جمع بندی انحصار طلبی برای خدمت به اهل بیت!

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انحصار طلبی برای خدمت به اهل بیت!

سلام علیکم و رحمة الله.

یک مسئله ای که در مناسبتهای مذهبی و علی الخصوص محرم رخ می دهد این است که افراد زیادی برای خدمت به اهل بیت پا پیش می گذارند و برای برخی از این موارد خدمتی هم تقاضا خیلی بیشتر از عرضه است، مثل مداحی کردن. اینجا معمولاً در مساجد و تکایا روال به این شکل است که فرد یا افرادی این خدمت خاص را به گردن می گیرند و به دیگران هم اجازه نمی دهند که آن کار را به عهده بگیرند، و البته این کار گاهی باعث دلخوری افراد دیگری نیز می شود. مثلاً در یک هیئتی به من گفتند که یکی از مداحین از آنجایی که به او میکروفن نمی داده اند، از آن هیئت قهر کرده و به هیئت دیگری رفته است، یا من خودم وقتی در یک مسجدی بودم و می خواستم در چایی دادن کمک کنم، یه نفر به من گفت این کار مسئول خودش رو داره و الان اگر بیاد و ببینه به چایی دست زدی، ناراحت میشه(به تعبیر ایشون "سرت داد میزنه" ولی شاید ایشون پیاز داغشو زیاد کرده باشن!)

البته خب برخی خدمتها هم طرفدار زیادی ندارند که خارج از سؤال من هستند.

اینجا برای من سؤال پیش می آید: آیا رفتار این افراد برای خودشان انحصار ایجاد می کنند، صحیح است؟ آیا دلخور شدن کسانی که به آنها اجازه نمی دهند که آن خدمت خاص را بکنند، بجاست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف


عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم

چقدر عالی ست که نه تنها در مراسم شرکت میکنید که دواطلب کمک هم هستید. اجر زحمات گردانندگان مراسم عزای حسینی هرگز در پیشگاه خداوند فراموش نشده و ان شاءالله از شفاعت مادرش زهرای اطهر سلام الله علیها بهره مند خواهید بود.

جواب صریح و اجمالی به سوال حضرتعالی اینست که "خیر، انحصار طلبی در این امور اصلا درست نیست."

و اما جواب اصلی و تفصیلی تقریبا در خود سوال مستتر ست.

tazkie;745267 نوشت:
برای برخی از این موارد خدمتی هم تقاضا خیلی بیشتر از عرضه است

tazkie;745267 نوشت:
البته خب برخی خدمتها هم طرفدار زیادی ندارند

خود شما از مقایسه این دو جمله چه نتیجه ای میگیرید؟!

بدون در نظر گرفتن هیچ شخص خاصی، و بدون اینکه به کسی اهانت کنیم یا خدای ناکرده تهمت بزنیم، فقط به یک سوال فکر کنیم "آیا میخواهیم به هوای نفس مان کمک کنیم یا میخواهیم به برپائی عزای حسینی کمکی کنیم؟"

اگر نیت خالص شد و اگر کار خدائی بود، اصلا فرقی بین جارو زدن حسینیه و مسجد (بعد از رفتن همه و بدون اینکه کسی حتی متوجه شود که چه کسی این کار را انجام داده) با مدیریت و مداحی و کارهای بزرگتر نیست.

مشکل وقتی پیش میاد که ما هدف را گم میکنیم.

اگر هدف مقدس شد، و اگر پاداش دهنده مشخص شد، و اگر فهمیدیم که او می بیند و از کنه وجود ما مطلع است، به هیچ عنوان مشکلات اینچنینی پیش نخواهد آمد.

اصل برپائی مراسم عزای حسینی برای رشد باورهای مذهبی و فضایل و کرامت های انسانی ست و باید روحیه های ایثار و فداکاری و صبر و خویشتن داری در ما بیدار شود و به شدت به اخلاص در عمل و پرهیز از ریا و خودنمائی توجه داشته باشیم.

امیدواریم خداوند منان "شعور حسینی" به همه ما عنایت بفرماید.

در پناه حق باشید.:Gol:

mehrant;745736 نوشت:
گاهی در مساجد یا مجالس خانگی اتفاق میفنه که افرادی در مجلس اصلا شرکت نمیکنن ولی وقتی آخر مجلس شده و مردم دارن با نذری به دست از مجلس یا مسجد خارج میشن افرادی فقط برای نذری گرفتن میان داخل.
اولا آیا کار این افراد درسته؟
دوما ممانعت از ورود این افراد درسته؟


سلام و عرض ادب خدمت حضرتعالی

مسلما کار اونها درست نیست ولی جلوگیری از ورودشان هم درست نیست.

اجازه بدید هر کسی با هر نیتی که دارد در مجلس اباعبدلله باشد.
اینکه چه کسی مأجور هست و چه کسی نیست، در حیطه قضاوت ما نیست.

چه بسا کسانی که بدون ادعا و فقط به قصد گرفتن نذری و تبرک آمده اند، از دیگرانی که پرادعا و مغرور بوده و احساس میکنند مجلس را آنها برپا کرده اند و اگر نبودند مجلسی نمی ماند و محرمی نبود و ... و از خدا و اهل بیت طلبکار هستند، نزد خداوند تقرب بیشتری داشته باشند.

