از این دو ابزار دارد؛

مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام ) در حالی که نسبت به مردم رئوف و مهربان است اما با قاطعیّت خاصّی به آنان می‌گوید: «افّ بر شما و بر آنچه به جاى خدا می‌پرستید آیا نمی‌اندیشید؟».
[3]
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) هنگامی که مشاهده‌ می‌کند مشرکان سخن حق را نمی‌پذیرند، قاطعانه خطاب به آنان می‌کند که؛ «اى کافران (اى مشرکان و بت‏پرستان مکه)! آنچه را که شما می‌پرستید هرگز من نمی‌پرستم. و نه هرگز شما پرستنده آن هستید که من می‌پرستم، و نه هرگز من پرستنده آنم که شما می‌پرستید».[4]
نگاهی در سیره ائمه اطهار(علیه السلام) به ویژه امام علی(علیه السلام) نمونه‌های فراوانی از قاطعیّت در گفتار آنها را در مقابل دشمنان نمایان می‌سازد. آنان از بیان کلام حق باکی نداشتند و همواره به بیان اصول اسلام و تشیّع و افشاگری ظلم ظالمان می‌پرداختند. قطعاً شخصیت حضرت امیرمومنان على(علیه السلام) که پرورش یافته دامن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و جانشین بر حق او است، دارای کمالات انسانی و محاسن اخلاقی زیادی است.
یکی از ویژگی‌های اخلاقی امام علی(علیه السلام) صراحت لهجه و رُک‌گویی آن حضرت است. این در سیره عملی و سخنان آن حضرت به ویژه در امور حکومتی و محافظت از بیت المال به خوبی دیده می‌شود، در این‌جا به نمونه‌هایی از صداقت و صراحت لهجه امام علی(علیه السلام) در بجا مصرف کردن اموال عمومی و بیت المال اشاره می‌شود:
امام على(علیه السلام) به اشعث بن قیس فرمود : «آنچه [از اموال بیت المال] بر عهده توست، ادا نما؛ و گرنه تو را با شمشیر خواهم زد». او نیز آنچه بر عهده‌اش بود، ادا کرد.
[5]
امام على(علیه السلام) خطاب به زیاد بن ابیه می‌نویسد: «به خدا سوگند یاد می‌کنم، سوگندى راستین، که اگر به من خبر رسد که در ثروت مسلمانان خیانت کرده‌اى، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت بگیرم که مال تو اندک شود، و بارِ هزینه عیال بر دوشت سنگینى کند و خوار و پریشانْ حال شوى. والسلام!».[6]


[/HR][1] بقره، 83: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً.
[2] لغت نامه دهخدا، واژه «صراحت لهجه»
[3] انبیاء، 67: «أفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
[4] کافرون، 1 – 4.
[5] أبو سعد الآبى رازی، منصور بن حسین، نثر الدر فی المحاضرات، محقق: محفوط، خالد عبد الغنی، ج 1، ص 198 – 199، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1424ق.
[6] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صبحی صالح، نامه 20، ص 377، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.

[="DarkSlateBlue"]

بصیر;747910 نوشت:
باسلام و احترام
بحث بسیار خوب و کاربردی ای هست. احسنت به شما که فتح باب این موضوع را در این سایت داشتید. ان شاءالله که بحث مفید و با ثمری از آب درآید.


سلام. اره بسیار کاربردی هست من هم اتفاقی به ذهنم رسید... رک گویی من باعث ناراحتی یکی از کاربران شد و اومدم تا ببینم قضیه چیه...

بصیر;747910 نوشت:
نمونه
گاهی اوقات ما از طرف مقابل سخنی می شنویم که بسیار ناراحت می شویم اما به خاطر ترس یا تعارف پاسخ او را نمی دهیم و در وجود خود احساس ضعف و بی لیاقتی می کنیم و برای جبران این شکست به عیب جویی از طرف مقابل و غیبت کردن از وی نزد دیگران رو می آوریم که این خود یک گناه نابخشودنی و بزرگ است و معنایش این است که من از یک شخص خاص می ترسم و جوابش را نمی دهم و ملاحظه اش را میکنم اما از خداوند بزرگ نمی ترسم و به خشم او به راحتی تن می دهم.

نمونه دوم
گاهی در زندگانی روزمره ما، مواردی پیش می‌آید که ناگزیریم در برابر خواسته کسی ایستادگی کنیم؛ زیرا بر آوردن آن خواسته یا اصلاً در توانایی ما نیست و یا آن‌که مستلزم زیان و خسرانی خواهد بود. در این گونه موارد چه باید کرد؟ برخی به دروغ متوسل می‌‌شوند. در حالی که می‌توان در کمال ادب و صداقت، صراحت لهجه داشت و خود را از این زیان رهایی بخشید؛


خب این مثال هایی که زدید همه در مورد خوب بودن رک گویی است

بصیر;747910 نوشت:
صراحت لهجه پیامبران و ائمه اطهار(علیهم السلام)
اراده قوی و قاطعیّت در کلام، دو ابزار مهم و اساسی برای پیشرفت اهداف پیامبران و امامان(علیهم السلام) به شمار می‌آید و قرآن کریم اشارات فراوانی بر استفاده پیامبران از این دو ابزار دارد؛

مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام ) در حالی که نسبت به مردم رئوف و مهربان است اما با قاطعیّت خاصّی به آنان می‌گوید: «افّ بر شما و بر آنچه به جاى خدا می‌پرستید آیا نمی‌اندیشید؟».
[3]
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) هنگامی که مشاهده‌ می‌کند مشرکان سخن حق را نمی‌پذیرند، قاطعانه خطاب به آنان می‌کند که؛ «اى کافران (اى مشرکان و بت‏پرستان مکه)! آنچه را که شما می‌پرستید هرگز من نمی‌پرستم. و نه هرگز شما پرستنده آن هستید که من می‌پرستم، و نه هرگز من پرستنده آنم که شما می‌پرستید».[4]
نگاهی در سیره ائمه اطهار(علیه السلام) به ویژه امام علی(علیه السلام) نمونه‌های فراوانی از قاطعیّت در گفتار آنها را در مقابل دشمنان نمایان می‌سازد. آنان از بیان کلام حق باکی نداشتند و همواره به بیان اصول اسلام و تشیّع و افشاگری ظلم ظالمان می‌پرداختند. قطعاً شخصیت حضرت امیرمومنان على(علیه السلام) که پرورش یافته دامن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و جانشین بر حق او است، دارای کمالات انسانی و محاسن اخلاقی زیادی است.
یکی از ویژگی‌های اخلاقی امام علی(علیه السلام) صراحت لهجه و رُک‌گویی آن حضرت است. این در سیره عملی و سخنان آن حضرت به ویژه در امور حکومتی و محافظت از بیت المال به خوبی دیده می‌شود، در این‌جا به نمونه‌هایی از صداقت و صراحت لهجه امام علی(علیه السلام) در بجا مصرف کردن اموال عمومی و بیت المال اشاره می‌شود:
امام على(علیه السلام) به اشعث بن قیس فرمود : «آنچه [از اموال بیت المال] بر عهده توست، ادا نما؛ و گرنه تو را با شمشیر خواهم زد». او نیز آنچه بر عهده‌اش بود، ادا کرد.
[5]
امام على(علیه السلام) خطاب به زیاد بن ابیه می‌نویسد: «به خدا سوگند یاد می‌کنم، سوگندى راستین، که اگر به من خبر رسد که در ثروت مسلمانان خیانت کرده‌اى، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت بگیرم که مال تو اندک شود، و بارِ هزینه عیال بر دوشت سنگینى کند و خوار و پریشانْ حال شوى. والسلام!».[6]

و این روایاتی که آوریدید هم باز همه در مورد خوب بودن رک گویی گفته شده

و اینجا شما گفتید:

بصیر;747910 نوشت:
با کنایه سخن گفتن و یا رُک و پوست کنده کلام خود را ادا کردن هیچ کدام به تنهایی و بدون توجه به شرایط پیرامونی نمی‌تواند مطلوبیت ذاتی داشته باشد.

