نعمات مادی در بهشت

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نعمات مادی در بهشت

بسم الله
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت دوستان و کارشناسان محترم. چندین سوال در باره نعمات بهشتی در ذهن بنده شکل گرفته که امیدوارم به پاسخ آنها برسم.

1_در احادیث مختلف صحبت از گفتگوی بهشتیان میشود. سوال میشود که بهشتیان در چه مورد گفتگو میکنند؟؟ چون در زمین انسان ها اصولاً به خاطر نیاز هایشان گفتگو را اختراع کرده اند. به عنوان مثال:

الف: یا این گفتگو توهین و افترا و حرف نامربوط است که در بهشت جایی ندارد.
ب:یا تقاضایی برای رفع نیاز است که خوب این مسئله هم در بهشت نیست.
ج:سلام و احوال پرسی است که خوب در بهشت همه در بهترین حالتند!
د:...

پس این گفتگوی چیست؟ ذکر خدا است؟خاطره تعریف کردن است؟ اصلاً ذکر خدا به چه معنی است؟ یعنی دور یکدیگر جمع میشوند و سبحان الله و الحمدلله میگویند؟؟

2_امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمودند : خداوند بهشت را با خشتی از طلا و خشتی از نقره آفریده و دیوارهای آن از یاقوت و سقف آن از زبرحد ٬ و سنگ ریزه های آن از مروارید ٬ و خاکش از زعفران و مشک ناب است .
همچنین شخصی از بلال ٬ موذن رسول خدا می پرسد ٬ تو از رسول خدا پرسیده ای بنای بهشت از چیست برای من بیان کن .
بلال می گوید : از رسول خدا شنیدم که می فرمود : دیوار بهشت و قصرهای بهشتی یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت سرخ و یاقوت سبز و یاقوت زرد است .۱

۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۱۶.

سوال میشود که در بهشت لولو و یاقوت به چه کار می آید؟ آیا غیر از این است که ما در زمین به این موارد علاقه داریم چون کم یابند و در شرایط سخت تشکیل میشوند و قیمت بالایی دارند؟ آیا در بهشت که خبری از خرید و فروش و معدن و اقتصاد و... نیست قطعه ای یاقوت سرخ و زمرد سبز با یک قطعه شیشه رنگ شده تفاوتی دارند؟؟! یا برای فخر فروشی و ... به کار میروند؟(همین سوال در مورد سایر چیز ها مثل فرش و تخت و ... هم پرسیده میشود!)

بخش دوم سوال در مورد قصر های بهشتی است. اگر پادشاهان در دنیا قصری ساخته اند برای رفع نیاز بوده. مثلاً ساختمانی عظیم شامل چندین آشپزخانه و اتاق استراحت و ... حال که در بهشت از این نیاز ها خبری نیست، پس قصر بهشتی باید تنها یک ساختمان عظیم توخالی باشد! و با توصیفاتی که از مناظر و نعمات بهشتی و ... شده، اگر شخصی ماندن در یک اتاق را به چنین مکانی ترجیح بدهد باید به او شک کرد!

حال چگونه میشود چنین چیزهایی برای تشویق استفاده میشود؟ مثلاً به فردی که پا ندارد بگویید خدا به تو در بهشت 10 قصر پر از جواهر داده. حال که داشتن قصر و جواهرات و جنگل در آن دنیا به کار او نمی آید اما داشتن پا در این دنیا به دردش میخورد. یعنی خدا چیزهایی در این دنیا(نظیر پول و سلامتی و...) را که برای زندگی لازم است نمیدهد اما قول چیزی را به او میدهد که به هیچ دردش نمیخورد!کما اینکه 10000000000000000 سال صاحب آن باشد.

3_آیا تمام لذت و نعمات دنیا(در شکل غایی خود) در آن دنیا وجود دارند یا خیر؟ اگر جواب بله است، چگونه خدا لذت آموختن علم(نظیر فیزیک و...) و حل مسئله را(کما اینکه علم مورد نظر اصلاً به درد نخورد، نظیر مباحثی در ریاضیات) از انسان میگیرد؟؟ آیا نمیتوان گفت گرفتن لذت علم آموزی و کشف که خاصیت بارز انسان و وجه تمایز او با سایر موجودات است و مشغول نمودن انسان به خوردن و خوابیدن و الله اکبر گفتن(کما اینکه حوصله او هم سر نرود!) تنزل سطح اوست؟

با تشکر از وقتی که برای بنده میگذارید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش هایی که مطرح فرمودید؛برای پاسخگویی به سوالت حضرت عالی لازم است مقدمه ای ذکر شود:

مقدمه اول:
زبان‌ قرآن‌ زبان‌ رمز و اشاره‌ است؛ از این‌رو آن‌ چه‌ از ظاهر عبارات‌قرآن‌ کریم‌ فهمیده‌ می‌شود، تمام‌ معانی‌حقایق‌ قرآن‌ نیست؛ بلکه‌ این‌ ظاهر، نماد برای‌ حقایقی‌ است‌ که‌ آن‌ها را جز به‌ زبان‌ نمادین‌ نمی‌توان‌ بیان‌ کرد. (صدرالمتأ الهین، مفاتیح الغیب، ص 10) علامه طباطبائی نیز، معتقد است زبان قرآن زان رمز و اشاره اسن و زبان قرآن را چند سطحی و چند لایه‌ای می‌داند و معتقد به سطوح و ساحت‌های گوناگون و تو در تو برای قرآن است.
لذا آيات قرآن كريم را نبايستي با متد و معيار دنيايي سجنيد؛ توصيفاتي كه قرآن كريم از بهشت و جهنم دارد در حقيقت نمادي است براي حقايقي كه در بهشت و جهنم موجود است .
با توجّه به اینکه ذهن انسان بیشتر با مادّیات و امور دنیایی خو گرفته و در نتیجه برای بسیاری از مردم، تصور و شناخت بهشت از طریق اوصاف معنوی و روحانی بسیار مشکل بلکه غیرممکن است و اکثر انسان ها از درک مقامات و مفاهیم معنوی بهشت که در درجه بالایی است عاجزند. قرآن در این زمینه می فرماید: « فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ» (سجده:17) کسی نمی‌تواند بفهمد که چه چیزهایی در آن جا پنهان است.
همچنین‌در حدیث نبوی آمده است: پروردگار فرمودند: براى بندگانم چیزهایى فراهم کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است‏….(علامه مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج ۸، ص۹۲، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴٫)
از این‌رو چون تصور نعمت‌های بهشت برای انسان (که با مادّیات انس گرفته) محال است، خداوند متعال برای فهم همگان از بیان نعمت های مادی که قابل فهم و درک برای همگان هستند استفاده کرده است.

