جمع بندی محدوده اولویت پیامبر بر مؤمنین

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محدوده اولویت پیامبر بر مؤمنین

سلام. اینکه قرآن می فرماید النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم، به چه معناست؟

آیا طبق این آیه پیامبر می تواند کسی را وادار کند که با زنی که نمی خواهد ازدواج کند و یا زنش را طلاق بدهد؟ یا آیا پیامبر می تواند در مورد اموال ما تصمیم بگیرد؟

متشکرم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

חסר משמעות;741849 نوشت:
سلام. اینکه قرآن می فرماید النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم، به چه معناست؟

آیا طبق این آیه پیامبر می تواند کسی را وادار کند که با زنی که نمی خواهد ازدواج کند و یا زنش را طلاق بدهد؟ یا آیا پیامبر می تواند در مورد اموال ما تصمیم بگیرد؟

متشکرم


بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ و جمع بندی

با سلام و طلب توفیق الهی برای پرسشگر و دیگر کاربران گرامی

پیش از شروع پاسخ مناسب است آیه شریفه ای که پرسش به آن مستند شده است، بیان شود.

خدای متعال فرمود:

"النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ ..." (1)

پيامبر صلوات الله علیه، نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است. و همسران او، مادران آن ها (مؤمنان‏) محسوب مى‏شوند.

توضیح این که بحث در باره ولایت معصوم بر نفوس و محدوده و مرز آن به دقت زیادی نیاز دارد و این گونه نیست که با نگارش چند سطر تمام زوایای آن روشن شود.

ولی مختصر می توان گفت آن چه از تفسیر آیه مورد پرسش به ذهن می رسد بدین معنا است که خدای متعال برای پیامبرش نوعی ولایت در نظر گرفت که حضرت می تواند همان طور که در امور مربوط به زعامت و رهبری جامعه اسلامی دخالت کند،بر امور شخصی مردم نیز مسلط باشد حتی اگر مربوط به امور ازدواج یا طلاق افراد باشد.اما معنای چنین ولایتی این نیست که پیامبر صلوات الله علیه بدون دلیل بخواهد زن و شوهری را که دوست دارند با هم زندگی کنند و از هم راضی هستند،مجبور به طلاق کند.

همان طور که در هیچ کجای دنیا و هیچ محکمه و دادگاهی چنین چیزی پذیرفته نیست.

اما اگر زنی از دست ظلم شوهرش به ستوه آمده و شکایتش را نزد معصوم مطرح کرده تا از ایشان داد خواهی کند تا شوهرش را مجبور به طلاق کند،در این صورت امام می تواند بدون اجازه شوهر،حکم طلاق صادر کند. (همان کاری که در محاکم قضایی این کار انجام می شود)زیرا چنین اختیاری از شئون ولایت است که اصالتا برای امام و در ادامه برای حاکم شرع عادل است.

در هر صورت، مطابق با مفاد آیه شریفه و تفسیر مربوطه،خدای متعال برای پیامبرش ولایت عامه قرار داد با این تفاوت که اگر مسئله به شئون حکومت و اداره جامعه مربوط باشد، بی هیچ قید و شرطی قابل اجرا است.اما اگر به زندگی شخصی مردم مربوط باشد،با تفسیری که بیان شد،قابل فهم است.

این نکته اضافه می شود که رسول خدا صلوات الله علیه بنا نداشتند که در زندگی خصوصی مردم دخالت کنند. و علاوه حضرت در طول زندگی پر برکت شان به چنین اقداماتی دست نزدند همان طور که دیگر معصومین سلام الله علیهم اجمعین نیز چنین نکردند. اگر چه مطابق با اقتضای آیه شریفه این اختیار را داشتند. زیرا ولایت معصوم با در نظر گرفتن همه جوانب، شامل امورجامعه و زندگی شخصی مردم با هم می شود.

تفسیر حکومت دینی

اکنون که بحث به این جا کشیده شد، مناسب است مطلب کوتاهی در باره حکومت دینی و اختیار معصوم سلام الله علیه در باره محدوده دخالت در زندگی شخصی افراد جامعه بیان شود.

این مطلب قابل اثبات است که پیامبر صلوات الله علیه چون ولایت عامه دارد، اما بر خود روا نمی داند بدون اجازه یا خواست اشخاص حکمی صادر کند. البته به علت اقتضای رسالتش،دل سوزترین فرد بر امت است زیرا خدای متعال پیامبررا این گونه توصیف کرد :" لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنين"(2)

(ای پیامبر)گویا مى ‏خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهى از اين كه آن ها ايمان نمى‏آورند.