میشه برای مواقعی هم که رک گویی بد است مثال بیارید؟ و روایتی داریم که ائمه رک حرفشون رو نزده باشند؟؟؟؟

سوالات بعدیم اینکه:

آیا در اون مواقعی که میفرمایید رک گویی خوب نیست اما اگر باز هم انسان رک حرفش رو بزنه آیا گناهی شرعی یا اخلاقی مرتکب شده است؟

مگر نه اینکه رک گویی همیشه با حقیقت و راستگویی همراهه؟ حالا اگر یک حرف راست و حقیقت موجب ناراحتی کسی بشه آیا اشکال از گوینده است یا از شنونده؟؟؟؟

[/]

asad;747992 نوشت:
خب این مثال هایی که زدید همه در مورد خوب بودن رک گویی است

موردی را که عرض کردم برای این بود که بگوییم رک گویی همیشه بد نیست هر چند ظاهرش بده،
اگر بتوانیم شرایط رک گویی یا کنایه گویی را بیان کنیم، باید به نکات زیر هم توجه داشته باشیم:

1. رک گویی که همراه با توهین و حرف زشت و ناسزا باشد، قابل قبول نیست.
2. اصل در نصیحت این است که با کنایه و تصریح و غیر مستقیم گفته شود که اثرش از صراحت بیشتر است، اما اگر طرف مقابل متوجه نمی شود از روش تصریح یا رک گویی استفاده می کنیم.

3. رک گویی یعنی عدم نرمش، اما نباید از ادب خارج شد و احترام را کنار گذاشت، بعضی فکر می کنند رک گویی یعنی این که از کلمات محبت آمیز و لطف انگیز استفاده نکنیم، در صورتیکه رک گویی یعنی تعارف نکردن، آشکارا و بدون کنایه سخن گفتن به همراه این که ادب و احترام را هم باید رعایت نمود.

4. از مواردی که نیاز به کنایه نیست و رک گویی خوب است، در مقابل خطاکاری است که در صحن علنی جامعه مرتکب خطایی می شود و آسیبش به همه جامعه می رسد، اینجاها نیاز به کنایه یا تعارف نیست و باید رک، او را نهی کرد. مواردی که در حدیث ذکر شد، همه از این قبیل بود.

5. همچنین در مقابل مشرکین یا کفار یا دشمنان اسلام از کنایه استفاده نمی کردند بلکه حتی با شدت برخورد می نمودند. «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم»

asad;747992 نوشت:
میشه برای مواقعی هم که رک گویی بد است مثال بیارید؟ و روایتی داریم که ائمه رک حرفشون رو نزده باشند؟؟؟؟

در سیره اهل بیت علیهم السلام، در موارد تذکر عیوب به مومنین، سعی می کردند از کنایه و اشاره استفاده کنند تا تصریح و رک گویی. زیرا که این روش هم نافذتر است و به ادب و احترام نزدیکتر و هم به طرف مقابل بر نمیخورد، اما اگر طرف مقابل فردی گستاخ باشد یا کنایه برای او اثر نداشته باشد از تصریح استفاده می کردند که مواردش اشاره شد.
اما نمونه هایی از تلویح یا کنایه گویی(عدم رک گویی) در حکایات و احادیث معصومین علیهم السلام:
1. حکایت آقای شقرانی در زمان امام صادق علیه السلام که فردی شراب خوار بود:

شقرانى آزادشده‏ ى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم گفت: موقع تقسيم بيت المال شد در زمان منصور كسى نداشتم كه برايم واسطه شود همان طور در خانه منصور متحير بودم ناگاه چشمم بحضرت صادق عليه السّلام افتاد از جاى حركت كرده گفتم:

فدايت شوم من غلام شما خانواده شقرانى هستم. خيلى بمن احترام نمود حاجت خود را عرضكردم پياده شد و داخل گرديد پس از مختصر زمانى بيرون آمد از داخل آستين خود مقدارى پول در آستين من ريخت. فرمود شقرانى! كار خوب از همه مردم خوب است ولى از تو بهتر است و كار زشت از همه كس زشت است ولى از تو زشت‏تر است‏ امام عليه السّلام با كنايه او را موعظه كرد چون شرب خمر مينمود.
(يَا شَقْرَانِيُ‏ إِنَّ الْحَسَنَ‏مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ وَعَظَهُ عَلَى جِهَةِ التَّعْرِيضِ لِأَنَّهُ كَانَ يَشْرَبُ‏)مناقب، ج 3،ص 362
2. خطای انسان عاقل را اگر با کنایه و گوشه ی چشم بگویید از تصریح و عتاب او اثربخشتر است.

تَلْوِيحُ‏ زَلَّةِ الْعَاقِلِ لَهُ مِنْ أَمَضِّ عِتَابِه‏.(غرر الحکم، ص 318)

3. امام صادق علیه السلام فرمودند: مردم را با اعمال خود دعوت به حق کنید و با زبان، دعوت کننده نباشید.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ‏: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِأَعْمَالِكُمْ، وَ لَا تَكُونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِكُم‏.(قرب الاسناد، ص 77)
4. به غیر از زبان مردم را به دین دعوت کنید اگر ورع و اجتهاد و نماز و اعمال خیر شما را ببینند، خودش دعوتی به دین است.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَة.(کافی، ج2، ص 78)

[="DarkSlateBlue"]

بصیر;748040 نوشت:
مواردی را که عرض کردم برای این بود که بگوییم رک گویی همیشه بد نیست هر چند ظاهرش بده، اگر بخواهیم بگوییم کجا رک گویی بد است باید شرایط آن را بیان کنیم:
1. رک گویی که همراه با توهین و حرف زشت و ناسزا باشد.
2. رک گویی یعنی این که از کنایه استفاده نکنیم بلکه از تصریح و شفاف گویی استفاده کنیم.
3. اصل در نصیحت این است که با کنایه و تصریح و غیر مستقیم گفته شود که اثرش از صراحت بیشتر است، اما اگر طرف مقابل متوجه نمی شود از روش تصریح یا رک گویی استفاده می کنیم.
4. رک گویی یعنی عدم نرمش، اما نباید از ادب خارج شد و احترام را کنار گذاشت، بعضی فکر می کنند رک گویی یعنی این که از کلمات محبت آمیز و لطف انگیز استفاده نکنیم، در صورتیکه رک گویی یعنی تعارف نکردن، آشکارا و بدون کنایه سخن گفتن به همراه این که ادب و احترام را هم باید رعایت نمود.
5. از مواردی که نیاز به کنایه نیست و رک گویی خوب است، در مقابل خطاکاری است که در صحن علنی جامعه مرتکب خطایی می شود و آسیبش به همه جامعه می رسد، اینجاها نیاز به کنایه یا تعارف نیست و باید رک، او را نهی کرد. مواردی که در حدیث ذکر شد، همه از این قبیل بود.
6. همچنین در مقابل مشرکین یا کفار یا دشمنان اسلام از کنایه استفاده نمی کردند بلکه حتی با شدت برخورد می نمودند. «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم»