مقدمه دوم:
نعمت هاي بهشتي با نعمت هاي دنيوي اشتراك اسمي دارند؛ هر چه در دنيا خورده مي شود لذتي محدود دارد؛ يعني هم از حيث تعداد لذت، هم از حيث شدت لذت؛ و هم از حيث مدت لذت محدود است؛ اما هم طبق روايات اهل بيت (علیهم السلام) و هم طبق مبناي حكما و هم طبق شهودات عرفا، هر يك از نعمات بهشتي به تنهايي هم بي نهايت مزه دارد مثلا سيب بهشتي لذت تمام ميوه ها و سبزيجات و سخنان نيكو و چهره هاي زيبا و ... را يكجا دارد ولي درعين حال لذت سيب در آن غالب است- هم هر نعمت بهشتي از حيث شدت لذت بي نهايت است-
توجه: بي نهايت، خود داراي مراتب است- هم مدت آن ابدي است؛ يعني اگر كسي سيب خورد تا ابد مزه آن در او خواهد بود. همچنين نعمتهاي بهشتي همگي معرفت آفرين هستند يعني هر لذتي همراه با معرفت است و هر معرفتي همراه با حس عبوديت است لذا با هر لذتي، اهل بهشت خدا را ياد مي كنند و به خدا نزديكتر مي شوند و حقايق تازه اي مي يابند و از همين روست كه اهل بهشت دائما در حال عبادتند چون لذت بردن آنها عين عبادت است ( درواقع لذات آخرت ظهور عبادت دنياست لذا آن لذايذ عين عبادتند).
نعمتهای بهشتی در عین این که خورده می شوند و باعث لذت خورنده می شوند ولی همچنان در جای خود هستند و در آنِ واحد میلیون‌ها نفر می توانند از یک نعمت بهشتی استفاده کنند بدون آنکه تزاحمی ایجاد شود؛ چون تزاحم ناشی از مادّه است که در آخرت وجود ندارد. در دنیا نیز امور غیر مادی (مجرّد) چنین خاصّیتی دارند؛ مثلاً یک عالِم می تواند علم خود در یک لحظه به هزاران انسان منتقل کند و آنها از آن لذت ببرند بدون اینکه از علم او چیزی کاسته شود .

Dragon;745790 نوشت:
1_در احادیث مختلف صحبت از گفتگوی بهشتیان میشود. سوال میشود که بهشتیان در چه مورد گفتگو میکنند؟؟ چون در زمین انسان ها اصولاً به خاطر نیاز هایشان گفتگو را اختراع کرده اند. به عنوان مثال:

الف: یا این گفتگو توهین و افترا و حرف نامربوط است که در بهشت جایی ندارد.
ب:یا تقاضایی برای رفع نیاز است که خوب این مسئله هم در بهشت نیست.
ج:سلام و احوال پرسی است که خوب در بهشت همه در بهترین حالتند!
د:...

پس این گفتگوی چیست؟ ذکر خدا است؟خاطره تعریف کردن است؟ اصلاً ذکر خدا به چه معنی است؟ یعنی دور یکدیگر جمع میشوند و سبحان الله و الحمدلله میگویند؟؟



با توجّه به مطالبی که در توصیف بهشت (مقدمه اول و دوم) ارائه شد تاحدودی مشخص گردید که تصوّر کیفیت نعمات بهشتی برای انسان مادّی بسیار سخت است (مگر اینکه با مجاهده و تلاش معنوی به این مقام نائل آید) به همین جهت کیفیت سخن گفتن بهشتیان نیز برای ما چندان معلوم است لذا بزرگان در این مورد اختلاف نظر دارند؛ برخی معتقد هستند سخن گفتن بهشتیان با الفاظ نیست ایشان بر این عقیده اند که موجودات مجرّد همیشه در حال حضور هستند اما بر خلاف این نظر برخی دیگر نیز معتقد هستند سخن گفتن بهشتیان نیز با الفاظ است همچنانکه در روایات نیز آمده است که زبان بهشتیان عربی فصیح است لذا با زبان عربی سخن می گویند.
بهشتیان اگر چه بی نیاز هستند و هر آنچه بخواهند برایشان مهیّا می شود امّا بر اساس نظریه دوّم، فرد بهشتی نیز برای گفتگو با خداوند و یا گفتگو با افراد بهشتی (که عین عبادت است) باید ابزاری داشته باشد، آن ابزار زبان است.
در بهشت گفتگویی جز ذکر خدا نیست، البته این منافاتی ندارد که اهل بهشت باهمدیگر سخن بگویند! سخن گفتن بهشتیان لهو و لعب نیست، لغو نیست هر آنچه بهشتی از زبانش جاری می شود یاد خداست «لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً » (الواقعة:25) در آن (بهشت) نه لغو و بيهوده‏‌اى مى‏‌شنوند نه سخنان گناه آلود » یعنی بهشت جای کارهای لغو و لهو و لعب نیست. اهل بهشت عاقلند و کار خلاف عقل محال است از آنها سر بزند.
بهشتیان از سخن گفتن با یکدیگر لذّت می برند، سخن گفتن بهشتیان با یکدیگر عبادت و ذکر خداست امّا اینکه ذکر خدا یعنی چه؟ از آیات قرآنی و سخنان اولیای گرامی اسلام، استفاده می‌شود که ذکر عبارت است از یاد خدا در همه احوال و پیشامدها و توجه به حضور در محضر الهی و او را حاضر و ناظر برخویش دانستن و این که هیچ امری بر او پوشیده نمی‌ماند. ذکر بهشتیان نیز همین است منتهی در حدّ اعلای آن، بهشتی خود را در محضر پروردگار عالم می بیند و در همه حال به یاد خداست و از این حضور لذّت می برد.

