آیا منطقی است که خدا هم آزمایش کند تا بداند؟ (علم خدا چه اندازه است)

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا منطقی است که خدا هم آزمایش کند تا بداند؟ (علم خدا چه اندازه است)

با سلام.
لطف کنید این شبهه را جواب بدهید.
بنده این مطالب رو از یکی از سایت های ضد دین و ضد اسلام ور داشته ام و عین مطلب را کپی کردهام و قصد هیچگونه اهانت ندارم.
از جواب شما برای مناظرات استفاده میکنم.
ممنون.

بررسی یکی از تناقضات بزرگ قرآن در زمینه‌ی شناخت الله.

آنچه در زیر می‌خوانید نشان می‌دهد که محمد در بیان صفات الله از قول او در قرآن دچار گوئی تناقض شده و بیان می‌نماید که الله آزمایش می‌کند تا بر اموری آگاهی پیدا کند:
هر جا که در قرآن به واژه‌ی علم اشاره شده، به معنای آگاهی و اطلاع از موضوعی است خاص؛ ضد این واژه نیز جهل می‌باشد. این موضوع در مورد انسانها هم صادق است، بدین صورت که اگر کسی نسبت به موضوعی از لحظه‌ای خاص آگاهی پیدا کرد پس پیش از آن نسبت به آن نادان، نا آگاه و فاقد دانش بوده است.
از صفات بارز انسانها، استفاده از تجربیات دیگران در قالب علم می‌باشد، بشریت سراغ کسب دانش می‌رود تا ناشناخته‌ها را بشناسد و بر آنان آگاهی داشته باشد، یکی از راههای رسیدن به دانش، آزمایش و کسب تجربه به منظور آگاهی از موضوعی است خاص؛ انسان آزمایش می‌نماید تا بداند که نتیجه‌اش چه خواهد شد؛ بنابراین آزمون و آزمودن ابزار انسان برای رسیدن به دانش است؛ اما آیا این موضوع در مورد تصور ذهنی که انسانها از خدا دارند نیز صادق است؟ آیا خدا هم آزمایش می‌کند، تا بر دانشش افزوده شود؟


برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ضمن عرض تسلیت به همه محبان اهلبیت، عرض میکنیم:

در این مطلبی که نقل فرمورده اید یک مغالطه صورت گرفته که به این بخش از سخن نویسنده مربوط میشود:

« اگر کسی نسبت به موضوعی از لحظه‌ای خاص آگاهی پیدا کرد پس پیش از آن نسبت به آن نادان، نا آگاه و فاقد دانش بوده است »

زیرا این کلام حتی درباره علم و آگاهی انسانها بصورت کلی درست نیست بلکه تنها در مواردی صادق است.

توضیح مطلب این است که:

علم و آگاهی را میتوان به اعتبارات مختلف تقسیم نمود. یکی از آنها تقسیم علم به دو بخش: پیشینی و پسینی است. برای روشن شدن مطلب دو مثال متعارف و ساده میزنیم:

مهندسی را در نظر بگیرید که میخواهد وسیله ای بسازد. قبل از ساختن آن، نقشه و طرح آن وسیله را با تمام خصوصیات کمی و کیفی اش در نظر میگیرد. در این مرحله مهندس به آن وسیله علم پیشینی دارد.
وقتی وسیله ساخته شد و مهندس همراه با دیگران به آن مینگرد در این حالت برای او علم و آگاهی جدیدی بروز میکند. به این علم، علم پسینی میگوییم.

همچنین منجمی را در نظر بگیرید که وقوع یک ماه گرفتگی را در روزهای آینده با تمام خصوصیات کمی و کیفی اش محاسبه و پیش بینی میکند. در این مرحله علم او به پدیده ماه گرفتگی، پیشینی است. وقتی ماه گرفتگی رخ میدهد و آن منجم نیز بسان دیگر مردم به تماشای آن میپردازد برای او علم و آگاهی جدیدی رخ میدهد که علم پسینی است.

همانطور که مشاهده میفرمایید علم پسینی به یک پدیده هرگز به این معنا نیست که قبلا هیچ آگاهی ای نسبت به آن پدیده نباشد بلکه این دو آگاهی به یک پدیده اما در دو مرتبه و مرحله صورت میگیرد.

درباه علم خداوند به موجودات نیز همین دو مرحله را شاهدیم (البته متناسب با مقام الهی): علم پیشینی که اصطلاحا به آن «علم قبل الایجاد» گفته میشود و علم پسینی که اصطلاحا به آن «علم بعد الایجاد» میگویند. (الإلهيات، استاد جعفر سبحانی، ج‏1، ص: 113)

خداوند قبل از آنکه موجودی را خلق کند به آن «علم ذاتی» دارد و پس از خلق آن نیز نوع دیگری از علم بدان دارا میشود با نام «علم فعلی».