اشاره به دو دیدگاه

دو دیدگاه درباره تفسیر حکومت دینی وجود دارد که یکی از منظر قانونی و تفسیر مضیق لحاظ می شود و دیگری از منظر شرعی و موسع. یعنی متشرع معتقد می شود که حاکم حق دارد بیشتر از اختیارات قانونی در امور تصرف کند و این تصرف بدون مانع است.اما دیدگاه دیگر می‌گوید محدوده حق پیامبر تصرف در حد قوانین موجود بوده و بیش از آن نافذ نیست. اگر نظر دوم را بپذیریم که تکلیف مشخص است. در نظر اول ملاک ما سنت رسول‌الله و ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین است و هیچ جا پیدا نخواهیم کرد که یکی از آن بزرگوران قانونی وضع کند که حریم خصوصی افراد و آزادی‌های مشروع آنان که مورد حمایت شرع نیز هست،محدود کند. یعنی پیامبرهیچ ‌گاه بدون اجازه کسی وارد حریم خصوصی نشده است. زیرا حریم خصوصی مختص به خود فرد است، حال اگر هم در جایی وارد شده اند به خواست خود آن فرد بوده است.

بنا بر این، اولیای الهی مرز و محدوده حکومت اسلامی را آن قدر بزرگ و موسع بیان نکردند که افراد حتی در امور شخصی و حریم خصوصی به دلیل دخل و تصرف حکومت، احساس امنیت نکنند.

در ادامه مناسب است به مطالب برخی از منابع در تفسیر آیه مد نظر توجه کنیم:

1."النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ"" انفس مؤمنين"، يعنى خود مؤمنين،بنا بر اين، معناى أولى بودن رسول خدا صلوات الله علیه به مؤمنين از خود مؤمنين اين است كه حضرت نسبت به مؤمنين ولایت دارد و از اختیار بیشتری بر خوردار است و معناى اولويت اين است كه فرد مسلمان در تعارض منفعت شخصی و منفعت پیامبر بايد منافع رسول خدا صلوات الله علیه را مقدم بدارد.

پس معناى آيه اين مى‏شود كه مؤمن هر حق و منافعى كه براى خودش قائل است،اگر حفظ جان خويش است و اگر دوست داشتن خودش است و اگر براى خود حرمتى قائل است و اگر استجابت دعوت است و اگر به كار بردن اراده خويش است، هر چه باشد، رسول خدا صلوات الله علیه مقدم بر او است.مثلا اگر بنا شد برای حفظ جان رسول خدا جان خودش را فدا کند باید تن به این کار بدهد ، يا بين دوست داشتن رسول خدا صلوات الله علیه يا دوست داشتن خودش حضرت را مقدم کند و هم چنين در ساير موارد ديگر از حق خودش بگذرد و جانب رسول خدا صلوات الله علیه را بر جانب خود ترجيح دهد.

بنا بر این، اگر هنگام خطر، جان رسول خدا صلوات الله علیه به خطر افتد،بر مسلمانان واجب است كه خود را سپر بلاى حضرت کنند.

علاوه، رسول خدا صلوات الله علیه در تمام امور دنيا و دين،اختیاری گسترده دارد.و اين ادعا به دلیل اطلاقى است كه در جمله" النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ" هست.(3)

2."النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم"ْ پيامبر صلوات الله علیه سزاوارتر است به مؤمنين از خودشان يعنى آن حضرت اولى و شايسته ‏تر است به ايشان از خودشان.

و اما معنای این اولویت چیست؟

چند قول در معناى "اولى" گفته شده است:

الف: پيامبر صلوات الله علیه سزاوارتراست به تدبير ايشان و فرمان او بر ايشان نافذ تر است از حكم ايشان بر ايشان خلاف آن چه حكم می شود بر آن براى وجوب طاعت و پيروى از آن حضرت كه مقرون به طاعت خداى متعال است.

ب: يعنى آن حضرت اولى و شايسته است به ايشان در دعوت كردن. پس هر گاه پيامبر صلوات الله علیه ايشان را براى كارى و چيزى فراخواند و يا فرمان داد،ولى نفوس شان آن ها را به چيزى خلاف خواسته پيامبر دعوت کرد، اطاعت و پيروى خط و فرمان پيامبر صلوات الله علیه اولى و واجب تر است از اطاعت نفوس شان و اين از قول اوّل نزديك تر است.

ج. به درستى كه حكم آن حضرت نافذ تر است از حكم بعضى از آن ها بر بعضى ديگر.(4)

پی نوشت ها:

1.سوره احزاب، آیه 6

2.سوره شعراء،آیه 3

3.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیرالميزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج‏16، ص 413

4.گروه مترجمان،ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360 خورشیدی،چاپ اول، ج‏20، ص 20
موضوع قفل شده است