Dragon;745790 نوشت:
2_امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمودند : خداوند بهشت را با خشتی از طلا و خشتی از نقره آفریده و دیوارهای آن از یاقوت و سقف آن از زبرحد ٬ و سنگ ریزه های آن از مروارید ٬ و خاکش از زعفران و مشک ناب است .
همچنین شخصی از بلال ٬ موذن رسول خدا می پرسد ٬ تو از رسول خدا پرسیده ای بنای بهشت از چیست برای من بیان کن .
بلال می گوید : از رسول خدا شنیدم که می فرمود : دیوار بهشت و قصرهای بهشتی یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت سرخ و یاقوت سبز و یاقوت زرد است .۱

۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۱۶.

سوال میشود که در بهشت لولو و یاقوت به چه کار می آید؟ آیا غیر از این است که ما در زمین به این موارد علاقه داریم چون کم یابند و در شرایط سخت تشکیل میشوند و قیمت بالایی دارند؟ آیا در بهشت که خبری از خرید و فروش و معدن و اقتصاد و... نیست قطعه ای یاقوت سرخ و زمرد سبز با یک قطعه شیشه رنگ شده تفاوتی دارند؟؟! یا برای فخر فروشی و ... به کار میروند؟(همین سوال در مورد سایر چیز ها مثل فرش و تخت و ... هم پرسیده میشود!)



اینکه حقیقت طلای بهشتی و مروارید بهشتی و ... چیست لا اقل بنده چیزی از روایات نیافتم، اما روایتی را دیدم که ذکر آن خالی از لطف نیست:
در الدر المـنثور است كه : ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (مرج البـحـريـن يلتقيان ) گفته : منظور از دو دريا على و فاطمه است ، و منظور از برزخ و حـائل ميان آن دو رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، و در تفسير آيه (يخرج منهما اللولو و المرجان ) گفته است : منظور از لولو و مرجان حسن و حسين است.
از این روایت شریف و روایاتی از این قبیل می شود برداشت کرد که تمامی نعمت های بهشتی، تمامی زیبایی های بهشت تجلّی ائمه معصومین علیهم السلام هستند چنانکه در روایات دیگر نیز می خوانیم بهشت با یک نگاه اهلبیت آفریده شده است، یقینا طلا ویاقوتی که در بهشت وجود دارد از جنس طلا و یاقوت دنیوی نیست، چون بهشت مجرّد است لذا ماهیّت طلای بهشتی با ماهیّت طلای دنیا یقینا متفاوت است اما اینکه ماهیّتش چیست الله اعلم مگر اینکه از روایت فوق برداشت مذکور را کرده باشیم .

Dragon;745790 نوشت:
بخش دوم سوال در مورد قصر های بهشتی است. اگر پادشاهان در دنیا قصری ساخته اند برای رفع نیاز بوده. مثلاً ساختمانی عظیم شامل چندین آشپزخانه و اتاق استراحت و ... حال که در بهشت از این نیاز ها خبری نیست، پس قصر بهشتی باید تنها یک ساختمان عظیم توخالی باشد! و با توصیفاتی که از مناظر و نعمات بهشتی و ... شده، اگر شخصی ماندن در یک اتاق را به چنین مکانی ترجیح بدهد باید به او شک کرد!

حال چگونه میشود چنین چیزهایی برای تشویق استفاده میشود؟ مثلاً به فردی که پا ندارد بگویید خدا به تو در بهشت 10 قصر پر از جواهر داده. حال که داشتن قصر و جواهرات و جنگل در آن دنیا به کار او نمی آید اما داشتن پا در این دنیا به دردش میخورد. یعنی خدا چیزهایی در این دنیا(نظیر پول و سلامتی و...) را که برای زندگی لازم است نمیدهد اما قول چیزی را به او میدهد که به هیچ دردش نمیخورد!کما اینکه 10000000000000000 سال صاحب آن باشد.



همیشه اینطور نبوده که شما می فرمایید، حضرت سلمیان علیه السلام کاخی داشت که مثلش در جهان نیامده است؛ چنانکه به فرموده ی قرآن کریم در آیه ی 44 سوره نمل، کف حیات آن از بلوری شفّاف بود؛ به گونه ای که ملکه ی سباء چون خواست وارد حیات شود، پنداشت که حیات پر از آب است؛ لذا جامه های خود را از ساق پا بالا زد تا از آن عبور کند. « قيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَواريرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي‏ وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ»
به او گفته شد: «داخل حياط (قصر) شو!» هنگامى كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد(تا از آب بگذرد؛ امّا سليمان) گفت: «(اين آب نيست،) بلكه قصرى است از بلور صاف!» (ملكه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم كردم؛ و(اينك) با سليمان براى خداوندى كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم! »
حال تصوّر فرمایید که در و دیوار آن قصر چگونه بوده و چه شکوهی داشته است؟ و همه ی آنها را حضرت سلیمان (علیه السلام) به امر خدا و با توان بالای جنّ‌ها ساخته بود تا شکوه و عظمت سلطنت خویش را بر مردمان آشکار سازد.
آیا قصر حضرت سلیمان علیه السلام با این شوکت و عظمت برای نیازش بود یا برای نشان دادن شوکت حکومت وی؟
اگر بهشت در روایت اینگونه توصیف شده است (بهشت با خشتی از طلا درست شده و ...) اگر قصر های بهشتی در روایت اینگونه تعریف شده اند، برای این است که شوکت وصف ناپذیر و عظمت نامتناهی بهشتیان جلوه گر شود و ... .
خداوند کسی بدون پا خلق نمی کند، تا شما بفرماید خداوند به وی پا نمی دهد اما در عوض قصرهای بلورین را برایش وعده می دهد.
ثانیا همان طور که عرض کردیم چنین اوصافی برای بهشت عین واقعیت است و این نشان از عظمت و شوکت بهشتی دارد که خداوند برای انسان متقی چنین مقامی را در نظر گرفته است، قصرهای آنچنانی که توصیفش در قرآن کریم آمده ظهور و بروز اعمال خود انسان هستند چیزی جدای از مملکت وجودی خود انسان نیستند تمامی نعمات بهشتی تجلّی اعمال شخص هستند.
نعمات بهشتی که خداوند سبحان برای شخص متقی فراهم نموده برای آسایش و لذت بهشتی است، منتهی فرد بهشتی در بهشت انچنان غرق در لذات روحی و معنوی خواهد بود که توجّهی به این نعمات نخواهد داشت (توضیحش درپست بعدی خواهد آمد)