با توجه به این سخن روشن میشود آیاتی از قبیل آیه زیر:

وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ؛ و ما اين روزها را در ميان مردم مى‏گردانيم تا خدا، افرادى را كه ايمان آورده‏اند، بداند و خداوند از ميان شما، شاهدانى بگيرد؛ و خدا ظالمان را دوست نمى‏دارد. (آل عمران/140)

مربوط به علم پسینی خداوند میشود و این مرحله از علم هیچ منافاتی با علم پیشینی خداوند به موجودات ندارد و در نتیجه تناقضی هم در کار نیست.

در پناه حق

طاها;744148 نوشت:
خداوند قبل از آنکه موجودی را خلق کند به آن «علم ذاتی» دارد و پس از خلق آن نیز نوع دیگری از علم بدان دارا میشود با نام «علم فعلی».

بسمه العلیم

با سلام و عرض ادب

استاد گرامی اگر معتقد باشیم که خداوند علمی را تحت عنوان علم پسین دارا می شود،در واقع حق متعال را فاقد

آن علم دانسته ایم(معاذالله).بلکه مفهوم ابتلاء و آزمایش الهی و دانستن خداوند به معنای ظهور همان علم الهی

به واسطه سنت ابتلاء است،به این معنا که آنچه خداوند می داند با در بوته ی آزمایش نهادن بندگانش به ظهور

و فعلیت می رسد.

[="Franklin Gothic Medium"]

محسن امیری;741705 نوشت:
با سلام.
لطف کنید این شبهه را جواب بدهید.
بنده این مطالب رو از یکی از سایت های ضد دین و ضد اسلام ور داشته ام و عین مطلب را کپی کردهام و قصد هیچگونه اهانت ندارم.
از جواب شما برای مناظرات استفاده میکنم.
ممنون.
...
انسان آزمایش می‌نماید تا بداند که نتیجه‌اش چه خواهد شد؛ بنابراین آزمون و آزمودن ابزار انسان برای رسیدن به دانش است؛ اما آیا این موضوع در مورد تصور ذهنی که انسانها از خدا دارند نیز صادق است؟ آیا خدا هم آزمایش می‌کند، تا بر دانشش افزوده شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی خلیفة الله الذی قتلوه عطشاناً
سلام علیکم و رحمة الله
نه برادر، خداوند آزمایش نمی‌کند تا بداند، آزمایش می‌کنید تا دانشی را عَلَمْ کند ... پرچم کند ... نشان دیگران دهد ... عَلَمْ اینجا مثل همان است که اسم خاص را هم می‌گویند اسم عَلَمْ ... اسمی که شناس است ... عَلَمْ کردن معنی شناساندن هم می‌دهد نه اینکه فقط دانستن معنا بدهد ...

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ [العنکبوت، ۳]
و آزمایش کرده است کسانی که پیش از ایشان بوده‌اند را، پس عَلَمْ کرد آنها را که راست گفتند و عَلَمْ کرد دروغگویان را

در ترجمه‌ها متأسفانه چندان به این مطلب توجه نشده است، ولی در ترجمه‌های آیتی، خرمشاهی و فولادوند از میان ترجمه‌هایی که حقیر نگاه کردم طوری ترجمه شده است که می‌توان این مطلب را از آنها نیز فهمید ... و البته خدا آزمایش نمی‌کند تا خود بداند این را دیگر همه متفق‌القول هستند
در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

سین;744221 نوشت:
[=Franklin Gothic Medium]
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی خلیفة الله الذی قتلوه عطشاناً
سلام علیکم و رحمة الله
نه برادر، خداوند آزمایش نمی‌کند تا بداند، آزمایش می‌کنید تا دانشی را عَلَمْ کند ... پرچم کند ... نشان دیگران دهد ... عَلَمْ اینجا مثل همان است که اسم خاص را هم می‌گویند اسم عَلَمْ ... اسمی که شناس است ... عَلَمْ کردن معنی شناساندن هم می‌دهد نه اینکه فقط دانستن معنا بدهد ...

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ [العنکبوت، ۳]
و آزمایش کرده است کسانی که پیش از ایشان بوده‌اند را، پس عَلَمْ کرد آنها را که راست گفتند و عَلَمْ کرد دروغگویان را

در ترجمه‌ها متأسفانه چندان به این مطلب توجه نشده است، ولی در ترجمه‌های آیتی، خرمشاهی و فولادوند از میان ترجمه‌هایی که حقیر نگاه کردم طوری ترجمه شده است که می‌توان این مطلب را از آنها نیز فهمید ... و البته خدا آزمایش نمی‌کند تا خود بداند این را دیگر همه متفق‌القول هستند
در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام


سلام . خسه نباشید .

