جمع بندی تفاوت معنی «سبحان الله» و «الله اکبر»

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت معنی «سبحان الله» و «الله اکبر»

سلام و رحمه الله

میخواستم بدونم که تفاوت معنی سبحان الله و الله اکبر چی هست؟

البته تا اونجا که من فهمیدم معنی مشابهی دارند.

تحقیقات بنده به این جا رسیده است که اگر شرک را یک بیماری فرض کنیم که واقعا هم چنین است و شرک به خدا از بزرگترین گناهان نیز هست. سبحان الله از این بیماری پیشگیری میکند و الله اکبر این بیماری را درمان میکند
در واقع سبحان الله پیشگیری میکند از شرک به خدا
و الله اکبر درمان میکند و از بین میبرد شرک به خدا را

حالاکارشناسان محترم نظرشان را بگویند

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

عين الحيات;741577 نوشت:
سلام و رحمه الله

میخواستم بدونم که تفاوت معنی سبحان الله و الله اکبر چی هست؟

البته تا اونجا که من فهمیدم معنی مشابهی دارند.

تحقیقات بنده به این جا رسیده است که اگر شرک را یک بیماری فرض کنیم که واقعا هم چنین است و شرک به خدا از بزرگترین گناهان نیز هست. سبحان الله از این بیماری پیشگیری میکند و الله اکبر این بیماری را درمان میکند
در واقع سبحان الله پیشگیری میکند از شرک به خدا
و الله اکبر درمان میکند و از بین میبرد شرک به خدا را

حالاکارشناسان محترم نظرشان را بگویند


سلام و تشکر از سؤال خوبتان:Gol:

در پاسخ به سؤال شما توجه به معانی اصلی این دو ذکر راهگشاست:

الله اكبر يعني خدا برتر از همه موجودات هستي ذهني مُلكي و ملكوتي است، الله اكبر يعني خدا برتر از آن است كه كسي بتواند او را توصيف كند. امام صادق (ع) مي فرمايد: چون تكبير مي گويي بايد همه چيز نزد تو كوچك شود جز او. وقتی می گوییم الله اکبر یعنی خدا بزرگ است! بزرگتر از چه چیز و چه کسی؟

در پاسخ گفتنی است: خداوند بزرگتر از آن است كه انسان بتواند او را توصيف كند "الله اكبر من آن يوصف" به عبارت ديگر هيچ انديشه اي نمي تواند تعريف كامل و رسايي از الله داشته باشد و هيچ انساني نمي تواند او را وصف كند زيرا توصيف هر چيز در صورتي امكان پذير است كه انسان بتواند آن را در ذهن خويش ترسيم كند و عقل و انديشه انسان قادر به درك آن باشد تا موفق گردد آن را در ضمن جملات و كلماتي توصيف نمايد، ما فقط مي توانيم با آشنايي با برخي از صفات خدا ذهن خود را با مفهوم والاي الله تبارک و تعالی تا حدودي آشنا سازيم. (1)

اما تسبیح (سبحان الله) به معنای منزه و مبرا و پاک و مقدس دانستن خداوند است از هرنقص و نیاز و شریک و هر امری که سزاوار خداوند نیست و بالاترین حد تسبیح نفی صفات از خداوند است چرا که پرستش خدا از طریق صفات شرک است. پس تسبیح خدا به معنای حرکت از شرک به سوی توحید و از صفات به سوی ذات است.(2) معنای " سبحان اللَّه" در واقع " سبحت اللَّه تسبیحا" است یعنى خداى را تنزیه مى‏ کنم تنزیه کردنی مخصوص، و آن تنزیه و مبرا ساختن اوست از هر چیزی که لایق ساحت قدسش نباشد.(3)

بنابراین وقتی می گوییم الله اکبر یعنی داریم خداوند را بزرگتر از هر چیزی بیان می کنیم که در عالم ملکی و ملکوتی قابل تصور است، یعنی در وصف نمی گنجد، یعنی شأن خداوند اجل و اعظم و اکبر از هر چیز و هر کسی است که در عالم هستی و در دایره تصور ما می گنجد و این ذکر بیشتر توجه به جهت اثباتی و صفات کمالی دارد یعنی شأن خداوند اجل و اعظم از همه صفات ثبوتی و کمالی است که در تصور بگنجد. و چه بسا آنچه از کمالاتی که به وصف ما در می آیند بدلیل دارا بودن محدودیت و نقص شایسته آن نباشد که به ذات باری تعالی نسبت دهیم فلذا گفته شده «الله اکبر من أن یوصف». بعبارتی این توصیفات گرچه جهت کمالی دارند اما چون الله تعالی به وصف نمی گنجد، و شایسته نیست توصیفات خود را به خداوند نسبت دهیم، حتی اگرچه این توصیفات کمالی اند اما نسبت به ذات باریتعالی در زمره صفات سلبی قرار می گیرند.