Dragon;745790 نوشت:
آیا تمام لذت و نعمات دنیا(در شکل غایی خود) در آن دنیا وجود دارند یا خیر؟ اگر جواب بله است، چگونه خدا لذت آموختن علم(نظیر فیزیک و...) و حل مسئله را(کما اینکه علم مورد نظر اصلاً به درد نخورد، نظیر مباحثی در ریاضیات) از انسان میگیرد؟؟ آیا نمیتوان گفت گرفتن لذت علم آموزی و کشف که خاصیت بارز انسان و وجه تمایز او با سایر موجودات است و مشغول نمودن انسان به خوردن و خوابیدن و الله اکبر گفتن(کما اینکه حوصله او هم سر نرود!) تنزل سطح اوست؟


لذت آموختن و علم آموزی در بهشت در حدّ غایی خود نیز وجود دارد، همچنانکه در ابتدای پاسخ عرض کردیم حتی خوردن سیب بهشتی معرفت زاست، گفتگوی بهشتیان با همدیگر معرفت زاست و ... . با این وصف خداوند نه تنها لذّت علم آموزی را از انسان نگرفت بلکه لذّتی بالاتر را به وی عنایت فرمود، لذّت معرفت و معرفت افزایی را حتی با تناول میوه بهشتی به وی عطا فرمود.
مطلب دیگر در این باب این است که بهشت مراتب متفاوتی دارد؛ اهل عرفان ،با الهام از روايات و آيات، بهشت را به سه مرتبه تقسيم كرده اند(برای مطالعه بیشتر ر.ک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، حدیث اول، مقام دوم، ص۱۳) بهشت اعمال، بهشت صفات و بهشت ذات. اهل اعمال صالحه به بهشت اعمال مي روند و اين همان بهشتي است كه در قرآن كريم بسيار از آن ياد شده است. اهل ملكات و صفات حسنه افزون بر بهشت اعمال، از بهشتي مافوق آن نيز برخوردارند؛ و كساني كه ذات آنها به لقاء حق نائل شده و از ذات خود فاني شده و باقي به بقاي الهي شده اند به بهشت ذات نائل مي شوند كه همان بهشت اسماء و صفات حق تعالي است.
بهشتی که حضرت عالی در نظر دارید پایین ترین مراتب بهشت است که معمولا اکثر انسان ها همین بهشت را می شناسند، اما بهشت برتری که خداوند در قران کریم بدان وعده داده بهشت لقاء و بهشت ذات است قران کریم فرمود « فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي‏ »(فجر:29)
نکته دیگر اینکه: حساب دنیا با بهشت یکسان نیست؛ چه بسیار چیزها که آدمی در دنیا دوست می دارد ولی در آخرت میلی به آن نخواهد داشت و آن را کمال خود نخواهد دانست؛ و چه بسیار امور که انسان در دنیا نسبت به آن بی میل است ولی در آخرت طالب آن می شود.
برای مثال اکثر انسان‌ها در دنیا میل زیادی به جنس مخالف دارند و در مقابل، از کسب علم و دانش یا از عبادت خسته می شوند؛ امّا در آخرت چنان غرق در کسب معرفت و عبادت می شوند و چنان از این امور لذّت می برند که میلی به حوریان بهشتی نشان نمی دهند؛ تا آنجا که طبق برخی روایات، حوریان بهشتی از بی میلی آنها به خدا شکایت نموده و می گویند: خدایا تو ما را برای اینها خلق نموده ای ولی اینها چنان مشغول تو هستند که به ما نظر نمی کنند. کما اینکه در دنیا نیز برخی چنین حالتی یافته بودند. از علّامه طباطبایی نقل شده که فرموده اند: در حال نماز بودم که حوریان بهشتی بر من وارد شدند و خواستند توجّه مرا جلب نمایند، امّا نتوانستند؛ لذا با حالتی عبوس رفتند.

هادی;748015 نوشت:
با این وصف خداوند نه تنها لذّت علم آموزی را از انسان نگرفت بلکه لذّتی بالاتر را به وی عنایت فرمود، لذّت معرفت و معرفت افزایی را حتی با تناول میوه بهشتی به وی عطا فرمود.

با سلام

بابت توضیحات خوبتون متشکر

مگر در بهشت تکامل هم وجود دارد؟ من شنیدم زمانی که آدما از دنیا رفتن دیگه پروندشون بسته میشه و جای تکامل ندارن؟
این درسته؟
:Gig:

با تشکر از استاد هادی عزیز بابت جواب کاملشون.

فقط یک سوال

هادی;748015 نوشت:
لذت آموختن و علم آموزی در بهشت در حدّ غایی خود نیز وجود دارد، همچنانکه در ابتدای پاسخ عرض کردیم حتی خوردن سیب بهشتی معرفت زاست، گفتگوی بهشتیان با همدیگر معرفت زاست و ... . با این وصف خداوند نه تنها لذّت علم آموزی را از انسان نگرفت بلکه لذّتی بالاتر را به وی عنایت فرمود، لذّت معرفت و معرفت افزایی را حتی با تناول میوه بهشتی به وی عطا فرمود.

فکر کنم منظور بنده رو خوب متوجه نشدید. بنده منظورم دقیقاً علم همین دنیا بود(فیزیک، پزشکی و...). اما حدسم این است که معرفتی که شما فرمودید از جنس دیگری است؟؟ یعنی همانی که عارفان به آن دست پیدا میکنند؟؟ اگر اینطور نیست، چه طور در آن دنیا که مثلاً جاذبه وجود ندارد، چنین پدیده ای مطالعه میشود؟؟ و اصلاً این معرفت افزایی به چه معنی است؟؟! اگر حرف بنده صحیح است؛ یعنی اگر انسان یک سیب بخورد متوجه میشود که مثلاً E=MC^2 ؟ سپس یک سیب دیگر میخورد و متوجه میشود (P=XeH(1+Xm

اگر نه این معرفتی که شما فرمودید چیست؟ یعنی انسان یک سیب میخورد و میفهمد خدا خیلی خوب است؛ سپس سیب دیگری میخورد و میفهمد نه خدا خیلی خیلی خوب است؟!!!(صحبت هایم جنبه مثالی دارد و تنها برای رساندن مطلب است) این معرفت تنها لذت آفرین است و لاغیر؟؟

با تشکر از وقتی که برای بنده میگذارید.