با آزمایشهای این دنیا ...
اگر من حتی قاتل هم باشم . باز خدا نمیتونه استدلال کنه که من ادم بدی هستم و دیگری که قتل نکرده ادم خوبی هست .
ازمایشهای این دنیا نمیتونن خوبی و بدی انسانها رو

1. برای خودشون .
2، برای دیگری ،
3 . برای خدا

مشخص کنند . در مورد این مطلب در درون موضوع " آیا این دنیا مکان مناسبی برای ازمایش انسانها است ... " به تشریح بحث کردیم .

تنها به صورت خلاصه ...
فرض کنید پدری دو فرزند 7 ساله دارد. روز اول مدرسه به خانه میرود به یکی خودکار زر نویس میدهد و به دیگری خودکاری میدهد که جوهر پس میدهد .
فرزند اول هر چه مینویسد مورد تشویق و تمجید پدر . مادر . دوستان . و فامیل قرار میگیرد . اونم خوشش میاد و 10 سال بی وقفه شب و روز درس میخونه و دکتر میشه و به 1000000 نفر کمک میکنه .
فرزند دوم ... سه روز با خودکارش کلنجار میره ... هر چقدر که سعی میکنه .... بدتر و بدتر میشه ... اونم قید مدرسه رو میزنه و معتاد میشه ...

خوب حالا که چی ...
کدوم بهترن ؟؟؟

یعنی شما فکر میکنی دختری که خودکار زر نویس داشت اون دنیا قبول میکنه که خواهرش از اون بهتر بوده ... چون که اگر خواهرش جای اون بود به جای 1000000 نفر به 10000000000 کمک میکرد .

شما فکر میکنی دختری که خودکار جوهری داشت قبول میکنه که خواهرش از اون بهتر بوده ... شاید واقعا اگر خودکار زر نویس هم داشت بازم همون مسیر رو میرفت ... ولی اون هیچ وقت قبول نمیکنه و میگه اگر خودکارم زر نویس بود از خواهرم بهتر بودم .

و در نهایت خدا از رویه علم و عدالتش قضاوت میکنه .... و به هر کسی چیزهایی رو میده که اصلا انتطارش رو نداره ...

مثلا خدا شما رو میندازه تو آتیش و استدلالش هم اینه که اگر قرن 23 در امریکا دنیا میومدی مثلا دیسکو میرفتی و مشروب میخوردی ...

زیاد دلت رو خوش نکن ،،،، اون دنیا بازم همینجوریه .... خدا به هر کی بخواد میده و به هر کی نمخواد نمیده ....

و ما هم باید ایمان داشته باشیم که اون عادل هست ...

سوال ....
برای چی اومدیم این دنیا ......

[=Franklin Gothic Medium]

مارینر;744240 نوشت:
سلام . خسه نباشید .

با آزمایشهای این دنیا ...
اگر من حتی قاتل هم باشم . باز خدا نمیتونه استدلال کنه که من ادم بدی هستم و دیگری که قتل نکرده ادم خوبی هست .
ازمایشهای این دنیا نمیتونن خوبی و بدی انسانها رو

1. برای خودشون .
2، برای دیگری ،
3 . برای خدا

مشخص کنند . در مورد این مطلب در درون موضوع " آیا این دنیا مکان مناسبی برای ازمایش انسانها است ... " به تشریح بحث کردیم .

تنها به صورت خلاصه ...
فرض کنید پدری دو فرزند 7 ساله دارد. روز اول مدرسه به خانه میرود به یکی خودکار زر نویس میدهد و به دیگری خودکاری میدهد که جوهر پس میدهد .
فرزند اول هر چه مینویسد مورد تشویق و تمجید پدر . مادر . دوستان . و فامیل قرار میگیرد . اونم خوشش میاد و 10 سال بی وقفه شب و روز درس میخونه و دکتر میشه و به 1000000 نفر کمک میکنه .
فرزند دوم ... سه روز با خودکارش کلنجار میره ... هر چقدر که سعی میکنه .... بدتر و بدتر میشه ... اونم قید مدرسه رو میزنه و معتاد میشه ...

خوب حالا که چی ...
کدوم بهترن ؟؟؟

یعنی شما فکر میکنی دختری که خودکار زر نویس داشت اون دنیا قبول میکنه که خواهرش از اون بهتر بوده ... چون که اگر خواهرش جای اون بود به جای 1000000 نفر به 10000000000 کمک میکرد .

شما فکر میکنی دختری که خودکار جوهری داشت قبول میکنه که خواهرش از اون بهتر بوده ... شاید واقعا اگر خودکار زر نویس هم داشت بازم همون مسیر رو میرفت ... ولی اون هیچ وقت قبول نمیکنه و میگه اگر خودکارم زر نویس بود از خواهرم بهتر بودم .