ممنون استاد
ببخشید پیامم رو حذف کردم خواستم ازتون نقل قول کنم بعد دوباره بنویسمش که ولی خودتون زودتر جواب دادید

سلام علیکم و رحمه الله
البته گاهی در برخی از مجالس ظاهر امر مشترک هست ولی دلیلش متفاوت.
مثلا پیش آمده که در مسجدی بعضی شبها 4 نفر داوطلب اذان گفتن هستند ولی بعضی شبها حتی یک نفر هم نیست و خود پیش نماز سعادت پیدا می کند.
گاهی دلیل این امر همان مسئله انحصار طلبی هست که امر شایسته ای نیست.
ولی گاهی به دلیل نظم بخشیدن به انجام امور از قبل کارهای خدماتی و انجام مناسبتهای مذهبی تقسیم کار صورت گرفته است ولی باید به داوطلبین جدید به گونه ای توضیح داده شود که باعث روشن شدن آنها شده و دلخوری ایجاد نشود.
یک پیشنهاد هم دارم.
در هیأت و مساجد بهتره قسمتی یا شخصی مسئول ثبت نام از داوطلبین برای انجام کارهایی مثل خدمات یا مداحی , دعا خوانی, اذان و ....باشد و حتی در صورت امکان یه تست کوچکی هم بگیرند که آیا مثلا فلانی توان انجام کار محوله دارد یا خیر.
به قول آقای قرائتی یک بار فرمودند که فلانی به خاطر ثوابش میره اذان می گه و اجازه نمیده که شخص دیگر که مهارت و صدای بهتری دارد اذان بگه و غافل از اینکه هم نمازگزاران و هم همسایه ها از شنیدن صدای ایشون عذاب میکشند.
بعد از ثبت نام به هرکسی مسئولیت و زمان انجام آن را اعلام می کنند و حتی بهتره بصورت مکتوب در تابوی اعلانات مسجد درج بشه و همگان مطلع باشند که چه کسی مسئول انجام چه کاری هست و افراد داوطلب جدید هم برای ثبت نام راهنمایی بشوند.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله؛

tazkie;745267 نوشت:
اینجا برای من سؤال پیش می آید: آیا رفتار این افراد برای خودشان انحصار ایجاد می کنند، صحیح است؟ آیا دلخور شدن کسانی که به آنها اجازه نمی دهند که آن خدمت خاص را بکنند، بجاست؟

رفتار ما در انجام اموری که خدمتگزاری می نامیم فارغ از این عبارت بسیار صحیح نیست که "الاعمال بالنیات"؛

اولاً من "دیگران" و ارزیابی آنها را باید رها کنم؛ باید به خودم توجه کنم تا بتوانم آنچه برای من مفید است را تشخیص دهم. بنده وقتی به خودم توجه می کنم و انجام همین اموری که به عنوان خدمتگزاری می شناسم، می بینم در برخی مواقع واقعاً "خدمتگزار" و "نوکر" نیستم؛ چون نوکر هر کاری به او بگویند انجام می دهد؛ این هر کار شامل، مداحی، آشپزی، سخنرانی، جارو کردن، کفش جفت کردن و هیچ کاری نکردن هم می شود؛ یعنی اگر به نوکر بگویند جارو بزن می گوید چشم و اگر بگویند جارو نزن و جارو را به بغل دستی بده باز هم می گوید چشم؛ نوکر نظر می کند که الان به او چه امری می کنند؛ نوکر بودن به نوع کار نیست و به فعالیت نیست؛ نوکر بودن یک حالت قلبی است که اگر به آن توجه داشته باشم هر جا لازم باشد جارو می زنم هر جا لازم باشد می نشینم و جارو زدن دیگران را تماشا می کنم؛ هر جا لازم باشد مداحی می کنم هر جا هم که لازم نباشد می روم و گوش می کنم و سیاهی لشگر می شوم؛ هر جا لازم باشد مدیر می شوم هر جا لازم باشد مدیر نمی شوم (گرچه همه امور خدمتگزاری از قبیل مداحی و سخنرانی و غیره هم از یک نظر یک سیاهی لشگر هستند)

خروجی راهبردی و عملیاتی این نوع نگاه به نوکری این می شود که نوکر نظر می کند کجا کاری روی زمین مانده است و همان را انجام می دهد؛ هر جا که متولی دارد که دارد و برایش دعا می کنم که کارش را به بهترین نحو انجام دهد و خودم هم اگر لازم باشد با قلب سلیم او را کمک می کنم و هر جا که کار روی زمین مانده است آن را انجام می دهم.

اگر بنا باشد بنشینیم و دیگران را ارزیابی و ملامت کنیم که قطعاً حرف کم نخواهیم آورد که همگی در ملامت ید طولائی داریم (حداقل خودم که اینچنینم)؛ همانطور که همه ما می دانیم برخی امور است که کمتر بدان پرداخته می شود؛ چه می دانم شاید به خاطر آنکه کمتر در چشم است اما همانطور که سرکار تزکیه فرمودند، برخی امور را هم می شناسیم که طرفدار و مدعی کمتری دارد؛ اینجاست که جای کار نوکر است؛ مثلاً اگر کسی توفیق داشته باشد و کمی زودتر برود و دستشویی ها را تمیز کند احتمالاً خیلی بعید است که کسی بیاید و مدعی شود که اینجا مسئول تمیز کردن دستشویی من هستم؛ مثلاً در ایستگاه های صلواتی می شود یک کیسه به دست گرفت و هر کس شربت می خورد، لیوان او را قبل از انداخته شدن روی زمین جمع کرد. بعید است مدعی چندانی داشته باشد.