Dragon;745790 نوشت:
بسم الله
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت دوستان و کارشناسان محترم. چندین سوال در باره نعمات بهشتی در ذهن بنده شکل گرفته که امیدوارم به پاسخ آنها برسم.

1_در احادیث مختلف صحبت از گفتگوی بهشتیان میشود. سوال میشود که بهشتیان در چه مورد گفتگو میکنند؟؟ چون در زمین انسان ها اصولاً به خاطر نیاز هایشان گفتگو را اختراع کرده اند. به عنوان مثال:

الف: یا این گفتگو توهین و افترا و حرف نامربوط است که در بهشت جایی ندارد.
ب:یا تقاضایی برای رفع نیاز است که خوب این مسئله هم در بهشت نیست.
ج:سلام و احوال پرسی است که خوب در بهشت همه در بهترین حالتند!
د:...

پس این گفتگوی چیست؟ ذکر خدا است؟خاطره تعریف کردن است؟ اصلاً ذکر خدا به چه معنی است؟ یعنی دور یکدیگر جمع میشوند و سبحان الله و الحمدلله میگویند؟؟

2_امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمودند : خداوند بهشت را با خشتی از طلا و خشتی از نقره آفریده و دیوارهای آن از یاقوت و سقف آن از زبرحد ٬ و سنگ ریزه های آن از مروارید ٬ و خاکش از زعفران و مشک ناب است .
همچنین شخصی از بلال ٬ موذن رسول خدا می پرسد ٬ تو از رسول خدا پرسیده ای بنای بهشت از چیست برای من بیان کن .
بلال می گوید : از رسول خدا شنیدم که می فرمود : دیوار بهشت و قصرهای بهشتی یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت سرخ و یاقوت سبز و یاقوت زرد است .۱

۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۱۱۶.

سوال میشود که در بهشت لولو و یاقوت به چه کار می آید؟ آیا غیر از این است که ما در زمین به این موارد علاقه داریم چون کم یابند و در شرایط سخت تشکیل میشوند و قیمت بالایی دارند؟ آیا در بهشت که خبری از خرید و فروش و معدن و اقتصاد و... نیست قطعه ای یاقوت سرخ و زمرد سبز با یک قطعه شیشه رنگ شده تفاوتی دارند؟؟! یا برای فخر فروشی و ... به کار میروند؟(همین سوال در مورد سایر چیز ها مثل فرش و تخت و ... هم پرسیده میشود!)

بخش دوم سوال در مورد قصر های بهشتی است. اگر پادشاهان در دنیا قصری ساخته اند برای رفع نیاز بوده. مثلاً ساختمانی عظیم شامل چندین آشپزخانه و اتاق استراحت و ... حال که در بهشت از این نیاز ها خبری نیست، پس قصر بهشتی باید تنها یک ساختمان عظیم توخالی باشد! و با توصیفاتی که از مناظر و نعمات بهشتی و ... شده، اگر شخصی ماندن در یک اتاق را به چنین مکانی ترجیح بدهد باید به او شک کرد!

حال چگونه میشود چنین چیزهایی برای تشویق استفاده میشود؟ مثلاً به فردی که پا ندارد بگویید خدا به تو در بهشت 10 قصر پر از جواهر داده. حال که داشتن قصر و جواهرات و جنگل در آن دنیا به کار او نمی آید اما داشتن پا در این دنیا به دردش میخورد. یعنی خدا چیزهایی در این دنیا(نظیر پول و سلامتی و...) را که برای زندگی لازم است نمیدهد اما قول چیزی را به او میدهد که به هیچ دردش نمیخورد!کما اینکه 10000000000000000 سال صاحب آن باشد.

3_آیا تمام لذت و نعمات دنیا(در شکل غایی خود) در آن دنیا وجود دارند یا خیر؟ اگر جواب بله است، چگونه خدا لذت آموختن علم(نظیر فیزیک و...) و حل مسئله را(کما اینکه علم مورد نظر اصلاً به درد نخورد، نظیر مباحثی در ریاضیات) از انسان میگیرد؟؟ آیا نمیتوان گفت گرفتن لذت علم آموزی و کشف که خاصیت بارز انسان و وجه تمایز او با سایر موجودات است و مشغول نمودن انسان به خوردن و خوابیدن و الله اکبر گفتن(کما اینکه حوصله او هم سر نرود!) تنزل سطح اوست؟

با تشکر از وقتی که برای بنده میگذارید.


سلام
آخرت خالصه این عالم است
کلام خالص که حکایت از حقایق عالم است با معانی دقیق و عمیق را در آخرت باید یافت
خالصه اشیا و جلوه های آنسویی اعمال و افعال و عقاید را در چهره های آنسویی را آنجا باید یافت
خالصه لذات هم در آنسو هستند بلکه لذایذی که اغلب انسانها در اینسو نمی توانند آنرا ادراک کنند
یا علیم

Dragon;745790 نوشت:
سوال میشود که در بهشت لولو و یاقوت به چه کار می آید؟ آیا غیر از این است که ما در زمین به این موارد علاقه داریم چون کم یابند و در شرایط سخت تشکیل میشوند و قیمت بالایی دارند؟ آیا در بهشت که خبری از خرید و فروش و معدن و اقتصاد و... نیست قطعه ای یاقوت سرخ و زمرد سبز با یک قطعه شیشه رنگ شده تفاوتی دارند؟؟! یا برای فخر فروشی و ... به کار میروند؟(همین سوال در مورد سایر چیز ها مثل فرش و تخت و ... هم پرسیده میشود!)