خب بهتره رک به شما بگم که این شماره گذاری که در اول سطرهاتون کردید اشتباه هست!!!!
اولش نوشتید که :
"اگر بخواهیم بگوییم کجا رک گویی بد است باید شرایط آن را بیان کنیم:"
بعد که اومدم یکی یکی شرایطشو بخونم دیدم فقط مورد اول جزو این شرایط است. مورد چهارم هم تکرار مورد اول است!!! بقیه اش حرفهای دیگه اس!
یعنی فقط همین یک شرط را دارد؟
یعنی اگر این یک شرط را رعایت کنیم رک گویی در همه جا خوب ست؟
نوشته هاتون که این رو میگه اما روایاتی که بعدش گذاشتید یک شرط دیگه هم بهش اضافه میکنه

بصیر;748068 نوشت:
. خطای انسان عاقل را اگر با کنایه و گوشه ی چشم بگویید از تصریح و عتاب او اثربخشتر است. تَلْوِيحُ‏ زَلَّةِ الْعَاقِلِ لَهُ مِنْ أَمَضِّ عِتَابِه‏.(غرر الحکم، ص 318)
3. امام صادق علیه السلام فرمودند: مردم را با اعمال خود دعوت به حق کنید و با زبان، دعوت کننده نباشید.

اما چرا به سوالام جواب ندادید

asad;747992 نوشت:
آیا در اون مواقعی که میفرمایید رک گویی خوب نیست اما اگر باز هم انسان رک حرفش رو بزنه آیا گناهی شرعی یا اخلاقی مرتکب شده است؟

مگر نه اینکه رک گویی همیشه با حقیقت و راستگویی همراهه؟ حالا اگر یک حرف راست و حقیقت موجب ناراحتی کسی بشه آیا اشکال از گوینده است یا از شنونده؟؟؟؟

ببینید فرض بر این است که در دو سوال بالا اون دو شرطی که از صحبت های شما برداشت کردم رو رعایت کنیم[/]

asad;747992 نوشت:
آیا در اون مواقعی که میفرمایید رک گویی خوب نیست اما اگر باز هم انسان رک حرفش رو بزنه آیا گناهی شرعی یا اخلاقی مرتکب شده است؟

در مواقعی که رک گویی جا ندارد و شرایطش رعایت نشده، اگر جواب عکس بدهد و باعث دلخوری بشود، مسلما خطای اخلاقی محسوب می شود.

asad;747992 نوشت:
مگر نه اینکه رک همیشه با حقیقت و راستگویی همراهه؟ حالا اگر یک حرف راست و حقیقت موجب ناراحتی کسی بشه آیا اشکال از گوینده است یا از شنونده؟؟؟؟

همانطور که بیان شد، رک گویی یعنی با صراحت سخن گفتن و عدم استفاده از کنایه و تصریح؛ پس می شود جایی با تصریح سخن بگوییم اما حرفمان حق نباشد یا سفارشی بکنیم اما به جا و به حق نباشد و خطا کرده باشیم. اگر هم در جایی حرف حق، باعث رنجش شنونده شود، این که اشکال با گوینده است یا شنونده، بستگی به شرایط و طرز بیان دارد، چه بسا شخصی،کلامی رک و با تصریح به کار ببرد و طرف مقابل را به حق دعوت کند یا از منکری نهی نماید، اما در مقابل جمعی از حضار باشد که باعث شرمندگی شنونده شود، از این رو هر حرف راستی را نمی توان به هر نحوی که دلمان خواست بزنیم. این که حق با ماست، یا کلاممان حقیقت است، مجوز این نمی شود که هر گونه دوست داشتیم آن را بیان کنیم و هر حرف راست و حقیقتی را هم نمی شود زد. بعضی از حقایق باید به عنوان راز باقی بماند. حقانیت کلام، دلیل بر صراحت بیان نمی شود.
با این که کلام الهی حق است و دعوت انبیاء الهی به حقایق عالم است، باز خداوند متعال درباره نحوه ی سخن گفتار حق، سفارش به نرمی، نیکویی و رساییِ کلام می کند.
أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً(بقره ، 235)

قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغا(نساء، 63)

[=Traditional Arabic] فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّنا(طه، 44)[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

من كه هر وقت رك بودم يا طرف قطع رابطه كرده يا دعوا
كلا ادم هاي اين زمونه جنبه نقد شدن ندارن
متاسفانه !!!!

[="Tahoma"][="Blue"]

asad;748090 نوشت:
ببینید فرض بر این است که در دو سوال بالا اون دو شرطی که از صحبت های شما برداشت کردم رو رعایت کنیم

شرایط و موارد رک گویی بیان شد، به پستهای قبلی مراجعه بفرمایید از مجموع آنها جواب خود را خواهید گرفت.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

ساراا;748100 نوشت:
من كه هر وقت رك بودم يا طرف قطع رابطه كرده يا دعوا
كلا ادم هاي اين زمونه جنبه نقد شدن ندارن
متاسفانه !!!!

خدا وقتی حضرت موسی و هارون علیهما السلام را سراغ فرعون ظالم می فرستد می گوید : قولا له قولا لینا. با فرعون با نرمی سخن بگویید، شاید متذکر شود یا قلبش خاشع گردد.
او که فرعون بود خدا فرمود با نرمی باهاش صحبت کنید که بهش بر نخورد، مسلما در باب رفاقت و دوستی باید مقدماتی را رعایت کرد،نمیشه با صراحت و بدون نرمش، همه جا سخن گفت، همیشه انسانها از رعایت ادب و احترام و تعارفات زیبا، خوششان می آید، مخصوصا انسان با دوست خود باید نرمش را رعایت کند و قبلش از کلامت محبت آمیز استفاده نماید. به نتیجه هم نزدیکتر است. اگر خوب دقت کرده باشید، در حدیثی که از حضرت علی علیه السلام ذکر کردم، ایشان فرموده بودند که انسان عاقل را با کنایه و گوشه ی چشم، تذکر بدهید، خیلی نافذتر و موثرتر است از تصریح و کنایه. یعنی ماندگاری و اثر بخش بودنش، بسیار بیشتر است. هم حفظ احترام شده و هم کلام حق به او رسیده.
خودمان را هم جای دیگران بگذاریم، اگر رک و پوست کنده با ما صحبت کنند، خوشمان می آید؟ یا این که با مقدمات بیشتر و آداب نیکو، تذکر بدهند؟
ما فقط به حقانیت کلام خودمان نگاه می کنیم. فکر می کنیم چون حق با ماست و حرفمان حق است، دیگه می توانیم هر جور خواستیم آن را بیان کنیم و طرف مقابل هم باید حقپذیر باشد و حتما قبول کند. در حالیکه اخلاق هم باید رعایت شود و فقط به جنبه حق بودنِ کلاممان ننگریم.[/]

[="DarkSlateBlue"]

بصیر;748093 نوشت:
حقانیت کلام، دلیل بر صراحت بیان نمی شود.