اگر یک مقدار از کارهای که در چشم دیگران عزیز است فاصله بگیریم، فضاهای خالصانه نوکری کم نیست؛ البته گاهی ممکن است در مجموعه ای یکی از همان فضاهای محبوب در چشم دیگران روی زمین مانده باشد که آنجا نیز فرصت مناسبی است برای عرض ادب و نوکری؛

نوع کار حرف اول را نمی زند؛ این حرف من نیست؛ خدای من چنین فرموده است که:

لن ینال الله لحومها و لادمائها و لکن یناله التقوی منکم.

گوشت و خون قربانی هرگز به خداوند متعال نمی رسد ولی تقوای شما به او می رسد

خدای من می فرماید:

قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلاً.

اگر در زمینه هایی که مدعی دارند و معمولاً امور در چشم هستند بخواهم وارد شوم و بهانه من این باشد که مثلاً مداحی من از فلانی بهتر است و یا سخنرانی من از فلانی بهتر است و یا کفش جفت کردن من از فلانی بهتر است و یا دستشویی تمیز کردن من از فلانی بهتر است، وقتی در این زمینه هایی که متولی دارد بخواهم وارد شوم باید عمیقاً مراقب "اراده علو" باشم که همه چیز را خراب و فاسد می کند:

تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لایریدون علواً فی الارض و لافساداً و العاقبة للمتقین.
آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که اراده علو و فساد در زمین نمی کنند و عاقبت برای متقین است.

در لحظه انجام هر فعل هم کاملاً و عمیقاً و دقیقاً علم دارم که نیت من در آن زمان آیا نوکری است یا خود را برتر از دیگران نشان دادن؛ خوشبختانه یا متاسفانه به کنه نیت خودم علم دارم گرچه گاهی اوقات برای خودم توجیه های بسیار زیبا و همه پسندی داشته باشم که

بل الانسان علی نفسه بصیرة و لو القی معاذیره.


معذرت از پرگویی.


[="Tahoma"][="DarkRed"]

حنیف;745741 نوشت:
کسانی که بدون ادعا و فقط به قصد گرفتن نذری و تبرک آمده اند،

با سلام
گرفتن نذری از مراسمات اباعبدلله هم جزء اموری هست که گاهی اشتباهاتی درش صورت میگیره.

همونطور که برپائی اینگونه مراسمات باعث ایجاد تقرب به اهل بیت میشه، معتقدیم که نذری هائی که در مجالس اهل بیت داده میشه واقعا حالت تبرک داشته و خیلی ها واقعا به نیت تبرک و شفا میان و از این مجالس نذری میگیرن و برای مریض هاشون که توی خونه هستند میبرند.
و این هم کار بدی نیست و نمیشه بهشون ایراد گرفت. هر چیزی که عنوان "تعلق به مجلس اهل بیت" بهش تعلق بگیره، مقدس و باعث برکت هست و میشه ازش به عنوان تبرک استفاده کرد.

البته در اینصورت فرقی نمیکنه که اون نذری یک پرس غذا باشه یا چای و یا حتی یک لیوان آب.

این روزها در قسمت نذورات و هدایای مسجد جمکران و حرم حضرت معصومه سلام علیها و امام رضا علیه السلام نمک های متبرک حضرات هست که مردم جهت تبرک و شفای مریض میبرند و دین هم اینطور تبرک جستن رو تأیید میکنه.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

tazkie;745267 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله.

یک مسئله ای که در مناسبتهای مذهبی و علی الخصوص محرم رخ می دهد این است که افراد زیادی برای خدمت به اهل بیت پا پیش می گذارند و برای برخی از این موارد خدمتی هم تقاضا خیلی بیشتر از عرضه است، مثل مداحی کردن. اینجا معمولاً در مساجد و تکایا روال به این شکل است که فرد یا افرادی این خدمت خاص را به گردن می گیرند و به دیگران هم اجازه نمی دهند که آن کار را به عهده بگیرند، و البته این کار گاهی باعث دلخوری افراد دیگری نیز می شود. مثلاً در یک هیئتی به من گفتند که یکی از مداحین از آنجایی که به او میکروفن نمی داده اند، از آن هیئت قهر کرده و به هیئت دیگری رفته است، یا من خودم وقتی در یک مسجدی بودم و می خواستم در چایی دادن کمک کنم، یه نفر به من گفت این کار مسئول خودش رو داره و الان اگر بیاد و ببینه به چایی دست زدی، ناراحت میشه(به تعبیر ایشون "سرت داد میزنه" ولی شاید ایشون پیاز داغشو زیاد کرده باشن!)

البته خب برخی خدمتها هم طرفدار زیادی ندارند که خارج از سؤال من هستند.