و در نهایت خدا از رویه علم و عدالتش قضاوت میکنه .... و به هر کسی چیزهایی رو میده که اصلا انتطارش رو نداره ...

مثلا خدا شما رو میندازه تو آتیش و استدلالش هم اینه که اگر قرن 23 در امریکا دنیا میومدی مثلا دیسکو میرفتی و مشروب میخوردی ...

زیاد دلت رو خوش نکن ،،،، اون دنیا بازم همینجوریه .... خدا به هر کی بخواد میده و به هر کی نمخواد نمیده ....

و ما هم باید ایمان داشته باشیم که اون عادل هست ...

سوال ....
برای چی اومدیم این دنیا ......


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علی المقتول المظلوم بکربلاء ... الذی قتلوه عطشاناً و هو غریب و هو مدعوّ

سلام علیکم سرکار مارینر ...
سؤال شما درست است ولی اشکال شما وارد نیست ... اشکال اشکال شما این است که دو نفر را با هم مقایسه کردید در حالیکه اول باید می‌پرسیدید که خداوند آنچه می‌شناساند را به چه کسی می‌شناساند ... ما هم در پاسخ جواب می‌دادیم که به خودشان می‌شناساند ... حقیر را به خودم و شما را به خودتان ... شما البته به این مطلب خودتان هم اشاره کردید ولی دیگر نفهمیدم چطور نتیجه‌ی مورد نظرتان را گرفتید ...[INDENT=2]

مارینر;744240 نوشت:

ازمایشهای این دنیا نمیتونن خوبی و بدی انسانها رو

1. برای خودشون .
...
مشخص کنند .


[/INDENT]
عدالت خدا مطابق نگاه بیان شده این است که تکلیف متناظر است با امکانات ... آن دختری که خودنویس زرنگار دارد امتحانش در این است که مغرور نشود به آنچه که خدا روزی‌اش کرده است و همچنین به خواهرش محبت کرده و از آنچه دارد به او هم بدهد، آن دختری که خودنویسی خراب دارد هم امتحانش این است که قناعت کند و بگوید همینکه کارم را راه می‌اندازد برایم کافی است و صبر کند بر نقایصی که در کارش هست ...
در دعای امام زمان علیه‌السلام هست که «اللَّهُمَّ ... وَ تَفَضَّلْ ... عَلَى الْأَغْنِيَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَةِ ...» ... یعنی خدایا به فقراء صبر و قناعت روزی کن و به اغنیاء تواضع و بخشش روزی فرما ... هر کسی آزمایش خودش را دارد و این آزمایش‌ها متناسب است با داشته‌های خودش و در هر آزمایش هم به همان میزان مکلف است که توانایی داشته باشد و در این آزمایش‌هاست که خودش را می‌شناسد ... نقاط قوت و ضعف خودش را می‌شناسد و بعد تا زمان مرگ مهلت دارد که نقاط قوتش را تقویت کرده و نقاط ضعفش را اصلاح گرداند ... دنیا برای خودسازی است و شناخت قوت و ضعف خود مقدمه‌ی هر خودسازی است و محاسبه‌ی نفس که اینقدر به آن تأکید شده است از لوازم جدّی این شناخت در پس هر امتحان و ابتلائی است ...

شما به دنبال شناخت خدایی هستید که بیرون شماست و به همین دلیل گمان می‌کنید که از شما خواسته‌اند همینطوری بپذیرید که خدا عادل است ... خدایی که بیرون از شما باشد و شما کنارش باشید خدای واحدی که دین معرفی می‌کند نیست، چرا که خدا هست و جز او هیچ نیست، نه ما و نه شما و نه دیگران ... به همین دلیل خدا را باید در درون خودتان و هر کسی دیگری هم در درون خودش بیابد ... آنجا می‌تواند خدا را دید دیگر فهمیدن عدالتش که از آن بالاتر نیست علی القاعده ... شما خدا را که بیابید و محبتش بر دلتان بیفتد دیگر می‌گویید خدایا با من هر چه خواهی کن ولی از خود مران ... دیگر اصلاً به دنبال عادل بودن و نبودنش هم نخواهید بود ... این بخش دعای کمیل راهگشاست که حضرت علیه‌السلام می‌فرمایند که خدایا اگر من علی را به جهنم بیاندازی باز انجا با صدای بلند می‌گویم که دوستت دارم ...
[INDENT=2]
فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ‏ فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ‏ ... فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً ... لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ‏ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ‏ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ‏
[/INDENT]

حال آنکه رحمت خدا بر عدالتش هم پیشی گرفته است و البته این رحمت به محسنین نزدیک است ... «إِنَّ رَ‌حْمَتَ اللَّـهِ قَرِ‌يبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ»

مارینر;744240 نوشت:
اون دنیا بازم همینجوریه .... خدا به هر کی بخواد میده و به هر کی نمخواد نمیده ....