میخواستم همینو بفهمم ...
اما سوالم اینه که چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این چه جورحقانیتیه که نمیشه صریح گفت... در واقع ایراد از مخاطب نیست؟ مخاطبی که جنبه ی شنیدن حرف حق رو نداره؟ (بله اگر به قول شما در جمع باشه اون میشه بردن آبرو و گناهه! منظور من اون نیست)[/]

[="DarkSlateBlue"]

بصیر;748110 نوشت:
خدا وقتی حضرت موسی و هارون علیهما السلام را سراغ فرعون ظالم می فرستد می گوید : قولا له قولا لینا. با فرعون با نرمی سخن بگویید، شاید متذکر شود یا قلبش خاشع گردد.
او که فرعون بود خدا فرمود با نرمی باهاش صحبت کنید که بهش بر نخورد، مسلما در باب رفاقت و دوستی باید مقدماتی را رعایت کرد،نمیشه با صراحت و بدون نرمش، همه جا سخن گفت، همیشه انسانها از رعایت ادب و احترام و تعارفات زیبا، خوششان می آید، مخصوصا انسان با دوست خود باید نرمش را رعایت کند و قبلش از کلامت محبت آمیز استفاده نماید. به نتیجه هم نزدیکتر است. اگر خوب دقت کرده باشید، در حدیثی که از حضرت علی علیه السلام ذکر کردم، ایشان فرموده بودند که انسان عاقل را با کنایه و گوشه ی چشم، تذکر بدهید، خیلی نافذتر و موثرتر است از تصریح و کنایه. یعنی ماندگاری و اثر بخش بودنش، بسیار بیشتر است. هم حفظ احترام شده و هم کلام حق به او رسیده.
خودمان را هم جای دیگران بگذاریم، اگر رک و پوست کنده با ما صحبت کنند، خوشمان می آید؟ یا این که با مقدمات بیشتر و آداب نیکو، تذکر بدهند؟
ما فقط به حقانیت کلام خودمان نگاه می کنیم. فکر می کنیم چون حق با ماست و حرفمان حق است، دیگه می توانیم هر جور خواستیم آن را بیان کنیم و طرف مقابل هم باید حقپذیر باشد و حتما قبول کند. در حالیکه اخلاق هم باید رعایت شود و فقط به جنبه حق بودنِ کلاممان ننگریم.

چرا فکر میکنید رک گویی یعنی بی ادبی و نرم نبودن و سخت گیریو این حرفا؟
میشه رک حرف زد و بی ادبی و بی احترامی هم نکرد....[/]

ساراا;748100 نوشت:
من كه هر وقت رك بودم يا طرف قطع رابطه كرده يا دعوا
كلا ادم هاي اين زمونه جنبه نقد شدن ندارن
متاسفانه !!!!

سلام

با اجازه از استارتر و کارشناس محترم بحث.
وقتی ما قصد نقد کردن کسی رو داریم ، این نقد کردن دو لبه میتونه داشته باشه ، یک لبه بُرنده و تخریب کننده و تحقیر کننده و یک لبه سازنده .... اگر قصد ما از نقد فرد دیگری تخریب و تحقیر و عقده گشایی باشه ، خیلی بدیهی هست که به طرف بربخوره و اتفاقا چهره نقدناپذیر طرف برای ما نمایان بشه ، و این نقد اثر معکوس داشته باشه ، اما اگر هدف ما از نقد سازندگی باشه قضیه متفاوت میشه و اگر راه اینکار رو هم بلد باشیم ، احتمالا با کمترین تلفات ، هم میشه حرف خودمون رو به طرف بزنیم و هم تاثیر کلام و نقد خود رو در طرف ببینیم....

وقتی ما قراره فردی رو نقد کنیم ، به سه لایه از وجود اون طرف میتونیم ایراد وارد کنیم ، لایه نگرش ، لایه توانمندی و لایه رفتاری ....
هر زمان ما به لایه نگرش و لایه توانمندی طرف مقابل حمله کنیم ، بدترین نتایج رو میتونیم شاهد باشیم و کمترین اثرپذیری و سازندگی و احتمالا ناراحت شدن طرف مقابل رو در پی داره
اما اگر به لایه رفتاری طرف مقابل نقد وارد کنیم ، یک نقد سازنده انجام دادیم و بالاترین انتظار اثرپذیری رو میتونیم داشته باشیم.

مثالی میزنم:

فرض کنید زنی از دست شوهرش عاصی هست که شوهرش اصلا به زن توجهی نداره ، بهش محبت نمیکنه ، قدرشناس کارهای داخل منزل همسرش نیست و....
حال این زن به سه شکل میتونه این نقد رو به همسرش بکنه:

نقد به نگرش (بدترین نوع نقد ) : دیالوگ زن به مرد : اصلا میدونی چیه؟ تو به زن به چشم یک کلفت نگاه میکنی ، تو اصلا قدرشناس من نیستی ، تو اصلا کارهای من رو توی این خونه نمیبینی ، تو میخواستی ازدواج کنی که یکی رو تو خونت بیاری که فقط برات بشوره و بسابه و....

نقد به توانمندی : (نقد بد ) : دیالوگ زن به مرد : میدونی چیه ؟ من تو رو خوب شناختم ، من میدونم که تو توی دلت به من علاقه داری ، اما اصلا بلد نیستی که چطور باید با یک خانم رفتار کنی ، چطور باید نظر یک خانم رو جلب کنی ، چطور باید به یک زن محبت کنی ، بهتره به جای این فیلم هاو سریال های بیخودی که میبینی ، بری دو تا کتاب در مورد روابط زناشویی بخونی که لااقل یک چیزی یاد بگیری...

نقد به رفتار (بهترین و موثرترین نوع نقد ) : در این نوع نقد فقط اون رفتار خاص فرد رو که برای ما ناپسند هست مورد نقد قرار میدیم چرا که وقتی نگرش و توانمندی کسی رو نقد میکنیم انگار که کل هویت او رو زیر سوال میبریم
مثال : دیالوگ زن به مرد : عزیزم ! من توی این چند ماهی که دارم با تو زندگی میکنم ، به خوبی تو رو شناختم ، میدونم که چه دل مهربونی داری ، میدونم که چقدر منو دوست داری ، دیدم که چقدر با مهربونی و ملایمت با مادر و پدرت رفتار میکنی ، منم دوست دارم بعضی وقتا که میای خونه ، یک شاخه گل برام بگیری که مطمئن بشم که به یادم هستی ، دوست دارم صبحها که من خوابم میری سرکار ، هر وقت تونستی یک اس ام اس عاشقانه برام بفرستی که روزم رو با انرژی شروع کنم ، دوست دارم گاهی توی مناسبتها ، حتی شده یک هدیه ناچیز برام بگیری که توی جعبه خاطره هام قرار بدم که هر وقت دل تنگت شدم ، برم سراغ چیزهایی که بهم هدیه دادی
و....

asad;748124 نوشت:

میخواستم همینو بفهمم ...
اما سوالم اینه که چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این چه جورحقانیتیه که نمیشه صریح گفت... در واقع ایراد از مخاطب نیست؟ مخاطبی که جنبه ی شنیدن حرف حق رو نداره؟ (بله اگر به قول شما در جمع باشه اون میشه بردن آبرو و گناهه! منظور من اون نیست)

بسمه اللطیف

با سلام و ادب خدمت استاد بصیر گرامی و تشکر از مطالب خوب ایشان.