اما سبحان الله، در حقیقت به معناي اعلام انزجار از طرز فكر مشركان است: «سبحان الله عما يشركون»(4) و «سبحان الله عَما يصفون»(5)؛ «سبحان الله» تبرّي عمومي از همه كساني است كه نسبت به خداي سبحان داراي بينش شرك آلودند و العیاذ بالله در اندیشه هاشان، صفات ناشایست و غیرکمالی را به خدا نسبت می دهند. فلذا اهل توحید، با ذكر سبحان الله خداوند را از هرگونه نقص و عجز و کاستی و محدودیت منزه مي دانند. از اینرو توجه این ذکر به سلب و نفی صفات سلبی و جلالی است. یعنی خداوند پاک و منزه از هر ویژگی و صفتی است که مشخصاً شایسته ذات احدیت نیست، صفاتی که در بردارنده نقص و ضعف و عجز و محدودیت و کاستی است.

با این وصف، می توان گفت: که ذکر الله اکبر اعم از ذکر سبحان الله است. زیرا با ذکر الله اکبر، هر توصیفی که شایسته ذات باریتعالی نیست اعم از توصیفات کمالی ذهن محدود بشری و آنها که شائبه سلبی بودن دارند را از ذات باریتعالی نفی می کنیم و با ذکر سبحان الله، هر آنچه که مشخصاً جزو صفات سلبی بوده و شایسته حقتعالی نیست.

در نتیجه، بر خلاف نتیجه گیری شما: بنظر می رسد ذکر الله اکبر برای پیشگیری از گرفتار آمدن در شرک در همه اقسامش و ذکر سبحان الله برای درمان شرک مناسبتر باشد. زیرا توجه پیدا کردن به عظمت و بزرگی حضرت حق (الله اکبر)، آنگونه که بیان شد مانع از ورود انسان به وادی شرک و ضلالت و گمراهی می شود (پیشگیری)، به عبارتی مثبت اندیشی مانع از ورود اندیشه های منفی به درون انسان است. و توجه به پاک و منزه بودن ذات باریتعالی (تسبیح) بیشتر با رفع و دفع (درمان) سازگار است.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی__________________________________________
1. نخستين گام در نماز،غلامعلي نعيم آبادي ،ص42 ناشر گنج معرفت چاپ دوم 1379.
2. « التسبیح: هو التنزیه عن الشریک و العجز و النقص‏....» ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ج1، ص 19، دار احیاء الترلث العربی، بیروت، 1422ق.
3. موسوی همدانی، ترجمه المیزان ج13، ص5، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1374 ش‏.
4. حشر/23.
5. صافات/159.

مشکور;741932 نوشت:
در نتیجه، بر خلاف نتیجه گیری شما: بنظر می رسد ذکر الله اکبر برای پیشگیری از گرفتار آمدن در شرک در همه اقسامش و ذکر سبحان الله برای درمان شرک مناسبتر باشد. زیرا توجه پیدا کردن به عظمت و بزرگی حضرت حق (الله اکبر)، آنگونه که بیان شد مانع از ورود انسان به وادی شرک و ضلالت و گمراهی می شود (پیشگیری)، به عبارتی مثبت اندیشی مانع از ورود اندیشه های منفی به درون انسان است. و توجه به پاک و منزه بودن ذات باریتعالی (تسبیح) بیشتر با رفع و دفع (درمان) سازگار است.

بسیار عالی جواب دادید متشکرم

مشکور;741932 نوشت:
با این وصف، می توان گفت: که ذکر الله اکبر اعم از ذکر سبحان الله است. زیرا با ذکر الله اکبر، هر توصیفی که شایسته ذات باریتعالی نیست اعم از توصیفات کمالی ذهن محدود بشری و آنها که شائبه سلبی بودن دارند را از ذات باریتعالی نفی می کنیم و با ذکر سبحان الله، هر آنچه که مشخصاً جزو صفات سلبی بوده و شایسته حقتعالی نیست.