اینجا برای من سؤال پیش می آید: آیا رفتار این افراد برای خودشان انحصار ایجاد می کنند، صحیح است؟ آیا دلخور شدن کسانی که به آنها اجازه نمی دهند که آن خدمت خاص را بکنند، بجاست؟


سلام
هرکاری نظم و حساب خودشو داره. بعضی کارها تخصصیه بعضی هم نیست اما نمیشه به امان خدا رهاش کرد اما خوبه که مسوولین این خدمات اجازه ورود علاقمندان رو بدن . علاقمندان هم با هماهنگی و اجازه خادمان اقدام کنند.
موفق باشید[/]

Naghi;745817 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله؛

رفتار ما در انجام اموری که خدمتگزاری می نامیم فارغ از این عبارت بسیار صحیح نیست که "الاعمال بالنیات"؛

اولاً من "دیگران" و ارزیابی آنها را باید رها کنم؛ باید به خودم توجه کنم تا بتوانم آنچه برای من مفید است را تشخیص دهم. بنده وقتی به خودم توجه می کنم و انجام همین اموری که به عنوان خدمتگزاری می شناسم، می بینم در برخی مواقع واقعاً "خدمتگزار" و "نوکر" نیستم؛ چون نوکر هر کاری به او بگویند انجام می دهد؛ این هر کار شامل، مداحی، آشپزی، سخنرانی، جارو کردن، کفش جفت کردن و هیچ کاری نکردن هم می شود؛ یعنی اگر به نوکر بگویند جارو بزن می گوید چشم و اگر بگویند جارو نزن و جارو را به بغل دستی بده باز هم می گوید چشم؛ نوکر نظر می کند که الان به او چه امری می کنند؛ نوکر بودن به نوع کار نیست و به فعالیت نیست؛ نوکر بودن یک حالت قلبی است که اگر به آن توجه داشته باشم هر جا لازم باشد جارو می زنم هر جا لازم باشد می نشینم و جارو زدن دیگران را تماشا می کنم؛ هر جا لازم باشد مداحی می کنم هر جا هم که لازم نباشد می روم و گوش می کنم و سیاهی لشگر می شوم؛ هر جا لازم باشد مدیر می شوم هر جا لازم باشد مدیر نمی شوم (گرچه همه امور خدمتگزاری از قبیل مداحی و سخنرانی و غیره هم از یک نظر یک سیاهی لشگر هستند)

خروجی راهبردی و عملیاتی این نوع نگاه به نوکری این می شود که نوکر نظر می کند کجا کاری روی زمین مانده است و همان را انجام می دهد؛ هر جا که متولی دارد که دارد و برایش دعا می کنم که کارش را به بهترین نحو انجام دهد و خودم هم اگر لازم باشد با قلب سلیم او را کمک می کنم و هر جا که کار روی زمین مانده است آن را انجام می دهم.

اگر بنا باشد بنشینیم و دیگران را ارزیابی و ملامت کنیم که قطعاً حرف کم نخواهیم آورد که همگی در ملامت ید طولائی داریم (حداقل خودم که اینچنینم)؛ همانطور که همه ما می دانیم برخی امور است که کمتر بدان پرداخته می شود؛ چه می دانم شاید به خاطر آنکه کمتر در چشم است اما همانطور که سرکار تزکیه فرمودند، برخی امور را هم می شناسیم که طرفدار و مدعی کمتری دارد؛ اینجاست که جای کار نوکر است؛ مثلاً اگر کسی توفیق داشته باشد و کمی زودتر برود و دستشویی ها را تمیز کند احتمالاً خیلی بعید است که کسی بیاید و مدعی شود که اینجا مسئول تمیز کردن دستشویی من هستم؛ مثلاً در ایستگاه های صلواتی می شود یک کیسه به دست گرفت و هر کس شربت می خورد، لیوان او را قبل از انداخته شدن روی زمین جمع کرد. بعید است مدعی چندانی داشته باشد.

اگر یک مقدار از کارهای که در چشم دیگران عزیز است فاصله بگیریم، فضاهای خالصانه نوکری کم نیست؛ البته گاهی ممکن است در مجموعه ای یکی از همان فضاهای محبوب در چشم دیگران روی زمین مانده باشد که آنجا نیز فرصت مناسبی است برای عرض ادب و نوکری؛

نوع کار حرف اول را نمی زند؛ این حرف من نیست؛ خدای من چنین فرموده است که:

لن ینال الله لحومها و لادمائها و لکن یناله التقوی منکم.

گوشت و خون قربانی هرگز به خداوند متعال نمی رسد ولی تقوای شما به او می رسد

خدای من می فرماید:

قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلاً.

اگر در زمینه هایی که مدعی دارند و معمولاً امور در چشم هستند بخواهم وارد شوم و بهانه من این باشد که مثلاً مداحی من از فلانی بهتر است و یا سخنرانی من از فلانی بهتر است و یا کفش جفت کردن من از فلانی بهتر است و یا دستشویی تمیز کردن من از فلانی بهتر است، وقتی در این زمینه هایی که متولی دارد بخواهم وارد شوم باید عمیقاً مراقب "اراده علو" باشم که همه چیز را خراب و فاسد می کند:

تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لایریدون علواً فی الارض و لافساداً و العاقبة للمتقین.
آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که اراده علو و فساد در زمین نمی کنند و عاقبت برای متقین است.

در لحظه انجام هر فعل هم کاملاً و عمیقاً و دقیقاً علم دارم که نیت من در آن زمان آیا نوکری است یا خود را برتر از دیگران نشان دادن؛ خوشبختانه یا متاسفانه به کنه نیت خودم علم دارم گرچه گاهی اوقات برای خودم توجیه های بسیار زیبا و همه پسندی داشته باشم که

بل الانسان علی نفسه بصیرة و لو القی معاذیره.


معذرت از پرگویی.


با سلام.