و سلام خدمت استارتر محترم:

در معاشرت با مردم، وضعیت روحی مخاطب، همینطور جنسیت،مقام و موقعیت و سن مخاطب بسیار مهم است.

و همه ی اینها زمانی است که قرار است حقی را بگوئیم،اگر مطلبمان حق نباشد و یا شک داریم که حق است یا نه

بهتر است احتیاط کنیم و آن سخن را نگوئیم.(حرف شبهه ناک مانند لقمه ی شبهه ناک جان انسان را آلوده می کند)

مثال می زنم:شخصی عصبانی است و می خواهیم حقی را به او بگوئیم،چه باید کرد؟

مسلما شرایط مخاطب ایجاب می کند که صبر کنیم آرام شود و سپس با شناختی که از او داریم

و متناسب با ظرفیتی که دارد نوع کلاممان را انتخاب کنیم،چرا که قرار است سخنمان تاثیر سازنده

و مثبتی بر مخاطب داشته باشد نه اینکه فقط حرفی را زده باشیم.

و یا می خواهیم به استادمان و یا شخص محترمی حقی را بگوئیم چه کنیم؟

مسلما شایسته است آن حرف حق را با قالبی نیکو و لفظی مناسب بیان کنیم،چرا که رعایت مقام و شأن

و حقی که بر گردن ما دارد ایجاب می کند،که در لحن سخن گفتنمان مقام و منزلت ایشان را در نظر بگیریم.

و غیر مستقیم و بالکنایه مقصود خویش را به او برسانیم،مثل برخوردی که حسنین علیهما السلام برای یاد دادن

وضو به آن پیرمرد داشتند.

در برخورد با خانمها هم بهتر است روح آسیب پذیر و لطیف آنها را مدّ نظر داشت،خطابی که برای یک آقا بسیار طبیعی

و یا حتی به شوخی شبیه است ممکن است برای یک خانم توهین و یا خشونت تلقی گردد.

حبیبه;748142 نوشت:
مثال می زنم:شخصی عصبانی است و می خواهیم حقی را به او بگوئیم،چه باید کرد؟

مسلما شرایط مخاطب ایجاب می کند که صبر کنیم آرام شود و سپس با شناختی که از او داریم

و متناسب با ظرفیتی که دارد نوع کلاممان را انتخاب کنیم،چرا که قرار است سخنمان تاثیر سازنده

و مثبتی بر مخاطب داشته باشد نه اینکه فقط حرفی را زده باشیم.

خب توی همین مثال جواب رو میدم

مثلا طرف عصبانی هست و میخواییم بهش بگیم شما خیلی آدم بدقولی هستی
خب رک گویی که نافی صبر و ارامش نیست
همانطور که گفتید صبر میکنیم تا طرف آرام شود و بعد که به حالت طبیعی برگشت رک حرفمان را بهش میزنیم!

حبیبه;748142 نوشت:
و یا می خواهیم به استادمان و یا شخص محترمی حقی را بگوئیم چه کنیم؟

مسلما شایسته است آن حرف حق را با قالبی نیکو و لفظی مناسب بیان کنیم،چرا که رعایت مقام و شأن

و حقی که بر گردن ما دارد ایجاب می کند،که در لحن سخن گفتنمان مقام و منزلت ایشان را در نظر بگیریم.


یا در این مثال

مثلا با شخصیتی همچون رهبر انقلاب رو به رو شده ایم و میخواهیم به او بگوییم مثلا انگشتر زرد به دست شما نمیاید
رک گویی که نافی ادب و الفاظ نیکو نیست با رعایت ادب و طوری که در شان ایشان باشد رک حرفمان را بهش میزنیم

مثلا میگیم : یک نقدی به انگشترون داشتم اجازه دارم بگم؟ میگن بفرمایید! میگیم به نظر بنده انگشتر زرد به دستان مبارک جنابعالی نمی آید
(البته در مثل مناقشه نیست):Cheshmak:

asad;748150 نوشت:
مثلا طرف عصبانی هست و میخواییم بهش بگیم شما خیلی آدم بدقولی هستی

می توانید به جای این عبارت بپرسید چرا نتوانسته است به قولش عمل کند.(آنهم با رعایت حال مخاطب که بستگی دارد چه کسی باشد)

asad;748150 نوشت:
مثلا با شخصیتی همچون رهبر انقلاب رو به رو شده ایم و میخواهیم به او بگوییم مثلا انگشتر زرد به دست شما نمیاید
رک گویی که نافی ادب و الفاظ نیکو نیست با رعایت ادب و طوری که در شان ایشان باشد رک حرفمان را بهش میزنیم

این مطلب سلیقه ی شخصی است و معمولا در این مواقع بهتر است بگوئیم مبارک است! و انتظار نداشته باشیم مردم از سلیقه ی ما پیروی کنند.

و در نهایت فکر می کنم بهتر است انسان اول فکر کند ببیند چه حرفهایی را جایز است بزند و بعد تشخیص دهد که صراحت مناسب است یا روش دیگری.

[="DarkSlateBlue"]

حبیبه;748226 نوشت:
می توانید به جای این عبارت بپرسید چرا نتوانسته است به قولش عمل کند.(آنهم با رعایت حال مخاطب که بستگی دارد چه کسی باشد)

این مطلب سلیقه ی شخصی است و معمولا در این مواقع بهتر است بگوئیم مبارک است! و انتظار نداشته باشیم مردم از سلیقه ی ما پیروی کنند.

و در نهایت فکر می کنم بهتر است انسان اول فکر کند ببیند چه حرفهایی را جایز است بزند و بعد تشخیص دهد که صراحت مناسب است یا روش دیگری.

در هر دو مثال متوجه منظور من نشدید و گیر دادید ب جزییات مثال . و اصل را ول کردید.

در مثال اول شما گفتید وقتی طرف عصبی هست باید صبر کنیم بعد حرفمونو بزنیم منم گفتم رک گویی نافی صبر نیست

در مثال دوم هم گفتم رک گویی نافی ادب نیست چون شما گفته بودید با هرکس در شان خودش باید صحبت کرد
و سما گیر دادید ب سلیقه و این حرفا و من برای همین گفتم در مثل مناقسه نیست. چون میدونستم انگشتر یک چیز سلیقه ایی هست فقط میخواستم بگم میشه با ادب بود و رک هم گفت[/]

با سلام

در رک گویی یک مساله مهم نهفته ست ... و اون هم اینه که آیا دیدگاه شما واقعا درسته و انقدر به خودتون مطمین هستید که ترجیح بدید بجای سکوت ، کلام رو بیان کنید ؟؟

بنظر بهترین راه اینه که تا ازتون نظر نخواستن نظری ندید .. و اگر هم خواستن ، قبلش بگید که من حرفمو رک میزنم امیدوارم بهتون برنخوره ...

تا وقتی کلام در سینه ی شماست ، کلام بنده ی شماست وقتی بیرون اومد شما بنده ی کلامتون میشید و همه بر اساس اون کلمات در موردتون قضاوت میکنن...

از طرفی هم ، دل بعضی ها بسیار نازک و زودرنجه ، بترسید از کلامی که دل شخصی رو بشکنه و فقط با یک آه کشیدن ، گرفتارتون کنه ...