بله ... «إِنَّ رَ‌بَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِ‌يدُ» ... خواست خواست خداست ... «فَيَغْفِرُ‌ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ‌» ... ولی ... ولی ... خداوند بی‌نیاز و حکیم است و خواست خدا حداقل عادلانه هست اگر رحیمانه نباشد ... آیا شما مجبور هستید که به این صفات برای خداوند ایمان بیاورید؟ خیر، مگر مجبور بودید که خدا را بپذیرید که حالا مجبور باشید صفات خدا را بپذیرید؟ ... هر چه کنید به خود کنید گر همه خوب و بد کنید ... خواستید بپذیرید و نخواستید نپذیرید ... فقط مسؤولیت انتخابتان را بپذیرید چون گریزی از ان نخواهید یافت ... تا خدا چه خواهد ...

در پناه خدا باشید ان شاء الله ... و هو فعال لما یشاء
یا علی علیه‌السلام

محسن امیری;741705 نوشت:
با سلام.
لطف کنید این شبهه را جواب بدهید.
بنده این مطالب رو از یکی از سایت های ضد دین و ضد اسلام ور داشته ام و عین مطلب را کپی کردهام و قصد هیچگونه اهانت ندارم.
از جواب شما برای مناظرات استفاده میکنم.
ممنون.

بررسی یکی از تناقضات بزرگ قرآن در زمینه‌ی شناخت الله.

آنچه در زیر می‌خوانید نشان می‌دهد که محمد در بیان صفات الله از قول او در قرآن دچار گوئی تناقض شده و بیان می‌نماید که الله آزمایش می‌کند تا بر اموری آگاهی پیدا کند:
هر جا که در قرآن به واژه‌ی علم اشاره شده، به معنای آگاهی و اطلاع از موضوعی است خاص؛ ضد این واژه نیز جهل می‌باشد. این موضوع در مورد انسانها هم صادق است، بدین صورت که اگر کسی نسبت به موضوعی از لحظه‌ای خاص آگاهی پیدا کرد پس پیش از آن نسبت به آن نادان، نا آگاه و فاقد دانش بوده است.
از صفات بارز انسانها، استفاده از تجربیات دیگران در قالب علم می‌باشد، بشریت سراغ کسب دانش می‌رود تا ناشناخته‌ها را بشناسد و بر آنان آگاهی داشته باشد، یکی از راههای رسیدن به دانش، آزمایش و کسب تجربه به منظور آگاهی از موضوعی است خاص؛ انسان آزمایش می‌نماید تا بداند که نتیجه‌اش چه خواهد شد؛ بنابراین آزمون و آزمودن ابزار انسان برای رسیدن به دانش است؛ اما آیا این موضوع در مورد تصور ذهنی که انسانها از خدا دارند نیز صادق است؟ آیا خدا هم آزمایش می‌کند، تا بر دانشش افزوده شود؟

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما و همگی

حیف که شخصی که این مطلب رو گفته نیستش. جناب کارشناس خیلی خوب جواب دادن،

منم با اجازه بزرگترا میخوام یه توضیحی هم خودم بدم.

نگاه کنین، خدا که محصور زمان نیست. خدا از آغاز تا پایان رو در بر میگیره و به اون آگاهی داره. انسان ها هم از چیزی بهرمندن به نام اختیار. سرنوشت هم کارکردش به این صورته که با توجه به شرایط محیطی و کلی، شرایط تصمیمات دیگران و سیر تاریخی (به طور کلی شرایط همه جانبه)، هزار راه احتمالات از تصمیمات در قبال هر لحظه از زندگی انسان وجود داره و انسان میتونه از بینشون یکی رو انتخاب کنه و ادامه بده و مسیرهارو تا آخر بره جلو.

خدا، به تمامی این مسیرها و تصمیمات آگاهه منتهی، قضیه اینه که انسان باید در هر مقطع یکی رو انتخاب کنه و بره، این ویژگیشه، چون مادیه، محصور زمانه... و چون اختیار داره از پیش تعیین شده نیست. بنابرهمین خداوند علاوه بر داناییش از اینکه این انسان ممکنه احتمالا کدوم راه هارو انتخاب کنه، منتظر می مونه تا ببینه اون انسان در عمل کدوم احتمال رو انتخاب و پیش میره. این لطفی هست که خدا در حق ما کرده ! این اسمش "اختیار" هست.

