نظریه ی جدیددر مورد امانت الهی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظریه ی جدیددر مورد امانت الهی

بنام خدا امانت الهی چیست؟ آیا عقل واختیار است ؟ نویسنده اصلی: غلامعلی نوری کلید واژه ها: امانت الهی ،عقل، اختیار در اینکه امانت الهی چیست تفاسیر مختلفی هست در اینجا به زاویه ی دیگری از تفسیر آن اشاره می شود مقدمه: امانت یعنی چیزی در نزد فردی گذاشتن که او در موقع مقتضی آن را به صاحب وشایسته اصلی اش بدهد بنا براین عقل واختیار امانت نیستند چون عقل واختیار را نمی شود در نزد دیگران تا مدتی به امانت گذاشت بعد از مدتی آن را مطالبه نموده و از آنها گرفت عقل واختیار هر فرد به وی تعلق ذاتی وهمیشگی دارند وقابل تفویض به غیر وامانت گذاشتن نیست! تنها حق وحقوق دیگران است که در نزد شخص امین می تواند به امانت گذاشته شود ! امانت الهی به نظر اینجانب مجموعه ای از حق هاست که باید به ذی حق ادا شود 1-حق وحقوق دیگران است که خداوند ادای آن را بر فردی که امانت پیش اوست واجب نموده یعنی اگر کسی حقی بر گردن تو دارد آن حق امانت است باید ادا کنی مثال: وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ(الذاریات/19) و در اموالشان برای سائل و محروم حقی وجود دارد 2-اگر کسی در کاری وامر ی ازتو شایسته تر است تو آن امر را به او واگذار کنی وبر هوای نفس غلبه کرده وخود را کنار بکشی !) مثال: إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَینَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا(النساء/58) خدا به شما فرمان می‏دهد که امانتها را ( حق و حقوق مردم ودیگران را )به صاحبان آنها بسپارید و چون میان مردم (حکمرانی یاداوری) می‏کنید به عدالت (حکمرانی یا داوری) کنید در حقیقت نیکو چیزی است که خدا شما را به آن پند می‏دهد خدا شنوای بیناست( خدا خودش می داند ومی بیند که چه پنهانکاریهایی می کنید!) امیدوارم این نظریه باب نوینی از اندیشه را باز کند سلام بر بندگان شایسته خداوند غلامعلی نوری

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

جناب آقای نوری

ببخشیدا ولی یه چیزی میگم ناراحت نشید. ظاهرا خیلی به خودتان علاقه دارید و دوست دارید زیاد مطرح شوید!!! چون در همه مقالاتتان در عین حالی که نام نویسنده در کنار آن دیده می شود باز شما اسم خودتان را می نویسید و حتی جالب تر اینکه در این مطلب هم در ابتدا و هم در انتها نوشته اید غلامعلی نوری!!!

غلامعلی نوری *;24601 نوشت:
امانت یعنی چیزی در نزد فردی گذاشتن که او در موقع مقتضی آن را به صاحب وشایسته اصلی اش بدهد بنا براین عقل واختیار امانت نیستند چون عقل واختیار را نمی شود در نزد دیگران تا مدتی به امانت گذاشت بعد از مدتی آن را مطالبه نموده و از آنها گرفت عقل واختیار هر فرد به وی تعلق ذاتی وهمیشگی دارند وقابل تفویض به غیر وامانت گذاشتن نیست!

میشه بفرمایید از کجا می فرمایید که عقل و اختیار ذاتی و همیشگی هستند و نمی توان آنها را داد و گرفت؟

غلامعلی نوری *;24601 نوشت:
تنها حق وحقوق دیگران است که در نزد شخص امین می تواند به امانت گذاشته شود !

البته حتما می دانید که این جسم خاکی هم در نزد ما امانت است!!!