شما که نمیتونید در یک نگاه همه رو تمام و کمال بشناسید ، میتونید ؟ .. اگر میدونید که شخص ، شمارو و اخلاق شمارو میدونه و ناراحت نمیشه اون بحثش جداست اما کلا این کلمات و این حروف تقدس خاصی دارن ، ارزششون بالاست .. هر جوری و به هر روشی نباید خرج شن ...

در دنیای مجازی هم که تاپیک ها باز میشه و همه میتون نظر بدن ، دوباره چون جنس دل و ظرفیت مخاطب رو نمیشناسید بهتره که امتناع کنید از رک گویی به طریقی که مثلا دل اون فرد مورد نظر رو بشکنه ... اما وقتی میدونید فلان کاربر نمیرنجه و همراه شماست و نیت شمارو میدونه ، آزادید...

این نظر شخصی بنده بود ... ممکنه اشتباه باشه ... فقط میتونید بهش فکر کنید ... :ok:

[="DarkSlateBlue"]

مشک;748254 نوشت:
با سلام

در رک گویی یک مساله مهم نهفته ست ... و اون هم اینه که آیا دیدگاه شما واقعا درسته و انقدر به خودتون مطمین هستید که ترجیح بدید بجای سکوت ، کلام رو بیان کنید ؟؟

بنظر بهترین راه اینه که تا ازتون نظر نخواستن نظری ندید .. و اگر هم خواستن ، قبلش بگید که من حرفمو رک میزنم امیدوارم بهتون برنخوره ...

تا وقتی کلام در سینه ی شماست ، کلام بنده ی شماست وقتی بیرون اومد شما بنده ی کلامتون میشید و همه بر اساس اون کلمات در موردتون قضاوت میکنن...

از طرفی هم ، دل بعضی ها بسیار نازک و زودرنجه ، بترسید از کلامی که دل شخصی رو بشکنه و فقط با یک آه کشیدن ، گرفتارتون کنه ...

شما که نمیتونید در یک نگاه همه رو تمام و کمال بشناسید ، میتونید ؟ .. اگر میدونید که شخص ، شمارو و اخلاق شمارو میدونه و ناراحت نمیشه اون بحثش جداست اما کلا این کلمات و این حروف تقدس خاصی دارن ، ارزششون بالاست .. هر جوری و به هر روشی نباید خرج شن ...

در دنیای مجازی هم که تاپیک ها باز میشه و همه میتون نظر بدن ، دوباره چون جنس دل و ظرفیت مخاطب رو نمیشناسید بهتره که امتناع کنید از رک گویی به طریقی که مثلا دل اون فرد مورد نظر رو بشکنه ... اما وقتی میدونید فلان کاربر نمیرنجه و همراه شماست و نیت شمارو میدونه ، آزادید...

این نظر شخصی بنده بود ... ممکنه اشتباه باشه ... فقط میتونید بهش فکر کنید ... :ok:

اره . من متوجه اشتباهم تو اون تاپیک شدم و ازش عذرخواهی هم کردم.
من توی غیر مجازی کم حرفم. و تا کسی ازم سوال نکنه جوابشو نمیدم.
اما وقتی میگم سعی میکنم به پوست کنده ترین شکل ممکن بهش بگم و تا الان فکر میکردم این کارم مشکلی نداره.
در واقع دارم با این روش زندگی میکنم و دوستان زیادی هم دارم و تو خانواده هم همه باهام جورن.
نمیدونم حالا با اخلاقم کنار اومدن یا هم بد نیست واقعا. . .[/]

[="Navy"]من نمیدانم رک گویی خوب است یا بد ، بارها چوب رک نبودن را خوردم و گاهی به نفعم بوده
ولی در اجتماع از آدم های رک دوری میکنم و به نظرم قدری رعایت ادب را نمیکنند
یکی از همکارانم بسیار رک هست
و خودش فکر میکند خیلی اخلاق خوبی است
ولی بارها بقیه همکاران حتی خانم ها به او تذکر داده اند که موجب ناراحتی دیگران است

به شخصه با اینکه خیلی زبان درازی دارم ولی اصلا به هیچ کس چیزی نمیگویم که ناراحت نشود
ترجیح میدهم این من باشم که ناراحت میشوم و حقم پایمال میشود تا اینکه حق کسی را پایمال کنم یا کسی را ناراحت کنم

چون بخواهیم یا نخواهیم رک گویی در بسیاری از مواقع باعث رنجش دیگران میشود

مثلا گاهی اوقات کسی از پیمانکاران یا کارگران وارد دفتر میشود و بوی بدی میدهد
همه تحمل میکنیم حتی دختر ها که خیلی حساس تر هستند هیچ رفتار بدی نمیکنند که مبادا فرد ناراحت شود چون به خاطر فعالیت زیاد بو میدهد نه عدم رعایت نظافت
ولی ایشون جلوی همه میگه چه بوی بدی میدهی و یک اسپری می آورد در در هوا میزند
وقتی میگوییم چرا شخصیت بنده خدا را خرد کردی
میگوید من آدم رکی هستم چرا باید بخاطر یکی دیگه من عذاب بکشم ؟

البته منظور من جناب اسد نیست
چون رک گویی مراتب مختلف دارند
برخی فقط در احقاق حق خودشون رک هستند نه مثل این دوست ما[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]با سلام

به نظر من رک گوئی بسته به نوع مسئله ای که قراره مطرح بشه فرق میکنه.

گاهی یک عیبی از شخص رو میخوایم بهش تذکر بدیم که در اینصورت همونطور که استاد بصیر فرمودند، صراحت و رک گوئی خوب نیست و نتیجه عکس داره.

گاهی هم قراره یک اعمال سلیقه شخصی بکنیم در کار طرف، مثل همون مسئله انگشتر که جناب اسد طرح کردند، در این قبیل موارد، کاملا بستگی به روحیه خود فرد و روحیه طرف مقابل داره. برای مثال من خودم هرگز این نوع مسائل رو به کسی نمیگم؛ اما اگر کسی بهم بگه نه تنها ناراحت نمیشم بلکه احساس میکنم چقدر به من اهمیت داده که این حرف رو زده. و البته باید در کمال ادب و رعایت احترام باشه.

و گاهی اوقات هم مشکل خیلی جدی تر از این حرفهاست و مسئله حق و ناحق هست که در اینصورت حتما باید رک و پوست کنده (در نهایت ادب و رعایت حرمت طرف مقابل) حرف رو زد و پاش هم ایستاد.

[/]

باتشکر از دوستانی که در این تاپیک شرکت کرده اند، مطالب خیلی خوب و قابل استفاده ای را مطرح فرمودند، و از تجارب خوبی بهره مند شدیم.
روی هم رفته رک گویی جز در مواردی که در مقابل دشمن لجوج هستیم، یا در مواقعی که تذکرات و نرمشهای لازم را در کلام به خرج داده ایم، یا کنایه و تلویح اثر بخش نبوده، لازم نیست.

همانطور که در پستهای اولیه از سیره اهل بیت و احادیث مثال زدم، اصل اولی در تذکر به انسان خاطی، استفاده از روشهای غیر مستقیم، کنایه و تلویح است. اگر اثر بخش نبود، از روش تصریح یا رک گویی استفاده می کنیم.

رک گویی مثل دستگاهی است که بدون گریس و روغن کار کنه. خشکه و باعث اصطکاک میشه.

انسان وقتی میخواهد ورزش هم بکنه، قبلش کمی نرمش میکنه، بعد بدو بدو می کنه. یهو وارد دویدن نمیشه.