در واقع مسیر زندگی انسان بیشتر بر پایه ی احتمالات هست.

خب میبنیم که تضادی نیست :Nishkhand:

نقل قول:
خداوند قبل از آنکه موجودی را خلق کند به آن «علم ذاتی» دارد و پس از خلق آن نیز نوع دیگری از علم بدان دارا میشود با نام «علم فعلی».

ببیخشید بر اساس حرف شما در این صورت خداوند نسبت به علم فعلی جاهل است که این با ذات خدا در تناقض است.

محسن امیری;741705 نوشت:
با سلام.
لطف کنید این شبهه را جواب بدهید.
بنده این مطالب رو از یکی از سایت های ضد دین و ضد اسلام ور داشته ام و عین مطلب را کپی کردهام و قصد هیچگونه اهانت ندارم.
از جواب شما برای مناظرات استفاده میکنم.
ممنون.

بررسی یکی از تناقضات بزرگ قرآن در زمینه‌ی شناخت الله.

آنچه در زیر می‌خوانید نشان می‌دهد که محمد در بیان صفات الله از قول او در قرآن دچار گوئی تناقض شده و بیان می‌نماید که الله آزمایش می‌کند تا بر اموری آگاهی پیدا کند:
هر جا که در قرآن به واژه‌ی علم اشاره شده، به معنای آگاهی و اطلاع از موضوعی است خاص؛ ضد این واژه نیز جهل می‌باشد. این موضوع در مورد انسانها هم صادق است، بدین صورت که اگر کسی نسبت به موضوعی از لحظه‌ای خاص آگاهی پیدا کرد پس پیش از آن نسبت به آن نادان، نا آگاه و فاقد دانش بوده است.
از صفات بارز انسانها، استفاده از تجربیات دیگران در قالب علم می‌باشد، بشریت سراغ کسب دانش می‌رود تا ناشناخته‌ها را بشناسد و بر آنان آگاهی داشته باشد، یکی از راههای رسیدن به دانش، آزمایش و کسب تجربه به منظور آگاهی از موضوعی است خاص؛ انسان آزمایش می‌نماید تا بداند که نتیجه‌اش چه خواهد شد؛ بنابراین آزمون و آزمودن ابزار انسان برای رسیدن به دانش است؛ اما آیا این موضوع در مورد تصور ذهنی که انسانها از خدا دارند نیز صادق است؟ آیا خدا هم آزمایش می‌کند، تا بر دانشش افزوده شود؟

سلام علیکم

خداوند آزمایش میکند تا برای خود انسانها معلوم کند و خود انسانها بدانند که در چه سطحی از ایمان هستند. بدون آزمایش هم خداوند به ایمان بندگانش آگاه است. والله اعلم بایمانکم: و خداوند به ایمان شما داناتر است

[="Microsoft Sans Serif"]

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]در تناقض هشت وحدت شرط دان
[/TD]
[TD]وحدت موضوع و محمول و مکان
[/TD]
[TD="align: left"]وحدت شرط و اضافه، جزء و کل
[/TD]
[TD]قوه و فعل است و در دیگر زمان

پس تناقضی نیست.

و من الله توفیق

حبیبه;744160 نوشت:
استاد گرامی اگر معتقد باشیم که خداوند علمی را تحت عنوان علم پسین دارا می شود،در واقع حق متعال را فاقد آن علم دانسته ایم(معاذالله).

با عرض سلام به شما دوست گرامی

به همین دلیل میان علم ذاتی و علم فعلی خداوند تفاوت وجود دارد.

علم ذاتی خداوند همیشگی و تغییرناپذیر است اما علم فعلی، درست مثل خود فعل، حادث و زوال پذیر است؛ به عبارت دیگر، همانطور که مثلا یک درخت، قبلا نبوده و الان حادث و پدیدار شده است علم فعلی به آن درخت نیز همراه و همگام با آن درخت به وجود می آید و از بین میرود. این علم حقیقتی جدا از خود آن پدیده حادث ندارد و با علم ذاتی خداوند فرق میکند.

برای مطالعه بیشتر: http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/90225/9

در پناه حق

مارینر;744240 نوشت:
با آزمایشهای این دنیا ... اگر من حتی قاتل هم باشم . باز خدا نمیتونه استدلال کنه که من ادم بدی هستم و دیگری که قتل نکرده ادم خوبی هست .

با عرض سلام به شما دوست گرامی

مطلب شما خارج از موضوع جاری است؛ بحث این تاپیک درباره علم خداوند است نه فلسفه خلقت انسان در این دنیا و... .