برعکس شما، من گمان می کنم که هر انسانی باید به ارزیابی بپردازد و خودش را فقط مشغول به خود نکند. باید ببینیم پشت چه کسی ایستاده ایم. مثلاً در ابتدای انقلاب چند روحانی بودند که بین مردم محبوبیت داشتند، ولی مسیرهایشان با هم تضادهایی یافت، و در زمان تضاد، کسانی که ارزیابی نکرده بودند، متحیر می ماندند که طرف کدام مرجع بزرگ را بگیرند.

tazkie;746898 نوشت:
برعکس شما، من گمان می کنم که هر انسانی باید به ارزیابی بپردازد و خودش را فقط مشغول به خود نکند. باید ببینیم پشت چه کسی ایستاده ایم. مثلاً در ابتدای انقلاب چند روحانی بودند که بین مردم محبوبیت داشتند، ولی مسیرهایشان با هم تضادهایی یافت، و در زمان تضاد، کسانی که ارزیابی نکرده بودند، متحیر می ماندند که طرف کدام مرجع بزرگ را بگیرند.

سلام مجدد و عرض ادب

این نوع ارزیابی که حضرتعالی فرمودید با بحثی که جناب "Naghi" نوشته بودند کاملا متفاوت است و هر کدام در جای خودش صحیح است.

و با عرض پوزش، این نوع ارزیابی که الان مطرح کردید از بحث این تاپیک خارج بوده و به آن نمیپردازیم.

در پناه حق باشید.

حنیف;746902 نوشت:
سلام مجدد و عرض ادب

این نوع ارزیابی که حضرتعالی فرمودید با بحثی که جناب "Naghi" نوشته بودند کاملا متفاوت است و هر کدام در جای خودش صحیح است.

و با عرض پوزش، این نوع ارزیابی که الان مطرح کردید از بحث این تاپیک خارج بوده و به آن نمیپردازیم.

در پناه حق باشید.

با سلام. اگر منظور ایشان صرفاً خودداری از عیبجوئی و تجسس باشد، درست است، ولی اینکه بررسی نکنیم که افراد مختلف چقدر در عملکردشان خلوص دارند، منطقی نیست. البته بدون علم هم نباید قضاوت کرد، ولی به نظر می رسد اگر بخواهیم به کل از قضاوت فراری باشیم، دچار ساده دلی خواهیم شد و راه برای دکّانداران باز خواهد شد. اگر یادتان باشد چند سال پیش مداحی در مداحیهایش به شدت غلو می کرد و اشعار متعصبانه می خواند و رفتارهای نمایشی در هیئت اهل بیت از خود بروز می داد؛ آیا درست بود که ما روش ایشان را زیر سؤال نبریم و بگوییم هر کسی باید حواسش به کار خودش باشد؟


با سلام

يكي از آفات خطرناك مومنين ومراسمات همين عجب وغرور و خرافات وفراموشي هدف است .

مگر جاي خدمت به دين كم است ؟! اينجا نشد يك حوزه ديگر و....

يادمه سالها قبل در همين شهر قم تعريف كردند كه بين دو هيئت بر سر تقدم رفتن وفخر فروشي دعوا شده بود و يك كشته برجاي گذاشته بود !!!

يا در بعضي شهرستانها كه اول بايد بالادهي ها بروند بعد پايين دهي ها !

بكجا ميرويم ؟!

tazkie;746918 نوشت:
با سلام. اگر منظور ایشان صرفاً خودداری از عیبجوئی و تجسس باشد، درست است، ولی اینکه بررسی نکنیم که افراد مختلف چقدر در عملکردشان خلوص دارند، منطقی نیست. البته بدون علم هم نباید قضاوت کرد، ولی به نظر می رسد اگر بخواهیم به کل از قضاوت فراری باشیم، دچار ساده دلی خواهیم شد و راه برای دکّانداران باز خواهد شد. اگر یادتان باشد چند سال پیش مداحی در مداحیهایش به شدت غلو می کرد و اشعار متعصبانه می خواند و رفتارهای نمایشی در هیئت اهل بیت از خود بروز می داد؛ آیا درست بود که ما روش ایشان را زیر سؤال نبریم و بگوییم هر کسی باید حواسش به کار خودش باشد؟

علیکم السلام و رحمه الله.

همانطور که عرض کردم این مطلب نوع دیگری از ارزیابی هست و به این تاپیک مربوط نمیشود.

بهتر است در هر تاپیک به موضوع خاص خودش بپردازیم.

فقط در حد یک اشاره کوتاه عرض کنم که بررسی و قضاوت در مورد عملکرد دیگران و میزان خلوص نیت آنها، اصلا به ما مربوط نیست و امریست بین خودشان و خدا.

ولی پذیرش و باور حرف و عملکرد دیگران، حرف دیگریست و طبیعتا نباید انسان ساده باشد و هر کسی هر چیزی گفت را بپذیرد.

اصولا غیر از معصومین، حرف و عمل هیچ کسی برای ما حجت نیست.

اسلام و به طور کلی دین، مبانی و اصولی دارد که با تطبیق هر حرف یا عملکردی با این اصول و مبانی، میتوانیم نحوه برخوردمان با دیگران را تعیین کرده و از ساده لوحی و تعصبات بی مورد بپرهیزیم.

شخصی خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام آمد و گفت من چطور میتوانم بفهمم و طرف حق را تشخیص بدهم؟ چون هم تو با پیامبر بودی و هم بقیه صحابه در محضر پیامبر بودند و من نمیتوانم بفهمم تو برحق هستی یا آنها.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند "اِعرفِ الحَقَّ، تُعرَف أهلَهُ" حق را بشناس، تا اهل آن را بشناسی.