لطف بفرمایید در تفاوت " حمد " و "شکر " هم توضیحی بدهید.
من در کتاب ثواب الاعمال میخوندم که هر کس در روز یا شبی چهار بار بگوید " الحمد لله رب العالمین" شکر اون روز یا شب رو به جا اورده پس ارتباط نزدیکی بین حمد و شکر خدا وجود دارد.
در قرآن است که "لئن شکرتم لازیدنکم "
آیا حمد خدا هم موجب زیادی نعمت میشود ؟ چه ارتباطی بین حمد خدا و شکر خدا وجود دارد ؟

عين الحيات;742297 نوشت:
لطف بفرمایید در تفاوت " حمد " و "شکر " هم توضیحی بدهید.
من در کتاب ثواب الاعمال میخوندم که هر کس در روز یا شبی چهار بار بگوید " الحمد لله رب العالمین" شکر اون روز یا شب رو به جا اورده پس ارتباط نزدیکی بین حمد و شکر خدا وجود دارد.
در قرآن است که "لئن شکرتم لازیدنکم "
آیا حمد خدا هم موجب زیادی نعمت میشود ؟ چه ارتباطی بین حمد خدا و شکر خدا وجود دارد ؟

سلام مجدد:Gol:

قبل از پاسخ به سؤال مشخص شما، در تکمیل مطالب قبلی گفتنی است: ثنای خدا به دو شکل است: یکی تسبیح و دیگری تحمید. تسبیح یعنی تنزیه، یعنی خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه کردن، و برتر دانستن او از آنچه که شأن مخلوقین است، از آنچه که حاکی از نوعی نقص و ناتوانی و نارسایی است. اصلا کلمه " سبحان " معنایش این است که من او را تسبیح و تنزیه می کنم از اینکه به چشم دیده شود، با دست لمس شود، او را جسم بدانم و بگویم در جایی قرار گرفته است، او را محتاج و نیازمند بدانم به هر چیزی از جمله به عبادت خودم، خیر، او منزه است از نیاز و احتیاج، تنزیه می کنم او را از اینکه به او نسبت ظلم و ستم بدهم، برای او شریکی قائل باشم، او را مرکب و دارای اجزاء بدانم، بگویم از چه درست شده و از کجا آمده است. پس تسبیح یعنی یک سلسله چیزهایی را که من می فهمم که خدا از اینها برتر و بالاتر است، با کلمه " سبحان " از او نفی می کنم. ثنای الهی نظیر اقرار به توحید است که مجموع نفی و اثبات است، وقتی می گوییم " لا اله الا الله " نفی می کنیم معبودیت غیر را و اثبات می کنیم ذات او را. ثنای الهی هم همیشه نفی است و اثبات، نفی اش همین است: منزه است از... .

ولی " حمد " به تمامه توصیف پروردگار است به صفات اثباتی، او را ستایش می کنم که همه نعمتها از اوست، همه کمالات از اوست و به او برمی گردد، او به هر چیزی داناست «بکل شیء علیم» (بقره/ 29)، بر هر چیزی تواناست «و هو علی کل شیء قدیر» (شوری/ 9))، او سمیع است، او بصیر است، او حی است، او قیوم است، او ملک است، او مؤمن است، مهیمن است، عزیز است، جبار است، متکبر است. اینها صفات اثباتی می باشند. پس ما با یک «سبحان ربی العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربی الاعلی و بحمده» یک دنیا نقص را به نظر می آوریم و می گوییم خدای ما از اینها منزه است، و یک سلسله کمالات را به نظر می آوریم و می گوییم خدای ما دارای چنین صفاتی است.

فلذا ذکر الله اکبر که به معنای "الله اکبر من أن یوصف" است ضمن آنکه نوعی تحمید و ستایش خاص حضرت باریتعالی است، از آنجاییکه ذات حقتعالی را از هرگونه توصیف ناشایستی مبرا می کند در حقیقت، تسبیحِ تحمید است.

اما در پاسخ سؤال شما؛ حمد در لغت به معنای ستایش کردن و نقیض ذم (مذمت کردن) است. (لسان العرب، ج3، ص155، نرم افزار جانع الاحادیث) در حقیقت، ستایش کردن نوعی عمل است و نه صرف سخن. آدمی چیزی یا کسی و یا عملی و واقعه ای را ستایش می کند که از آن خوشنود و راضی شده باشد. پس ستایش حاصل خشنودی و رضایت و یک عمل وجودی است. وقتی که از کسی راضی می شویم او را دوست می داریم و همین دوستی است که ما را به مجموعه واحدی از اعمال و گفتار و حالات و صفات نسبت به آن فرد می رساند که سراسر تصدیق و احترام و تسلیم است و این حمد کامل است. و شکر که به معنای سپاسگذاری و امتنان از خدای هستی بخش و صاحب نعم است و اقسامی دارد (شکر زبانی، شکر عملی و شکر قلبی) در واقع همان احساس رضایت و خشنودی و ابراز و اظهار آن است.