سلام
برخی از مفسرین ، آیات معاد را ازباب تشبیه و استعاره میدانند نه بیان واقعیت بهشت
یعنی اینکه بهشت یک جایگاه روحانی است که در درک و حواس ظاهری نگنجد

یاحق

seydehzahra;748131 نوشت:
با سلام

بابت توضیحات خوبتون متشکر

مگر در بهشت تکامل هم وجود دارد؟ من شنیدم زمانی که آدما از دنیا رفتن دیگه پروندشون بسته میشه و جای تکامل ندارن؟
این درسته؟

سلام علیکم
از بابت پرسش خوبتون تشکر می کنم
انسان از بدو تشکیل نطفه و بلکه قبل تر از آن ، حرکت تکاملی خود را به سوی قرب الی الله آغاز کرده و این سیر تا بی نهایت ادامه دارد و حد یقفی نمی توان برای این سیر تصور کرد .
منتهی تکامل در دنیا فعلیت بخشیدن استعدادهای بالقوه در وجود انسان است(1) ، اما با توجه به اینکه در آخرت استعداد و قوه ای وجود ندارد بلکه فعلیت محض است لذا تکامل به صورت دیگری خواهد بود.
امام خمینی (رَحِمَهُ الله) می فرماید:
«ترقی و تکامل در برزخ از سنخ ترقی در دنیا نیست، زیرا دنیا دار حرکت جوهری و استکمال ذاتی و نفسی است، اما تکامل در دار آخرت به رفع حجاب ها و کدورت ها و اعراض جسمانی است که به وسیله ی فشار قبر به وجود می آید».(معاد از دید امام خمینی، صفحه ی۳۷۱)
در دنيا انسان با به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه متکامل می گشت، اما در برزخ تكامل به صورت بروز و ظهور حقيقت اعمال خواهد بود؛ هر کس وجود خود را در دنیا به هر شکلی ساخته در برزخ نیز متناسب با آن عمل می کند. امّا این اعمال برای کسب کمال نیستند بلکه ظهور ملکات خود شخص اند. آنکه در دنیا، علم آموختن برای او ملکه شده او در برزخ نیز دائماً در مسیر علم آموزی قرار دارد. لکن چیزجدیدی یاد نمی گیرد؛ بلکه حقیقت و باطن آنچه را که در دنیا یاد گرفته بود، مشاهده می‌کند و هر دم برای او باطن عمیق تری هویدا می شود ؛ و این روند تا ابد ادامه دارد.

«روح پس از جدا شدن از تن‌، به جهان برزخ وارد مى شود، و حركت آدمى در دنيا را تداوم ميدهد. روح در جهان برزخ در جهت سير به خداى متعال حركت مى كند و عيب‌ها و نقصها را از دست داده‌، با كسب كمالات و قابليت‌ها و خصوصيات جديد لياقت ورود به عالم حشر را پيدا مى كند».(عروج روح‌، محمد شجاعى ، ص 122، مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر)

نتیجه:
تکامل هم در دنیا و هم در برزخ و آخرت وجود دار ، اما تکامل در دنیا به صورت فعلیت یافتن استعدادهای بالقوه است اما در آخرت به رفع حجاب ها است یعنی تکامل در آخرت ظهور ملکات خود شخص است انسان در دنیا هر عملی انجام داده حقیقت همان عمل برایش ظهور کرده و موجب ترقی و کمال وی خواهد شد.

........................................................................................................
1. توضیح مختصر در رابطه با قوه و فعل: یک دانه سیب مستعد درخت شدن است ، اگر دانه سیب را در خاک مناسب کاشته و آب داده شود این دانه به تدریج در یک حرکت تکاملی تبدیل به درخت خواهد شد ، دانه سیب بالفعل دانه است و بالقوه درخت . اگر تمامی استعدادهای بالقوه دانه فعلیت پیدا کرده و این حرکت تکاملی ادامه پیدا کند ، دانه تبدیل به درخت خواهد شد.
انسان با مردن تمامی استعدادهای بالقوه اش فعلیت می یابد و دیگر جایی برای تکامل به این معنی نیست ، اما تکامل در آخرت به معنی ظهور ملکات خود شخص بوده و چیز جدیدی نیست بلکه باطن و حقیقت اعمال وی است که در آخرت ظهور می کند.

Dragon;748178 نوشت:
فکر کنم منظور بنده رو خوب متوجه نشدید. بنده منظورم دقیقاً علم همین دنیا بود(فیزیک، پزشکی و...). اما حدسم این است که معرفتی که شما فرمودید از جنس دیگری است؟؟ یعنی همانی که عارفان به آن دست پیدا میکنند؟؟ اگر اینطور نیست، چه طور در آن دنیا که مثلاً جاذبه وجود ندارد، چنین پدیده ای مطالعه میشود؟؟ و اصلاً این معرفت افزایی به چه معنی است؟؟! اگر حرف بنده صحیح است؛ یعنی اگر انسان یک سیب بخورد متوجه میشود که مثلاً E=MC^2 ؟ سپس یک سیب دیگر میخورد و متوجه میشود (P=XeH(1+Xm