در پناه حق باشید.

حنیف;746953 نوشت:
علیکم السلام و رحمه الله.

همانطور که عرض کردم این مطلب نوع دیگری از ارزیابی هست و به این تاپیک مربوط نمیشود.

بهتر است در هر تاپیک به موضوع خاص خودش بپردازیم.

فقط در حد یک اشاره کوتاه عرض کنم که بررسی و قضاوت در مورد عملکرد دیگران و میزان خلوص نیت آنها، اصلا به ما مربوط نیست و امریست بین خودشان و خدا.

ولی پذیرش و باور حرف و عملکرد دیگران، حرف دیگریست و طبیعتا نباید انسان ساده باشد و هر کسی هر چیزی گفت را بپذیرد.

اصولا غیر از معصومین، حرف و عمل هیچ کسی برای ما حجت نیست.

اسلام و به طور کلی دین، مبانی و اصولی دارد که با تطبیق هر حرف یا عملکردی با این اصول و مبانی، میتوانیم نحوه برخوردمان با دیگران را تعیین کرده و از ساده لوحی و تعصبات بی مورد بپرهیزیم.

شخصی خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام آمد و گفت من چطور میتوانم بفهمم و طرف حق را تشخیص بدهم؟ چون هم تو با پیامبر بودی و هم بقیه صحابه در محضر پیامبر بودند و من نمیتوانم بفهمم تو برحق هستی یا آنها.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند

"اِعرفِ الحَقَّ، تُعرَف أهلَهُ" حق را بشناس، تا اهل آن را بشناسی.

در پناه حق باشید.

با سلام. توجه بفرمایید که از ابتدا مورد سؤال من مربوط به احساس باطنی و درونی است که در فرد ایجاد می شود. وقتی کسی در جایی مداحی را به دست گرفته و اجازه نمی دهد دیگرانی که مداحی هم بلد هستند، مداحی کنند یا در مسجد یا هیئت، برای گرفتن مسئولیتها یک سری رفیق بازیها وجود دارد و افراد کارها را به دست رفیقانشان می دهند، در دیگرانی که دوست دارند این کارها را بکنند، یک حس منفی ایجاد می شود. سؤال من هم این بود که آیا این دیگران حق دارند دلخور بشوند یا خیر. مسئله اصلاً بر سر قضاوت کردن و به محکمه بردن نیست.

[="Arial Narrow"][="DarkSlateGray"]کار تو ایام محرم زیاد است.

زن و مرد هم نداره.

از جمع کردن زباله گرفته میشود انجام داد
تا
شستن توالت ها.

بگذارید برخی دور پذیرایی و مداحی انحصارطلبی کنند.

خود به خود شما جلب میشوید
چون همه بدنبال دیدن ادم های مخلص هستند.
یادتون باشد بار کج به منزل نمیرسد.
و پس از چند سال یا ان مداح و افراد چایخانه سرعقل می ایند یا هییت عذر انها را میخواهد.

.........
اگر هم بهتان برمیخورد که کارهایی که در بالا گفتم را انجام دهید.

از این محرم تا محرم بعدی 1 سال فاصله است.
تو این یک سال مثلا میتوانید ساخت برخی صنایع دستی اشنا شوید.
از ماکت سازی
تا قلم زنی
و یا گلدوزی
یا خطاطی با رنگ

بعد هم مثلا اگر قلم زنی را یاد گرفتید
از چند ماه قبل محرم دست به کار شوید
و یک تحفه برای هییت تان بسازید

مثلا پارچه زیبایی را با گلدوزی بنویسید صلی الله علی الباکین الحسین
یا با قلم زنی نام یکی از ایمه را روی سینی در بیاورید.
یا با قلم و رنگ روی چند تخته چوبی کلمات زیبایی بنویسید.

بعد این ها را با دوستانتان در نمایشگاه هییت قرار دهید(البته بهتر است برای فروش نگذارید تا نشان دهید این کارتان قیمت ندارد و صد البته برای کسب مال ولو نذر دادن این را نیاموختید این روش اساتید است.)

البته پس از برپایی نمایشگاه میتوانید
باز هم یک سری امور هییت را انجام دهید.

نه فکر کنید من اینها را گفتم خودم اینکاره نیستم.

یک سری کارها را انجام میدهم
اما قصد دارم 3 سال دیگه قلم زنی را یاد بگیرم و چنین نمایشگاهی را در هییت راه بیندازم.[/]

[="Arial Narrow"][="DarkSlateGray"]من و شمای نسل جوان خوب میدانیم
که باید عرصه کارهای هییت را از پخش چای تا سینه زدن بازتر کنیم.

پس نگذاریم این کار به نسل بعد منتقل شود.

امیدوارم انجام چنین کاری را به یک ماه قبل از محرم سال دیگه نیاندازید.

..............[/]

tazkie;747397 نوشت:
سؤال من هم این بود که آیا این دیگران حق دارند دلخور بشوند یا خیر.

سلام علیکم و رحمه الله

دو نوع "حق داشتن" داریم.
یکی همین "حق داشتن" در عرف مردم هست که از باب دلداری دادن و همدلی کردن با دیگری باید گفت "بله شما حق داری ناراحت بشی، خوب شما هم میخواستی کار انجام بدی، حق نداشتند جلوگیری کنند، مگه مجلس اباعبدلله مال اونهاست، همه میخوان ثواب ببرن، و ..."