با این وجود اشاره وار عرض میکنیم:

در مثال و مطلب شما چند نکته ابهام انگیز وجود دارد که بصورت سرسری از آن گذر کرده اید؛ مثلا:

آیا انسان را همچون موجودی بی اراده تصور کرده اید که شرایط زندگی اختیار او را سلب میکند و جایی برای انتخاب برایش باقی نمیگذارد؟

آیا انسان را موجودی میدانید که قادر نیست هیچ حق و باطلی را تشخیص دهد؟

آیا خداوند ملاک تشویق و تمجیدش دارایی های این دنیاست؛ مثل پدر داستان شما که دخترک زرنویس را تمجید و تشویق میکند اما دخترک جوهرنویس را خیر؟

آیا آگاهی انسان در این دنیا با آگاهی انسان در آخرت یکسان است یعنی همانگونه که در این دنیا بسیاری از امور برایش نامعلوم و تخمینی است در آن دنیا هم چنین است؟

آیا معنا و مفهوم قضاوت عادلانه و عالمانه خداوند این است که حق آگاهی و انتخاب را از انسان میگیرد؟

آیا خواست و اراده خدا تابع هوا و هوس است؟

تا این ابهامات برطرف نشود نمیتوان درباره فلسفه خلقت انسان در دنیا، محققانه اظهار نظر کرد.

در پناه حق

محسن امیری;744272 نوشت:
ببیخشید بر اساس حرف شما در این صورت خداوند نسبت به علم فعلی جاهل است که این با ذات خدا در تناقض است.

با عرض سلام به شما دوست گرامی

خداوند با علم ذاتی خود به همه موجودات چه قبل از وجودشان و چه بعد از آن علم دارد. این علم تغییر ناپذیر و همیشگی است بنابراین خداوند هرگز به هیچ موجودی جاهل نخواهد بود. اما نکته ای اینجاست و آن اینکه علاوه بر آن علم ذاتی، نوع دیگری از علم هم هست که همگام با خلقت یک پدیده به وجود می آید که اصطلاحا از آن به علم فعلی تعبیر میشود. علم فعلی در حقیقت چیزی جدا از مخلوق و فعل خداوند نیست و همانطور که مخلوق قبلا نبود و بعدا به وجود آمد این علم نیز چنین است. دقت کنید: اینکه این علم فعلی قبلا نبوده به معنای این نیست که اصلا هیچ علمی به آن پدیده نبوده و خداوند جاهل به آن باشد. برای توضیح بیشتر به پست شماره 15 مراجعه نمایید.

در پناه حق

طاها;744896 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

به همین دلیل میان علم ذاتی و علم فعلی خداوند تفاوت وجود دارد.

علم ذاتی خداوند همیشگی و تغییرناپذیر است اما علم فعلی، درست مثل خود فعل، حادث و زوال پذیر است؛ به عبارت دیگر، همانطور که مثلا یک درخت، قبلا نبوده و الان حادث و پدیدار شده است علم فعلی به آن درخت نیز همراه و همگام با آن درخت به وجود می آید و از بین میرود. این علم حقیقتی جدا از خود آن پدیده حادث ندارد و با علم ذاتی خداوند فرق میکند.

برای مطالعه بیشتر: http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/90225/9

در پناه حق

بسمه العلیم

با سلام و عرض ادب

استاد گرامی مطالب لینک را مطالعه نمودم،این قسمت را مشاهده بفرمائید:

در خطبة الوسيله حضرت امير آمده كه بين خدا و بين معلوم چيزي غير از معلوم فاصله نيست

يعني همين ذات معلوم است. خب اين ذات كه قبلاً معدوم بود معلوم نبود بعد معلوم شد؛

نه خدا قبلاً عالم نبود بعد عالم شد. علم فعلي صفت معلوم است؛ نه صفت عالم.

برداشت بنده از علم فعلی چیز دیگری است،علم فعلی به معنای ایجاد است

و ایجاد و اعدام به معلوم تعلق می گیرد نه به علم، تا بگوئیم علم بوجود می آید یا از بین می رود

بلکه این معلوم است که موجود و یا معدوم می گردد نه علم حق تعالی،که از قسمت رنگی نقل قول

کلام حضرتعالی،مفهوم می گردد.

حبیبه;744923 نوشت:
برداشت بنده از علم فعلی چیز دیگری است

با عرض سلام به شما دوست گرامی

برداشت شما نادرست نیست اما به این معنا هم نیست که با عرض ما در تضاد است.