با سلام مجدد
در پاسخ به فرمایشات حضرت عالی مطلبی را متذکر می شویم:
لذت لذت حلّ مسائل ریاضی و فیزیکی، به مراتب لذّتش بیشتر از لذات مادّی است، امّا باز هم این لذت (دنیایی) قابل قیاس با لذات بهشتی نیست، فرمایش نبی مکرّم (صلی الله علیه و آله سلّم) را فراموش نفرمایید: «براى بندگانم چیزهایى فراهم کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است‏….(علامه مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج ۸، ص۹۲، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴٫)
علومی همانند فیزیک و ریاضی و ... در بهشت جایگاهی ندارند، چون بهشت مادّی نیست و قوانین فیزیک در ان جا راه ندارد بنابراین مشخص است که در بهشت چنین علومی نخواهد بود.
مطلب دیگر اینکه نعمات بهشتی آنچنان لذّت بخش است که فرد بهشتی به علومی همچن فیزیک و ریاضی فکر نمی کند، انسان وقتی وارد بهشت شد آنچنان غرق در لذّات بهشتی است که به لذات پایین تر فکر نمی کند، بهشت و اهل آن دائماً در عمق و باطن هستی خویش سیر می کنند و با اینکه اصل نعمتها ثابت است، امّا هر دم، حقیقت تازه ای از آن آشکار می شود، اهل بهشت حتّی یک لحظه نیز در یک مرتبه از بهشت نمی ماند و حتّی یک آن نیز از لذّت جدایی ندارند. حال با وجود چنین لذّاتی آیا فرد بهشتی لذّات دنیا را طلب می کند؟ اگر چه در بهشت هر آنچه انسان اراده کند محقق می شود، امّا به نظر می آید بهشتی با این این همه لذّت چنین لذاتی را طلب نخواهد کرد.
خداوند متعال می فرماید: « نَحْنُ أَوْلِیاؤُكُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فیها ما تَشْتَهی‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فیها ما تَدَّعُونَ» (فصلت:31) [ فرشتگان گویند] ما یاران و مددكاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنید به شما داده مى‏شود.
این آیه ی شریفه به وضوح دلالت دارد که اهل بهشت هر نعمتی را به هر نحو بخواهند برایشان فراهم می شود. از طرف دیگر، در ذات هر انسانی حسّ بی نهایت خواهی غلیان می کند، لذا انسان هر اندازه نعمت و کمالات به دست می آورد باز آرام نمی شود و بیشترش را می خواهد. اگر کلّ ثروت و سلطنت زمین را به انسان بدهند و به او بگویند: جای دیگر ثروت و ملک دیگری نیز وجود دارد ، باز او آرزو می کند که ای کاش آن ثروت و ملک را هم داشتم. پس اگر در بهشت دست انسان برای آرزو نمودن باز است ، شکّی نیست بی نهایت نعمت و از هر نعمتی بی نهایت لذّت و از هر لذّتی بی نهایت شدّت را آرزو خواهد نمود. و آیه ی یاد شده ، به صراحت بیان می کند که هر چه اهل بهشت آرزو کنند برآورده می شود.
برای مثال کودک هفت ساله ای که برای اولین بار مشق نوشتن را یاد می گیرد نوشتن برایش در آن مقطع لذت بخش است و هر بار که حروف و کلمات جدیدی یاد می گیرد لذت می برد اما وقتی به مدارج بالاتر راه پیدا کرد و به دانشگاه وارد شد اصلا به مشق نوشتن و لذّت ان فکر نمی کند چون به لذاتی رسیده است که قابل قیاس با لذّت آن نیست.
فرد بهشتی وقتی از عالم مادّه به عالم مجرد قدم می نهد به مدارج بسیار بالاتری نائل می شود که لذت آن قابل قیاس با عالم مادّه نیست، علم در انجا مفهوم دیگری دارد ،معرفت در بهشت مفهوم دیگری دارد، معرفت در ان جا یاد گرفتن چیز جدیدی نیست بلکه تجلّی و ظهور کمالات نفس است، انسان در همین دنیا هم از ظهور دادن کمالات خود لذت می برد مثلا کسی که خوشنویس است، کسی که هنری دارد از ظهور کمالات خودش لذّت می برد؛ در بهشت نیز بهشتی، از ظهور کمالاتش لذت می برد اما لذت آن با لذت دنیا زمین تا آسمان فرق است.

این همه که گفته شد مربوط به لذّات جسمانی بهشت بود امّا لذت دیگری در بهشت وجود دارد بنام لذت روحانی یا لذّت معنوی؛ این از نوع لذتی است که عرفا از عبادت لذّت می بردند، نزديكان آية الله بهجت گفته اند كه آن بزرگوار حتّي در زمان كهولت سنّ، در طول شبانه روز، حدود 11 تا 12 ساعت مشغول عبادت بوده اند. فرزندشان گفته است: ايشان بعد از نماز شديداً خسته مي شدند، لذا خواستيم كه مقداري از نمازشان كم كنند، امّا قبول نكردند و فرمودند: اگر سلاطين جهان مي دانستند كه چه لذّتي در نماز است، همه ي لذايذ را ترك مي كردند.
باز از شاگردان آقا سيّد علي قاضي، استاد عرفان آية الله بهجت، نقل نموده ايد كه آقا سيّد علي قاضي ـ قدّس سرّه ـ گفته اند: من از اين نگرانم كه در بهشت نگذارند نماز بخوانم.
ميرزا جواد ملكي تبريزي ـ قدّس سرّه ـ نماز صبحشان از اذان صبح شروع مي شد و ده دقيقه مانده به طلوع خورشيد تمام مي شد؛ يعني دو ركعت نماز را حدود يك و نيم ساعت طول مي دادند. علّامه حسن زاده آملي فرموده اند: برخي شبها را به يك ركوع يا به يك سجده به سر مي آوردم. و كساني را ديدند كه در پشت بام حرم امام رضا(ع) اوّل شب به ركوع رفته بودند و تا آخر شب در ركوع بوده اند، به نحوي كه بر پشتشان مثلاً اندازه يك وجب برف نشسته بود. يا گفته اند كه برخي ها در اطراف حرم علوي، در قنوت نماز وترشان، دعاي ابوحمزه ي ثمالي را مي خواندند، كه حدود دو ساعت طول مي كشد.
چنين كارهايي به نحو مستمرّ ممكن نيست مگر زماني كه شخص از آن حالي كه دارد، لذّت ببرد.
بلكه در مواردي ممكن است عارفي تا چندين روز بي وقفه در حال عبادت باشد بي آنكه بخورد و بخوابد و بنوشد.
گويند روزي آقا سيّد علي قاضي در كلاس درسشان نامه اي از آية الله بهجت خوانده بودند كه از ايشان به اين مضمون پرسيده بودند كه : اگر كسي سه روز در اين جهان نبوده باشد، تكليف نمازهاي يوميّه ي او چه مي شود؟
آقاي قاضي بعد از خواندن اين سوال فرموده بودند: آن كسي كه سه روز در اين جهان نبوده، خود آقا محمّد تقي (بهجت) است.
عارف گاه در حال عبادت، چنان غرق جمال يار مي شود كه ديگر از هيچ چيزي خبردار نمي شود، و اين حال ممكن است از يك ثانيه تا يك عمر طول بكشد. برخي عرفا هستند كه بدنشان به تدبير الهي در بين مردم زندگي مي كند در حالي خود او از بدنش خبر ندارد. از بابا فرج تبريزي پرسيدند: دنيا چيست؟ گفت: « فرج تا كه ديده بگشادست ــ چشم او بر جهان نيفتاده است.» يعني من اصلاً در دنيا نيستم كه بدانم دنيا چيست. اين گونه افراد را مجذوب گويند. اميرمؤمنان(ع) در وصف اين گونه افراد فرمودند: « صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى ـــ دنيا را همراهي نمودند با بدنهايي كه ارواحشان به محلّ اعلي (مقام قرب خدا) پيوسته است.