غلامعلی نوری *;24601 نوشت:
امیدوارم این نظریه باب نوینی از اندیشه را باز کند سلام بر بندگان شایسته خداوند غلامعلی نوری

میشه بفرمایید مثلا چه باب نوینی؟ ( به نظر من باب تفسیر به رای را باز می کند!!! )

باتشکر - یاعلی

سلام

قرآن کریم انسان را امانت دار الهى مى داند و با این ویژگى وى را از دیگر موجودات جهان آفرینش امتیاز بخشیده است «انّا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انّه کان ظلوماً جهولاً؛(10) ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم آن ها
از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند، اما انسان آن را به دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود.»
در این که مقصود از این امانت چیست؟ بین مفسران اختلاف است به گفته مرحوم علامه طباطبایى مقصود از امانت هرچه باشد، چیزى است که خداى سبحان آن را به انسان سپرده است تا وى آن را حفظ و سالم به خداى سبحان بازگرداند.(11) اگر مصداق آن امانت عقل باشد که ملاک تکلیف و مناط پاداش و کیفر است باید آن را حفظ کند و از آن براى عبادت خدا و کسب حیات سعادتمندانه اخروى و بهشت استفاده کند و اگر مصداق آن اختیار و آزادى اراده باشد باید آن را در جهت انتخاب صحیح و صراط مستقیم به کارگیرد و اگر مصداق آن ولایت الهیّه و کمال صفت عبودیت باشد که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل مى شود باید معرفت را تحصیل و عمل صالح را انجام دهد تا آن ولایت الهى در وى تحقق پیدا کند و اگر مراد اعضاء پیکر انسان باشد باید آن را حفظ کرده و در طریق گناه مصرف نکند، همین چشم و گوش و دست و پا و زبان هر یک امانت هاى الهى هستند که باید از آن در جهت مثبت استفاده کرده و در جهت گناه به کار نگیرد از باب مثال، چشم را از نگاه به حرام و گوش را از شنیدن سخنان حرام و گمراه کننده و زبان را از دروغ و غیبت و مانند آن و دست و پا را از استفاده هاى ناروا مانند دزدى یا زدن به ناتوان و رفتن به اماکنى که در آن گناه انجام مى گیرد حفظ کند و اگر مراد امانت هایى است که مردم از یکدیگر مى گیرند. پس از دریافت، آن را حفظ و به صاحبان آن ها برگرداند و اگر مراد واجبات و تکالیف الهى است آن را حفظ و با شرائط آن، آن ها را درست انجام دهد و اگر مراد معرفت الهى است در جهت کسب آن تلاش و کوشش کند و پس از تحصیل آن را حفظ نماید و اگر مراد تعهد و قبول مسؤولیت باشد باید انسان آن تعهد و مسؤولیت را به انجام برساند.
مرحوم علامه طباطبایى مراد از امانت را ولایت الهى دانسته اند.(12)

راز امانت دارى انسان

اما این که چرا انسان از بین موجودات جهان هستى این امانت را به دوش کشید آن است که انسان موجودى است با قابلیت هاى گوناگون و با استعداد فوق العاده که مى تواند با شکوفا ساختن آن مصداق کامل خلیفه الهى شود. آدمى مى تواند با کسب معرفت و تهذیب نفس و تزکیه روح و تحصیل کمالات در مرحله اى از کمال قرار گیرد که از فرشتگان هم بالاتر رود.
و همین انسان مى تواند با ترک معرفت و تلاش نکردن در جهت تهذیب نفس به گونه اى سقوط کند که نه تنها در حدّ حیوانات بلکه از آن ها نیز نازل تر گردد. آن چه که به انسان این قابلیت را مى دهد عقل و اراده و اختیار است که با عقل بشناسد و با اختیار و اراده آن را انتخاب کند و با پذیرش ولایت الهى و خود را تحت تدبیر خدا قرار دادن به اوج قلّه تکامل برسد. اما آسمان و زمین و کوه ها گرچه نوعى معرفت و ذکر و تسبیح و سجده الهى را دارند اما همه این ها به صورت تکوینى است نه با اراده و اختیار. از این رو آن ها تکویناً تحت تدبیر الهى هستند. و چون اراده و اختیار و عقل را ندارند تکلیف و مسؤولیت براى آنها معنى ندارد.
از این رو انسان امانت الهى را که همان ولایت الهى است با عقل و اراده و اختیار پذیرفت.

10. سوره احزاب، آیه 72.
11. تفسیر المیزان، ج 16، ص 370.
12. همان، ص 371.