اما از یک زاویه دیگر، توجه شما را به یک نکته جلب میکنم و خودتان تصمیم بگیرید که حق ناراحت شدن دارید یا نه.

برپائی مجلس اباعبدلله و تحمل سختی و کار کردن، معمولا به خاطر ثواب و استفاده از اجر معنوی و برخورداری از توجهات خاص اهل بیت است و گرنه جز خستگی چیز دیگری نیست.

یعنی شما جهت برخورداری از این اجر معنوی، وقتی احساس میکنید که در چنین مجلسی کاری هست که باید انجام شود، برای انجام دادن این کار داوطلب می شوید، ولی به شما گفته میشود که شخص دیگری هست و نیازی به کمک شما نیست.

در اینصورت شما به صرف "برخاستن" و "اعلام آمادگی" برای انجام این کار، اجر خودتان را برده اید و مشمول توجهات خاص اهل بیت قرار گرفته اید، آن هم بدون اینکه کاری انجام داده و خسته شده باشید.

حالا من از شما سوال میکنم "آیا اصولا ناراحت شدن معنا دارد که بعد به دنبال حق داشتن یا حق نداشتن بگردیم؟"
یعنی شما به دنبال چیزی بودید و الان همان را بدون سختی به دست آورده اید.

باید خوشحال باشید یا ناراحت؟!

اما اینکه کار این افراد درست نیست، در همان پست اول عرض کردم که "خیر، کار درستی نمیکنند و در صورت امکان باید اجازه مشارکت به همه افراد داده شود."

در پناه حق باشید.

متاسفانه تو هیئت ها گاها آفاتی دیده میشه که باید بهش پرداخته بشه و گوشزد بشه تا رفع بشه ، نه مثل بعضی ها که از اول محرم تا آخر صفر فقط از آسیب ها ی عزاداری و هیئت میگن !!!

Zaker;747815 نوشت:
متاسفانه تو هیئت ها گاها آفاتی دیده میشه که باید بهش پرداخته بشه و گوشزد بشه تا رفع بشه ، نه مثل بعضی ها که از اول محرم تا آخر صفر فقط از آسیب ها ی عزاداری و هیئت میگن !!!

فعلاً که یکی از بزرگترین آفات هیئتها، آواتار حضرتعالی هست. اشعار غلوآمیز منسوب به تشیع رو در جهان امروز به اسم همینی می شناسند که آواتار شماست و اسمشو روی خود گذاشته اید. کاش شماها خودتون به حرف علما توجه می کردید و بر بدرفتاری خود اصرار نمی کردید. طرف آبروی شیعه را با رفتارها و اشعار زننده اش برده است، باز هم برای شما یک شخصیت مقدس و متعالی محسوب می شود.

tazkie;747818 نوشت:
فعلاً که یکی از بزرگترین آفات هیئتها، آواتار حضرتعالی هست. اشعار غلوآمیز منسوب به تشیع رو در جهان امروز به اسم همینی می شناسند که آواتار شماست و اسمشو روی خود گذاشته اید. کاش شماها خودتون به حرف علما توجه می کردید و بر بدرفتاری خود اصرار نمی کردید. طرف آبروی شیعه را با رفتارها و اشعار زننده اش برده است، باز هم برای شما یک شخصیت مقدس و متعالی محسوب می شود.

با سلام.

جهت اطلاع دوستانی که نمی دانند، عرض می کنم که در دوران اصلاحات که گرایشات غیرمذهبی در کشور افزایش پیدا کرد، یک سری رفتارهای متعصبانه هم در بین مذهبیها شدّت گرفت، ولی مداحی به نام سید محمد جواد ذاکر طباطبایی، متوفای تیرماه 1385، کارش از "رفتارهای متعصبانه" گذشت و کارش به غلو کشید! یک روز در هیئت به اسم اینکه سگ اهل بیت است، پشت میکروفن مانند سگ، عوعو می کرد، یک روز قلاده به گردن می بست و به داخل حرم امام رضا می رفت، و یک روز هم در مقابل چشم مردم، خودش را می زد!(در حالتی که هیئتیها نشست و سینه می زنند و او ایستاده و همه سیلی زدنش به خودش را می بینند و البته رویش نیز به طرف دوربین است!!) از آنجا از نیت افراد خبر نداریم، نمی توانیم بگوییم این کارها را برای خودنمایی و معروف شدن کرده است، ولی به هر حال این رفتارها و اشعار پر از غلو این فرد، با مصرعهایی همچون «خدای من حوسینه» و «لااله الّا زینب» نه تنها وجهۀ مذهبیها را در بین غیرمذهبیهای کشور از بین برد و مدرکی شد بر تحجّر شدید قشر مذهبی، بلکه در مناطق سنی نشین و کشورهای عربی هم رفتارهای او از سوی وهابیون منعکس شد، تا وهابیها سند داشته باشند که شیعه مشرک است و شیعه امام پرست است و مهدور الدم...

در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السّلام فرمودند:

يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً.

اي شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبرو ريزي ما.

مشکاة الأنوار، ص 67

حال باید بپرسیم که رفتار این فرد، برای مذهب جعفری، زینب بوده و یا مایۀ آبروریزی.

بهترین ردیه بر رفتار ایشان، اعتراضات گستردۀ علما در آن سالها بود، که در نهایت ایشان در یکی از مداحیهایش رفتارهایش را اینگونه توجیه کرد: «اینها شعر است! اعتقاد نیست!!» که عذر بدتر از گناه است.