وقتی میخواهی ماشین را حرکت بدهی، اول یه کمی گرمش میکنی،بعد شروع به راه رفتن می کنی، یهو سوارش نمیشید.

بابا آدم وقتی میخواهد خبر مرگ کسی راهم برسونه،یه مقدماتی میچینه بعد میگه. صرف این که حرفش، حرفه حقی هست، یهو شوک به طرف وارد نمیکنه.

بابا آدم وقتی میخواهد یه فحشی هم به کسی بده، اول یکی دو تا فحش ضعیف میده، بعد یهو داد میزه و رکیک میگه:khandeh!:

البته ما احادیث برخورد با خاطی را بیان کردیم و سیره اهل بیت را هم ذکر نمودیم و مواردی را که از روش رک گویی استفاده کردند را هم مثال زدیم. هر کسی خواست می تواند به پستهای اولیه رجوع نماید.

بصیر;748462 نوشت:
بابا آدم وقتی میخواهد یه فحشی هم به کسی بده، اول یکی دو تا فحش ضعیف میده، بعد یهو داد میزه و رکیک میگه

ﻣﺮدي از ﻛﺴﻲ ﭼﻴﺰي ﺑﺨﻮاﺳﺖ. او را دﺷﻨﺎم داد و ﮔﻔﺖ: ﻣﺮا ﻛﻪ رد ﻣﻲ ﻛﻨﻲ از ﭼﻪ رو دﺷﻨﺎم ﻣﻴﺪﻫﻲ؟

ﮔﻔﺖ: ﺧﻮش ﻧﺪارم ﻛﻪ دﺳﺖ ﺗﻬﻲ رواﻧﻪ ات ﺳﺎزم.

سوال
1. میخواستم از کارشناس محترم بپرسم که اگر انسان با همه و همه جا رُک و راست باشه و حرفشو راحت بهش بزنه آیا بده یا خوب؟
2. ملاکتون برای این ارزیابی چیه؟
3. دین راجب این صفت توضیحی داده؟
4. آیا این یک صفتی جدا از راستگویی هست یا همونه؟؟
5. چرا بعضی مردم از اینکه رک بهش حقیقتو بگیم ناراحت میشن؟

جواب
رک گویی یا صراحت لهجه
انسان باید بکوشد همواره با مردم نیکو سخن بگوید و این سفارش قرآن کریم است: «و با مردم نیکو سخن گوئید».[1]
سخن نیکو گفتن به این معناست که نباید به کسی اهانت، تحقیر و توهین کرد یا به کسی فحش و سخن ناروا گفت یا به جای سخن حق، سخن باطل را بر زبان جاری ساخت. «صراحت لهجه»؛ به معنای رُک‌گویی، قاطعیت در گفتار و به روشنی سخن گفتن، در مقابل کنایه‌گویی است.[2]
صراحت‏ لهجه‏ و قاطعیت در گفتار؛ در برخی مواقع، خوب و پسندیده است و در برخی مواقع، بد و ناپسند. اما در همان مواقعی که صراحت لهجه و قاطعیت در گفتار خوب و لازم است، نباید در آن تعبیر زننده و رکیک باشد و باید عفت کلام حفظ شود. با کنایه سخن گفتن و یا رُک و پوست کنده کلام خود را ادا کردن هیچ کدام به تنهایی و بدون توجه به شرایط پیرامونی نمی‌تواند مطلوبیت ذاتی داشته باشد.
باید در هر موقعیتی، ابتدا شرایط را سنجید و با توجه به شرایط، عکس العمل نشان دهد؛ آنجا که رُک سخن گفتن اثر مثبت دارد رُک و صریح سخن گفت و آنجا که احساس می‌شود به کنایه بیان کردن موثّرتر است با لبخند و در قالب کنایه حرف خود را بیان کرد؛ چرا که گاهی اوقات، کنایه‌گویی، بهتر از رک‌گویی است.

نمونه ی اول
گاهی اوقات ما از طرف مقابل سخنی می شنویم که بسیار ناراحت می شویم اما به خاطر ترس یا تعارف پاسخ او را نمی دهیم و در وجود خود احساس ضعف و بی لیاقتی می کنیم و برای جبران این شکست به عیب جویی از طرف مقابل و غیبت کردن از وی نزد دیگران رو می آوریم که این خود یک گناه نابخشودنی و بزرگ است و معنایش این است که من از یک شخص خاص می ترسم و جوابش را نمی دهم و ملاحظه اش را میکنم اما از خداوند بزرگ نمی ترسم و به خشم او به راحتی تن می دهم.

نمونه دوم
گاهی در زندگانی روزمره ما، مواردی پیش می‌آید که ناگزیریم در برابر خواسته کسی ایستادگی کنیم؛ زیرا بر آوردن آن خواسته یا اصلاً در توانایی ما نیست و یا آن‌که مستلزم زیان و خسرانی خواهد بود. در این گونه موارد چه باید کرد؟ برخی به دروغ متوسل می‌‌شوند. در حالی که می‌توان در کمال ادب و صداقت، صراحت لهجه داشت و خود را از این زیان رهایی بخشید؛
مثلاً اگر کسی از ما کمکی بخواهد که برای ما امکان ندارد به او کمک کنیم، به طرف مقابل بگوییم که من دلم می‌خواهد به شما کمک کنم؛ اما متأسفانه انجام دادن این خواسته از توانایی من خارج است. و آنگاه می‌توان با نشان دادن راه‌های دیگری طرف مقابل را راهنمایی کرد. این حالت بهتر از آن است که از روی رودربایستی کاری کنیم که به زیانمان تمام شود. و بهتر است از این‌که در مورد خواسته طرف اقدامی کنیم که به ناکامی بینجامد، در این صورت، به او خدمتی نکرده و خود را به دردسر انداخته‌ایم.

صراحت لهجه پیامبران و ائمه اطهار(علیهم السلام)
اراده قوی و قاطعیّت در کلام، دو ابزار مهم و اساسی برای پیشرفت اهداف پیامبران و امامان(علیهم السلام) به شمار می‌آید و قرآن کریم اشارات فراوانی بر استفاده پیامبران از این دو ابزار دارد؛
مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام ) در حالی که نسبت به مردم رئوف و مهربان است اما با قاطعیّت خاصّی به آنان می‌گوید: «افّ بر شما و بر آنچه به جاى خدا می‌پرستید آیا نمی‌اندیشید؟».[3] رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) هنگامی که مشاهده‌ می‌کند مشرکان سخن حق را نمی‌پذیرند، قاطعانه خطاب به آنان می‌کند که؛ «اى کافران (اى مشرکان و بت‏پرستان مکه)! آنچه را که شما می‌پرستید هرگز من نمی‌پرستم. و نه هرگز شما پرستنده آن هستید که من می‌پرستم، و نه هرگز من پرستنده آنم که شما می‌پرستید».[4]
نگاهی در سیره ائمه اطهار(علیه السلام) به ویژه امام علی(علیه السلام) نمونه‌های فراوانی از قاطعیّت در گفتار آنها را در مقابل دشمنان نمایان می‌سازد. آنان از بیان کلام حق باکی نداشتند و همواره به بیان اصول اسلام و تشیّع و افشاگری ظلم ظالمان می‌پرداختند. قطعاً شخصیت حضرت امیرمومنان على(علیه السلام) که پرورش یافته دامن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و جانشین بر حق او است، دارای کمالات انسانی و محاسن اخلاقی زیادی است. یکی از ویژگی‌های اخلاقی امام علی(علیه السلام) صراحت لهجه و رُک‌گویی آن حضرت است. این در سیره عملی و سخنان آن حضرت به ویژه در امور حکومتی و محافظت از بیت المال به خوبی دیده می‌شود، در این‌جا به نمونه‌هایی از صداقت و صراحت لهجه امام علی(علیه السلام) در بجا مصرف کردن اموال عمومی و بیت المال اشاره می‌شود:
امام على(علیه السلام) به اشعث بن قیس فرمود : «آنچه [از اموال بیت المال] بر عهده توست، ادا نما؛ و گرنه تو را با شمشیر خواهم زد». او نیز آنچه بر عهده‌اش بود، ادا کرد.[5] امام على(علیه السلام) خطاب به زیاد بن ابیه می‌نویسد: «به خدا سوگند یاد می‌کنم، سوگندى راستین، که اگر به من خبر رسد که در ثروت مسلمانان خیانت کرده‌اى، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت بگیرم که مال تو اندک شود، و بارِ هزینه عیال بر دوشت سنگینى کند و خوار و پریشانْ حال شوى. والسلام!».[6]