دعوت به پاسداشت امانت الهى

قرآن نه تنها از امانت دار الهى بودن انسان سخن مى گوید، بلکه او را به پاسداشت امانت الهى فراخوانده است و خطاب به مؤمنان فرمود: «یا ایّها الذین آمنوا لاتخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون؛(13) اى کسانى که ایمان به خدا و پیامبر آورده اید خیانت نکنید و نیز در امانت هاى خود خیانت روا مدارید در حالى که مى دانید.»
ظاهراً مقصود از خیانت به خدا و پیامبر آن است که واجبات و محرّمات و برنامه هاى الهى را ترک نکنید. یعنى فرائض الهى و سنن پیامبر(ص) امانتى است در اختیار مؤمنان که آن ها باید فرائض و واجبات الهى را انجام و سنت هاى پیامبر را به کارگیرند و ترک آن ها در واقع خیانت به خدا و پیامبر است و به دیگر سخن: هر گناهى از گناهان خواه ترک واجب و خواه انجام حرام، خیانت است از این رو در سوره غافر فرمود: «یعلم خائنة الاعین و ما تخفى الصدور؛(14) خداى سبحان از چشم هاى خیانت کار و آن چه در دلها پنهان مى کنید. آگاه است.» یعنى حُرمت نگاه به نامحرم که از محرمات الهى است اگر نادیده گرفته شود خیانت است. گناهان دیگر نیز خیانت است.
در هر صورت این آیه مؤمنان را در مرحله اول از خیانت به خدا و در مرحله ثانى از خیانت به پیامبر و در مرحله سوم از خیانت به مردم باز مى دارد، معلوم است که امانت خدا دین و آئین و برنامه هاى او و امانت پیامبر(ص) سنّت هاى او و امانت مردم مؤمن اموال و اسرار آن هاست.
ب: پیامبر خدا

یکى از صاحبان امانت پیامبر خداست که در گفتار پیشین مؤمنان موظف به حفظ امانت پیامبر و ترک خیانت شدند و گفته شد این امانت سنت آن حضرت است اما افزون بر سنت، به مقتضاى حدیث ثقلین قرآن و عترت از امانت هاى پیامبر(ص) نزد مردم است که آن حضرت فرمود: «یا ایّها النّاس فانما انا بشر یوشک ان یأتى رسول ربّى فاجیب و انى تارک فیکم الثقلین اوّلهما کتاب الله فیه الهدى و النور فخذوا بکتاب اللّه و استمسکو به فحثّ على کتاب اللّه و رغب فیه ثم قال و اهلبیتى اذکرکم اللّه فى اهلبیتى؛(15) اى مردم من میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار مى گذارم نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است پس کتاب خدا را بگیرید و به آن تمسّک جویید، پیامبر تشویق و ترغیب فراوانى درباره قرآن فرمودند. سپس فرمود و اهل بیتم را به شما توصیه مى کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید»(پیامبر سه بار این جمله را تأکید فرمودند) از قرار دادن اهلبیت در کنار قرآن به عنوان دو چیز گرانمایه و سه بار تأکید کردن بر یاد آوردن مسؤولیت الهى در مورد آنان از اهمیت این امانت در کنار قرآن حکایت مى کند.
همین حدیث با عبارتى متفاوت در سنن ترمذى نیز آمده است و در آن فرمود: «و عترتى اهل بیتى» عترت خود را با اهل بیت یکى دانسته است.(16)
بر اساس این حدیث بر مسلمانان لازم است امانت قرآن را حفظ کرده و در آن خیانت نکنند تا مبادا مشمول خیانت در قرآن شوند که پیامبر اکرم(ص) در مقام شکایت فرمود: «یا ربّ انّ قومى اتخذوا هذاالقرآن مهجوراً؛(17) پروردگارا قوم من قرآن را وا نهادند.» و امانت عترت و اهل بیت را نیز حفظ کنند و حفظ آن به مودّت آنها و تمسّک عملى از آنان است که به عنوان مزد رسالت آن حضرت شمرده شده است چنان چه فرمود: «قل لااسئلکم علیه اجراً الّا المودة فى القربى؛(18) بگو براى آن کار جز دوستى خویشان چیزى از شما طلب نمى کنم.»

13. سوره انفال، آیه 27.
14. سوره غافر، آیه 19.
15. صحیح مسلم، ج 4، ص 1873.
16. سنن ترمذى، ج 5، ص 434.
17. سوره فرقان، آیه 30.
18. سوره شورى، آیه 23.

موضوع قفل شده است