پس اگر از آفات عزاداری بدمان می آید، بهتر است از آنها فاصله بگیریم.

جمع بندی:

سوال: آیا رفتار افراد که برای خودشان در خدمت در مجالس اهل بیت انحصار ایجاد می کنند، صحیح است؟ آیا دلخور شدن کسانی که به آنها اجازه نمی دهند که آن خدمت خاص را بکنند، بجاست؟

پاسخ: جواب صریح و اجمالی به سوال حضرتعالی اینست که:
"خیر، انحصار طلبی در این امور اصلا درست نیست."

و اما جواب اصلی و تفصیلی تقریبا در خود سوال مستتر ست.

بدون در نظر گرفتن هیچ شخص خاصی، و بدون اینکه به کسی اهانت کنیم یا خدای ناکرده تهمت بزنیم، فقط به یک سوال فکر کنیم "آیا میخواهیم به هوای نفس مان کمک کنیم یا میخواهیم به برپائی عزای حسینی کمکی کنیم؟"

اگر نیت خالص شد و اگر کار خدائی بود، اصلا فرقی بین جارو زدن حسینیه و مسجد (بعد از رفتن همه و بدون اینکه کسی حتی متوجه شود که چه کسی این کار را انجام داده) با مدیریت و مداحی و کارهای بزرگتر نیست.

مشکل وقتی پیش میاد که ما هدف را گم میکنیم.

اگر هدف مقدس شد، و اگر پاداش دهنده مشخص شد، و اگر فهمیدیم که او می بیند و از کنه وجود ما مطلع است، به هیچ عنوان مشکلات اینچنینی پیش نخواهد آمد.

اصل برپائی مراسم عزای حسینی برای رشد باورهای مذهبی و فضایل و کرامت های انسانی ست و باید روحیه های ایثار و فداکاری و صبر و خویشتن داری در ما بیدار شود و به شدت به اخلاص در عمل و پرهیز از ریا و خودنمائی توجه داشته باشیم.
گاهی هم مشاهده میشود که افرادی فقط در آخر مجلس و برای گرفتن نذری وارد میشوند. مسلما این کار درست نیست ولی جلوگیری از ورودشان هم درست نیست.

اجازه دهید هر کسی با هر نیتی که دارد در مجلس اباعبدلله باشد.
اینکه چه کسی مأجور هست و چه کسی نیست، در حیطه قضاوت ما نیست.

چه بسا کسانی که بدون ادعا و فقط به قصد گرفتن نذری و تبرک آمده اند، از دیگرانی که پرادعا و مغرور بوده و احساس میکنند مجلس را آنها برپا کرده اند و اگر نبودند مجلسی نمی ماند و محرمی نبود و ... و از خدا و اهل بیت طلبکار هستند، نزد خداوند تقرب بیشتری داشته باشند

همانطور که برپائی اینگونه مراسمات باعث ایجاد تقرب به اهل بیت میشود، معتقدیم که نذری هائی که در مجالس اهل بیت داده میشه واقعا حالت تبرک داشته و خیلی ها واقعا به نیت تبرک و شفا از این مجالس نذری گرفته و برای مریض هائی که در منزل دارند، میبرند.

هر چیزی که "تعلق به مجلس اهل بیت" پیدا کرد، مقدس و باعث برکت بوده و میتوان از آن تبرک جست.

و اینکه آیا حق داریم ناراحت شویم یا خیر؛ دو نوع "حق داشتن" داریم.

یکی همین "حق داشتن" در عرف مردم هست که از باب دلداری دادن و همدلی کردن با دیگری باید گفت "بله شما حق داری ناراحت بشی، خوب شما هم میخواستی کار انجام بدی، حق نداشتند جلوگیری کنند، مگه مجلس اباعبدلله مال اونهاست، همه میخوان ثواب ببرن، و ..."

اما از یک زاویه دیگر، توجه شما را به یک نکته جلب میکنم و خودتان تصمیم بگیرید که حق ناراحت شدن دارید یا نه.

برپائی مجلس اباعبدلله و تحمل سختی و کار کردن، معمولا به خاطر ثواب و استفاده از اجر معنوی و برخورداری از توجهات خاص اهل بیت است و گرنه جز خستگی چیز دیگری نیست.

یعنی شما جهت برخورداری از این اجر معنوی، وقتی احساس میکنید که در چنین مجلسی کاری هست که باید انجام شود، برای انجام دادن این کار داوطلب می شوید، ولی به شما گفته میشود که شخص دیگری هست و نیازی به کمک شما نیست.

در اینصورت شما به صرف "برخاستن" و "اعلام آمادگی" برای انجام این کار، اجر خودتان را برده اید و مشمول توجهات خاص اهل بیت قرار گرفته اید، آن هم بدون اینکه کاری انجام داده و خسته شده باشید.

حالا من از شما سوال میکنم "آیا اصولا ناراحت شدن معنا دارد که بعد به دنبال حق داشتن یا حق نداشتن بگردیم؟"
یعنی شما به دنبال چیزی بودید و الان همان را بدون سختی به دست آورده اید.

باید خوشحال باشید یا ناراحت؟!

اما اینکه کار این افراد درست نیست، همانطور که قبلا عرض کردم "خیر، کار درستی نمیکنند و در صورت امکان باید اجازه مشارکت به همه افراد داده شود."

در پناه حق باشید.:Rose:

موضوع قفل شده است