[1] بقره، 83: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً.
[2] لغت نامه دهخدا، واژه «صراحت لهجه»
[3] انبیاء، 67: «أفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
[4] کافرون، 1 – 4.
[5] أبو سعد الآبى رازی، منصور بن حسین، نثر الدر فی المحاضرات، محقق: محفوط، خالد عبد الغنی، ج 1، ص 198 – 199، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1424ق.
[6] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صبحی صالح، نامه 20، ص 377، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.

شرایط رک گویی
1. رک گویی که همراه با توهین و حرف زشت و ناسزا باشد، قابل قبول نیست.
2. اصل در نصیحت این است که با کنایه و تصریح و غیر مستقیم گفته شود که اثرش از صراحت بیشتر است، اما اگر طرف مقابل متوجه نمی شود از روش تصریح یا رک گویی استفاده می کنیم.
3. رک گویی یعنی عدم نرمش، اما نباید از ادب خارج شد و احترام را کنار گذاشت، بعضی فکر می کنند رک گویی یعنی این که از کلمات محبت آمیز و لطف انگیز استفاده نکنیم، در صورتیکه رک گویی یعنی تعارف نکردن، آشکارا و بدون کنایه سخن گفتن به همراه این که ادب و احترام را هم باید رعایت نمود.
4. از مواردی که نیاز به کنایه نیست و رک گویی خوب است، در مقابل خطاکاری است که در صحن علنی جامعه مرتکب خطایی می شود و آسیبش به همه جامعه می رسد، اینجاها نیاز به کنایه یا تعارف نیست و باید رک، او را نهی کرد. مواردی که در حدیث ذکر شد، همه از این قبیل بود.
5. همچنین در مقابل مشرکین یا کفار یا دشمنان اسلام از کنایه استفاده نمی کردند بلکه حتی با شدت برخورد می نمودند. «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم»

تلویح بهتر از تصریح
در سیره اهل بیت علیهم السلام، در موارد تذکر عیوب به مومنین، سعی می کردند از کنایه و اشاره استفاده کنند تا تصریح و رک گویی. زیرا که این روش هم نافذتر است و به ادب و احترام نزدیکتر و هم به طرف مقابل بر نمیخورد، اما اگر طرف مقابل فردی گستاخ باشد یا کنایه برای او اثر نداشته باشد از تصریح استفاده می کردند که مواردش اشاره شد.
اما نمونه هایی از تلویح یا کنایه گویی(عدم رک گویی) در حکایات و احادیث معصومین علیهم السلام:
1. حکایت آقای شقرانی در زمان امام صادق علیه السلام که فردی شراب خوار بود:
شقرانى آزادشده‏ ى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم گفت: موقع تقسيم بيت المال شد در زمان منصور كسى نداشتم كه برايم واسطه شود همان طور در خانه منصور متحير بودم ناگاه چشمم بحضرت صادق عليه السّلام افتاد از جاى حركت كرده گفتم:
فدايت شوم من غلام شما خانواده شقرانى هستم. خيلى بمن احترام نمود حاجت خود را عرضكردم پياده شد و داخل گرديد پس از مختصر زمانى بيرون آمد از داخل آستين خود مقدارى پول در آستين من ريخت. فرمود شقرانى! كار خوب از همه مردم خوب است ولى از تو بهتر است و كار زشت از همه كس زشت است ولى از تو زشت‏تر است‏ امام عليه السّلام با كنايه او را موعظه كرد چون شرب خمر مينمود.
(يَا شَقْرَانِيُ‏ إِنَّ الْحَسَنَ‏مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ وَعَظَهُ عَلَى جِهَةِ التَّعْرِيضِ لِأَنَّهُ كَانَ يَشْرَبُ‏)مناقب، ج 3،ص 362
2. خطای انسان عاقل را اگر با کنایه و گوشه ی چشم بگویید از تصریح و عتاب او اثربخشتر است.
تَلْوِيحُ‏ زَلَّةِ الْعَاقِلِ لَهُ مِنْ أَمَضِّ عِتَابِه‏.(غرر الحکم، ص 318)
3. امام صادق علیه السلام فرمودند: مردم را با اعمال خود دعوت به حق کنید و با زبان، دعوت کننده نباشید.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ‏: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِأَعْمَالِكُمْ، وَ لَا تَكُونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِكُم‏.(قرب الاسناد، ص 77)
4. به غیر از زبان مردم را به دین دعوت کنید اگر ورع و اجتهاد و نماز و اعمال خیر شما را ببینند، خودش دعوتی به دین است.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَة.(کافی، ج2، ص 78)

همانطور که بیان شد، رک گویی یعنی با صراحت سخن گفتن و عدم استفاده از کنایه و تصریح؛ پس می شود جایی با تصریح سخن بگوییم اما حرفمان حق نباشد یا سفارشی بکنیم اما به جا و به حق نباشد و خطا کرده باشیم. اگر هم در جایی حرف حق، باعث رنجش شنونده شود، این که اشکال با گوینده است یا شنونده، بستگی به شرایط و طرز بیان دارد، چه بسا شخصی،کلامی رک و با تصریح به کار ببرد و طرف مقابل را به حق دعوت کند یا از منکری نهی نماید، اما در مقابل جمعی از حضار باشد که باعث شرمندگی شنونده شود، از این رو هر حرف راستی را نمی توان به هر نحوی که دلمان خواست بزنیم. این که حق با ماست، یا کلاممان حقیقت است، مجوز این نمی شود که هر گونه دوست داشتیم آن را بیان کنیم و هر حرف راست و حقیقتی را هم نمی شود زد. بعضی از حقایق باید به عنوان راز باقی بماند. حقانیت کلام، دلیل بر صراحت بیان نمی شود.
با این که کلام الهی حق است و دعوت انبیاء الهی به حقایق عالم است، باز خداوند متعال درباره نحوه ی سخن گفتار حق، سفارش به نرمی، نیکویی و رساییِ کلام می کند.
أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً(بقره ، 235)

قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغا(نساء، 63)

فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّنا(طه، 44)

موضوع قفل شده است