آنچه قبلا عرض شد و در کلام جناب استاد جوادی آملی نیز به آن اشاره شده است این بود که خداوند دو نوع علم دارد. علم ذاتی خداوند شامل حال همه حقایق هستی میشود. خداوند قبل از آن که مخلوقی را بیافریند به آن با تمام جزئیات علم دارد و دلیلش هم این است که همه مخلوقات تجلی نور وجود خداوند هستند و وجودی جز از ناحیه خداوند ندارند پس چه قبل از اینکه در جهان هستی خلق شوند و چه بعد از آن، از وجود خداوند خارج نیستند و چون خداوند به ذات خود علم دارد پس به همه تجلیات و آثار وجود خود هم عالم است. پس تا اینجا روشن شد موجودات جهان هستی هیچگاه از محدوده علم خدا خارج نیستند حتی اگر هنوز در جهان هستی به عنوان یک موجود مستقل مثلا درخت یا کوه یا دریا، پدید نیامده باشند.

نوع دیگری از علم نیز هست که به آن علم فعلی میگویند. این علم مصادف با خلقت یک پدیده، به وجود می آید و با تغییر آن پدیده تغییر میکند و با نابود شدن آن پدیده هم نابود میشود. این علم در حقیقت چیزی جدای از حقیقت معلوم نیست و هر تغییر و تبدلی در معلوم رخ دهد در این علم هم رخ میدهد. چرا به آن علم فعلی میگویند؟ زیرا از طرفی چیزی جز حقیقت آن فعل و پدیده و مخلوق نیست (پس فعلی است) و از طرفی این پدیده و مخلوق نزد خدا حاضر است و حضور معلوم نزد عالم یعنی علم. (پس علم است) به عبارت دیگر، علم فعلی یعنی حضور فعل (مثلا درخت) نزد خداوند؛ این حضور خاص قبلا نبود حالا هست و سپس از بین میرود. اما آیا این بدان معناست که علم و آگاهی خداوند به این پدیده هم نبود و هست و از بین میرود؟ در پاسخ عرض میکنیم منظورتان از علم خدا کدام علم است: علم ذاتی یا علم فعلی؟ اگر منظور علم ذاتی خداست باید بگوییم علم ذاتی خدا به این درخت چه قبل از خلقت آن و چه بعد از خلقتش هیچ تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد (که این هم بحث دقیق و مفصلی دارد) و اگر منظورتان علم فعلی است باید عرض کنیم علم فعلی تغییر میکند چون حقیقتی جز معلوم ندارد و به ازای تغییر معلوم، آن هم تغییر می کند اما این باعث نمیشود در خداوند هم که عالم به این علم است تغییری رخ دهد زیرا علم فعلی خارج از مقام ذات خداوند و در مقام فعل خداست؛ فعل خدا تغییر میکند اما ذات خدا تغییر نمیکند.

با این توضیحات روشن میشود چه بگوییم «علم فعلی» به وجود می آید و از بین میرود و چه بگوییم «معلوم» به وجود می آید و از بین میرود، هر دو عبارت درست است زیرا روشن شد علم فعلی از متن فعل و مخلوق (یعنی همان معلوم)، انتزاع میشود نه از مقام ذات.(فطرت در قرآن/استاد جوادی آملی/ص106)

از این عرایض همچنین سوال استارتر محترم بهتر پاسخ داده میشود: چرا خدا آزمایش میکند تا علم پیدا کند؟ میگوییم منظور از علم پیدا کردن خدا، علم ذاتی خداوند نیست؛ خداوند با علم ذاتی خود به همه چیز عالم و آگاه است بلکه منظور علم فعلی خداوند است یعنی علمی که در شرایط خاصی به وجود می آید؛ علم فعلی خداوند به نتیجه یک آزمایش تنها و تنها پس از انجام آن آزمایش رخ میدهد همانطور که علم فعلی خداوند به یک درخت پس از طی کردن مراحل رشد آن، رخ میدهد.

سوال دیگری هم ممکن است رخ دهد و آن اینکه چرا خدا بر این علم فعلی در قرآن تاکید کرده است در حالی که دارای علم ذاتی است؟ میگوییم تاکید خداوند بر این علم فعلی نه برای خود بلکه برای دیگران است مثلا انسانها؛ خداوند گوشزد میکند ملاک قضاوت در این آزمایشها نتایجی است که انسانها در طی آزمون دنیا کسب میکنند و قاضی آخرت یعنی خداوند نیز بر پایه همان نتایج درباره انسانها قضاوت میکند؛ به عبارت دیگر خداوند تاکید میکند قضاوت در قیامت بر پایه معلوماتی است که هم انسان بدان واقف خواهد بود و هم خدا نه بر پایه چیزی که بر انسان پوشیده میماند. این مطلب بخوبی از آیه زیر قابل استفاده است:

وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ؛ و ما اين روزها را در ميان مردم مى‏گردانيم تا خدا، افرادى را كه ايمان آورده‏اند، بداند و خداوند از ميان شما، شاهدانى بگيرد؛ و خدا ظالمان را دوست نمى‏دارد. (آل عمران/140)

در پناه حق

موضوع قفل شده است