بنابراین، شکر و سپاس مترادف حمد و ستایش و نوعی تصدیق و احترام و تسلیم و از مصادیق تحمید است. یعنی ابراز و اظهار سپاسگذاری نسبت به صفات ثبوتی و کمالی که خداوند گوشه هایی از آن را در قالب نعمت به بندگانش اعطا نموده است. به بیانی دیگر می توان گفت: حمد و ستایش اعم از شکر است زیرا چنانکه گفتیم به تمامه توصیف پروردگار است به صفات اثباتی و کمالی، و شکرگذاری داخل در تحمید است که توجه انسان صرفاً متوجه به نعمات و الطاف آشکار و پنهان حضرت باریتعالی جلب می شود.

در نتیجه وقتی حمد و ستایش خدای را بجای می آوریم، (الحمدلله رب العالمین) ضمن شکرگزاری از همه نعمات و الطاف الهی، فراتر از این محدوده، به نحو کامل، خداوند را نسبت به همه صفات ثبوتی و کمالی نیز ستایش کرده ایم و وقتی شکرگزاری می کنیم (شکراً لله) صرفاً نعمات و الطاف الهی(تا جاییکه شناختیم) مطمح نظر ماست. البته ناگفته نماند اگر دایره شکر را با توجه به مراتب شکر مورد توجه قرار دهیم(به تشکیک مراتب) و بتوانیم در مقام شکرگزاری فراتر از نعمات مادی و معنوی، وجود حضرت باریتعالی و صفات کمالی اش را بعنوان مظهر اتم و اکمل نعمت مورد توجه قرار دهیم، چه بسا بتوان معنای شکر را دقیقاً منطبق با معنای حمد الهی دانست.

موفق باشید ...:Gol:

بنام خدا

سلام و ادب


سؤال:

تفاوت معنی تسبیح با تکبیر و تحمید با شکر در چیست؟

پاسخ و جمعبندی:
در پاسخ به سؤال شما توجه به معانی اصلی این اذکار راهگشاست:

الله اكبر يعني خدا برتر از همه موجودات هستي ذهني مُلكي و ملكوتي است، الله اكبر يعني خدا برتر از آن است كه كسي بتواند او را توصيف كند. "الله اكبر من آن يوصف" به عبارت ديگر هيچ انديشه اي نمي تواند تعريف كامل و رسايي از الله داشته باشد و هيچ انساني نمي تواند او را وصف كند زيرا توصيف هر چيز در صورتي امكان پذير است كه انسان بتواند آن را در ذهن خويش ترسيم كند و عقل و انديشه انسان قادر به درك آن باشد تا موفق گردد آن را در ضمن جملات و كلماتي توصيف نمايد، ما فقط مي توانيم با آشنايي با برخي از صفات خدا ذهن خود را با مفهوم والاي الله تبارک و تعالی تا حدودي آشنا سازيم. (1) اما تسبیح (سبحان الله) به معنای منزه و مبرا و پاک و مقدس دانستن خداوند است از هرنقص و نیاز و شریک و هر امری که سزاوار خداوند نیست و بالاترین حد تسبیح نفی صفات از خداوند است چرا که پرستش خدا از طریق صفات شرک است. پس تسبیح خدا به معنای حرکت از شرک به سوی توحید و از صفات به سوی ذات است.(2)

بنابراین وقتی می گوییم الله اکبر یعنی داریم خداوند را بزرگتر از هر چیزی بیان می کنیم که در عالم ملکی و ملکوتی قابل تصور است، یعنی در وصف نمی گنجد، یعنی شأن خداوند اجل و اعظم و اکبر از هر چیز و هر کسی است که در عالم هستی و در دایره تصور ما می گنجد و این ذکر بیشتر توجه به جهت اثباتی و صفات کمالی دارد یعنی شأن خداوند اجل و اعظم از همه صفات ثبوتی و کمالی است که در تصور بگنجد. اما سبحان الله، در حقیقت به معناي اعلام انزجار از طرز فكر مشركان است: «سبحان الله عما يشركون»(3) و «سبحان الله عَما يصفون»(4)؛ «سبحان الله» تبرّي عمومي از همه كساني است كه نسبت به خداي سبحان داراي بينش شرك آلودند و العیاذ بالله در اندیشه هاشان، صفات ناشایست و غیرکمالی را به خدا نسبت می دهند. فلذا اهل توحید، با ذكر سبحان الله خداوند را از هرگونه نقص و عجز و کاستی و محدودیت منزه مي دانند. از اینرو توجه این ذکر به سلب و نفی صفات سلبی و جلالی است. یعنی خداوند پاک و منزه از هر ویژگی و صفتی است که مشخصاً شایسته ذات احدیت نیست، صفاتی که در بردارنده نقص و ضعف و عجز و محدودیت و کاستی است. با این وصف، می توان گفت: که ذکر الله اکبر اعم از ذکر سبحان الله است. زیرا با ذکر الله اکبر، هر توصیفی که شایسته ذات باریتعالی نیست اعم از توصیفات کمالی ذهن محدود بشری و آنها که شائبه سلبی بودن دارند را از ذات باریتعالی نفی می کنیم و با ذکر سبحان الله، هر آنچه که مشخصاً جزو صفات سلبی بوده و شایسته حقتعالی نیست.