در بهشت انسان بیشتر از آنکه از نعمات بهشتی مانند باغ و قصر و حور غلمان لذّت می برد از عبادت و حضور در پیشگاه الهی در شعف و شادی همیشگی است که هر لحظه این شادی با ازدیاد معرفت بیشتر می شود. گاهی اوقات بهشتی آنچنان محو در جمال و جلال الهی می شود که توجّهی به نعمات جسمانی (نه مادّی) ندارد، بهشتی از حضور در پیشگاه محبوب لذّت می برد تا اینکه از نعمات جسمانی لذت ببرد، در عالم ماده و در عشق مجازی هم چیزی شبیه به این وجود دارد وقتی عاشق به محضر محبوب خود می رسد آنچنان محو در جمال محبوب است که ساعت ها مشغول تماشای جمال محبوب است و به چیز دیگری فکر نمی کند.
بهشتی در بهشت میهمان محبوب خود « خداوند» است، و آنچنان محو تماشای جلال و جمال اوست و از این مشاهده لذّت می برد که لذّات جسمانی بهشت از قبیل میوه، عسل مصفّی، حور و غلمان و ...در نظر وی نمی آید!

از بابت طولانی بودن پاسخ عذرخواهی می کنم ...

هادی;749319 نوشت:
بهشتی در بهشت میهمان محبوب خود « خداوند» است، و آنچنان محو تماشای جلال و جمال اوست و از این مشاهده لذّت می برد که لذّات جسمانی بهشت از قبیل میوه، عسل مصفّی، حور و غلمان و ...در نظر وی نمی آید!

با سلام خدمت استاد هادی

درک این موضوع سخته چطور میشه تماشای خدا لذّت داشته باشه ... چطوری به این حقیقت برسیم؟ یعنی چیکار باید کرد به این سخن رسید؟!!!!!

هادی;749074 نوشت:
انسان با مردن تمامی استعدادهای بالقوه اش فعلیت می یابد و دیگر جایی برای تکامل به این معنی نیست ، اما تکامل در آخرت به معنی ظهور ملکات خود شخص بوده و چیز جدیدی نیست بلکه باطن و حقیقت اعمال وی است که در آخرت ظهور می کند.

سلام
اما استاد
نمیتوان هیچ حرکت و تغییری را طبق مبانی فلسفی خارج از بلفعل شدن قوه دانست و دقیقیا به خاطر همین اشکال است که علامه حسن زاده آملی حتی تکامل برزخی را بواسطه تعلق به ماده میدانند ولاغیر
چراکه همین ظهور ملکات هم حرکت میخواهد و حرکت هم به ماده نیاز است
این که فرد دوزخی بهشتی میشود تحول و حرکت است

seydehzahra;749416 نوشت:
درک این موضوع سخته چطور میشه تماشای خدا لذّت داشته باشه ... چطوری به این حقیقت برسیم؟ یعنی چیکار باید کرد به این سخن رسید؟!!!!!

با سلام و عرض ادب

اگر به آنچه از حلال و حرام مي‏شناسيم، واقعاً عمل كنيم و چشم، گوش، دست، پا و... را تطهير كنيم و علم همراه با عمل صالح داشته باشيم، به چنين مرتبتي نايل مي‏شويم؛ خلاصه اينكه راه رسيدن به شهود، بندگي خداست.
منتهی با توجّه به اینکه شیطان، دشمن قسم خورده انسان هست به طرق مختلف انسان را اغوا می کند. عدّه کثیری از انسان ها توفیق شهود پیدا نمی کنند چون بنده شیطان هستند و کسی که بنده شیطان باشد به حریم شهود راه پیدا نمی کند، لذا برای رسیدن به این مقام لازم است انسان با شیطان بیرون (ابلیس) و شیطان درون (نفس) مبارزه کرده و بتواند نفس خود را تقویت کند تا جایی که شیطان قدرت اغوای وی را نداشته باشد.

برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسير موضوعي قرآن کريم، جلد 2 (توحيد درقرآن) : جوادي آملي

ملاali;750018 نوشت:
نمیتوان هیچ حرکت و تغییری را طبق مبانی فلسفی خارج از بلفعل شدن قوه دانست و دقیقیا به خاطر همین اشکال است که علامه حسن زاده آملی حتی تکامل برزخی را بواسطه تعلق به ماده میدانند ولاغیر
چراکه همین ظهور ملکات هم حرکت میخواهد و حرکت هم به ماده نیاز است
این که فرد دوزخی بهشتی میشود تحول و حرکت است


با سلام خدمت برادر عزیز

ظهور ملکات، حرکت نیست. بله اگر با ظهور ملکات چیز جدیدی یاد می‌گرفت حقّ با شما بود چون یادگیری حرکت می‌خواهد امّا ظهور ملکات یادگیری نیست، انسان در دوزخ چیز جدیدی دریافت نمی‌کند بلکه ملکات دنیایی برزخی ظهور و بروز پیدا می کند.
برزخی چیز جدیدی یاد نمی‌گیرد؛ بلکه حقیقت و باطن آنچه را که در دنیا یاد گرفته بود، مشاهده می‌کند و هر دم برای او باطن عمیق‌تری هویدا می‌شود و این روند تا ابد ادامه دارد، این است معنی و مفهوم روایت شریفی که فرمود بخوان و بالا برو؛ فيقول للمؤمن:«اقرأ ورق قال: فيقرأ ويرقى حتى يبلغ كل رجل منهم منزلة التي هي له فينزلها»[الکافی ۲: ۶۰۱، ط دارالکتب الاسلامیة] قرآن خطاب به مؤمنین می‌گوید «إقرأ ورق» و آنان همچنان قرائت می‌کنند و هر کس به اندازه تعداد آیاتی که قرائت کرده است به درجاتی می‌رسد و در آن مرحله و درجه قرار می‌گیرد.

موضوع قفل شده است