ثنای خدا به دو شکل است: یکی تسبیح و دیگری تحمید. تسبیح یعنی تنزیه، یعنی خدا را از آنچه که ذات او مبراست منزه کردن، و برتر دانستن او از آنچه که شأن مخلوقین است، از آنچه که حاکی از نوعی نقص و ناتوانی و نارسایی است. ولی " حمد " به تمامه توصیف پروردگار است به صفات اثباتی، او را ستایش می کنم که همه نعمتها از اوست، همه کمالات از اوست و به او برمی گردد، او به هر چیزی داناست «بکل شیء علیم» (5)، بر هر چیزی تواناست «و هو علی کل شیء قدیر» (6)، او سمیع است، بصیر است، حی است، قیوم است، ملک است، مؤمن است، مهیمن است، عزیز است، جبار است، متکبر است و ... اینها همه صفات اثباتی خدای متعال می باشند. پس گاهی ما با یک «سبحان ربی العظیم و بحمده»، یا یک «سبحان ربی الاعلی و بحمده» یک دنیا نقص را به نظر می آوریم و می گوییم خدای ما از اینها منزه است، و گاه با یک حمد یک سلسله کمالات را به نظر می آوریم و می گوییم خدای ما دارای چنین صفاتی است. همچنین ذکر الله اکبر که به معنای "الله اکبر من أن یوصف" است ضمن آنکه نوعی تحمید و ستایش خاص حضرت باریتعالی است، از آنجاییکه ذات حقتعالی را از هرگونه توصیف ناشایستی مبرا می کند در حقیقت، تسبیحِ تحمید است.

از طرفی در معناشناسی حمد و شکر گفتنی است: حمد در لغت به معنای ستایش کردن و نقیض ذم (مذمت کردن) است. (7) در حقیقت، ستایش کردن نوعی عمل است و نه صرف سخن. آدمی چیزی یا کسی و یا عملی و واقعه ای را ستایش می کند که از آن خوشنود و راضی شده باشد. پس ستایش حاصل خشنودی و رضایت و یک عمل وجودی است. و شکر که به معنای سپاسگذاری و امتنان از خدای هستی بخش و صاحب نعم است و اقسامی دارد (شکر زبانی، شکر عملی و شکر قلبی) در واقع همان احساس رضایت و خشنودی و ابراز و اظهار آن است. بنابراین، شکر و سپاس مترادف حمد و ستایش و نوعی تصدیق و احترام و تسلیم و از مصادیق تحمید است. یعنی ابراز و اظهار سپاسگذاری نسبت به صفات ثبوتی و کمالی که خداوند گوشه هایی از آن را در قالب نعمت به بندگانش اعطا نموده است. به بیانی دیگر می توان گفت: حمد و ستایش اعم از شکر است زیرا چنانکه گفتیم به تمامه توصیف پروردگار است به صفات اثباتی و کمالی، و شکرگذاری داخل در تحمید است که توجه انسان صرفاً متوجه به نعمات و الطاف آشکار و پنهان حضرت باریتعالی جلب می شود.

موفق باشید ...

پاورقی______________________________________ ____

  1. نخستين گام در نماز،غلامعلي نعيم آبادي ،ص42 ناشر گنج معرفت چاپ دوم 1379.
  2. التسبیح: هو التنزیه عن الشریک و العجز و النقص‏....» ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ج1، ص 19، دار احیاء الترلث العربی، بیروت، 1422ق.
  3. حشر/23.
  4. صافات/159.
  5. بقره/ 29.
  6. شوری/ 9.
  7. لسان العرب، ج3، ص155، نرم افزار جانع الاحادیث.
موضوع قفل شده است